شبهه :
هيچ راهي وجود ندارد كه دختران فريب پسران را نخورند چون دختران انسان هايي عاطفي و احساسي هستند و پسرها از همين دام استفاده مي كنند در واقع نظام خلقت چنين ايجاب مي كند يكي بفريبد و ديگري گول بخرد.
پاسخ :
در ابتداء به وضعيت مطلوب در روابط دختر و پسر اشاره ميكنيم و سپس به دستورات ديني در پيشگيري از سقوط و آسيبهاي احتمالي ميپردازيم.
دختر و پسر هر يك در مقابل جنس مخالف بايد چه رفتاري داشته باشند؟
1. سعي كنيم واقعيت جنس مخالف را بشناسيم .
بسياري از دختران تصوراتي بسيار ايدهآل و تخيّلي از جنس مخالف در ذهن خود ميپرورانند. از نظر روانشناسي اين يكي از اشتباهات رايج بين انسانها، بالخصوص نوجوانان و جوانان است كه بايد از چنين تفكري اجتناب كنند. بنابراين در مورد جنس مخالف نبايد دچار تفكر افراطي شد.
2. هيجانات[1] خود را در برخورد با جنس مخالف كنترل كنيم.
ما بايد سعي كنيم به طور كلي بر هيجانات خود در زندگي غلبه كنيم و رفتارهايمان را عاقلانه ارادي و با دليل انجام دهيم. يكي از هيجاناتي كه در اين مورد بايد رعايت شود اين است كه از خجالتزدگي در برابر آنان خودداري كنيم و با جايگزين ساختن حيا[2] به جاي خجالت و رعايت حدود شرعي و اجتماعي ميتوان رابطه صحيحي با جنس مخالف ايجاد نمود. يكي ديگر از هيجاناتي كه در برخورد با جنس مخالف بايد كنترل شود «ترس» است. برخي از دختران از پسراني كه در راه مدرسه و يا محل ميبينند ميترسند و همين ترس موجب برخي از لغزشها ميشود. برخي ديگر از دختران از اينكه پسري به او و يا خانواده آنها آسيبي برساند ميترسند و ممكن است به همين دليل به برخي از خواستهاي پسر پاسخ گويند. ترس در هر صورت مشكلآفرين است. اوّلاً بايد بدانيم جنس مخالف ترسي ندارد و بخصوص اگر با تهديد روبرو شديم ميتوان با شجاعت تمام در مقابل آن ايستاد.
3. حدود رفتار اجتماعي با جنس مخالف را بشناسيم.
يكي از مهمترين نشانههاي رشد اجتماعي هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است. بايد دانست كه با هر فردي تا چه حدي ميتوان نزديك شد و راجع به مسائل مختلف به گفتوگو پرداخت.
دختر خانمي كه در يكي از شهرهاي كوچك به يكي از پسرهاي محله نامهاي داده بود، در پي يك اختلاف خانوادگي متوجه ميشود آن پسر، نامه را در پانصد نسخه تكثير و در سطح شهر پخش كرده است. اين دختر خانم امروز حتي از خانه نميتواند خارج شود زيرا همه به او بدبين هستند. اين مورد و مواردي از اين قبيل نشانگر آن است كه عدم رعايت حدود رفتاري با جنس مخالف تا چه حد ميتواند زيانبار باشد.[3] بنابراين، ملتزم شدن زنان به دستورات و قوانين حكيمانه الهي بهترين عامل حفظ شخصيت و مصونيت آنان از سقوط و انحراف ميباشد كه در زير به اختصار بررسي ميكنيم.
1. پرهيز از تحريك و جلوهگري
خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: «(زنان) هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانشان معلوم شود» (و صداي خلخال كه برپا دارند به گوش رسد)[4] اين آيه مباركه، زنان را از حساس نمودن مردان و جلب نظر آنان به زينتهاي پنهان نهي ميكند تا سبب تحريك غريزهي آنها نشود. همچنين در خطابي به زنان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: «اي همسران پيامبر، شما همچون زنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد، پس به گونهاي هوسانگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد.»[5]
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در نهجالبلاغه بيان شيوا و جامعي در اين زمينه دارد و روش برخورد اجتماعي دختران و زنان را روشن ميكند و ميفرمايد: زنان و دختران مؤمن بايد سه صفت را كه براي مردان بد است داشته باشند:
1. تكبر؛ 2. ترس؛ 3. بخل؛
تكبر: يعني در مقابل نامحرم با قاطعيت و وقار صحبت كنند و از حرف زدن باعشوه و تبسم كه ديگران را تحريك ميكند، بپرهيزد. و ترس به اين معني كه: بترسد از تنها بودن و تنها ماندن با شخص نامحرم. و بخل: يعني در حفاظت مال خود و شوهر، كمال دقت و وسواس را بخرج دهند و امانت دار اموال همسر و خانه و پيامآور قناعت و صرفهجويي باشند.[6] با بررسي موارد متعددي از آسيبهاي اجتماعي كه متوجه زنان و دختران ميشود درمييابيم كه تحريك و جلوهگري زنان موجب پيدايش آن آسيبها شده است.
2. حفظ عفت و حيا
عفت و حيا براي زن سرمايه ارزندهاي به شمار ميآيد و بزرگترين مانع براي فريب و لغزش و انحراف زن است. عفت و حيا از خصوصيات روحي زن و سرمايه سلامتي اخلاقي و رواني او و حتي موجب سلامت جامعه و پاكدامني مردان است. از اين روي، امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «حيا ده سهم است كه نه سهم در زنان و يك سهم در مردان است.»[7] و در روايت ديگري ميفرمايد: «لا ايمانَ لمنْ لاحياء لَهُ؛ كسي كه حيا ندارد ايمان ندارد.»[8] در فرمودهاي از امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ نيز ميخوانيم: «الحياءُ ثمره العِفّه؛ حيا ميوه پاكدامني است.»[9] هنگامي كه به هر علّت پاكدامني فرد كم شود شرم و حياي او نيز كاسته ميشود. بنابراين زنان و دختران بايد در جامعه و بيرون منزل، باوقار و عفاف و متنانت ظاهر شوند و در عين رسيدگي به كار و تحصيل خود، به گونهاي رفتار نمايند كه از نگاههاي آلوده دور بوده، سبب تحريك و جلب توجّه شهواني ديگران نشوند.
3. پرهيز از خوشباوري سادهلوحانه
زن داراي حسن نيت و خوشبيني است و اين خود حكايت از فطرت پاك و خداآشنايي او دارد. اين خوشبيني و زودباوري زن گاه سبب ميشود كه اگر از سوي غريبهاي به وي اظهار علاقه شود بدون ترديد در صداقت اظهار كننده، آن را باور كند. در حالي كه اكثر علاقه و محبتهايي كه از طرف افراد بيگانه به زن ميشود جنبه فريب و سودجويي دارد و باصداقت و خيرخواهي همراه نيست. گزارشها نيز حاكي از آن است كه لغزش و انحراف اغلب دختران و زنان به علّت كمبود محبت و فريفته شدن به محبتهاي دروغين بوده است.[10] بنابراين وظيفه زن است كه وجود ظريف و حساس خويش را از اين سبب دور بدارد و به اظهار علاقهها و وعدههاي افراد بيگانه خوشبين نباشد و ميان آنان و خويش، حريم پاكي را حفظ كند تا از زيانهاي پرفريب بوالهوسان مصون بماند.
4. امتناع از خلوت كردن با فرد نامحرم
دختر و زن جوان بايد حريم محرم و نامحرم را حفظ كند و از توقف در محل خلوت با فرد نامحرم پرهيز نمايد. از اين روي، در ديدگاه اسلامي قرار گرفتن زن و مرد نامحرم در يك اتاق كه در آن بسته بوده و عبور و مروري بر آن نيست حرام است هر چند آنان مشغول خواندن نماز، دعا، قرآن و.... باشند چرا كه خالق و آفريننده بشر ميداند كه در چنين حالتي افتادن به دام گناه قطعي است مگر آنكه معجزهاي رخ دهد و از چندهزار نفر يك نفر پاك از اين مهلكه بدر آيد. همچنين دختران جوان براي آنكه بتوانند خويش را از انحرافها حفظ كنند لازم است:
از پوشيدن لباسهاي تنگ و چسبيده حتي در مقابل برادر و خويشان محرم نيز خودداري كنند.
با دوستان مؤمن و خوب رفت و آمد و مجالست كنند و از همنشيني با دوستان بيبندوبار و منحرف (هر چند از نزديكان و خويشاوندان) اجتناب نمايند. از شوخي و خنده با نامحرمان خودداري كنند و هنگام سخن گفتن با آنان جدي و باوقار سخن بگويند.
تذكر: يكي از حكمت هاي اذن پدر براي ازدواج دختر اين است كه پدران با تجارب، مهر و علاقه عاقلانه خود مانع فريب خوردن دختران توسط مردان بوالهوس مي شوند.
پي نوشتها:
[1] . توضيح هيجانات: حالتهاي هيجاني با تغيير ضربان قلب، بالا رفتن دماي بدن و نيز كاهش كنترل ارادي بر رفتار، همراه هستند.
[2] . قابل ذكر است كه حيا يك صفت بسيار پسنيدده فردي و اخلاقي است كه بر اساس آن وقتي تشخيص ميدهد كاري را نبايد انجام دهد و يا سخني را نبايد بگويم، عليرغم توانايي بر انجام آن، از عمل بدان خودداري ميكند در صورتي كه فرد خجالتي قادر به انجام چنين كاري نيست.
[3] . احمدي، علي اصغر، كندوكاو پاسخ به سؤالهاي نوجوانان، چاپ دوّم، (تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان، 1374)، ص 153 ـ 156.
[4] . سوره نور، آيه 31.
[5] . سوره احزاب، آيه 32.
[6] . نهجالبلاغه، فيضالاسلام، حكمت 226.
[7] . مجلسي، بحالارانوار، ج 103، ص 244.
[8] . مجلسي، بحالارانوار، ج 78، ص 111.
[9] . آمدي، غررالحكم، حديث 4612.
[10] . غلامي، يوسف، راز يك فريب، چاپ اوّل، قم: انتشارات لاهيجي، 1381، ص 96.
منبع: انديشه قم