جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
شيخ بهايي اسوه علم و تقوا
-(9 Body) 
شيخ بهايي اسوه علم و تقوا
Visitor 428
Category: دنياي فن آوري

ميلاد:

بهاء الدين محمد بن عزالدين حسين بن عبدالصمد بن شمس الدين محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثي همداني عاملي جبعي (جباعي) معروف به شيخ بهائي در سال 953 ه.ق 1546 ميلادي در بعلبك متولد شد. او در جبل عامل در ناحيه شام و سوريه در روستايي به نام "جبع" يا "جباع" مي زيسته و از نژاد "حارث بن عبدالله اعور همداني" متوفي به سال 65 هجري از معاريف اسلام بوده است.
ناحيه "جبل عامل" همواره يكي از مراكز شيعه در مغرب آسيا بوده است و پيشوايان و دانشمندان شيعه كه از اين ناحيه برخاسته اند، بسيارند. در هر زمان، حتي امروزه فرق شيعه در جبل عامل به وفور مي زيسته اند و در بنياد نهادن مذهب شيعه در ايران و استوار كردن بنيان آن مخصوصاً از قرن هفتم هجري به بعد ياري بسيار كرده و در اين مدت پيشوايان بزرگ از ميان ايشان برخاسته اند و خاندان بهائي نيز از همان خانواده هاي معروف شيعه در جبل عامل بوده است.
بهاءالدين در كودكي به همراه پدرش به ايران آمد و پس از اتمام تحصيلات، شيخ الاسلام اصفهان شد. چون در سال 991 هجري قمري به قصد حج راه افتاد، به بسياري از سرزمينهاي اسلامي از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از 4 سال در حالي كه حالت درويشي يافته بود، به ايران بازگشت.
وي در علوم فلسفه، منطق، هيئت و رياضيات تبحر داشت، مجموعه تأليفاتي كه از او بر جاي مانده در حدود 88 كتاب و رساله است. وي در سال 1031 ه.ق در اصفهان درگذشت و بنا بر وصيت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام جنب موزه آستان قدس دفن كردند.

شخصيت ادبي شيخ بهايي:

ـ بهائي آثار برجسته اي به نثر و نظم پديد آورده است. وي با زبان ترکي نيز آشنايي داشته است. عرفات العاشقين (تأليف 1022ـ 1024)، اولين تذکره اي است که در زمان حيات بهائي از او نام
برده است.
بهترين منبع براي گردآوري اشعار بهائي، کشکول است تا جائي که به عقيده برخي محققان، انتساب اشعاري که در کشکول نيامده است به بهائي ثابت نيست. از اشعار و آثار فارسي بهائي دو تأليف معروف تدوين شده است؛ يکي به کوشش سعيد نفيسي با مقدّمه اي ممتّع در شرح احوال بهائي، ديگري توسط غلامحسين جواهري وجدي که مثنوي منحول « رموز اسم اعظم » (ص 94 ـ 99) را هم نقل کرده است. با اين همه هر دو تأليف حاوي تمام اشعار و آثار فارسي شيخ نيست.
اشعار فارسي بهائي عمدتاً شامل مثنويّات، غزليّات و رباعيّات است. وي در غزل به شيوه فخرالدين عراقي و حافظ، در رباعي با نظر به ابو سعيد ابوالخير و خواجه عبدالله انصاري و در مثنوي به شيوه مولوي شعر سروده است. ويژگي مشترک اشعار بهائي ميل شديد به زهد و تصوّف و عرفان است. ازمثنوّيات معروف شيخ مي توان از اينها نام برد: «نان و حلوا يا سوانح سفر الحجاز»، اين مثنوي ملمّع چنانکه از نام آن پيداست در سفر حج و بر وزن مثنوي مولوي سروده شده است و بهائي در آن ابياتي از مثنوي را نيز تضمين کرده است. او اين مثنوي را به طور پراکنده در کشکول نقل کرده و گردآورندگان ديوان فارسي وي ظاهراً به علت عدم مراجعه دقيق به کشکول متن ناقصي از اين مثنوي را ارائه کرده اند.
«نان و پنير»، اين اثر نيز بر وزن و سبک مثنوي مولوي است؛ «طوطي نامه» نفيسي اين مثنوي را که از نظر محتوا و زبان نزديکترين مثنوي بهائي به مثنوي مولوي است، بهترين اثر ادبي شيخ دانسته و با آنکه آن را در اختيار داشته جز اندکي در ديوان بهائي نياورده و نام آن را نيز خود براساس محتوايش انتخاب کرده است.
«شير و شکر»، اولين منظومه فارسي در بحر خَبَب يا مُتدارک است. در زبان عربي اين بحر شعري پيش از بهائي نيز مورد استفاده بوده است. « شير و شکر » سراسر جذبه و اشتياق است و علي رغم اختصار آن (161 بيت در کليات، چاپ نفيسي، ص 179 ـ 188؛ 141 بيت در کشکول، ج 1، ص 247 ـ 254) مشحون از معارف و مواعظ حکمي است، لحن حماسي دارد و منظومه اي بدين سبک و سياق در ادب فارسي سروده نشده است؛ مثنويهايي مانند «نان و خرما»، «شيخ ابوالپشم» و «رموز اسم اعظم» را نيز منسوب بدو دانسته اند که مثنوي اخير به گزارش مير جهاني طباطبائي (ص 100) از آنِ سيد محمود دهدار است. شيوه مثنوي سرايي بهائي مورد استقبال ديگر شعرا، که بيشتر از عالمان اماميّه اند واقع شده است. تنها نثر فارسي بهائي که در ديوان هاي چاپي آمده است، « رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش » است.
بهائي در عربي نيز شاعري چيره دست و زبان داني صاحب نظر است و آثار نحوي و بديع او در ادبيات عرب جايگاه ويژه اي دارد. مهمترين و دقيقترين اثر او در نحو، « الفوائد الصمديّه » معروف به صمديّه است که به نام برادرش عبدالصمد نگاشته است و جزو کتب درسي در مرحله متوسط علم نحو در حوزه هاي علميّه است. اشعار عربي بهائي نيز شايان توجه بسيار است. معروفترين و مهمترين قصيده او موسوم به « وسيله الفوزوالامان في مدح صاحب الزّمان عليه السلام » در 63 بيت است که هر گونه شبهه اي را در اثناعشري بودن وي مردود مي سازد. بهائي در ارجوزه سرايي نيز مهارت داشت و دو ارجوزه شيوا يکي در وصف شهر هرات به نام « هراتيه يا الزّهره » (کشکول، ج1،ص 189 ـ 194) و ديگر ارجوزه اي عرفاني موسوم به « رياض الارواح » (کشکول، ج1، ص225 ـ 227) از وي باقي مانده است. دوبيتيهاي عربي شيخ نيز از شهرت و لطافت بسياري برخوردار بوده که بيشتر آنها در اظهار شوق نسبت به زيارت روضة مقدّسه معصومين عليه السلام است.
شيخ محمدرضا فرزند شيخ حرّعاملي (متوفي 1110) مجموعه لطيفي از اشعار عربي و فارسي شيخ بهائي را در ديواني فراهم آورده است. اشعار عربي وي اخيراً با تدوين ديگري نيز به چاپ رسيده است. بخش مهمي از اشعار عربي بهائي، لُغَز و معمّاست.
از بررسي شيوه نگارش بهائي در اکثر آثارش، اين نکته هويداست که وي مهارت فراواني در ايجاز و بيان معمّا آميز مطالب داشته است. وي حتي در آثار فقهي اش اين هنر را به کار برده که نمونه بارز آن «رسائل پنجگانه الاثناعشرّيه »، است. اين سبک نويسندگي در « خلاصه الحساب، فوائد الصمّديه، تهذيب البيان و الوجيزه في الدرايه » آشکاراتر است. بهائي تبحّر بسياري در صنعت لغز و تعميه داشته و رسائل کوتاه و لغزهاي متعدّد و معروفي به عربي از وي بر جا مانده است. مانند:
« لغزالزبده » ( لغزي است که کلمه زبده از آن به دست مي آيد )، « لغزالنحو »، « لغزالکشّاف »، « لغزالصمديه »، « لغزالکافيه » و « فائده ». نامدارترين اثر بهائي الکشکول، معروف به «کشکول شيخ بهائي» است که مجموعه گرانسنگي از علوم و معارف مختلف و آينه معلومات و مشرب بهائي محسوب مي شود.
بهائي در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او که تماماً موجز و بدون حشو و زوايد است، مورد توجه دانشمندان پس از او قرار گرفته و بر شماري از آنها شروح و حواشي متعدّدي نگاشته شده است. خود بهائي نيز بر بعضي تصانيف خود حاشيه اي مفصّل تر از اصل نوشته است. از برجسته ترين آثار چاپ شده بهائي مي توان از اينها نام برد: «مشرق الشمسين و اکسير السعادتين» ( تأليف 1015)، که ارائه فقه استدلالي شيعه بر مبناي قرآن (آيات الاحکام) و حديث است. اين اثر داراي مقدمه بسيار مهمي در تقسيم احاديث و معاني برخي اصطلاحات حديثي نزد قدما و توجيه تعليل اين تقسيم بندي است. از اثر مذکور تنها باب طهارت نگاشته شده و بهائي در آن از حدود چهارصد حديث صحيح و حسن بهره برده است؛ «جامع عباسي»، از نخستين و معروفترين رساله هاي علميّه به زبان فارسي؛ « حبل المتين في اِحکام احکام الدّين » (تأليف 1007) در فقه که تا پايان صلوه نوشته است و در آن به شرح و تفسير بيش از يکهزار حديث فقهي پرداخته شده است؛ « الاثنا عشريه » در پنج باب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم و حج است. بهائي دراين اثر بديع، مسائل فقهي هر باب را به قسمي ابتکاري بر عدد دوازده تطبيق کرده است، خود وي نيز بر آن شرح نگاشته است.
«زبده الاصول» اين کتاب تا مدتها کتاب درسي حوزه هاي علمي شيعه بود و داراي بيش از چهل شرح و حاشيه و نظم است. « الاربعون حديثاً » (تأليف 995) معروف به اربعين بهائي ؛ « مفتاح الفلاح » (تأليف 1015) در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسير سورة حمد. اين اثر کم نظير که گفته مي شود مورد توجه و تأييد امامان معصوم عليه السّلام قرار گرفته است.
«حدائق الصالحين» (ناتمام)، شرحي است بر صحيفة سجاديه که هر يک از ادعية آن با نام مناسبي شرح شده است. از اين اثر تنها الحديقه الهلاليّه در شرح دعاي رؤيت هلال (دعاي چهل و سوم صحيفة سجاديه) در دست است.
«حديقة هلاليّه » شامل تحقيقات و فوائد نجومي ارزنده است که ساير شارحان صحيفه از جمله سيّد عليخان مدني در شرح خود موسوم رياض السالکين از آن بسيار استفاده کرده اند. همچنين فوائد و نکات ادبي، عرفاني، فقهي و حديثي بسيار در اين اثر موجز به چشم مي خورد. بنا بر قـول کلية کسـاني که در احوال شيخ سخن گفته اند. وي نزد پدر تفسير ، حديث و عربيت و امثال اين ها راآموخت و پس از محضر استادان ديگر از جمله مولانا عبدالله مدرس(1) يزدي حکمت و کلام و بعضي علوم منقول را نزد ملاعلي مذهّب و ملا افضل قاضي مدرس و ملا محمد باقرين زين العابدين يزدي رياضي را آموخت و در طب از حکيم عماد الدين مسعود کسب فيض نموده ». (نفيسي : 1368 ، ص 17 ) بهاءالدين محمّد عاملي در عصر خود ، چه در دانش و چه در اخلاق از مردان بزرگ جهان به شمار مي رفت .
وي در علوم رياضي و نجوم و هيأت استاد مسلم عصر خود بود وپس از يکصد سال که اين علم در ايران رواجي نداشت . براي نخستين بار در اواخر قرن دهم و ابتداي قرن يازدهم هجري قمري اين علوم را درهرات آموخته است و بار ديگر در ايران رواج داد .

خدمات شيخ بهائي:

در عرف مردم ايران، شيخ بهائي به مهارت در رياضي و معماري و مهندسي معروف بوده و هنوز هم به همين صفت معروف است، چنانكه معماري مسجد امام اصفهان و مهندسي حصار نجف را به او نسبت مي دهند. و نيز شاخصي براي تعيين اوقات شبانه روز از روي سايه آفتاب يا به اصطلاح فني، ساعت آفتاب يا صفحه آفتابي و يا ساعت ظلي در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست كه مي گويند وي ساخته است.
در احاطه وي در مهندسي مساحي ترديد نيست و بهترين نمونه كه هنوز در ميان است، نخست تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و قراي مجاور رودخانه است كه معروف است هيئتي در آن زمان از جانب شاه عباس به رياست شيخ بهائي مأمور شده و ترتيب بسيار دقيق و درستي با منتهاي عدالت و دقت علمي در باب حق آب هر ده و آبادي و محله و بردن آب و ساختن ماديها داده اند كه هنوز به همان ترتيب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.
ديگر از كارهاي علمي كه به بهائي نسبت مي دهند طرح ريزي كاريز نجف آباد اصفهان است كه به نام قنات زرين كمر، يكي از بزرگترين كاريزهاي ايران است و از مظهر قنات تا انتهاي آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوي بسيار بزرگ تقسيم مي شود و طرح ريزي اين كاريز را نيز از مرحوم
بهائي مي دانند.
ديگر از كارهاي شيخ بهائي، تعيين سمت قبله مسجد امام به مقياس چهل درجه انحراف غربي از نقطه جنوب و خاتمه دادن به يك سلسله اختلاف نظر بود كه مفتيان ابتداي عهد صفوي راجع به تشخيص قبله عراقين در مدت يك قرن و نيم اختلاف داشته اند.
يكي ديگر از كارهاي شگفت كه به بهائي نسبت مي دهند، ساختمان گلخن گرمابه اي كه هنوز در اصفهان مانده و به حمام شيخ بهائي يا حمام شيخ معروف است و آن حمام در ميان مسجد جامع و هارونيه در بازار كهنه نزديك بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دير باز همواره عقيده داشته اند كه گلخن آن گرمابه را بهائي چنان ساخته كه با شمعي گرم مي شد و در زير پاتيل گلخن فضاي تهي تعبيه كرده و شمعي افروخته در ميان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهاي مديد همچنان مي سوخت و آب حمام بدان وسيله گرم مي شد و خود گفته بود كه اگر روزي آن فضا را بشكافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از كار مي افتد و چون پس از مدتي به تعمير گرمابه پرداختند و آن محوطه را شكافتند، فوراً شمع خاموش شد و ديگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنين طراحي منار جنبان اصفهان كه هم اكنون نيز پا برجاست به او نسبت داده مي شود.

استادان شيخ بهائي:

آن طور كه مؤلف عالم آرا آورده است، استادان او بجز پدرش از اين قرار بوده اند: "تفسير و حديث و عربيت و امثال آن را از پدر و حكمت و كلام و بعضي علوم منقول را از مولانا عبدالله مدرس يزدي مؤلف مشهور حاشيه بر تهذيب منطق معروف به حاشيه ملا عبدالله آموخت. رياضي را از ملا علي مذهب ملا افضل قاضي مدرس سركار فيض كاشاني فرا گرفت و طب را از حكيم عماد الدين محمود آموخت و در اندك زماني در منقول و معقول پيش رفت و به تصنيف كتاب پرداخت."
مؤلف روضات الجنات استادان او را پدرش و محمد بن محمد بن محمد ابي الطيف مقدسي مي شمارد و گويد كه صحيح بخاري را نزد او خوانده است. علاوه بر استادان فوق در رياضي، بهائي نزد ملا محمد باقر بن زين العابدين يزدي مؤلف كتاب مطالع الانوار در هيئت و عيون الحساب كه از رياضي دانان عصر خود بوده نيز درس خوانده است.

شاگردان شيخ بهايي :

براى پى بردن به مقام علمى و ميزان دانش شيخ، كافى است‏ بدانيم كه متجاوز از چهل تن از دانشمندان و بزرگان قرن يازدهم هجرى قمرى از وى علم آموخته و بهره ‏برده‏اند و بعضى از آنان، اشخاص زير هستند:
1- صدرالدين محمد ابراهيم شيرازى، معروف به ملاصدرا، فيلسوف معروف.
2- ملا محمد محسن بن مرتضى بن محمود، معروف به فيض كاشانى، صاحب ‏تفسير صافى.
3- ملا عزالدين فراهانى مشهور به علينقى كمره‏اى، شاعر معروف قرن يازدهم .
4- ملا محمدباقر بن محمد مؤمن خراسانى، معروف به محقق شيخ الاسلام.
5- شيخ جواد بغدادى، مشهور به فاضل جواد، صاحب شرح خلاصة الحساب و زبدة في الاصول.
6- ملا محمدتقى بن مقصود على مجلسى، صاحب روضة المتقين(م 1070) .
7- سيد عزالدين حسينى كركى عاملى، مشهور به مجتهد مفتى اصفهانى.

سخنى در تاريخ وفات شيخ

در مورد تاريخ وفات شيخ بهايى اقوال گوناگوني وجود دارد، صاحب‏ «تاريخ ‏عالم آراى عباسى‏» كه از مآخذ مورد اعتماد است، مى‏گويد كه در شب چهارم شوال سال‏1030 ه.ق بيمار شد و هفت روز رنجور بود، تا اين كه در شب 11 شوال درگذشت، و چون وى رحلت كرد، شاه عباس در ييلاق بود و اعيان شهر جنازه او را برداشتند و ازدحام مردم به اندازه‏اى بود كه در ميدان نقش جهان جا نبود كه جنازه او را حركت‏ دهند. در مسجد جامع عتيق به آب چاه غسل دادند و علماء بر او نماز گزاردند و در بقعه‏اى منسوب به امام زين العابدين(عليه السلام) كه مدفن دو امامزاده است، گذاشتند و از آنجا به مشهد بردند و به وصيت‏ خود او در پائين پا، در جايى كه هنگام توقف در مشهد در آنجا درس مى‏گفت، به خاكش سپردند.
صاحب روضات الجنات مى‏گويد كه چون شيخ درگذشت، پنجاه هزار نفر بر جنازه وى نماز گزاردند و در تاريخ فوت وى گفته‏اند: «بى ‏سر و پا گشت و شرع و افسر فضل اوفتاد.» مقصود از «بى‏سر و پا گشت‏ شرع‏» اين است كه شين و عين از آغاز و آخر شرع مى‏افتد، و «راء» مى‏ماند كه 200 باشد، و «افسر فضل اوفتاد»، يعنى ‏«فاء» از آغاز آن ساقط مى‏شود و «ضاء» كه 800 و «لام‏» كه 30 باشد مى‏ماند و روى هم رفته،1030مى‏شود.
صاحب كتاب تنبيهات مى‏گويد كه سال يك هزار و سى هجرى، مريخ در عقرب ‏راجع شد، و شيخ پس از يك هفته مريضى به رحمت ايزدى پيوست.
اعتماد الدوله ميرزا ابو طالب در تاريخ رحلت وى گفته است:
رفت چون شيخ از اين دار فناى گشت ايوان جنانش ماواى دوستى جست ز من تاريخش گفتمش ‏«شيخ بهاء الدين واى‏» كه از جمله آخر بدون همزه‏ «بهاء»، عدد 1030 به دست مى‏آيد.
صاحب مطلع الشمس مى‏گويد كه در چهارم شوال سال 1030 هجرى شمسى‏ مريض گشت و در سه‏شنبه دوازدهم رحلت نمود و جسد شريفش به مشهد نقل شد.
صاحب امل الآمل در مورد تاريخ وفات شيخ گويد كه از مشايخ خود شنيدم كه ‏در سال 1030 هجرى قمرى درگذشت.
ولى صاحب قصص العلماء تاريخ درگذشت وى را سال 1031 هجرى قمرى ‏ذكر كرده است.
صاحب سلافة العصر، تاريخ وفات شيخ را دوازده روز مانده از شوال سال ‏1031 هجرى قمرى نوشته است، و در كتاب ديگر خويش موسوم به حدائق النديه في‏ شرح الفوائد الصمديه در دوازدهم شوال سال 1030 هجرى قمرى ذكر كرده است و ممكن است در چاپ كتاب اول تحريفى شده باشد. به طور كلى آنچه از اين اقوال برمى‏آيد، وفات شيخ در دوازدهم شوال سال‏1030 يا 1031 هجرى قمرى اتفاق افتاده است و چون صاحب تاريخ عالم آراى عباسى‏ كه نظرش معتبرتر از ديگران است، و همچنين كتاب تنبيهات كه تاليف خود را چند ماه بعد از آن واقعه نوشته است، سال 1030 را ذكر كرده‏اند، از اين رو گفته كسانى كه وفات‏ شيخ را در اين سال نوشته‏اند، صحيح‏تر به نظر مى‏رسد.
در اين صورت وفات شيخ در دوازدهم ماه شوال سال 1030 ه.ق در شهر اصفهان روى داده است.
وقتي شيخ بهايي رحلت كرد، شاه عباس در ييلاق بود و اعيان شهر جنازه او را برداشتند و ازدحام مردم به اندازه‏اى بود كه در ميدان نقش جهان جا نبود كه جنازه او را حركت‏ دهند. در مسجد جامع عتيق به آب چاه غسل دادند و علماء بر او نماز گزاردند و در بقعه‏اى منسوب به امام زين العابدين(عليه السلام) كه مدفن دو امامزاده است، گذاشتند و از آنجا به مشهد بردند و به وصيت‏ خود او در پائين پا، در جايى كه هنگام توقف در مشهد در آنجا درس مى‏گفت، به خاكش سپردند.

نمونه اشعار :

تا کي به تمناي وصال تو يگانه
اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه
خواهد که سرآيد غم هجران تو يا نه
اي تيره غمت را دل عشاق نشانه
جمعي به تو مشغول و تو غايب زميانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
ديدم همه را پيش رخت راکع و ساجد
در ميکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف ديرم و گه ساکن مسجد
يعني که تو را مي طلبم خانه به خانه
روزي که برفتند حريفان پي هر کار
زاهد سوي مسجد شد و من جانب خمار
من يار طلب کردم و او جلوه گه يار
حاجي به ره کعبه و من طالب ديدار
او خانه همي جويد و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تويي تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تويي تو
در ميکده و دير که جانانه تويي تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تويي تو
مقصود تويي ...کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان ديد
پروانه در آتش شد و اسرار عيان ديد
عارف صفت روي تو در پير و جوان ديد
يعني همه جا عکس رخ يار توان ديد
ديوانه منم ..من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانين خرد راه تو پويد
ديوانه برون از همه آئين تو جويد
تا غنچهء بشکفتهء اين باغ که بويد
هر کس به بهاني صفت حمد تو گويد
بلبل به غزل خواني و قمري به ترانه
بيچاره بهايي که دلش زار غم توست
هر چند که عاصي است ز خيل خدم توست
اميد وي از عاطفت دم به دم توست
تقصير "خيالي" به اميد کرم توست
يعني که گنه را به از اين نيست بهانه
نصايح شيخ بهايي به فرزندش
اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست.
اگر بسيار كار كند، مي‌گويند احمق است.
اگر كم كار كند، مي‌گويند تنبل است.
اگر بخشش كند مي‌گويند افراط مي‌كند.
اگر ثروت اندوزي كند، مي‌گويند بخيل است.
اگر ساكت و خاموش باشد مي‌گويند لال است.
اگر زبان‌آوري كند، مي‌گويند وراج و پر روست.
اگر روزه بدارد و شب‌ها نماز بخواند مي‌گويند رياكار است.
و اگر نماز نخواند مي‌گويند كافر و بي دين است.
پس فرزندم نبايد به حمد و ثناي مردم اعتنا كرد و جز از خداوند نبايد از كسي ترسيد .

منبع :

سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران
سايت مشاهير ، سايت شهيد آويني
کشکول شيخ بهايي
فقهاى نامدار شيعه، عقيقى بخشايشى، ص 211

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image