جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مسلمانان و معضل تفريحات مدرن
-(4 Body) 
مسلمانان و معضل تفريحات مدرن
Visitor 388
Category: دنياي فن آوري

اشاره:
 

تفريح و سرگرمي چيست؟ در گذشته مردم چگونه خود را سرگرم مي‌کرده‌اند؟ آيا وجود تفريحات و سرگرمي‌ها ضرورت دارد؟ آيا مي‌توان در برابر سيل بنيان‌کن تفريحات و سرگرمي‌هاي غربي به خصوص آمريکايي که بنيان فرهنگ و خانواده را در جهان تهديد مي‌کند، ايستاد؟ آنچه ذکر شد، تنها بخشي از سؤالاتي است که از سوي نويسنده، هوشمندانه مطرح مي‌شود و زواياي پنهان اين موضوع را مورد دقت نظر قرار مي‌دهد.
در سال‌هاي اخير، بخش رو به افزايشي از تفريحات شايع در جهان اسلام، از غرب و به خصوص ايالات متحدة آمريکا وارد شده است. اين امر، سؤالي را در اين زمينه برانگيخته است که «آيا چنين تفريحاتي براي خانواده‌ها و جوامع مسلمان مناسب است يا خير؟» و به نحو اساسي‌تري، سؤالاتي در مورد ماهيت تفريح و سرگرمي و شکل‌ها و صورت‌هايي که اين امر براي مسلمانان مي‌تواند پيدا کند، مطرح شده است.
براي فهم اين مطلب، پيش از همه بايد گفت که تهاجم تفريحات و سرگرمي‌هاي آمريکايي به جهان اسلام بر مبناي اتفاق صورت نگرفته است. اين امر، حاصل يک سياست‌گذاري است و بخش مهمي از اين سسياست‌گذاري را اقتصاد به خود اختصاص مي‌دهد. پس از تسليحات، بزرگ‌ترين توليد صادراتي ايالات متحده مربوط به تفريحات و سرگرمي است. اين امر نشان‌دهندة اهميت سياست‌گذاري در اقتصاد تفريحات و سرگرمي است که جداي از مباحث زيباشناسي و محتوايي بايد مورد تحليل واقع شود. به طور قطع، نگراني‌هايي در مورد برنامه‌هاي معروف آمريکا مانند «Bay watch and Friends» وجود دارد، اما بايد جداي از محتواي اين برنامه‌ها، سؤال کاملاً اساسي‌اي را مورد توجه قرار داد: «تفريح و سرگرمي چيست؟»
تفريح و سرگرمي در گذشته، کاري بوده است که افراد براي يکديگر انجام مي‌داده‌اند و کاملاً وابسته به مفهوم مهمان‌نوازي و مهرباني در مورد ميهمان‌ها بوده است. بعدها تفريح و سرگرمي با ماهيت جوامع گره خورد و با توجه به اشکال تفريح، توسط افراد مختلف و در زمان‌ها و مکان‌هاي مختلف، انواع متفاوتي از آن مورد استقبال قرار گرفت. در مجموع، اين امر اکنون ارتباط چنداني با گذشته خود ندارد، زيرا در حال حاضر، هنگامي که افراد از تفريح و سرگرمي حرف مي‌زنند، بيشتر منظورشان محصولات رسانه‌هاي جمعي است که از طريق بازار جهاني مانند بسياري ديگر از کالاها به فروش مي‌رسد. بنابراين سؤال اصلي اين است که چگونه مردم ـ که مسلمانان را هم در بر مي‌گيرد ـ چنين پديده‌اي را به يک تجارت جهاني تبديل کرده‌اند که بيش از همه چيز، به سود اقتصادي توجه دارد؟ چرا اين اتفاق افتاد؟ از اين مهم‌تر، آيا اَشکال قديمي‌تر تفريح و سرگرمي مي‌توانند خود را از انحصار غول‌هاي رسانه‌اي که به نظر مي‌رسد همه چيز را کنترل مي‌کنند، نجات دهند و از اين سؤال با اهميت‌تر اينکه آيا افراد مي‌توانند قابليت تفريح کردنن و ايجاد سرگرمي‌هاي شخصي خود را خارج از ماتريکس شرکت‌ها حفظ کنند؟ در يک سطح، چنين سؤالات مهمي نيازمند مباحثي طولاني و تعمق فراوان است، اما راه‌هاي مختلفي براي نظر کردن به اين مسئله وجود دارد.
در جهان مدرن، اکثر آنچه تفريح و سرگرمي شناخته مي‌شود، با مصرف‌گرايي رابطه دارد. حتي بازي‌ها و اسباب‌بازي‌هايي که فايدة اندکي براي رشد مغزي کودکان دارند از اين قاعده مستثني نيستند. والدين اغلب نمي‌توانند کمکي براي فرزندان خود که در معرض تفريحات و سرگرمي‌هاي عمومي هستند، انجام دهند و حفاظت از کودکاني که بيشتر در محيط‌هاي خارج از خانه به سر مي‌برند نيز سخت است. مسلمانان مانند اکثر انسان‌هايي که به سبک و سياق مدرن زندگي مي‌کنند، مصرف‌کنندة تفريحات و سرگرمي‌هاي ديگران شده‌اند. به نوعي، اين امر به آسيب‌شناسي دنياي مدرن باز مي‌گردد و به نظر مي‌رسد که اوضاع در اين زمينه رو به وخامت مي‌رود. در گذشته انسان‌ها راه‌هاي مختلفي براي سرگرم کردن خود و ديگران مي‌يافتند و معمولاً اين امر شامل نوعي از فعاليت‌هاي اجتماعي بود. در حال حاضر، انسان‌ها اين فعاليت خانوادگي و محلي بسيار مهم را به توليدکنندگاني که از آنها دور هستند، واگذار کرده‌اند. علاج و چارة اين مشکل، ساده و در عين حال دشوار است. بخش سادة راه حل اين است که از مصرف‌زدگي و مصرف محوري جلوگيري کنيم و به سادگي از کنار آن عبور کنيم. در واقع، هيچ‌کس ديگري را به مصرف مجبور نکرده است. فرض کنيم چقدر مضحک خواهد بود اگر کسي را به زور اسلحه مجبور به خريدن جديدترين اسباب‌بازي‌ها و... کنند و يا فردي را با بستن به صندلي، هر شب مجبور به تماشاي تلويزيون کنند و به اين ترتيب، افراد به طور خودخواسته و داوطلبانه، توانايي‌هايشان را در سرگرم کردن يکديگر به توليدکنندگاني که حاضر نيستند و با آنها روبرو نمي‌شوند، واگذار کنند.
بنابراين بخش ساده و راحت راه‌حل اين است که بگوييم: «اهميت نده و از کنار آن به سادگي بگذر»، امّا بخش مشکل راه‌حل اين است که به اين سؤال اساسي جواب بدهيم که «بعد چي؟» بعد از آنکه تلويزيون خاموش شد، اسباب‌بازي‌هاي پلاستيکي را در سطل آشغال ريختيم و کامپيوترها و اسباب و ابزارها را کنار گذاشتيم، آن وقت چه؟ اين سؤال ما را به بحث از فرهنگ توليدي مسلمانان و نه صرفاً فرهنگ مصرفي و مصرف فرهنگي رهبري مي‌کند که آيا براي مسلمانان ممکن است که به جاي بردگي بيشتر در ماشين مصرفي شرکت‌ها، هرآنچه را از فرهنگ منطقه‌اي خودشان باقي مانده است که مي‌تواند احساس رضايت‌مندي و شادي ايجاد کند، از خطر نابودي حفظ کنند تا از اين طريق جاي خالي‌اي را که قطعاً بسياري با از دست دادن ماشين‌هاي برقي سرگرمي، احساس خواهند کرد، پر کنند؟ هرچه زودتر ما بتوانيم به اين سؤال و امکان يا عدم امکان آن پاسخ بدهيم، بهتر است.
اوّلين مباحث جدي بايد در مورد کيفيت تفريحات و سرگرمي‌ها صورت بگيرد که البته سؤالات سختي مانند اين مورد را در بر مي‌گيرد: «آيا تفريح و سرگرمي ضروري است؟ و اگر چنين است، چرا؟» هرچند که اگر بخواهيم فرزندان خويش را با فرستادن به مدرسه از ماتريکس شرکت‌هاي تفريح و سرگرمي نجات دهيم، به نوعي، نظام مدرسه‌رَوي بيشتر از آنچه سريال‌هاي «Barny or Friends» مي‌تواند به بچه‌ها صدمه بزند، به آنها آسيب مي‌رساند، امّا اين امر در حوصله مقاله حاضر نمي‌گنجد و در اينجا به آن نمي‌پردازيم. در اينجا کفايت مي‌کند که بگوييم، اکثر ما به نحو سازمان‌يافته‌اي تربيت شده‌ايم که مصرف‌کننده باشيم و علي‌رغم همة ظاهرسازي‌هاي مربوط به آزادي و آموزش، نهادها و سازمان‌ها اساساً استعدادهاي آدمي را چنان شکل مي‌دهند که بيشتر ما نمي‌توانيم در مورد راه‌هاي سرگرم کردن خودمان و تفريح کردن فکر کنيم.
در جهان مدرن، مسئلة تفريح و سرگرمي، رفته رفته غيرقابل تفکيک‌تر از مسئلة رسانه‌هاي گروهي مي‌شود. اين يک انحراف و گمراهي در تاريخ بشريت است: انسان‌ها در زمان‌ها و مکان‌هاي مختلف، راه‌هايي براي سرگرم کردن خود و ديگران يافته بودند و اين مدت‌ها پيش از ظهور غول‌هاي رسانه‌اي صورت گرفته بود. اگر از يک خانه متعلق به خانوادة متوسط و معمولي آمريکايي بازديد کنيم، خواهيم ديد که يک جداسازي و تفکيک داوطلبانه در عمل ايجاد شده است. بچه‌ها در يک اتاق بازي‌هاي ويديويي مي‌کنند، پدر با رفقاي خود فوتبال تماشا مي‌کند، مادر در اينترنت جستجو مي‌کند يا با تلفن با دوستانش گپ مي‌زند و مادربزرگ يک مجله مي‌خواند يا در نهايت يک رمان. اگرچه اين تصوير، جهاني و مربوط به همة دنيا نيست، امّا تصوير نوع خانواده‌هاي متوسط مدرن است و البته اين امر حاصل از يک برنامه‌ريزي و طرح است و نه يک اتفاق. به اين امر «تفکيک مخاطبان» گفته مي‌شود و از طريق بازاريابي صورت مي‌گيرد و به نوعي، هر کسي طعمة آن واقع مي‌شود.
بنابراين، پيش از آنکه به مسئله جداسازي بر مبناي جنسيت در ميان مسلمانان بپردازيم ـ که به نظر مي‌رسد اين روزها تبديل به موجي در حلقه‌هاي مسلمانان شده است ـ بايد به مسئله‌اي اساسي‌تر بپردازيم و آن، موضوع بسيار پيچيدة تقسيم افراد به گروه‌هاي مختلف سني و جنسي از سوي رسانه‌هاي تفريحي و سرگرمي است. اگر کسي از ما خواهان سرگرمي و تفريح سالم است، در اين صورت، اوّل از همة بايد فکري براي برطرف کردن اين شکست‌ها و فاصله‌هاي ميان طبقات سني کرد. راستي چطور است مردها با پسرها و دخترها با زنان کارها را انجام بدهند؟ پيرها و کودکان يک جا جمع شوند؟ براي همة اين‌گونه جمع‌ها چه اتفاقي افتاده است؟ مسئلة اصلي در مورد تفکيک مسلمانان ـ ميان زنان و مردان ـنيست. مسئلة اصلي در مورد توليد انبوه کالاهاي تفريحي و سرگرم‌کننده است که قشر بسيار خاص و مشخص سني را مورد هدف قرار مي‌دهد و واحدهاي اجتماعي و فرهنگي را احاطه مي‌کند. چگونه اين کالاهاي توليد انبوه شده، جايگزين اشکال رودررو و حضوري تعامل افراد شده‌اند؟ پاسخ اين است که تفريحاتي ايجاد کنيم که دوباره انسان‌ها را دور هم جمع کند، در غير اين صورت، ايدة کلي خانواده يک سراب و فريب مي‌شود.
برخي فکر مي‌کنند که اگر مسلمانان بيش از اين در جريان اصلي رسانه‌ها فعاليت داشتند ـ مثلاً توليدکننده کمدي، درام، بازي، تبليغات و... بودند ـ بيشتر در جامعه پذيرفته مي‌شدند و بيشتر مي‌توانستند بر تفريحات خود کنترل داشته باشند. در حالي که ايدة «نمايش روزانه» و کمدي‌هاي موقعيت در ايالات متحده متولد شد. آنها که مي‌خواهند بدانند، اين ايده‌ها در جاهاي ديگر چگونه اجرا مي‌شود، مي‌توانند همة آنها را در رسانه‌هاي عربي ـ تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي مثل LBC ، MBC و المستقبل ـ ببينند، امّا اينکه آيا اين امر افراد را قابل پذيرش‌تر مي‌کند، قابل بحث است. در برخي موارد، اين برنامه‌ها مسخره کردن خود است و حتي گاهي که چنين نيست، از سوي مخاطبان غربي چنين برداشتي از آنها مي‌شود. در بسياري موارد، تفريحات مثلاً بومي و محلي، تقليدي ضعيف و بي‌کيفيت از توليدات پخش شده در جهان است که بيشتر از ايالات متحده نشأت مي‌گيرد. هر مُد جديدي که توسط آمريکا ايجاد مي‌شود، توسط اين مقلدان منطقه‌اي، «بومي» مي‌شود. به عنوان مثال مُد آمريکايي (reality TV) در برخي تلويزيون‌هاي عربي و... در جهان اسلام ريشه دوانده است.
جداي از تلويزيون، تفريحات روزمرة فراواني وجود دارد (يا تا همين اواخر وجود داشت) که مسلمانان مي‌توانند (و در حقيقت اين کار را مي‌کردند) در آن مشارکت داشته باشند و اکنون بسياري از ما، خصوصاً آنها که عمدتاً مذهبي هم نيستند، نسبت به آن نگران هستند: مثل گوش کردن به موسيقي يا بازي‌هاي خيالي کامپيوتري. برخي در اين زمينه چنان پيش رفته‌اند که درخواست فتواهايي براي تحريم چنين تفريحات و سرگرمي‌هايي را نموده‌اند، امّا پيش از آنکه فتوايي بتواند مؤثر واقع شود، بايد يک سلسله شرايط اجتماعي خاص تحصيل شود. کسي که براي بررسي فتواها در اين زمينه وقت صرف کند، خواهد ديد که فتواهاي مربوط به مبحث تفريحات، در رويکرد و پاسخ با هم متفاوتند و اکثراً بازتاب زمان و مکاني هستند که آن فتوا در آن مطرح شده است. امروزه زمانه بر روي رسانه‌ها مي‌چرخد، بنابراين اگر کسي از گوش دادن به موسيقي سؤال مي‌کند، منظور او گوش دادن به موسيقي‌اي است که از طريق الکترونيکي و از نقطه‌اي دوردست تهيه و پخش مي‌شود. تلويزيون و بازي‌هاي کامپيوتري، مثال‌هاي ديگري در زمينة تجارب رسانه‌اي دراين‌باره هستند. بنابراين، علاوه بر پرسيدن و خواستن فتواهايي له يا عليه اين جريان‌ها، شايد بهتر است اين سؤال اساسي را از خودمان بپرسيم و در پي پاسخ به آن باشيم، چنان‌که قبلاً مطرح شد: «هدف از تفريح چيست؟» و «انسان‌ها پيش از عصر رسانه‌ها، چگونه خود را سرگرم مي‌کردند؟»، اين سؤال‌ها صرفاً براي مسلمانان مطرح نيست، بلکه به نوعي، اين بشريت است که زير بار مصرف منفعلانة توليدات ديگران در زمينة تفريح و سرگرمي کمر خم کرده است. به دنبال فتوا براي اينکه چه برنامه‌هايي از تلويزيون ببينيم (و يا اصلاً تلويزيون ببينيم يا خير)، خود نوعي به عنوان مصرف‌کننده عمل کردن است. بخشي از اين مشکل، به نظام نهادينه شدة مدرسه‌رَوي باز مي‌گردد که کودکان موضوع آن هستند. اين نوع از مدرسه‌رَوي که آن را مؤدبانه «آموزش» مي‌نامند، اوّلين توليدش خلق مصرف‌کننده‌هايي است که نمي‌توانند براي خودشان فکري بکنند و دائماً نيازمند ساختارهايي ثابت هستند که از جايي ديگر ـ تلويزيون، مدرسه، روان‌شناس يا نصيحت‌کنندگان ـ به آنها بگويد که چه کنند. بر سر تفکر و تحقيق شخصي چه آمده است؟ شايد ناآرامي و ناراحتي مدرني که مردم آن را احساس مي‌کنند؛ شايد آنچه رخ داده است، عميق‌تر از اين باشد؛ شايد انسان‌ها سوگوار از دست رفتن يا پاره شدن بخش مهمي از انسانيت خود هستند.
اسلام به عنوان يک دين، داراي فعاليت‌هايي خاص است که بيشتر موافق فعاليت‌هاي عملي و فعال، جمعي و متفکرانه است. تفريح مدرن ـ‌ در وجود بسياري ـ نه فعال و نه متفکرانه است. بنابراين در توليد انبوه شده امّا معضل اين است که مسلمانان تشخيص داده‌اند که اکثر مردم در حال حاضر به عنوان مصرف‌کننده، گرفتار انواعي از تفريحات هستند که نمي‌توان در مورد آن صرفاً به «اين حرام است» اکتفا کرد و آن را به حال خود رها نمود. شايد بهتر باشد مسلمانان به نحو مؤثرتري از نوع و ساختار تفريحاتي که مصرف مي‌کنند، بپرسند و سپس گام بعدي را بردارند و خود توليدکنندة تفريحاتي شوند که ريشه در فرهنگ خودشان داشته باشد. البته اين به معني مدل‌هاي بومي مقلّدانه از مدل آمريکايي مانند مدل (Reality TV) يا کارتون‌هاي عربي «پارک جنوبي» نيست. آنچه براي مسلمانان ضروري به نظر مي‌رسد، يافتن راه‌هايي براي تفريح و سرگرمي خودشان است تا از اين طريق، تفريحات خود را در جامعه خود و خانواده‌هاي خود توليد کنند و از طريق رسانه‌هاي ديگران دريافت نکنند. آنگاه اگر مردم ملزم به شنيدن موسيقي هستند، خودشان آن را توليد مي‌کنند و اگر بايد تصاوير و نقاشي‌ها را تماشا کنند، شايد يکي از خودشان بايد نقاشي يا عکاسي بياموزد و اگر مردم بايد قصه گوش کنند، خودمان بايد براي يکديگر قصه بگوييم. داستان‌گويي در گذشته هنر پرارجي بوده است و خانواده‌ها براي همديگر داستان مي‌گفته‌اند. اين هنر ابتدا توسط کتاب‌ها کنار گذاشته شد ـ که برخي داستان‌هاي خاص را بر برخي ديگر ترجيح داد ـ و پس از آن، رسانه‌هاي الکترونيک که داستان‌هايي خاص را در سطح جهاني پخش مي‌کنند ظهور کردند. آنچه از همة اينها برمي‌آيد، اين است که مردم دوست دارند به صداهايي خوشايند گوش فرا دهند و تصاوير جذابي را ببينند و دوست دارند داستان‌هاي جلب‌توجه کننده را بشنوند. بنابراين، احتمالاً يک راه براي فرار از غول‌هاي رسانه‌اي، توسعة بيشتر تفريحات و سرگرمي‌هاي آمريکايي است.
شايد بهترين محلّ آغاز براي ما، تشويق يکديگر به توليد انواع مختلف هنرهاي خلاق باشد، نه با هدف مدرک آموزشي يا ... بلکه با هدف جبران خلأي که ديگران احساس مي‌کنند، ديگراني که ساعات بي‌پايان روبروي تلويزيون و کامپيوتر مي‌نشينند و وقت صرف مي‌کنند. مسلمانان در طول سال‌ها به طور فعالي ادبياتي غني از هنرهاي تزئيني، بازيگري، صدا و تصوير توليد کرده‌اند که همة آنها مي‌تواند سازنده و فکري و در عين حال براي خانواده و اجتماع مفيد باشد. هر کدام از اينها به عنوان يک «سرگرمي» بهتر از صرف وقت براي مصرف محصولات توليد شدة صنايع رسانه‌اي ديگران است که از لحاظ اخلاقي و ارزشي مسئله‌دار هستند. اين کار مي‌تواند خلاقيت و تعهد منطقه‌اي و محلي را به نفع خانواده و اجتماع به کار گيرد به نحوي که در داخل و خارج از خانه، پير و جوان يک‌بار ديگر ياد بگيرند که چگونه خود و ديگران را سرگرم کنند، البته نه به اين معني که راه جديدي براي اتلاف وقت پيدا کنند، بلکه به معني يافتن مجدد ساختارهايي فکري و اجتماع محور براي تعامل که اساساً ريشه در ارزش‌هاي سنتي دارد. اعتيار رو به افزايش به تفريحات آمريکايي، نشان از مشکل عمدة بحران هويت در جهان اسلام و ديگر نقاط جهان دارد. جوانان ديگر با فرهنگ محلي ارضا نمي‌شوند و خود را متناسب با شيوة زندگي مدرن آمريکايي ـ هجوياتي که در تلويزيون آمريکا به نمايش درمي‌آيد ـ مي‌دانند. اين هجويات به نوبة خود از سوي توليدکنندگان محلي و داخلي باز توليد مي‌شوند که در مجموع، دنيايي خيالي و ساخته شده بر بال رسانه‌ها را مي‌سازد. فرهنگ محلي رابطة اندکي با اين امر دارد و اين خيالات و اوهام، داراي نظام ارزش‌هاي واحد ـ علي‌رغم تفاوت سطحي مليت‌ها و زبان‌ها ـ هستند. تفريحات آمريکايي مي‌آموزند که زندگي به عنوان يک تجربه است؛ تلاش براي خريد و فروش شادي؛ تماشاگري جنسي و ترجيح دادن خواست‌هاي شخصي بر هر چيز ديگر و زندگي به عنوان يک بازي و سرگرمي ناتمام. بنابراين، انسان‌ها در فرهنگ‌هاي مستقل گذشته، چگونه خود را سرگرم مي‌کرده‌اند؟ پيش از عصر رسانه، مردم چگونه خود و ديگران را سرگرم مي‌کردند؟ شادي و سرور در ميان فرهنگ‌هاي مختلف به چه معناست؟ تفريح و سرگرمي خانوادگي چيست؟ بدون بحث در مورد اين سؤال‌ها با هدف ايجاد مفاهيم و افعالي سرگرم‌کننده، امّا محلي و اجتماعي، مسلمانان به عنوان مصرف‌کنندگان منفعل باقي خواهند ماند.

پي نوشت :
 

?منبع: Muslimedia.com، آوريل 2004.
 

منبع: www.mouood.org
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image