آيا بايد شرايط پرورش استعداد کودکان تيزهوش را فراهم کرد؟
-(2 Body)
|
آيا بايد شرايط پرورش استعداد کودکان تيزهوش را فراهم کرد؟
Visitor
437
Category:
دنياي فن آوري
خانم جوآن فريمان، پروفسور روانشناسي از انگلستان در يک تحقيق دراز مدت در مورد کودکان تيزهوش به نتايج تعجب آوري رسيده است. اين سوال هميشه مطرح بوده که آيا بايد کودکان استثنايي از شرايط خاصي براي پرورش استعدادهايشان برخوردار باشند يا نه؟ در اين مورد حتي متخصصان اقتصاد و بازرگاني هم اظهارنظر مي کنند و از کمبود استعدادهاي استثنايي در زمينه اقتصاد و بازرگاني شکايت دارند. پروفسور فريمان تمام زندگي شغلي خودش يعني 35 سال را به تحقيق در اين زمينه اختصاص داده، که آيا کودکان تيزهوش بايد از امکانات خاصي براي پرورش استعداد خود برخوردار شوند يا نه؟ اين پروفسور روانشناسي طي اين تحقيقات طولاني مدت به نتايج تعجب آوري دست يافته، او معتقد است که اغلب کودکان تيزهوش انسان هاي ناموفقي هستند. طي اين تحقيقات پروفسور فريمان از سال 1974 يک گروه 210 نفري از کودکان تيزهوش را طي 30 سال همراهي کرد، در بين آنها نه تنها رياضيدانان استثنايي بلکه نوابغ هنري هم وجود داشتند. علاقه و توجه پروفسور فريمان مشاهده و بررسي تجربي چگونگي استفاده اين کودکان از استعداد فوق العاده خودشان بود. نتيجه تعجب آور اين بود که از 210 کودک استثنايي فقط شش نفر موفق شدند از استعداد خاص خودشان استفاده کرده و به شغل فوق العاده اي دست يابند که اين فقط سه درصد جمعيت کلي مي شود. پس سرنوشت 204 نفر بقيه چه شده است؟ چرا آنها نتوانستند از استعداد استثنايي خودشان استفاده کنند؟ به نظر پروفسور فريمان فاکتور هاي متفاوتي دليل اين عدم موفقيت بوده است که عبارتند از 1) جاه طلبي زياد 2) توجه پيش از حد والدين 3) فشار زياد والدين 4) ضعف شخصيتي (يعني عدم پشتکار و صبر) و آخرين فاکتور که همان سرنوشت است. کودکان استثنايي معمولا تحت مراقبت هاي عاطفي شديدي هستند. انتظار بيش از حد معلمان، کمبود وقت آزاد و عدم امکان بازي هاي کودکانه، خسته کنندگي ساعات درس و اينکه کودکان تيزهوش همواره به وسيله همکلاسي هاي معمولي خودشان مورد تمسخر قرار مي گيرند و توقع و فشار بيش از حد والدين موجب مي شود آنچه که يادگيري آن براي اين کودکان شبيه بازي است تبديل به زجرکشيدن شود. تحقيقات نشان داده که حتي دو کلاس يکي کردن هم يکي از فاکتور هاي منفي است، زيرا اين پرش موجب مي شود که کودک دوستان و همکلاسي هاي خودش را ترک کند و در کلاس جديد به علت اينکه کوچک تر از سايرين است به ندرت دوستي پيدا کند، اين به حدي است که اين کودکان هنگام بزرگسالي دايم در غم کودکي از دست رفته خود هستند. کودکان تيزهوش استثنايي معمولا در اثر فشار والدين و معلمان نتايج امتحاني خوبي به دست مي آورند، ولي سوال اين است که، آنها چه شرايط روحي بعدا در دانشگاه و در محل کار خود خواهند داشت؟ پروفسور فريمان در پاسخ به اين سوال، سوال ديگري را مطرح مي کند: «آيا استعداد فوق العاده وقتي شخص از افسردگي شديد رنج ببرد به او کمکي مي کند؟» او مي گويد: «تحت فشار قرار دادن کودکان تيزهوش باعث مي شود که اين افراد به علت کمال گرايي ذاتي فلج شوند، ضمنا تنها معرفي يک کودک به عنوان تيزهوش به ديگران توقع بالايي را ايجاد مي کند.» پروفسور فريمان تجربيات تحقيقي خود را در کتابي با عنوان (Gifted Lives) آورده و در آن سرنوشت تعداد زيادي از کودکان استثنايي را نوشته است که تمامي آنها نشان دهنده اين است که تيزهوش بودن يک کودک حتما منجر به موفقيت او در بزرگسالي نمي شود. براي مثال يک نابغه رياضي پسربچه اي است که در هشت سالگي شروع به تحصيلات دانشگاهي خود مي کند، او هم بعد از مدتي دانشگاه را ترک مي کند و مخارج زندگي خودش را از طريق کار در فست فوت مک دانلد تامين مي کند، او تازه در 23 سالگي تصميم مي گيرد دوباره به دانشگاه باز گردد و دنباله تحصيلش را ادامه دهد. در اينجا آدم از خودش سوال مي کند که واقعا يک بچه هشت ساله هر چقدر هم نابغه باشد در دانشگاه و بين بزرگسالان چه مي کند؟ او هنوز روحا يک بچه هشت ساله است که خارج از محيط علمي يک کودک است و نياز به بازي و شيطنت هاي کودکانه دارد. پروفسور فريمان در مصاحبه اي که با مجله روانشناسي امروز داشته، در مورد نتيجه تحقيق 30 ساله خودش تاکيد فراوان به اين نکته مي کند، که «کودکان تيزهوش همانند ساير افراد، انسان هايي کاملا نرمال با احساسات و عواطف انساني هستند.» ولي متاسفانه آنها تحت فشار زياد و توقع و انتظار بيش از حد اطرافيان قرار مي گيرند و معمولا ديگران آنان را انسان هايي عجيب، غيرعادي و غمگين تصور مي کنند، در حالي که آنچه که آنها بيش از همه به آن نياز دارند، پذيرش اين است که آنها هم انسان هايي کاملا نرمال هستند و بايد به آنها شانس و اجازه داده شود که آزادانه استعداد هاي خودشان را پرورش دهند. البته والدين کودکان تيزهوش بايد به موقع امکانات مناسب براي پرورش نبوغ فرزندشان را فراهم نموده و از او حمايت و پشتيباني کنند، اما نبايد با او رفتار متفاوتي داشته باشند. بدون حمايت و پشتيباني والدين کودکان استثنايي توانايي هاي خودشان را ناديده مي گيرند تا جلب توجه نکنند. در اينجا اين سوال پيش مي آيد، که چگونه مي توان نبوغ کودکان را تشخيص داد؟ در اين مورد پروفسور فريمان مي گويد: «بهره هوشي بالا به تنهايي نشانه نبوغ نيست، بلکه بايد کيفيت نبوغ را شناخت که متاسفانه اين کيفيت قابل اندازه گيري نيست. اما مشخصات آن عبارتند از: کنجکاوي، نياز فراوان به نوآوري و تلاش براي تغيير يا بهبود قوانين براي مثال تغيير يا بهبود روش بازي و...» منبع:www.aftabir.com ارسال توسط کاربر محترم سايت : mohamadaminsh
|
|
|