چکيده
«انگيزش» عاملي است که رفتار مشخصي را تحريک و هدايت مي کند و پاسخي است که به اين سوال که اساس يادگيري علم چيست؟ روان شناسي براي انگيزش اهميت بيشتري نسبت به هوش قائل مي شوند. آنان انگيزش را حاصل عواملي مانند مشوق ها، نيازهاي دروني، کنجکاوي، برانگيختگي و علت هايي مي دانند که فرد براي رويدادها و نتايج اعمال مي کند.
در اين مقاله، به عوامل بنيادين مؤثر بر انگيزه از قبيل فرهنگ، خانواده، معلم، ويژگي هاي يادگيرنده، جو کلاس و متغيرهاي آموزشي اشاره و به دنبال آن به اصل انگيزش در سيره ي معصومان پرداخته مي شود. در پايان، برخي راه کارهاي ايجاد انگيزش در دانش آموزان بيان مي گردد.
کليد واژه ها: انگيزش، يادگيري، مشوق، معلم، خانواده، فرهنگ، سلسله مراتب، نيازها.
مقدمه
چه عاملي دانش آموز را وادار به يادگيري مي کند؟ چرا دانش آموزان با توانايي و استعداد يادگيري بسيار شبيه به هم، پيشرفت تحصيلي بسيار متفاوتي دارند؟ چرا بسياري از دانش آموزان با وجود توانايي و ظرفيت يادگيري، ترک تحصيل مي کنند؟ چرا برخي از معلمان پس از مدتي از حرفه ي خود احساس نارضايي مي کنند؟
درباره ي يادگيري شرايط بسيار مطرح شده است. برخي از آن ها، که بيشتر مورد توجه هستند، عبارتند از: شخصيت و توانايي هاي دانش آموز، آمادگي، انگيزه، تجارب گذشته، موقعيت و محيط يادگيري، روش تدريس معلم، رفتارهاي آموزگار، تأثير تمرين و تکرار، خصوصيات تکاليف خاص يادگيري، مشوق ها و ... انگيزش ميان همه ي عوامل مؤثر بر يادگيري اهميت بيشتري دارد تا آنجا که گفته شده است، سه عامل مهم در يادگيري عبارتند از: 1- انگيزش؛ 2- انگيزش؛ 3- انگيزش. (1)
نقش انگيزش در يادگيري
بسياري از معلمان ويژگي هاي دانش آموزان خوب را در خصوصياتي نظير سخت کوشي، همکاري و علاقه مندي مي دانند و بعضي از آنان اين ويژگي ها را به داشتن انگيزش دانش آموز منحصر مي کنند. بسياري از معلمان از دانش آموزان سخت کوشي صحبت مي کنند که ترم تحصيلي را آهسته، ولي پيوسته به پايان مي رسانند. (2)
پژوهش ها نيز نشان داده است که انگيزش دانش آموزان در يادگيري اهميت مطلوب تري در مقايسه با هوش دارد. همچنين درباره ي تأثير انگيزش بر يادگيري، پژوهش ها نشان مي دهد که انگيزش قوي به يادگيري استوار، و انگيزش کم به يادگيري کم مي انجامد. (3) در واقع انگيزش، موتور محرک تلاش و فعاليت براي يادگيري است و ميزان يادگيري دانش آموزان را به حداکثر مي رساند.
دانش آموز بي انگيزه نه تنها رغبتي به درس خواندن و يادگيري نشان نمي دهد، بلکه با بي تفاوتي و بي توجهي خود چه بسا براي کار کردن دانش آموزان ديگر در کلاس نيز مزاحمت ايجاد مي کند. در اين مورد، ضرب المثلي انگليسي وجود دارد که مي گويد: شما مي توانيد اسبي را که تشنه است تا کنار آب بکشانيد اما نمي توانيد به نوشيدن آب وادارش کنيد. مسئله ي انگيزش در دانش آموزان نيز همين گونه است؛ (4) يعني ما بايد دانش آموز را تشنه ي يادگيري کنيم؛ زيرا با اين کار خود او به دنبال يادگيري خواهد رفت.
به اين نکته بايد توجه داشت که هر چند انگيزه در امر آموزش نقش مهمي دارد، اين گونه نيست که بدون انگيزه نتوان در فرد يادگيري ايجاد کرد. (5)
در اين زمينه آزوبل مي نويسد: بين انگيزش و يادگيري رابطه ي دوسويه است، نه يک سويه، لزومي ندارد که فعاليت هاي يادگيري را به تعويق اندازيم تا اينکه علايق و انگيزه ها رشد يابند. اغلب بهترين راه براي آموزش به دانش آموز بدون انگيزش اين است که حالت انگيزشي او به طور موقت ناديده گرفته شود و تا آنجا که ممکن است به طور مؤثر به او آموزش داده شود.
با توجه به اهميت بحث انگيزش در يادگيري در اين مقاله مي کوشيم با تعريف آن به طرح نظريه هاي موجود در اين حوزه بپردازيم و برخي از راهکارهاي ايجاد انگيزه در يادگيري مبتني بر اين نظريه ها را اشاره خواهيم کرد.
تعريف انگيزش
«انگيزش» اسم مصدر از «انگيزيدن» بوده و در لغت به معناي «تحريک»، «ترغيب»، «تحريض» و «هيجان» آمده است. در تعريف انگيزش آمده است:
واژه ي انگيزش در انگليسي از کلمه ي لاتين Mover گرفته شده است. اين اصطلاح همان گونه که از معناي رايج آن بر مي آيد، به علت و چرايي رفتار اشاره دارد. (7)
انگيزش را مي توان عامل نيرو دهنده، هدايت کننده و نگهدارنده ي رفتار تعريف کرد. (8) به زبان ساده، انگيزش چيزي است که فرد را به پيش رفتن وا مي دارد، در حال پيش رفتن نگه مي دارد و تعيين مي کند که به کجا بايد رفت. (9)
روان شناسان، انگيزش را عامل دروني مي دانند (10) که رفتار شخص را تحريک مي کند و در جهت معين سوق مي دهد و آن را هماهنگ مي سازد. اين نکته نيز مورد اتفاق است که انگيزه، سازه اي است که به طور مستقيم قابل مشاهده و اندازه گيري نيست، ولي وجود آن از رفتار شخص استنباط مي شود.
اصطلاح انگيزه، اغلب با انگيزش مترادف به کار مي رود. با اين حال مي توان انگيزه را حالت مشخصي که سبب ايجاد رفتاري معين مي شود، تعريف کرد به ديگر سخن، انگيزه اصطلاحي دقيق تر از انگيزش است. انگيزش عمل کلي مولد رفتار به شمار مي رود، اما انگيزه حالت اختصاصي رفتار خاص است. (11)
نظريه هاي انگيزش در يادگيري
چون انگيزش نيز مانند بسياري از مفاهيم روان شناسي، مفهومي انتزاعي است، طبيعي است که صاحب نظران در مورد اهميت و انواع آن اتفاق نظر نداشته باشند؛ (12) به همين دليل نظريه هاي معروف روان شناسي، يعني نظريه ي رفتاري، نظريه ي شناختي، نظريه ي انسان گرايي رويکرد اجتماعي، هر يک درباره ي انگيزش توجيه هاي متفاوتي ارائه کرده اند. در اينجا به اظهار نظرهاي اين سه نظريه درباره ي انگيزش اشاره مي کنيم:
رويکرد رفتاري نگر به انگيزش
رفتار گراها کوشيده اند بدون سازه ي فرضي، ارتباط سببي و کارکرد بين عوامل عيني مشاهده شده (محرک و پاسخ) را مشخص کنند. بعدها اين فرضيه ارائه شد که بين محرک و پاسخ يک متغير فرضي رابط يا متغير ارگانيزمي وجود دارد.
رفتار گرايان در توجيه خود از انگيزش آن را حاصل عوامل بيروني مي دانند. به همين دليل از انگيزش بيروني سخن گفته اند. انگيزش بيروني به انگيزشي اطلاق مي شود که حاصل عواملي بيرون از خود يادگيرنده است. چشم انداز رفتاري بر پاداش و تنبيه هاي بيروني به صورت کليد تعيين انگيزش دانش آموز، تأکيد مي کند.
مشوق ها، محرک ها يا رويدادهاي مثبت يا منفي هستند که مي توانند رفتار دانش آموز را بر انگيزند. مدافعان استفاده از مشوق ها تأکيد مي کنند که آن ها علاقه يا هيجان را به کلاس مي افزايند و توجه را به رفتار مناسب معطوف مي کنند و از رفتار نامناسب باز مي دارند. اين مشوق ها در کلاس درس مي تواند نمره هاي عددي، رتبه اي، دادن جوايز و پيشرفت يا اجازه براي انجام فعاليتي خاص باشد.
چنانکه مي دانيم، رفتاري که تقويت شود احتمال تکرار آن افزايش مي يابد. تحسين معلم، چهره ي بشاش او و نمره هاي خوبي که به کارهاي مورد قبول شاگردان مي دهد، همگي پاداش هايي هستند که احتمال افزايش آن رفتار يعني ارائه ي کار قابل قبول را فراهم مي کنند. (13) از آنچه گفته شد به دست مي آيد که اثر بخش بودن رويکرد رفتاري به انگيزش قوي، به تقويت کننده اي مؤثر وابستگي دارد.
نظريه ي انساني نگر به انگيزش
انگيزش از ديدگاه انسان گرايي، نيرويي فعال تلقي مي شود که موجب مي شود همه ي انسان ها رشد کنند و تحول يابند. انگيزش چيزي بيروني نيست که معلم براي دانش آموز يا کلاس انجام مي دهد، بلکه پرورش تمايل مثبت از پيش موجود و فراهم کردن امکان رشد، توسعه و يکپارچه کردن تجربه هاي تازه است. هر فردي داراي يک اصل نمو (14)دروني است که همه ي رفتارهاي انسان را هدايت مي کند و به آن نيرو مي دهد. (15)
دو عنصر از عناصر آموزش يادگيري براي انسان گراها اساسي است. اين دو عامل عبارتند از: رابطه ي شاگرد - معلم و جو کلاسي ... معلمان حمايت گر و دلسوز معتقدند که دانش آموز فردي مهم است و مطالب درسي را به گونه اي به وي ارائه مي دهند که براي هر دانش آموز شخصاً معنادار باشد و در هر کاري که در کلاس مي کنند رفاه عاطفي دانش آموزان را در نظر مي گيرند. (16)
انگيزش به صورت سلسله مراتبي از نيازها
در رويکرد انسان گرايانه، چون بر رشد توانايي هاي فرد و آزادي انتخاب سرنوشت تأکيد مي شود، ارضاي نيازهاي اساسي مهم ترين انگيزه ي رفتاري است. مهم ترين نيازهاي اساسي بر اساس طبقه بندي مزلو عبارتند از:
نيازهاي فيزيولوژيکي: گرسنگي، تشنگي و خواب؛
نياز به ايمني: اطمينان از بقا، مانند محافظت شدن از جنگ و جنايت؛
نياز به عشق و تعلق: ايمني عاطفي و مورد توجه ديگران بودن؛
نياز به احترام: احساس خوب درباره ي خود داشتن؛
و نياز به خود شکوفايي و تحقق توانايي هاي خود مي باشد.
مطابق با تقسيم مزلو بالاترين نياز (نياز به خودشکوفايي) زماني رخ مي دهد که نياز هاي سطح پايين تا حدي ارضاء شده باشند. اما ديده شده در بسياري از اوقات اين نيازها بدون ترتيب مطرح شده، ارضا مي شوند. براي مثال، برخي دانش آموزان نيازهاي شناختي شان برآورده شده، در حالي که نياز به عشق و تعلق را تجربه نکرده اند. (17)
پي نوشت ها :
1- علي اکبر شعاري نژاد، يادداشت هايي درباره ي نظريه هاي انگيزش در آموزش و پرورش، ص 16.
2- چريل، ال اسپالدينگ، انگيزش در کلاس درس، ترجمه ي محمد رضا نائينيان و اسماعيل بيابانگرد، ص 3.
3- علي اکبر سيف، روان شناسي پرورشي، علي اکبر سيف، ص 347.
4- يوسف کريمي، روان شناسي تربيتي، ص 160.
5- روبرت گانيه، شرايط يادگيري و نظريه ي آموزش، ترجمه ي نجفي زند، ص 441.
6- همان.
7- علي اکبر سيف، روان شناسي پرورش، ص 336.
8- همان، ص 349.
9- رابرت اي اسلاوين، روان شناسي تربيتي، ترجمه ي يحيي سيد محمدي، ص 360.
10- تلاش و رفتارهاي آدمي به عوامل متعددي مانند انگيزه Motive، علاقه Interes، نياز Need، مشوق Encouurage، ارزش Value، نگرش Attitud و غيره وابستگي دارد. اين عوامل از هم جدا نبوده و بر يکديگر اثر گذارند.
11- علي اکبر سيف، روان شناسي پرورشي، ص 337.
12- روان شناسان انگيزه ها را به گونه هاي مختلفي بيان کرده اند و به همين جهت ديدگاه هاي بسيار متنوعي درباره ي عوامل انگيزش ارائه شده است. چنان که فرويد (Froud)، ليبيدو (Libido) يا شور زندگي را اساس نيروي جنبش و فعاليت آدمي مي شناسد. هرمان هسه (Herman Hesse) مفهوم دوگانگي را در نوشته ها و آثار خود مهم تلقي مي کند. گروهي ديگر مانند موري (Murray) و مزلو (Maslow) نيازها را اساس بروز رفتار مي دانند.
13- يوسف کريمي، روان شناسي تربيتي، ص 165.
14- Griwth Principle.
15- يوسف کريمي، روان شناسي تربيتي، ص 165.
16- همان، ص 176.
17- رابرت ايي اسلاوين، روان شناسي تربيتي، ترجمه ي سيد محمدي، ص 405.
منبع: نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 1/ن