خلاصه اي از پيام ها ، سخنراني ها و مصاحبه هاي شهيد علامه سيد عارف حسين الحسيني
امروز كل كفر در برابر ايران صف آرائي كرده است
سخنراني شهيد به مناسبت هفته دفاع مقدس
بسم الله الرحمن الرحيم
محرم الحرام ماهي است كه در آن يزيديان بر حسينيان تهاجم كردند ، اما در اين معركه حق و باطل ، حسينيان به تمام اهداف خود رسيدند و يزيديان شكست خوردند. سيدالشهدا در اين نهضت خونين با تقديم خون خويش ، خط فاصلي بين حق و باطل به وجود آورد.
اين ماه مصادف است با روزي كه در آن نماد يزيديت و شيطان بزرگ امريكا حزب بعث لائيك عراق را وادار به حمله به جمهوري اسلامي ايران كرد. اين در حالي بود كه در ايران انقلاب اسلامي تازه به پيروزي رسيده بود. در اثر حمله 22 سپتامبر 1980 صدها هزار تن از كودكان ، زنان و مردان جمهوري اسلامي ايران شهيد ، مجروح يا آواره شدند ، شهرهاي آباد به ويرانه هايي تبديل شدند و خطه وسيعي دچار نابودي گرديد. اين اولين اقدام ظالمانه و متجاوزانه صدام و نيز دين ستيزي حزب بعث عراق نبود. شهادت فيلسوف بزرگ جهان اسلام شهيد سيد محمدباقر صدر ، قتل صدها علماي ديگر ، ظلم و جنايت ، قتل و غارت ، تبعيد ، زندان و جنايت هاي ديگر ، از اقدامات شوم و هميشگي آنان است.
امروز جنايات صدام عليه جمهوري اسلامي ايران از پشتيباني كفر جهاني برخوردار است. رسانه هاي دنيا به صراحت گفتند كه شوروي ، آمريكا ، فرانسه و ديگر حكومت هاي كافر و دشمنان اسلام ، حامي صدام اند.
از طرف ديگر در خطه اي از زمين ، در اثر فداكاري هاي صدها هزار تن ، بعد از يك دوره طولاني ، انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و صيانت از آن وظيفه تمامي مسلمين جهان است. گويا امروز كل كفر در مقابل اسلام صف آرائي كرده است. صدام و همراهان او ، مزدوران اين كفر جهاني اند ، لذا در چنين اوضاعي صحبت از صلح با صدام مترادف است با صلح كفر با اسلام و يزيديت با حسينيت.
امروز شش سال از اين جنگ گذشته است. مسلمانان ايران به رهبري رهبر جهان اسلام ، حضرت امام خميني مدظله العالي در مقابل كفر جهاني استقامتي را ابراز كردند كه نمونه و اسوه اي براي جهان اسلام است. اما ما بايد به خود بنگريم كه تا چه حد به وظيفه مان عمل كرده ايم. از يك طرف صدها هزار كودك ، جوان ، زن و مرد با تقديم خونشان از اسلام صيانت مي كنند و از طرف ديگر و در پشت جبهه انقلاب اسلامي ، ما بايد توطئه هاي ابرقدرت ها را خنثي كنيم. خدا نكند سكوت و چشم پوشي ما موجب ضربه اي به انقلاب اسلامي شود كه فرداي قيامت در محضرت خدا و رسولش مسئول خواهيم بود.
23 سپتامبر آغاز هفته جنگ است. تمامي جهان اسلام ، سازمان ها ، علماي اسلام و هر مسلماني وظيفه دارد كه امروز در جنگي كه ان شاءالله با پيروزي اسلام تمام مي شود ، در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب ، از هر راه ممكني ، به حمايت از انقلاب اسلامي بپردازد و متعهد به احياي انقلاب اسلامي در كل جهان باشد. ان شاءالله آن روز ، دور نخواهد بود كه عالم انسانيت ، وعده قرآن را محقق خواهد ديد كه: «هو الذي ارسله بالهداي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون»
از خداوند متعال پيروزي اسلام و مسلمين را به رهبري امام خميني در مقابل كفر و استكبار مسئلت مي دارم. والسلام علينا و علي عبادالله الصالحين.
ترك جهاد با اسرائيل زمينه ساز خواري مسلمين است
سخنراني شهيد در سمينار نجات از اسرائيل
«واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا» آل عمران /103
بعد از جنگ دوم جهاني ، دنيا به دو بخش عمده تقسيم شد: بخش و بلوك روسي و بخش و بلوك امريكائي. اينها قاعدتا بايد از تلفاتي كه جنگ جهاني اول و دوم به دنيا وارد كرد، درس مي گرفتند ، لكن به جاي عبرت گرفتن ، سبقت گرفتن در تهيه و فروش سلاح را شروع كردند؛ به جاي صرف مال و افكار در تعمير جهان ، جهت نابودي انسانيت ، سلاح هاي مهلك را تهيه و انبار كردند. اين ابرقدرت ها بر نكته اي متفق شده اند و آن اينكه در جهان سوم دولت و حكومت هائي را تشكيل دهند كه هيچ رابطه اي با مردمشان نداشته باشند و گاهي بعضي از دولتمردان را بركنار كنند و افراد ديگري را به جاي آنان بگمارند تا بدين وسيله آنان را براي حفظ اقتدارشان هميشه محتاج و چشم دوخته به خود نگه دارند، لذا امروز شاهديد كه همه مسلمين جهان بر اخراج اسرائيل از سازمان ملل اتفاق نظر دارند و هدف مسلمين ، رهائي مردم مظلوم افغانستان از ظلم و استبداد روس هاست ، اما زماني كه جمهوري اسلامي ايران سعي دارد دولت اسرائيل را از سازمان ملل اخراج كند، اين دولت هاي غير منتخب مردم كه هدفشان حفظ منافع استعمار است ، با جمهوري اسلامي ايران مخالفت و يا سكوت اختيار مي كنند. چرا؟ چون هدف اين دولت ها رضايت ابرقدرت هاست.
كار دومي كه اين بلوك ها انجام دادند ، وسعت جغرافياي كشورهاي خودشان بود كه با تجاوزي بي رحمانه به كشورهاي ديگر همراه بود. كار سوم آنان مسلط كردن جنگ به كشورهاي ضعيف و در كنار آن ، ايجاد مسائلي براي اين كشورهاست. مثلا كشور پاكستان را آزاد كردند ، ولي در كنار آن مسئله كشمير را به وجود آوردند. كشورهاي عربي چون لبنان ، سوريه و عراق آزاد شدند ، ولي در كنار آن كشور ناجوري چون اسرائيل را تشكيل دادند. اين استراتژيك ابرقدرت هاست. آمدن شوروي به افغانستان با بيش از 100 هزار نيرو ، ناشي از همين استراتژي است. آنان وقتي مشاهده كردند كه در اواخر سال 1977اسلام خواهي در مردم ايران بيشتر شده است و نهضت هاي اسلامي روز به روز قوي تر مي شوند، روسيه دولت تركيه را به كار گرفت و تركيه جهت تامين منويات روسيه تا جائي پيش رفت كه با شعائر اسلامي نيز مخالفت كرد.
اكنون با پيروزي انقلاب اسلامي ايران كه همه جا صحبت از عظمت اسلام است ، آنان پي برده اند که اسلام قدرت سوم جهان است، لذا شوروي با ترس از اينكه مبادا فردا ميليون ها مسلمان شوروي نيز با بيداري اسلامي دردسري براي او ايجاد كنند، مستقيما ارتش خود را وارد افغانستان كرد. شما مي دانيد كه بعد از فتح خرمشهر ، وزير خارجه آمريكا گفته بود كه هم اكنون اسلام خطري براي ما شده است.
امروز ما مي بينيم كه شوروي با ورودش به افغانستان با خون ، ناموس و اموال ما بازي مي كند و اين به خاطر خوف از اسلام است. اما اكنون وظيفه ما چيست؟ آيا با تقديم لايحه در سازمان ملل مي توانيم مسئله افغانستان را حل كنيم؟ هرگز! تاريخ بهترين استاد است. ما بايد از تاريخ درس بگيريم. 38 سال از مسئله فلسطين مي گذرد. اگر سازمان ملل مي خواست اين مسئله را حل كند ، تا حالا حل كرده بود. سازمان ملل انبار قراردادها عليه اسرائيل است ، اما اسرائيل از ظلم و جنايتش بازنمانده است. شما مشاهده مي كنيد كه همه كشورهائي كه ركن سازمان ملل اند ، نقشه هايشان وجود دارد و حد و مرز هايشان مشخص است. تنها كشوري كه با وجود اين نقشه ها ، مرزهايش معلوم نيست، اسرائيل است.
در سال 1948 و هنگام تاسيس ، كشور اسرائيل مرز نداشت و در جنگ با كشورهاي عربي ، مرزهايش توسعه يافت. در سال 1972 مرزهايش توسعه بيشتري يافت و بعدها هم اين وضع ادامه پيدا كرد. اسرائيل امروز به اين هم اكتفا نمي كند ، بلكه در مجلس ملي اسرائيل جمله اي نوشته شده است كه ترجمه عربي اش اين است كه: حدوداً يا اسرئيل من النيل الي الفرات: اي اسرائيل! مرزهايت محدود به جولان نيست ، حدودت محدود به سينا و اردن نيست ، بلكه حدوت از نيل تا فرات است!» در اين مرزها مقامات مقدسه بعضي از كشورهاي اسلامي نيز كه اسرائيل مدعي مالكيت آن است ، وجود دارند. اكنون اگر به اميد سازمان ملل بنشينيم و ببينيم كه سازمان ملل مسئله افغانستان را حل و فصل نمايد ، اين اشتباه ماست ، اين خوش بيني ماست. استعمار ديده است كه در افغانستان مجاهدين مسلمان با سلاح محدود ، اما عشق به اسلام و قرآن در مقابل شوروي چگونه استقامت مي كنند ، لذا با مشاهده اين وضع ، امروز بلوك هاي استعماري دست به دست هم داده اند و سازشي را آمده مي كنند كه طبق آن دولتي را در افغانستان تشكيل دهند كه به جاي حفظ منافع اسلام و مسلمان ها ، منافع شرق و غرب را تامين كند. شوروي ، آمريكا يا دولت ديگري نمي تواند در ژنو يا جاي ديگر بنشينند و چنين لوايحي را تصويب كنند ما مسئله افغانستان را يك مسئله اسلامي مي دانيم. افغانستان متعلق به ملت مظلوم افغانستان و همه مسلمين است.
عرض مي كنم كه پنج يا شش جنگ بزرگ بين اعراب و اسرائيل رخ داد و اعراب پيروز نشدند. چرا؟ چون در اين جنگ ها اعراب با ا تكا به استعمار سرخ و يا سياه به مقابله اسرائيل رفتند در حالي كه همين استعمار سرخ و سياه به مقابله اسرائيل رفتند ، در حالي كه همين استعمار سرخ و سياه اسرائيل را يك وجود ناجور ساخته اند. اگر امريكا اسرائيل را تاسيس نمي كرد و روسيه آن را به رسميت نمي شناخت ،امروز اسرائيلي وجود نداشت. اگر اين طور به مقابله با اسرائيل برويم ، نتيجه آن شكست خواهد بود. با فكر اسلامي ، سياست قرآني ، اخوت اسلامي و وحدت همدلي است كه مي توانيم اسرائيل را از صفحه روزگار محو كنيم. مسئله افغانستان را نيز مي توانيم با عزت حل و فصل كنيم. مثل مسئله فلسطين كه متعلق به همه مسلمين است ، مسئله افغانستان هم متعلق به همه مسلمين است. غلطي كه اعراب انجام دادند و مسئله فلسطين را مسئله اي عربي تلقي كردند. نبايد تكرار كرد. مسئله افغانستان را افغاني دانستن نيز ما را دچار شكست خواهد كرد. لذا همه مسلمين بايد با به كارگيري فكر و شمشير ، مسئله فلسطين و افغانستان را حل نمايند. جهاد با لسان، با قلم ، جهاد سياسي و با شمشير.
اميرالمؤمنين مي فرمايد: «ترك كننده جهاد ذليل خواهد شد.» اگر مي خواهيم عزت كسب و فلسطين و افغانستان را آزاد كنيم، بايد اين كار را با جهاد بكنيم. متاسفانه كشورهائي تا ديروز مي گفتند ما به جاي شمشير ، از طريق جهاد سياسي اسرائيل را نابود و فلسطين را آزاد خواهيم كرد، اما زماني كه در سازمان ملل وقت جهاد سياسي رسيد ، اين كشورها كجا رفتند؟ ما مسئله افغانستان را با جهاد مي توانيم حل كنيم ، اما با لايحه و سازمان ملل به جايي نخواهيم رسيد.
والسلام عليكم
او با قلم و خون خود اسلام ناب را به جامعه عرضه داشت
سخنراني شهيد در سمينار بزرگداشت شهيد آيت الله سيد محمدباقر صدر در شهر راولپندي پاكستان
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين. والصلاه علي محمد و آله الشاهدين المنتجبين. فقد قال العظيم اعوذبالله من الشيطان رجيم. ان الذين عندالله الاسلام.آل عمران 19
برادران عزيز و مهمانان گرامي ! در اين محفلي كه شما در آن تشريف داريد ، در باره حيات شهيد صدر عرايضي را تقديم شما مي كنم.
اين حقيقت آشكاري است كه امروز دشمنان اسلام و استعمار در مقابل اسلام مشغول توطئه هايي هستند ، اما در هر مقطعي كه اسلام و استعمار با هم درگير شدند ، اين اسلام بوده كه كفر و استعمار را شكست داده است؛ لذا استعمار هميشه از پشت به اسلام ضربه زده است. يكي از روش هاي استعمار اين است كه اسلام را آن طور كه مي خواهد معرفي مي كند. يكي از اهداف تشكيل چنين محافلي اين است كه اسلام را طوري بفهميم كه خدا مي خواهد و پيامبر اكرم(ص) آن را براي ما آورده است ، نه آن طور كه استعمار مي خواهد و از آن خشنود است. لذا تا زماني كه اسلام اصيل و ناب را نفهميم ، اسلام استعمار را تشخيص نخواهيم داد.
هدف از اين سمينار اين است كه از شخصيت هائي تكريم و تجليل مي كنيم كه در هر زمان كوشيدند اسلام را طوري معرفي كنند كه حضرت محمد مصطفي آن را آورده بود. شهيد صدر از همين شخصيت ها بود كه با زبان ، قلم و خونش ، اسلام ناب را به جامعه ارزاني داشت. براي ناكام ساختن توطئه هاي استعمار لازم است چنين محافل و سمينارهائي را برگزار و به وسيله آن ، اسلام ناب را معرفي كنيم. هدف دوستان ما از اين سمينار آن است كه به وسيله افكار شهيد صدر ، اسلام ناب را بشناسيم. با شناخت اسلام ناب مي توانيم اسلام هائي را كه كفار و مشتركين ارائه كرده اند ، تشخيص بدهيم و رد كنيم.
شهيد باقر صدر فقيه ، متفكر و فيلسوف بزرگ اسلامي بود. شخصيت وي ، شخصيت جامعي بود، بدين معنا كه وقتي به تفسير او نگاه كنيم ، مي بينيم كه او يك مفسر قرآن يگانه است. وقتي به فقه او نگاه مي كنيم ، او را يك فقيه عظيم مي بينيم. در ميدان فلسفه ، شهيد صدر يك فيلسوف بزرگ است در علوم مختلف ، مهارت هائي را كسب كرده است.آيت الله شيخ مجتبي لنكراني در نجف اشرف راجع به كتاب «فلسفتنا»ي شهيد صدر مي گفت: «هنگامي که كتاب مزبور چاپ شد و به بازار آمد ، در بغداد به دست يك فرد موفق كمونيست رسيد. آن فرد كمونيست از اول تا آخر كتاب را با دقت مطالعه كرد و بعد پرسيد كه اين كتاب را كي نوشته است؟ پاسخ دادند طلبه جواني در نجف اشرف (چون آن زمان شهيد طلبه جواني بود). آن فرد كمونيست گفت: «گوئي ايشان باني اين فلسفه است و اين مكتب را خودش بنا نهاده است ، چون كاملا به ضعف هاي اين مكتب آشناست و بدين وسيله كل ساختمان را خراب كرده است!»
شيخ لنكراني اين استاد بزرگوار مي فرمود: «كتاب ـ فلسفتنا و همچنين «اقتضادنا» كتاب هاي بي نظيري هستند كه امثال آنها نوشته نشده است.»
آقاي محقق راجع به كتاب «اقتصادنا» داستاني را نقل مي كرد: «يك مرتبه يك طلبه افغاني كه در شوروي تحصيل كرده بود به نجف آمد و خواست با شهيد صدر ملاقاتي داشته باشد. من از او پرسيدم چرا با اين همه شخصيت هاي علمي به سراغ شهيد صدر مي رويد؟ طلبه افغاني گفت: زماني كه من مشغول تحصيل در شوروي بودم و كتاب شهيد صدر به بازار آمد ، دولت روس اعلام كرد با هر كسي كه اين كتاب را داشته باشد برخورد خواهد شد. يعني مسكو از قلم شهيد صدر در هراس است.»
استعمار مي دانست علماي كشورهاي اسلامي ، اسلام را به صورت واقعي عرضه مي نمايند ، لذا استعمار توطئه كرد تا روح اسلام را تبديل كند ، يعني اسمش اسلام باشد ، ولي روح آن اسلامي نباشد.
توطئه دوم استعمار اين بود كه علماي متعهدي را كه سد راه اهداف شوم آنها بودند، از صحنه حذف كند. اينها همان علمائي بودند كه اجازه نمي دادند آمريكا و شوري در امور مسلمين مداخله كنند و به اهداف مسلمانان خسارتي وارد نمايند؛ لذا متفكر عظيمي چون شهيد صدر را از ما مسلمانان گرفتند.
ما امروز در اينجا جمع شده ايم تا به نظام اسلام ، فلسفه و ديگر موضوعات ، از منظر و ديد افكار شهيد بنگريم ، شهيدي كه واقعا يك متفكر جامعه اسلامي بود. ما امروز بايد افكار شهيد را مشعل راه خود قرار دهيم تا به وسيله آن توطئه هاي دشمنان اسلام و استعمار را ناكام نمائيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
منبع: ماهنامه شاهد ياران، شماره 48