خداوند متعال ذات اقدس خويش را به «رَبّ العالَمِين» توصيف فرموده است،و اين بدان معناست که هدايت تکويني و تشريعي انسان به دست قدرت و تواناي او صورت مي پذيرد،و هم اراده ي بي منازع اوست که اسباب هدايت را فراهم مي آورد.
رسول گرامي اسلام و ائمه طاهرين (عليه السلام) نيز که واسطه ي بين خدا و خلق او هستند و حقيقت انسان و ايعاد وجودي و نيازها و استعدادهاي او را مي شناسند،و بيوت شريف شان محل نزول وحي است که در بردارنده ي قوانين کامل الهي و تأمين کننده ي صلاح و سعادت بشر است،در واقع مجريان اراده ي الهي و تربيت کنندگان حقيقي نفوس مؤمنين هستند.
امير مؤمنان (عليه السلام) در سفارشات خود به کميل (رحمت الله عليه) مي فرمايند:
«اِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلي الله عليه وآله) أَدَّبَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ ،وَ هُوَ أَدَّبَنِي وَ أنَا أُؤَدِّبُ المُومِنينَ وَ أُوَرِّثُ الأَدَبَ المُکرَمِينَ».
«خداي بزرگ رسول گرامي خود را تربيت فرمود: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) نيز تربيت مرا عهده دار بود،و من به تربيت مؤمنين همّت گمارده (هدايت و رشد و تربيت آنان توسط من صورت مي پذيرد،و در واقع منم که ) ادب را براي آان که مورد نظر و اکرام خداوندي قرار گرفته -اند به ارث مي گذارم».
درعين حال هرگز نبايد از تأثير هرگز نبايد از تأثير و نقش پدران و مادران و آموزگاران بر نفس و روح و جان و انديشه کودکان و نوجوانان و فرزندان خود غافل بود. زيرا انسان ناگزير از همکاري، برخورد،مشارکت،تماس و معاشرت با همنوعان خويش است.
صفحه ي دل و انديشه اش در دوران کودکي در اختيار پدر و مادر است،مراحلي از نوجواني و جواني خويش را نيز با پذيرش بي چون و چراي آموزش هاي آموزگاران خود سپري مي کند،از دوستان و معاشران خود متأثّر گشته،رنگ مي پذيرد.
نياز او به تهيه مايحتاجش او را به انفعال در مقابل کساني وامي دارد که در مراحلي از زندگي به حسب ظاهر،رگ حيات او را در اختيار دارند،مطالعه کتب و استماع سسخنان گويندگان،و ديدن و شنيدن مطالب گوناگون از رسانه هاي ارتباطي،او را که عنصري تأثيرپذير است،پيوسته متأثر ازمحيط اطراف خود قرار مي دهد، و دريک جمله:
«ارتباط متقابل انسان با طبيعت و جامعه،مجموعه اي از تأثير و تأثرات خوب و بد را پديد
مي آورد.»
دغدغه و نگراني دايمي مربيان صالح و پدران و مادران دلسوز،از زيان هاي جبران ناپذير و خطرات فراواني است که از تربيت غلط و برنامه هاي زيانبار روزمره ي حاصل مي شود.
از طرفي تربيت صحيح،مستلزم رعايت فنون و دقايق و نکات ظريفي است که جز در سايه ي صلاحيت کامل – که ناشي از تقوي و شرح صدر و خبرگي و آگاهي پيچ و خم هاي مسايل تربيتي و اشراف بر زواياي نفس است – امکان پذير نيست.
مسأله ي انسان سازي آن اندازه بي اهميت نيست که هر فرد ناآگاه و بي تعهد چشم و گوش بسته بر آن همت گمارد. خطرات بزرگ ناشي از تربيت غلط و زيان هاي جبران ناپذير آن بر کسي پوشيده نيست.
از اين جاست که حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند:
«مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إِماماً فَعَليهِ أَن يَبدأَ بِتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلِيمِ غَيرِهِ ،وَليَکُن تَأدِيبُهُ بِسيرَتِهِ قَبلَ تَأدِيبِهِ بِلِسانِهِ.
وَ مُعَلِّمُ نَفسِهِ وَ مُؤَدِّبُها أَحَقٌ بِالإجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ وَ مُؤَدّبِهِم».
«کسي که خود را پيشواي مردم قرار مي دهد بايد پيش از ياد دادن به ديگران نخست به تعليم نفس خويش بپردازد و بايد تربيت ديگران را با عمل و روش نيک خود بر تأديب زباني مقدّم بدارد.
و البته آن که به تربيت نفس خويش همّت گمارده،از آموزگار و تربيت کننده ي ديگران،به اجلال و تعظيم سزاوارتر است.»
و از اين روست که انتخاب مربّي لايق و استادي حاذق و برگزيدن آموزگاري صالح و با کفايت، تأمل و مشورت و دقّت و مراقبت فراواني را مي طلبد.
همان طور که گذشت عوامل گوناگوني در طول حيات در رشد و تربيت،و يا سقوط و انحطاط انسان مؤثّرند. مهم ترين و مؤثرترين آن ها که در اين زمينه نقش اجرايي و عملي بسيار تعيين کننده بر عهده دارند عبارت اند از :
پدر و مادر
آنان نخستين کساني هستند که با فرزندان خود در تماس اند،و عالي ترين نقش را در زمينه پرورش و تربيت و رشد شخصيت فرزند ايفا مي کنند،دامن پدر و مادر اولين محيط مقدّسي است که مي- تواند شايسته ترين فرزندان را تربيت نمايد.
والدين از يک سو منتقل کننده ي خصايص و ويژگي هاي وراثتي يعني عامل وراثت اند،و از سوي ديگر عامل محيط محسوب مي شوند.
وراثت
موجودات زنده،همواره صفات و خصايص خود را به نسل بعد منتقل مي کنند و در واقع هر نسلي وارث صفات نسل قبل است. هر صنف در رنگ،ساختمان اندام ،شکل و قيافه،مو و غيره داراي صفات و ويژگي خاصي است که آن ها را به نسل بعد انتقال مي دهد.
قانون وراثت در انسان و حيوانات به روشني قابل مشاهده است،فرزند يک انسان آفريقايي مثلاً در سياهي پوست و پيجيدگي مو وشکل بيني و ساير خصوصيات مانند پدر و مادر خود مي باشد.
به موجب همين قانون،فرزندان بدون کوچک ترين فعاليت اختياري ،از صفات و خصايص پدران و مادران خود شکل مي گيرند.
دانشمندان ژن ها را عامل وراثت مي دانند. در روايات هم از ژن به «عرق» تعبير شده است.
رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) مي فرمايند:
«أُنظر فِي أيِّ شَيءٍ تَضَعُ وَلَدَکَ،فَإنَّ العِرقَ دَسّاسٌ».
«بنگر که نطفه ي خود را در کجا قرار مي دهي زيرا که عِرق،سرايت کننده است (واخلاق و صفات را به فرزندان منتقل مي کند)».
و حضرت علي (عليه اسلام) مي فرمايند:
«حُسنُ الأَخلاقِ بُرهانُ کرمِ الأعراقِ».
«اخلاق نيکو دليل خوش اصلي (فضيلت و اصالت خانوادگي) است.»
در جنگ جمل حضرت علي (عليه اسلام) پرچم را به دست فرزند خود محمد حنفيه داده،به وي فرمان حمله دادند. هنگامي که دشمنان تير مي انداختند محمد سستي کرده،منتظر بود تا از شدّت فرو ريختن تيرها کاسته شود و حمله خود را آغاز نمايد،حضرت فرمودند:
«اِحمِل بَينَ الأَسِنَّةِ فَإِنَّ لِلمَوتِ عَلَيکَ جُنَّةً ».
« بين سر نيزه ها و تيزها حمله کن،چون اجل سپري از مرگ براي تو خواهد بود».
مترس و دلير باش و پيشروي کن،محمد حمله کرد و ما بين تيرها و نيزه ها توقّف نمود. آن جناب نزد او آمد،
«فَضَرَبَهُ بِقائِمِ سَيفِهِ وَ قالَ: اَدرَکَکَ عِرقٌ مِن أُمِّکَ».
« با قبضه شمشير به دوش او زد و فرمود: رگي از مادرت در توست».
يعني ترس را از مادرت به ارث برده اي . آن گاه پرچم را از وي گرفت و خود به لشکر حمله ي سختي نمود.
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايند:
«مردي از انصار با همسر خود خدمت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) آمد و عرض کرد: اين زن دختر عمو و همسر من است و جز پاکي و عفّت از او نديده ام . ولي برايم فرزندي آورده که چهره -اش سياه،سوراخ بيني او گشاد،موهايش پيچيده و بيني او پهن است که نظير آن در خانواده و اجداد ما نيست.
حضرت از زن سؤال کردند: چه مي گويي؟ پاسخ داد: سوگند به آن کس که تو را به پيامبري مبعوث کرده،از هنگامي که به همسري اين مرد در آمده ام با هيچ کس نياميخته ام.
آن حضرت سر به زير انداخته،سپس سر مبارک را بلند نموده و ديده به آسمان گشودند ،آنگاه رو به آن مرد کرده،فرمودند:
«إِنَّهُ لَيسَ مِن أَحَدٍ إلاّ بَينَهُ وَ بَينَ آدَمَ تِسعَةٌ وَ تِسعوُنَ عِرقاً،کُلُّها تَضرِبُ فِي النَّسَبِ،فَإذا وَقَعَتِ النُّطفَةُ فِي الَّرحِمِ اِضطَرَبَت تِلکَ العُرُوقُ،تَسألُ اللهَ الشَّبَةَ لَها ».
« بين هر انسان تا آدم نود و نُه عرق وجود دارد که در نسب و ساختمان فرزند همگي فعاليت مي -کنند،وقتي نطفه اي در رحم قرار گرفت عرق ها به جنبش درآمده و هريک از خداوند درخواست دارندکه فرزند شبيه او گردد.
« اين کودک که به شما شباهت ندارد نشأت گرفته از همان عرق هاي دوردست است که در نياکان و اجداد نزديکت نيافته اي،کودک بگير که او فرزند توست. زن عرض کرد: يا رسول الله ، از غصه نجاتم دادي».
مضمون اين حديث را حضرت صادق (عليه السلام) از پدران خود از حضرت علي (عليه السلام) نقل فرموده، ودر آخر آن دارد که حضرت رسول (صلي الله عليه وآله) فرمودند:
«فَإنَّهِ وَلَدُکُ وَ لَم يَأتِکَ إلاّ مِن عِرقٍ مِنکَ أَو عِرقٍ مِنها».
«کودک فرزند توست که پديد نيامده مگر از عرقي از تو يا عرقي از همسرت».
قانون وراثت،اصلي ثابت و عمومي است،از اين رو چنان که بعضي از کودکان با اوصاف تازه اي برخلاف صفات پدر و مادر متولّد شوند،به سبب يک سلسله عوامل وراثتي مي باشد که در نهاد پنهانِ اجداد و نياکان بوده و با پيدايش شرايط مناسب ظهور مي يابد که در اين حديث اشاره به آن شده است.
عامل وراثت،هم در «اوول» زن و هم در «نطفه» مرد وجود دارد،از اين جهت خصايص جسمي و روحي کودک مي تواند مستند به هريک از آن ها باشد،و لذا در حديثي که گذشت حضرت فرمودند: اين فرزند يا از عرق تو و يا از عرق همسرت پديد آمده است.
حضرت رسول (صلي الله عليه وآله) در روايت ديگري مي فرمايند:
« تَخَيَّرُوا لِنُطَفِکُم ،فَإِنَّ النِّّساءَ يَلدِنَ أشباهَ إخوانِهِنَّ وَ أَخَواتِهِنَّ».
«براي نطفه هاي خود جاي مناسب انتخاب کنيد،زيرا زنان،نظير برادران و خواهران خود فرزند مي -آورند».
حتي بسياري از نارسايي ها و بيماري هاي مادرزادي،و سلامت و نقص کودک نيز تا حدود زيادي از عامل وراثت منشأ مي گيرد.
سجاياي اخلاقي و صفات پسنديده و يا ناپسند والدين ،زمينه هايي اساسي و تعيين کننده در رشد يا انحطاط کودک پديد مي آورد.
از پدران و مادران با فضيلت ،شجاع،سخاوتمند و فداکار،اغلب فرزنداني پرمايه،با کمال و فضيلت به جاي مي ماند. برعکس از خانواده هاي بخيل،زبون،خودخواه ،ترسو و... نوعاً افرادي پست و فرومايه به بار مي آيند. از اينجا به راز فرمايش حضرت علي (عليه السلام) پي مي بريم که پس از شهادت حضرت زهرا(عليهم السلام) به برادر خود عقيل دستور مي دهند؛همسري از خاندان شجاعان برايشان جستجو نمايد.
پس از انتقال نطفه کار پدر از جهت وراثت تمام است،واي اثر وراثتي مادر نه تنها در دوران حمل بلکه تا پايان ايام شيردهي ادامه دارد. طفل از راه شير با مادر رابطه ي خوني وراثتي دارد. طرز تفکّر مادر،نحوه ي رفتار،غم ها و شادي ها،اضطراب ها،معاشرت ها،نشست و برخاست ها و جميع حرکات او در طول اين مدّت مي تواند در کودک اثر وراثتي بگذارد.
برخي از خصايص وراثتي مثل شکل،رنگ پوست و مو،قد ،زشتي و زيبايي،نارسايي مغزي و عضوي ،ميزان هوش،و... همواره ثابت مي ماند،و به ندرت مي توان آن ها را تغيير داده،کاستي ها و کمبودها را جبران نمود. لذا در رواياتي که از ائمه ي معصومين (عليهم السلام) وارد شده،در مورد انتخاب همسر و دقّت در اين امر مهم زياد سفارش شده است.
جوامع غربي به عامل وراثت چندان توجّه نکرده،در انتخاب همسر به ارزش هاي والاي انساني بي اعتنايند،بلکه غالباً در پي علاقه اي که معمولاً ناشي از يک جاذبه کاذب و فريبنده است ازدواج صورت مي پذيرد،و به خاطر عدن ارتباط صميمانه . خلأ روابط محبّت آميز،فرزندان نيز دلبستگي زيادي به پدر و مادر خويش ندارند.
البته گرچه وراثت عامل مهمي در شکل گيري حيات انساني بوده،نقش بسيار حسّاسي را ايفا مي -نمايد،لکن همان طور که گذشت،بر اثر تربيت مي توان بسياري از نواقص وراثتي را از ميان برد،و يا از اثر و ميزان آن کاهيد،چه بسيار افراد کودن و ناتوان که در اثر تربيت،به افرادي دانشمند و بصير و فهيم مبدّل گرديده اند،و چه بسيار کودکاني که از دامن پدر و مادراني فاسد پا به عرصه ي وجود نهاد،در اثر تربيت صحيح،افرادي لايق،شريف و پاکدامن شده اند.
عامل محيطي:
پدر و مادر از دو جهت براي کودکان عامل محيطي اند: رحم مادر،خصايص فيزيکي و شيمياي آن،خون ،غذا و ويژگي هاي جسمي او در دوارن حمل و شيرخوارگي را که در سلامت با نقص کودک فوق العاده مؤثر است،مي توان به عنوان يکي از عوامل محيطي برشمرد.
عامل محيطي دوّم؛محيط خارجي است که شامل دامان پدر و مادر است،دامان پدر و مادر بسان مدرسه کوچکي است که شخصيّت کودک در آن شکل مي گيرد. همت هاي بلند،خصايص ارزشي عالي،خلق و خوي نيکو و آزادگي از دامان پدر و مادر نشأت مي گيرد.
و در مقابل؛دون همّتي،پستي ،حقارت ،خودباختگي ،کج خلقي،انزواطلبي،بخل ،زبوني وصفاتي از اين قبيل نيز مي تواند توسّط پدر و مادر به کودک ارزاني گردد!
در اهميّت نقش پدر و مادر در تربيت کودک همين قدر کافي است که در نظر آوريم،از مجموع حدود يکصد هزار ساعت عمر کودک از آغاز تا پايان دوران تحصيلات ابتدايي،تنها پنج هزار ساعت آن يعني فقط پنج درصد از اين مدّت در مدرسه سپري مي گردد.
چنان چه همين مقدار نيز براي ساعاتي که کودک با دوستان و همسايگان و آشنايان و خويشان خود به سر مي برد به حساب آوريم،مي بينيم که حدود نود درصد از دوران کودکي و اوايل نوجواني - که از حساس ترين دوران شکل گيري شخصيت انسان است – با پدر و مادر و همراه با اعمال و رفتار و گفتار و اخلاق و روحيات نيک و يد آنان و در زير چتر حمايت و در تحت نظارت و سرمشق بي بديل ايشان سپري مي شود،و به همين دليل نقش و تأثير مادر به مراتب از پدر بيشتر خواهد بود.
بخش اعظم انس و ارتباط و تماس و نقطه ي اتکاي کودک و نوجوان با مادر است،بلکه او تکيه -گاه فرزند خويش مي باشد.
تأثير خانواده در کودک و نقش آن در سازندکي فرد و جامعه،و در جميع امور فرهنگي، اجتماعي،اخلاقي ،عاطفي و... بسيار مهم و عظيم است. والدين تأثيري بس فوق العاده در فرزندان داشته،ودر قبال آفريدگار خويش و فرزندان و اجتماع مسؤوليتي خطير خواهند داشت.
اهميّت نقش خانواده را در پرورش فرزند نمي توان ناديده گرفت و اين اهميّت بيشتر از آنجا ناشي مي شود که تأثير خانواده از رابطه خوني و مهر و عاطفه ي حقيقي سرچشمه گرفته،در صورتي که رابطه ي ديگران با او يک رابطه ي صرفاً تلقيني و اجتماعي است.
طفل فطرتاً پاک و برگي از کتاب طبيعت است که در آن چيزي نگاشته نيست . اين پدر و مادر هستند که او را صالح يا فاسد به بار مي آورند. آنان وسيله اي براي انتقال آداب،اخلاق ،رسوم و سنت هاي صحيح يا غلط به فرزندان خويش هستند.
حتي عقايد فرزندان از اعتقادات پدر و مادر نشأت مي گيرد. از اين رو در روايت آمده است که رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمودند:
«هر مولودي بر فطرت توحيد به دنيا مي آيد و اين پدر و مادر هستند که او را يهودي يا نصراني يا مجوسي به بار مي آورند».
فرزند،هم استعداد دارد گرگ خو شود،و هم مي تواند به مقامات عالي انساني برسد. اين پدر و مادر هستند که بايد تلاش کنند تا او را براي آينده اسلام و جامعه،فردي آگاه و صالح و خدمتگزار پرورش دهند.
البته دامان هر پدر و مادري نمي تواند برا ي فرزند،بهترين آموزشگاه باشد،بايد محيط خانواده از آلودگي و گناه منزّه بوده،خيانت و نادرستي بر آن حاکم نباشد،و پدر و مادر داراي صفات انساني و ملکات پسنديده باشند. تنها در اين صورت است که خانواده مي تواند محلّي امن و مناسب براي پرورش و تربيت کودک باشد.
پدران و مادراني که گفتار و کردارشان برخلاف اصول اساسي تربيت و در ستيز با صفات عالي انساني است،هرگز قادر نيستند در دامان خويش فرزنداني شايسته بارآورند،فرزندي که در دامان والدين نالايق و ناشايست قرار مي گيرد طبيعتاً به دشواري مي تواند خود را از تأثير صفات و روحيات آنان دور نگه دارد. پدر و مادر نه تنها مسؤول رفتار و گفتار خويش در پيشگاه الهي هستند،بلکه بايد پاسخگوي تأثيرات سوي اعمال خود بر کودکان خويش نيزباشند.
پي نوشت
. بحار:77/267،تحف العقول /119.
. نهج البلاغه فيض / 1117 ح 70.
. گياهان نيز از اين قانون مستثني نيستند، يک تخم گل تمام خصائص ساقه و برگ و گل و رنگ نهالي را که از آن به وجود آمده، در خود حفظ مي نمايد، يا مثلاً يک هسته ي درخت تمام صفات و رنگ درختي را که از آن ساخته شده در بر دارد.
. المستطرف : 2 /218 ، در شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد : 12 117 باب 223 ، روايت را که از پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) است و مروي عنه آن حذف شده،از عمر به اين صورت نقل مي کند: « اُنظُر فِي أَيِّ نِصابٍ تَضَعُ وَلَدَکَ، فَإِنَّ العِرقَ دَسّاسٌ». «بنگر فرزند خود را در چه نژاد و اصلي مي نهي زيرا عرق سرايت کننده است».
. غرر: 1 / 379 ف 27 ح 52.
. تتمّة المنتهي / 21.
. وسايل : 21/503 ب 105 از احکام اولاد ح 1.
. مستدرک : 15 / 196 ب 76 از احکام اولاد ح 1.
. نهج الفصاحة / 227 ح 1133.
. بحار: 3 /281 ب 11 از توحيد ح 22 ، در مبحث «وجدان اخلاقي و توحيدي» به طور مبسوط در اين باره بحث خواهد شد. منبع:فرهنگ تربيت، عباس اسماعيلي يزدي، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1382، چاپ اول، صص 63- 73.