شبههاي مطرح ميشود که جنگ و جهاد و مبارزه وظيفه زن نيست. اولا: زن ميتواند در بخش مهمي از امور مربوط به جهاد حضور يابد، چرا که تمام جهاد، در سنگر بودن و تيراندازي کردن نيست علاوه بر کمکهاي تداکارتي پشت جبهه و متن جبهه، نقشه کشيدن و راهنمايي کردن نيز بخشهاي مهمي از جهاد به شمار ميآيد، مگر آنان که در متن جنگ حضور دارند، همه کار نظامي مينمايند؟ بخش قابل توجهي از آنان امور مربوط به نقشهبرداري، اطلاعات جنگي و... را به عهده دارند. زنها فقط امور تنگاتنگ نظامي را که کار شاق ودشواري است، به عهده نميگيرند نه اين که از فيض جهاد محروم باشند. وثانيا: اگر کشوري در حال جنگ و دفاع است و از طرف بيگانهها تهديد ميشود، زنها بايد فاع کنند ولازمه دفاع آموزش نظامي ديدن است. پس در هيچ يک از اين مسائل، زن مرحوم نيستبلکه در اکثر دشواريها و باربرداري وامانتداريها، در بسياري از مصائب و مشکلات، زن همتاي مرد است.
اين که گفته ميشود جنگ و جهاد و مبارزه وظيفه زن نيست، مربوط به جهاد ابتدايي است که مربوط به امام معصومسلام الله عليه است و تنها بعضي از فقهاي مارضوان الله عليهم فرمودهاند، که اختصاصي به امام معصوم ندارد، اما در جنگهاي دفاعي ورد کيد اجانب، اگر زن فرمانده لشکر زنان بشود نه تنها جايز ستبلکه گاهي واجب است، چون دفاع اختصاصي به زن و مرد ندارد. هرجا که دفاع باشد زن همتاي مرد و در همه مسائل جنگي و غير جنگي حضور دارد.
هجرت نيز که در مبارزه بار سنگيني است، بر زن و مرد واجب است، همواره هجرت با جهاد همراه بوده است. در صدر اسلام، هم مهاجرين بودند و هم مهاجرات. واکنون هم مهاجرت مخصوص مرد نيستبلکه به هنگام ضرورت بر هر دو گروه واجب است.
ثالثا: اين شبهه که ميگويند; تقسيم کارهاي اجرايي مانع از دستيابي زنها به فضائل است، در اثر عدم توجه به نظام ارزشي اسلام است. ملاکهاي نظام ارزشي اسلام غير از معيارهاي مکاتب ديگر است. در اسلام تعبد هست و اين تعبد مايه تقرب است، وهرکس بندهتر باشد مقربتر است. بندگي خدا نيز در آن نيست که مطابق آرا و پيشنهادهاي خود عمل کنيم، بلکه بندگي آن است که برابر دستور خدا رفتار کنيم.
کسي توقع تکامل وانتظار فضيلت دارد، معيار تکامل و فضيلت را بايد وحي الهي تضمين کند و وحي الهي هم برنامهها را تقسيم و توزيع نموده است. زن هرگز نميتواند بگويد: چون من نسبتبه بخشي از وظايف مرد محروم هستم، پس از فضائل آن وظايف نيز محروم ميباشم، ومرد نيز نميتواند مدعي شود به دليل انجام کارهاي ويژه از فضيلت ويژهاي برخوردارم. چون براي هر کار اجرايي يک پاداشي است و به هر شخصي به مقدار اخلاص پاداش داده ميشود، اگر چنانچه براي مرد کارهاي اجرايي مشخص و ثوابهاي معين است، براي زن هم کارهاي اجرايي وثوابهاي مشخص است.
سؤال نماينده زنان جهان از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)
اين شبهه در زمان رسول خدا (ص) مطرح شده، و حضرت با جملهاي کوتاه به نوع اين نقد واشکالها، پاسخ داده است، اين سؤال وجواب را، حضرت استاد علامه طباطباييرضوان الله تعالي عليه در تفسير قيم الميزان به نقل از کتاب «الدر المنثور في التفسير بالماثور» در خلال «بحث روائي» بخشي از آيات سوره نساء ذکر فرموده است. (1)
در المنثور از بيهقي نقل ميکند که: روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)در جمع ياران واصحابش نشسته بود، اسماء بنتيزيد انصاريه، يکي از زنان انصار، به حضور پيامبر صلوات الله وسلامه عليه رسيد، عرض کرد: من نماينده تمام زنان هستم به سوي شما، اين سؤال، تنها سؤال زنان انصار و زنان مدينه نيست، بلکه سؤال همه زنهاست و هيچ زني در مشرق يا در مغرب نيست مگر اين که وقتي سخن مرا بشنود آن را ميپذيرد، پس من در حقيقت نماينده همه زنان عالم هستم، زيرا شما پيامبر همه جوامع بشري اعم از زن ومرد هستيد واين سؤال عموم زنان از شما است. او در کمال ادب اين سؤالها را طرح کرد. در آغاز سخنش جمله «بابي انت وامي» گفت، بعد هم گفت: «نفسي لک الفداء» يعني من و پدر ومادرم فداي تو.
پس از ايراد خطبه به عنوان نماينده زنان جهان عرض کرد:
«ان الله عزوجل بعثک الي الرجال و النساء»
يعني خداي سبحان تو را به عنوان پيامبر بشر مبعوث کرد چه براي رجال، چه براي نساء
«فامنا بک و بالهک»
ما به مبدا و معاد و وحي و رسالت ايمان آورديم، به خدايي که تو را فرستاد ايمان آورديم. سخن اين زن در حقيقت بيانگر اصول سهگانه دين بود در قرآن کريم گاهي سه اصل مبدا و معاد و وحي در کنار هم ذکر ميشود و گاهي دو اصل مبدا و وحي، سرش اين است که بازگشت معاد به همان مبدا است و اگر کسي به خدا ايمان آورد به معاد هم ايمان آورده است
«و انا معشر النساء محصورات مقصورات قواعد بيوتکم و مقضي شهواتکم و حاملات اولادکم»
ما زنها خانهنشين و محصور و حامل فرزندان شما مردان هستيم. تفکري که در آن روز رايجبود تفکر جاهلي بود. اين زن در عين حال که نماينده زنان جهان است نماينده زنان مسلمان نيز هست، ولي در متن سؤالش تفکر جاهلي را مطرح ميکند او ميگويد، زن حامل فرزند شوهر است، غافل از اين که زن حامل فرزندي است که به پدر ومادر به صورت مشترک منسوب است.
«و انکم معاشر الرجال فضلتم علينا بالجمع و الجماعات و عيادة المرضي و شهود الجنائز و الحجبعد الحج و افضل من ذلک الجهاد في سبيل الله»
و شما مردها بر ما فضيلت داريد براي اين که در نماز جمعه وجماعت، در عيادت بيمار، در تشييع جنازه شرکت ميکنيد، شما مکرر ميتوانيد به حجبرويد وبالاتر از همه جهاد في سبيل الله وظيفه شماست و ما محروميم. «و ان احدکم اذا خرج حاجا او معتمرا او مجاهدا حفظنا لکم اموالکم و غزلنا اثوابکم و ربينا لکم اولادکم»شما اگر به عنوان حجيا جهاد حرکت کرديد ما بايد در خانهها بنشينيم واموالتان را حفظ کنيم، لباسهايتان را ببافيم، فرزندان شما را تربيت کنيم.
«فما نشارککم في هذا الاجر و الخير»
ما زنها با شما مردها در هيچ يک از فضيلتها شريک نيستيم.
پاسخ پيامبر (ص) در تبيين وظايف زن«فالتفت النبي (ص) الي اصحابه بوجهه کله»
حضرت رسول (ص) با تمام صورت رو به اصحاب کرد وفرمود:
«هل سمعتم مسالة امراة قط احسن من مسالتها في امر دينها من هذه»
يعني شما تاکنون زني به اين فضيلت ديدهايد که در مسائل ديني اينچنين سؤال کند؟ معلوم ميشود شنيدن صداي زن در اينگونه از مسائل ديني براي معصوم هم رواست و زن ميتواند در مجامع عمومي درباره مسائل دين سخن بگويد و مردها هم ميتوانند سخن زن را درباره مسائل ديني بشنوند ويا گوش دهند. اين قصه در مدينه و در زماني واقع شده که بسياري از مسائل حجاب و فضائل ديني و دستورات عفاف نازل شده است، اگر يک چنين سؤال و جواب و سخنراني در اوائل اسلام و در مکه رخ ميداد، ممکن بود کسي بگويد آن روز هنوز دستور حجاب نبوده و... اما اين جريان در مدينه و در جمع انصار اتفاق ميافتد و سؤال و جواب در مقام وموقعيت زن در جهاد بوده است.
«فقالوا يا رسول الله ما ظننا ان المراة تهتدي الي مثل هذا»
اصحاب گفتند: ما فکر نميکرديم زن به اين مقام برسد. چرا که زمينهاي نبود تا زن را بپروراند. نبايد توقع داشت، تفکر جاهلي توان تربيت اينگونه از زنها را داشته باشد. آنگاه:
«فالتفت النبي (ص) اليها» پيامبر رو به اين زن کرد:
«فقال افهمي ايتها المراة و اعلمي من خلفک من النساء ان حسن تبعل المراة لزوجها و طلبها مرضاته و اتباعها موافقته يعدل ذلک کله فانصرفت و هي تهلل حتي وصلت الي نساء قومها».
اي زن برگرد به همه زنهايي که تو نماينده آنهايي، چه در مشرق و چه در مغرب، اعلام بکن که مسؤوليت تربيتخانواده و تشکيل خانه، شوهرداري، حسن تبعل که چشم شوهر در بيرون به گناه گشوده نشود و گوشش در بيرون منزل به گناه و آهنگ باطل باز نشود، و دستش به خيانتباز نشود، نيک شوهرداري کردن و خانواده را حفظ کردن و ارکان خانه را به دوش کشيدن، حفظ اولاد واموال و تامين آبرو، معادل همه آن فضائل است که بر شمردي. مگر نه آن است که شما خواهان ثواب و تقرب الهي هستيد، مگر نه آن است که فروع دين تعبدي است و ذات اقدس آله مصالح ما را بهتر از ما ميشناسد، آن خدايي که به شما شش سال زودتر از ديگران دستور عبادي داد و زودتر از ديگران سخن گفت و شش سال زودتر از ديگران به حضور پذيرفت، اينچنين دستور داده است که خانواده در اسلام اصل است. آنها که خانه را منحل کرده و در حد يک خوابگاه به او مينگرند، آنها جان و روح زن را از خانه بيرون آوردند و به مراکز فساد کشاندند.
نمونه بارز انحطاط را در کشورهاي پيشرفته ديده و ميبينيد. مرحوم علامه طباطبايي در ذيل همين حديثشريف بحث مبسوطي دارند و ميفرمايند: آنها زن را تحت عنوان آزادي بازيچه قرار دادند. اما دين ميگويد زن گل است و نظير ابزار بازي نيست، او را ضايع نکنيد، کارهاي سنگين به اينها ارائه نکنيد، نگذاريد با نامحرم تماس بگيرند، نامحرم با او تماس بگيرد چرا که اين گل لا مرده ميشود، اين فقط بايد در بوستان منزل باشد، آنگاه است که ميتواند پيغمبر تربيت کند.
اگر زنان، کانون خانه را متلاشي نکنند و گرم نگه دارند و گونهاي عمل کنند که مرد، تمام تلاشش متوجه خانه باشد، با حسن برخورد، با اداره صحيح شؤون منزل، با قناعت و کم توقعي، با تربيت دقيق فرزندان، با رفتار مؤدبانه داشتن و حفظ عفاف و لباس حتي در برابر اولاد، و در نتيجه تربيت فرزنداني وزين و عفيف، آنگاه ميتوانند نقص آن فضائل را جبران کنند، چه اين که اينها معادل همه فضائلي است که براي مردها وارد شده است.
پي نوشت :
1. تفسير الميزان، ج4، ص37، چاپ اول.
منبع: زن در آينه جلال و جمال، آيت الله عبد الله جوادي آملي(حفظه الله)