جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
بانوي اصفهاني
-(5 Body) 
بانوي اصفهاني
Visitor 535
Category: دنياي فن آوري
در عالم اسلام همواره زنان شايسته و متعهدي وجود داشته‏اند که در عرصه‏هاي مختلف فرهنگ و ادب و در جبهه‏هاي ايثار و تلاش منشأ آثار و برکات فراواني بوده‏اند.
با تکيه بر قرآن کريم و سنت نبوي(ص) و سيره معصومين(ع)، ارج نهادن به زنان و اداي حقوق آنان همواره موجب رشد و پيشرفت زنان مسلمان در جامعه اسلامي بوده و هست. نمونه والاي اين زنان شايسته و والا مقام در تاريخ اسلام شخصيتهاي ارجمندي مانند حضرت خديجه، حضرت فاطمه زهرا، زينب کبرا و سکينه بنت‏الحسين ـ که درود خدا بر همه آنان باد ـ مي‏باشند.
در مقاطع مختلف تاريخ اسلام نيز زنان فداکار، عالم و متقي فراواني وجود داشته‏اند که در عين کار و تلاش و تربيت صحيح نفس خويش و ديگران، از رعايت جزيي‏ترين مسايل اخلاقي غفلت نورزيده و در عين حال تربيت مردان شايسته روزگار را به عهده داشته و مربي لايق و ارزشمندي براي جامعه بوده‏اند. در تاريخ اسلام به خصوص در مذهب شيعه، نمونه‏هاي بسياري از اين قبيل بانوان به چشم مي‏خورد که از جمله آنها مي‏توان به مادر سيدرضي و سيدمرتضي علم الهدي، دختر شيخ طوسي و نيز دختر ملا محمدتقي مجلسي يعني آمنه بيگم و ... اشاره نمود.
اگرچه در دوران شکوهمند انقلاب اسلامي ايران، زنان شايسته جامعه ما که برخوردار از تربيت صحيح و صاحب ارزشها و معيارهاي اسلامي بوده‏اند به شايستگي توانستند قدر و منزلت زن مسلمان را به جهانيان نشان دهند و گذشت، ايثار و تقواي مادران و همسران شهداي گرانقدر به ويژه در دوران جنگ تحميلي نمونه بارز اين مدعاست. با اين حال بزرگداشت و تجليل از زنان نمونه مکتب اسلامي، وظيفه‏اي است که بايد همواره در انجام آن کوشيد. از اين‏رو بجاست در سالگرد رحلت نگاهي گذرا به شخصيت يکي از اسوه‏هاي عالي‏قدر جامعه که از مراتب علمي و عملي والا برخوردار و به حق از مفاخر نسوان دنياي اسلام است داشته باشيم و خاطره آن استوانه علم و تقواي را ارج نهيم.
اين بانوي مجتهد بزرگوار و متواضع سيده نصرت امين است که مقام معظم رهبري حضرت آيت‏اللّه‏ خامنه‏اي مدظله‏العالي در باره اهميت بزرگداشت ايشان فرموده‏اند: «تجليل از اين بانوي بزرگوار اصفهاني (خانم امين) و ارائه شخصيت عرفاني و فقهي و فلسفي برجسته يک زن در کشور ما، کاري سودمند و در جهت احياي ارزشهاي اسلامي در زنان به نظر مي‏رسد»(1) و به راستي شخصيت علمي و تقوايي اين عالم رباني خود حجتي است بر اينکه زنان متعهد جامعه اسلامي مي‏توانند با طي مدارج عالي علم و معرفت، خود را از محروميتهايي که توطئه دشمنان و ناآشنايي دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان همواره تحميل کرده است، برهانند و وجودشان منشأ خدمات عظيم و ارزشمند علمي و فرهنگي قرار گيرد.
استاد دانشمند مرحوم آيت‏اللّه‏ محمدتقي جعفري مقام علمي و عملي اين بانو را چنين توصيف نموده است:
«با توجه به آثار قلمي که از اين خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع مي‏توان ايشان را از علماي برجسته عالم تشيع معرفي نمود و روش علمي ايشان هم کاملاً قابل مقايسه با ساير دانشمندان بوده، بلکه با نظر به مقامات عاليه روحي ايشان بايد ايشان را از گروه نخبه‏اي از دانشمندان به شمار آورد که به اضافه فرا گرفتن دانش به تولد جديد در زندگي نايل مي‏شوند.»(2)
در باره آغاز زندگي و شروع به تحصيل اين بانو آمده است: «حاجيه خانم سيده نصرت بيگم امين (معروف به بانوي ايراني) در سال 1265ه••• .ش در اصفهان متولد شد. پدر ايشان حاج سيدمحمدعلي امين‏التجار اصفهاني، فردي مؤمن و سخاوتمند و مادرشان بانويي بسيار شريف، متعبد و خيرخواه بود که خداوند پس از سه فرزند پسر، اين دختر را به ايشان عطا مي‏دارد. مادر با روشن‏بيني در چهار سالگي فرزند را براي آموزش قرآن و فراگيري خواندن و نوشتن به مکتب مي‏فرستد، در حالي که فضاي حاکم بر آن ايام به گونه‏اي بود که کمتر خانواده‏اي به خود اجازه مي‏داد دخترش را براي کسب دانش به مکتب يا مدرسه بفرستد و چه بسيار والديني که آموزش و آشنايي با خط و نوشتن را براي دختران خود جايز نمي‏دانستند.»(3)
در حقيقت عظمت کار اين بانو و تلاشهاي مستمر وي در آن زمان بسيار درخور توجه است البته ايشان به دليل اينکه اوقات زندگي‏شان به فراگيري درس و علم مي‏گذشت بيشتر در خانه بودند و کمتر از خانه خارج مي‏شدند. ولي در ايامي که لازم مي‏ديدند بايد دفاعي صورت بگيرد و کاري انجام شود از منزل خارج مي‏شدند و به تدريس و راهنمايي بانوان مي‏پرداختند.
«از دوران قاجار که بگذريم دوره رضاخان تقريبا مقارن با انديشه تجددخواهي و تبليغات وسيع اسلام‏زدايي، به خصوص در اصفهان بود. در آغاز اين دوره خانم امين 35 ساله بودند و اصفهان هم در اين ايام حوزه‏هاي علميه [بسيار] داشت. اين شهر بعد از تهران آماج فعاليتهاي تجددخواهي بعضي خانمها قرار گرفت. مجري اين فعاليتها خانم [صديقه[ دولت‏آبادي بود که مي‏گفتند حتي 15 سال قبل از جريان کشف حجاب ايشان به طور رسمي حجاب خود را برداشته بود. دولت‏آبادي کانوني هم به نام کانون بانوان داير کرده بود که بعد از برداشتن حجابش و ظاهر شدن در ملاء عام مردم اين کانون را آتش زدند. البته افرادي مانند خانم دولت‏آبادي کم نبودند. زناني هم بودند که فکر مي‏کردند اگر در اين گونه مراسم شرکت کنند متجدد خوانده مي‏شوند و عده‏اي هم به دليل مشاغلي که داشتند مجبور به کنار گذاشتن حجاب شدند. به هر حال موج تجددخواهي، مانع ترويج انديشه و تفکر ديني به خصوص در بين بانوان شد و از اينجا مي‏فهميم که خانم امين چه حرکت عظيم و برجسته‏اي را شروع کرد و به انجام رساندند.
رضاخان آرمانهاي جديد و کاذبي داشت و ايدئولوژي مخصوص خودش را ترويج مي‏کرد. مثلاً در مورد تجددخواهي، در باره ناسيوناليسم افراطي که اين ناسيوناليسم افراطي را بر دو اصل تحقير فرهنگ و محو آثار تمدن اسلامي و همچنين برگشت به ايران قبل از اسلام قرار داده بود. اتفاقا در همين زمان بود که خانم امين از نام مستعار بانوي ايراني استفاده کردند. استنباط من اين است که چون رضاخان مي‏خواست زن ايراني را به قبل از اسلام برگرداند و آن هويت و اصالت را به آن دوران نسبت بدهد، خانم امين خواستند بگويند که بانوي ايراني اين زمان، بانويي است که از اسلام و دوران عهد اسلام زندگي نوين و واقعي خود را شروع کرده است. يعني دوران قبل از اسلام، هويت و اصالتي نداشته است ولي از زماني که اسلام به ايران وارد شده و ايرانيان مسلمان شده‏اند هويت اصلي و واقعي زن ايراني شکل گرفته است. من فکر مي‏کنم که ايشان در مقابل ناسيوناليسم افراطي رضاخان خودشان را بانوي ايراني لقب داده‏اند.»(4)
و در آن دوران سختِ حاکميت، که ديکتاتوري رضاخاني براي زدودن ارزشهاي اسلامي و احکام قرآني قد علم نموده بود اين بانوي بزرگوار در عين تحصيل و تدريس به دفاع از معيارها و موازين شرعي پرداخت. سال 1310 مقدمه کشف حجاب بود و سال 1311 کنگره زنان شرق که دولت‏آبادي در آن شرکت داشت برگزار شد و بعد کشف حجاب به طور رسمي صورت گرفت. مي‏گويند در همين موقع بود که خانم امين کتاب «روش خوشبختي» را نوشته است. در جايي از آن با ذکر اينکه «همان گونه که اگر عضوي از اعضاي بدن به بيماري مبتلا شود ساير اعضاء سالم نمي‏ماند» اين تأثيرپذيري را متذکر مي‏شود. در اين کتاب آمده است که اگر زنان يک جامعه ـ که از ارکان آن هستند ـ فاسد بشوند جامعه‏اي را به فساد مي‏کشند، مخصوصا اگر فساد يا گناهشان علني باشد. ايشان مي‏گويد:
«اي بانويي که با ادعاي مسلماني کشف حجاب نموده‏اي! و با اين وضعيت شرم‏آور علني در معابر و خيابانها خودآرايي مي‏نمايي! آيا فکر نمي‏کني که با اين عمل که شايد آن را عمل کوچکي بپنداري، چه لطمه بزرگي به شريعت مي‏زني؟ اي بانوي اروپايي‏منش! اين گناه را کوچک مشمار و اگر واقعا مسلماني، اين طريق مسلماني نيست. اگر عقيده به تعليمات اسلامي نداري بي‏ديني خود را اعلام کن که عمل قبيح تو باعث جرأت ديگران نشود و اگر علاقه‏مند به شريعت نيستي، دشمني چرا؟ پيامبر اسلام(ص) با صنف زن بد نکرده، در زماني که زنها در جامعه هيچ ارزشي نداشتند براي زن حقوق قايل شده و زن را در تمام شؤون اجتماعي رديف مردها قرار داده است. «از اينجاست که ايشان در شرايطي که دفاع از حق زن را ـ آن هم فقط در بعضي از موارد ـ يک امر غربي مي‏دانستند به دفاع از حقوق زنان مي‏پرداختند. خانم امين حتي قبل از علامه طباطبايي و استاد مطهري اين مطلب را بيان کردند.(5)
و خود نيز غرق در معارف معنوي گرديده بود و با توجه به سير و سلوک عملي و آن همه تلاش در راستاي قرار گرفتن علوم قرآني به مقامات والايي دست يافت چنانکه در اين مورد آمده است:
«در پرتو معتقدات ديني، معنوي و قلبي خويش که در ارتباط با منبع فيض الهي بود رشد يافت و اين بانوي عارف رباني همان طوري که در کتاب نفيس «نفحات‏الرحمانيه» ـ که به زبان عربي نگارش يافته ـ معترفند، به مبدأ اقيانوس الهي آن طور وابسته بود که نغمات ملکوتي گلها و رياحين را به گوش جان مي‏شنيد و تا سن 40 سالگي دوران تهذيب و رياضت و تحصيل ايشان بوده و پس از آن مراحل ترقي و کمال را طي نمودند.»(6)
بانو امين پس از آنکه صرف، نحو، بلاغت، تفسير، حديث، فقه، اصول و فلسفه را آموخت، به مطالعات خود در سطوح عاليه ادامه داد تا به درجه اجتهاد رسيد. جديت وي در امر تحصيل به حدي بود که مي‏فرمود: «هيچ چيز نمي‏تواند کلاس درس را تعطيل کند، حتي مرگ فرزند.» يکي از اساتيد بانو امين، مرحوم آيت‏اللّه‏ حاج مير سيدعلي نجف‏آبادي نقل کرده است: «روزي شنيدم فرزند ايشان فوت شده است، فکر کردم خانم ديگر درس را تعطيل خواهد کرد، ولي برعکس دو روز بعد کسي را به سراغم فرستاد که براي تدريس به منزل ايشان بروم و من از اين علاقه ايشان به درس و تحصيل، سخت تعجب کردم.»(7)
او بيشتر علوم را در خانه و نزد علامه فقيه آيت‏اللّه‏ سيدمحمدعلي نجف‏آبادي و شيخ مرتضي مظاهري فرا گرفت. آيت‏اللّه‏ آقا سيدمحمدعلي نجف‏آبادي از اساتيد برجسته بانو امين که اين مجتهد گرانقدر، فقه و اصول و حکمت را نزد وي خوانده بود گفته است: «حکمت را دائي‏ام به من درس داد و يکي نيست که من به او درس بدهم. من مي‏خواهم به اين خانم درس بدهم که از من يادگاري باقي مانده باشد.» زماني که بانو امين اولين کتاب خود را به نام «اربعين هاشميه» نوشت و کتاب به حوزه علميه نجف رسيد و علما از آن استقبال کردند، آيت‏اللّه‏ آقا سيدمحمدعلي نجف‏آبادي در تکميل تشويقهاي علما گفتند: «بانو امين هرچه در اين کتاب نوشته‏اند از تراوشات فکري خودشان بوده و ربطي به تعليمات من ندارد.»(8)
سيده نصرت امين مجتهد توسط تعدادي از آيات عظام و مراجع عظيم‏الشأن زمان خود به اخذ درجه اجتهاد و روايت نايل گرديد که برخي از آنان عبارتند از مرحومان: آيت‏اللّه‏العظمي حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي (مؤسس حوزه علميه قم)، آيت‏اللّه‏العظمي آقا سيدمحمدکاظم شيرازي، آيت‏اللّه‏ ابراهيم حسيني شيرازي اصطهباناتي، آيت‏اللّه‏ شيخ محمدرضا نجفي اصفهاني، حجة‏الاسلام و المسلمين حاج شيخ مرتضي مظاهري نجفي اصفهاني.
مقام شامخ علمي و معنوي اين بانوي فرزانه از اجازه روايت آيت‏اللّه‏ شيخ محمدرضا نجفي به خوبي استنباط مي‏شود که در باره وي فرموده است: «به اين سيده دانشمند و شريف، گوهر گران‏قدر مستور، گل سرسبد باغ فرزندان زهراي اطهر، بانوي فرزانه، حکيم و عارف کامل ... اجازه دادم که روايت کند از من هرچه را که روايتش براي من صحيح است از کتب تفسير و ادعيه و حديث و فقه.»(9)
نتيجه آن همه تلاش و کوشش علمي که زمينه آن را تقواي علمي و زهد آن بانوي پرهيزگار فراهم کرده بود به طوري بود که حتي دانشمند بزرگ، فقيه اهل بيت و رجالي عظيم‏الشأن، آيت‏اللّه‏العظمي سيدشهاب‏الدين مرعشي نجفي، از خانم امين، درخواست اجازه روايت نمود و ايشان در قسمتي از اين اجازه‏نامه که به تاريخ اول محرم‏الحرام 1358ه••• .ق جهت آيت‏اللّه‏ مرعشي نوشته، چنين آورده است: «پس از استخاره به ايشان اجازه دادم که روايت کند از من هرچه را که روايتش براي من صحيح است از کتب تفسير و ادعيه و حديث و فقه و غير اينها که از تأليفات شيعه آنچه اصحاب، از غير شيعه روايت کرده‏اند، به جميع طرقي که معلوم و در خود مضبوط است.»(10)
اين بانوي مجتهد نه تنها در مسايل علمي و عملي بلکه در توجه به نيازهاي جامعه نيز بسيار دقيق بود به طوري که اخلاق و رفتارش در شاگردانش تأثير عميقي داشت. وي دانشگاهي در اصفهان به نام پربرکت مکتب فاطميه تأسيس نمود که تشنگان علم و دانش از آن سيراب مي‏گشتند و جا دارد که بگوييم از اين مکتب، دانش‏پژوهاني پرورش يافتند که بسياري از آنان اينک صاحب تأليفاتي و آثار پرارجي هستند.
آنچه شاگردان اين بزرگوار نقل قول کرده‏اند اين است که: «ايشان در عين تواضع و سادگي، داراي جاذبه معنوي و ابهت خاصي بود. کتاب روش خوشبختي را به زبان ساده و شيرين و دلپذير به عنوان زيربناي معتقدات اخلاقي تدريس مي‏نمود، تمام زندگيش در امر تعليم و تربيت و تحقيق و تأليف و حفظ مکتب خلاصه شده بود. از جمله ابعاد شخصيت اين بزرگوار ديانت و اعتماد به نفس بود و به همين دليل است که پرورش‏يافتگان او از اين فضايل معنوي بهره‏مند مي‏شدند. دانش را رهگشاي حيات بشري مي‏دانست و عقيده داشت بايد از گنجينه‏هاي گرانقدر بشري استفاده نمود. عشق و علاقه او به قرآن کريم در قالب زبان و بيان نمي‏گنجد و تفاسير مخزن‏العرفانش در پانزده مجلد خود دليل اين اشتياق است.»(11)
مرتبت و موقعيت علمي و عرفاني ايشان به آنجا رسيد که اکابر و اعاظمي از علما و عرفا حضور در محضر ايشان را مايه فيض مي‏دانستند. وي در مقام تنها بانوي مجتهد عصر خود قرار گرفت و علماء و افراد چندي از کشورهاي اسلامي براي ملاقات و گفتگو نزد ايشان مي‏آمدند. علماي معاصر از جمله آيت‏اللّه‏العظمي مرعشي نجفي، علامه آيت‏اللّه‏ سيدمحمدحسين طباطبايي، استاد محمدتقي جعفري و اساتيد حوزه و دانشگاه نيز با ايشان ملاقات و گفت و شنودهايي داشتند.
يکي از دست‏پروردگان محفل پرفيض بانو امين در باب نظم، تدبير و عظمت معنوي وي گفته است: «در مورد زندگي خانم امين بايد بگويم که در تنظيم وقت ابتکاري عجيب داشتند و چنان اوقات خود را تنظيم مي‏کردند که به تمام کارهايشان مي‏رسيدند، گويا خداوند به وقت ايشان هم برکت داده بود. هرگز از حوادث نمي‏ترسيدند و در کارها به خدا توکل مي‏کردند و از ميهمانان با خوشرويي و سادگي پذيرايي مي‏کردند. مي‏خواستند جوانان را بدون اجبار و با منطق جذب اسلام کنند. اکنون که بهار زندگي را پشت سر گذاشته‏ام در مي‏يابم که هيچ محبت و صميميتي را به گرمي و پررنگي مهربانيهاي بي‏رياي ايشان نديده‏ام و هيچ انگشت محبتي را به شيريني آن انگشتان که الفباي کلام خدا را به من ياد داد نگرفتم. اگر بخواهم ايشان را وصف کنم شايد کتابها شود، اما زبان ياراي بيان و قلم ياراي نوشتن و کاغذ گنجايش اين توصيف را ندارد. بايد از آثار اين بزرگ‏بانو استفاده کرد تا بتوان به شخصيت ايشان پي برد. ما را که همه وجودمان ناتواني بود، پر از شور توانستن کرد و ذهن خاموشمان را پر از غوغاي خواستن. او سيمرغ جانمان را از حضيض ذلت به اوج عزت پرواز داد. بنابراين ايشان در خاطرمان جاودانه است.»(12)
کليه شاگردان و پرورش‏يافتگان محضر بابرکتش به جز جهات علمي و آنچه که مربوط به علوم قرآني و دانشهاي الهي مي‏شد در درجه اول درس معرفت مي‏آموختند. رفتار و سلوک بانوي مجتهد مهمترين مطلبي بود که آنان را جذب خود مي‏نمود.
از ديگر درس‏آموختگان او گفته است: «اولين برخورد من با ايشان مانند يک بيمار بود. در خودم خيلي احساس دردمندي مي‏کردم، و احتياج به طبيب حاذقي داشتم. بيانات و چهره ايشان براي من دارويي بسيار مؤثر بود. اين طبيب عارف و حکيم در همان برخوردهاي اوليه بيماريهاي مرا تشخيص دادند. همان طور که خودشان بيان مي‏فرمودند دارويي که طبيب مي‏دهد تلخ است ولي شفايش شيرين است. البته مسايل خيلي زياد است. من برايشان از ناراحتي‏هايم گفتم و ايشان توجه پيدا کردند که من احتياج به کمک دارم. ايشان قدرت تشخيص داشتند و با يک نگاه عميق متوجه مي‏شدند که طرف چه مي‏خواهد. بعد به من پيشنهاد کردند که اگر مايلي کتاب «حقايق» فيض کاشاني را به تو درس بدهم چون چندين مرتبه خودم اين کتاب را مطالعه کرده‏ام و مي‏دانم که خيلي براي شما مناسب است. من هم قبول کردم و درس شروع شد. در کنار آن کتابهاي «سير و سلوک» و «اخلاق» و «معاد» فقط و فقط از ذهن خودم سرچشمه گرفته است. آن چيزي را که خودم از معاد فهميدم؛ قلم روي کاغذ آورده‏ام و مطالب آن را از هيچ جا نگرفته‏ام. اگر يک روز خدمت ايشان نمي‏رفتم، خدمتکارشان را مي‏فرستادند و مي‏پرسيدند که چرا نيامدي؟ و من به هر طريقي بود خودم را به حاج خانم مي‏رسانم. روزي خدمتکارشان آمد و گفت که حاج خانم مريض شده‏اند و گفته‏اند که خانم غازي را خبر کن. من خدمت ايشان رسيدم. گفتند براي من حمد بخوان. گفتم که من قابل نيستم براي شما حمد بخوانم. فرمودند: بخوان تا قلب من روشن شود. من کنار تختشان نشستم و دستشان را گرفتم و شروع به خواندن هفتاد مرتبه حمد کردم. همين طور که حمد مي‏خواندم در خود فرو رفته بودم که من قابليت ندارم، خودشان منبع عرفاني و شناخت و موحد حقيقي هستند. ناگهان نگاهم به بيرون افتاد. درختان را شاهد گرفتم و گفتم: خدايا تو مي‏داني، در قيامت تمام اين درختان شهادت مي‏دهند که اين شخصيت که الان در اين بستر افتاده است در شبانه‏روز چقدر با خدا مناجات داشته است. بعد از اين احساس کردم که همه درختان حمد مي‏گويند. بدنم شروع کرد به لرزيدن. آنچه را مشاهده کرده بودم به حاج خانم گفتم. آهي کشيدند، دست روي قلبشان گذاشتند و فرمودند که حالم خوب شد و احساس آرامش مي‏کنم. سپس «انا انزلناه» را خواندند و از جا برخاستند و فرمودند که قلبت تا اندازه‏اي روشن شده است، مواظب باش آن را کدر نکني، به دنبالش برو. ايشان بسيار متواضع و فروتن بودند، و با مهرباني و دلسوزي دلشان مي‏خواست به همه کمک کنند، کمک فکري، کمک علمي، کمک اخلاقي. روي تحصيلات بالا تأکيد داشتند. اما مي‏فرمودند علم با عمل، علم با تهذيب، علم با تزکيه. اگر علم بدون تزکيه شد، براي انسان غرور و حجاب مي‏آورد، ممکن نيست که انسان بتواند صعود کند، سقوطش حتمي و صد در صد است. مي‏فرمودند نفس را تزکيه کنيد که بعثت انبياء به همين دليل بود.»(13)
نسبت ايشان با سي واسطه به امام علي بن‏ابي‏طالب(ع) مي‏رسيد. وي در بيان مقام و موقعيت خاندان عصمت و طهارت و منزلت و جايگاه آنان تلاش مي‏کرد، به طوري که عشق و علاقه‏اش به مقام والاي ولايت در کتاب مخزن‏اللئالي في مناقب مولي الموالي حضرت علي(ع) روشنگر اين حقيقت است، در سخنانش روح صفا و صميميت جلوه‏گر بود.(14)
بانو امين از شيفتگان و معتقدان به انقلاب اسلامي ايران و رهبري عظيم‏الشأن آن بود. در اين مورد يکي از شاگردان ايشان آورده است: «در سال 59 که حاجيه خانم امين اصلاً نمي‏توانستند از منزل خارج شوند از طريق تلويزيون در جريان انقلاب قرار داشتند، موقعي که امام(ره) از تلويزيون سوره حمد را تفسير کردند، شيفته بيان و مطالب امام شده بودند و به من فرمودند که کتابهاي امام را داري؟ گفتم بله، فرمودند که بياور تا مطالعه کنم. کتابها را خدمتشان بردم. روزي بعد از مطالعه کتابهاي امام، ايشان به من فرمودند که معرفت امام بالاست و عرفان ايشان به حد اعلاي خود رسيده است. اگر کسي خواست خداي ناکرده تهمتي بزند يا توهيني بکند از قول من بگوييد که بد مي‏بيني. مبادا يک وقت خدا ناکرده توهين کنيد. چون معرفت ايشان بالاست که مي‏توانند اين کارهاي محيرالعقول را انجام بدهند. حاج خانم خيلي شيفته کتابها و بيانات امام شده بودند: قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهري.»(15)
همين طور امام نيز جوياي احوال بانوي مجتهد مي‏شده‏اند. يکي از روحانيون اصفهان در اين خصوص گفته است: «چند مرتبه که حضور حضرت امام خميني(ره) مشرف شدم، ايشان جوياي حالات و اشتغالات و سلامتي بانوي مجتهده امين شدند و در مقابل به منزل حاجيه خانم امين که مي‏رفتم بانوي ايراني مقيد بودند، براي سلامتي حضرت امام(ره) و موفق شدن ايشان و پيشرفت در اهداف مقدس اسلامي دعا کنند و ايشان ابلاغ سلام خدمت معظم له را ترک نمي‏کردند.»(16)
آثار و کتابهاي قلمي به جا مانده از بانو امين ـ بانوي ايراني ـ عبارتند از:
1ـ تفسير قرآن مجيد به نام «مخزن‏العرفان» در 15 جلد
2ـ «نفحات‏الرحمانيه» به زبان عربي مشتمل بر 96 عنوان
3ـ «سير و سلوک» که در روش اولياء و طريق سير سعدا است.
4ـ «معاد» يا آخرين سير بشر
5ـ روش خوشبختي و توصيه به خواهران ديني و ايماني
6ـ «اربعين هاشميه» به زبان عربي مشتمل بر مسايل و احکام
7ـ «جامع‏الشتات» به زبان عربي مشتمل بر مسايل و احکام
8ـ «اخلاق» که در بسياري از محافل علمي و دانشگاهها تدريس مي‏شود.
9ـ «مخزن‏اللئالي» که در فضايل حضرت امام علي بن‏ابي‏طالب(ع) است.
در بررسي آثار تربيتي بانو امين که عمده آثار ايشان در اين زمينه است، بيشترين حجم مطالب در زمينه توصيه شيوه‏هاي تربيتي و روشهاي تهذيب نفس و تزکيه باطن ديده مي‏شود، چنانکه در کتاب «سير و سلوک» که در کشف و شهود و سير الي اللّه‏ به استناد «سير العباد الي المعاد» است که اولين گام در راه طي مدارج و مراحل کمال انساني را اين گونه بيان مي‏کند:
«کسي که مايل به پيمودن راه حق گردد و اشتياق رسيدن به جوار الهي در سر او نمودار شود، نخست بايستي مجاهده تام با نفس خود نمايد و وي را از خودسري و شهوتراني و لوازم طبيعت و هرچه مهيج شهوت گردد باز دارد و از حظوظ دنيا قناعت کند به قدر ضرورت و ناچاري، و ريسمان اطاعت و انقياد و بندگي پروردگار را در گردن خود بياويزد.»(17)
بانو امين در پاسخ سؤالي در مورد اينکه به نظر شما در عصر حاضر بهترين جهاد براي زنان چيست چنين فرموده است:
«در موقعيت امروز آنچه براي زنان در درجه اول مورد اهميت قرار دارد اين است که با نفس و دمخواهي‏هاي خود در مورد زر و زيور و طرز لباس پوشيدن خود و به مدلهاي گوناگون در آمدن مبارزه کنند. با اينکه اين کار مشکل به نظر مي‏رسد ولي در نتيجه به کمال معنوي زودتر نايل مي‏شوند. پس بهترين جهاد حفظ پوشش زنان است.»(18)
و در پيامي که براي دختران جوان دارد چنين آورده است: «از صفات بارز زن همان پاکدامني و عفت است. به طوري که علماي اخلاق گفته‏اند: عمده شرافت زن نزد تمام عقلا، در جامعه، در عفت اوست.»(19)
بانوي مجتهد سيده نصرت امين خود نمونه‏اي از فضيلتها بود و به بسياري از چشمه‏هاي جوشان علم و معرفت دست يافته و سراسر عمر پربرکتش را صرف تحصيل و ترويج دين جدش نمود و آثار گرانقدري را در ابعاد ديني، علمي، ادبي، فقه و اصول، عقلي و نقلي و اخلاق از خود به يادگار گذارد. اين حکيم الهي و عارف به نفحات رحماني، نابغه دوران و مجتهده زمان پس از يک عمر خدمت خالصانه و صادقانه در بيست و سوم خردادماه 1362 مطابق با اول ماه مبارک رمضان سال 1403ه••• .ق سر در نقاب خاک کشيد و به جوار رحمت الهي شتافت. ياد و خاطره‏اش جاودان و گرامي باد. از درگاه خداوند مسألت داريم روح پرفتوح او را با اجداد طاهرش محشور فرمايد.
سزاوار است سروده مرحوم خانم سپيده کاشاني در مورد ايشان را پايان‏بخش اين مقاله قرار دهيم.
خسوف هجر، رخ ماه ما گرفت
بانگ رحيل، خاک وطن را فرا گرفت
اسلام شد به ماتم و رنگ عزا گرفت
ماهي که نور معرفتش رشک مهر بود
دامن‏کشان به کنگره عرش جا گرفت
آيات را نماز بخوانيم دوستان
زيرا خسوف هجر، رخ ماه ما گرفت
رخشنده اخترش بشد از کهکشان علم
در عرش، جا به بارگاه انبياء گرفت
مي‏رفت و داغ لاله فراوان به سينه داشت
زين خاکدان که مرتبه نينوا گرفت
گلچين ز شاخه چيد، بسي گل در اين ديار
فقدان اين گل از چه چمن را فرا گرفت
فخر زنان، امينه ما درس عاشقي
از مکتب امين خدا، مصطفي گرفت
آن مرجع فضيلت و تقوا به راه علم
در راهوار عشق مدد از خدا گرفت
بانوي بانوان جهان شد شفيع او
گر در کنار کوثر ميعاد جا گرفت
جاويد خانه باد مبارک بر او که خاک
از آن گل معطر عصمت، صفا گرفت
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image