جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
اسبم زين کن، هي کنم برم
-(5 Body) 
اسبم زين کن، هي کنم برم
Visitor 553
Category: دنياي فن آوري
از بچگي يکي از آرزوهايم داشتن يک اسب بود که سوارش شوم و به تاخت بروم به سمت ناکجا آبادي که فقط در تخيلات کودکانه ام وجود داشت. اسبم سفيد بود و سريع، آنقدر که باد هم به گرد پايش نمي رسيد و من هم سوارکاري بودم با چکمه هاي بلند مشکي که هيچ وقت به اسبش شلاق نمي زد. تا حالا که اين آرزو و در حد همان آرزو مانده است و من فقط خوابش را مي بينم. حالا « سوار کاري» از ورزش هايي است که علاقمندان زيادي دارد يکي از کهن ترين ورزش هايي که جزو ورزش هاي لوکس و پرهزينه محسوب مي شود. اما اگر واقعاً کسي علاقمند باشد مي تواند با کمي مديريت مالي در اين رشته فعاليت کند. چرا که سوار کاري علاوه بر ورزش هنر است. هنري که انسان و مرکب « اسب » را متحد مي کند. هنري که انسان و مرکب با هم ارتباط برقرار مي کنند و اگر احترام و اعتماد متقابل بين ورزشکار و اسب باشد موفقيت هم در انتظار آنهاست.
از وقتي اسب بود و انسان، از وقتي انسان توانست اسب را رام کند و از او سواري بگيرد و از آن زمان از اسب به عنوان کمک بزرگ انسان براي طي کردن مسافت هاي طولاني، باربري و شرکت در جنگ ها استفاده شد.
سوار کاري تا اواخر قرن پانزدهم بيشتر در جنگ هاي معمول بود. البته در بعضي کشورها مانند ايران باستان به عنوان ورزش و سرگرمي نيز مورد توجه قرار مي گرفت.
پس بي دليل نيست که ما ايراني جماعت آنقدر به اين ورزش علاقه داريم و جاي بسي تأسف است که هنوز نتوانسته ايم در اين ورزش جايگاهي در خور توجه مجامع بين المللي داشته باشيم.پس اگر علاقه و امکانش را داريم بهتر است به اين ورزش بپردازيم. اين ورزش هم اما و اگرهايي دارد که به آن مي پردازيم.
سهراب سپهري مي گويد: اسب حيوان نجيبي است. پس شک نکنيد که اسب واقعاً نجيب و دوست داشتني است. اگر نبود که اين همه در کتب ادبي و تاريخي و بعضاً ديني از او تعريف نمي شد. پس شما با اسب حيوان مهربان و در عين حال سرکش و مغرور سرو کار داريد که بايد کلي مهارت داشته باشيد تا بتوانيد او را با خود همراه کنيد. پس اولين درس يک سوارکار: با اسب بايد ارتباط بر قرار کرد و ياد گرفت چگونه با او به خوبي ارتباط برقرار کرد، خلق و خوي او را درک کند و رفتار مؤدبانه اي داشته باشد تا اسب فرمان هاي او را درک کند و انجام دهد.
سوار کار مي تواند از روي حرکات و برخي از اعمال اسب متوجه منظور او شود. حرکات گوش هاي اسب در اين مورد بسيار مؤثر است. به طور مثال، هنگامي که اسب گوش هايش را به سمت جلو مي چرخاند و سرش را بالا مي گيرد، به اين معناست که صدايي او را نگران کرده است و او با دقت گوش هايش را در جهات مختلف مي چرخاند و حرکت مي دهد، به اين معناست که با دقت اطرافش را تحت نظر دارد. گوش هاي مايل به سمت پايين در دو طرف سر اسب، نشان دهنده ي تسليم شدن و اطاعت اسب هستند. البته اين حالت گوش ها در صورتي که لب ها به سمت پايين افتاده باشند، نشانه ي خواب آلودگي است. اسبي که گوش هايش را مي چرخاند و زبانش را بيرون مي آورد، قصد سربه سر گذاشتن و بازي با سوار کار را دارد. اگر اسب گوش هايش را به سمت جلو مايل کند و سرش را کمي خم کند، يعني به سوار کار ( يا هر کس ديگري ) اعتماد دارد. اگر گوش هايش را به سمت عقب بچرخاند، يعني چيزي باعث بي اعتمادي يا عصبانيت و ناراحتي او شده است. در صورتي که گوش هايش را به سمت عقب بخواباند، يعني بسيار خشمگين است و يا اينکه به شدت ترسيده است. در اين صورت اسب مي تواند بسيار خطرناک باشد و حمله کند. حرکت سر و پاهاي اسب نيز مي توانند در درک منظور او کمک کنند. اسبي که سرش را کمي پايين مي آورد و ناگهان به شدت تکان مي دهد، بد خلقي خود را نشان مي دهد. هنگامي که پاهاي جلويش را بر زمين مي کوبد، عصبانيت يا بي قراري خود را ابراز مي کند، در حالي که وقتي اسب پاهاي عقبش را بر زمين مي کوبد، مي خواهد بفهماند که چيزي باعث ناراحتي او شده است ( مثلاً مگس و ... ).
معرفي سايت معاونت « اسب دواني » فدراسيون سوار کاري جمهوري اسلامي ايران هم در مورد راهکارهاي آموزشي:
1- بر روي يک دايره بيست متري و با گام قدم شروع به حرکت نماييد. مطمئن شويد که اسب از کمر خود به خوبي استفاده مي نمايد. سپس تماسي ثابت با دست جلوي خارج برقرار کنيد.
2- قسمت قدامي اسب را به سمت مرکز دايره نزديکتر کنيد يا به عبارتي توسط دست جلوي داخل حالت خميدگي به سمت داخل را در ناحيه سر و گردن ايجاد نماييد. پاي خارج خود را کمي به عقب آورده و توسط ساق داخل سعي کنيد بدن اسب را به سمت خارج از دايره برانيد.
نکته: خط دايره بيست متري را دنبال کرده و سعي کنيد اندازه اين دايره ثابت بماند و کاملاً حالت مدور حفظ شود.
3- در صورتي که اسب به خوبي به دست جلوي خارج تکيه نمايد، هنگامي که تماس دست جلوي داخل را براي چند لحظه قطع نماييد، همچنان مشاهده مي کنيد که اسب حالت به دهنه و گرد خود را حفظ مي نمايد.
با اميد به اينکه اين نکات پايه اي، مورد استفاده شما سوارکاران عزيز قرار گيرد و تصوير ذهني بهتري را ايجاد کند تا بتوانيد عملاً از اين تکنيک ها استفاده کنيد و شاهد هماهنگي هر چه بيشتر و بهتري بين خود و اسبتان باشيد.

اسب در خدمت جنگ

راستش اگر بخواهيم به « اسب » و ارزش آن بيشتر پي ببريم علاوه بر متون ادبي و کتب تاريخي ايران باستان در قرآن مجيد چندين آيه در مورد اسب وجود دارد و توجه به اسب به حدي است که خداوند به اسبان سپاهيان خداجوي اسلام سوگند ياد مي کند. در سوره العاديات آيات 1 تا 5، سوره انفال آيه 60 سوره ص آيات 30 تا 33، سوره نحل آيه 8، سوره آل عمران آيه 14 به اين حيوان اشاره شده است.
علاوه بر آيات نوراني قرآن، احاديثي از پيامبر و ائمه نيز بر جاي مانده است که همه حکايت از ارزش اين حيوان نجيب دارند. و حتي امام صادق ( ع ) از قول پدر بزرگوارشان حضرت باقر (ع ) فرموده اند: « پيامبر اکرم در ميان سوارکاران اسب، مسابقه مي گذاشت و پس از پايان مسابقه برندگان جوايز خود را از دست هاي مبارک آن بزرگوار دريافت مي داشتند. و جالب اينکه از امام صادق (ع ) در مورد شرط بندي که به صورت جدي در اسلام نهي شد، روايت شده:« در مسابقات شرط بندي بر روي پول يا ثروت جايز نيست مگر در سه مورد: اول در مسابقه با حيواناتي که داراي پاي پهن هستند مانند فيل و شتر، دوم در مسابقه با حيواناتي سم دار مانند اسب و استر و سوم در مسابقه با تير و شمشير.»
اما يک اسب در تاريخ شيعه خيلي اهميت دارد. اسبي که وفايش به وفاي انسان شايد هم بيشتر، پهلو مي زند. اسبي که در سخت ترين شرايط صاحب و مولايش را تنها نگذاشت و خود را سپر مولايش کرد.و او « ذو الجناح » است اسب امام حسين (ع ) که هر وقت نامي از کربلا و صحنه ي کربلا مي آيد حتماً نامي از او هم برده مي شود. ذوالجناحي که استاد فرشچيان زيباترين تصوير از آن و صحنه ي کربلا را به تصوير کشيده است.
و جالب اينکه در جنگ ايران و عراق در مناطق کوهستاني کردستان، اسب ها به ياري سپاه اسلام آمدند تا علاوه بر حمل آذوقه، سلاح و مهمات رزمندگان اسلام را نيز حمل کنند و آنها هم به نوبه ي خود در اين جنگ نقشي مهم ايفا کردند.

خوب است بدانيم

- يک سوار کار مثل هر ورزشکار ديگري به ابزاري نياز دارد. حالا اسب بماند که چقدر بند و بساط دارد. از آنجايي که اغلب ما قادر به تهيه و خريد اسب نيستيم پس مي توانيم با ثبت نام در باشگاه هاي مربوطه اسب اجاره کنيم و حتماً خود باشگاه وسايل اسب را هم تأمين مي کند. اما خود ورزشکار بايد به وسايلي مجهز شود که آسيب نبيند. چرا که اين ورزش هم خطراتي دارد که بايد به آن توجه کرد. اولين وسيله ي مهم کلاه ايمني است که خيلي مراقبت نياز دارد مثلاً نبايد در معرض شديد هوا يا نور قرار گيرد، سرما و يخبندان هم براي کلاه ايمني ضرر دارد. بالاي ديوار يا بر دروازه درب ها آويزان نکنيد و... به هر حال کلاه وظيفه ي مهمي در ايمني سر سوار کار دارد. ديگر وسايل مورد نياز سوار کار عبارتند از کت، شلوار سواري، چکمه ( چرمي و لاستيکي)، مهميز و شلاق، چکمه کش و قلاب چکمه.
- سوار کاري شاخه هاي متعددي دارد که به طور کلي در دو دسته قرار مي گيرند. مسابقات اسب دواني از گذشته هاي دور رايج بوده اند. مسابقات يورتمه و تاخت از مسابقات رايج اسب دواني هستند.
ساير مسابقات سوار کاري شاخه هاي متعددي در آن جاي مي گيرند که در آن ها هدف بردن مسابقه ي دو نيست.
- مسابقات ارابه راني که داراي سه مرحله درساژ، ماراتون و حرکت در راه هايي که از اطراف توسط توپ هايي محدود شده است.
- درساژ که حرکات نمايشي اسب هاي تربيت شده است که در آن کيفيت ارتباط ميان سوار کار و اسب سنجيده مي شود. اين کار سخت و جالبي است.
- مسابقات پرش
- مسابقات استقامت
- مسابقات وسترن يا آمريکايي
- مسابقات با اسب هاي وحشي و...
از مسابقاتي هستند که يک سوار کار مي تواند در آن ها شرکت کند.

نامداران

در تاريخ ايران چند اسب نامي از همه مشهورترند و بيشتر مايه ستايش و چکامه و سرود شده اند. از همه نام آورتر رخش رستم است که به گفته فردوسي تيزبين، درشت هيکل و زورمند و شيردل بود و تني سرخ با خال هاي سپيد و زعفراني و رخشان و سمي پولادين داشت و تنها اسبي بود که توانست تن رستم جهان پهلوان را بکشد و همواره يار وفادار او ماند و به خاطرش با شير و اژدها جنگيد با او به چاهي آگنده از تيغ و نيزه افتاد و مرد و با او هم به خاک سپرده شد.
رستم و رخش در اواخر دوره ساساني در ايران شرقي شهرت و محبوبيت فراوان داشته اند. ديگر از اسبان نامور« سياه » يا « شبرنگ بهزاد » سياوش است که او را از خرمن آتش گذرانيد و بي گناهيش را ثابت کرد. ديگري اسب داريوش بزرگ است که به موجب افسانه اي باعث به تخت رسيدن او شد
ديگر اسب کوروش جوان بود که گويند چنان سرکشي مي کرد که کسي نمي توانست رامش کند و آن شاهزاده پرخاشجو و دلاور دست آموزش کرد و با وي همه جا رفت. اين اسب بي گمان سرمشق داستان اسب اسکندر شده است. سرانجام بايد از شبديز خسروپرويز ياد کنيم که شهرتش در ادبيات ايران و عرب بي نظير است. مي گويند خسرو سوگند خورده بود که هر کس خبر مرگش را بياورد، خونش را بريزد. چون آن اسب مرد کسي يارا نکرد خسرو را آگاه کند و باربد موسيقيدان مشهور سرودي ساخت به نام « شبديز» که در آن اشاره به پيري و ناتواني و بي جنبشي شبديز کرد چنانکه خسرو فرياد بر آورد:« پس مرده است!» و بايد در جواب گفت« من نگفتم، خسرو چنان فرمود.»
منبع: ماهنامه شاهد جوان شماره51
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image