جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
واکنش هاي کودکان نسبت به مرگ
-(4 Body) 
واکنش هاي کودکان نسبت به مرگ
Visitor 419
Category: دنياي فن آوري
هر يک از کودکان زماني که با مسئله فوت يکي از اعضاي خانواده و يا آشنايان روبه رو مي شوند، ممکن است واکنش هاي متفاوتي از خود نشان دهند.
از جمله رايج ترين اين واکنش ها عبارتند از:
1- اختلالات رفتاري: اغلب کودکان خردسال هنگام از دست دادن يکي از افراد فاميل و يا دوستان ممکن است ناراحتي چنداني از خود بروز ندهند، تا حدي که تصور مي کنيد آن ها اساساً درکي از موضوع ندارند. در حالي که کودکان احساسات و عواطف خود را بيشتر با عکس العمل ها و رفتارهايشان – و نه با کلمات و گفتارشان – نشان مي دهند. به عبارت ساده تر کودک ممکن است ناراحتي و غم خود را با بروز رفتارهاي نابهنجاري مثل؛ ناخن جويدن، شب ادراري و... نشان دهد.
2- پرخاشگري و خشم: گروهي از کودکان ممکن است در قبال مسئله مرگ به همان اندازه که ناراحت و دلگير مي شوند، عصباني و خشمناک نيز بشوند، زيرا فردي را از دست داده اند که نقش عمده اي در حفظ امنيت و آرامش او داشته است. به طور مثال، ممکن است ناراحتي خود را با انجام بازي هاي خشن و پرخاشگرانه نشان دهند و يا ممکن است بداخلاق و زودرنج شوند و درصدد اذيت و آزار کودکان ديگر برآيند.
3- اضطراب و نگراني: کودکي که يکي از اعضاي خانواده اش را از دست مي دهد، ممکن است شديداً مضطرب و پريشان شود، چرا که تصور مي کند اين احتمال وجود دارد که ديگران را هم از دست بدهد و تنها و بي پناه شود.تحقيقات نشان مي دهند کودکان خردسال بيشتر از آن که نگران مرگ خود باشند، نگران از دست دادن والدين و نزديکان خود هستند.برخي از کودکان 10-8 ساله خود را مسئول فوت ديگران مي دانند و ممکن است نگراني و اضطراب خود را با سرکشي و نافرماني از خواسته هاي اطرافيان نشان دهند.
4- احساس گناه و شرم: گاهي کودک تصور مي کند که فوت ديگري ناشي از افکار شوم و نارضايتي او از فرد متوفي بوده است و شديداً دچار احساس گناه مي شود، و يا ممکن است احساس کند که اگر روابط بهتر و صميمانه تري با متوفي مي داشت، اکنون او زنده بود و مرگ وي تقصير او بوده است.
5- افسردگي و غمگيني: برخي از کودکان 13-11 ساله براي بيان احساسات و عواطف شان دچار مشکل مي شوند و نمي توانند به راحتي درباره آن صحبت کنند و يا آن را بروز دهند، در نتيجه غمگين و افسرد مي شوند و گوشه اي تنها مي نشينند. در مواردي نيز ديده مي شود که کودک روزها گريه مي کند و در جستجوي فرد متوفي از اتاقي به اتاق ديگر مي رود. کودکان غم زده ممکن است عليرغم ميل بزرگترها، به عکس هاي متوفي نگاه کنند و خواستار شنيدن خاطرات و گفته هاي او شوند.
6- بي تفاوتي و سکوت: گروهي از کودکان خردسال هنگام از دست دادن اعضاي خانواده و يا دوستان شان ،عکس العمل خاصي از خود بروز نمي دهند و طوري رفتار مي کنند که گويي اتفاقي نيفتاده است. در حالي که اين شيوه رفتار آنان، دفاعي در برابر ناراحتي آنهاست. در اين گونه شرايط کودکان به علت ضعف و عدم تحمل اين گونه رويدادها ممکن است سعي کنند تا مدتي افکار مربوط به واقعه را از هوشياري خود برانند. گاهي نيز با سکوت و صحبت نکردن درباره فرد متوفي و يا ناديده گرفتن موضوع مرگ او، قصد دارند خود را از اضطراب و تشويش ناشي از رويداد مرگ مصون دارند.
7- اختلالات مربوط به خواب: اگر براي توصيف مرگ از کلمه «خواب ابدي»، «خواب طولاني» و يا واژگاني که به نوعي با خواب همراه هستند، استفاده شود، ممکن است موجب ترس کودک از خواب و خوابيدن شود. شدت اين ترس و اضطراب گاهي به حدي است که کودک را دچار بي خوابي مزمن مي کند و از اين که والدين و نزديکانش بخوابند و دوباره بيدار نشوند، شديداً به هراس مي افتد. از ديگر مشکلات مربوط به خواب که در بين کودکان سوگوار مشهود است، مي توان از راه رفتن در خواب، کابوس هاي شبانه، از خواب پريدن و خواب هاي پريشان نيز نام برد.
8- مشکلات تحصيلي: يکي از اولين مشکلاتي که ممکن است کودکان سوگوار در خصوص آموزش و تحصيل دچار شوند، «کاهش توجه» و «عدم تمرکز» است. خاطرات مربوط به فرد متوفي ممکن است موجب پريشاني و فقدان انگيزش لازم براي انجام وظايف و کارهاي درسي – کلاسي او گردد. وقايع دردناک و سوگ کودکان ممکن است جلوه هايي در آثار، نوشته ها و نقاشي هاي کودک نيز داشته باشد.
9- خيال پردازي و بدبيني نسبت به آينده: يکي از شيوه هايي که برخي از کودکان هنگام مواجه شدن با فوت نزديکانشان به کار مي برند ، خيال پردازي هاي گوناگون و در برخي از موارد «منفي گرايي» و بدبيني نسبت به آينده است. کودکان ممکن است به تصور اين که فرد متوفي دوباره زنده خواهد شد و آن ها مي توانند دوباره با او ارتباط برقرار کنند، به خيال پردازي بپردازند، حتي ممکن است واقعه را در ذهن خود به صورت ديگري تجسم کنند و شروع به داستان سرايي و خيال بافي کنند. جنبه منفي خيال پردازي نيز آن است که کودک تصور کند که او موجب فوت متوفي شده است و فرد مرده براي انتقام جويي باز خواهد گشت. در اين حالت کودک دچار ترس و وحشت مي شود. گاهي نيز کودک با بدبيني نسبت به آينده و تصور اين که با فوت متوفي دنيا به پايان رسيده است و او هيچ انگيزه اي براي ادامه فعاليت هاي عادي و روزمره ي خود ندارد، با مسئله مرگ رو به رو مي شود. در چنين شرايطي ممکن است کودک با گوشه نشيني و انزوا طلبي خود را از سايرين جدا کند.

راه حلهاي پيشنهادي

با صداقت به سوالاتش پاسخ دهيد.
• شايد راحت تر باشد که نيمي از پاسخهاي شما واقعي باشد و نيمي محافظه کارانه ، اما بهتر است تا آنجا که مي توانيد واقعيتها را بگوييد.پاسخ سوالات بايد متناسب با سن کودک باشد.وقتي فرزند چهارساله شما مي پرسد:وقتي مادر بزرگ مرد کجا رفت؟ از پاسخهاي پيچيده خودداري کنيد.پاسخ شما مي تواند بر اساس اعتقادات مذهبي شما باشد.براي نمونه مي توانيد از اين پاسخ ساده استفاده کنيد:"رفته به دنياي ديگر،پيش خدا.:"
• از واژه هاي مناسب استفاده کنيد.از به کار بردن واژه هايي مانند کشته شدن يا مردن خودداري نکنيد زيرا کودک معني آن ها را درک مي کند.
• از پرداختن به داستانهاي دروغين خودداري کنيد.هنگامي که پدربزرگ فوت کرده است ، به کودک نگوييد که پدر بزرگ به يک سفر طولاني رفته است ، زيرا ممکن است فکر کند که پدر بزرگ او را دوست نداشته است و يا اينکه سرانجام ، روزي بر مي گردد.بايد به کودک القا کنيد که پدر بزرگ علاقه زيادي به او داشته است، اما ديگر نمي تواند پيش خانواده اش بازگردد.مرگ را به يک خواب هميشگي تشبيه نکنيد.به او نگوييد که پدر بزرگ به اين علت مرد که بيماري سختي داشت ، زيرا اين مساله موجب نگراني شديد کودک در مواقع ابتلاء به بيماري مي شود.
• بر روي زندگي تمرکز کنيد.پس از آنکه به کودک اجازه داديد احساس خود را بيان کند و پاسخ سوالاتش را بگيرد، بر روي زندگي و زنده بودن تمرکز کنيد.در مورد روش هاي سالم زندگي که موجب طول عمر مي شود، بحث کنيد.براي مثال تغذيه صحيح ، معاينات پزشکي مرتب ، ورزش منظم و ....

چرخه زندگي را براي کودک شرح دهيد.

بهترين راه براي افزايش آگاهي کودک در مورد مرگ ،درک زندگي است.اگر فرزندتان به سن مناسب رسيده است ، اجازه دهيد گياهي را بکارد و مراحل مختلف حيات را مشاهده کند.

با کودکتان درباره بيماري هاي وخيم هم صحبت کنيد.

وقتي يکي از نزديکان يا دوستان ، بيمار است، بزرگترها اغلب ، کودکان خود را در جريان وضعيت بيمار قرار نمي دهند و مي کوشند در حضور آن ها صحبت خاصي پيش نيايد ،اما بهتر است با توجه به سن و شخصيت کودک ، تا حدي آنان را در جريان بگذاريد.
• کودکان را در جريان بيماري بگذاريد.بهتر است کودکان از بيماري بستگان نزديک ، آگاه باشند، اما تشريح و وخامت بيماري ضروري نيست.براي مثال ابتدا به آنها بگوييد که پدر بزرگ مريض شده است و دکترها در تلاش هستند تا او را خوب کنند.چند روز بعد مي توانيد بگوييد که هنوز حال پدر بزرگش خوب نشده است.قبل از هرگونه اتفاق مهمي ،کودکان را آگاه کنيد.در غير اين صورت ممکن است به نتيجه نادرستي برسند. براي نمونه ، فکر کنند که در مرگ آن شخص به اين دليل که روزي از دست او عصباني شده اندمقصر هستند.

اجازه دهيد کودک ، احساساتش را بيان کند.

وقتي فرزند شما از بيماري يا مرگ شخصي خبردار مي شود، احساسات زيادي بروز خواهد داد.ممکن است احساس انکار، ناراحتي ،نااميدي ، تقصير يا ترس داشته باشد.به ويژه ، ممکن است بترسد که مبادا چنين اتفاقي براي خودش يا کساني که دوستشان دارد رخ دهد.بگذاريد در مورد احساساتش با شما صحبت کند.شما نيز به جاي انکار احساساتش ، به او اطمينان دهيد و از او حمايت کنيد.
منبع: گروه سلامت سيمرغ
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image