جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
گفتگو با شاگردان و فرزندان آيت‌الله انصاري همداني (ره)(3)
-(9 Body) 
گفتگو با شاگردان و فرزندان آيت‌الله انصاري همداني (ره)(3)
Visitor 479
Category: دنياي فن آوري
1. نظر آيت الله انصاري درباره اين مقوله که « به توحيد نمي توان رسيد مگر از طريق ولايت » چه بود و به طور کلي اگر لطف بفرماييد و در مورد ديدگاه ايشان نسبت به رابطه توحيد و ولايت توضيحاتي بدهيد ممنون مي شويم.
حاج احمد انصاري:
آن توحيد که از ولايت جدا باشد يا ولايتي که از توحيد جدا باشد، اصلاً ارتباطي به عرفان واقعي اسلامي ندارد. خيلي اصرار داشتند، مي گفتند: اگر کسي موحد باشد حتماً اين توحيدش بايد توأم با ولايت محمّد (ص) و آل محمّد (ص) باشد و به خاطر همين هم ما هفتگي منزلمان روضه خواني داشتم و ايشان دعوت مي کرد از افرادي که خودش واقعاً اطمينان خاطر داشت که اينها مخلصند، مجلسي مي گذاشت. دوستان و رفقا مي آمدند روضه خواني برقرار مي کردند.
استاد کريم محمود حقيقي:
کلاً ولايت يک خط، اما اين خط ترسيمش از بالا به پايينه. يعني خدا رو که شناختم، تماسم با خداي تعالي و احکام جز از طريق شريعت محمدي (ص) امکان پذير نيست. وقتي که اين مسأله را شنيدم ناچارم رجوع کنم به ولي عصرم که حضرت صاحب الزمان عليه السلام است.
2. از حالات ايشان نسبت به اهل بيت(ع)، ائمه اطهار(عليهم السلام) برايمان بفرماييد. در ايام شهادت و يا ولادت ائمه(ع) چطور بودند؟
آيت الله سيد علي محمد دستغيب:
ظهور توحيد، ولايت است. يعني کسي که عالم به اسرار الهي هست بإذن الله، وارد اسرار الهي شده خداي تعالي بايد اجازه دهد. بعضي افراد چهل سال سلوک دارند، هنوز اجازه ورود ندارند.
البته هدايت مال خداست و امام کسي است که متصل به خداي تعالي است. نمي شود کسي سر تسليم در مقابل پيغمبر(ص) و علي عليه السلام و بقيه ائمه فرود نياورد، محال است، محال! نمي شود کسي در اسماء و صفات خدا وارد شده باشد و در برابر ائمه اطهار(ع) خاضع و خاشع نباشد. لذا خدا رحمت کند آيت الله انصاري را، ما مي ديديم که در مقابل ائمه(ع) مثل يک غلام بود، مثل يک بنده ، و بارها اين را در آقاي نجابت مشاهده مي کرديم، در مقابل ائمه اطهار واقعاً مثل يک غلام بود.
اين که سهل است، در برابر کسي که طالب خدا بود، بزرگ يا کوچک فرق نمي کرد، دست او را به سينه شان مي کشيدند، در مقابلش مثل يک عبد ذليل بود. يک کسي که کوه معرفت، کوه توحيد، کوه فقاهت بود، هيچي ازش مخفي نبود. بله، اين ها چيزهايي است که از ايشون مشاهده کرديم.
خانم فاطمه انصاري:
من يادمه روزهاي عاشورا شير که براي ما از دهات مي آوردند مي گفتند رايگان اينها رو بدهيد به مردم، خودتون نخوريد. به نيت امام حسين عليه السلام خانه آقاي سبزواري هم روزهاي يکشنبه در همدان روضه بود. ايشان مي رفتند صحبت مي کردند يه کمي. شام هم مي داديم، هنوز هم اين ده شب رو برنامه داريم. همينطوري درست مي شه، خدا درست مي کنه، مرحوم پدر خيلي سفارش مي کردند به عاشورا تاسوعا؛ اين که آدم حالت بکائي داشته باشه، خيلي دوست داشتند ائمه اطهار رو.
حاج احمد انصاري:
خيلي هم اصرار داشتند. من يادم هست به آقاي نجابت فرمودند حتماً اين برنامه روضه را در شيراز در مدرسه تان داشته باشيد. آن موقع 80-70 طلبه بودند و شب هاي جمعه در آنجا مراسم تعزيه و سوگواري سيد الشهداء(ع) برقرار بود. مي فرمودند احترام حضرت زهرا(سلام الله عليها) را فقط خاندان عصمت و طهارت شناختند، ديگران نمي توانند بشناسند، خيلي احترام مي گذاشتند به حضرت زهرا(سلام الله عليها).
درايام سوگواري مراسمي در منزل برگزار مي کردند و آقايان مي آمدند و روضه خواني مي کردند، مي فرمودند: اين نوري است که خداوند توسط حضرت زهرا(سلام الله عليها) به ائمه معصومين عنايت فرمود و اين نور را از طرف ائمه معصومين به ديگر بندگان نشر کرده.
3. با عرض معذرت لطفاً بفرماييد آيا در مورد حضرت ولي عصر عليه السلام و يا دوران ظهور مطالبي مي فرمودند؟
حاج احمد انصاري:
عرض کنم که ايشان وقتي اسم حضرت ولي عصر عليه السلام برده مي شد يک مرتبه تغيير رنگ مي داد، قيافه اش عوض مي شد، مي فرمودند:
ظهور نزديک است ولي اگر دعا کنيد نزديک تر مي شود، چون دعا خيلي مؤثر است. مي فرمود: هر چه مي توانيد براي ظهور حضرت دعا کنيد.
ضمن اين که زيارت عاشورا را زياد تأکيد مي کردند که دوستان بخوانند به صورت مستمر، مي فرمودند زيارت آل يس هم حتماً بخوانيد و از حضرت بخواهيد مشکلات دنيا و آخرت و سير وسلوک شما را بر طرف کند، چون الان اختيارات با حضرت است، بارها اين را مي فرمود:
زيارت آل يس در آخر مفاتيح الجنان است مي فرمود: خيلي استفاده ببريد، توسل پيدا کنيد به حضرت.
مي فرمودند بيشتر آن کساني که خدمت حضرت مي رسند به صورت مکاشفه است، مشاهده نيست. مي گفتند: آقا فرقش چيه؟ فرمودند: اگر آن زمان منقضي شد و ديديد اثري برايتان باقي مانده مشاهده است و اگر چيزي باقي نماند مکاشفه است.
آقاي سيد علي محمد دستغيب:
اولاً توجه داشته باشيد کسي که خدمت حضرت وليعصر عليه السلام مي رسد، اگر واقعاً فقيه عادل و مجتهد کامل باشد، هيچ وقت نمي گويد، خيلي کم پيش مي آيد. اگر هم بگويند، غالباً اينطور است که بايد حتماً از اون طرف تعهد بگيرند، يا احياناً به فرد خاصي سفارش مي کنند و ثانياً اين ها ولّي خدايند، وليّ خدا يعني کسي که ديگر با خدا حجابي ندارد.
کسي که با خدا حجابي ندارد چطور ممکن است با امام زمان عليه السلام حجاب داشته باشد؟! امام زمان عليه السلام را هميشه حاضر مي بينند. مثل ما که نيستند. براي ايشان الان امام زمان عليه السلام حضور واقعي دارد، يعني دلش متصل به دل امام زمان عليه السلام است وگرنه وليّ نمي شود.
امروز وليّ زمان و قطب عالم امکان، امام زمان عليه السلام است. خداي تعالي هر نعمتي که بخواهد به کسي بدهد، هر عذابي که بخواهد نازل کند به وسيله وليّ زمان مي فرستد، ولي درعين حال من از آيت الله انصاري چيز به خصوصي نشنيدم ولي همين طوري چيزهايي شنيدم و درصدد هم نبودم که از آيت الله نجابت بپرسم، دهان به دهان شنيدم که ظاهراً 5-4 دفعه ايشان خدمت حضرت رسيده.
4. آيا اطرافيان يا شاگردان احياناً از ايشان در مورد اينکه چطور مي شود به محضر حضرت ولي عصر(عج) راه يافت، سؤالاتي مي پرسيدند؟
حاج احمد انصاري:
در مورد تشرف خودشان هيچ نمي گفتند، هر چه اصرار مي کردند مي فرمودند که سؤال نکنيد. شاگردانشان که در رده هاي بالا بودند هيچ وقت درباره تشرف ايشان سؤالي نمي کردند و يک روز من يادم هست گفتند:
آقا ما مي توانيم خدمت حضرت برسيم؟ گفتند: اين چه سؤالي است که شما مي کنيد؟ شما مي توانيد خدمت خدا برسيد، خدايي که خالق وجود حضرت است، خدمت امام زمان عليه السلام نتوانيد برسيد، خدمت خدا رسيدن که سخت تر است.
آقاي اسلاميه:
يک موقع من از ايشان سؤال کردم چطور مي شود خدمت حضرت ولي عصر(عج) رسيد؟ خيلي کوتاه فرمودند:
موقعي که به حالت فرق نکند حضور و غياب آقا، آن موقع مي تواني خدمت خود آقا برسي. خوب اين خيلي مطلب است، حالا ديگران ذکر مي دهند، توسل مي دهند. آدم بايد برود خودش را آماده کند تا حضور و غياب برايش فرق نکند، آن وقت مي تواند.
آقاي افراسيابي:
اگر واقعاً چنين چيزي مي خواهيد فقط صدق، صدق، صدق، تموم شد و رفت، در هر راهي که شما داريد مي رويد، در راه خداشناسي يا رسيدن به خدمت حضرت يا افاضه فيضي از طرف ايشان، جز صدقش هيچ راه ديگري نداريد.
آقاي نجابت مي فرمودند که اين هايي که مي خواهند خدمت امام زمان عليه السلام برسند، محبت ايشون با چي بدست مي آيد؟ با شرعيات و محبت و مراقبه.
5. مطلب و يا نکته ديگري اگر خاطرتان هست درباره آقاي انصاري با ائمه اطهار(ع) دريغ نفرماييد.
دکتر علي انصاري:
بعضي فکر مي کنند ولايت همين صورت ظاهر قضايا را درست کردن، من مثلاً خودم را فداي امام حسين عليه السلام مي کنم يا فداي حضرت علي عليه السلام. اگر انسان واقعيت ولايت را درست درک کند و در طيف وجودي آن بزرگواران قراربگيرد، تجليات توحيدي بر اين فرد محقق خواهد شد. خواهش مي کنم دقت بفرماييد، آثار ولايت اين است. ولايت يعني دوست داشتن، براي اينکه انسان راه حقيقت را طي کند، ولايت براي اين است که به آن مدارج توحيدي دست پيدا کند.
و ولايت صحيح آيا اين است که انسان اظهار محبت به ائمه بکند. بعد هر کاري دلش خواست بکند؟ اين اصلاً با ولايت سازش ندارد. دو نوع ولايت داريم : ولايت با فتح « واو» به معناي دوست داشتن است، با کسر «واو» به معناي حکمراني کردن است و اين ها اسم مشترکشان مولا است.
کسي که ولايت صحيح داشته باشد بايد به توحيد برسد وگرنه اين ولايت نتوانسته آنچنان که بايد اثر خودش را بگذارد. ولايت آان است که از همان مشربي که آنها آب مي خورند، اين هم آب بخورد.
6. از احوالات مرحوم انصاري، در ايام عاشورا يا هنگام زيارت اماکن مقدسه و حرم ائمه اطهار(ع) چيزي در خاطرتان هست؟
دکتر علي انصاري:
دو تا از دوستان ايشان در همدان بودند يکي مرحوم آقاي غلامحسين سبزواري و يکي مرحوم حاج غلامحسين همايوني. اين ها در ايام عزاداري حضرت سيدالشهداء عليه السلام مرتباً جلسه داشتند و مرحوم آقا روزهاي يکشنبه صبح منزل آقاي سبزواري مطالبي مي فرمودند و حتي اين اواخر با وجودي که بدنشان ضعيف شده بود، چندين بار يادم هست که وقتي قطرات اشک از چشم ايشان مي آمد حالشان ديگر خيلي منقلب مي شد، به طوري که ديگر نمي توانستند حرفشان را ادامه دهند،
منزل آقاي همايوني هم همين طور و منزل آقاي بيگ زاده هم ايام ده روز محرم روضه داشتند که ايشان بعد از نماز مغرب و عشاء در حدود سه ربع، يک ساعت صحبت مي کردند. در زيارات هم ايشان خيلي حالت غير عادي داشتند.
دو وضعيت بود که ايشان کاملاً از حالت عادي خارج بود، يکي بعد از نماز به خصوص بعد از نماز مغرب و عشاء، حتي گاهي يک ساعت و نيم ايشان ياراي حرف زدن نداشتند، کاملاً جلسات در سکوت بود و يکي هم در حالت هاي زيارت، منقلب مي شدند و حالت گريه بهشون دست مي داد و گريه مي کردند،
گاهي اوقات طوري بود که قلبشان مي گرفت، ناراحت مي شدند. صورتشان را به ضريح حضرت معصومه (س) يا کربلا يا نجف مي چسباندند.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image