قيام درة الصدف، دختر عبدالله بن عمر انصاري به همراهي هفتاد زن
درة الصدف، دختر عبدالله بن انصاري از زنان دلير شيعه است. هنگامي که خبر ورود سر مبارک ابي عبدالله الحسين به حلب رسيد، عبدالله بن انصاري - پدر درة الصدف و از شيوخ شيعه- از شهادت امام گريست، در حالي که اين اشعار را مي سرود:
قل العزاء و فاضت العينان
و بليت رزاء و الاشجان
قتلوا الحسين و سيرو النسائه
حرم الرسول بسائر البلدان
منعوه من ماء الفرات بکربلا
و عدت عليه عصابه الشيطان
يعني امام حسين را کشتند و زنان و حرم رسول خدا را در ساير شهرها گردانيدند. او را از نوشيدن آب فرات در کربلا منع کردند و پيروان شيطان بر او شوريدند.
درة الصدف وقتي ديد حال پدرش منقلب شده، به پدر گفت: اي پدر پس از شهادت اهل هدايت خيري در زندگاني نيست. به خدا سوگند مردم را خواهم شوراند و سر مبارک را از دست آنها خلاصي خواهم داد و اسرا را نجات مي دهم و نيز سر مطهر را در خانه ي خود به خاک خواهم سپرد تا اينکه بر مردم روي زمين افتخار کنم؛ سپس درة الصدف خروج کرد و مردم حلب و نواحي را به کمک طلبيد و گروهي به وي پيوستند.
مورخان تعداد زناني که به ياري وي شتافتند را هفتاد زن نوشته اند که همگي لباس رزم بر تن کرده بودند و به سوي مرکب اسرا مي رفتند. با طلوع آفتاب نخستين علامت اسراي خاندان نبوت را مشاهده کردند و صداي گريه کودکان و نوحه سرايي و شيون زنان را شنيدند و آنان نيز گريستند و
کمين گرفتند. سپاه بني اميه همراه سرهاي شهدا که بسيار بودند، آنها را شناسايي کردند و به مقابله با آنان شتافتند.
درة الصدف با وجود کمک بعضي از قبايل حلب، طي يک نبرد نابرابر به شهادت رسيد و باقي متفرق گرديدند؛ پس از خروج زنان بني اسد در کربلا، اين قيام دوم زنان، پس از واقعه ي طف است!(1)
زنان عاشورايي و تکرار حماسه ها
دومه، مادر مختار بن ابي عبيده ثقفي
دومه، مادر مختار بن ابي ثقفي، از زنان دانشور شيعه و ارباب فصاحت و بلاغت و شجاع و مبارز بوده است. او در کوفه در کنار فرزند خود به خون خواهي از قتل سيدالشهداء قيام کرد و پسر خود را به انتقام از دشمنان خاندان عصمت و طهارت تشويق مي نمود. وي زني جليل القدر و سياستمداري شجاع و توانا و صاحب رأيي متين و وزين بود. هنگامي که فرزندش مختار در جنگ با صعب بن زبير شکست خورد، او نيز که در مقر فرماندهي سپاه به سر مي برد، به شهادت رسيد.
شهادت اين زن دلاور در سال 67 قمري رخ داد.
ابومحجن مي گويد: وقتي از مادر مختار بن ابي عبيده ثقفي عبور کردم که پنجاه نفر از اهل بيت مختار در اطراف او کشته شده بودند و به خاک و خون آغشته بودند و اصحاب مختار از اطرافش متفرق شده بودند، مختار به مادر خود فرمود: بيا خود را پشت من پنهان کن تا گرفتار نشوي!
دومه گفت: به خدا قسم اگر به دست اين مردم گرفتار شوم، براي من بهتر است و آن را دوست مي دارم از اينکه خود را پشت سر پنهان کنم.(2)
عمره همسر مختار
يکي از زناني که محبت اهل بيت رسول خدا را بر دل داشت و جانش را نيز در آن راه داد، عمره، دختر نعمان بن بشير و همسر مختار است.مصعب بعد از قتل مختار او را به زندان افکند و از او خواستند که از همسرش تبري جويد؛ ولي او در پاسخ ايشان مي گفت: من چگونه از وي تبري جويم که شب ها مشغول عبادت و روزها روزه دار بود و در راه خدا و رسولش جان خود را از دست داد. شهادت مي دهم که او تابع پيامبر و دخترزاده و اهل بيتش بود و در زمره ي شيعيان قرار داشت. او را تهديد به قتل کردند. او گفت: اين شهادتي است که قسمت من گشته است. من پس از مرگ به بهشت مي رسم؛ نزد پيغمبر و اهل بيت او مي روم. به خدا سوگند! من از علي دست برنمي دارم و دنبال معاويه پسر هند نمي روم. خداوندا شاهد باش که من تابع پيغمبر تو و حسين و اهل بيت و شيعيان او هستم.(3)
پس از اين اقرار بود که به فرمان مصعب آن زن با صلابت را به ميان حيره و کوفه بردند و يکي از مأموران مصعب، سه ضربه ي شمشير به او زد و عمره در زير ضربات جانکاه او از پاي درآمد و به شهادت رسيد؛ اما نام خود را در دفتر حاميان اهل بيت و اباعبدالله الحسين ضبط کرد. عمر بن ابي ربيعه در سوگ اين بانوي بزرگ چنين سرود:
ان من اعجب العجائب عندي
قتل بيضاء حرة عطبول
قتلت هکذا علي خير جرم
ان الله درها من قتيل
يعني يکي از شگفت انگيزترين کارها به نظر من قتل اين بانوي آزاده و سرافراز است. او را کشتند حال آنکه جرمي نکرده بود که سزاوار کشتن باشد.(4) خدايش رحمت کند.
تراژدي عظيم کربلا موجي در تاريخ ايجاد کرد که آن موج واکنش هاي مثبتي را به دنبال داشت. اين واکنش به فاصله اندکي پس از شهادت امام حسين در هنگام حمله به خيمه هاي اهل بيت از بانويي که در صف دشمنان امام قرار داشت، آغاز شد و به وسيله ي زنان بني اسد با اقدام به خاک سپاري اجساد مطهر شهدا، قيام درة الصدف در جهت آزادي اسرا ادامه يافت و نيز با عبدالله بن عفيف ازدي که با همراهي دختر مجاهدش- که روي هرچه شبه رجال را با حرکت انقلابي اش سياه کرد و باعث سرافرازي زنان نامدار تاريخ گشت- تعقيب شد، به طوري که با افشاگري هايي که از سوي اسراي کاروان عاشورا به ويژه امام سجاد، زينب کبري، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسين انجام پذيرفت، چهره ي باطني حکومت اموي برملا شد تا جايي که هرکدام گناه اين عمل ننگين را به ديگري نسبت مي داد و خود را از آن مبرا جلوه مي داد.
اتخاذ شيوه هاي مناسب جهت انتشار اخبار کربلا از راه هاي مختلف از جمله سخنراني، خطبه، اشعار رثايي و حماسي، از طريق پيام آوران عاشورا بالاخص زنان عاشورايي و نيز زناني که متأثر از اين پيام رساني شده اند، سهم به سزايي در اوج گيري اين اعتراض ها داشت؛ به طوري که زمينه هاي مناسبي
به خصوص در حجاز، عراق و شام به وجود آمد تا مردم از اقشار مختلف عليه حکومت وقت قيام نمايند. از جمله اين قيام ها مي توان به قيام مردم مدينه(62 ق)، واقعه حره( 63ق)، قيام توابين به رهبري سليمان بن صرد(65 ق)، قيام مختار( 66ق)، قيام زيد بن علي بن حسين( 122ق) و قيام يحيي بن يزيد( 125 ق) اشاره نمود که زنان مستقيم و غيرمستقيم در آن نقش آفريني داشتند و در آگاه نمودن مردم از ماهيت پليد حکومت امويان و تفکيک بين اسلام علوي و اسلام اموي مؤثر بودند و زمينه هاي مناسبي جهت قيام هاي دوران اموي فراهم کردند؛ تا جايي که باعث گسترش انزجار مردم از حکومت بني اميه شدند و همين مقدمات، زمينه ي بسيار مناسبي براي رهبران نهضت عباسي در خراسان فراهم آورد تا با شعار « الرضا من آل محمد» دعوت خويش را به علويان پيوند دهند تا آنکه خون شهيدان کربلا بر شمشير پيروز شد و حکومت اموي( سفياني و مرواني) را ساقط کرد.
از سوي ديگر اين خون شهدا همچنان در تاريخ در جريان است تا با انقلاب هايي همچون قيام سربداران، جنبش مشروطه، جنبش ميرزاکوچک خان، حرکت بي بي هيبت( بانوي گيلاني عليه رضاشاه) جنبش مسلحانه نواب صفوي، قيام ملي شدن صنعت نفت و سرانجام انقلاب اسلامي به رهبري قائد کبير، امام خميني صورت پذيرد و مردم را به ساحل نجات رهبري کند تا پرچم خونين سيدالشهداء به دست حضرت ولي عصر حجة بن الحسن العسکري (عج) سپرده شود.
امام خميني درباره ي زنان شايسته و برجسته اي که با الهام از عاشوراي حسيني، عاشوراي ديگري آفريدند و راه زينب را سرلوحه ي فعاليت هاي سياسي و اجتماعي قرار دادند، مي فرمود:« ما بايد امروز که روز
زن است، ... به زنان خويش افتخار نماييم»؛ زناني که در انقلاب اسلامي پيشگام بوده اند و نقش هدايت گري را بر عهده داشتند و مردان و جوانان خود را براي حضور در تظاهرات و مقابله با طاغوت فرا مي خواندند، نه براي پست و مقام، بلکه براي اسلام ناب محمدي و زنده شدن نام قران و ائمه اطهار بوده است؛ از اين رو با نام فاطمه زهر و زينب کبري و امام حسين به خيابان ها مي ريختند و تظاهرات راه مي انداختند.
امام خميني رهبر فقيه انقلاب به اين نکته اشاره مي کند که:« ما مکرر ديده ايم که زنان بزرگواري زينب گونه فرياد مي زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خداي تعالي و اسلام عزيز است که همه چيز گذشتند و مفتخرند به اين امر و مي دانند آنچه به دست آورده اند، بالاتر از جنات نعيم است؛ چه برسد به متاع ناچيز دنيا».
بنابراين زنان مسلمان در تمام عرصه ها: خانه، جامعه، جنگ، تعليم و تربيت و دانش اندوزي شرکت داشته و دارند تا بتوانند با عاشورايي ديگر، مکتب اسلام و پيام جاويد آن را به گوش جهانيان برسانند.
پينوشتها:
1.اعلام النساء المؤمنات؛ ص 336.
2.رياحين الشريعه؛ ج 4، ص 245.
3. مروج الذهب؛ ج 3، ص 107 و تاريخ سيدالشهدا؛ ص 612.
4.زنان قهرمان؛ ج 1، ص 202.
منبع:نشريه کنگره امام حسين (ع) و مقاومت، جلد2.