جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آيات الاحكام در آثار شهيد مصطفى خمينى(ره) (1)
-(3 Body) 
آيات الاحكام در آثار شهيد مصطفى خمينى(ره) (1)
Visitor 425
Category: دنياي فن آوري
قانون هاى اسلام بر پايه قرآن بنيان نهاده شده و سرچشمه و منبع اصلى دستورهاى شرع را قرآن تشكيل مى دهد. حديثى كه ناسازگار با قرآن باشد اعتبار ندارد و درخور استناد نيست. فقيهان كه به استنباط و بيرون آوردن احكام شرعى مى پردازند با استفاده از قرآن سنت عقل و اجماع اين مهم را به سامان مى رسانند. در جمع آنان شمارى توجه بيش تر به قرآن داشته و به شرح تفسير و تدوين آن بخشى از آيات قرآنى دست زده اند كه در برگيرنده احكام فرعى است.
از اين بخش قرآن به عنوان (آيات الاحكام) ياد مى شود. (احكام القرآن) و (فقه القرآن) دو تعبير ديگر از اين گونه جست وجوهاست. گرچه احكام القرآن معناى گسترده ترى مى تواند داشته باشد. بحث آيات الاحكام را مى توان به گونه اى تفسير موضوعى دانست كه پيشينه تدوين آن به قرن دوم هجرى مى رسد و بخش مهمى از جستارهاى قرآن را از آن زمان تا كنون تشكيل مى دهد. در اين سرى پژوهشها آياتى مورد تفسير قرار مى گيرد كه حكمى از احكام فرعى از آن بيرون آورده شود. پاره اى از آيات به روشنى و پاره اى با توجه به آيات ديگر و يا روايات حكمى از احكام شرعى را به دست مى دهد.
بنابر قول مشهور حدود پانصد آيه از آيات قرآن درباره احكام فقهى است; امّا به نظر مى رسد آيات الاحكام بيش از اينها باشد.
گروهى از دانشمندان اسلامى كتابهاى آيات الاحكام خود را بر اساس پانصد آيه سامان داده اند; امّا برابر آنچه بحرانى در تفسير شريف برهان نقل كرده يك چهارم آيات قرآن را فريضه ها و احكام تشكيل مى دهد.1
اگر هدف از احكام القرآن آن دسته از آيات الهى باشند كه مسلمان بايد بدانها اعتقاد و جامعه عمل بپوشاند آيات بيش ترى در اين موضوع قرار خواهد گرفت و از پانصد آيه بيش خواهد بود.
ابن عربى در كتابِ احكام القرآن خويش از اين شيوه و مفهوم بهره برده و بيش از هشتصد آيه را مورد بحث و تفسير قرارداده كه از جمله آنها آيه دوم سوره بقره: (الذين يؤمنون بالغيب) است.
وى ايمان به غيب را از جمله احكام قرآنى مى داند.2 امّا آنچه از عنوان آيات الاحكام به دست مى آيد و معناى جارى ورايج آن است آياتى است كه احكام فرعى را در بر دارند. مفسران در كتابهاى تفسيرى خويش سازوار با آگاهيهاى علمى و شيوه تفسيرى كه گزيده اند نكته و جستارهاى: ادبى فلسفى عرفانى اخلاقى و تربيتى فقهى و بلاغى را به بوته بررسى مى نهند.
شهيد مصطفى خمينى در تفسير خويش بحثهاى گوناگونى را مطرح ساخته و بر نكته هاى فقهى آيات تأكيد دارد.
با اين كه تفسير ايشان بخش اندكى از قرآن را در برمى گيرد: سوره حمد و 46 آيه از سوره بقره اما نكته هاى فقهى ارزش مندى را زير عنوان (الفقه) بيان كرديده است.
همه گزاره هايى كه زير عنوان (الفقه) در تفسير ايشان آمده احكام برگرفته از آيه نيست بلكه بسيارى از آنها احكام پيوسته به آيه و واژه هاى آن از زاويه هاى گوناگون و در بردارنده برگونه اى حكم فقهى است; زيرا آيات الاحكام به معناى ويژه آن در آغاز سوره بقره زياد نيست با اين حال ايشان عنوانى را به برداشتهاى فقهى ويژه مى كند و براى نگاه فقهى به آيات در كنار ديگر نگاهها: فلسفى عرفانى و… سهمى درخور باور دارد.
افزون بر اين در جاى جاى بحثهاى فقهى و اصولى ايشان توجه به آيات قرآن كريم در بيرون آوردن حكم فقهى و بحثها نقش اساسى دارد.
دو ويژگى در تفسير ايشان:
1 . توجه ويژه به آيات در بحثهاى فقهى و اصولى.
2 . گونه گونى و گستردگى برداشتها و نگاهى گسترده دامن به آيات الاحكام.
ما را بر آن داشت تا از اين زاويه آثار اين شهيد بزرگوار را در بوته بررسى نهيم و در فراخور اين نوشتار از برداشتهاى فقهى قرآنى ايشان بهره بريم.
پيش از بيان ديدگاههاى ايشان اشاره اى كوتاه به پيشينه نگارش آيات الاحكام آغاز و شيوه تدوين آن مفيد مى نمايد.

پيشگامى شيعه در نگارش آيات الاحكام

در بررسى پيشينه هر دانشى بايسته است نكوداشتى از پيشگامان آن دانش بشود. نويسندگان تاريخ علوم به اين مهم مى پردازند و انديشه وران هر دانشى را مى شناسانند و به بزرگى از آنان ياد مى كنند. درباره نخستين نگارنده احكام القرآن سخن بسيار گفته شده است و بيش ترين عالمان و نويسندگان اهل سنت محمدبن ادريس شافعى (م:204) را پيشگام در نگارش احكام القرآن شناسانده اند.3
در نزد دانشوران شيعى محمد بن سائب كلبى (م:146) نگارنده نخستين آيات الأحكام دانسته شده است و اگر انتساب (احكام القرآن) را به كلبى درست بدانيم اين ديدگاه درست خواهد بود. هر دو ديدگاه ريشه در فهرست ابن نديم دارند.4 اين نشانگر پيش بودن كلبى در نگارش آيات احكام است. سيد حسن صدر در تأسيس الشيعه محمد بن سائب را نخستين نگارنده احكام القرآن مى داند5 و سخن سيوطى را در (الاوائل) درست نمى داند كه نخستين نگارنده آيات الاحكام را شافعى مى داند6 و از بغية الوعاة سيوطى نقل مى كند كه نخستين نويسنده احكام القرآن قاسم بن اصبغ بن محمد بن يوسف بيانى قرطبى مالكى (م340) است7.
به نظر مى رسد اين سخن برابر نسخه اى بوده كه سيد حسن صدر از (بغية الوعاة) داشته; زيرا در چاپ تصحيح شده (بغية الوعاة) تنها احكام القرآن از نوشته هاى ابن اصبغ ياد شده است.8

محمدبن سائب نخستين نگارنده احكام القرآن

ابونضر محمدبن سائب بن بشر بن عمروبن حارث كلبى از آگاهان به علم انساب و تفسير و اخبار و روزگار عرب بود در كوفه زاده شد و در همان ديار درگذشت.9
وى از علماى شيعه از ياران امام باقر و صادق(ع) بود10.
گويند: قوه يادگيرى خود را از دست داد و امام صادق(ع) آن را بازگرداند. فخررازى در (الجرح والتعديل) به اين نكته اشاره دارد.11 امّا رجال شناس شيعه نجاشى داستان شفا يافتن را مربوط به فرزند وى هشام بن محمد بن سائب مى داند.12 محمدبن سائب افزون بر احكام القرآن كتاب تفسيرى نيز داشته است. تفسير او را همانند تفسير ابن عباس و برگرفته از آراى وى دانسته اند.13
در علم تفسير چنان چيره دست بوده كه سليمان بن على بن عبداللّه بن عباس حاكم بصره در سالهاى 1332 تا 140 (14) او را از كوفه به بصره فرا خوانده تا در آن جا به آموزش تفسير بپردازد.
در تفسير آيات سوره براءت نظرى خلاف ديدگاه مشهور بيان كرد كه گروهى به خورده گيرى پرداختند و ديدگاه وى را نقد كردند. ولى او از ديدگاه خود دست بر نداشت. به سليمان از او شكايت كردند. سليمان گفت: (آنچه مى گويد بنويسيد و غير آن را رها كنيد.)15
درباره شيوه تفسير او نوشته اند: سوره اى از آغاز تا انجام تفسير مى كرد.16. بنابراين كلبى در تفسير تخصص داشته و آشنا به مسائل دينى بوده است و به خاطر اين كه شيعه بوده حديث او را ضعيف دانسته اند.17
نسائى گويد:
(شمارى از افراد مورد اعتماد از او حديث نقل كرده اند و تفسير او را پذيرفته اند; اما حديث اومسائل ناآشنايى دارد.)18
با توانايى كه در تفسير داشته نخستين نگارنده احكام القرآن نيز بوده و به عنوان عالمى شيعى در اين وادى گام نهاده است.
سيوطى درباره تفسير كلبى مى نويسد:
(وهيچ كس تفسيرى دراز دامن تر و فراگيرتر از آن [تفسير كلبى] ندارد و پس از آن مقاتل بن سليمان است جز اين كه كلبى بر او برترى داده مى شود….)19
ييادآورى: مقاتل بن سليمان بن بشر خراسانى بلخى (م:150) را شيعه دانسته اند و كتابى داشته است به نام: تفسير (خمسمأة آية فى الاحكام) كه مقدم بر شافعى است.20
شافعى درباره وى گفته است:
(تمام مردم در تفسير به مقاتل نيازمندند.)
احمدبن حنبل گفته است: (او آگاه به قرآن است.)21

احكام القرآن شافعى

از آن جا كه سيوطى در (الاوائل) و زركشى22 (م794) شافعى را به عنوان نخستين نگارنده احكام القرآن دانسته اند ديگران نيز اين نظر را پذيرفته اند ولى همان گونه كه بيان شد شافعى را نمى توان به عنوان نخستين نويسنده احكام القرآن دانست و يا او را از نويسندگان مستقل اين رشته شناخت; زيرا:
1 . دو كتاب درباره آيات الاحكام پيش از وى نگاشته شده است: احكام القرآن كلبى و تفسير مقاتل بن سليمان.
2 . همروزگان را او نيز در اين زمينه نگاشته هايى دارند از جمله:
الف. يحيى بن آدم بن سليمان قرشى مخزومى (م:203) كتابى به نام مجرد احكام القرآن داشته است.23
ب. ابوالمنذر هشام بن محمد سائب كلبى شيعى (م:6 ـ204) از اصحاب امام صادق(ع) كتابى به نام تفسير آيات الاحكام داشته است.24
3. كتابهايى كه از شافعى به جاى مانده بيش تر پس از درگذشت شافعى (م:204) شاگردان وى روايت كرده و سامان داده اند و تنها (الرساله) شافعى در زمان زنده بودن وى نگارش شده است به خواست عبدالرحمن بن مهدى و به خامه على بن عبداللّه بن جعفر مدينى.25
از ديگر آثارى كه شايد در زمان زنده بودن وى نگارش شده باشد كتاب (الحجة) اوست.
اين اثر فتواهاى قديمى وى را در بردارد و به خامه بويعلى نگارش شده است.
4 . شافعى كتاب جداگانه اى به نام: (احكام القرآن) نداشته و آنچه به وى نسبت داده اند ديدگاههاى فقهى وى و برگرفته از آيات قرآنى است; زيرا اگر شافعى كتابِ جداگانه اى مى داشت در ميان پيروان او باقى مى ماند و به ما مى رسيد.
ابن نديم در فهرستِ كتابهاى شافعى گرچه احكام القرآن را ياد كرده; امّا به نظر مى رسد وى اصل كتاب را نديده و در نگارش فهرست كتابهاى شافعى از خط ابن ابى يوسف بهره برده است.27
به نظر نگارنده علت اين كه احكام القرآن را از نوشته هاى شافعى ياد كرده اند اين بوده كه ابوالعباس محمد بن يعقوب اصم نيشابورى (هـ:247م:346) تنها روايت گر (الام)28 در (مسند) شافعى كه از نوشته هاى شافعى آن را گردآورى كرده پاره اى حديثها را از احكام القرآن نقل كرده است. از اين روى گروهى انگاشته اند كه شافعى كتاب جداگانه اى به نام احكام القرآن دارد درحالى كه منظور وى رواياتى است كه شافعى در زير آيات قرآن در كتابهاى فقهى خود آورده است. با سنجيدن تمام مواردى كه عنوان احكام القرآن دارد و برابر كردن آنها با كتاب (الام) اين نتيجه به دست مى آيد. از جمله نخستين حديثى كه در (مسند) شافعى از كتاب احكام القرآن نقل شده اجازه گرفتن هند مادر معاويه از رسول خدا(ص) براساس استفاده بدون اجازه از اموال ابوسفيان است.29 در (الام) در باب (وجوب نفقه المرأة) در شرح آيه (فانكحوا ما طاب لكم من النساء) و آيات ديگر يادشده است.30
افزون بر اين گيريم شافعى احكام القرآن داشته براساس مدارك و شواهد ديدگاههاى فقهى قرآنى وى به خامه شاگردان وى سامان يافته و سپسها از بين رفته است.
ابوبكر احمد بن حسين بيهقى (م:458) كه مجموعه سخنان شافعى را در احكام القرآن گرد آورده31 و امروزه به عنوان (احكام القرآن) شافعى شهرت دارد به هيچ وجه به احكام القرآن شافعى اشاره ندارد.
از اين روى بيهقى در مقدمه احكام القرآن خود كتابى با اين نام براى شافعى ياد نمى كند بلكه به اين نكته مى پردازد:
شمار زياد از پيشينيان و پسينيان درتفسير معانى اعراب و مبانى قرآن كتاب نگاشته اند و هر كس به اندازه توان علمى خود درباره احكام القرآن سخن گفته است. چه بسا سخن او سازگار يا ناسازگار با ديدگاه شافعى باشد. پس ديدم كه آنچه بر درستى قول شافعى در احكام القرآن دلالت مى كند در نوشته هاى او وجود دارد. مى افزايد:
(قد اتى على بيان ما يجب علينا معرفته من احكام القرآن وكان ذلك مفرقاً فى كتبه المصنفة فى الاصول والاحكام فميّزته وجمعته فى هذه الاجزاء على ترتيب المختصر.)32
آنچه را كه از احكام القرآن دانستن آن بر ما واجب است شافعى يادآورد شده. و اين ديدگاهها در كتابهاى اصول و احكامى كه نگاشته پراكنده است. پس من آنها را به دست آورده و در اين كتاب بر ترتيب مختصر [مزنى] گردآورى كردم.

شيوه هاى نگارش آيات الاحكام

1. به ترتيب كتابهاى فقهى: شمارى از كتابهاى آيات الاحكام به ترتيب كتابهاى فقهى نگاشته شده اند. اين روش در ميان فقهاى شيعه بيش تر مرسوم است و نويسندگان آن فقهايى هستند كه پيش از اين به نگارش كتاب فقهى دست زده اند و يا در اين رشته صاحب نظرند مانند: زبدة البيان محقق اردبيلى فقه القرآن راوندى كنزالعرفان فاضل مقداد و…
و از علماى اهل سنت احكام القرآن جصاص بدين گونه است.
در برخى موارد نويسندگان به گردآورى آيات الاحكام برابر بابهاى فقهى بسنده كرده اند و به شرح نپرداخته اند مانند آيات الاحكام محمد باقربن محمد حسين قاينى بيرجندى33 (هـ:1276 م:1352)
2 . به ترتيب سوره ها: نگارش احكام القرآن به ترتيب سوره ها در ميان علماى اهل سنت رايج است و در گذشته و حال از اين شيوه بهره برده اند مانند: احكام القرآن ابن عربى (م:543) روائع البيان صابونى و احكام القرآن سايس.
در اين شيوه نيز گروهى تنها به گردآورى آيات به ترتيب سوره ها بسنده كرده اند بدون اين كه شرح و تفسيرى
ارائه بدهند مانند: احمد بن يحيى بن مرتضى (م:840) در (الانتقاد للآيات المعتبرة للاجتهاد) و زيدى در (البحر الزّخار) كه پانصد آيه را به عنوان آيات الاحكام ياد كرده است.
3 . به ترتيب نزول: شيوه ديگر را مى توان كتابهايى دانست كه آيات الاحكام را به ترتيب سال فرود آمدن احكام شرعى بررسى كرده اند. اين دسته از كتابها را كه به عنوان (ادوار فقه) از آن ياد مى شود مى توان در اين موضوع گنجاند.
2 . تدوين موضوعى: شمارى از علماء به بررسى گزاره هاى ويژه فقهى از ديدگاه قرآن پرداخته اند در مثل روزه خمس و… و يا چند گزاره فقهى را برابر آيات قرآنى بررسى كرده اند.34
كتابهاى آيات الاحكام
روى هم رفته كتابهاى موجود احكام القرآن را مى توان اززاويه ديگر به دو دسته تقسيم كرد: كتابهايى كه خود صاحب نظران و مفسران به شيوه هايى كه ياد شد نگاشته اند و كتابهايى كه از مجموعه ديدگاههاى فقهى فقيهان گردآورى شده است.
احكام القرآن شافعى كه اكنون در دسترس قرار دارد از اين گونه است و يا (احكام الفقهية القرآن) قرطبى كه مجموعه ديدگاههاى فقهى او از كتاب تفسير او بيرون آورده شده و جداگانه نگاشته و نشر شده است.
همان گونه كه اشاره شد ما در بحث آيات الاحكام شهيد مصطفى خمينى ازاين شيوه بهره برده و به گردآورى پاره اى از ديدگاههاى فقهى ايشان كه در شرح آيات آمده پرداخته ايم.
اين روش تدوين احكام القرآن در ميان شيعيان پيشينه درازى ندارد در حالى كه در بين فقهاى اهل سنت دست كم از قرن پنجم به بعد مرسوم شده است.

آيات الاحكام شهيد مصطفى خمينى

آنچه در اين نوشتار به عنوان آيات الاحكام ارائه مى شود برگرفته از تفسير شهيد آقا مصطفى خمينى و كتابهاى فقهى و حاشيه هاى ايشان بر عروة الوثقى و تحرير الوسيله است.
ديدگاههاى فقهى وى را در تفسير به دو دسته مى توان تقسيم كرد:
1 . فقه و آداب: احكام پيوسته به آيه ها و واژه هاى آنها از زاويه هاى گوناگون.
الف . حكم فقهى به كار بردن معانى و مفاهيم واژه هاى قرآنى براى جاهايى كه نظر قرآن نيست مانند به كار بردن (حمد) براى غير خدا.35
ب . حكم فقهى به كار بردن نامهاى خدا براى ديگران مانند به كار بردن (رحمان) براى غير خدا.36
ج . حكم فقهى استفاده از آيه هاى قرآن در جاهاى ويژه مانند گفتن (الحمد للّه) براى عطسه و…37
د. حكم دست زدن به آيه هاى قرآن و نام خدا و بسم اللّه الرحمن الرحيم.38
هـ . حكيم شيوه نگارش واژگان قرآن و نگهداشت شيوه نگارش پيشينيان براى جلوگيرى ازتحريف.39
و . حكم فقهى شفاخواستن از آيه هاى قرآن و حمد الهى.40
ز . حكم قراءت واحد و حجت بودن قراءتهاى گوناگون.41
ح . معناى فقهى كه از آيه يا آيات استفاده مى شود مانند عبادت غير خدا.42
2 . احكام فقهى: در اين بخش در پرتو آيات قرآن به يك سرى نكته هاى فقهى پرداخته شده است كه به طور معمول از آيه يا آيه ها به گونه مستقيم يا با توجه به تفسيرى كه شده است بر مى آيد.
از آن جا كه تمام ديدگاههاى فقهى كه ايشان در ذيل آيه ها مطرح كرده در يك مقاله نمى گنجد تلاش مى كنيم پاره اى از بحثهاى فقهى را كه با توجه به آيات قرآن مطرح ساخته ارائه دهيم.

نماز

درنوشته هاى فقهى شهيد مصطفى خمينى كتاب (صلوة) وجود ندارد و بحثهايى درباره (خلل صلوة) وجود دارد كه بر مدار روايات است امّا به تناسب درتفسير قرآن مطالبى درباره نماز و مسائل وابسته به آن آورده كه به نقل آن بسنده مى شود:

معناى نماز در قرآن:

از گذشته تاكنون در بين فقيهان و اصوليان در چگونگى به كار بردن واژگان در معانى شرعى كنونى آنها گفت وگو بوده كه اين به كار بردن حقيقت است يا مجاز و آيا بر اساس وضع شرعى است كه از معناى لغوى به معناى كنونى انتقال يافته و يا براساس به كاربردن پايبندان به شرع است. واژه هاى: زكات صلوة صوم و… اگر بدون نشانه در روايات به كار برده شوند به معناى شرعى آن خواهد بود يا نه بايد بر معناى لغوى آن گرفت؟
ايشان درباره واژه (نماز) بر اين باور است: انتقال از معناى لغوى به معناى كنونى آن بر اثر بسيارى كاربرد است (وضع تعينى) كه پيش از اسلام در امتهاى پيشين رخ اده و آياتى از قرآن بر اين مطلب دلالت مى كند كه معناى مصطلح نزد مشركان در شبه جزيرة العرب و اديان گذشته معمول بوده است از جمله:
1 . (ربّ اجعلنا مقيم الصلوة.)43
2 . (ربنا ليقيموا الصلوة.)44
3. (واوصانى بالصلوة والزكوة ما دمت حيّاً.)45
4 . (يا بنى اقم الصلوة وامر بالمعروف.)46
5 . (قالوا يا شعيب اصلوتك تأمرك.)47
6 .(وما كان صلاتهم عند البيت الا مكاءً و تصدية.)48
و…
در آيه نخست از قول حضرت ابراهيم(عليه السّلام) و آيه سوم از قول حضرت عيسى(عليه السّلام) و آيه چهارم سخن لقمان و آيه ششم مربوط به مشركان قريش است.
اين آيات مى نمايانند كه نماز اين مائده آسمانى پيش از اسلام بوده و نماز بر اين اركان ويژه پيش از اسلام به خاطر بسيارى كاربرد. (وضع تعينى) گفته مى شده و اين كه شهرت يافته: نماز به نمازى گفته مى شود كه اجزاء و شرايط آن كامل موضوع آن درست ـ از عهده بر دارنده تكليف يا موضوع له آن درست ـ فراگيرنده اجزاء و شرايط باشد درست نيست.49 اين ديدگاه ديدگاه جديدى است كه كم تر مورد توجه قرار گرفته و مشكل اين بحث پردامنه را حلّ كرده است; امّا ايشان بر اين باورند كه نماز به معناى فراگير كه همان دعا باشد در قرآن نيز به كار رفته است و مى افزايد زمانى كه واژه (صلوة) متعدى به (على) شود گويا به معناى دعاست و نماز معناى فراگيرى دارد به معناى نماز درست و نادرست به كار برده مى شود و كم تر پيش مى ايد كه (صلّ) در نمازى كه خداوند پديد آورده به كار برده شود كه آغاز آن تكبير و آخر آن تسليم است مانند: (ولتات طائفة اخرى لم يصلوا.)50 ايشان واژه (صلوة) را موضوع براى هرگونه نمازى مى داند كه اگر با (اقامه) و (اقيموا) همراه شود به معناى نماز صحيح و به دور از كاستى خواهد بود.51
معناى اقامه نماز: برداشت فقهى قرآنى ايشان درباره معناى اقامه درخور توجه است. كاربرد نماز در قرآن بيش تر همراه با (اقامه) است: (أقم الصلاة) (اقيموا الصلاة) (يقيمون الصلاة) (أقاموا الصلاة) (أقمت لهم الصلاة) و… آيا اقامه نماز با انجام آن يكسان است؟ يا خداوند توجه به اين كاربرد داشته است چرا كه به پادارى نماز را از ويژگيهاى پرهيزكاران دانسته است. ايشان بر اين باور است. كه واژه (صلوة) معناى فراگيرى دارد; اما زمانى كه با واژه هاى برگرفته از (اقامه) همراه گردد به معناى نماز بى كم وكاست و درباره نماز درست به كار مى رود. در شرح آيه شريفه (الذين يقيمون الصلوة) مى نويسد:
(از لغت استفاده مى شود كه اقامه نماز به معناى آوردن آن نيست. فرق است بين آن جا كه گفته شود: نماز مى گزارد و بين آن جا كه گفته شود: نماز را اقامه مى كند.

پي نوشتها:

1 . (البرهان فى تفسير القرآن) سيد هاشم حسين بحرانى ج21/1 اسماعليان قم.
2 . (احكام القرآن) ابوبكر محمد بن عبداللّه معروف به ابن عربى اشبيلى مالكى تحقيق على محمد بجاوى ج8/1 داراحياء التراث العربى بيروت.
3 . (الوسائل الى معرفة الاوائل) جلال الدين سيوطى تحقيق عبدالرحمن الجوزو125/ دار مكتبة الحياة بيروت; (كشف الظنون) حاجى خليفه ج20/1 دارالكتب العلميه بيروت با (تفسير آيات الاحكام) محمد على سايس) ج8/1 دار ابن كثير دمشق.
4 . (الفهرست) ابن نديم57/ دار المعرفة بيروت. متأسفانه در ترجمه احكام القرآن كلبى افتاده است.
5 . (تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام) سيد حسن صدر321/; (كتابنامه بزرگ اسلامى) محمد حسين بكائى ج190/1 نشرقبله.
6 . (الوسائل الى معرفة الاوائل)125/.
7 . (تأسيس الشيعه)321/.
8 . (بغية الوعاة فى طبقات النحويين والنحاة) جلال الدين سيوطى تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم ج251/2 شماره 1914 مطبعة عيسى يابى حلبى.
9 . (الاعلام) خيرالدين زركلى ج133/6 دار الملايين.
10 . (جامع الرواة) محمدبن على حائرى اردبيلى ج217/2.
11 . (الجرح والتعديل) فخررازى ج270/7 شماره 1478 دار احياء التراث العربى; (كتاب المجروحين) محمدبن حبان ج254/2 دار المعرفة بيروت.
12 . (رجال النجاشى) تحقيق محمد جواد نائينى ج400/2 شماره 1167.با توجه به اينكه فراموشى معمولاً در آخر عمر ايجاد مى شود به نظر مى رسد كه آنچه فخر رازى نقل كرده درست تر است; زيرا شهادت امام صادق(ع) به سال 148 بوده و هشام بن محمدبن سائب در سال 204 كه گويا دوران نوجوانى و جوانى را با امام صادق(ع) بوده توان علمى بالايى نداشته است.
13 . (الفهرست) ابن نديم51/ ترجمه59/; (تاريخ التراث العربى) علوم القرآن والحديث فؤاد سزگين ج80/1 كتابخانه آية اللّه مرعشى قم.
14 . (سيماى كاگزاران على بن ابى طالب اميرالمؤمنين) على اكبر ذاكرى ج495/2 دفتر تبليغات اسلامى.
15 . (الاعلام) زركلى ج133/6; (فهرست) ابن نديم139/ ترجمه 160. درترجمه اشتباهى رخ داده كه سليمان او را از بصره به كوفه فرا خواند; (تأسيس الشيعه)321/.
16 . (الجرح والتعديل) ج270/7.
17 . (كتاب المجروحين) ابن حيان ج254/2; (شذرات الذهب) ابن عماد حنبلى ج218/1.
18 . (الاعلام) ج133/6.
19 . (الاتقان فى علوم القرآن) جلال الدين سيوطى ترجمه سيد مهدى حائرى قزوينى ج594/2 اميركبير تهران.
20 . (معجم المفسرين) عادل نويهض ج682/2 نويهض الثقافيه.
21 . (تاريخ بغداد) خطيب بغدادى ج161/13 دار احياء التراث العربى.
22 . (البرهان فى علوم القرآن) بدر الدين محمد بن عبداللّه زركشى تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم ج3/2 دار احياء الكتب العربية مصر.
22 . (العين) خليل بن احمد فراهيدى ج387/7 دارالهجره قم.
23 .(معجم المفسرين) ج725/2.
24 . مجلّه (پژوهشهاى قرآنى) شماره 169/3; مجلّه (كيهان انديشه) شماره 6/15 در منابع اوليه كتابى به نام (احكام القرآن) براى هشام ذكر نكرده اند يا من نديدم گرچه ايشان را از حافظان قرآن در سه روز (تاريخ بغداد ج45/14) و نويسنده تفسير (الآى الذى نزل فى اقوام باعيانهم) (فهرست ابن نديم51/ بيروت) ياد كرده اند. اين احتمال دور نيست كه برخى كلبى را كه در كلام ابن نديم آمده به اشتباه هشام كلبى انگاشته اند.
25 . (ادوار فقه) محمود شهابى ج849/3 853 وزارت ارشاد اسلامى. در مقدمه كتاب (ام) و مقدمه (فهارس ام الشافعى) نامى از احكام القرآن شافعى برده نشده است.
26 . (كشف الظنون) ج1285/2; (فهارس ام الشافعى) مقدمه 14/ دارالمعرفة بيروت; (تاريخ التراث العربى) الجزء الثالث فى الفقه184/.
27 . (الفهرست 295/ دارالمعرفة بيروت.
28 . (فهارس الام) مقدمه14/ (وقد روى الام عن الربيع كثيرون لكن النسخة التى وصلتنا وطبع منها فى الاية ابى العباس محمدبن يعقوب الاصم كما جاء التصريح بذلك فى المسند الملحق بكتاب الام فى ص468 فى كتاب النكاح); (الفهرست)299/ بيروت; (تاريخ التراث العربى) علوم القرآن والحديث ج371/1 شماره 191. ابوالعباسى در سال 247 متولد شد و در سال 265 مسافرت علمى خود را از نيشابور آغاز كرد و برابر آنچه دركتاب نكاح مسند آمده درنيمه شعبان سال 266 كتاب شافعى را از ربيع بن سليمان (م270) شنيده و ربيع هم از بويعلى شنيده است.
29 . (كتاب الام) مسند شافعى431/.
30 . (كتاب الامر) ج87/5.
31 . (طبقات الشافعية الكبرى) سبكى ج97/2.
32 . (احكام القرآن) شافعى ابوبكر احمد بن حسين بيهقى (م:458) صاحب سنن تحقيق محمد بن زاهد حسن كوثرى7/ 18 دارالكتب العلميّة بيروت.
33 . (فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه عمومى آية اللّه مرعشى) ج197/9 شماره 3414.
34 . مانند: (مناهج الكلام على آيات الصيام) احمد بن موفق قرشى (معجم المفسرين76/1); (تفسير آيه الصوم) ابن غالبون (معجم المفسرين ج58/1); تفسير قوله تعالى (احل لكم الطيبات وطعام الذين اوتوا الكتاب) حسين بن حسن موسوى كركى عاملى شيعى (معجم المفسرين ج151/1).
35 . (تفسير القرآن الكريم) شهيد مصطفى خمينى ج255/1 وزارت ارشاد.
36 . همان مدرك ج117/1 176.
37 . همان مدرك ج257/1 ـ 258.
38 . همان مدرك 111/1 175.
39 . همان مدرك ج71/1 178.
40 . همان مدرك ج53/1 258.
41 . همان مدرك ج307/1; ج85/2.
42 . همان مدرك ج411/1.
43 . سوره (ابراهيم) آيه 40.
44 . سوره (ابراهيم) آيه 37.
45 . سوره (مريم) ايه 31.
46 . سوره (لقمان) ايه 17.
47 . سوره (هود) آيه 78.
48 . سوره (انفال) آيه 35.
49 . (تفسير القرآن الكريم) مصطفى خمينى ج243/2 244.
50 . سوره (نساء) آيه 102.
51 . (تفسير القرآن الكريم) ج242/2 243.

ادامه دارد .....
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سايت با نام کاربري : sm1372
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image