جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مطهري؛ شهيد سترگ انديشه و مكتب
-(4 Body) 
مطهري؛ شهيد سترگ انديشه و مكتب
Visitor 396
Category: دنياي فن آوري
بر اهل فن پوشيده نيست كه استاد مطهري قبل از هر نوع تخصص علمي يك فيلسوف بود. يعني در مقام مقايسه معلومات متنوع بايد او را متخصص در فلسفه اسلامي دانست. او به ساير علوم مانند فقه، اصول تغيير، حديث و تاريخ از همه ديد مي‌نگريست. در هر مبحثي وارد مي‌شد. زير بناي فكري او فلسفه بود و از همين ديدي به عنوان اصل مسلم غيرقابل ترديد كه ريشه همه علوم است آن مبحث را طرح مي‌كرد. در عين حال اصرار و بلكه تمايل نداشت اصطلاحات فلسفه را به كار برد و جا و بيجا وارد معقولات گردد.
او هرچه مي‌گفت و مي‌نوشت برايش به صورت معقول درآمده بود. از فلسفه به شدت دفاع مي‌كرد و نقد منتقدان را داوري سطحي وجود فكري و نشاي از عدم نيل به اعماق فلسفه و لمس نكردن ژرفاي آن ميدانست. او اصرار داشت كه بسياري از مسايل ماوراءالطبيعه مانند ربط حادث به قديم، حقيقت روح و نفس، اثبات واجب الوجود جز از راه فلسفه ميسر نيست متد فلسفي او فلسفه متعاليه ملاصدرا بود و آن را به طور مستوفي از محضر امام امت آموخته بود.
به جرأت مي‌توان گفت مرحوم استاد مطهري از اسلام و حقايق آن با تمام وجود دم مي‌زد و در اندرون خود جهاني از معرفت و بينش اسلامي بود و عشق به اسلام با روح او عجين گرديده بود و حقيقتاً خدايش را با آن عشق مي‌پرستيد. او با اسلام زندگي مي‌كرد و با اسلام تنفس مي‌كرد، هر چه درباره اسلام مي‌گفت و مي‌نوشت از اعماق روحش سر مي‌زد و از سويداي دلش برمي‌خاست و هنگامي كه مي‌ديد دانشمند متفكري مانند «اقبال لاهوري» از اسلام و قرآن دكتر «يونس اپيكچي» از اساتيد مجرب دانشگاه‌هاي ايران و آلمان و برنده جايزه خوارزمي سال 1377 در بخش بين‌المللي است وي از سال 1359 تا امروز در آلمان به سر مي‌برد و به عنوان مدرس، محقق و سرپرست دانشكده شيمي در دانشگاه گينس آلمان فعاليت مي‌كند.
فرصت را مغتنم شمرديم و با استاد كه چندي قبل به ايران آمده بود گفت و گويي انجام داديم كه آن را در زير مي‌خوانيد: «آقاي دكتر شما به عنوان كسي كه سال‌ها، استاد دانشگاه‌هاي ايران و آلمان بوده‌ايد، تفاوت‌هاي آموزشي چنان عاشقانه دم مي‌زد مسرور مي‌گرديد.
نكته قابل توجه آن كه استاد مطهري به همان اندازه كه در فلسفه اسلامي متبحر بود، از فلسفه و مكتب مادي به كمك ترجمه‌هاي فارسي و غربي و با تماس با اهل فن اطلاع يافته بود و در رد و ابطال آن قلم مي‌زد و مسلماً نوشته‌هاي وي و استادش «علامه طباطبايي در ايران و شايد در سراسر ممالك اسلامي در مقابله با مكتب در ماترياليسم ديالكتيك در بالاترين سطح علمي جاي دارد.
انديشه و مشي سياسي و اجتماعي شهيد مطهري ناشي و مقتبس از ايدئولوژي اسلامي و نحوه برداشت او از تعاليم اسلام بود. او را بايد يك عالم اسلامشناس و يك مصلح روحاني دانست كه به شيوه صد در صد اسلامي بودن دنباله روي از غرب يا التقاط ميان اسلام و شيوه‌هاي غربي طالب اصلاح جامعه بود از راه اصلاح حكومت و روحانيت مثل اين‌كه اين حديث شريف نبوي را نصب العين خود قرار داده بود در صنفان من امتي اذا صلحا امتي بالامراء و العلماء» تمام فعاليتها و كوشش‌هاي سياسي و اجتماعي او در اين خلاصه مي‌شد. آثار و تأليفات با توضيحاتي كه شرح آن را بيشتر خوانديد، در حد مسير ميسر، به كندوكاو در پيرامون آثار استاد شهيد سترگ انديشه و مكتب مي‌پردازيم: اسلامي بودن، وي همواره به اسلام مي‌انديشيد و اثري و فكري جز اسلامي از او سر نمي‌زد لهذا كليه آثار او حتي نوشته‌هاي فلسفياش اسلامي است. درحالي‌كه نويسندگان مشهوري مانند طه حسين، عباس عقاد و گروهي از نويسندگان خودمان را مي‌شناسيم كه اثر اسلامي هم دارند اما نوشته‌هاي ديگر هم فراوان دارند مرحوم مطهري چنين دو كشور را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ در آلمان سيستم آموزشي حالت كاربردي دارد. در آنجا دانشجويان، تنها در حدود 40 تا 50 واحد تئوري دارند. همه كارها عملي است. در ايران دانشجو در آزمايشگاه با دستورالعمل، كار مي‌كند اما در آلمان يك موضوع به دانشجو مي‌دهند و مي‌گويند خودت برو و تحقيق كن و نتيجه را بياورد، سيستم فعلي براي دانشجويان ايراني بسيار مضر است.
چرا كه مثلاً در رشته شيمي دانشجو بايد مواد و خاصيتها آن را كاملاً بشناسد. مي‌پرسم چند نفر از دانشجويان شيمي را مي‌شناسيد كه قادر بود و يك نويسنده متعهد اسلامي بود. مكتبي بودن، او همواره با توجه به مكتب و ايدئولوژي اسلامي چيز مي‌نوشت و چه بسيار كساني كه همواره در راه اسلام مي‌گويند و مي‌نويسند اما كار آنان محتواي مكتبي ندارد و در مقام تجزيه و تحليل به يك بينش خاص مكتبي منتهي نمي‌شود پيداست كه اين امتياز چيزي علاوه بر امتياز اول است.
هماهنگي با نيازها، او هيچگاه بر سبيل تفنن و سرگرمي قلم به دست نمي‌گرفت بلكه نيازهاي را مي‌سنجيد و ملاحظه مي‌كرد كه چه كتابي جايش خالي است و در كدام زاويه از فرهنگ انقلابي اسلام خلأ وجود دارد همان را پر مي‌كرد و لهذا كاري كه شخص ديگري منطق با مكتب به شايستگي انجام داده بود و نياز مبرمي به نوشته ديگري در آن باره احساس نمي‌شد بيجهت در آن وقت صرف نمي‌كرد مگر اين‌كه آن كار انجام يافته را ناقص و غير وافي به نياز روز تشخيص مي‌داد كه البته به فكر چاره مي‌افتاد استاد مطهري سخت به اين نكته توجه داشت و در اغلب نوشته‌هاي خويش به آن اشاره مي‌كرد. ضرورت اين نياز را از زبان خودش بشنويم، اين بنده از حدود بيست سال پيش كه قلم به دست گرفته مقاله يا كتاب نوشتهام تنها چيزي كه در همه نوشته‌هايم آن را هدف قرار داده‌ام حل مشكلات و پاسخگويي به سوالاتي است كه در زمينه مسايل اسلامي در عصر ما مطرح است. اين بنده هرگز مدعي نيست كه موضوعاتي كه خودش انتخاب كرده و درباره آن‌ها قلم فرسايي كرده است لازم‌ترين موضوعات بوده است تنها چيزي كه ادعا دارد اين است كه به حب تشخيص خودش از اين اصل تجاوز نكرده كه تا حدي كه برايش به چنين كاري باشند الان اساتيد و دانشجويان ايران وقتي در آزمايشگاه به مشكلي برميخورند، وقتي فلان ماده را ندارند، پروژه را متوقف مي‌كنند و منتظر مي‌مانند تا اين ماده از خارج وارد شود درحالي‌كه مي‌توانند اين ماده را در داخل كشور توليد كنند.
نكته ديگر اين‌كه در ايران دانشجو نمي‌داند دنبال چيست؟ دانشجو بايد بداند كه مشغول يادگيري چه چيزي است بايد رشتهاش را بشناسد وگرنه سرخورده و دلسرد مي‌شود. مهم نيست كه چند تا مقاله داشته است. بلكه مهم، آن است كه اين مقالات كجا چاپ مي‌شود و چه نيازي را در كشور مقدور است در مسايل اسلامي «عقده‌گشايي» كند و حتي الامكان حقايق اسلامي را آن چنان كه هست ارائه دهد فرضاً نمي‌تواند جلو انحرافات عملي را بگيرد. باري حتي الامكان با انحرافات فكري مبارزه نمايد مخصوصا مسايلي را كه دستاويز مخالفان اسلام است روشن كند و در اين جهت «الاهم فالاهم» را لا اقل به تشخيص خود رعايت كرده است (مقدمه كتاب عدل الهي)
- انقلابي و حماسه آفرين بودن: استاد مطهري كه طبيعتاً انقلابي بود نوشته‌هايش حتي آثار فلسفي او هم تحليلگر يك انقلاب و آرمانبخش و حماسه آفرين است نه يك انقلاب سياسي و اجتماعي كه انقلاب فكري و مكتبي كه خواننده بخواند و بفهمد و پس از فهميدن در جهت روح حماسي خود را در جامعه از دست داده است بايد اين روح حماسي را دوباره در كالبد مسلمانان دميد تا به اسلام مباهات كند و با غرور اسلامي به حركت درآيند. يعني همان حالت كه در ايران و تا حدودي در جهان اسلام پس از انقلاب اسلامي به چشم مي‌خورد.
- تحقيقي بودن، وي قلم روي كاغذ نمي‌برد مگر اين‌كه هدفش تحقيقي درباره مسأله‌اي بود و تا به طور دلخواه آن مسأله با دليل و برهان براي خودش روشن نشده بود آن را عرضه نمي‌كرد در نوشتن و نشر هرچه به نظرش مي‌رسيد عجله و اعتماد نمي‌ورزيد. بدون صرف وقت لازم و متناسب با هر مسأله و اعتماد نمي‌كرد چه برسد به اين‌كه بدان مباهات و فضل فروشي كند.
- جامع‌الاطراف بودن، مطالب را به طور جامع و مانع و به اصطلاح جامع‌الاطراف مورد بحث قرار مي‌داد، و اطراف و جوانب و نتايج و برداشت‌هايي كه ممكن است به غلط از آن‌ها بشود در نظر مي‌گرفت و جاي سوال براي خواننده باقي نمي‌گذاشت.
- عواطف را در نظر گرفتن در هنگام انتقاد احساسات و عواطف طرف مخالف را در نظر مي‌گرفت و احتياط لازم را در كيفيت طرح مسايل اصلاحي و انتقادي رعايت مي‌كرد تا بيش از آنچه لازمه يك انتقاد سالم و سازنده است با طرف خود برخورد پيدا نكند و مخالفان را بيجهت عليه خود نشوراند. نمونه اين احتياط كاري را در مقاله، «مشكل اساسي سازمان روحانيت» و انتقاد از گروهي كه دست به تأويل نادرست قرآن مي‌زنند مي‌توان ديد.
حسن اسلوب: عبارات و جملهها در سراسر آثار استاد مطهري يك نواخت، همدست، حكم، ساده و دلنشين است از تطويل و يا اجمال گويي بيجا و به كار بردن الفاظ و اصطلاحات علمي نامفهوم براي نوع خوانندگان اجتناب گرديده و حتي الامكان جمله‌هاي عربي ترجمه شده است. از لحاظ نظم و ترتيب و فصل‌بندي و به تبويب ابواب و نحوه ورود و خروج از مطلب، بسيار دقت به كار رفته و به بهترين وجه در نظر گرفته شده است همانطور كه در انتخاب عناوين اسامي كتب ذوق و سليقه كافي مبذول گرديده است. - بكار بردن تغييرات نو و ابتكاري: استاد مطهري گاه به گاه در تعبيرات، ابتكار و نوآوري هم دارد مانند «عوام‌زدگي» سال‌ها سني بود و بعداً شيعه شد و از اين قبيل ...
تنوع، و در نظر گرفتن همه اقشار: كمتر اتفاق مي‌افتد كه نويسنده‌اي در رشته‌هاي مختلف چيز بنويسد و در همه رشتهها به خوبي از عهده مطلب برآيد به طوري كه نزد متخصصان آن رشته از اعتبار و ارزش كافي برخوردار باشد. از شيخ بهايي نقل مي‌كنند كه گفت، غلبت كل ذي فنون و غلبني ذو فن واحد» يعني بر دانشمند داراي چند فن غلبه كرد اما دانشمند متخصص در يك فن بر من غلبه كرد.
اين يك حقيقت است كه ابعاد علمي انسان محدود است، و فوق كل ذي علم و عليم، و كسي كه در چند بعد مختلف علمي زحمت كشيده نمي‌تواند در برابر كسي كه تنها عمرش را در يك رشته صرف كرده عرض وجود و اظهار لحيه نمايد اما مثل اين‌كه استاد مطهري تا حدي اين قانون را شكسته و حسابها را به هم ريخته است و در هر رشته از عقلي و نقلي چيز نوشته و در سطح تخصص مي‌باشد.
مخلص كلام آنكه آثار استاد مطهري به منزله چارچوبي براي اين انقلاب بيسابقه و عقيم و بيانگر سير علمي و فكري و الهامبخش ايدئولوژي آن و منبع موثقي براي جويندگان و محققان در تاريخ باقي خواهد ماند و نام مطهري را براي هميشه همراه نام انقلاب اسلامي جاويد خواهد ساخت و او كه به شهادتش جاويد است. به علمش و آثارش نيز جاويد خواهد ماند همان طور كه خود او گفته است: عالم: از راه علم و از كانال علم به جامعه مي‌پيوندد.
مخترع، از راه اختراعش به جامعه مي‌پيوندد. معلم اخلاق از راه اندرزگويي به جامعه مي‌پيوندد. و شهيد از راه خون خودش به جامعه مي‌پيوندد و بدين وسيله خود را جاودان مي‌سازد يعني خون جاويد در اجتماع به وجود مي‌آورد.
منبع:نشريه سياست روز، 12/02/1380، استاد مرتضي مطهري.
ارسال توسط کاربر محترم سايت :j133719
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image