|
چگونگي مقابله باتنهايي
-(5 Body)
|
چگونگي مقابله باتنهايي
Visitor
404
Category:
دنياي فن آوري
تنهايي نوعي احساس تهي بودن و خلاء دروني است. شما احساس انزوا كرده و از دنيا جدا ميشويد، از كساني كه دلتان ميخواست با آنها رابطه داشته باشيد،ميبريد. انواع و درجات مختلفي از احساس تنهايي وجود دارد . شايد تنهايي را به صورت يك احساس مبهم از درست نبودن امور تجربه كنيد. اين حالت نوع خفيف احساس تهي بودن است. شايد هم تنهايي را به صورت محروميت و درد بسيار شديد تجربه نمائيد. يك نوع ازتنهايي به گم كردن يك شخص خاص، بدليل مرگ او يا دورياش مربوط ميشود. نوع ديگر تنهايي ناشي از فقدان تماس با مردم است به اين دليل ممكن است واقعا بصورت فيزيكي به خاطر كار در شيفت شب يا اقامت در ساختماني كه مردم بندرت به آنجا رفت وآمد ميكنند، از ديگران جدا شده باشيد. شما حتي ممكن است از نظر عاطفي احساس تنهايي كنيد، در حالي كه در ميان مردم هستيد ولي در برقراري رابطه با آنها دچار مشكل باشيد. احساس تنهايي با تنها بودن صرف متفاوت است در اينجا ضروري است كه تأكيد شود احساس تنهايي مساوي با تنها بودن نيست . هر شخصي هميشه زماني را براي تنها بودن در نظر ميگيرد . تنها احساس تنها بودن و غمگين شدن به خاطر آن است والبته همه ما گاهي احساس تنهايي ميكنيم .فقط زماني كه در دام تنهاييگير ميافتيم، آن تبديل به يك مشكل واقعي ميشود. چطور ممكن است در احساس تنهايي مان نقش داشته باشيم تنهايي يك احساس انفعالي است . ابقا وتداوم آن ناشي از اجازه منفعلانه ما ازيك سو وانجام ندادن هيچ چيزي براي تغيير آن از سوي ديگر است. ما اميدواريم كه آن خودش از بين خواهد رفت وبنابراين هيچ كاري براي رفع آن انجام نميدهيم و اجازه ميدهيم كه ما را در بربگيرد. شگفت آور اين كه در بعضي از موارد حتي ما به اين احساس خوشامد ميگوئيم. پذيرفتن تنهايي و غرق شدن دراحساسات مرتبط با آن معمولا به احساس افسردگي و درماندگي منتهي مي شود، آن نيز به نوبه خود، به احساس انفعال بيشتر و افسردگي افزونتر منجر ميگردد. راههاي تغيير احساس تنهايي احساس تنهايي را شناخته و آن را بيان داريد. براي متوقف كردن احساس تنهايي، اول بايد بپذيريم كه احساس تنهايي ميكنيم. گاهي اوقات پذيرفتن آن كاري مشكل است .سپس بايد احساس تنهايي را به شيوهاي ابراز داريم. ميتوانيم آن را در دفترچه يادداشت روزانه بنويسيم، يا از طريق نوشتن يك نامه تخيلي به يك دوست يا فاميل ابراز داريم، از طريق كشيدن و رنگ كردن يك تصوير، آواز خواندن يا انجام هر كار ديگري كه باعث ابراز احساسات درونيمان گردد.شامل صحبت با ديگران. نيز ميتوانيم احساس تنهاييمان را بيان داريم. بيان اين احساسات ممكن است به كشف اين نكته منجر شود كه ما چيزهاي زيادي را احساس ميكنيم كه با حساس تنهاييمان مرتبط هستند، از قبيل غمگيني، خشم و ناكامي. ممكن است قادر به شناسايي نواحي باشيم كه اين احساسات از آنجاها ميآيند، يعني متوجه شويم كه چگونه با زندگي ما ارتباط يافتهاند. به موازات تواناييمان در ديدن اين ارتباط، تواناييمان در تغيير آنها نيز افزايش مييابد. فعال تر باشيد. بزرگترين تغيير، البته، متوقف كردن حالت انفعال و فعالتر شدن است. اگر ما كسي را گم كردهايم، از قبيل والدين، خانواده يا دوستان، ميتوانيم به آنها تلفن بكنيم ، نامه بنويسيم ، با پست الكتريكي پيام بفرستيم و يا به ملاقاتشان برويم. صحبت كردن با يك دوست فهيم نيز به تغيير خلقياتمان كمك خواهد كرد. اگر دوست فهيم نداريم صحبت با يك روحاني، معلم يا مشاور ميتواند نقطهاي براي شروع باشد.اگر احساس تنهايي بدليل مردن شخص مورد علاقه باشد ابراز اندوه ناشي از فقدان او و ياد آوري خاطرات شاد خودمان با وي و توجه به اين كه اين خاطرات هميشه با ماست ، مي تواند به ما در دور شدن از احساسات تنهايي كمك كند. اين الگو را ميتوان در مورد از دست دادن دوستيها و يا روابط عشقي مورد استفاده قرارداد. در فعاليتها يا باشگاها شركت كنيد. شركت در فعاليت يا باشگاه چندين چيز را ميتواند بدنبال داشته باشد.شركت در فعاليتهاي لذت بخش ذهن ما را از احساس تنهايي دور ميگرداند . اين فعاليتها از طريق فوق ميتواند بطور مستقيم خلق ما را تغيير دهند. اين اعمال همچنين فرصتي را فراهم ميكنند تا افراد داراي علائق مشابه را ببينيم و مهارتهاي ملاقات با ديگران رادر خود افزايش دهيم. آن همچنين ساختاري را به زندگي ما داده و احساس ميكنيم كه چيزي براي آينده وجود دارد. فعاليتها همچنين به ما ياد آوري ميكند كه چگونه به هنگام انجام مشابه همين كارها در گذشته احساس بهتري پيدا ميكرديم. در بعضي موارد اين اثرات خيلي سريع ودر مواردي ديگر به كندي بدست ميآيند. ما واقعا نياز داريم كه خود را مجبور كنيم كه به ديدار ديگران رفته با آنها صحبت كرده وفعاليتهاي متعدد را مورد توجه قرار دهيم، قبل از اينكه در رابطه با آنچه كه ميخواهيم انجام دهيم احساس راحتي داشته باشيم و سپس به مشاهده و پيشرفت بپردازيم. شايد چيزي كه بايد از آن خودداري كرد اين باشد كه بكوشيم به باشگاه يا يك سازمان يا حتي يك رابطه جديد به اين خاطر ملحق شويم كه فكر ميكنيم آن ما را بهتر كرده و يا به شخصي جذاب تبديل خواهد كرد. راهبرد بهتر اين است كه در فعاليتها به اين خاطر درگير شويم كه آنها قبلا در ما ايجاد لذت مي كرده اند ويا اينكه فكر ميكنيم برايمان خوب خواهند بود. اين باعث ميشود كه از انجام فعاليتها با مردم وبودن با مردمي كه از اين امورات لذت ميبرند، لذت ببريم. همچنين ممكن است دريابيم كه بعضي از مردم همان طوري هستند كه ما هستيم. يك امتياز اضافي نيز اين است كه در مييابيم قادريم بعضي از فعاليتها و علائق را انتخاب و به تنهايي انجام دهيم بدون اينكه احساس تنهايي بكنيم . نتيجه گيري هر كسي در دورههايي از عمر احساس تنهايي ميكند. استفاده از پيشنهادهاي فوق كمك ميكند تا با اين احساسات بهتر مقابله كنيم .
|
|
|