جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
عروس فرنگي
-(6 Body) 
عروس فرنگي
Visitor 383
Category: دنياي فن آوري

ازدواج با غير مسلمان از ديدگاه اسلام

خيلي از ما سريال تلوزيوني مسافري از هند را به خاطر داريم. سريالي که در زمان پخش با اقبال خوبي روبه رو شد و هنوز بعضي از بازيگران اين سريال تلوزيوني با نام اين سريال شناخته مي شوند. اما قرار نيست در مورد اين سريال صحبت کنيم فقط در مورد بحث نکته اي است که به صورت گريزي در اين سريال مطرح شد آن هم ازدواج يک ايراني مسلمان با يک هندي غير مسلمان بود. اينکه چرا و به چه دليل ازدواج مسلمان و غير مسلمان باطل است؟ ترديدي نيست که ازدواج و ميل به زناشويي زن و مرد از غرايز اوليه نوع بشر است و هر انساني به صورت طبيعي علاقمند به ازدواج و توليد مثل است، از اين جهت در طول تاريخ همه ملل در انتخاب همسر امور زيادي را مراعات کرده و امر ازدواج را با ملاحظه شرايط زيادي انجام مي داده اند. از جمله اموري که ملل مختلف در گذشته براي انتخاب همسر خويش مراعات مي کردند و سخت پايبند آن بودند اين بود که همسرانشان از نظر اعتقادي سالم باشند، بدين معني که معتقد بودند، همان طور که سلامت جسمي پدر و مادر در سلامت فرزند مؤثر موثر است، سلامت روحي، اخلاقي و عقيدتي نيز در سعادت فرزند موثر خواهد بود. از نظر اديان مختلف کساني که داراي اعتقاد مشترک با هم نباشند بيگانه محسوب مي شوند لذا اديان مختلف به شدت پيروان خود را از ازدواج با بيگانگان بر حذر داشته اند. اما اسلام براي پيروان اديان ديگر احترام زيادي قايل است. با اين وجود، عواطف اجتماعي و ارتباط صميمانه را بر محور ايمان، تقوا و بر اساس دين الهي محدود مي کند و در آيات بسياري، مسلمانان را از برقراري چنين ارتباطي نزديک منع مي کند و آنها را از اينکه در روابط خود، دوستي و سرپرستي غير مسلمانان را بپذيرند، سخت بر حذر مي دارد. با توجه به اينکه اقدامات پيشگيرانه و احتياطي، منطقي ترين روش براي جلوگيري از نفوذ انحرافات فکري، عقيدتي و اخلاقي بيگانه است، اعمال محدوديت از سوي اسلام نسبت به مسئله ازدواج مسلمان با اهل کتاب بر همين اساس قابل تفسير است. به همين دليل در اين شماره قرعه کلام را به نام حجت الاسلام و المسلمين محمدرضا عنايتي يکي از محققان و پژوهشگران اصول فقه انداخته ايم و با اين محقق به صحبت نشسته ايم.

ازدواج آري يا نه؟

دين ما که با برنامه اي است براي لحظه، لحظه ي زندگي ما دستور و برنامه دارد چه برسد به مقوله ي مهمي به نام ازدواج اما اين سؤال مطرح مي شود که اديان ديگر چطور؟ يکي از ادياني که به شدت پيروان خود را از ازدواج با بيگانگان برحذر داشته، آيين يهود است. در بخش هاي مختلفي تورات به شدت يهوديان را از ازدواج با بيگانگان منع کرده است و آن را از گناهان کبيره معرفي کرده است. ممنوعيت ازدواج با بيگانگان يکي به سبب مصونيت اعتقادي پيروان دين بوده و يا به جهت حفظ مليت و اصالت نژاد و قومي. در آيين مسيحيت و مجوسيّت نيز ازدواج با بيگانگان ممنوع است. در اسلام ممنوعيت ازدواج با بيگانگان در موارد محدودي که مطرح بود، يعني مبني بر حس ملي گرايي و برتري قومي نبوده، بلکه به جهت مصونيت اعتقادي مسلمانان و دور نگه داشتن آنان از آلودگي هاي اخلاقي و حفظ اصالت خانوادگي بوده است. از نظر فقهاي اسلام ازدواج با زنان يهودي و مسيحي به عنوان يک اصل اولي جايز است، هر چند اکثر فقهاي شيعه ازدواج با اهل کتاب را تنها به صورت موقت جايز دانسته اند، ولي همه فقهاي اسلام ازدواج دائم با مشرکان را ممنوع دانسته اند.
دانشمندان اسلامي ازدواج زن مسلمان با مرد کتابي را صحيح نمي دانند حتي در ماده ( 1059 ) قانون مدني به تصريح مي گويد: ازدواج زن مسلمان با غير مسلم نيز جايز نيست.
در خصوص ازدواج مرد مسلمان با زن کتابي در بين فقهاي اسلامي اختلاف نظر است.
1) جايز نيست و دليل آن آيه 221 سوره بقره است. البته بايد گفت که اهل کتاب کافر هستند اما مشرک نيستند.
2) مرد مسلمان در نکاح موقت مي تواند با زن غير مسلمان ازدواج بکند ولي در نکاح دائم جايز نيست.
3) هم در نکاح دائم و هم در نکاح موقت جايز است. ديل اين قول آيه4 سوره المائده است.
المحصنات من المومنات و المحصنات من الذين اوتوا الکتاب من قبلکم إذا اتيتموهن اجورهن محصنين غير مسافحين و لا متخذي اخدان.......
در جمع بندي ميان سه قول بنظر مي آيد قول سوم، قول مناسب تري باشد. در اين خصوص سه نکته قابل توجه است که به آنها اشاره مي کنم.
1) هر چند زرتشتيان داراي کتاب آسماني نيستند، اما چون رفتار پيامبر اسلام با آنها، همان رفتاري بوده که با يهوديان و مسيحيان داشته است بنابراين در اين حکم هم ملحق به آنها هستند.
2) اگر مرد مسلماني با زن غير مسلمان ازدواج کرد قوانين حاکم بر روابط خانوادگي قوانين اسلام است.
3) در ماده ( 1060 ) قانون مدني: ازدواج زن ايراني با تبعه خارجي در مواردي که منع قانوني وجود نداشته باشد موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت است.

تأکيد مي شود که...

ما نبايد در کار خدا چرا بياوريم چون مي دانيم خير و صلاح ما را بهتر از ما و پدر و مادر ما مي خواهد اما بالاخره بايد بدانيم چرا اين ازدواج تحريم است يا نه؟ بايد بتوانيم جواب دوست و دشمن را بدهيم پس فلسفه تحريم اين ازدواج در قرآن و روايات، خوف تأثيرپذيري مسلمان از غير مسلمان و راه يافتن ضعف عقيدتي و اخلاقي به مسلمانان ذکر شده است.
از آن جا که تأثيرپذيري در مورد مردان ( به خصوص در دوران حاکميت اسلام ) ضعيف تر است، در شرايطي که غير مسلمان ضعيف بوده و با مسلمانان قرار داد ذمه امضا کرده باشند، به مردان اجازه ازدواج داده شده است اما از آن جا که زنان به صورت نسبي در معرض تأثيرپذيري قرار دارند، از اين ازدواج مطلقاً منع شده اند. صدوق در کتاب علل الشرايع در مورد اين که چرا ازدواج مردان با زنان مستضعف ناصبي جايز است، ولي زنان حق ندارند با چنين مرداني ازدواج کنند، روايتي را از زراره نقل کرده که امام صادق ( ع ) فرمود: « با زنان شکاک و مردد در دين خود ازدواج کنيد و زنان مسلمان را به شکاکان تزويج ننماييد، زيرا زن از شوهرش تربيت مي پذيرد و شوهر او را مجبور مي کند که به آيين خود در آيد».
علامه مجلسي در بحارالانوار روايتي به همين مضمون آورده که: « از افراد بي اعتقاد زن بگيريد، ولي به آنان زن ندهيد، زيرا زنان در معرض تأثيرپذيري از مردان هستند و مردان زنان را مجبور به پذيرش آيين خود مي کنند». ممکن است گفته شود اگر فلسفه حکم چنين است، پس چه مانعي دارد در شرايطي، با اطمينان به اين که چنين خطري وجود ندارد، بلکه شرايط به گونه اي است که زنان مي توانند شوهرانشان را به پذيرش اسلام متمايل سازند، اين ازدواج جايز باشد، چنان که مسيحيان در شرايطي که به اين امر اطمينان داشته باشند، به زنان خويش چنين اجازه اي مي دهند.
پاسخ اين است که اولا اين مسئله صرفاً يک تصور از زن پيش از ازدواج است و پس از ازدواج ناخودآگاه و به تدريج تحت تأثير قرار خواهد گرفت، زيرا در هر حال نمي توان تأثير آنان از مردان را ناديده گرفت. ثانياً: آن چه در فلسفه حکم تحريم ازدواج و تفاوت زن و مرد ياد شد، علت تامه حکم نيست، چه اين که ممکن است مصالح و مفاسد بسيار ديگري نيز در وضع حکم فوق مطرح باشد که از آن بي اطلاعيم. شايد يکي از دلايل اين باشد که بعضي از فقها با استناد به آيه: « لن يجعل الله للکافرين علي المومنين سبيلا» ( سوره نسا) بر عدم جواز ازدواج زن مسلمان با مرد غير مسلمان استدلال مي کنند، چه اين که لازمه اين ازدواج، تسلط غير مسلمان بر مسلمان خواهد بود. بدين گونه که طبق آداب و رسوم اجتماعي زن مطيع شوهرش است. و لازمه ازدواج با غير مسلمان، سلطه وي بر مسلمان خواهد بود. بعضي از نويسندگان معاصر هم عدم ازدواج زن مسلمان با مرد کافر را معمول عدم اعتراف غير مسلمان به مشروعيت آيين اسلام دانسته اند، بدين معنا که زن مسيحي در خانواده مسلمان، عقيده و دين او قابل احترام است، زيرا آزادي مذهب از طرف اسلام پذيرفته شده و به عنوان اهل کتاب شناخته شده است، ولي زن مسلمان در خانواده مسيحي به طور طبيعي مورد تحقير قرار خواهد گرفت، زيرا مسيحيت آزادي ديني و دين اسلام را به عنوان دين آسماني قبول ندارد و تنها مذهب نجات بخش را آيين مسيح مي داند، چنان که يهوديت و دين زرتشت چنين تلقي دارند و اين احتمال بسيار مقبول است.

تکليف عشق و علاقه

حالا آمديم و کسي اصرار بر ازدواج با غير مسلمان غير کتابي داشته باشد چکار بايد بکند؟ بالاخره اين وسط پاي عشق و علاقه در ميان است، چه بايد کرد؟ در اين صورت بايد گفت که از آنجا که يکي از آنها معتقد به خدا و ديگري کافر به خدا است اين دو نمي توانند با هم زندگي بکنند زيرا بايد هم کفو باشند، اما در صورت وجود عشق و علاقه در ميان آنها بايستي زن يا مرد غير کتابي را به دين دعوت کرد و در صورت پذيرش دعوت به ازدواج کرد.
به دليل نفي سبيل ازدواج زن مسلمان به اهل کتاب ممنوع است. لن يجعل الله بالکافرين علي المومنين سبيلا. پيامبر مي فرمايد: غالباً زنان تابع دين شوهرانشان هستند اين فقط مکتب نيست بلکه رفتار، راه و روش و منش زن. در جوامع اسلامي غالباً از مرد تبعيت مي کنند. چنانچه پس از ازدواج مرد کافر شود ازدواج فسخ مي شود و مهريه به زن تعلق مي گيرد. هر گاه شوهر مسلمان شود و زن او غير مسلمان باشد نکاح به قوت خود باقي است.

احترام به حريم دين

و نکته ي آخر که حفظ سيادت اسلام و جامعه اسلامي از جمله وظايف عمومي است که نقض آن از حدود اختيارات مسلمانان خارج بوده و بر اساس « قاعده نفي سبيل » حتي تعهدات بين المللي نيز نمي توانند ناقض آن باشند. اين اصل کلي تحت قانون « ألإسلامُ يَعلُو وَ لا يُعلي عَليه»، به صورت يک قاعده حقوقي در فروع و موارد گوناگون حقوق اسلامي استفاده مي شود.
بنابراين، دادن هر نوع امتياز سياسي، اقتصادي، نظامي، غذايي و اجتماعي به غير مسلمانان که به سيادت اسلام و جامعه مسلمانان لطمه وارد آورد، بي ارزش و بي اعتبار خواهد بود.
قرآن کريم در اين زمينه مي فرمايد:« وَ لَن يَجعَلَ اللّه لِلکافِرينَ عَلَي المُؤمِنينَ سَبِيلاً» (نساء : 141)
از سوي ديگر، به مسلمانان هشدار مي دهد:« يا ايّها الَذِينَ امَنُولاتَتَخِذُوابِطَانَهً مِّن دُونِکُم لا يَألُونَکُم خَبَالا ًوَدُّوَا مَا عَنتُم قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن أَفَواهِهِم وَ مَا تُخفِي صُدُورُهُم أَکبَرُ قَد بَيَنَاَ لَکُمُ الاَياتِ إِن کُنتُم تَعقِلُونَ» (آل عمران:118)
وقتي دوست گرفتن افراد غير مسلمانان اين چنين نتايج ناگوار به بار آورد و فرصتي به آنان دهد که در تباه نمودن کارها و افساد امور بکوشند و توطئه هاي خصمانه به راه اندازند، نتايج و آثار سيادت و تسلط آنان بر مسلمانان و تصدي مقامات دولتي و سياسي و نظامي و اقتصادي از طرف غيرمسلمانان چگونه خواهد بود؟ توجه به اين نکته نيز ضروري است که ازدواج زن مسلمان با مرد غير مسلمان، با توجه به تسلطي که مرد بر خانواده دارد، به نحوي مسئله سيادت غير مسلمان بر مسلمان را به دنبال خواهد داشت.
در پايان اگر بخواهيم جمع بندي در اين زمينه داشته باشيم چگونه مي توانيم اين آگاهي را به جوان امروز بدهيم که اين ازدواج در اسلام منع شده و خيرو صلاح در آن است؟
با وجود تمام احترامي که اسلام براي پيروان اديان ديگر قايل است، ولي عواطف اجتماعي را بر محور ايمان، تقوا و بر اساس دين الهي محدود مي کند و اجازه تجاوز از اين حدود را نمي دهد و با عواطف و دوستي هايي که از چهار چوب ملاک تعيين شده تجاوز کنند، برخوردي شديد نموده و در آيات بسياري، مسلمانان را از برقراري چنين ارتباطي نزديک و صميمانه منع مي کند و مسلمانان را از اينکه در روابط خود، دوستي و سرپرستي غير مسلمانان را بپذيرند، سخت برحذر مي دارد، البته نه به دليل آنکه دوست داشتن انسانهاي ديگر را امري زشت و مذموم بداند و در هر حال و به طور مطلق طرفدار بغض مسلمان نسبت به غير مسلمان باشد، بلکه به اين دليل که اولاً ايشان به دليل اختلاف عقيده و دين، قابل اعتماد و اطمينان نيستند، چرا که وقتي ارتباط و پيوندشان ظاهري و صوري بوده، مطمئناً در باطن، طور ديگري درباره آنان فکر مي کنند. به همين دليل، تظاهر دشمن به دوستي نبايد آنان را غافل کند و موجب شود که آنان دشمن را دوست پندارند و به او اطمينان کنند. ثانياً روابط دوستانه و صميمانه مسلمان با غير مسلمان بايد در حدي باشد که دست کم عضويتش با پيکره اسلامي ناسازگار نباشد؛ يعني به وحدت و استقلال پيکره اسلامي آسيبي نرساند و تظاهر آنان به دوستي مسلمانان نبايد موجب غفلت آنان شود و - همانگونه که در تاريخ نيز بارها تجربه شده است- از اين ناحيه متحمل ضربات جبران ناپذير شوند. بايد اين روابط در حدي باشند که عضويت در يک پيکره و جزئيت در يک کل ايجاب مي کند روشن است که اين مسئله - چنان که از اطلاق آيات کريمه و سيره معصومان عليهم السلام نيز استفاده مي شود - منافاتي با احسان و نيکي به غير مسلمان ندارد.
منبع: ماهنامه شاهد جوان شماره51
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image