روز بيست و پنجم ربيع الاول سال 436 هجري سالروز وفات عالم بزرگوار شيعه، سيد مرتضي، ملقب و مشهور به «علم الهدي» ميباشد.[1] نام اصلي سيد مرتضي، علي بن الحسين بن موسي بن محمد موسي بن جعفر (عليهالسّلام) مي باشد.بنابراين نسب او با چند واسطه به امام هفتم حضرت امام موسي بن جعفر (ع) مي رسد. مورخان عموماً تولد وي را در ماه رجب سال 355 هجري ذكر كردهاند. در كتاب معجم المؤمنين آمده است «علي بن حسين بن موسي متكلم، فقيه، اصولي، مفسر، اديب، نحوي، لغوي، شاعر، در ماه رجب به دنيا آمد».[2] و در كتاب كشف الحجب آمده است:
«سيد مرتضي در ماه رجب سال 355 هجري به دنيا آمد».[3]
در باب شخصيت ارزنده اين عالم بزرگ شيعه، شيخ عباس قمي مينويسد:
«فضائل سيد مرتضي بيشتر از آن است كه بتوان آنها را شمرد و احصاء كرد. شخصيتي كه خواجه نصيرالدين طوسي وقتي او را ياد ميكرد ميگفت: صلوات الله عليه "درود خدا بر او باد".[4]
سيد مرتضي و برادرش سيد رضي[5] از شاگردان عالم بزرگ شيعه محمد بن محمد بن نعمان(شيخ مفيد) ميباشند. ابن ابي الحديد مينويسد:
شبي شيخ مفيد(ره) در خواب ديد كه حضرت فاطمه (س) در حالي كه دست امام حسن (ع) و امام حسين (ع) در دستش بود، نزد شيخ در مسجدش در محله كرخ (بغداد) آمد و فرمود: به اين دو كودك فقه بياموز!
شيخ مفيد بيدار شد و از اين خوابي كه ديده بود در تعجب بود. روز بعد فاطمه مادر سيد مرتضي و سيد رضي در حالي كه سيد مرتضي و سيد رضي همراه وي بودند، نزد شيخ مفيد آمد و گفت: اين دو فرزندان من هستند آنها را آوردهام تا به آنها فقه بياموزي. شيخ گريه كرد و از آن پس كار تعليم فقه به آن دو را بر عهده گرفت.[6]
ابن ابي الحديد سپس مينويسد:
«خداوند درهاي علوم و فضائل را به روي آنها گشود و آن دو را شهره آفاق گردانيد و اين شهرت تا جهان باقي است باقي خواهد ماند».[7]
يعقوب جعفري مينويسد:
«يكي از چهرههاي سرشناس علمي در قرن چهارم هجري كه در بغداد ميزيست، عالم بزرگ شيعي سيد مرتضي علم الهدي علي بن الحسين موسوي بود. اين دانشمند بزرگوار هم به شهادت آثارِ و مؤلفاتي كه از او در دست است و نيز به تصديق نويسندگان كتب رجال و تراجم، در اكثر رشتههاي علمي و ادبي در مرتبه بسيار بالايي قرار داشت و در آنها صاحب نظر بود».[8]
از جمله آثار وي ميتوان به الانتصار، غرر و درر، انقاذ البشر من القضاء و القدر، الباهره في العترة الطاهره، تقريب الاصول، الشافي و ... اشاره كرد. تاريخ وفات او همانگونه كه ذكر شد 25 ماه ربيع الاول سال 436 ميباشد. شيخ عباس قمي مينويسد:
«سيد مرتضي در شهر كاظمين بدرود حيات گفت و در منزلش دفن شد. سپس به جوار جدش ابا عبدالله الحسين (ع) منتقل شد و در كنار برادرش سيد مرتضي و پدرش حسين در محل معروف به ابراهيم مجاب دفن شد».[9]
البته عدهاي معتقدند كه مدفن سيد مرتضي و سيد رضي در كاظمين و در كنار قبر حضرت امام موسي بن جعفر (ع) ميباشد و دو ضريح نيز وجود دارد كه ميگويند قبر سيد رضي و سيد مرتضي است. عدهاي از مردم براي تبرك جستن و خواندن فاتحه و زيارت به آنجا ميروند.[10] شريفي مينويسد:
«قول اول مشهورتر است و بيشتر مورخان به آن اعتقاد دارند».[11]
عبدالرزاق محيي الدين نيز مينويسد:
«تواريخ قديم و جديد شيعه تصريح ميكنند كه سيد رضي و سيد مرتضي پس از دفن در خانه خود، به كربلا انتقال يافته و در مقبره نياي بزرگشان[12] ابراهيم مجاب به خاك سپرده شدهاند. اين مقبره در كنار ضريح امام حسين (ع) است»[13]
سپس مينويسد:
«نقل پيكر شاهان، وزيران و شخصيتهاي علمي به كربلا و نجف از سنتهاي رايج شيعه از قرن چهارم هجري تاكنون است».[14]
پي نوشت :
[1]- طوسي، محمد بن حسن؛ الفهرست، تحقيق شيخ جواد قيومي، بيجا، مؤسسه النشر الاسلامي، 1417، ص 7.
[2]- كحاله، محمدرضا؛ معجم المؤمنين، بيروت، مكتبه المثني، بيتا، ج7، ص 81.
[3]- نيشابوري، سيد اعجاز حسين؛ كشف العجب، قم، مكتبه آيت الله مرعشي نجفي، 1409، چاپ دوم، ص 61.
[4]- قمي، شيخ عباس، وقايع الايام، قم، صبح پيروزي، 1385، چاپ اول، ص 287.
[5]- كسي كه سخنان حضرت علي (عليهالسّلام) را در قالب نهج البلاغه را گردآوري كرده است.
[6]- ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيجا، داراحياء الكتب العربيه، بيتا، ج1، ص 41.
[7]- همان.
[8]- جعفري، يعقوب، علم الهدي سيد مرتضي، تهران، مجمع تقريب مذاهب، 1371، ص 6-5.
[9]- قمي، شيخ عباس، پيشين، ص 287.
[10]- همان.
[11]- همان، ص 53.
[12]- در مقدمه كتاب الانتصار كه شرح حال سيد مرتضي ذكر شده است آمده است: «ابراهيم مجاب جد سيد مرتضي و سيد رضي نميباشد. وي فرزند نداشته است. صاحب روضات الجنات كه اين مطلب را ذكر كرده سهو يا اشتباه كرده است. «شريف المرتضي الانتصار، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1415ه، ص 57، مقدمه كتاب به قلم محققات مؤسسه نشر اسلامي.
[13]- عبدالرزاق، محيي الدين؛ شخصيت ادبي سيد مرتضي، ترجمه جواد محدثي، تهران، اميركبير، 1373، ص 61.
[14]- همان.