از نكات روشن انقلاب اسلامى در جامعه ايرانى، دگرگونى ملاكها و معيارها و سنجشها بود كه توسط حضرت امام خمينى(ره) صورت گرفت. در سايه اين انديشه، به تبع، جايگاه زن هم دگرگون شد و
او جايگاه خود را در نظام آفرينش يافت.
نگاه به وضعيت زنان قبل از انقلاب اسلامى
در يك سير تاريخى صحيح براى آنكه قدر و مرتبت اقدام انقلاب اسلامى در اصلاح وضع و موقعيت زن و احراز شخصيت و حرمت و منزلت اجتماعى و اخلاقى براى او، اعاده شأن و حيثيت و كرامت و عزت وى، به درستى معلوم شود، بايد حال و روز خاصه زن در عصر پيش از انقلاب و جهان آن روز را در نظر آورد.
تهاجم به ارزشهاى دينى (حجاب)
در قرن اخير يكى از اهداف استعمار غرب در ايران، تهاجم به ارزشهاى دينى، سنتى از جمله حجاب زن بوده است. اقدام رضاخان عليه پوشيدگى زنان به تقليد از فرهنگ غرب نشانه عملى و خشن اين تهاجم فرهنگى بود. اهداف اين حركت از آن ناشى مىشود كه با استقرار سلطنت پهلوى و تثبيت آن در حقيقت دوره اجراى سياست مذهبزدايى و استحاله فرهنگى از طريق فرهنگ تجددگرايى در دستور كار هيئت حاكمه قرار گرفت.
جامعه ايران براى تبديل شدن به جامعهاى بىهويت و غير مولد بايد از فرهنگ و ارزشهاى سنتى و اسلامى تهى مىشد، از آنجا كه به دليل ريشهدار بودن تفكر و تقيدات مذهبى و عرف و سنن ملى سياست مذهبزدايى با مشكلات جدى و مقاومت اجتماعى مواجه بود، بنابراين دولتمردان رژيم، همانند تجربه اروپا، تهاجم به مذهب را از طريق رواج سكولاريزم و تحقير نمادهاى دينى و سنن ملى آغاز كردند.
اين سير هر روز به شدت مسير خود را طى مىكرد و مىرفت تا سراسر حيات بشرى را فرا گيرد كه خوشبختانه با طلوع انقلاب اسلامى با مانع جدى مواجه شد.
امام خمينى(ره) علاوه بر نفى شيوهها و مواضع در اين عرصه، و علاوه بر گسترش و هدايت ديد جامعه و ابعاد آن، افق ديد زن را وسيع كرد و حركت زن به سوى كمال را سرعت بخشيد و اين كار عاملى شد تا زن ايرانى متحول شد و راه صحيح را شناخت.
امام خمينى و مقابله با سياستهاى دشمن نسبت به زنان
امام خمينى با فراست خاص خود دريافته بود كه استعمار و ايادى آن بر اساس سلطهطلبى خود در جستجوى راهها و شيوههاى مناسب براى نفوذ فرهنگى ـ سياسى در جامعه ايرانى هستند و لذا براى رسيدن به هدف، موقعيت زنان را بهانه قرار داده و با شعار آزادى و مساوات، فرهنگ برهنگى و بىبند و بارى را اشاعه دادند و در اين راه حتى خشنترين رويههاى استبدادى را نيز در قالب كشف حجاب رضاخانى به كار گرفتند.
اين منش كه در دوران فرزند رضاخان، شكل تلطيفشده و زيركانهترى به خود گرفت، در ادبيات شاهانه، تحت عنوان «فريبابودن» از آن ياد شده است. در منطق شاه، زن مدرن و زن آزاد از قيود مذهب، رسالتش فريبايى است و همه موانع موجود بر سر راه تحقق اين رسالت بايد برداشته شود و بدينسان بود كه نه تنها زنان بلكه نيم ديگر جامعه يعنى مردان را نيز به بند افسون فريبايى كشاندند و شاهد بوديم كه چگونه علاوه بر كابارهها و رقاصخانهها و مجالس و محافل رسمى و غير رسمى و ... به صورت جلوهگاهى از اين سياست شاهانه عملاً به عشرتكدههايى در خدمت ابتذال و فساد و تخدير نسل جوان تبديل گرديد.
زن فريبا، نسخه بدل و استعارهاى از تصوير زن در جامعه غربى است كه متأسفانه نسخه اصلى آن نيز كرامت و شخصيت واقعى زن در مسلخ فلسفه مادى غرب قربانى شده تا اقتصاد و لذت، اين دو معبود و مقصود انسان غربى را فراهم آورد، بدينسان در تمدن غرب نيز زن تا حد زيادى يا در خدمت تبليغ و فروش كالاست و يا در خدمت تبليغ و فروش خود و در هر حال، او متاعى است در خدمت نظام سلطه كه به سفارش حاكم ايفاى نقش مىكند.
احياى هويت اصيل زن در انديشه امام خمينى
اينك با عنايت به ملاحظات فوق است كه فروغ انديشه و سترگى و عظمت عمل حضرت امام خمينى در احياى هويت اصيل زن مسلمان بهتر شناخته مىشود.
امام خمينى كه خود از نزديك برداشتهاى متحجرانه از جايگاه زن به عنوان ضعيفه و عيال محبوس در اندرونى را شاهد بود و از سوى ديگر با تيزبينى خاص خود، نقش زن فريبا و ملعبه شاه و استعمار را در ابتذال و فساد و از خود بيگانگى و خودباختگى جوامع مسلمان به خوبى احساس مىكرد، با سود جستن از كوثر زلال معارف اسلام ناب و تعمق مجتهدانه در ميراث گرانقدر سنت نبوى(ص) و تعاليم ائمه معصومين(ع) به آن چنان درك درستى از نقش و مسئوليت زن دست يافت كه تجلى و بروز آن را در احياى هويت زن مسلمان در انقلاب اسلامى شاهديم.
نگاهى به نيازهاى اساسى زنان در جامعه
بر اين اساس اينك كه زن در اوج اقتدار و عظمت معنوى در عرصه جامعه دينى قرار دارد، ضرورى است كه نيازهاى اساسى خويش را شناخته و بر اساس آن، مواضع صحيحى را در عرصه مديريت اجتماعى و خودى ايفا نمايد.
در يك جمعبندى نيازهاى اساسى زن مسلمان در موقعيت زمانى موجود عبارتند از:
1ـ شناخت نماد ارزشمند زن در جامعه
همگان مىدانيم كه تلقى منفى از زن در دوران قبل از پيروزى انقلاب اسلامى علىرغم سالها كوشش و تلاش دستگاههاى تبليغاتى استعمار نتوانست دوام آورد و انقلاب اسلامى زنان را آنچنان به صحنه كشانيد كه از سوى خبرگزارىها و ناظرين و تحليلگران، انقلاب اسلامى به انقلاب چادرها لقب گرفت و زنان نه فقط در تظاهرات براندازى رژيم شاه كه در همه مراحل تصويب، تأييد و تثبيت نظام جمهورى اسلامى آراءشان معتبر و كارساز شد و علىرغم عقبماندگى ناشى از سياستها و برداشتهاى گذشته كه مانع از رشد و شكوفايى درخور استعداد و قابليت زنان شده بود، با سرعتى زياد به جبران گذشته پرداخته و در راه اخذ و اكتساب و شأن و جايگاه مناسب، گامهاى مؤثرى را برداشتند.
نماد ارزشمند و بسيار گوياى نقش زن در جامعه اسلامى مورد نظر امام را در تركيب هيئت اعزامى از جانب ايشان براى تسليم پيام تاريخى به گورباچف رهبر وقت اتحاد جماهير شورى سابق مىتوان ملاحظه كرد.
حضرت امام به نحوى سمبليك، در هيئتى مركب از «روحانى، دانشگاهى و زن» مرگ كمونيزم را به جهانيان ابلاغ و اعلام نمودند.
امروزه در جمهورى اسلامى ايران، زن مسلمان آزاد است و با اتكا بر قدرت، شايستگى و هوشمندى خود در كنار مسئوليتهاى خانوادگى، با حفظ شرافت، كرامت، عفاف و نجابت، در عرصه فعاليتهاى مختلف اجتماعى مانند آموزش و پرورش، آموزش عالى، آموزش بهداشت و درمان، فعاليت در قوه قضائيه و مجريه و ... در كميت و كيفيتى چشمگير حضور دارد و با حضور شايسته خود در جامعه ثابت مىكند كه اسلام هرگز خواستار انزواى زن در جامعه نيست. امروزه زن مسلمان آگاه، زن روز را از روى الگوهاى دينى خود مىسازد. انقلاب اسلامى با رويكردهاى مثبت خود به زن و نيازهاى ضرورى و اساسى زن اثبات نموده كه فرهنگ مادى در جهت پاسخگويى به نيازهاى زنان به بنبست جدى رسيده و با چالشهاى عظيمى مواجه گرديده و تنها انقلاب اسلامى است كه مىتواند شيوه جديد ارزشى را در اين ميان ارائه نمايد.
عدم كارآمدى مثبت حاكميت ساختار فرهنگى ـ مادى غرب نسبت به زن
كارآمدى حاكميت ساختار فرهنگى مادى غرب در جامعه تاكنون، زن را در حد يك كالا و شىء مادى در بهرهورى مادى و سود سرمايه معرفى كرده است و اين از دروغهاى عجيبى است كه آنان در دفاع از حقوق زن در جهان اعلام مىنمايند. آنان پس از انقلاب صنعتى در اروپا و حاكميت تفكر منحط سكولار توانستند بهترين ارزشها و اخلاقيات و رفتارهاى سنتى و دينى را از درون خانواده بيرون برده و به سرعتِ تمام، ارزشها و ملاكها و ارزيابىها به سوى ملاكهاى مادى چرخش پيدا نمود و زن را كه تجلى ارزشهاى مقدس انسانى در طول تاريخ و جوامع بود تا حد بازندگى سوق دادند و نقش زن به واسطه زيبايىهاى او به عنوان ابزارهايى در خدمت تحكيم نظام سرمايهدارى در آمد.
2ـ الگوپذيرى اصيل و حقيقى
براى عامه زنان پس از انقلاب اسلامى به خوبى ثابت شده است كه فقط الگوهاى مذهبى هستند كه انسانسازند و هرگز الگوهاى سنتى و مدرن نمىتوانند او را به سعادت برسانند. در قرن اخير استعمارگران براى تحقق سريع آمال و اهداف شيطانى و شوم خود بيش از هر زمان ديگر در تلاشند تا با تبليغات متنوع و جذاب و استفاده از شيوههاى مختلف مانند مجلات و روزنامهها، راديو و تلويزيون، ويدئو و ماهواره در الگوهاى تربيتى جوامع، تغييرات اساسى ايجاد كنند و يا در صورت امكان و فراهم بودن شرايط با حذف كامل الگوهاى موجود در جوامع، الگوهاى جديدى را ارائه كنند.
وظيفه اصيل زنان مسلمان در رفع نيازمندىهاى محورى خود، در اين قرن ايجاب مىكند كه براى حفظ شخصيت حقيقى خود، الگويى اصيل و واقعى ارائه كنند و خود با تأسى به الگوهاى مورد نظر، الگوى بزرگ، والا و شايستهاى براى زنان آزاده و حقجوى متعهد و ترقى در جهان كنونى شوند.
در طول تاريخ بشرى، مكاتب، تفكرات و انديشههاى متفاوت، الگوهاى تربيتى متنوعى را به جوامع معرفى كردهاند، اما هيچ يك نتوانستهاند مانند مكاتب الهى، الگوهاى مناسبى كه مناسب و موافق و هماهنگ با فطرت و سرشت انسان باشد به افراد معرفى كنند.
در الگوهاى تربيتى غير الهى معمولاً به بسيارى از جنبههاى شخصيت زن توجه نشده است، يا در جهت افراط پيش رفتهاند و يا در جهت تفريط. در حالى كه در الگوهاى تربيتى الهى، نه افراط حاكم است و نه تفريط بلكه به همه جنبههاى شخصيت انسان به طور كامل و تام توجه شده است. در اين عصر، زن مسلمان با شخصيت حضرت فاطمه(س) احيا شد، زيرا او در حيات خود در تمامى عرصهها حضرت فاطمه(س) را كه نمونه انسان والا و برتر است، به عنوان الگو پذيرفت.
3ـ برخوردارى از مزاياى احراز موقعيتهاى اجتماعى
امروزه به خوبى پيداست كه بسيارى از موقعيتهاى اجتماعى، حاصل صلاحيتها و مهارتهاست و به طور مسلم بسيارى از صلاحيتها و مهارتها اكتسابى است و تا كسى آن صلاحيت و مهارتها را كسب نكند نمىتواند به طور مرسوم موقعيتهاى اجتماعى مربوط به آنها را احراز كند و با توجه به جنبه مقدمىداشتن كسب صلاحيتها براى كسب موقعيتها و برخوردارىهاى
ناشى از آن، زنان نيز همچون مردان در كسب صلاحيتها از موضوعاتى نظير رشد، اطلاع از مسائل روز و آموزش برخوردار بوده و مىتوانند از موقعيتهاى اجتماعى برخوردار گردند.
برخوردارى هر موقعيت اجتماعى شامل دارايى، احترام، اختيار يا اقتدار است كه به تمامى آنها حق يا حقوق گفته مىشود. در يك جمعبندى ساده، حقوق گوناگون زنان عبارتند از:
ـ حق تعيين سرنوشت؛
ـ اختيارات فكرى و دينى؛
ـ حق مشاركت سياسى؛
ـ حق انتخاب شغل؛
ـ حق تصرف در اموال؛
ـ حق وكالت طلاق و حقوق خانوادگى.
بنابراين زن، داراى اختيار و دارايى و احترام است و مىتواند موقعيتهاى سياسى و اجتماعى را احراز كند و از مزاياى دارايى و احترام و اقتدار مربوط به آن برخوردار شود و به طور عام نيز اختيار استفاده از مكتسبات خود را دارد. تمامى وظايفى را كه زن در خانواده بر عهده دارد، به گونهاى با نيازها و زمينههاى فطرى ـ طبيعى او همخوانى دارد، و براى حفظ تعادل نظام حكومتى لازم است در برنامهريزىهاى كلان به اين امور توجه كافى مبذول شود چرا كه بىاعتبار كردن كار زن در درون خانواده، يا بىتوجهى به نقش مشاركت عظيمى كه او مىتواند در امور اجتماعى داشته باشد، ظلمى اساسى به او، و ستمى ريشهاى به روند تعالى نظام محسوب مىشود. امروزه متأسفانه در برنامهريزىهاى اجتماعى آن گونه كه شايسته است، توجه دقيقى به تمامى ابعاد وظايف و توانايىهاى زنان نشده است، و شايد به اين سبب است
كه نقش اساسى او ـ هم به وسيله خود، هم به وسيله كل اجتماع ـ هنوز ناشناخته مانده است و فشارهاى بينالمللى با متشنج كردن افكار عمومى، سعى در پنهان كردن و ناشناخته ماندن اين نقش را دارند، تا بتوانند هر زمان كه نياز ديدند، بهرهبردارىهاى لازم را بنمايند.
بنابراين اسلام بدون شك نه تنها حق حضور اجتماعى را براى زنان محفوظ مىداند بلكه بر حضور مؤثر آنان تأكيد و تصريح دارد.
مهم آن است كه اين حضور قدرتمند و قانونمند و منطبق بر فرهنگ اصيل و انسانساز اسلامى باشد تا موجبات رشد شخصيت و كمال جامعه زنان و بالتبع جامعه انسانى را فراهم آورد و حركت مدبرانه جهان آفرينش را بر مدار هستى همراهى كند و با هماهنگ ساختن خويش با هدف خلقت به كرامت حقيقى انسانى دست يابد و آن گونه گردد كه بايد.
اهداف و قوانين اسلام روشن و صريح است، تنها بايد چشمها را شست و جور ديگر نگاه كرد. اگر عينك تعصبات و تمتعات نفسانى را از چشم برداريم و غبار شبهات معاندين را بنشانيم و با پاى فطرت پاك و نيالوده نزد اسلام عزيز برويم، همه چيز را با ما خواهد گفت و همه راه را بر ما خواهد گشود و بر آن (هدايت) كه در قرآن كريم دلبرى مىكند، متنعممان خواهد كرد.
4ـ توجه به كمالات معنوى
در بين همه امورى كه به انسان و جنبههاى انسانى مرتبط است، مسئله زن همواره با پيچيدگى و غموض بيشتر همراه بوده است. حقيقتى كه در طول تاريخ فراز و نشيبهاى فراوانى را تحمل كرده و از زنده به گور شدن تا فدايى كردن را همه به خود ديده است. زن غير از حقيقت انسانى، چهرههاى مختلف ديگرى را نيز دارد كه بايستى آن جلوههاى مختلف كشف و آن صورتهاى گوناگون هويدا شود تا آن گونه كه هست شناخته و معرفى شود. بدون شك قلمهاى روان و زبانهاى گويايى به حركت در آمده تا بتوانند چهره اعجابانگيز زن را ترسيم نموده و او را از هالههاى ابهامى كه به دور او تنيده شده رهايى بخشند؛ ليكن چه بسا نه تنها گردش آن قلمها و چرخش آن زبانها رفع حجابى نكرده بلكه وضع غطايى نموده كه بر آن تيرگى افزوده و بر آن ظلمت افروخته است.
دين كه سيماى زن را در حجاب عفاف و جلباب طهارت معرفى مىكند، ميادين جمال و صحارى جلال را برابر او مىگذارد تا جنبههاى مختلف هستىِ او را بالنده و شئون وجودى او را جلوهگر سازد.
برخى كه غبار غفلت بر عقل و غمام شهوات بر قلب دارند با انديشهاى برگرفته از جهل فكرى و برخاسته از وهم در صدد ارائه چهرهاى از زن هستند كه نه تنها كمالات شايسته او را تأمين نمىكند بلكه بذر تباهى و تخم فساد را در متن حيات اجتماعى ريخته كه از آن چيزى جز شجره خبيثه رذيلت به بار نمىآيد.
همان گونه كه افكار انجمادى و آراى ارتجاعى موجب آن مىشود كه زن نه تنها به حد كمال خود نرسد، بلكه بسيارى از كمالات را كه جامعه در مسير تعالى و رشد بدان نيازمند است از دست بدهد. ارتباط با ادعيه و خلوت و راز و نياز عامل مهمى در جهت ارتقاى كمالات معنوى انسان است. مهمترين سرمايه زن، انعطافپذيرى و مناجات با خداى متعال است. اگر معيارهاى اين رفتار براى زنان عرضه بشود و بفهمند و بدان عمل كنند، خواهند ديد كه خداوند متعال معيار را در چيزى مىداند كه در آن معيار زن و مرد سهيمند.
بر اين اساس اگر زن به كمال نهايى راه يافت توان تعديل قوا را نيز خواهد يافت و در طراز مردان، مراحل سلوك الهى را خواهد پيمود.
منبع: پيام زن
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله