هر حرکتي که در جهان هستي رخ مي دهد براي دستيابي به سودي است و هر سکون و آرامشي مصلحتي است براي رسيدن به منفعتي. تمام حرکت هاي انسان که از نقطه اي آغاز مي شود براي رسيدن به نقطه اي است که از داشتن آن و درک مزاياي آن، محروم بوده است.
همه ي حرکت هاي ما از نقص به سوي کمال و از ناداني به سمت دارايي است. پس هدف همه ي حرکت هاي ما کسب منفعت است.
شايد گفته شود که سود بعضي از اعمال انسان براي خود او نيست؛ بلکه براي ديگران است. مثلا وقتي انسان کمکي به کسي مي کند، سرمايه اي از جنس مال يا انرژي، از دست مي دهد، پس زيان مي کند، نه سود. در اين صورت چه مي گوييد؟
در جواب بايد گفت: اگرچه با نگاهي ابتدايي سود کارها گاه به فاعل آن کار و گاه و به شخصي ديگر بر مي گردد، اما حقيقت آن است که سود همه ي کارهاي فاعل به خودش بر مي گردد؛ مثلا کسي که به فقيري کمک مي کند با اين کار، درد و غم ناشي از مشاهده ي حال آن مسکين را از خود دور مي سازد و در دل خود از انجام دادن آن کار، سرور مي آفريند! پس پشتوانه ي هر حرکتي انديشه ي رسيدن به ناداشته اي است که انسان، سودآور است؟ آيا آن سود مورد نظر، واقعي است، يا خيالي؟ آيا حرکت سودآور، همه ي سودي را که مورد نظر است، تأمين مي کند؟ آيا آن سود يا بهره در زمان معين و لازم به دست آمده است؟ آيا با بهره ي مورد طلب، زياني براي فاعل آن يا براي ديگران در بر خواهد داشت؟
با توجه به نگاه مثبت در پرسش هاي ياد شده، چه چيزهايي مي تواند سود يا بهره ي مورد نظر ما را تهديد کند؟ چه عواملي مي تواند بهره ي مخصوص ما را به نفع ديگران تغيير دهد ؟ چه سبب هايي مانع رسيدن ما به سودهاي واقعي مي شود؟ مجموعه ي پاسخ هايي که به پرسش هاي مطرح شده داده مي شود، مي تواند راه کار ارزشمندي را براي زندگي بهتر و موفق تر به انسان ارائه دهد که «برنامه» نام دارد و تلاش انسان براي پاسخ گفتن علمي و عملي به اين دسته از سؤالات، «برنامه ريزي» را شکل مي دهد.(1)
سرمايه، برنامه، بهره
آدمي روزي به دنيا مي آيد و روزي از دنيا خواهد رفت. عمر، سرمايه اي است که در اختيار او گذاشته مي شود تا با آن به تجارت بپردازد(2) و سودي به دست آورد. تعابير ديگري مانند وقت و زمان نيز گوياي اين فاصله بين ولادت تا وفات هستند. مدت زماني که به ما اختصاص يافته است - کم يا زياد - با اعمال ما زيور مي يابد، مهم ترين وظيفه ي ما در طول زندگي، آن است که بيشترين بهره را از اين مدت ببريم. آدمي بايد بداند که سرمايه ي گران بهاي عمر(وقت):
الف. محدود و پايان پذيراست،
ب. نمي توان آن را خريد، افزايش داد و پس انداز يا ذخيره کرد،
ج. گذر آن، دائمي و غيرقابل ايست است.
به راستي وقتمان براي ما چه قدر ارزش دارد؟ وقت ما بيشتر ارزش دارد يا پول و سرمايه ي ما؟ چه قدر از زمان در اختيارمان را به آساني به هدر مي دهيم و چه قدر از آن را درست استفاده مي کنيم؟ زمان در اختيار ماست يا ما در اختيار زمان هستيم؟ ما برنامه ريزي مي کنيم يا در برنامه اي ناخواسته قرار داريم؟
هر فرد موفقي، يک روز با خود انديشيده و به پرسش بالا پاسخ داده و دريافته است که يک روز بايد با يک انقلاب شگرف، جلوي به هدر رفتن عمر و وقت خود را بگيرد؛ چون در هر جايي از عمر که جلوي زيان را بگيرد، به سود اوست.
انسان موفق، سعي مي کند با ابزاري به نام «برنامه ريزي» که هوشيارانه، مستمر و پايدار تدوين شده است، زمان محدود و ارزشمند را در اختيار گيرد و در دستيابي به اهداف شخصي، حرفه اي و اجتماعي خود، پيشرفت لازم را داشته باشد و بهره ي بيشتري از تلاش خود ببرد.
دين و برنامه ريزي
آفريننده ي جهان و انسان، همه ي آفريده هاي خود را بر مدار برنامه اي مشخص به حرکت درآورده است. همه ي عالم بر اساس برنامه اي دقيق و منظم به زندگي خود ادامه مي دهد. انسان نيز به عنوان عضوي کوچک از مجموعه ي بزرگ جهان با مجموعه ي پديده هايي که با او در ارتباط هستند، از نظم ناشي از برنامه ريزي درست، بهره مند است. انسان در برنامه اي که از پيش تنظيم شده است، در نظم خاصي از کار، استراحت، خوردن، معاشرت و ديگر فعاليت هاي روزمره قرار دارد. براي نمونه، خداوند، شب را براي استراحت و روز را براي کار انسان، تنظيم کرده است(3) و او را براي رسيدن به کمال با سرمايه هاي عمر و خرد، تشويق کرده است.
استفاده از سرمايه ي عمر و فرصت هاي در دست در اسلام، بسيار سفارش شده است و حتي در بياني از امام علي(ع) استفاده از فرصت ها از نشانه هاي يک شخص پرهيزگار شمرده شده است.(4) در کلامي از پيامبر(ص) نيز آمده است: بالاترين عبادت، استفاده از اوقات است. ايشان تأکيد کرده است که بايد بر عمر، بخيل تر بود تا مال و ثروت.(5)
همچنين در راه رسيدن به اين هدف ارزشمند و کسب سود بيشتر و عدم اتلاف سرمايه، پيروان را به ترک کارهايي که موجب به هدر رفتن وقت و صرف آن در امور بي بهره مي شوند، ترغيب کرده اند. در اين باره فرموده اند: «ارجمندترين مردم کسي است که آنچه را برايش سود ندارد، رها کند.»(6)
اکنون انسان بايد براي رسيدن، تمام نيرو و امکاناتش را بسيج کند تا با برنامه ريزي، سود بيشتري را از تجارت خود ببرد. کسي که برنامه ريزي مي کند، وقت کمتري و در نتيجه، سرمايه ي کمتري را از کف مي دهد. پس کمتر بر گذشته ي خود پشيمان خواهد شد. امام علي(ع) «تدبير» قبل از انجام دادن کارها را سبب دور ماندن از پشيماني دانسته اند.(7) به ديد ايشان، پايداري زندگي به برنامه ريزي درست و وسيله ي رسيدن به آن، مديريت صحيح است.(8)
در سخنان هدايتگرانه ي معصومان(ع) کليت برنامه اي يک زندگي موفق، اين گونه ترسيم شده است: بخشي از وقت براي کسب رضايت خداوند و اطاعت و عبادت او؛ بخشي ديگر براي کسب روزي حلال و امرار معاش، قسمتي از وقت براي معاشرت با خانواده، خويشان و دوستان مورد اعتماد؛ و قسمتي ديگر براي دستيابي به لذت هاي حلال که اگر اين چهارمي را در دنيايي، آن سه تاي ديگر نيز ناقص خواهند ماند.(9)
چگونه برنامه ريزي کنيم؟
وقتي سخن از برنامه ريزي به ميان مي آيد، برخي افراد از عدم موفقيت در برنامه شان گله مي کنند که: ما برنامه ريزي کرديم ولي پيشرفتي در کارمان حاصل نشد و به سود مورد نظر، دست نيافتيم! بايد به اين گونه افراد يادآور شويم که بايد در برنامه ريزي، اصولي را رعايت کرد و از اموري پرهيز کرد، وگرنه نمي توان اين برنامه را برنامه اي پايا و سودآور دانست. در اين جا به چند عنصر اساسي در برنامه ريزي اشاره مي کنيم:
1. تعيين هدف
برنامه ريزي صحيح، هنگامي امکان پذير است که هدف، به خوبي تعيين و تعريف شده باشد تا کارهاي لازم براي رسيدن به آن انجام گيرد. اهداف، نيروي محرکه ي افراد براي فعاليت هستند. نقش هدف ها در تعيين استانداردها و الگوها نيز غير قابل انکار است. اگر شخصي بدون هدف معين و مناسب (کوتاه مدت يا بلند مدت) برنامه اي تنظيم کند، دچار آفت هاي بسياري خواهد شد که او را از ادامه ي راه، بازخواهد داشت يا نيروي او را به مصرف نادرست خواهند رساند. مارک توآين، نويسنده ي غربي، مي گويد: «اگر اهداف روشن نباشد، بايد دو چندان تلاش کرد».
2. رعايت اولويت
در ميان کارهايي که فرد داراي برنامه، براي خود از پيش تعيين مي کند، بعضي کارها مهم تر و ارزشمندترند. کارهاي مهم و پر ارزش نزد افراد مختلف که داراي افکار و حرفه و..... ي متفاوت هستند، فرق مي کند. يک برنامه ريز که هدفش را تعيين کرده است، بايد با روشن بيني و وسعت نظر، اولويت هاي کاري خود را مشخص کرده، نيرو و امکانات خود را در راه رسيدن به آنها خرج کند، چه بسا در برخي موارد، نيروي تازه و انرژي فراواني صرف کاري غيرمهم و يا کم ارزش شود و براي کار مهم تر، نيرويي باقي نگذارد.
پس در يک برنامه ي خوب بايد اولويت ها را مشخص و آنها را رعايت کرد؛ زيرا عدم رعايت اولويت، موجب مي شود که مسائل مهمي بدون رسيدگي يا به صورت ناقص رها شوند.
3. شناسايي دزدان وقت
گاهي تصميم جدي مي گيريم آن طور که برنامه ريزي کرده ايم، عمل کنيم و هيچ خللي را در آن، راه ندهيم، اما کارها به شکلي که برنامه ريزي کرده ايم پيش نمي رود؛ يعني در آن وقفه ايجاد شده، بعضي فرصت ها هدر مي رود. در پاره اي از اين مشکلات، اطرافيان و مسائلي ديگر هستند که زمان را از ما مي گيرند و برنامه ي ما را دچار آفت مي کنند و به ما زيان مي رسانند.
براي نمونه، فرض کنيد که در حال مطالعه ي کتابي هستيد که از قبل، برنامه ريزي شده است. ممکن است تلفن، زنگ بزند و پشت خط، شما را بخواهند. ممکن است دوستي بدون هماهنگي قبلي به ديدار شما بيايد. ممکن است کسي شير آب را به خوبي نبسته باشد و صداي چکه کردن آب، تمرکز شما را از بين ببرد و يا صداي بازي بچه ها در کوچه، حواس شما را پرت کند و بسياري مسائل ديگر.
در برنامه ريزي صحيح و پايدار بايد سعي کنيم دزدان وقت و مشکل آفرينان در برنامه را شناسايي کرده، پيش از انجام دادن کار، آنها را از خود دور کنيم و يا مشکلات را به کمترين حد، کاهش دهيم. عارفي مي گويد: «بپرهيز از دوستي با کساني که براي گذراندن وقت خود به زيارت تو مي آيند تا روزت را از تو بگيرند.»(10)
پس با تلاش در راه شناسايي مانع هاي برنامه و دزدهاي سرمايه، سود خود را در برنامه هاي جاري زندگي، بيشتر کنيم.
پايداري در اجراي برنامه
ثبات قدم در هر کار مستمري جزو شرط هاي به نتيجه رسيدن آن کار است. انساني موفق خواهد بود که علاوه بر برنامه ريزي صحيح، بر اجراي آن نيز پايبند و در راه آن، پايدار باشد.
ثبات قدم در ساماندهي وقت بر اساس اصول برنامه ريزي، نه تنها افراد را به سوي توسعه وبهبود آشکار رهنمون مي سازد، بلکه فشارهاي روحي را کاهش داده، در نتيجه، گرايش رفتاري مثبت و خوش بينانه را در زندگي فرد، ايجاد مي کند.
يادداشت کردن برنامه
برنامه ريزي که در حقيقت، آمادگي جهت تحقق اهداف است، زماني درست اجرا مي شود که آن را درست به ياد داشته باشيم. براي به ياد داشتن برنامه ها، هم مي توان به حافظ تکيه کرد و هم آن را روي کاغذ آورد.
در تعاليم ديني، نوشتن برنامه ها سفارش شده است. چنان که نقل شده است امام هادي(ع) خادمش را به کارهاي مختلفي امر فرمود و براي اين که در يادش بماند، به او فرمود که آنها را بنويسد.(11)
نوشتن برنامه، فوايدي در برخواهد داشت که به برخي از آنها اشاره مي کنيم:(12)
يک، با نوشتن برنامه، چيزي ازبرنامه ها را از دست نخواهيم داد؛ ولي با تکيه بر ذهن، ممکن است برنامه اي از ياد رفته يا جا به جا شود.
دو. برنامه ي نوشته شده، بار حفظ و نگهداري برنامه را از ذهن بر مي دارد.
سه. برنامه ي نوشته شده، داراي تحريک رواني براي انجام دادن کار است و فرمود براي تنظيم وظايف روزانه، تمايل بيشتري نشان خواهد داد.
چهار. تمرکز بهتري در شخص به وجود مي آيد و پافشاري بيشتري براي به انجام رساندن برنامه خواهد داشت.
پنج. نوشتن برنامه، امکان برنامه ريزي دقيق تر و ريزتر را به ما مي دهد. بنابراين، فرصت هاي بيشتري به سراغ ما مي آيند و بدين وسيله مي توانيم مقداري از وقت را ذخيره کنيم و براي امور غير قابل پيش بيني قرار دهيم.
پس انسان موفق بايد با تلاشي هوشمندانه، سعي کند زماني را که پيش رو دارد، تحت کنترل خود درآورد تا سود بيشتري را از تلاش هاي سازنده ي خود، کسب کند.
پي نوشت:
1. نهايه الحکمه، سيد محمد حسين طباطبايي، قم: دفتر انتشارات اسلامي، سيزدهم، 1416 ق، ص 183.
2. عوالي اللالي، ج 1، ص 27.
3. سوره ي نبأ، آيه ي 9-11.
4. غررالحکم و دررالکلم، ح 7370.
5. الامالي، طوسي، ص 527.
6. الأمالي، صدوق، ص 73.
7. عيون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 53.
8. غررالحکم و دررالکلم، ح 6807.
9. تحف العقول، ص 409.
10. بحر المعارف، مولي عبدالصمد همداني، قم: بيدار، اول، 1375، ص 12.
11. تحف العقول، ص 483.
12. برداشتي از: مديريت زمان، لوتارجي سي ورت، ترجمه: منصور توکلي نيا، قم: جمال، اول، 1380، ص 22.
منبع: مجله ي حديث زندگي
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله