اعتياد يک بيمارى زيست شناختي، روانشناختى و اجتماعى است. عوامل متعددى در اتيولوژى سوء مصرف و اعتياد موثر هستند که در تعامل با يکديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مى شوند. عوامل موثر بر فرد، محيط فرد و کليه علل و عوامل درهم بافته اى هستند که بر يکديگر تاثير مى گذارند. درک کليه علل و عوامل زمينه اى موجب مى شود تا روند پيشگيري، شناسايي، درمان و پيگيرى به طور هدفمند طرح ريزى شود.بنابراين، آشنايى با عوامل زمينه ساز مستعد کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
1- شناسايى افراد در معرض خطر اعتياد و اقدامهاى پيشگيرانه لازم براى آنان؛
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهاى خدماتي، حمايتى و مشاوره اى لازم براى معتادان.
عوامل مخاطره آميز
عوامل مخاطره آميز مصرف مواد شامل عوامل فردي، عوامل بين فردى ومحيطى وعوامل اجتماعى است.عوامل مخاطره آميز فردى عبارتنداز، دوره نوجوانى و استعداد ارثى .صفات شخصيتى نيز صفات ضد اجتماعى ، پرخاشگرى واعتماد به نفس پايين است. افسردگى اساسى ، فوبى ونگرش مثبت به مواد ازاختلالهاى روانى است وهمچنين موقعيتهاى مخاطره آميزهم ، ترک تحصيل ، بى سرپرستى و تاثيرمثبت مواد برفرد راشامل مى شود. دراينجا به شرح هريک ازعوامل فوق مى پردازيم:
دوره نوجواني
مخاطره آميز ترين دوران زندگى از نظر شروع به مصرف مواد دوره نوجوانى است. نوجوانى دوره انتقال از کودکى به بزرگسالى و کسب هويت فردى و اجتماعى است. در اين دوره، ميل به استقلال و مخالفت با والدين به اوج مى رسد و نوجوان براى اثبات بلوغ و فرديت خود ارزشهاى خانواده را زير سوال مى برد و سعى در ايجاد و تحليل ارزشهاى جديد خود دارد. مجموعه اين عوامل، علاوه بر حس کنجکاوى و نياز به تحرک، تنوع و هيجان، فرد را مستعد مصرف مواد مى نمايد.
ژنتيک
شواهد مختلفى از استعداد ارثى اعتياد به الکل و مواد وجود دارد. تاثير مستقيم عوامل ژنتيکى عمدتا از طريق اثرات فارماکوکينتيک و فارکوديناميک مواد در بدن مى باشد که تعيين کننده تاثير ماده بر فرد است. برخى از عوامل مخاطره آميز ديگر نيز تحت نفوذ عوامل ژنتيکى هستند مانند برخى اختلالهاى شخصيتى و روانى وعملکرد نامناسب تحصيلى ناشى از اختلالهاى يادگيري.
صفات شخصيتي
عوامل مختلف شخصيتى با مصرف مواد ارتباط دارند. از اين ميان، برخى از صفات بيشتر پيش بينى کننده احتمال اعتياد هستند و به طور کلى فردى را تصوير مى کنند که با ارزشها يا ساختارهاى اجتماعى مانند خانواده، مدرسه و مذهب پيوندى ندارد و يا از عهده انطباق، کنترل يا ابراز احساسهاى دردناکى مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمى آيد. اين صفات عبارتند از: عدم پذيرش ارزشهاى سنتى و رايج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نياز شديد، احساس فقدان کنترل بر زندگى خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارت در برابر پيشنهادهاى خلاف ديگران، فقدان مهارتهاى اجتماعى و انطباقي. از آنجا که اولين مصرف مواد، معمولا از محيطهاى اجتماعى شروع مى شود هر قدر فرد قدرت تصميم گيرى و مهارت ارتباطى بيشترى داشته باشد، بهتر مى تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت کند.
اختلالهاى رواني
درحدود 70 درصد موارد، همراه با اعتياد اختلالهاى ديگر روانپزشکى نيز وجود دارد. شايع ترين تشخيصها عبارتند از: افسردگى اساسي، اختلال شخصيت ضد اجتماعي، فوبي، ديس تايمي، اختلال وسواسي- جبري، اختلال پانيک، مانيا، اسکيزوفرني.
نگرش مثبت به مواد
افرادى که نگرشها و باورهاى مثبت و يا خنثى به مواد مخدر دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از کسانى است که نگرشهاى منفى دارند. اين نگرشهاى مثبت معمولا عبارتند از: کسب بزرگى و تشخص، رفع دردهاى جسمى و خستگي، کسب آرامش رواني، توانايى مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.
موقعيتهاى مخاطره آميز فردي
بعضى ازنوجوانان وجوانان درموقعيتها يا شرايطى قراردارند که آنان را درمعرض خطرمصرف مواد قرارمى دهد. مهمترين اين موقعيتها عبارتند از: درمعرض خشونت قرارگرفتن در دوران کودکى ونوجواني، ترک تحصيل، بى سرپرستى يا بى خانماني، فرارازخانه، معلوليت جسمي، ابتلا به بيماريها يا دردهاى مزمن. حوادثى مانند ازدست دادن نزديکان يا بلاياى طبيعى ناگهانى نيزممکن است منجربه واکنشهاى حاد روانى شوند. دراين حالت فرد براى کاهش درد ورنج و انطباق با آن ازمواد استفاده مى کند.
تاثيرمواد برفرد
اين متغير وقتى وارد عمل مى شود که ماده حداقل يک بار مصرف شده باشد. چگونگى تاثير يک ماده بر فرد، تابع خواص ذاتى ماده مصرفى و تعامل آن با فرد و موقعيت فرد مصرف کننده است. تاثير مواد بر فرد مصرفکننده، به ميزان قابل توجهي، به مشخصات او بستگى دارد. اين مشخصات عبارتند از: شرايط جسمى فرد، انتظار فرد از مواد، تجربيات قبلى تاثير مواد و مواد ديگرى که همزمان مصرف شده اند. مواد مختلف نيز تاثيرهاى متفاوتى بر وضعيت فيزيولوژيک و روانى فرد دارند، مثلا: هروئين و کوکائين سرخوشى شديد، الکل آرامش و نيکوتين مختصرى هشيارى و آرامش ايجاد مى کند.
عوامل مخاطره آميز بين فردى ومحيطى عبارتنداز:
1-عوامل مربوط به خانواده
خانواده اولين مکان رشد شخصيت، باورها و الگوهاى رفتارى فرد است. خانواده علاوه بر اينکه، محل حفظ و رشد افراد و کمک به حل استرس و پاتولوژى است، منبعى براى تنش، شکل و اختلال نيز مى باشد. نا آگاهى والدين، ارتباط ضعيف والدين و کودک، فقدان انضباط در خانواده، خانواده متشنج يا آشفته و از هم گسيخته، احتمال ارتکاب به انواع بزهکاريها مانند سوء مصرفمواد را افزايش مى دهد. همچنين والدينى که مصرف کنندهمواد هستند باعث مى شوند فرزندان با الگوبردارى از رفتار آنان مصرف مواد را يک رفتار بهنجار تلقى و رفتار مشابهى پيشه کنند.
2-تاثير دوستان
تقريبا در 60 درصد موارد، اولين مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ مى دهد. ارتباط و دوستى با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعد کننده قوى براى ابتلاى نوجوانان به اعتياد است. مصرف کنندگان مواد، براى گرفتن تاييد رفتار خود از دوستان، سعى مى کنند آنان را وادار به همراهى با خود نمايند. گروه«همسالان» به خصوص، در شروع مصرف سيگار و حشيش بسيار موثر هستند. بعضى از دوستيها، صرفا حول محور مصرف مواد شکل مى گيرد. نوجوانان به تعلق به يک گروه نيازمندند و اغلب پيوستن به گروههايى که مواد مصرف مى کنند، بسيار آسان است. هر چند پيوند فرد با خانواده، مدرسه و اجتماعات سالم کمتر باشد، احتمال پيوند او با اين قبيل گروهها بيشتر مى شود.
3-عوامل مربوط به مدرسه
از آنجا که مدرسه بعد از خانواده، مهم ترين نهاد آموزشى و تربيتى است، مى تواند از راههايى زير زمينه ساز مصرف مواد در نوجوانان باشد:بى توجهى به مصرف مواد و فقدان محدوديت يا مقررات جدى منع مصرف در مدرسه، استرسهاى شديد تحصيلى و محيطي، فقدان حمايت معلمان و مسئولان از نيازهاى عاطفى و روانى به خصوص به هنگام بروز مشکلات و طرد شدن از طرف آنان.
4-عوامل مربوط به محل سکونت
عوامل متعددى در محيط مسکونى مى تواند موجب گرايش افراد به مصرف مواد شود: فقدان ارزشهاى مذهبى و اخلاقي، شيوع خشونت واعمال خلاف، وفورمشاغل کاذب، آشفتگى و ضعف همبستگى بين افراد محل و حاشيه نشينى از جمله اين عوامل هستند.
عوامل مخاطره آميزاجتماعي:
مشخصات فردى و عوامل محيطى بخشى از علل اعتياد هستند و بخش ديگر را بازارهاى بين المللى مواد وعوامل اجتماعى اقتصادى حاکم بر جامعه تشکيل مى دهند. اين عوامل عبارتند از:
1-قوانين
فقدان قوانين جدى منع توليد، خريد و فروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور و ارزانى آن مى شود.
2-بازار مواد
ميزان مصرف مواد، با قيمت آن نسبت معکوس دارد. هر چه قيمت مواد کاهش يابد، تعداد افرادى که بتوانند آن را تهيه کنند افزايش مى يابد. همچنين سهل الوصول بودن مواد به تعداد مصرف کنندگان آن مى افزايد.
3-مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي
در جوامعى که مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقى نمى شود، بلکه جزيى از آداب و سنن جامعه و يا نشان تمدن و تشخيص و وسيله احترام و پذيرايى است، مقاومتى براى مصرف مواد وجود ندارد و سوء مصرف و اعتياد شيوع بيشترى دارد.
4- کمبود امکانات فرهنگي، ورزشي، تفريحي
کمبود امکانات لازم براى ارضاى نيازهاى طبيعى روانى و اجتماعى نوجوانان و جوانان از قبيل کنجکاوي، تنوع طلبي، هيجان، ماجراجويي، مورد تاييد و پذيرش قرار گرفتن و کسب موفقيت بين همسالان، موجب گرايش آنان به کسب لذت و تفنن از طريق مصرف مواد و عضويت در گروههاى غير سالم مى شود.
5-عدم دسترسى به سيستمهاى خدماتي، حمايتي، مشاوره اى و درماني
درزندگى افراد، موقعيتها و مشکلاتى پيش مى آيد که آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار مى دهد. فقدان امکانات لازم يا عدم دسترسى به خدماتى که در چنين مواقعى بتواند فرد را از نظر رواني، مالي، شغلي، بهداشتي، اجتماعى حمايت نمايد، فرد را تنها و بى پناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعى رها مى کند.
6-توسعه صنعتى جامعه، مهاجرت، کمبود فرصتهاى شغلى و محروميت اقتصادي- اجتماعي
توسعه صنعتي، جوامع را به سمت شهرى شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق مى دهد. مهاجرت باعث مى شود تا فرد، براى اولين بار، با موانع جديدى برخورد نمايد. جدايى از خانواده، ارزشهاى سنتى و ساختار حمايتى قبلى به تنهايي، به انزوا و نااميدى فرد مى انجامد. کم سوادي، فقدان مهارتهاى شغلي، عدم دسترسى به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدوديت در تامين نيازهاى حياتى و اساسى زندگى و تلاش براى بقا، فرد را به مشاغل کاذب يا خريد و فروش مواد مى کشاند و يا براى انطباق با زندگى سخت روزمره و شيوه جديد زندگى به استفاده از شيوه هاى مصنوعى مانند مصرف مواد سوق مى دهد.