جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مردي از تبار نيکان
-(6 Body) 
مردي از تبار نيکان
Visitor 420
Category: دنياي فن آوري
اگر به استان کرمانشاه رفته و سري به شهرستان سرپل ذهاب زده باشيد، حتماً از دوردست شاهد بقعه اي لاجوردي رنگ بوده ايد که توجه تان را به خود جلب کرده است. در اين بارگاه کسي آرميده که به دست امام يازدهم به خاک سپرده شده و از محدثان و بزرگان دين به شمار مي رود. او کسي است که امام زمان(عج) حکم به صلاحيت او داده است. نام احمد بن اسحاق قمي است.
او محدثي بزرگ وار و يکي از ياران مورد اطمينان اهل بيت (ع) بود و مانند بسياري از ياران خاص ائمه از قم به خدمت آن بزرگ واران شتافت.
احمد بن اسحاق در عمر شريفش، توانست خدمت امام جواد و هادي (ع) برسد و جزو اصحاب ويژه امام عسکري(ع) باشد و پس از آن بزرگ واران، به شرف زيارت حضرت صاحب الزمان(عج) نايل گردد.
يکي از افتخارات احمد بن اسحاق اين است که جزو سفيران سفارش شده حضرت حجت (عج) بود. حضرت مهدي(عج) در نامه اي ايشان را تأييد کرده بود. به همين دليل، احمد بن اسحاق از وکيلان و سفيران و ابواب معروف حضرت حجت اند.
احمد به عنوان دوست خصوصي و محرم راز امام عسکري(ع) و رابط بين حضرت و شيعيان قم بود. او وجوهات جمع-آوري شده را در سفرهاي بسياري براي امام برده بود. هم چنين براي تحصيل علم و کمال از محضر پيشوايان معصوم، مسافرت هايي به سامره و ناحيه حجاز داشته است. او به محضر سه امام(امام جواد و امام هادي و حضرت عسکري(ع) نيز رسيده و معجزاتي را از آن بزرگ وار ديده و جواب نامه هايي هم از طرف آن حضرت(که اصطلاحاً توقيع گفته مي شود) دريافت کرده بود.
ديدار دوست احمد بن اسحاق از نزديک ترين ياران امام عسکري (ع) نيز به شمار مي آمد و با اين که در شهر قم مي زيست، امام علاقه مندان به ائمه را از قم به سامرا مي کشانيد. به اين ترتيب وي از درياي کمالات يازدهمين کوکب فروزان امامت توشه ها برگرفت. او به عنوان محرم اسرار امام از برخي رازها آگاه مي شد که يکي از آن ها خبر ولادت با سعادت حضرت مهدي(عج) است که امام عسکري(ع) توسط پيک ويژه خويش، احمد را از تولد فرزندش آگاه ساخت. حضرت خطاب به احمد بن اسحاق چنين نوشت: «فرزند ما متولد شد. بايد آن را از ديگران پوشيده بداري، زيرا ما به جز دوستان نزديک خويش کسي را از آن آگاه نکرده ايم و ما دوست داشتيم که به تو خبر دهيم تا خداوند تو را به وسيله اين خبر خوش حال گرداند، همان طور که ما خوش حال شده ايم.»
بر اثر اختناق سياسي که از سوي حکم رانان عباسي اعمال مي شد، موضوع جانشيني بعد از حضرت عسکري(ع) در هاله اي از ابهام قرار داشت و غير از دوستان مورد اعتماد کسي از آن آگاه نبود. شيعيان در اين باره از احمد بن اسحاق که نماينده حضرت بود، سؤالاتي کردند و او براي اين که در اين باره اطلاعات بيش تري بيابد، به محضر حضرت عسکري(ع) شرفياب شد. قبل از اين که لب به سخن بگشايد و در مورد جانشين سؤال کند، امام حسن عسکري(ع) فرمود: «اي احمد بن اسحاق! خداوند متعال از اول خلقت تا امروز زمين را خالي از حجت قرار نداده و تا قيامت هم خالي نخواهد گذاشت؛ حجتي که به واسطه او گرفتاري ها را از اهل زمين دفع مي کند و به سبب او باران نازل مي شود و به ميمنت وجود وي برکات نهفته در دل زمين را آشکار مي سازد.»
احمد پرسيد: « حجت خدا بعد از شما کيست؟»
حضرت به درون خانه رفت و لحظه اي بعد کودکي سه ساله را که رخسارش هم چون ماه شب چهارده مي درخشيد، در آغوش گرفته، بيرون آورد و فرمود: «اي احمد بن اسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمه اطهار مقامي والا نداشتي، فرزندم را به تو نشان نمي دادم، اين کودک هم نام و هم کنيه رسول خدا(ص) است و همين کودک است که زمين را بعد از آن که از ظلم پر شد، پر از عدل خواهد کرد. اي احمد بن اسحاق! فرزندم همانند خضر و ذوالقرنين است. به خدا سوگند او غيبتي خواهد داشت و در زمان غيبت غير از شيعيان ثابت قدم و دعاکنندگان در تعجيل فرجش، کسي اهل نجات نخواهد بود.»
احمد از امام پرسيد: «سرورم! آيا نشانه اي هست که مطمئن شوم اين کودک همان قائم آل محمد(ص) است؟ در اين هنگام کودک لب به سخن گشود و گفت: من آخرين حجت خدا بر روي زمين ام و از دشمنان او انتقام خواهم گرفت. اي احمد وقتي حقيقت را با چشم خود ديدي، ديگر نشانه اي مخواه.»
احمد از اين که توانسته بود هم پاسخ سؤال خويش را دريافت کند و هم آخرين سفير خدا را ببيند، چهره اش از شادي شگفت. فرداي همان روز با اشتياقي افزون تر به ديدار امام عسکري(ع) شتافت و پاسخ بقيه سؤالات خويش را دريافت کرد.

يادگاري

اگر به قم سفر کرده باشيد، مناره هاي مسجد امام حسن عسکري(ع) را ديده ايد که کمي پايين تر از حرم حضرت معصومه(س) در چهارراه بازار قرار دارد. اين مسجد توسط احمد بن اسحاق و به دستور امام حسن عسکري(ع) بنا شده که هم اکنون محل نمازگزاردن عاشقان امام است و برنامه هاي مهمي چون اعتکاف در آن برگزار مي شود و عالمان بزرگ در آن نماز مي خوانند.

آخرين سفر

ستاره تابناک قم، بعد از يک عمر تلاش در راه احياي ارزش هاي اسلامي و معنويات ائمه اطهار(ع) خبر رحلت خويش را همراه با کفن از حضرت ولي عصر(عج) دريافت کرد. شيخ ابوعمر مي گويد: «ابوعبدالله بلخي طي نامه اي که به من نوشت از حسين بن روح قمي سخن به ميان آورد و از جمله در آن نامه نوشته بود که حسين بن روح مي گويد جناب احمد بن اسحاق نامه اي به ناحيه مقدسه امام زمان(عج) نوشت و اجازه خواست که به حج برود. حضرت نيز به وي اجازه داد و پارچه اي هم برايش فرستاد. احمد وقتي پارچه را ديد، گفت: امام خبر مرگ مرا داده است.»
سعد بن عبدالله از دوستان احمد بن اسحاق مي گويد: «وقتي به سه فرسخي حلوان (که اکنون به سر پل ذهاب معروف است) رسيديم، ناگهان حال احمد بن اسحاق دگرگون شد و به شدت تب بود. به گونه اي که ما از سلامتي و زنده ماندن او قطع اميد کرديم. هنگامي که به حلوان رسيديم و در کاروان سراي آن مستقر شديم، احمد گفت: امشب مرا تنها بگذاريد و به اتاق هاي خود برويد و طبق خواسته احمد بن اسحاق، همه او را تنها گذاشتيم. هنگامي که صبح فرا رسيد، به ياد احمد افتادم و سراسيمه از جاي خود بلند شدم. ناگهان خادم مخصوص امام حسن عسکري(ع) را ديدم که مي گفت: «احسن الله بالخير عزاکم و جبربالمحبوب رزيتکم». پس از آن نيز گفت: «غسل و کفن يار و همراه شما احمد را انجام داديم، پس بلند شويد و به دفن او مشغول شويد. همانا که او عزيزترين شماست به جهت قرب به خداوند، نزد آقاي شما. پس از آن سخنان، ناگهان از چشم ما غايب گرديد. معلوم شد که او به امر و طي الارض امام حسن عسکري(ع) به آن جا آمده بود تا آن شخص بزرگ وار را با احترام و عزت غسل و کفن کند.
به اين ترتيب احمد بن اسحاق در حدود سال هاي 260 تا 263قمري، در استان کرمانشاه ديده از جهان فرو بست و امروز مقبره اش در کنار شهر، زيارت گاه شيفتگان اهل بيت(ع) است.
اگر زماني سفر به غرب کشور و استان کرمانشاه کرديد، زيارت مرقد احمد بن اسحاق را از ياد نبريد که او از تبار نيکان است.
منبع: انتظار نوجوان
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image