جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
اخلاق دانشجويي در اسلام
-(4 Body) 
اخلاق دانشجويي در اسلام
Visitor 382
Category: دنياي فن آوري
سزاوار است که دانشجو در انتخاب رشته، به سه اصل «وظيفه» ، «استعداد» و «علاقه» توجه کند.

انتخاب رشته، نقطه آغاز

سزاوار است که دانشجو در انتخاب رشته، به سه اصل «وظيفه»، «استعداد» و «علاقه» توجه کند. اگر اين سه در يک رشته گرد آيند، بسي مايه سعادت است. چنانکه دانشجويي به علت نياز جامعه، پرداختن به دانش پزشکي وظيفه شرعي او باشد که اين رشته را در پيش بگيرد و اين رشته قابل دسترسي و مورد علاقه‏اش نيز باشد.
گاهي شخصي به رشته‏اي علاقه ندارد ولي موظف به کسب آن است. پيداست وظيفه، تنها هنگامي معنا پيدا مي‏کند که شخص قادر به انجام آن باشد. به قول دانشمندان علم کلام: اَلامرُ بما لايُطاق محال؛ خداوند هيچگاه به امر نا شدني فرمان نمي‏دهد.
باري وظيفه شرعي بر علاقه، چيرگي دارد. چه خوب است که وظيفه را علاقه همراهي نمايد، امّا اگر دانشجو صرفا به خاطر علاقه، وظيفه خويش را رها کند و در پي علاقه و خواست خود برود، بي‏ترديد راه کژي را در پيش گرفته است. بدقت در اين آيه بنگريد:
«اي بسا چيزي را بد مي‏شماريد و حال آنکه به سود شماست و اي بسا چيزي را خوب و پسنديده مي‏دانيد ولي به زيان شماست.»1
با توجه به محتواي زيباي آيه، درمي‏يابيم که ملاک سنجش، خواست و علاقه شخصي نيست بلکه معيار ارزش، وظيفه است. يکي از عوامل تشکيل دهنده علاقه يا عدم علاقه معرفت و شناخت است. اگر دانشجويي بدون آنکه بدرستي نسبت به يک دانش، شناخت پيدا کند علاقه و يا عدم علاقه خود را واقعي بشمارد، اي بسا پندارش صحيح نباشد و اين علاقه و عدم علاقه هم ممکن است کاذب باشد. مهم‏ترين دليل ما افرادي هستند که بر اثر عدم توانايي در گزينش‏رشته‏هاي دلخواه و يا به هر دليل ديگر، رشته‏اي را انتخاب کرده‏اند که مورد علاقه آنان نبوده است. بسياري از اين افراد هنگامي که با دلگرمي تمام به کسب دانش در آن رشته پرداخته‏اند، علاقه واقعي خود را يافته‏اند. بنابراين دانشجويان براي تشخيص علاقه واقعي خود بايد به تحقيق و بررسي درست بپردازند.
دانشجو بايد بدون اجبار و پس از بررسي درست و کسب شناخت واقعي نسبت به مسائل هر رشته، رشته مورد علاقه و توان خود را انتخاب کند.
امروزه بسيار سخن از «انقلاب فرهنگي» مي‏شنويم، ولي چنانکه شايسته است، جوانان پرشور ما به اين بخش روي نياورده‏اند. هرگاه سخن از علوم انساني و اسلامي است، ذهن جوانان به سوي شاگردان نامستعد و تنبل مي‏رود. حال آنکه اين دانشها متکفل پرورش روح انسانها و معرفي شناخت صحيح اسلامي به ديگران است، امّا علوم ديگر تنها ضامن رفع احتياجات مادي انسان است. علوم فرهنگي بايد پا به پاي علوم تجربي به پيش رود. در اينجا به ذکر چندين پيشنهاد براي اصلاح موقعيت علوم انساني مي‏پردازيم:
1) بايد سطح درآمدها با مقدار ارزش کار، تلاش شخص و ديگر ملاکها سنجيده شود نه آنکه معيار اصلي تعيين درآمد، نياز جامعه باشد. امروزه مي‏بينيم که حقوق دکتراي پزشکي با دکتراي غير پزشکي تفاوت فراوان دارد. پس بايد چنان برنامه ريزي شود که جاذبه در آمد اقتصادي باعث جذب جوانان به رشته‏اي خاص و رويگرداني آنان از علوم با اهميت ديگر نشود. امروزه هر کس تلاش مي‏کند با هر وسيله ممکن در رشته پزشکي قبول شود و چه بسا به خاطر سوء انگيزه، تنها به امور مالي مي‏انديشد و غالبا از درمان آکادميک و علمي بيماران عاجز است و يا در انديشه آن نيست.
2) تلاش در جذب افراد مستعد و توانا در رشته‏هاي انساني و فرهنگي و جذب اساتيد توانا در اين رشته و نيز افزايش امکانات و لوازم پيشرفت مراکز علوم اسلامي، انساني و فرهنگي ـ اين امر از طريق اختصاص بودجه بيشتر در برنامه‏هاي اقتصادي و بودجه سالانه ممکن است.
3) بهره جويي از کتب علمي، مطبوعات و رسانه‏هاي گروهي در شناساندن علوم انساني به مردم.
4) امور رفاهي اين قشر همسان و يا بيشتر از ديگر اقشار باشد تا هم کمبودهاي اقتصادي، آنان را از صحنه بيرون نکند و هم عامل جذب ديگران به سوي اين بخش نشود.
کوتاه سخن اينکه دانشجو در انتخاب رشته نبايد تنها به مسائل مادي چشم بدوزد، بلکه بايد وظيفه و نياز اجتماعي، توان و استعداد، علاقه، امکانات، شرايط خانوادگي و اجتماعي و ديگر عناصر را هم مد نظر قرار دهد.

وقت شناسي

وقت، گوهري گرانبهاست که در گراني و ارزش، هيچ چيز به پاي آن نمي‏رسد. اگر چه مدت عمر انسان در اين دنيا محدود و در مقايسه با ابديت اندک است، امّا اگر انسان قدر آن را بشناسد و از لحظه لحظه آن به خوبي استفاده کند، ترديدي نيست که مي‏تواند توشه‏اي ابدي را از آن برگيرد.
اين بيان اهميت و ارزشمندي وقت براي همه است، امّا براي دانشجو بسي ارزشمندتر. امام صادق« عليه‏السلام » فرمود: «از جمله پندهاي لقمان حکيم به فرزندش اين بود که: فرزند دلبندم! برخي از روزها، سالها و لحظه‏هاي روزت را به کسب دانش بپرداز، زيرا هيچ ضايع کردني چون تضييع اين امر نيست.»2
علي « عليه‏السلام » فرمود: «مغبون (زيان کار) کسي است که عمر گرانش را به چيزي بخس و بي‏ارزش بفروشد و مغبوط و نيک فرجام کسي است که عمرش را در فرمانبري از خداوندش سپري کند.»3
امام حسين« عليه‏السلام » نيز فرمود:
«مغبون کسي است که به دنيا سرگرم شود و سودهاي اخروي از کف او بيرون گردد.»4
دانشجو بايد پيش از آنکه حايز مقام و منصبي والا گردد و قبل از آنکه به علم و فضل مشهور شود، از فرصتهاي دوران جواني براي تحصيل علم، به خوبي بهره جويد زيرا به محض آنکه انسان داراي مقام و منزلتي در جامعه شود و به علم و دانش نامور گردد، نه تنها اين امر، ميان اين شخص و درک کمالات معنوي و علمي او، بزرگ‏ترين مانع و فاصله را ايجاد مي‏کند، بلکه چنين وضعي، عاملي پرتوان و انگيزه‏اي نيرومند و کامل خواهد بود که نقصان و رکود علمي و اختلال را در چنين فردي به بار مي‏آورد.»5
ناگفته نماند، کسب دانش وقت خاصي ندارد و حتّي در پيري هم نبايد از طلب علم باز ماند، امير مؤمنان علي« عليه‏السلام » مي‏فرمايد: «طلب دانش از کوچکي، چون نقش بر سنگ است.»6
از اين رو، جوانان به خاطر آمادگي پذيرش و شور و استعداد شگفت خود، بايد بيش از هر کس ديگر قدر وقت را بدانند و از اين دوران عزيز به خوبي بهره ببرند. رسول اکرم « صلي‏الله‏عليه‏و‏آله » مي‏فرمايد: هر شب فرشته‏اي از ساحت قدس الهي فرو مي‏آيد و ندا سر مي‏دهد که: اي جوانان بيست ساله، تلاش و کوشش کنيد.»7
ناگفته پيداست که مقصود حديث، تنها افراد بيست ساله نيست، بلکه منظور، تمام جوانان است. گمان نمي‏رود حسرتي جانکاه تر از حسرت يک پير بر عمر از دست رفته‏اش باشد. علي« عليه‏السلام »مي‏فرمايد: سخت‏ترين غصه‏ها از دست رفتن فرصتهاست.8
و نيز فرموده است: «فرصتها چون ابر مي‏گذرند، بکوش که در راه خير از آنها بهره‏گيري وگرنه، پشيمان مي‏شود»9
در جاي ديگر، انسان، فرزند زمان دانسته شده است.10 دانشجوي عزيز! هر نفسي که مي‏کشي دمي از عمر تو مي‏گذرد و يا به عبارت بهتر قدمي به جانب مرگ نزديک مي‏شوي.11
از پيامبر « صلي‏الله‏عليه‏و‏آله » درباره عمر پرسيدند، فرمود:
در روز قيامت، بنده قدم از قدم بر نمي‏دارد مگر آنکه از وي مي‏پرسند عمرش را در چه اموري صرف کرده، جواني را در چه چيز به پيري رسانده، مالش را در کجا صرف نموده و امام و رهبرش چه کسي بوده است؟»12
برخي از علل هدر دادن و تباه کردن وقت، عبارت است از:

1) غفلت از مرگ

کسي که از مرگ غافل است و خبر ندارد که ضمانتي در زنده ماندن او نيست، هميشه فردا فردا مي‏کند و همه کارها را به آينده موکول مي‏نمايد. اين امر باعث مي‏شود که قدر و قيمت وقت را نشناسد و در آينده ـ اگر زنده باشد ـ حسرت جانکاه تضييع آن را بچشد. البته ممکن است که مرگ چنين شخصي زود برسد و ميان او و خواسته‏ها و آرزوهايش براي هميشه فاصله بيندازد.
رسول خدا« صلي‏الله‏عليه‏و‏آله » فرمود: چه بسيارند کساني که روز خود را به پايان نمي‏برند و چه بسيارند کساني که منتظر فردايي هستند که هيچگاه بدان نمي‏رسند.»13
و علي« عليه‏السلام » فرموده است:
«آنکه مراقب اَجَل خود باشد، فرصتها را غنيمت شمارد.»14

2) بازي و سرگرمي

در اسلام يکي از عوامل ضايع کردن وقت، لهو و لعب و پرداختن به امور بي‏فايده است.
حضرت علي« عليه‏السلام » فرمود: «بازي بدترين چيزي است که عمر را ضايع مي‏کند.»15 و «عمر خود را در لهويات و بازيها مگذران تا در آخرت اميدت قطع نگردد.»16

3) اشتغال به کارهاي غير مهم

انسان و بويژه دانشجو بايد در انجام کارها اولويت را رعايت کند. از طرفي در اين دنيا آنقدر کار مهم و اساسي هست که انسان به کارهاي کم فايده نپردازد. مثلا" در زمان تحصيل کتابهاي مهم،بسيار است و دانشجو نبايد وقت خود را صرف کتابهاي کم محتوا کند. علي« عليه‏السلام »فرموده است: «هر که به کار غير مهم بپردازد، از کار مهمتر باز مي‏ماند.»17

4) بي‏نظمي و عدم توجه به استعداد

دانشجو بايد براي تمام کارهاي علمي و غيرعلمي خود، برنامه ريزي کند. گاه کسي از استعداد و توانايي و علاقه و... برخوردار است امّا به خاطر نداشتن برنامه در زندگي، هيچگاه موفق نمي‏شود.
«استعداد» نيز امر مهمي است. دانشجو بايد با توجه به استعداد و توانايي خود کاري را انجام دهد. گاه دانشجويي وقت گران خود را بر روي يک رشته، يک کتاب و... صرف مي‏کند امّا به خاطر ناهمگوني استعداد، از عهده آن بر نمي‏آيد و عمرش را ضايع مي‏گرداند.

5) مراقبت از جسم و جان

اگر دانشجويي در خوردن و خوابيدن، بر خورد با ديگران و هر رفتار شخصي ديگر، موازين درست و متعادل را رعايت نکند، دچار نارسايي روحي يا جسمي مي‏گردد. مثلا" اگر پرخوري کند يا غذاي ناسالم بخورد، بيمار مي‏شود و بايد وقت زيادي را صرف دارو و درمان کند و اي بسا از درس خود باز مي‏ماند. اگر به روان خود نيز اهميت ندهد، همين گونه در سختي مي‏افتد.
دانشجو بايد بداند چه وقت درس بخواند و مطالعه کند؟ چه وقت استراحت کند و يا بخوابد؟ چه وقت غذا بخورد؟ چه وقت از استاد بپرسد؟ چه وقت تشکيل خانواده بدهد؟ و چه وقت.... اين امور و دهها امور ديگر را بايد به موقع انجام دهد تا هيچ فرصتي از دست نرود.18

رفتارهاي شخصي دانشجو:

رابطه تقابلي رفتارهاي انسان، انکارناپذير است. تنها هنگامي يک فرد و بويژه يک دانشجو در کار خود موفق مي‏شود که هر بخشي از زندگي او با بخشهاي ديگر هماهنگ باشد. مثلاً اگر طالب علم، در خوردن، نکته‏هاي بهداشتي تغذيه را از نظر دور دارد، اين امر در خواب و سلامتي و در نتيجه در درس و بحثش اثر مي‏گذارد. پس او بايد رفتارهاي شخصي خود را دقيقا برنامه ريزي کرده، در همه حال عواقب وخيم ضربه به تحصيل را در اثر بي‏برنامگي و رفتارهاي ناهنجار در نظر بياورد.
چکيده سخن ما در دو بخش است.
? بهداشت روح و روان
? بهداشت جسم
دانشجو بايد بداند اگر به بهداشت روحي و رواني و نيز بهداشت جسمي او اندک لطمه‏اي وارد آيد خيلي زود اثر و انعکاس آن به درس مي‏رسد و از ادامه تحصيل باز مي‏ماند. در اينجا ابتدا درباره، بهداشت رواني و سپس درباره بهداشت جسمي، قدري سخن مي‏گوييم.
روح و روان انسان، همانند بدن به چيزهايي نياز دارد. دانشجو تنها با رواني سالم، آسوده و آرام و با طراوت قادر به تحصيل است. از اين رو بايد از هر گونه عملي که سلامت رواني او را تهديد مي‏کند، بپرهيزد. رفتارهاي ناهنجار رواني غالبا بر اثر عدم رعايت احکام اسلامي پديد مي‏آيد. اگر عواطف انساني مهار نشوند، بهداشت رواني به خطر مي‏افتد. در دعاي هشتم صحيفه سجاديه مي‏خوانيم:
«پروردگارا! پناه مي‏برم به تو از هيجان حرص و شدت خشم و تسلط غضب و کمي صبر و پيروي از هواي نفس يا تمايلات.»
اين صفتها و ديگر عواطف، در روان انسان اثر بسزا دارند. البته به عقيده نگارنده، مهم‏ترين عامل بهداشت روان، تصحيح اعتقاد و انگيزه تحصيل است. اگر دانشجو انگيزه مادي نداشته باشد و هدف او از کسب دانش، تنها جلب خشنودي خداوند و نيز خدمت به خلق او باشد، هميشه آرام است و اين آرامش، زاييده اعتقاد صحيح و ذکر خداست.
دانشجويي که به نيازهاي روحي خود و فضايل اخلاقي مطابق با فطرت آدمي پاسخ ندهد و در مسير خودسازي نباشد به خاطر بي‏ايماني و بي‏اعتقادي همواره در هيجان و اضطراب و تشويش است. در مقابل، توکل بر خدا و ايمان به او از مهم‏ترين عناصر آرام بخش روان به شمار مي‏روند.
اعتقاد به خدا باعث مي‏شود دانشجو از صفات رذيله چون: حسد، حرص و طمع، غيبت، سخن‏چيني، بدگويي، شهوت مداري، پرخوري، پرخوابي، پر گويي و... که مهم‏ترين عوامل عدم تعادل رواني شمرده مي‏شوند، بپرهيزد.
افرادي که به احکام اسلام پايبند هستند، غالبا دچار بيماريهاي عصبي و رواني نمي‏شوند چرا که «با ياد خدا دلها آرام مي‏گيرد.»19
در چند جاي قرآن کريم، سخن از شرح صدر رفته است. کسي که بر اثر ايمان به خدا، فراخ سينه شود، همه چيز را زيبا مي‏بيند، به همه چيز مهر مي‏ورزد، همه را دوست دارد، زيرا آنها را آفريدگان خدا مي‏بيند.
بهداشت جسمي نيز اگر چه به درجه اهميت سلامت روان نمي‏رسد، ليکن خود، عامل اساسي و يکي از عوامل بهداشت رواني است. گفته‏اند: عقل سالم در بدن سالم است.
اين عبارت که مضمون يک روايت است، سخن بجا و استواري است، زيرا کسي که تني سالم نداشته باشد، نمي‏تواند از حقوق خود و ديگران دفاع کند و حقوق الهي را ادا کند. چنين شخصي قادر به تحصيل دانش و پرورش عقلي نيز نخواهد بود.
اسلام بيش از هر مکتب ديگر به مسأله بهداشت اهميت مي‏دهد، با اين تفاوت که در دين اسلام همه چيز بر پايه پيشگيري بنيان نهاده شده ولي در مکاتب جديد همه چيز بر پايه درمان است. اسلام معتقد است که شخص بايد از خوردن شراب، گوشت خوک و... پرهيز کند. ولي ديگران خود را در اين مهلکه مي‏اندازند آنگاه در انديشه درمان مي‏افتند.
دانشجو بايد براي آنکه تني سالم داشته باشد و بيماري، ميان او و درس فاصله نشود، احکام شخصي اسلام را به دقت فراگيرد و عملي سازد. ما از ميان رفتارهاي شخصي دانشجو که در بهداشت تن او نقش اساسي دارد، به خواب و خوراک اشاره مي‏کنيم:
1) دانشجو بايد در غذاي خود به دقت بنگرد، بکوشد که در بهداشت تغذيه چند امر را رعايت کند:
ـ از پرخوري بپرهيزد. امام محمد باقر« عليه‏السلام » مي‏فرمايد: نزد خداوند هيچ چيز مبغوض‏تر از شکم پُر نيست.20
مهم‏ترين نتيجه پرخوري، تهديد سلامت جسمي و رواني است. اين امر باعث مي‏شود قوه درک شخص بخوبي فعاليت نکند. لقمان حکيم درباره تأثير پرخوري بر عقل و هوش به فرزندش چنين سفارش مي‏کند: «فرزندم اگر شکم انسان پر شود، انديشه‏اش مي‏خوابد.»21
پس اگر دانشجو بخواهد درس را نيک بفهمد بايد از پرخوري بشدت پرهيز کند.
ـ دانشجو بايد زمان خوردن را به درستي بشناسد و براي لذت، غذا نخورد بلکه براي تقويت جسم بخورد و بياشامد. به تعبير قرآن کريم:
«کلوا من الطيبات و اعملوا صالحا»22؛ از غذاهاي حلال بخوريد و عمل صالح انجام دهيد!
هنگامي که به آيات و روايات مي‏نگريم، در مي‏يابيم که بهترين زمان غذا خوردن، صبح و شام است. گويا سه وعده غذا خوردن، خيلي سودمند نيست، زيرا هنگام صبح، بدن بر اثر خواب، غذاي مصرفي را هضم کرده و اينک که آغاز روز است، نياز به تجديد قوا دارد تا به فعاليت بپردازد. از اين لحاظ صبحانه در سلامت جسم نقش مهمي دارد و هنگام عصر هم، بدن بر اثر کار زياد و تلاش روزانه و مصرف انرژي، غذاي خود را مصرف کرده و اينک نياز به غذا و مواد غذايي دارد.
شخصي از دردها و نارساييهاي شکمي به امام صادق« عليه‏السلام » شکايت نمود. امام به او فرمود: «تنها صبح و شام غذا بخور و بين آن دو وعده، چيز ديگري نخور که باعث بيماري مي‏شود. نشنيده‏اي که خداوند مي‏فرمايد: روزي آنان در آنجا، صبح و شام عرضه مي‏شود»23
ـ آداب غذا خوردن را رعايت کند. پيش از غذا، دست خود را بشويد و اگر مي‏تواند وضو بگيرد، در آغاز غذا ذکر خدا بگويد، بر زمين بنشيند و با دست راست بخورد، لقمه‏هاي کوچک بردارد، تا گرسنه نشده غذا نخورد و پيش از آنکه سير شود، دست از غذا خوردن بکشد.
ـ بکوشد به کيفيت غذا بينديشد نه کميت آن، از اين رو سعي کند از غذاهاي سنگين، پرچربي و گوشتهاي قرمز کمتر مصرف کند، زيرا غذاي سنگين مانع درک صحيح دانش مي‏گردد و قدرت حافظه را بشدت ضعيف مي‏گرداند.24
2) طالب دانش بايد خواب خود را متعادل گرداند و آداب اسلامي خواب را به درستي انجام دهد. البته نبايد بدون ممارست، آنقدر از خواب خود بکاهد که قواي بدن او تعادل خود را از دست دهند و اين امر مانع کسب دانش و درک صحيح او گردد. ولي بکوشد که به حد نياز اکتفا کند. پيش از خوابيدن، مسواک بزند، وضو بگيرد، با ذکر خدا به بستر برود و از شب زنده داري غفلت نورزد. دانشجو بايد بداند که کثرت خواب، باعث سنگدلي، کند هوشي و بيماري جسم مي‏شود.
ادامه از صفحه 11
به وسيله غيبت از خطر قتل نجات مي‏يابد.25
زراره گويد: حضرت صادق« عليه‏السلام » فرمود: قائم بايد غايب شود. عرض کردم: چرا ؟ فرمود: از کشته شدن مي‏ترسد.26
چرا امام زمان (عج) ظهور نمي‏کنند با اينکه ظلم و فساد عالم را فرا گرفته است ؟
براي تحقق يک انقلاب همه جانبه در سطح جهاني، تنها وجود يک رهبر شايسته کافي نيست بلکه آمادگي عمومي لازم است و متأسفانه هنوز دنيا آماده پذيرش چنان حکومتي نشده است. به علاوه مردم بايد به قدر کافي تلخيها و بي عدالتيها و ضعف قوانين را لمس کنند. مردم بايد احساس کنند که بحرانهاي کنوني، زاييده نظامهاي کنوني است و اين نظامها از حل بحرانها سرانجام عاجزند. مردم بايد تشنه شوند چرا که تا تشنه نشوند، سراغ چشمه آب نمي‏روند. از سوي ديگر گرد آوردن تمام مردم جهان در زير يک پرچم گسترده، به تعليم و تربيت و رشد فرهنگي بالا و نيز به تکامل صنعتي نياز دارد.
امام منتظر «عج» نيز همچون منتظران خود در انتظار است. ما در انتظار مقدم اوييم و او در انتظار صدور حکم ظهور از جانب حق تعالي.
«اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه»

پي نوشتها:

1) بقره، آيه 216
2) امالي طوسي، ص 66
3) غررالحکم، ج2، ص 525
4) امالي مفيد، ص 117، مجلس 23
5) آداب تعليم و تعلم در اسلام، ص 334؛ منيه‏المريد، ص 225
6) بحارالانوار، ج1، ص 224
7) مستدرک الوسائل، ج 12 ص 157
8) غررالحکم، ج 2، ص 41
9) همان منبع، ص 573
10) همان منبع، ج 1، ص 122
11) همان منبع، ج 6، ص 170
12) تحف العقول، ص 56
13) امالي طوسي، ج 2، ص 139
14) غررالحکم، ج 5، ص 295
15) همان منبع، ج 4، ص 174
16) همان منبع، ج 6، ص 314
17) همان منبع، ج 4، ص174
18) ر. ک : مطلبي ـ سيد حسين:گوهر وقت، مرکز چاپ و انتشارات سازمان تبليغات، چاپ اول
19) رعد، آيه 28
20) الکافي، ج 6، ص 269
21) المحجة البيضاء، ج 5، ص 151
22) مؤمنون، آيه51
23) الکافي، ج 6، ص 288؛ (سوره مريم، آيه 62 براي توضيحات بيشتر درباره آداب غذا خوردن
24) در اين باره احاديث فراواني به ما رسيده‏است براي اطلاع بيشتر به منابع پيشين مراجعه کنيد.
25) اثبات الهداة، ج 6، ص 431
26) علت ترس آن حضرت اين است که کشته شدن ايشان به صلاح جامعه و دين نيست زيرا هر يک از امامان« عليهم‏السلام » پس از شهدت جانشيني داشتند اما امام زمان (عج) جانشيني ندارند و در اين صورت زمين خالي از حجت مي‏ماند.
و نيز ر ک : فروع کافي، ج 6 و کتاب «الاطعمه و المحجة البيضاء» ج 3 و کتاب الاکل، ج 5، باب شکستن شهوت فرج و شکم.

منابع:
1) لباف ـ علي: الفباي محبت امام عصر، تهران، بدر، 1374، چاپ اول
2) حکيمي ـ محمدرضا: خورشيد مغرب، تهران، فرهنگ اسلامي، 1360
3) سعيد ـ حسن: خدا و مهدي، تهران، نشر فرهنگي رجاء، 1364، چاپ چهارم
4) اميني ـ ابراهيم: دادگستر جهان، قم، شفق، 1367، چاپ دهم
5) جمعي از نويسندگان: معارف اسلامي، تهران، سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني دانشگاهها
6) مکارم شيرازي ـ ناصر: مهدي انقلابي بزرگ: قم، هدف، 1367، چاپ دهم
7) دواني ـ علي: مهدي موعود، ( جلد سيزدهم، بحارالانوار، مجلسي )
طوبي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image