صداقت، از مهمترين كمالات انساني است و به معناي يگانگي نيت و گفتار كردار است. انسان صادق ، برخلاف نيت خود سخن نمي گويد ، يعني آنچه را كه بر زبان مي آورد با آنچه که در دل دارد مطابق است و آنچه را انجام مي دهد با آنچه که بر زبان جاري ساخته انطباق دارد. او بر سر راستي، استقامت به خرج مي دهد و راست مي گويد گرچه راستي به زيانش باشد و دروغ نمي گويد هر چند دروغ گفتن براي او منفعتي در پي داشته باشد. ابن الوقت نيست كه در هر جا به گونه اي سخن گويد كه نفع مادي و دنيوي برايش داشته باشد. صداقتش نه به اين دليل است كه از طريق آن به منافع دنيايي دست يابد، بلكه راست مي گويد چون راستگويي فرمان خداست و هر انسان راستگويي ، ملزم به آن است . رفتار او با مردم بر اساس صفا و يكدلي است و برايش فرقي ندارد كه مخاطب او چه كسي باشد. هرگز از صداقت مردم ، سوء استفاده نمي كند و از اين كه خود را بر خلاف آنچه كه هست بنماياند، بيزار است. دسترنج و حاصل زحمت ديگران را به نفع خويش مصادره نمي نمايد و اهل حيله گري و مكر و نيرنگ نيست. هرگاه وعده اي بدهد به آن وفا مي كند و از دادن وعده اي كه از انجام آن ناتوان است، خودداري مي كند. به كسي بهتان نمي زند. خلاف واقع شهادت نمي دهد و سخن راست را مي گويد قبل از آن كه ديگران بر عليه او شهادت دهند و با توسل به دروغ، حق را ضايع نمي كند.
علامه طباطبايي (ره) در تفسير الميزان (جلد 1 ، صفحه 430 ) ، مي نويسد : « صداقت صفتي است كه همه فضيلت هاي موجود در علم و عمل را در بر مي گيرد. زيرا صدق ، خلقي است كه با همه ارزش ها و فضايل اخلاقي از قبيل عفت، شجاعت، حكمت و عدالت، همراه است. چرا كه انسان را نمي توان از اعتقاد و قول و عمل او جدا كرد. صادق بودن انسان به اين معني است كه عقيده، قول و عمل او مطابق يكديگرند؛ يعني به چيزي كه عقيده دارد و مي گويد، عمل مي كند.»
پس بدون ترديد بايد گفت كه صداقت جامع بسياري از صفات خوب است و كسي كه صادق باشد از بسياري از فضيلت هاي اخلاقي بهره مند خواهد بود. و به اين ترتيب، وقتي صداقت بر فضاي خانواده پرتو افكن شود، يكدلي و صميميت بر روابط اعضاي خانواده حاكم خواهد شد. اعتماد اعضا نسبت به همديگر جلب خواهد شد و كينه ها و كدورت هايي كه از بي اعتمادي ها و بي صداقتي ها منشا مي گيرند رخت برخواهد بست.
در خانواده اي كه صداقت در آن حاكم باشد ، اعضاي آن دوستدار همديگر خواهند بود و دلسوزي ها و همدردي هاي آنها نسبت به همديگر از صميم قلب سرچشمه خواهد گرفت و هيچ كدام از آنها به خود اجازه نخواهد داد كه با ديگران به روشي منافقانه رفتار نمايد.
در زندگي خود با كساني مواجه مي شويم كه اعضاي يك خانواده هستند اما براي رسيدن به مطامع دنيوي ، رذيلانه ترين رفتارها و روابط را با همديگر دارند. با همديگر ، حيله گرانه برخورد مي كنند و انواع دروغ ها را به هم تحويل مي دهند تا به آنچه كه خود مي خواهند دست يابند. در ظاهر به گونه اي و در باطن به گونه اي ديگر رفتار مي كنند. رفتارهاي آنها با همديگر مثل رفتار دشمنان كينه توز است. در ميان آنها از رحم و شفقت خبري نيست و حتي در شرايط حاد، روابط آنها با همديگرتا حدي تنزل مي کند که حاضر مي شوند خون همديگر را بريزند . سرچشمه بسياري از اين رفتارها ، بي صداقتي است. بنابراين، اگر صداقت بر خانواده حاكم شود، ريشه رذالت هاي بسياري خواهد خشكيد. آيا مي دانيد كه صداقت ، سبب آسودگي خيال مي شود و بي صداقتي علت برخي نگراني هاست؟ وقتي اعضاي خانواده صادقانه با همديگر رابطه برقرار كنند ديگر جايي براي نگراني هايي كه بي صداقتي موجد آنهاست ، نخواهد بود و اين در حالي است كه اگر فضاي خانواده را بي صداقتي پر نمايد انواع نگراني ها و ترس ها و دلهره هايي كه حاصل بي صداقتي برخي اعضاي خانواده است ، افراد خانواده را در بر خواهد گرفت و آرامش رواني اعضاي خانواده قرباني بي صداقتي خواهد شد . وقتي يكي از اعضاي خانواده ، به خاطر حسادت ، عضو ديگر خانواده را از روي بي صداقتي ، آماج تهمت و افترا قرار دهد و سعي در بي اعتبار كردن و تخريب او داشته باشد ، آيا مي توان به امنيت و آرامش رواني اعضاي خانواده اميدوار بود؟ انسان صادق ، خود را در برابر خدا و در نتيجه در برابر آبرو و حيثيت ديگران، مسئول مي داند، بنابراين هرگز به خود اجازه نمي دهد كه بدون مجوز شرعي به شخصيت و حيثيت ديگران لطمه وارد آورد و آرامش روحي و رواني آنان را از بين ببرد.
در خانواده اي كه صداقت بر فضاي آن حاكم است، پدر و مادر به فرزندان خود وعده دروغ نمي دهند و فرزندان هم، خود را در مقابل پدر و مادر متعهد به راستگويي مي دانند . پس بياييد رفتارها و روابط خود را بر اساس صداقت بنيان نهيم و به اين طريق از حريم سعادت خانواده دفاع كنيم و البته لازمه اين امر آن است كه اعضاي خانواده به شدت از دروغ اجتناب كنند و همان گونه كه صداقت منشأ فضايل است، دروغ نيز كليدي است كه راهيابي به گناهان مختلف به وسيله آن ميسر است . دروغگويان با تمسك به دروغ ، گناهان خود را كتمان مي نمايند و به تصور خود ، به اين وسيله از فاش شدن گناهان خويش و رسوايي ناشي از آن جلوگيري مي كنند. آن هم به خيال اينكه دروغ هاي آنها هيچ گاه برملا نخواهد شد . اينان نمي دانند و يا خود را به غفلت مي زنند كه اگر روزي دروغ هاي آنها آشكار شد، تشت رسوايي شان از بام خواهد افتاد و اعتباري را كه به واسطه دروغگويي كسب كرده بودند تماما از دست خواهد رفت و ديگر هيچ كس به آنها اعتماد نخواهد كرد.
همه ما داستان چوپان دروغگو را شنيده ايم. او در ابتدا با دروغ خود توانست حرف خود را به مرد بقبولاند و به دروغ ، به آنها بباوراند كه گرگ به گله زده است . ولي وقتي مردم به دروغگو بودن او پي بردند، حتي زماني كه به راستي فرياد مي زد: « گرگ آمد ، گرگ آمد » كسي حرف او را باور نكرد و كسي به فرياد او پاسخ مثبت نداد.
همه دروغگويان ، چنين سرنوشتي دارند، اگر آنان در ابتدا بتوانند با سخنان دروغ خود ديگران را بفريبند ، هرگز اين فريب دوام نخواهد داشت و روزي خواهد آمد كه پرده از روي فريب، كنار خواهد رفت و چهره و شخصيت واقعي دروغگو نمايان خواهد شد و رخ خواهد نمود آنچه كه دروغگو،هرگز به رخ نمودن آن راضي نيست.
طريقه آبروداري و كسب اعتبار و محبوبيت در ميان افراد - چه در خانواده و چه در اجتماع - صداقت پيشه نمودن است. افراد صادق ، مورد اطمينان و اعتماد ديگران قرار مي گيرند و شخصيت آنها در نزد ديگران محترم شمرده مي شود و به همين دليل آنها مي توانند در خانواده و اجتماع ، منشأ آثار مثبت باشند.
دروغ به معني عدم مطابقت خبر با واقع است كه خود نوعي خيانت به حساب مي آيد. از اين رو ، اعضاي خانواده نبايد با توسل به اين نوع از خيانت ، كانون گرم خانواده را به سردي سوق دهند و بذر بي اعتمادي در آن بكارند افراد خانواده بايد ملجأ و پناهگاه همديگر باشند و اين مهم زماني حاصل مي آيد كه بين آنها اعتماد و اطمينان در جريان باشد و هرگاه بعضي از اعضاي خانواده يا همه آنها با دروغگويي ، اعتماد را ضايع و آن را نابود كنند، ديگر پناهگاه بودن اعضاي خانواده براي همديگر معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد و در چنين خانواده اي هر يك از اعضا به قصد خيانت به ديگري در كمين او خواهد نشست و به اين ترتيب سعادت از چنين خانواده اي رخت برخواهد بست.
امام علي (ع) در سخني گران سنگ مي فرمايد: « پيشواي قوم بايد با مردم خود به راستي سخن راند.»
و لذا پدر به عنوان سرپرست خانواده، همواره بايد با اعضاي خانواده اش با صداقت رفتار نمايد و البته اعضاي خانواده نيز با رفتارهاي صادقانه او را پاسخ گويند .
اعضاي همه ي خانواده ها بايد توجه داشته باشند كه دروغگويي مشتمل بر چيزهايي مانند تحريف واقعيت، ايجاد اميد يا نگراني بي مورد ، برهم زننده دوستي ها و صميميت ها و ايجاد كننده كينه و عداوت است. پس بايد به شدت از آن بر حذر باشند .
در محيطي كه دروغ حاكم باشد و بي صداقتي ، نيات و گفتار و كردار افراد را شكل دهد، مجالي براي برقراري روابط اسلامي و انساني نخواهد بود. شكل گيري روابط صميمانه در پرتو صداقت امكان پذير است و با صداقت است كه مي توان فضاي معنوي خانواده را از نوع آلودگي ها پاك نمود .
زندگي خانوادگي ، زمينه ساز زندگي سعادتمند و يا نكبت بار اجتماعي است و رفتارهاي هر كدام از اعضاي يك خانواده به طور مستقيم و يا غير مستقيم ، ديگر اعضاء را تحت تاثير قرار مي دهد بنابراين ، رفتارهاي صادقانه اعضاي خانواده در خدمت سعادت اجتماعي آنان نيز هست . كما اين كه رواج دروغگويي در خانواده مي تواند زندگي نكبت بار اجتماعي را براي اعضاي خود رقم بزند و زندگي مردم را نيز در اجتماع به خطر بيفكند .
منبع: مجله آشنا خانواده
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله