محيط خانه بايد شادترين و امن ترين مكان براي اعضاي آن در تمام دنيا باشد. ما در محيط خانه، نزديكترين و صميمي ترين روابط را برقرار مي كنيم و اين روابط در صورتي استوار و هميشگي خواهد ماند كه همواره چهار واژه كليدي زير را به خاطر داشته باشيم و آنها را سرلوحه خود قرار دهيم.
محبت، اولين و مهمترين واژه براي شادمانه زيستن است
به طور حتم مهر و محبت بدون چشمداشت و صادقانه سبب نزديكي روابط و حفظ آن در خانواده مي شود و شادي را در كنار فرزندان افزايش مي دهد و پيوندهاي خانواده را محكم و محكم تر مي كند. اگرچه گاهي مهر و محبت ميان افراد كاهش يافته يا از بين مي رود، اما مي توان از طريق ايجاد روابط نزديكتر و كمي توجه به طرف مقابل اين كاستيها را برطرف كرد.هنگامي كه والدين هر دو شاغلند و مدت زمان كمتري را با فرزندانشان در خانه سپري مي كنند، به مرور زمان براي بچه ها حكم غريبه را دارند. با اين حال، بچه ها هنوز هم به آنان عشق ورزيده و نسبت به مهر و محبتشان احساس نياز و اشتياق مي كنند.به عنوان مثال؛ خواهر و برادر نوجواني بودند كه پدر و مادرشان هر روز پس از برگشت از محل كار، به صرف عصرانه تا دير وقت و نشستن پاي تلويزيون تا هنگام خواب مي پرداختند دچار احساس نااميدي شده بودند، به طوري كه دلشان مي خواست بمبي زير ميز تلويزيون كار بگذارند و آن را منفجر كنند؛ چون نمي توانستند احساسشان را نسبت به اين رفتار پدر و مادر نشان دهند. آنچه در اين مثال بارز است آنكه با ايجاد روابط گرم و دوستانه و از روي محبت در محيط خانواده مي توان به نحو مطلوب از بروز چنين مشكلاتي كه به احساس غربت و دلخوري فرزندان منجر مي شود، جلوگيري كرد. فراموش نكنيم كه هرگز پول و ثروت يا ماشين و لباس و اسباب بازي نمي تواند جايگزين مهر و محبت واقعي شود.
اعتماد متقابل
اعتماد متقابل؛ صداقت و راستگويي، شادي و آرامش را به دنبال خواهد داشت. بنابراين، اگر پدر و مادري خواهان داشتن زندگي شاد و صميمي در كنار فرزندانشان هستند بايد حس اعتماد و اطمينان به يكديگر را در خود و فرزندانشان تقويت كنند كه اساس و مبناي ايجاد اين اعتماد دو طرفه، داشتن ايمان به خدا و توكل به اوست. او كه مهربان است و بي عيب، عادل است و بخشنده. والدين اگر در طول زندگي نسبت به هم صادق بوده، به خداوند و ذات اقدس او ايمان راسخ داشته باشند، در اين صورت موفق خواهند شد حس اعتماد فرزندانشان را به خود جلب كرده و متقابلاً خود نيز به آنها اعتماد كنند.
انضباط نفس
نظم و انضباط واژه اي است كه تنها و به مرور زمان و از طريق نظم عملي حاصل مي شود. گاهي پدر و مادرها وقتي مي بينند فرزندانشان به سن تشخيص امور خود رسيده اند به آنان اجازه مي دهند خودشان تصميم بگيرند و كارهاي مربوط به خود را آزادانه انجام دهند. در حالي كه روانپزشكان و روان شناسان در سراسر دنيا تقريباً همگي بر اين عقيده اند كه اجازه و آزادي بيش از حد، ممكن است منجر به حوادث غم انگيزي، براي والدين، نوجوانان و جوانان شود؛ زيرا بسياري از همين آزاديها به مصرف قرصهاي روانگردان، مشروبات الكلي، وقوع جنايتها و حتي خودكشيهاي جوانان ختم مي شود. به همين سبب، به عقيده آنان، تا وقتي كه فرزندان خانواده به بلوغ و رشد كافي در زمينه قضاوت و تشخيص راههاي خوب و بد نرسيده اند بايد تحت حمايت فكري و راهنماييهاي دلسوزانه پدر و مادر قرار گيرند.
مسؤوليت پذيري
مسؤوليت پذيري در خانواده با رعايت اين سه مورد به طور طبيعي رشد خواهد يافت، به طوري كه اگر در محيط خانه اي مهر و محبت وجود داشته باشد و اعضاي آن به يكديگر اعتماد داشته باشند و به نظم دروني رسيده باشند، آن گاه نتيجه اين خواهد شد كه هر كدام از اعضاي خانواده نسبت به ديگران احساس مسؤوليت كرده و خود را در قبال آنها متعهد مي داند و به وظايف و تكاليف خود بخوبي عمل مي كند. اين احساس مسؤوليت كم كم به صورت عادت درآمده و به بيرون از خانواده حتي دوستان و آشنايان و محيط كار نيز منتقل خواهد شد.هنگامي كه اعضاي يك خانواده نسبت به يكديگر بي اعتمادند و روح محبت در ميان آنان مرده و تكيه گاهي براي حل مسائل خود نمي بينند، احساسي حاكي از غم و غربت ميان آنان ريشه دوانده و شادي را از آنان سلب خواهد كرد.