شهيد مفتح از منظرشهيد آيت اله دکتر بهشتي
مرحوم دكتر مفتح از دوستان قديم من بودند و اولين آشنايي ما با هم در سال 1325 بود كه به من به قم مشرف شدم. در آن موقع كه درس كفايه مرحوم آقاي داماد را مي رفتم، ايشان هم در همان درس حاضر مي شدند و هم چنين در درس مكاسب هم با هم بوديم. آشنا بوديم. دوست بوديم.بعد در قم يك گروه فعال فرهنگي به وجود آورديم و ايشان در آن گروه عضويت داشتند. در فاصله سالهاي 1333 و 1336 دبيرستان دانش را به عنوان يك دبيرستان مترقي فرهنگي اسلامي تأسيس كرديم. بعد از يك سال، آقاي دكتر مفتح به عنوان دبير همكاري را آغاز كردند و يكي دو سالي رسما با آنجا همكاري داشتند. در اواخر سال 1339 و اوايل 1340، كانون اسلامي دانش آموزان قم را به وجود آورديم و شهيد مفتح مسئوليت اين كار را رسما پذيرفتند و همكاري داشتند. بعد يك كار تحقيقي را آغاز كرديم که ايشان نيز عضويت داشتند.در جلسات بحثي كه روزهاي پنجشنبه با عده اي از برادرها داشتيم، ايشان هم بودند و به هر حال همين طور باهم مأنوس بوديم تا سال 1349 كه من در تهران بودم و شهيد مفتح هم به تهران آمدند و ما با هم همسايه بوديم و انس و آشنايي و همكاري بيشتر بود و يك فعاليت تحقيقاتي را شروع كرديم. در شوراي مركزي روحانيت مبارز تهران، من و ايشان عضو قسمت شميرانات بوديم و در شوراي مركزي هم بوديم. به هر حال با هم دوستي و همكاري نزديك داشتيم. ايشان در جريان انقلاب در سال 41 و 42 شركت فعال و مهيج داشتند و بعد هم در اين دوره اخير در راهپيماييها و ايجاد جلسات، نقش زيادي داشتند. وقتي كه به مسجد جاويد رفتند به عنوان امام جماعت، آنجا پايگاهي بود براي سخنرانيهاي موثر و سازنده. بعد به مسجد قبا رفتند و نماز عيد فطر قيطريه را برگزار كردند. در راهپيمايي روز 4 شوال، 16 شهريور زخمي شدند. اما در مورد رابطه ايشان با امام بزرگوار امت بايد بگويم آقاي مفتح از شاگردان امام بودند در درس امام حاضر مي شدند و بعد هم در مدتي كه امام در نجف بودند، ايشان با امام ارتباط داشتند. امام هم به ايشان علاقه داشتند و پس از شهادتشان پيامي دادند كه نشان دهنده اين رابطه است.
در ارتباط با وحدت روحاني و دانشجو، مسئله اين است كه دستهاي بيگانه و دستهاي كفر و ظلم در جامعه ما همواره كوشيده است كه نسل جوان را به سوي فرهنگ خودشان بكشانند و از فرهنگ اسلام بيگانه كنند و از اين طريق نوع خطرناكي از خود بيگانگي را در جامعه به وجود بياورند. خوشبختانه همواره اين علاقه وجود داشته است كه عده اي بر ضد اين توطئه شوم حركت كنند و موفق هم باشند يك دسته از دوستان ما از اين گروهند كه هم تحصيلات حوزه اي هم دانشگاهي دارند. ما هم در حوزه تدريس كرديم و هم در دانشگاه و هم در آموزش و پرورش با روشنفكران متعهد بوديم، هم با روحانيت، در ميان چهره هاي اخير مرحوم آيت الله طالقاني جزو پيشگامان بودند.
شهيد مفتح از منظرشهيد حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر
در مورد برادر عزيز و شهيدمان آيت الله دكتر محمد مفتح، من از حدود سال 1332 با ايشان آشنايي داشتم.اولين مرتبه ايشان را در حوزه علميه قم يافتم به عنوان يكي از طلاب فاضل و با استعداد و درسخوان حوزه، در آن سالها معمولاً طلبه هاي فاضل، درس اساتيدي را انتخاب مي كردند كه بيشتر حالت تحقيقي داشت و ايشان در اينگونه مجالس حوزه اي و درسي شركت مي كردند. بعدها ايشان به عنوان يك مدرس در حوزه علميه قم، مدرسي كه فلسفه را خوب فهميده بود و خوب درس مي گفت، به اصول و فقه خوب آشنا بود و گذشته از درسهاي حوزه اي، فقه و اصول و ادبيات، به دروس دانشگاهي و علمي جديد هم آشنايي و علاقه داشت و دكتراي الهيات را در دانشگاه تهران گذرانده بود، خيلي زود مورد استقبال قرار گرفت. درس ايشان و معلومات ايشان بدينگونه بود كه به صورت استاد در آن دانشكده مشغول تحصيل شدند و البته سابقه فرهنگي ايشان از ديرباز بود و هميشه ايشان علاقه به مسئله تربيتي و تعليم داشتند و در عين حال فردي مبارز و سختكوش و جدي بودند. در سالهاي 38-39 ما شاهد خبرهاي پرشور ايشان در استان خوزستان بوديم. بعد از آن به عنوان كسي كه پيشقراول بودند، در سخنرانيهاي داغ و پرشور شركت مي كردند و دنباله مبارزات ايشان همراه بود با انقلاب اسلامي در سالهاي اخير و از پيش كسوتان مبارزه بودند. چهره ايشان براي همه شناخته شده بود. نماز عيد فطر را ايشان با سخنراني داغ برگزار كردند و بعداً راهپيمايي شد كه مبدأ تمام راهپيماييها در سراسر كشورمان شد. يادش گرامي و روحش شاد باد. اميدوارم كه دانشجويان عزير ما و طلاب حوزه علميه قم ما بتوانند راه ايشان را ادامه دهند.
منبع: ماهنامه شاهد ياران، شماره 14