جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آيت الله سيد احمد خوانساري مرجعيت مبارز
-(2 Body) 
آيت الله سيد احمد خوانساري مرجعيت مبارز
Visitor 547
Category: دنياي فن آوري

ولادت و نسب:

حاج سيد احمد خوانساري فرزند سيد يوسف و نوه سيد حسن معروف به «ميرزا بابا» امام جمعه خوانسار که نسب شريفشان با سي واسطه به حضرت امام موسي بن جعفر (ع) مي رسد. از مراجع بنام جهان تشيّع و اساتيد معروف حوزه ها بود.
سيد احمد، در 18 محرم 1309 ق. در شهر خوانسار، در خانواده اي روحاني ديده به جهان گشود. پدرش سيد يوسف از فقها و علماي معروف خوانسار بود. وي تحصيلات خود را در اصفهان نزد آيت الله ملا حسين علي تويسرکاني به پايان برد و به خوانسار مراجعت کرد و به تبليغات ديني و افاضات روحي اشتغال ورزيد.
ايشان مقداري از رياضيات و علوم مقدماتي و سطح را در زادگاه خويش از محضر علماي بزرگ آن سامان، چون: برادر والامقام خود آيت الله سيد محمّد حسن (متوفاي 1337 ق) و نيز شوهر خواهرشان آيت الله سيد علي اکبر خوانساري فرا گرفت. سپس براي ادامه تحصيل به اصفهان مهاجرت نمود و در آن شهر از محضر آيات: سيد محمّد صادق اصفهاني «خاتون آبادي» و ملا عبدالکريم گزي و ميرزا محمّد علي تويسرکاني، خارج فقه و اصول خواند.
سپس در اراک در ابحاث فقه و اصول آيت الله حاج شيخ عبدالکريم حايري يزدي شرکت جست و نهايت استفاده را نمود.

اقامت در قم

بعد از اين که آيت الله حايري (ره) به قم آمد و حوزه علميه را تأسيس نمود ، مردم اراک از ايشان تقاضا نمودند که خوانساري به جاي ايشان اقامه جماعت کند و امور ديني مردم را اداره نمايد. آيت الله حايري هم با اين تقاضا موافقت کرد.
آيت الله شيخ محمّد علي اراکي نقل فرموده بودند که: آيت الله حايري تقريباً بعد از شش ماه از عزيمت شان به قم در جلسه اي فرمودند که: ما مي خواستيم آقاي سيد احمد خوانساري اعلم علماي شيعه باشد و لکن ايشان قناعت کردند که اعلم علماي اراک باشند. به مجرد اين که خوانساري اين قضيه را شنيده و متوجه شدند که رضايت حايري در اين است که ايشان در قم باشند، همان روز عازم قم شده و در اين شهر اقامت گزيد.
وي دروس حکمت را از محضر حکيم متأله ميرزا علي اکبر حکمي يزدي «تجلّي» بهره مند شد. خوانساري پس از دو ماه از ورودشان به قم، آيت الله حايري محل اقامت نماز جماعت خود را ـ در مدرسه فيضيه ـ به ايشان تفويض کرد، و در اولين نماز جماعت هم شرکت جست و به ايشان اقتدا نمود.
خوانساري در مدتي که در حوزه مقدسه قم توقف داشت، از احترام خاصي برخوردار بود، و از مدرسان و فضلاي بزرگ حوزه به شمار ميرفت.

تدريس‏

آيت الله سيد احمد خوانساري ابتدا به تدريس سطوح و آنگاه خارج فقه و اصول پرداخت. علاوه بر آن از اساتيد خط و رياضيات نيز به شمار مي‏رفت و در تهران طالبان دانش دين در محضرش دروس خارج فقه را مي‏آموختند. يکي از معاصران وي مي‏نويسد: در مسجد مزبور(سيد عزيز الله) به اقامه جماعت و تدريس فقه استدلالي مشغول و تاکنون همه روزه ساعت ده صبح اکثر علماء تهران به مباحثه ايشان حاضر شده و استفاده مي‏نمايند. او همواره به مطالب مهم مي‏پرداخت و جزئيات را به دانش طلبان وا مي‏گذارد. شاگردانش اکنون نيز از کاوش دقيق ظرايف و زواياي مطلب توسط استاد خويش سخن مي‏گويند.
او در بحث به مباني عالمان گذشته توجه ويژه داشت نظريات آنان را به نقد مي‏کشيد. از جمله در مباحث او بارها سخنان آقا ضياء و مرحوم نائيني مورد بحث و کنکاش قرار مي‏گرفت.

شاگردان‏

از حوزه تذريس آية الله خوانساري شاگرداني توانمند و مجتهديني ارزشمند به جامعه علمي و حوزه تقديم شد. برخي از شاگردان او در قم عبارتند از:
1-جلال طاهر شمس 2- ستوده 3- شيخ علي پناه اشتهاردي 4- سيد محمد باقر سلطاني 5- سيد موسي صدر 6- سيد علي منتظري 7- شهيد مرتضي مطهري 8- سيد محمد باقر ابطحي 9- سيد محمد علي ابطحي 10- سيد رضا صدر و 11- سيد عبدالله شبستري.
از پرورش يافتگان علمي مکتب او در تهران نيز مي‏توان به سيدرضي شيرازي، مجتهدي، محمود انصاري، محمد تقي شريعت مداري، حسن خسروشاهي و ميرزا هادي (حاجي) (متوفي 1377 کربلا) اشاره کرد.

اقامت در تهران

در رابطه با عزيمت ايشان به تهران، علامه شيخ آقابزرگ تهراني (ره) مي نويسد: در محرم 1370 ق. که علامه حاج يحيي سجادي وفات کرد، اهالي تهران از آيت الله بروجردي تقاضا کردند که: شخصيت با کفايتي را به تهران اعزام دارند تا در مسجد حاج سيد عزيزالله، اقامه نماز کرده و به امور ديني مردم بپردازد. آيت الله بروجردي، ايشان را به تهران فرستاد.
خوانساري تا آخر عمر پُر برکتش در مسجد سيد عزيزالله تهران به اقامه نماز جماعت و تدريس خارج فقه مشغول بود و عمر پُر ثمر خود را در خدمت به اسلام و حوزه هاي علميه سپري نمود. آيت الله سيد عبدالله شبستري جزو ملازمان خاص ايشان بود و سال ها از درسشان بهره مند شده اند.

مرجعيت و تأليفات

بعد از وفات مرجع کبير آيت الله بروجردي (ره)، جمع کثيري از مردم ايران و برخي از کشورهاي ديگر، به ايشان رجوع کرده و از ايشان تقليد نمودند. شهرت علمي اش بر کسي پوشيده نبود و همواره فقهاي نجف نيز احترام خاصي برايش قايل بودند.
از تأليفات ايشان مي توان به عناوين زير اشاره کرد:
1 ـ العقايد الحقه، در علم کلام.
2 ـ جامع المدارک في شرح المختصر النافع، که فقه استدلالي منقّح و مهذّبي است و جامع بين وجازت لفظ و دقت و تحقيق در مطالب مي باشد، در هفت جلد.
3 ـ حاشيه بر عروة الوثقي.
4 ـ حاشيه بر مناسک حج (اثر شيخ انصاري).
5 ـ رساله عمليه، به زبان هاي فارسي و عربي.
6 ـ رساله مناسک حج.

ويژگي‏هاي اخلاقي

1- زهد و ساده زيستي‏
او الگوي اخلاق براي نسل ديروز و امروز بود. با داشتن مقام علمي والا هيچگاه اصول اخلاقي را فراموش نمي‏کرد. چنان مهر اهل بيت در جانش نفوذ کرده بود که کردارش نيز بوي علوي مي‏داد. بعد از گذشت سالها خوشه چينان مکتب سيد از زهد و ساده زيستي او به عنوان مشخصه اصلي زندگي اش ياد مي‏کنند.
با اينکه وي پرداخت شهريه هنگفت طلاب تهران، مشهد، قم و نجف را بر عهده داشت هرگز در آن‏ها تصرف نکرد و تا آخرين لحظه‏اي که در قيد حيات بود، خانه‏اي هر چند محقر تهيه نکرد و عمرش را در منزل استيجاري گذراند. شاگردان او اکنون نيز از فرشهاي نخنماي خانه‏اش ياد مي‏کنند و نشانه‏هاي بسياري از زهد و ساده زيستي در زندگي او را به ما نشان ميدهند.
2- احتياط
حضرت آية الله خوانساري، احتياط، را حق مسلم زندگي خود قرار داده بود. آية الله ابو طالب تجليل مي‏گويد: احتياط او در امور شرعي زبانزد عام و خاص بود. تا آنجايي که وجوهات شرعيه را هرگز در منزل نگاه نمي‏داشت و آن را نزد يکي از تجار امين مي‏گذاشت و به نيازمندان حواله مي‏داد تا به اين طريق احتمال هر نوع تصرف در آن پولها از بين برود. در امور سياسي نيز همين شيوه را پيش گرفت‏
3- تواضع‏
هر تازه وارد ابتدا با قامت ايستاده او مواجه مي‏شد. به احترام همه مي‏ايستاد و مخصوصا براي سادات احترام بيشتري قائل بود. به ديد و بازديد تمام علماء مي‏رفت، هيچگاه در مجلس تکيه نزد و چهارزانو ننشست و کمال ادب و تواضع را مبذول داشت و آنگاه که امام به ايران آمد، باوجود کهنسالي به ديدارش شتافت و پيروزي نور بر سپاه جهل را تبريک گفت.
4-عرفان و کرامات
يکي از فضلاي حوزه علميه آنگاه که از عرفان و کسب مقامات سيد احمد سخن به ميان آمد ماجراي عمل جراحي او را يادآور شد که:
سيد طبق اصول استنباطي خود معتقد بود مجتهد و رمجع تقليد هيچ گاه نبايد در حال بيهوشي باشد در غير اين صورت بعد از به هوش آمدن، تمام مقلدين بايد دوباره نيت تقليد از او کنند. به اني خاطر وقتي نياز به عمل جراحي پيدا کرد، اجازه نداد او را بيهوش کنند. سروره‏اي از قرآن را شروع کرد. تا سوره‏اش تمام شد، عمل جراحي نيز پايان پذيرفت بي آن‏که نشانه‏اي از احساس درد در سيماي ملکوتي اش نمايان شود.
نويسنده محقق محمد شري رازي از قول يکي از معتمدين درباره مقام عرفان و اتصال به ماوراء عالم امکان سيد مي‏نويسد: او صاحب بينش و بصيرت خاص خويش بود... يکي از بازرگانان مورد اعتماد تهران مي‏گفت: روزي در خدمت ايشان بودم و هيچ کس ديگر نبود آقا ناگاه فرمود: فردي در خانه است و خواسته‏اي دارد. عرض کردم: اقا کسي زنگ نمي‏زند. فرمود: چرا کسي هست اين پاکت را به او بدهيد تا برود. پاکت را گرفتم و جلو در آمدم، شخص محترمي را ديدم که قدم مي‏رند. او را صدا کردم و گفتم شما زنگ زديد؟ گفت خير. پرسيدم کاري داريد گفت آري، همسرم بيمار است و براي بستري شدن هشت هزار تومان کسري دارم... پاکت را به او دادم. او همانجا باز کرد و پولها را شمرد. درست هشت هزار تومان بود.
5- عدالت‏
عظمت شخصيت او تا آن حد است که آيت الله العظمي حائري درباره ش مي‏گفت: اجتهاد را به هر معني تفسير کنيم، آيت الله خوانساري مجتهد بود و عدالت را به هرگونه معني کنيم، او عادل بود. امام رحمة الله عليه نيز آنجا که به جامع المدارک استناد مي‏کند، به مقام علمي و تقوا و احتياط آيت الله سيد احمد خوانساري اشاره کرده و از او به بزرگي نام مي‏برد.

وقايع سال 1342 شمسي

آيت الله خوانساري همراه ديگر علما، نسبت به حوادث سال 1342 ش. شرکت نمود. از جمله در بازار تهران ـ در پي اعتراض به دستگاه حاکم ـ مورد هجوم پليس و مأموران امنيتي قرار گرفت و مقداري از ناحيه پا جراحت برداشت. اعلاميه هاي متعددي در همان روزها از طرف ايشان منتشر شد که نمونه هاي از آن را منعکس مي کنيم:
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي خير خلقه محمّد و آله الطاهرين و لا حول و لا قوة الاّ بالله العلي العظيم.
حوادث اسف آور يکي دو روز اخير که منجر به قتل و جرح يک عده مردم بي گناه، و توقيف حضرت آيت الله خميني و آيت الله قمي و ديگر آقايان شده است، موجب کمال تأثر و تأسف حقير گرديد. با کمال تعجب مشاهده ميشود مسئولين امنيت کشور با نهايت گستاخي حضرات آقايان مراجع و علماي اعلام (دامت برکاته) را موافق اموري که مباينت آن ها با شرع مطهر، محرز و مکرر تذکر داده شده است، جلوه مي دهند.
حقير در اين موقع حساس لازم مي دانم اولياي امور را متذکر سازم. انجام اين گونه اعمال ضد انساني نسبت به حضرات علماي اعلام و قتل و جرح مردم بي پناه، نه تنها موجب رفع غايله نخواهد بود، بلکه جز تشديد امور و ايجاد تفرقه و وخامت اوضاع، اثر ديگري نخواهد داشت. موجب کمال تأسف است که بايد حريم مقدس اسلام و روحانيت از طرف اولياي امور، اين چنين مورد تجاوز قرار گيرد. انا لله و انا اليه راجعون. از خداوند متعال عز اسمه مسألت دارم که اسلام و مسلمين را در کنف عنايات خود از همه حوادث مصون و محروس بدارد. و ما توفيقي الا بالله عليه توکلت و اليه انيب.
الاحقر احمد الموسوي الخوانساري - 13 محرم 1383 ق.

رسيدگي به زندانيان‏

شخصيت سياسي و نفوذ اجتماعي آيت الله خوانساري موجب مي‏شد در سخت‏ترين شرايط که ديگران قدرت ابراز نظر نداشتند وي دست به اعمال نظر بزند. از اين رو آنگاه که گروه عمده‏اي از علما مانند حاج باقر قمي، سيد علي نقي تهراني، سيد محمد علي سبط و آيت الله فلسفي در زندان به سر مي‏بردند به ديدارشان شتافته موجبات آسايششان را فراهم سازد. آيت الله فلسفي در خاطرات خود (ص 278) مي‏نويسد:
معلوم شد که در بيرون منعکس شده است وضع ما در زندان چگونه است و بعضي رفته‏اند از آيت الله سيد احمد خوانساري خواهش کرده‏اند که شما برويد و با زندانيها ملاقات کنيد. قصد ساواک اين بود که ما را به جاي مناسبي ببرند و براي آيت الله خوانساري وانمود کنند که جاي زندانيها اينجاست. آنچه شنيده‏ايد حقيقت ندارد...
پس از آن ملاقات اجازه دادند براي بعضي‏ها که وضع مزاجي خوبي نداشتند از منزل غذا بياورند.

رحلت جانسوز :

سرانجام اين عالم بزرگوار پس از 96 سال عمر با عزت و عزلت، بر اثر کسالت در اولين ساعات بامداد روز شنبه 27 ربيع الثاني 1405 ق. مطابق با 29 دي 1363 ش. در پي بيماري نداي حق را لبيک گفت و به ديار باقي شتافت. ارتحالش عالم اسلام و حوزه هاي علميه را عزادار ساخت.
مردم مسلمان تهران که از ارتحال اين عالم جليل القدر اطلاع حاصل کردند، اطراف بيت ايشان اجتماع کرده، و به سينه زني و عزاداري پرداختند. سپس با احترام فراوان و شرکت گسترده در تشييع، پيکر پاکش، جهت خاکسپاري به شهر قم انتقال يافت و بعد از تشييعي کم نظير، با شرکت مراجع تقليد و علما و طلاب حوزه علميه و کليه طبقات، حضرت آيت الله گلپايگاني بر جنازه اش نماز گزارد و در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) در قم مقدس به خاک سپرده شد. روحش شاد.
امام خميني (ره) در بخشي از پيام خود به مناسبت رحلت ستاره آسمان فضائل سيد احمد خوانساري، نوشت:
اين عالم تجليل و بزرگوار و مرجع معظم که پيوسته در حوزه‏هاي علميه و مجامع متدينه، مقام رفيع و بلندي داشت و عمر شريف خود را در راه تدريس و تربيت علم و عمل به پايان رسانده حق بزرگي بر حوزه‏ها دارد.
چه که با رفتار و اعمال خود و تقوا و سيره خويش پيوسته در نفوذ مستعده مؤثر و موجب تربيت بود.
آيت الله گلپايگاني نيز در بخشي از اعلاميه خود زواياي گوناگوني از فضائل او را بيان کرد.
با کمال تأسف رحلت مرجع عاليقدر، بقية السلف و اسوه فضائل و تقوا و فقيه اهل بيت(ع) ، حضرت آيت الله آقاي حاج سيد احمد خوانساري(ره) را به آستان اقدس حضرت بقية الله(عج) و به محاضر علماي اعلام و حوزه‏هاي علميه و به عموم ملت مسلمان و شيعه جهان تسليت عرض ميکنم. آن فقيه روحانيت در علم و عمل و مخالفت هوي و اطاعت مولي و ترک اقبال به دنيا و انقطاع الي الله و جامعيت علمي و تدريس و تأليف عبادت و تواضع در بيش از نيم قرن مشار بالبنان و مسلم بود…

تحليلي جزئي از دو تسليت مهم:

اين دو اعلاميه تسيلت از دو سيد سند و دو مرجع معتمد و بزرگوار كه هر دودر يك مكتب و در يك مدرس و پيش يك مدرس و معلم تعليم ديده اند، در حق يك همدوره و همكلاس و هم مكتب و هم محضر سند گويا و نشانه بس مستحكم درعظمت شان و علو مقام آن فقيه رباني و مجتهد صمداني مي باشد كه طوبي له و حسن مب.
امام بزرگوار در حق ايشان مي نويسند: «او با رفتار و اعمال خود و تقوا و سيره خويش پيوسته در نفوس مستعده مؤثر و موجب تربيت بود».
اين سخن نشانگر آن معني است كه خود عمل منهاي سخن و نطق، سازنده است و كارساز آن فقيه بزرگوار چندان اهل سخن و بيان و نطق و گفتار نبود، اما عمل و تقواي بوذري و زهد و پارسايي بحر العلومي، و قداست و نزاهت مقدس اردبيلي را در عصر ماديات و در مرز تزاحم اميال و شهوات نفساني، يعني قلب بازار تهران را داشت، به حدي كه با سيره عملي خويش مردم را به معنويت اسلام و حقانيت روحانيت و تقوي جلب مي نمود، نه با بيان و گفتار.
اما اعلاميه آيه اللّه العظمي گلپايگاني، موج بلندتر و سوز بيشتري دارد نشان مي دهد كه جايگاه او در قلب وي مؤثرتر و جانكاهتر بوده است جايي كه در آغاز اعلاميه مي نويسد: «شكاف غير قابل انسداد و شكست غير قابل جبران به حريم دين و مرز روحانيت اسلام وارد آمده است كه هرگز قابل جبران نيست» و آنگاه از وي به عنوان يادگار سلف و ذخيره گذشتگان و الگوي فضايل مخالف هوي و هوس و مطيع امر مولي و تارك دنيا و منقطع الي اللّه و جامع بين علم و عمل ياد مي كند، نشانه ها واماراتي كه امام (ع) در مرجع تقليد تعيين فرموده اند، و نكته مهم تر آنجا است كه مي فرمايند: «ايشان بيش از نيم قرن با اين اوصاف و صفات، بين اقران و امثال مشاراليه بالبنان و مسلم بين اقران و نظاير بوده است» طبيعي است رخنه اي كه با چنين ضايعه اي به اركان دژ اسلام رخ دهد، به اين زوديها قابل جبران نخواهد بود.

کتابشناسي :

آية الله سيد احمد خوانساري به روايت اسناد
نويسنده : عبدالله متولى
ناشر : مركز اسناد انقلاب اسلامى - تهران
چاپ اول، 1383 شمسى
نوع جلد : شوميز
قطع : وزيري
تعداد صفحه 256

منابع :

مشاهير دانشمندان اسلام، ج‏4، ص‏383
کرامات صالحين، ص‏319
سايت حوزه
كتاب فقهاي نامدار شيعه، ص 510
انديشه قم

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image