جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
درنگي در ملكوت هستي
-(4 Body) 
درنگي در ملكوت هستي
Visitor 500
Category: دنياي فن آوري

اشاره:

درنگي در ملكوت هستي، بخشي است در هر شماره از نشريه راه قرآن كه مطالب خواندني و آموزنده‌اي از تجارب معنوي و فوق طبيعي سالكان حق‌جو را به خود اختصاص خواهد داد. نظر به تأثير فوق‌العاده اين‌گونه تجارب ارزنده در استحكام باورهاي ديني و هموار ساختن سير و سلوك معنوي به سوي معبود يگانه، تلاش خواهد شد در اين بخش از نشريه، قطعه جذاب و آموزنده‌اي از زندگي و آموزه هاي انسان‌ساز عالمان رباني و عارفان الهي در اختيار شما خوانندگان عزيز قرارگيرد.
چندين نفر از رفقا و دوستان نجفي ما از يكي از بزرگان علمي و مدرسين نجف اشرف نقل كردند كه او مي‌گفت:«من درباره‌ي مرحوم استاد العلماءالعالمين و قدوة أهل الحق و اليقين و السيد الأعظم و السند الأفخم و طود أسرار رب‌العالمين آقاي حاج ميرزا علي آقا قاضي طباطبايي رضوان‌الله عليه و مطالبي كه از ايشان أحياناً نقل مي‌شد و احوالاتي كه به گوش مي‌رسيد در شك بودم.
با خود مي‌گفتم آيا اين مطالبي كه اينها دارند درست است يا نه؟
اين شاگرداني كه تربيت مي‌كنند و داراي چنين و چنان از حالات و ملكات كمالاتي مي‌گردند راست است يا تخيل؟
مدت‌ها با خود در اين موضوع حديث نفس مي‌كردم و كسي هم از نيت من خبري نداشت. تا يك روز رفتم براي مسجد كوفه براي نماز و عبادت و به جا آوردن بعضي از اعمالي كه براي اين مسجد وارد شده است.
مرحوم قاضي رضوان الله‌عليه به مسجد كوفه زياد مي‌رفتند، و براي عبادت درآنجا حجره‌ي خاصي داشتند، و زياد به اين مسجد و مسجد سهله علاقمند بودند، و بسياري از شب‌ها را به عبادت و بيداري درآنها به روز مي‌آوردند.
مي‌گويد: در بيرون مسجد به مرحوم قاضي رحمه‌الله‌عليه برخورد كردم و سلام كرديم و احوالپرسي از يكديگر نموديم و قدري با يكديگر سخن گفتيم تا رسيديم پشت مسجد، در اين حال در پاي آن ديوار‌هاي بلندي كه ديوارهاي مسجد را تشكيل مي‌دهد در طرف قبله در خارج مسجد در بيابان هر دو با هم روي زمين نشستيم تا قدري رفع خستگي كرده و سپس به مسجد برويم.
با هم گرم صحبت شديم، و مرحوم قاضي رحمه‌الله‌عليه از اسرار و آيات الهيه براي ما داستان‌ها بيان مي‌فرمود و از مقام اجلال و عظمت توحيد و قدم‌گذاردن در اين راه، و در اينكه يگانه هدف خلقت انسان است مطالبي را بيان مي‌‌نمود و شواهدي اقامه مي‌نمود.
من در دل خود با خود حديث نفس كرده و گفتم:«كه واقعاً ما در شك و شبهه هستيم و نمي‌دانيم چه خبر است؟ اگر عمر ما به همين منوال بگذرد واي برما؛ اگر حقيقتي باشد و به ما نرسد واي برما! و از طرفي هم نمي‌دانيم كه واقعاً راست است تا دنبال كنيم.
در اين حال مار بزرگي از سوراخ بيرون آمد و در جلوي ما خزيده به موازات ديوار مسجد حركت كرد. چون در آن نواحي مار بسيار است و غالباً مردم آنها را مي‌بينند ولي تا به‌حال شنيده نشده است كه كسي را گزيده باشند.
همين كه مار در مقابل ما رسيد و من في‌الجمله وحشتي كردم، مرحوم قاضي رحمه‌الله‌عليه اشاره‌اي به مار كرده و فرمود:«مُتْ بِأِذْنِ اللهِ! بمير به اذن خدا!» مار فوراً در جاي خود خشك شد.
مرحوم قاضي رضوان‌الله‌عليه بدون آنكه اعتنايي كند شروع كرد به دنباله‌ي صحبت كه با هم داشتيم، و سپس برخاستيم رفتيم داخل مسجد؛ مرحوم قاضي اول دو ركعت نماز در ميان مسجد گذارده و پس از آن به حجره‌ي خود رفتند. و من هم مقداري از اعمال مسجد را به‌جاي مي‌آوردم، و در نظر داشتم كه بعد از بجا آوردن آن اعمال به نجف اشرف مراجعت كنم.
در بين اعمال ناگاه به خاطرم گذشت كه آيا اين كاري كه اين مرد كرد واقعيت داشت يا چشم‌بندي بود مانند سحري كه ساحران مي‌كنند؟ خوب است بروم ببينم مار مرده است يا زنده شده و فرار كرده است؟!
اين خاطره سخت به من فشار مي‌آورد تا اعمالي كه در نظر داشتم به اتمام رسانيدم، و فوراً آمدم بيرون مسجد در همان محلي كه با مرحوم قاضي رضوان‌الله‌عليه نشسته بوديم، ديدم مار خشك شده و بر روي زمين افتاده است؛ پا زدم به آن ديدم ابداً حركتي ندارد.
بسيار منقلب و شرمنده شدم برگشتم به مسجد كه چند ركعتي ديگر نماز گزارم، نتوانستم؛ و اين فكر مرا گرفته بود كه واقعاً اگر اين مسائل حق است، پس چرا ما ابداً بدان‌ها توجهي نداريم.
مرحوم قاضي رحمه‌الله‌عليه مدتي در حجره‌ي خود بود و به عبادت مشغول، بعد كه بيرون آمد و از مسجد خارج شد براي نجف، من نيز خارج شدم. در مسجد كوفه باز به هم برخورد كرديم، آن مرحوم لبخندي به من زده و فرمود:«خوب آقا جان! امتحان هم كردي، امتحان هم كردي؟»
باري، اين عمل بواسطه‌ي اسم المُميت پروردگار صورت تحقق پذيرفته است و بدان قبض روح انجام گرفته است.
منبع:كتاب معادشناسي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image