جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مشاركت زن در امور اقتصادى در عصر هخامنشى
-(3 Body) 
مشاركت زن در امور اقتصادى در عصر هخامنشى
Visitor 406
Category: دنياي فن آوري
در لوحه‏هاى گنجينه هخامنشى كه به زبان فارسى باستان است (در تخت جمشيد)، سخن از تعيين دستمزد كسانى كه كار مى‏كنند، به ميان مى‏آيد: مزد يك پيشه‏ور مرد، يك كارگر زن و مزد يك كودك.
و اين نشان‏دهنده آن است كه زنان نيز مانند مردان در كارهاى اجتماعى و اقتصادى شركت دارند.(14)
بايد اذعان كنيم كه در سراسر تاريخ ايران پيش از اسلام، زن همواره به سايه تاريكِ تاريخ رانده شده است. در عهد هخامنشى و در عصر پارتيان اشكانى، گاه ما شاه‏دختى را مى‏بينيم كه لَختى سيماى مظلومانه خود را نشان مى‏دهد تنها براى اينكه «وجه‏المصالحه» دو دشمن قرار بگيرد و به ازدواجى اجبارى با دشمن تن در بدهد. در زمان پارتيان اشكانى مقام زن تنزل پيدا مى‏كند و زنان در قسمت اندورنىِ خانه‏هاى نجباى پارتى زندگى مى‏كنند كه با قسمت بيرونى تفاوت داشت. به طور كلى، مقام زن در نزد پارتيان، پست‏تر از مقام زن در نزد پارس‏ها و مادها مى‏باشد.(15)
در باره مقام زن در عهد ساسانيان، ما با نظرات متفاوتى مواجه مى‏شويم و اين تضاد از آنجا ناشى مى‏شود كه در گذر زمانه، به تدريج تحولات و تغييرات كلى و ريشه‏اى در تمام شؤون زندگى اجتماعى و خانوادگى و اقتصادى دوره ساسانى صورت مى‏گيرد. بارتلومه، شرق‏شناس آلمانى مى‏گويد: در عهد عتيق و قديمى‏تر ساسانى، زن شخصيت حقوقى ندارد و به هيچ وجه صاحب حق به شمار نمى‏رود و جزو اشياء به شمار مى‏آيد. به عنوان نمونه چيزى به نام «ازدواج استقراضى» وجود داشته است كه به موجب آن مرد مى‏توانست زن خود را حتى بدون رضايت زن، مجدداً به مرد ديگرى شوهر بدهد.(16)
بنا بر قوانين عهد عتيق ساسانى، زن اشرافى و زن غير اشرافى از هر حيث تحت حكومت و قيمومت مرد است. تعاليم دختران، فقط به خانه‏دارى محدود مى‏شد. زن در عهد عتيق ساسانى، برده و تسليم «كَذَگ خُوَداى» يا رئيس خانوار است. او به هيچ وجه حق معامله يا داد و ستد تجارى و اقتصادى را ندارد. در سنت‏هاى عهد عتيق، داشتن پسر، وسيله سعادت دنيوى و اخروى را فراهم مى‏سازد، ولى داشتن دختر هيچ اهميت و فضيلتى ندارد. اگر كسى پسرى نداشت، براى او بسيار مشكل بود كه بتواند از پل چينوَت عبور كند پس بايد لااقل براى خود پسرخوانده‏اى انتخاب كند. در سنت عهد عتيق ساسانى، حتى تمام اعمال نيكوى زن به حساب شوهر نوشته مى‏شود. اما بعدها در عهد جديد ساسانى، زن داراى حقوق مسلّمى شد كه تا حدودى قوانين عهد عتيق را منسوخ و تعديل كرد. زن در عهد جديد ساسانى به موجب يك سند قانونى مى‏تواند در اموال مرد شريك باشد.(17)
ازدواج به وسيله يك واسطه، صورت مى‏گيرد، مهر تعيين مى‏گردد و آنگاه شوهر مبلغى را به زن مى‏پردازد. اگر بعدها معلوم مى‏شد كه زن عقيم است، شوهر مى‏توانست مجدداً آن پول را از او بگيرد. زن مى‏توانست نسبت به طلاقى كه بدون رضايت او انجام شده، اعتراض داشته باشد، بدين صورت همه مالى را كه شوهر به او داده است، مى‏توانست براى خودش نگه دارد.(18)
در اين دوره، تعدد زوجات معمول است و چند نوع ازدواج وجود دارد:
1- ازدواج پادشازن:دوشيزه‏اى با رضايت پدر و مادر به خانه شوهر مى‏رفت. اين خانم در منزل شوهر از همه امتيازات برخوردار بود و فرزندانى كه مى‏آورد، در اين جهان و آن جهان از آنِ خودش بود و شوهرِ چنين زنى حق نداشت بدون رضايت او زن ديگرى اختيار كند مگر در مواردى كه بر طبق شريعت زردشتى مجاز شناخته مى‏شد. البته معلوم نيست كه هر مرد، چند پادشازن مى‏توانسته داشته باشد. ظاهراً تعدد زوجه‏هاى مرد به نسبت استطاعت او بود و مردان كم‏بضاعت، بيش از يك زن نداشته‏اند. مرد مى‏بايست مادام‏العمر، پادشازن (كَذَگْ بانوگ) را نان دهد و از او نگهدارى نمايد و نفقه زن، جزو ديون مرد بوده است.
2- ازدواجِ اِوَگْ‏زن: دخترى كه يگانه فرزند پدر و مادرش بود، وقتى شوهر مى‏كرد او را اِوَگْ‏زن مى‏ناميدند و نخستين پسر آن زن، به پدر و مادر آن زن تعلق مى‏گرفت و نام خانوادگى آن زن به اين فرزند پسر داده مى‏شد تا اجاق خانواده پدر دختر خاموش نشود.
3- ازدواج چَكَرْزن:اگر زن بيوه بعد از مرگ شوهرش، با مرد ديگرى ازدواج مى‏كرد، معتقد بود كه اين زن به چاكرى شوهر اول، به خانه شوهر دوم رفته است.
4- ازدواج خودسرزن:اگر دخترى، بدون اجازه پدر و مادر و يا قيّم، شوهر مى‏كرد، امتيازاتى را از دست مى‏داد و از پدر و مادر ارث نمى‏برد مگر اينكه پس از مدتى، رضايت بعدى پدر و مادر را جلب كند و آنگاه به مرتبه پادشازن برسد.
5- ازدواج سَتَرْزن:اگر مردى زن نگرفته يا بدون فرزند مى‏مرد، خويشان وى به دوشيزه‏اى جهيزيه مى‏دادند و او را قبل از شوهر دادن به نكاح مرد متوفى در مى‏آوردند و شرط اين نكاح چنين بود كه آن دوشيزه و شوهر آينده او دست‏كم يكى از فرزندان خود را به نام مرد متوفى كنند.(19)
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image