انتقاد پذيري و انتقاد کردن مؤثر داراي اهميت زيادي براي موفقيت سازماني است. اموري چون ارزشيابي عملکرد، مشارکت در تيمهاي کاري، خدمات رساني به مشتريان، کنترل کيفيت و اداره تضاد، بستگي به بکارگيري مطلوب انتقادپذيري و انتقادکردن دارد و کار پيچيده اي است. انتقاد با ابراز احساسات درباره موضوعات پيچيده و مشکل، مي تواند تخريب کننده و حتي بسيار خطرناک باشد. بکارگيري ضعيف انتقاد، منجر به شکست افراد و سازمان ها مي شود؛ از سوي ديگر استفاده آگاهانه و خردمندانه از انتقاد به شکوفايي افراد و سازمان ها منجر خواهد شد .
در اين نوشتار بيست روش مهم براي کمک به ارتقا مهارت انتقاد مثبت تشريح مي شود. اين روش ها به بيان جنبه ها و عوامل گوناگون مؤثر بر انتقاد مي پردازد، ضمن اين که بکارگيري منسجم و اقتضايي اين روش ها با يکديگر داراي اهميت است. با استفاده از اين روش ها در صحنه هاي واقعي کار و زندگي مي توان به نتايج ذيل دست يافت :
ايجاد تحول اساسي از وضعيت انتقال منفي و غير مؤثر به وضعيت انتقال مثبت و مؤثر
دست يافتن به روحيه خونسرد و هوشيار به هنگام انتقاد کردن ومورد انتقاد قرارگرفتن
به کارگيري انتقاد براي برانگيختن، اثر بخشي، يادگيري و ايجـادروابط مطلوب با ديگران
انتقاد از افراد قدرتمند و مافوق بدون ترس و خشم
انتقاد نقش عمده اي در روابط اجتماعي ايفا مي کند، از انتقادها مي توان براي ايجاد تحرک در اشخاص و نفوذ در آن ها، آموزش، بيان نيازها و خواسته ها و يا محرکي براي اصلاح و پيشرفت خود استفاده کرد. انتقاد پذيري مؤثر نتايجي چون؛ افزايش رضايت شغلي، ايجاد روابط کاري مناسب، تقويت سلامتي فکري و روحي، ايجاد عزت نفس، افزايش سطح بهره وري و افزايش رقابت، براي تضمين موفقيت را به دنبال دارد. اگر انتقاد کننده و انتقاد شونده مي خواهند به هدف انتقاد سازنده که همانا تغيير رفتار خاصي است دست يابند، بايد با يک ديگر همکاري کنند براي دست يابي به نتايج مذکور و با توجه به اصول اشاره شده ضروري است تا از روش هاي انتقاد مؤثر و سازنده که در ادامه تشريح شده است مطلع بوده و به بهترين نحو از آن ها بهره برداري به عمل آيد .
1 ـ انتقاد دوستانه و مشفقانه :
انتقاد اطلاعاتي است که مي تواند به رشد فرد کمک کند و دانش و مهارت هاي مناسب را به افراد آموزش دهد. افراد با مشاهده و درک نتايج ارزشمند انتقاد، پذيراي انتقاد مي گردند و يا قادر به ارائه انتقاد مي شوند .
2 ـ انتقاد براي بهبود :
محور اساسي هر انتقاد مؤثر توجه به نقش سازندگي است، بهبود و ارتقا؛ معادل تغيير دانش، تغيير نگرش و تغيير عملکرد فردي و سازماني در جهت مثبت است . در واقع هدف انتقاد بايد اصلاح و تکامل فکر و رفتار فرد مقابل باشد .
3 ـ انتقاد استراتژيک :
انتقاد بايستي ضمن داشتن اهداف بلند مدت، راه هاي نيل به آن ها را نيز بيان کند . هر فردي قبل از انتقاد لازم است سؤالات زير را از خود بپرسد :
دقيقاً از برقراري ارتباط چه انتظاري داريد؟
چه رفتار يا خصوصيتي بايد تغيير کند؟
انگيزه هاي انتقاد کردن چيست؟
چه راه حل ها و اهداف خاصي را مي توان ارائه کرد و چه فعاليت هايي براي دسترسي فرد به اهداف مورد انتقاد مي توان انجام داد؟
4 ـ ايجاد عزت نفس در افراد :
احساس عزت نفس يکي از نيازهاي اساسي کارکنان است. آنان براي برآورد اين نياز ناچار به احترام گذاردن به ديگران هستند، بنابراين يک رابطه دو طرفه چرخشي مثبت و يا منفي را مي توان در اين خصوص ايجاد کرد .
5 ـ انتقاد با کلمات مثبت، محترمانه و انگيزشي :
اين امر منجر به بهبود برقراري ارتباط و در نتيجه پذيرش آن مي شود. به اين جهت لازم است کلمات مناسب برگزيده و بيان شود .
6 ـ انتقاد از روش و محتوا :
در انتقاد محتوا و روش نيز بايستي لحاظ شود. با نهادينه سازي اين نکته مي توان از سيستم ارزشيابي خود استفاده نمود و به اين وسيله از قدرت تفکر به شيوه اي غير دفاعي بهره برداري کرد .
7 ـ مشارکت طرف مقابل :
طرف مقابل خود را دخالت دهيد، براي مشارکت دادن طرف مقابل رعايت نکات زير ضروري است :
بر اهميت شغل فرد تأکيد شود .
شرايط انتقاد شناسايي شود .
دقيقاً بيان شود که چگونه انتقاد براي طرف مقابل مفيد خواهد بود .
از فرد خواسته شود که چگونه مي تواند براي اجراي طرح به او کمک کرد و چگونه مي توان از او در اين راستا حمايت کرد .
8 ـ توجه به شايستگي ها :
به شايستگي هاي طرف مقابل توجه نماييد، بدون اين که از کلمه “اما” استفاده کنيد. اغلب افراد براي انتقاد کردن ابتدا به بيان جنبه هاي مثبت فرد پرداخته و سپس از کلمه اما استفاده مي کنند و به بيان نقاط ضعف وي مي پردازند، در حالي که کلمه اما حذف کننده ارزش پيام قبلي است؛ در صورتي که اگر از حرف ربط “و” استفاده شود عکس اين حالت است و با جملات قبلي انسجامي به وجود مي آيد. در مجموع کلمه “و” اثر بلند مدت و نيرومندتري را به جاي مي گذارد .
9 ـ بيان شفاف :
آن چه را که مي خواهيد مورد انتقاد قرار دهيد به طور دقيق و شفاف بيان کنيد، صراحت کلام انتقاد را مؤثر مي نمايد .
10 ـ انتخاب زمان مناسب :
انتقاد در زمان مناسب منجر به پذيرش آن در طرف مقابل مي شود. انتقاد بايستي براي عده اي بلافاصله بعد از خطا و براي عده اي ديگر با گذشت زمان انجام شود، ضمن اين که ضروري است در هنگام خشم از افراد انتقاد نشود .
11 ـ استفاده از سؤال :
مي توان انتقاد را در قالب طرح يک سؤال يا مجموعه سؤالاتي عنوان کرد که جواب آن ها به هدايت طرف مقابل براي دريافت اطلاعات دقيق و اساسي منجر مي گردد .
12 ـ ناکارايي انتقاد شفاهي :
هنگامي که به طور شفاهي قادر به انتقاد نيستيد با عمل و رفتار خود انتقاد را طرح کنيد، گاهي بهتر است از روش رفتاري بهره برداري شود يعني به جاي اين که چيزي بيان شود؛ کاري انجام گيرد و از طريق مداخلات رفتاري تفکر مورد نظر منتقل شود .
13 ـ مشخص کردن انتظارات :
گاهي افراد انتظار دارند که اشخاص همان رفتاري را دارا باشند که از آن ها انتظار داريم، در اين حالت انتظارات ما موجب مي شود که انتقاد زودرس و غير مؤثر داشته باشيم چرا که مخاطبين خود را به خوبي از توقعات خود آگاه نکرده ايم .
14 ـ ميزان ذهني بودن انتقاد :
واقعيت ها نبايستي صرفاً در قالب ذهنيت فرد بماند، بلکه بايستي ديگران نيز آن را درک کرده و بپذيرند. مثلاً اگر طرف مقابل انتقاد شما جمله “اين انتقاد صرفاً اعتقاد شماست” را به کار برد، حتي اگر اين انتقاد براي شما مبتني بر واقعيت عيني باشد؛ معني آن اين است که ارزشيابي ذهني طرف مقابل براي قضاوت در مورد يک رفتار يا ويژگي خاص را لحاظ نکرده ايم .
15 ـ ايجاد انگيزه در افراد :
يکي از وظايف اساسي انتقاد مؤثر برانگيختن افراد براي انجام بهتر کارهاست . انگيزه يک مفهوم روانشناسي است که در اشکال و حالت هاي گوناگوني همچون افکار، احساسات، کلمات خاص و … مطرح مي شود .
16 ـ بهره برداري از نقشه هاي ذهني طرف مقابل :
استفاده از اصطلاحات، احساسات و نقشه هاي ذهني طرف مقابل منجر به شناخت و برقراري مناسب ارتباط با وي مي شود، براي اين منظور به سخنان کساني که در اطراف شما صحبت مي کنند گوش کنيد و از ارزش ها و علايق آن ها مطلع گرديد تا در صورت نياز به انتقاد با او همزبان شويد و راحت تر ارتباط برقرار کنيد .
17 ـ همگامي با انتقاد شونده :
همگامي با کسي که مورد انتقاد قرار مي گيرد، مقدمه رهبري مؤثر و در اين جا پيش زمينه انتقاد مؤثر است .
18 ـ شناسايي معيارهاي انتقاد :
انتقاد صحيح مبتني بر معيارهاي خاصي است. قبل از انتقاد براي خدمت به مشتري و يا ارتباط با همکاران سؤالات زير را ازخود بپرسيد :
آيا اين انتقاد عملي است؟
آيا مي توان بلافاصله از آن استفاده کرد؟
آيا منافعي را تأمين مي کند؟
آيا انتقاد پاسخگوي نيازهاست؟
ازچه معياري استفاده شود؟
آيا ديگران از معياري که براي قضاوت در مورد اعمال و نتايج کارهاي آن ها استفاده مي شود آگاهي دارند؟
آيا معيارها ثابت اند يا طي زمان بايد تغيير کند؟
جواب سؤالات فوق به بهبود و افزايش انتقاد مثبت و مؤثر منجر مي شود .
19 ـ گوش دادن به نداي دروني :
افراد هميشه با خود ارتباط ذهني برقرار مي کنند، اين مکالمات دروني ساز و کاري است که باعث مي شود افراد از ارزشيابي ها و انتظارات خود آگاه مي شوند . هنگامي که انتقاد مي کنيد و يا مورد انتقاد قرار مي گيريد به مشاهده و شنيدن دنياي درون خود بپردازيد. وقتي به نداي درون خود توجه کنيد و آن ها را مورد بازنگري و تجديد نظر قرار دهيد، افکار بهره ور و متناسب با شرايط و محيط جديد بوجود مي آيد؛ زيرا احساسات برافروخته شما، کنترل شده و به شما کمک مي کند تا صداي قدرت انتقاد مؤثر و مثبت را بشنويد .
20 ـ حفظ آرامش و خونسردي :
نداشتن آرامش در زمان انتقاد به تضعيف انتقاد منجر مي شود. اگر فردي قادر به حفظ خونسردي، آرامش و هوشياري در زمان مواجهه با انتقاد باشد، مي تواند احساسات خود را کنترل کند و بهره وري خويش را افزايش دهد. به علاوه فرد قادر به ارزيابي شرايط به طور دقيق بوده و پاسخ مناسبي را به آن شرايط خواهد داد .
در جهان امروز نقش احساسات و افکار انساني در توسعه و تکامل انسان ها، سازمانها و جوامع پر رنگ گشته است و برقراري ارتباطات و هم انديشي بين آن ها از اهميت بيشتري برخوردار گشته است. اگر فردي آگاه و توانمند نسبت به احساس و عملکرد ضعيف و نامطلوب افراد يا واحدهاي ديگر به طور مطلوب و مفيد اظهار نظر کند از قدرت انتقاد مؤثر و مثبت بهره برداري کرده است، او به خوبي به نقاط قوت و ضعف طرف مقابل واقف است و درصدد تقويت نقاط قوت و حذف نقاط ضعف وي برمي آيد، به علاوه به آگاه سازي وي از فرصت ها و تهديدات محيط مي پردازد. مديران آگاه براي اصلاح و توسعه فردي، گروهي و سازماني و نيز براي انتقال دانش و مهارت خود به ديگران و اصلاح آن ها لازم است تا از قدرت انتقاد مثبت برخوردار باشند چرا که در فرايند مشاوره علاوه بر مهارت فني، مهارت انساني و رفتاري حائز اهميت بسياري است. از سوي ديگر هر انساني که مورد انتقاد قرار مي گيرد با بکارگيري هوشمندانه و به دور از تعصب و احساس، مي تواند به اصلاح دانش، نگرش و مهارت هاي خود اقدام کند. در مجموع انسان ها نيازمند انتقاد کردن و انتقاد پذيري مؤثر و مثبت براي تکامل خود، گروه و سازمان هستند. اين نقد؛ افراد، سازمان ها و جوامع را به سوي تعالي سوق مي دهد در حالي که نقد منفي روحيه خصومت و پرخاشگري و تضاد را گسترش داده و افراد و سازمان ها را به سوي عدم بهره وري از منابع انساني و مادي و در نهايت نابودي آن ها سوق مي دهد
منبع:روزنامه تفاهم