وقتي از يكي از همكارانم پرسيدم كه براي منزل جديدش چه هديه اي مي خواهد ،گفت: «جعبه ابزار».
مسئله اين بود كه او و شوهرش تازه اسباب كشي كرده بودند و منزل جديد مدتي خالي و بدون رسيدگي مانده بود. حالا هم براي جاهاي بلند و سقف ابزاري براي رسيدگي و تعميرات جزيي مي خواست.
من گفتم با اين هديه همسرت خيلي خوشحال مي شود كه همه چيز درست شود.
همكارم گفت كه همسرش دقت زيادي به اين نوع كارها نمي كند. آنچه برايش بيشتر مهم است آشپزي و پختن غذاست و حاضر است در اين نوع كارها كمك هم بكند.
سپس همكارم برايم توضيح داد كه از دوران كودكي و از وقتي يادش مي آيد به ساخت و ساز و تعميرات علاقه مند بوده است.
اما شوهرش بر عكس او علاقه مند به كمك كردن در امر پختن غذا بوده و به ابداعات خوبي در آشپزي مي پرداخته. اين دو توانسته بودند زندگي خوبي را با همكاري يكديگر ايجاد كنند.
اين مسايل براي من جالب بود، زيرا از 4 ماه گذشته تاكنون قاب پنجره ما خراب شده بود و من همچنان در انتظار بودم تا شوهرم آن را تعمير كند. شايد هم لازم بود من هم يك جعبه ابزار براي خودم تهيه كنم.
آن روز به اين فكر افتادم كه چه ايرادي دارد كه خانم ها به تعمير لوازم خانه يا هر جايي كه لازم دارند بپردازند و آقايان هم در مورد طعم و چاشني ها و تغييراتي كه مي توان در غذاها داد مهارت داشته باشند.
بسياري از خانم ها هستند كه خط قرمزي بين كارهاي منزل و بيرون از منزل مي كشند و نه خود در بيرون از منزل يا برخي از كارهاي فني داخل به شوهرشان كمك مي كنند و نه اجازه دخالت در امور داخلي از جمله طعم و تنوع در غذاها را به همسرشان مي دهند.
ما عادت كرده ايم بگوييم برخي كارها مردانه است و برخي ديگر زنانه. و اگر كسي غير از اين عمل كرد برايمان عجيب و نامتعارف خواهد بود.
حتي گاهي اوقات والدين در تقسيم مسئوليت هاي منزل صرفا خريد و كارهاي فني را از پسرانشان مي خواهند و آنها را طوري عادت مي دهند كه حتي پس از غذا خوردن و بردن بشقاب به اتاقشان آن را به آشپزخانه برنمي گردانند و در عوض دختران فقط به مادر كمك مي كنند و در برنامه ريزي هزينه هاي منزل يا حتي مخارج شخصي هيچ تجربه اي ندارند.
در صورتي كه من فكر مي كنم آموختن و ياد گرفتن هر كاري تا حدي كه به علاقه و توان ما ربط داشته باشد مفيد است و موجب مي شود كه در زندگي مشترك خود نيز باري را از روي دوش همسرمان برداريم. و از طرف ديگر براي انجام برخي كارهاي به ظاهر مردانه يا زنانه به شخص خاصي وابسته نباشيم.
در مواردي نيز اين طرز تفكر غيرمستقيم القا مي شود. يعني خانم تمام مسئوليت هاي داخلي را به عهده مي گيرد و آقا هم وظيفه تامين معاش را. به اين ترتيب فرزندان هم همين طور بار مي آيند. در برخي از خانواده ها والدين به فرزندان مي گويند شما فقط درس بخوانيد و هيچ كار ديگري نكنيد. ما همه كارها را انجام مي دهيم. در اين صورت چگونه مي توان انتظار داشت فرزندان همكاري و قدرداني از زحمات را بياموزند. از طرف ديگر در خانواده هايي كه حد و مرز هر كاري مشخص است فرزندان نيز عموما افرادي زياده خواه و وابسته بار مي آيند.
بهترين كار تقسيم مسئوليت ها و كارها بين تمام اعضاي خانواده با توجه به قابليت ها و تواناييهايشان است.