فرزند, گوهرى است نفيس كه در ((صدف خانواده)) رشد مى كند و در سايه تربيت و تإديب پدر و مادر, قيمتى مى شود.
والدين, هر چه بيشتر در ((تربيت فرزند)) بكوشند و سرمايه گذارى مادى و معنوى كنند و بيش از پول, ((وقت)) صرف كنند و ((حوصله)) به خرج دهند, ثمره آن به خودشان برمى گردد و از محصول شيرين اين بوستان بهره مند مى شوند.
وظيفه اى به نام ((تربيت))
نيازهاى روحى و عاطفى از يك سو, نياز به ((ادب)) و ((تربيت)) از سوى ديگر, والدين را در قبال كودكان مسوول مى سازد و حقى و تكليفى بر دوش آنان مى گذارد. طبعا اداى اين حق, واجب است و كوتاهى در آن, مستوجب عقوبت از سوى خدا و ملامت از سوى مردم است.
در روايات متعددى از وظايف والدين نسبت به فرزندان, ((حسن الادب)) به شمار آمده است, يعنى تربيت نيكو و ادب شايسته. رسول خدا(ص) از جمله اين وظايف را, تعيين نام نيكو و تربيت نيكو دانسته است (ان يحسن اسمه و يحسن ادبه).
ميراث ادب و تربيت, گرانمايه ترين چيزى است كه اوليإ, براى فرزندان خود بر جاى مى گذارند. به تعبير حضرت على(ع):
((ما نحل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن));(1)
هيچ پدرى به فرزند خويش, عطا و بخششى برتر از ادب نيكو, نبخشيده است.
و اين كلام حضرت امير(ع) جاودانه مى درخشد كه: ((لا ميراث كالادب)).
البته اين وقتى است كه پدر و مادر نسبت به ارزشهاى دينى و اخلاقى و تربيتى حساسيت داشته باشند و در نظرشان مهم جلوه كند. گاهى مادر وقتى مى بيند فرزندش ميوه اى نشسته را مى خورد, يا ديوار را خط مى كشد, يا ظرفى را مى شكند, يا لباسهاى تازه اش را خراب و كثيف مى كند, ناراحت مى شود و نسبت به اين ((ناهنجارى رفتارى)) از خود واكنش نشان مى دهد.
ولى ... وقتى مى بيند فرزندش دروغ مى گويد, يا دورويى نشان مى دهد, يا نسبت به امور اخلاقى و معنوى بى اعتنايى مى كند, يا از وسايل همكلاسى خود برداشته به خانه مى آورد, يا نسبت به كودكان ديگر حسادت و دشمنى مى ورزد, آيا اينجا هم عكس العمل نشان مى دهد؟
اگر پدر و مادر, نسبت به ناهنجاريهاى اخلاقى و معنوى هم واكنش نشان دهند و از بروز گناه, حسد, نيرنگ, دزدى, ترك نماز, ارتباط نادرست, ولخرجى هاى زشت, در زندگى فرزندانشان نگران بشوند, نشانه ((درك صحيح)) مسايل و خوبيها و بديهاى زندگى است.
بعضيها به زحمت حاضرند بپذيرند كه ((تربيت)) هم يكى از وظايف آنان در مقابل فرزندان است و اگر كوتاهى و سهل انگارى و اشتباه كنند, مسوولند.
واريز به حساب والدين!
از جمله عواملى كه احساس وظيفه در قبال تربيت فرزندان را مى افزايد, توجه به اين نكته است كه مردم, خوب و بد و تربيت و بى تربيتى فرزندان را به حساب والدين مى گذارند و از چشم آنان مى بينند. در حسابرسى آخرت هم پدر و مادر از اين مسإله بازخواست مى شوند.
در ((رساله حقوق)) امام سجاد(ع) به روشنى بر اين نكته تإكيد شده است. حضرت مى فرمايد:
((و اما حق ولدك, فتعلم انه منك و مضاف اليك فى عاجل الدنيا بخيره و شره و انك مسوول عما وليته من حسن الادب و الدلاله على ربه و المعونه على طاعته فيك و فى نفسه, فمثاب على ذلك و معاقب, فاعمل فى امره عمل المتزين بحسن اثره عليه فى عاجل الدنيا, المعذر الى ربه فيما بينك و بينه بحسن القيام و الاخذ له منه));(2)
و اما حق فرزندت آن است كه بدانى او از توست و خير و شر او در همين دنيا به تو نسبت داده مى شود و تو نسبت به تربيت شايسته او و راهنمايى اش به سمت و سوى خدا و كمك به خداپرستى اش, مسوولى و در اين مورد, پاداش يا كيفر داده خواهى شد. پس در كار تربيت فرزند, چنان رفتار كن كه اگر در اين دنيا آثار خوب داشت, مايه آراستگى و زينت تو باشد و با رسيدگى شايسته اى كه نسبت به او داشته اى, نزد پروردگارت عذر و حجت داشته باشى!
دامنه اين تربيت, باورهاى دينى و اعتقادات و اخلاقيات را هم شامل مى شود و صرفا در ((آداب اجتماعى)) خلاصه نمى شود.
((تربيت مكتبى)) فرزندان, رسالت سنگين والدين است و در سايه چنين تربيتى, نسلى خداشناس, متعهد, پاكدامن و مودب به جامعه اسلامى تحويل مى شود.
در حديث يادشده, آثار چنان تربيت را ((خدايى زيستن)), ((اهل اطاعت)) بودن, ((مايه آراستگى و آبروى والدين بودن)) و ((در پيشگاه خداوند عذر داشتن)) به شمار آورده است. آنچه اين آثار را فراهم مى سازد, تربيت بر اساس مبانى دين و رهنمودهاى اهل بيت پيامبر است. ((اصول)) و ((روشها))ى چنين تربيتى بايد از فرهنگ اسلام و باورهاى دينى گرفته شود, تا اين ((حق)) به شايستگى ادا گردد.
در احاديث متعددى بر ((نام نيك)), ((آموزش سواد و نوشتن)) و ((فراهم ساختن زمينه ازدواج)) تإكيد فراوان شده است. در سايه اين حقوق, فرزندان هم از نظر شخصيت اجتماعى تإمين مى شوند, هم از نظر دانش و معلومات, هم از نظر نيازهاى غريزى و جنسى تا به حرام و گناه نيفتند.
از اين گونه رهنمودها برمى آيد كه دامنه تربيت فرزندان و اداى حقوق آنان به سالهاى كودكى منحصر نمى شود. وقتى به سن بلوغ رسيدند و نياز به همسرگزينى داشتند, والدين بايد بسترى مناسب براى تإمين اين نياز فراهم سازند و عفاف فرزندان خويش را تضمين كنند.
تعبير ((و ان يعف فرجه اذا ادرك)) كه در بعضى احاديث است, ناظر به همين مسإله است.
تربيت دينى
در يك جامعه اسلامى, انتظار از خانواده هاى مسلمان آن است كه فرزندان را ((مسلمان)) و ((مومن)) بار آورند.
البته ((كلى گويى)) در تربيت كودكان دردى را دوا نمى كند. در مسإله ((چه بايد كرد؟)) هر چه بيشتر سراغ مصداقهاى عينى و نمونه هاى جزيى برويم, موفق تريم. تقيد والدين به مراعات مسايل مذهبى مى تواند برنامه هاى اسلام را در چشم انداز فرزندان زيبا و جذاب جلوه دهد, و عملكرد نسنجيده و رفتار سوء آنان, ارزشهاى مكتبى را از رونق و اعتبار مى اندازد.
مثلا ((آموزش نماز)) يكى از اين برنامه هاست كه اوليإ دين به آن سفارش كرده اند. ياد دادن قرآن يا زمينه سازى براى فراگيرى اين كتاب آسمانى, وظيفه و حق ديگرى به شمار آمده است. وقتى مادرى پز مى دهد كه كودكش انگليسى ياد گرفته است, يا به كلاس كامپيوتر مى رود, اگر به ((قرآنآموزى)) و ((نمازخوانى)) او هم افتخار كند, گرايش به معنويات را در جان فرزند و در نهاد خانواده ريشه دارتر مى كند. ولى اگر خجالت بكشد چه؟ ... اين است كه مى گوييم كيفيت عملى و برخورد والدين با مقوله هاى تربيت مكتبى, در جذب يا دفع فرزندان موثر است.
در حديثى, امام صادق(ع) مى فرمايد:
((ما كودكانمان را از هفت سالگى به روزه گرفتن دستور مى دهيم, در حدى كه بتوانند, تا نصف روز يا كمتر و بيشتر. هر گاه تشنه و گرسنه شدند, مى گوييم تا افطار كنند. اين كار را براى اين انجام مى دهيم كه به ((روزه)) عادت كنند و طاقت بياورند. شما فرزندانتان را وقتى به نه سالگى رسيدند, در حد ظرفيت و توانشان به روزه تشويق كنيد و چون تشنه شوند, بخورند ...))(3)
اين همان شيوه بسترسازى و آماده سازى براى مسلمان زيستن است كه با تمهيدات و برخورد تربيتى والدين انجام مى گيرد, يعنى ايجاد شوق براى برنامه هاى دينى و كسب آمادگى براى انجام تكاليف واجب در زمان و شرايط خاص خودش. اين گامى در جهت رشد معنوى فرزندان است و چه كسى بهتر از پدر و مادر مى تواند اين نقش را ايفا كند؟
ياوران معروف
والدين مى توانند (و بايد) بازو و پشتيبان و پشتوانه فرزندانشان در كارهاى نيك باشند. اين وظيفه در روايات مكررى با عباراتى از اين قبيل (رحم الله من اعان ولده على البر) بيان شده است. آسان سازى كارهاى شايسته و پرهيز از سختگيريهاى نابجا و جلوگيرى از زمينه هاى بروز ((عقوق)) و نافرمانى از اين باب است.
پيامبر اسلام(ص) فرمود: ((خداوند رحمت كند كسى را كه فرزندش را در مسير نيكى اش يارى رساند. پرسيدند: چگونه در نيكى يارى اش كند؟ فرمود: كارهاى آسان و شدنى را از او بپذيرد, و از كارهاى سخت و دشوار او در گذرد و با او به تندى و خشونت رفتار نكند, چرا كه ميان فرزندان و وارد شدنشان به قلمرو كفر, چيزى جز اين فاصله نيست كه عاق شوند يا دچار قطع رحم گردند ...)). (4)
انس و الفت داشتن با فرزندان, صميميت و محبت و دوستى با آنان, به خوب شدن و خوبى كردن آنان كمك مى سازد و رابطه عاطفى سبب جذب به خواسته هاى تربيتى مى شود. از رسول خدا(ص) چنين روايت شده است:
((رحم الله عبدا اعان ولده على بره, بالاحسان اليه و التإلف له و تعليمه و تإديبه));(5)
خداوند رحمت كند بنده اى را كه به فرزندش كمك كند تا او نيكوكار شود, به وسيله نيكى كردن به او, الفت داشتن و گرم گرفتن با وى و با آموزش و تربيت او.
اگر كسى فرزندانش را دوست بدارد و محبت خود را ابراز كند و در ابراز محبت هم مراعات مساوات و عدالت كند, هم موجب رضاى الهى است, هم رشددهنده معنوى فرزندان و تإمين نيازهاى عاطفى آنان است. اين گونه نگاه محبت آميز, ((عبادت)) نيز به شمار آمده است. بوسيدن فرزندان از روى محبت نيز عبادت است و ((حسنه))محسوب مى شود.
پيامبر اكرم(ص) فرمود: ((نظر الوالد الى ولده حبا له عباده)).(6) و نيز از كلمات نورانى آن حضرت است كه: ((من قبل ولده كتب الله له حسنه))(7)
شايد نگاه محبت آميز يا بوسيدن فرزند, در ابتداى نظر از مقوله هاى ((تربيت فرزند)) به شمار نيايد, ولى آيا مگر نه اينكه در تربيت, توجه به نيازها و تإمين خواسته ها و رشد دادن به ابعاد روحى و فكرى و اخلاقى مهم است؟ و مگر نه اينكه بسيارى از كودكان از ((كمبود محبت)) رنج مى برند و در سايه بى مهرى والدين و سردى محيط خانه و روابط والدين با آنان, گرفتار ((عقده)) مى شوند و گاهى دست به خودكشى و فرار از خانه مى زنند؟
در تعاليم اسلام, بر مسايلى همچون دست كشيدن بر سر كودكان از روى محبت, نكوهش از نبوسيدن اولاد, مساوات در محبت و بوسه, عدالت در توجه به فرزندان, بازى كردن با كودكان, لزوم وفا به وعده اى كه به آنان مى دهيم, توجه به نظافت و تميزى بچه ها و ... تإكيد شده است. اينها جلوه هايى از رهنمودهاى ((تربيت مكتبى)) است.
خانواده مكتبى, لزوما بايد شيوه تربيت فرزند را نيز از تعاليم مكتب فرا گيرد, تا فرزندانش آبروبخش خانواده و مكتب و مايه آسايش و آبروى خانواده و روشناى كانون خانه شوند. فرزندان, شيوه صحيح اخلاق و ادب را در معاشرت از كجا بايد بياموزند و در كدام مكتب؟ جز در مكتب والدين؟
برخى از رهنمودهاى تربيتى اسلام نسبت به شيوه رفتار مودبانه فرزندان نسبت به بزرگترها و والدين چنين است:
در راه رفتن, بر پدر يا استاد, نبايد مقدم شد.
به احترام آنان بايد از جاى برخاست.
با آنان به تندى و پرخاش نبايد سخن گفت.
در كارها بايد كمكشان كرد و بازوى آنان شد.
از نافرمانى, تخلف, تمرد, بى اعتنايى نسبت به آنان بايد پرهيز كرد.
اين گونه آداب را فرزندان به صورت غريزى و فطرى نمى دانند. بايد از طريق والدين به كوچكترها آموزش داده شود, تا با بزرگترها, با معلمانشان, با خدمتگزارانشان, حتى با خواهر و برادر و دوست بزرگتر از خودشان اين گونه رفتار كنند.
پىنوشتها:
1ـ مستدرك وسائل الشيعه, ج2, ص625.
2ـ همان, ص626.
3ـ ميزان الحكمه, ج10, ص722.
4ـ وسائل الشيعه, ج15, ص199.
5ـ مستدرك وسائل الشيعه, ج2, ص626.
6ـ همان.
7ـ وسائل الشيعه, ج15, ص194.
منبع: ماهنامه پيام زن