پس از بررسي و حل همه ي مشکلات و موانع، باز هم مقداري از مشکلات طبيعي باقي مي ماند؛ تکليف اينها چيست؟
جواب:
محال است که در اين دنيا و در زندگي خانوادگي و در کل مسائل و امور جامعه، هيچگونه مشکلي وجود نداشته باشد. بعضي از مشکلات، لازمه ي يک زندگي پويا و در حال تکامل است. خداوند، بنابر حکمت خود، زندگي دنيا را همراه با مشکلات و سختيها قرار داده است.
فلسفه ي اين مشکلات و سختيها
مشکلات و سختيهاي طبيعي، مانند «ديناميت» است که «رسوبات» وجود انان را مي شکافد و «معادن» نهفته ي در درون انسان را استخارج مي کند.
در وجود انسان، استعدادها ذخائر و نيروهايي وجود دارد، که در حالات عادي، بروز نمي کند و تا با سختيها و بلاها مواجه نشود، شکوفا نمي گردد. انسان، هنگام برخورد و رويارويي با سختيها و مشکلات، تمام توان و نيروي عقلي و فکري و جسمي خود را براي حل آنها و باز کردن راه، بسيج مي کند؛ تمام وجود او مشغول تلاش و رزم و ورزش و رياضت مي شود تا راه به جايي ببرد؛ در نتيجه: استعدادهاي نهفته، بيدار مي شوند و جوهره ي وجود انسان، صيقل مي خورد و جلا مي يابد.
ناز پرورد تنعم، نبرد راه به دوست عاشقي، شيوه ي رندان بلا کش باشد!
اگر با دقت و بطور عميق، در جوامع بشري بنگريم، در مي يابيم: کساني که همه چيزشان روبراه است و لازم نمي بينند خود را به زحمت بيندازند و در راه رفاه و آسايش کامل به سر مي برند، معمولا افراد سست عنصر و نالايق و بي اراده بار مي آيند. کمتر ديده مي شود که اينگونه افراد، منشأ تحول و تکاملي در جامعه بشوند. پيامبران، مصلحان، مخترعان، دانشمندان و تمام کساني که در رشد و تعالي جامعه تأثير داشته و در سرعت بخشيدن به سير قافله ي انساني، نقشي به عهده داشته¬اند، انسانهايي بوده اند که با سختيها دست و پنجه نرم کرده اند.
اين يک قانون حتمي است که: براي رسيدن به هدفهاي بزرگ، بايد سختيها و ناملايمات را به جان خريد و هرچه «هدف» بزرگتر شد، زحمت رسيدن به آن بيشتر است.
امير مؤمنان –سلام الله عليه- مي فرمايند:
«أفضل الأعمال أحمزها»
بهترين و با فضليت ترين کارها سخت ترين آنهاست!
اگر انسان، اين حقيقت را بپذيرد که: «زندگي، همراه با مشکلات و سختيهاست» خود را آماده ي رويارويي با آنها مي کند و در مواجهه ي با آنها، دچار نااميدي و سرخوردگي نمي شود.
در امر ازدواج و تشکيل خانواده –که از هدفهاي بزرگ است و در سعادت دنيا و آخرت انسان، نقش بسزايي دارد- تحمل مشکلات و سختيها، لازم و ضروري است.
اين را قبول داريم که: ازدواج و تشکيل خانواده، مسؤوليتهايي را براي انسان به وجود مي آورد و زحمت هايي را به دنبال دارد؛ اما بايد فايده ها و رشد و تکاملي را که به همراه دارد بنگريم.
از طرف ديگر، بياييم مقايسه کنيم بين «مشکلات و مسؤوليتهاي ازدواج» و «زيانها و عواقب مجرد زيستن»: آيا انسان، مجرد بماند و آنهمه سختيها و ناراحتيهاي روحي، و جسمي را تحمل کند، يا اينکه ازدواج نمايد و مسؤوليتهاي طبيعي آنرا بپذيرد و در نتيجه، از آنهمه فايده روحي، جسمي و شخصيتي آن بهره¬مند شود؟!
مسلما هر عقل سالمي –که از قيد و بند تعصبات و خرافات و لجاجتها آزاد باشد –ازدواج را ترجيح مي دهد. پذيرفتن مسؤوليتها و مشکلات طبيعي ازدواج، علاوه بر در برداشتن آنهمه فايده هايي که تاکنون بيان شده است، نفع و پاداش بسيار عظيم اخروي دارد. اسلام، انساني را که براي تأمين و اداره ي خانواده اش تلاش مي کند، «مجاهده در راه خدا» مي داند:
«الکاد لعياله، کالمجاه في سبيل الله»
تلاشگر در راه تأمين خانواده، همانند مجاهد در راه خداست.
اين سعادت بزرگي است که اگر قلب و جان ما آنرا حقيقتا درک کند، سختيهاي اين راه برايش شيرين تر از عسل مي شود؛ همانگونه که جهاد در راه خدا، براي مجاهدان راستين، شيرين تر از عسل است.
اسلام مي فرمايد: «عبادت، ده جزء است که نه جزء آن در تلاش براي رزق حلال و تأمين خانواده نهفته است».
چه اشکال دارد که انسان براي خشنودي خداوند و پاک ماندن از آلودگيها و حفظ آبرو و شخصيت خويش و بهره مند شدن از لذتهاي حلال و کسب آرامش روحي و آنهمه اجر و ثواب آخرتي، کمي دچار سختي شود؟! مگر نه اينست که: «بهشت را به بها دهند، نه به بهانه»؟! (1) و مگر نه اينست که: «حفت الجنة بالمکاره و حفت النار بالشهوات»: بهشت را سختيها فرا گرفته و جهنم را شهوات؟! يعني براي رسيدن به بهشت و سعادت و عزت، بايداز ميان سختيها عبور کرد و فرو رفتن در شهوتها و هوسها و تنبلي ها و آسايش طلبي ها، انسان را به جهنم و تباهي مي کشاند.
خواهر و برادر نوجوانم! دريا دل باش و از مشکلات نهراس. هرگز اينگونه انديشه مکن که: «من نمي توانم از عهده ي مسؤوليت ازدواج و همسر و زندگي مشترک برآيم». تو بخواه، مي تواني. سختيها، «نمک زندگي» اند که اگر نباشند، زندگي بي مزه و خسته کننده مي شود و خوشيها و لذتها، رنگ مي بازند. اگر هيچگونه مشکلي در زندگي نباشد، انسان نمي تواند به خوبي طعم شيرين خوشيها و راحتي ها و لذتها را احساس کند. اگر «نيش» نباشد، طعم «نوش» از بين مي رود، يا کم مي شود. «گر شب نروي، روز به جايي نرسي»!
يکي از نتايج جالبي که اينجانب، در اثر بررسي زندي بسياري از بچه ها و نوجوانان و جوانان، به دست آورده ام اين است که: بچه ها و نوجواناني که همه چيزهاشان فراهم است و پدران و مادران و بزرگترها، همه ي امورشان را روبراه مي کنند و براي آنان همسر مي گيرند و مخارجشان را کاملا تأمين مي نمايند و مسؤوليت زندگي شان را به عهده مي گيرند و تمام مشکلاتشان را حل مي کنند و يا اصلا نمي گذارند هيچگونه سختي و مشکلي برايشان بوجود آيد، معمولا انسانهاي موفقي بار نمي آيند. افرادي «دست و پا چلفتي» و بي عرضه ازآب در مي آيند! و هنگامي کهخ دست پدر و مادر و بزرگترها از سرشان کوتاه شود، از پا در مي آيند. و برعکس اينان، کساني که خودشان مسؤوليت زندگي خود را به عهده مي گيرند و مشکلاتشان را با تدبير و انديشه و تلاش حل مي کنند، معمولا افرادي موفق، لايق، برجسته، شايسته و توانمند مي گردند!
البته اين موضوع، در مسائل روانشناسي و تربيتي و اخلاقي مطرح و بحث شده است؛ اما اينکه انسان خودش آن را مشاهده و تجربه و لمس کند، جالبتر است.
توجه:
مطلب فوق، غير از کمک و ياري و هدايت «معقول» و در «حد لازمي» است که پدران و مادران و بزرگترها بايد در حق بچه ها و نوجوانان و جوانان انجام دهند. آنان حتما بايد کمک و هدايت بکنند؛ اما «تصميم گيري» و «انتخاب» و «مسؤوليت اداره ي امور» و «انجام کار» را به عده ي خود فرزندان بگذارند.
سرانجام، سخن پيام آور رحمت صلي الله عليه و آله را خطاب به جوانان، مي آوريم که فرمودند:
«يا معشر الشباب! عليکم بالباه!: «اي جوانان! بر شما باد ازدواج!»
با توکل به خداوند، بدون ترس از سختيها و مشکلات، اقدام به ازدواج کنيد. خداوند ياورتان باد.
سخني با بزرگترها!
هنگامي که با جوانان، درباره ي ازدواج و تشويق آنان به اين امر مهم و راه حل مشکلات و موانع ازدواج، صحبت مي شود، مي گويند» «اين مسائل بايد به پدران و مادران و بزرگترها گفته شود که کمک کنند و راه را باز نمايند تا مسأله حل شود؛ اما ما که آماده ي ازدواج هستيم...»!
بنابراين، لازم است با پدران، مادران، بزرگترها، متمکنين و همه ي کساني که مي توانند درباره ي ازدواج جوانان اقدامي مي کنند و دراين امر خدا پسندانه مؤثر باشند، چند کلمه اي صحبت شود:
يکي از بهترين عبادات و کارهايي که موجب خشنودي خداوند مي شود و در سعادت دنيا و آخرت انسان نقش دارد، «اقدام و شفاعت و وساطت در امر ازدواج و فراهم کردن مقدمات و اسباب تشکيل خانواده ي جوانان» است.
خداوند به بزرگتران مي فرمايد:
«أنکحوا الأيامي منکم ...»(2)
بي همسرانتان را، همسر دهيد (ووسايل ازدواجشان را فراهم سازيد).
اما جوانان، اگر مانعي بر سر راه ازدواجشان نباشد، آماده ي ازدواجند.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:
... خداوند به کسي که براي ازدواج ديگران اقدام کند، براي هر قدمي که بردارد و هر کلمه اي که بگويد، اجر و ثواب عبادت يک سال را که روزها روزه دار باشد و شبها نماز بخواند، به او عطا مي فرمايد: «کان له بکل خطوة خطاها أو بکل کلمة تکلم بها في ذلک عمل سنة قيام ليلها و صيام نهارها»(3)
جالب اينکه: اين ثواب عظيم، به اقدام کننده داده مي شود، خواه ازدواج صورت بگيرد خواه نگيرد! معامله ي با خدا، خسارت ندارد. تمامش نفع است.
شما را به خدا بنگريد که چه سعادت بزرگي شامل حال کساني مي شود که براي راه انداختن ازدواج ديگران کوشش کنند! معمولا همه ي ما قدرت و توان اين را داريم که در اين راه خير، سهيم باشيم و جوانان را کمک کنيم تا زندگي ساده اي سر پا کنند. يا کمک مالي کنيم (هرچند اندک، چه قرض الحسنه و چه بلاعوض). يا وساطت و ميانجيگري کنيم (با پدر و مادر دختر و پسر، صحبت کنيم و دلشان را نرم گردانيم و...). يا در ايجاد و تأسيس مؤسسه و کانون و صندوق و... براي ازدواج، اقدام و کمک نماييم. يا در اصلاح فرهنگ و ديدگاه جامعه نسبت به اين امر مهم، تلاش کنيم (برنامه هاي فرهنگي، نشر کتابهايي در اين موضوع، تشکيل جلسات و کلاسهايي در اين باره، صحبت و نصيحت و...) و خلاصه، هر اقدامي در اين راه، ارزش فراواني دارد.
امام صادق –که سلام خدا بر او باد- مي فرمايند:
«من زوج اعزبا، کان ممن ينظر الله إليه يوم القيامة»(4)
کسي که انسان بدون همسري را همسر دهد، خداوند در قيامت به او نظر رحمت و لطف مي فرمايد.
چه نعمتي بالاتر از نظر رحمت و لطف خداوند؟!
باز همان بزرگوار مي فرمايند:
«أفضل الشفاعات أن تشفع بين اثنين في نکاح حتي يجمع الله بينهما»(5)
بهترين و شريفترين شفاعتهاي و وساطت ها و ميانجگيريها اين است که بين دو نفر وساطت کني براي ازدواج، تا خداوند ازدواجشان را عملي کند.
در حقيقت، انسان اقدام کننده، عامل و سرباز خداوند است در اين امر مقدس.
امام موسي کاظم –سلام الله عليه – مي فرمايند: «... کسي که انسان مجردي را همسر دهد (چه دختر و چه پسر)، روز قيامت در سايه ي عرش الهي، در امنيت و آسايش به سر مي برد.»
يک بيماري اجتماعي
باز يکي از بيماريهاي اجتماعي، فرهنگي و عقيدتي که به جان جامعه ي ما افتاده است اينست که: به اسم مذهب و اسلام و امامان و خاندان پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، پولهاي فراواني صرف مراسم و تشريفاتي مي شود که ريشه و اصل اسلامي ندارد. مثل بعضي از مهمانيها و سفره هاي عجيب و غريبي – که شبيه «سفره ي هفت سين» است – با آداب خرافاتي برگزار مي شود و ريخت و پاشها و اسرافهايي صورت مي گيرد که حرام بودنش حتمي و يقيني است و مانند بعضي از «طعام دادن» ها و «آش پختن» ها و... با آن خرجها کلان و تشريفات خلاف شرع، به اسم اسلام و امامان و اهل بيت پيغمبر –سلام الله عليهم-.
اما درباره ي برگزاري «ازدواج جوانان» که اين همه آيه و حديث درباره اش داريم، کمتر اقدام مي شود و افراد خير، کمتر حاضر به پول خرج کردن در اين امر مهم هستد! آيا اين، يکي از مصداقهاي آن سخن بلند اميرمؤمنان –سلام الله عليه- نيست که مفرمايند:
«لبس الإسلام لبس افر و مغلوبا»(6)
اسلام، همچون پوستيني وارونه پوشيده شده است!
البته اطعامها و مراسمي که طبق دستور و قوانين اسلام برگزار شود و در آنها کارهاي حرام و خلاف اسلام نباشد، نزد خداوند پاداش دارد.
در اينجا جا دارد از «کميته ي امداد امام خميني» قدر داني و تشکر شود که در اين سنت الهي و محمدي صلي الله عليهو آله و سلم پيشقدم است و باعث ازدواج هزاران جوان شده است.
پي نوشت:
1- جمله ي معروف شهيد آيت الله دکتر بهشتي.
2- سوره ي نور، آيه ي 32.
3- وسائل الشيعة، ج 14، ص 27.
4- وسائل الشيعة، ج 14، ص 26.
5- همان مأخذ، ص 27.
6- نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه ي 108، آخرين جمله ي اين خطبه.