مدت دوران نامزدي
براي دوران نامزدي، مدت خاصي را نمي توان معين کرد؛ بلکه به موقعيت و سليقه ي افراد بستگي دارد.
اما مي توان گفت: اگر وضعيت خاصي –مانند ادامه ي تحصيلات و گذراندن دوران سربازي و...- وجود نداشته باشد و دختر و پسر و خانواده هايشان آمادگي لازم را براي عروسي به دست آورده باشند، حدود «6 الي 9 ماه» براي اين دوران، زمان مناسبي به نظر مي آيد.
باز تأکيد مي کنيم که: مدت خاصي براي اين دوران وجود ندارد؛ بلکه مهم اين است که: آمادگيهاي لازم –که قبلا بيان شد- فراهم گردد و از ان دوران، استفاده هاي مخصوص آن، برده شود.
آفتهاي دوران نامزدي
احتما پيدايش «آفت» در اين دوران وجود دارد.
اين «آفتهاي احتمالي» نسبت به جامعه ها و خانواده هاي گوناگون، يکسان نيست؛ بلکه همانگونه که عادات و اخلاق و آداب و رسوم و عقايد مردم، متفاوت است، آفات دوران نامزدي و –کلا- آفات زندگي خانوادگي نيز متفاوت و گوناگون مي باشد؛ زيرا: اين آفتها، به اخلاق، حالات، عقايد، و آداب و رسوم مردم بستگي دارد.
در اينجا، بعضي از اين آفات را بيان مي کنيم تا جوانان و خانواده هايشان از ايجاد آنها جلوگيري کنند و اگر –خداي ناخواسته- به وجود آمد، فورا آنها را برطرف و علاج نمايند:
1-بهانه هاي دل!
يکي از خصوصيات انسان، اين است که: «نيروي خيال» او، بسيار بلند پرواز است و اگر کنترل و تعديل نشود، به هيچ حدي اکتفا نمي کند و از حقايق و واقعيات مي گذرد و به عالم رؤيا و آرزوهاي غير واقعي پرواز مي کنند...؛ از طرف ديگر، «حالت مقايسه» نيز در انسان، قوي است و آنچه را دارد با آنچه ديگران دارند و يا با آنچه در دنياي خيال به آن رسيده است، مقايسه مي کند و معمولا در اين مقايسه ها دچار اشتباه و توهم مي شود و حقايق و واقعيات را آنطور که هست نمي بيند، بلکه آنچه را خود دارد، ناچيزو حقير مي پندارد و آنچه را ديگران دارند و يا در عالم خيال به آن ريده، بزرگ و زيبا مي بيند. روحيه ي «تنوع طلبي» انسان نيز به اين امر کمک مي کند؛ در نتيجه: دچار تأسف و حسرت و احساس خسارت و دلسردي و نااميدي مي شود و آرزوي «تبديل» آنچه دارد را به آنچه ديگران دارند يا در خيال پرورانده مي کند.
حالت سومي نيز در انسان وجود دارد و به اينگونه که: نسبت به آنچه دارد و برايش مجاز و حلال است، چندان رغبتي ندارد، اما نسبت به آنچه ندارد و برايش ممنوع است، حريص مي باشد! «الانسان حريص علي مامنع» انسان، نسبت به آنچه ممنوع شده، حريص است.
مثلا: در مواقع عادي، چندان ميل و رغبتي به فلان غذا ندارد و شايد روزها بگذرد و آن غذا در منزلش باشد، اما مصرف نکند؛ اما اگر بيمار شد و پزشک، او را از آن غذا منع کرد، ميل عجيبي به آن پيدا مي کند. و يا موقعي که روزه دار است و از خوردن غذا، ممنوع شده است، ميل شديدي به غذا و نوشيدني دارد، اما هنگام افطار که ممنوعيت برداشته مي شود، ديگر چندان رغبتي ندارد...
اصل اين «نيروي تخيل» و «حالت قانع نبودن به وضع خود» و «حريص بودن نسبت به ممنوعات» و «تنوع طلب بودن انسان»، مقوله هايي است که بايد در مباحث ديگر مورد بررسي قرار گيرد؛ اما ما، در بحث خودمان (آفتهاي دوران نامزدي) از زوايه اي خص، آن را بررسي مي کنيم: (کاملا دقت کنيد)
انسان، در بسياري از مسائل، دچار «خطاي ديدي و شناخت» مي شود. به اين صورت که اشيائي را که از فاصله ي دور مي بيند، ذهنش از آنها تصوير برداري مي کند، بعد آنها را به نهانخانه ي ضميرخود مي فرسد و سپس به تحليل و تفسير آنها مي پردازد. آنگاه نتيجه اي که از آنها مي گيرد –معمولا- با واقعيت آن اشياء فرق دارد. و هر گاه زمينه اي فراهم آيد که بتواند از نزديک و بطور ملموس و محسوس، آن اشياء را ببيند و بررسي و ارزيابي کند، در مي يابد که با آنچه با قبلا با فاصله ديده و ارزيابي کرده، متفاوت است...
مثلا منظهر ها و اشخاصي که در فيلمهاي رنگي مي بينيم، اگر قبلا آن مناظر و اشخاص را از نزديک ديده باشيم و يا بعدا ببينيم، در مي يابيم که واقعيت آنها با آنچه در فيلم ديده مي شود، متفاوت است. خصوصا اگر تصاوير فيلم، بزرگ و با رنگ زيبا باشد و از فاصله ي دور ديده باشيم.
مثال ديگر: اشخاصي را که روي صحنه ي تآتر ايفاي نقش مي کنند و نور افکنهاي رنگي بر آنان مي تابد و ما از فاصله ي نسبتا دور آنان را مي بينيم، اگر قبلا آن اشخاص را از نزديک ديده باشيم و يا بعدا ببينيم و با آنان معاشرت و صحبت کنيم، در مي يابيم که چهره و اندام زير نور افکن رنگي و با فاصله ي دور، با چهره و اندام نزديک و بدون نور افکن، چقدر متفاوت است!
و يا نسبت به چيزي و يا کسي که دراختيارمان نيست، ميل و رغبت شديدي داريم، اما وقتي به آن رسيديم و در دسترسمان قرار گرفت، در مي يابيم که مطلب مهمي نبوده است.
هر انساني در زندگي خود، اين صحنه ها را تجربه کرده و اين تفاوتها را مشاهده نموده و متوجه اين حقيقت شده است.
حال، اگر انسان (چه زن و چه مرد) عينک هوس و شهوت به چشم بزند و مناظر جنسي و هوس انگيز را با رنگهاي شهوت آميز نفس بنگرد و آنگا آنها را با «نيروي بلند پرواز خيال»، تحليل و تفسير کند، معلوم است که در ضميرش چه تصاوير کاذبي نقش خواهد بست! آنگاه مصيبت از انجا آغاز مي شود که بخواهد آن تصاوير کاذب را با همسر واقعي خود تطبيق دهد و مقايسه کند! واضح است که همسرش هر قدر هم زيبا و جذاب باشد، به آن تصاوير کاذب نمي رسد، و آن هنگام است که دلسردي و نااميدي و بهانه گيري شروع خواهد شد. (خدا لعنت کند مروجين فساد و بي نبد و باري و فيلمها و مناظر مبتذل و سکس را! خدا مي داند که اين صحنه ها و مناظر –چه بصورت فيلم و چه بصورت عکس و چه بصورت زنده- چه بلاهايي بر سر نوجوانان و جوانان و همسران، هرچند که مسن باشند، مي آورد!)
يکي از عوامل مهم دلسردي و پشيماني و نااميدي در روابط همسران، «مقايسه کردن همسر خود با دختران وپسران و همسران ديگر» است. و در اين مقايسه ها –معمولا- به اين نتيجه ي غلط مي رسند که: ديگران، از همسرشان بهترند. يک ضرب¬المثل قديمي که بين مردم ما معروف است، مي گويد: «انسان، مرغ همسايه را غاز مي بيند!» اين ضرب المثل، بيانگر همين حالت مقايسه ي خطا و عدم قناعت و خيال باطل و حريص بودن نسبت به ممنوعات است.
اگر انسان، خواهان آرامش و سعادت و رضايت است، بايد دست از اين مقايسه بردارد و به همسر خود قانع باشد. آن همه فضائلي که درباره ي «قناعت» بيان شده است، تنها مخصوص قناعت در امور مالي و اقتصادي نيست، بلکه شامل «قناعت به همسر خود» نيز مي شود؛ بلکه اين قناعت، مهمتر از قناعت در امور اقتصادي است.
يکي از زيانهاي خانمان سوز« چشم چراني» (چه براي مرد و چه زن) اين است که: انسان، صدها دختر و پسر و زن و مرد رنگارنگ و گوناگون را با لباسها و انداممها و شکلهاي مختلف مي بيند و تصوير آنان در ذهن و دلش نقش مي بندد و نيروي خيال نيز آنها را پرورش مي دهد و تزئين مي کند، و هرگاه به همسرش رسيد، او را با آنان مقايسه مي کند و مي پندارد که همسرش از آنان پائينتر است و زيبايي و جذابيت آنان را ندارد...، آنگاه دچار سرخوردگي و حسرت و نااميدي و دلسردي مي شود.
پيشوايان اسلام، مکرر مردم را از نگاههاي حرام نهي فرموده اند. به يک مورد توجه کنيم:
«النظرة سهم من سهام ابليس مسموم، و کم من نظرة اورثت حسرة طويلة»(1)
نگاه حرام، تيري مسموم از تيرهاي شيطان است، و چه بسا يک نگاه، که حسرت و اندهي طولاني به دنبال دارد.
چشم چراني و نگاه حرام، مخصوص مرد نيست، بلکه شامل زن هم مي شود.
خواهر و برادرم! اگر خواهان سعادت و خوشبختي هستي، چشم و فکر و خيالت را از همه ي زنان و مردان جهان بپوش و متوجه همسر کن. همسرت را با هيچ کس مقايسه نکن. به همسرت اکتفا کن، مپندار که ديگران بهتر از همسر تو هستند؛ نه، آنان نيز انسانند و داراي نقصها و کاستيها و امتيازات و خصوصيات. اگر نقصهايي در همسرت مي بيني و او را از همه ي جهات، کامل و مورد پسند و ايده آل نمي يابي، بدان که ديگران نيز هميگونه اند، يا مقداري پائينتر و يا کمي بالاتر. همانگونه که خودت نيز همينطوري! يعني تو هم کامل و عالي و ايده آل نيستي. اصلا خداوند، از روي حکمت، مردم را گوناگون آفريده است. تربيتها و محيطهاي پرورش و عوامل ارثي و ژنتيکي نيز مختلف است. روحيات و اخلاق افراد نيز متفاوت است. وسواس به خرج نده. هيچکس را نمي يابي که کاملا مورد پسندت باشد.
«چشم و همچشمي»، که همه ي مردم آن را مردود و باطل مي دانند (هرچند در ميدان عمل، آن را تأييد مي کنند!)، مخصوص امور تشريفاتي و خرافاتي نيست، بلکه شامل بحث ما هم مي شود. مقايسه کردن همسر خود با ديگران، نوعي «چشم و همچشمي» است.
توجه!
هميشه اينطور نيست که انسان همسرش را در مسائل ظاهري و جذابيت جنسي، با ديگران مقايسه کند و به او قانع نباشد، بلکه اين «مقايسه ي باطل»، و «عدم قناعت» و «حرص برآنچه ندارد»، در مسائل معنوي و اخلاقي و علمي و نيز وجود دارد. يعني مي گويد: «همسر من از همسر فلاني يا از فلان دختر، از جهت اميان و علم و اخلاق پائينتر است... اي کاش فلان زن با کمال و با ايمان، همسر من بود... او از همسر من فهميده تر است، با سليقه تر است، با ايمانتر است، با سوادتر است، با هنرتر و کدبانوتر است...»
اين مقايسه هم باطل است و نتيجه اي جز حسرت و اندوه و دلسردي و نااميدي ندارد. اين هم ممکن است پرورده ي نيروي خيال باشد و مرغ همسايه، غاز جلوه کرده باشد! اگر واقعا خواهان رشد معنوي همسرت هستي، او را در اين راه کمک کن و وسائل رشدش را فراهم ساز، تحقير و سرزنش او، خلاق تقوي و اخلاق است.
دراين¬باره، يعني بهانه هاي دل و مقايسه ي غلط و حرص و عدم قناعت، نمونه ها و شواهد فراواني وجود دارد که در اينجا به يک نمونه اکتفا مي کنيم:
نمونه اي قابل دقت
«جواد» در واحد خواهران يکي زا نهادها کار مي کرد و هر روز با دهها دختر و زن، سروکار داشت. روزي نزد اينجانب آمد وگفت: «من از همسرم ناراضي ام، او صفات کمالاتي را که من خواهان آن هستم ندارد و من از اين موضوع خيلي رنج مي بردم و نسبت به زندگي ام دلسرد و نااميد شده ام...: سپس نقصها و عيبهايي را براي همسرش برشمرد و علتهايي را براي اين نارضايتي اش بيان کرد.
اينجانب که از وضع زندگي او باخبر بودم و همسرش را مي شناختم و مي دانستم خانم خوبي است، پس از تأمل و بررسي مسائل، به او گفتم: براي حل مشکلات زندگي ات و رفع اين دلسردي و نارضايتي، ابتدا يک پيشنهاد به شما مي کنم، آن را عمل کن، بعد به راه حلهاي ديگر مي پردازم. آن پيشنهاد اين است که: فورا از اين واحد خواهران استعفا بده و در قسمت ديگري به کار مشغول شو، که سروکارت با دختران وزنان نباشد.
«جواد» با تعجب گفت: «اين چه ربطي به مشکل من دارد؟!»
به او گفتم: شما هر روز با دختران و زنان فراواني در تماس هستي و با آنان کار مي کني و در وجود هر کدام از آنان ممکن است خصوصيت و صفتي را مشاهده کني که در همسرت وجود نداشته باشد، خواه آن صفت، واقعي باشد يا خيالي؛ و اين صحنه ها در وجود و ضمير شما تأثير مي گذارد. هرچند شما پاک و با ايمان هستي، اما ناخودآگاه تأثير مي پذيري و آنگاه همسرت را با آنان مقايسه مي کني و چون عيبهاي آنان خبر نداري و فقط حسنهايشان را مي بيني و از نقصهاي همسرت خبرداري، نتيجه مي گيري که همسرت نسبت به اينها کمبود دارد. آنگاه است که احساس حسرت و دلسردي مي کني.
ممکن است خودت اصلا متوجه اين مقايسه نباشي، اما ضميرت کار خودش را مي کند. هيچکس نمي تواند با قاطعيت ادعا کند که در برخورد با جنس مخالف و نامحرم، هيچ تأثيري نمي پذيرد. حضرت يوسف هم به خدا مي گويد: «اگر تو من را از مکر و حيله ي اين زنان و دختران مصري حفظ نکني، ممکن است به آنان تمايل پيدا کنم»(2) پس شما خودت را مصون از تأثير ندان و تا زندگي است از هم نپاشيده، از اين واحد استعفاء بده.
از طرف ديگر، معاشرت شما با اين همه دختر و زن، روي حس غيرت و حسادت همسرت تأثير دارد و برايش سخت است که شوهرش دائما با دختران و زنان جوان و نامحرم در تماس نزديک باشد. اين موضوع باعث ناراحتي و افسردگي و دلسردي او مي شود، هرچند که به زبان نياورد، و زندگي را به کام شما و خودش تلخ مي کند...
ابتداء براي «جواد» سخت بود که اين پيشنهاد را بپذيرد، اما او را قانع کردم که براي امتحان هم که شده، مدتي اين کار را ترک کند تا ببينم چه مي شود.
«جواد» از آن کار استعفاء داد و در قسمت برادران مشغول به کار شد... حدود دو ماه بعد نزدم آمد و با رضايت و شادماني گفت: «اين امتحان، نتيجه ي خوبي داد و در بهبود وضع زندگي ام خيلي مؤثر بود...»
به او گفتم: اگر مي خواهي در زندگي خانوادگي ات خوشبخت و راحت باشي، هرگز همسرت را با ديگران مقايسه نکن. و بعد، مسائل و مشکلات ديگر زندگي شان را بررسي کرديم. و اکنون که چند سالي از آن واقعه مي گذرد، زندگي خوب و با نشاطي دارند. والحمدلله.
برادر و خواهرم! پارسا و قانع باش و همسرت را محکم نگه دار.
«اسمک عليک زوجک و اتق الله» (3) او را با کل دنيا عوض نکن. اين همان همسري است که آرزويش را داشتي. همين است و غير از اين نيست. البته زمينه ي رشد و سازندگي، هميشه فراهم است. در رشد او بکوش، اما آنچه فوق طاقت و توان او است از او نخواه. ظرفيت او محدود است، همانگونه که خود تو هم اين گونه اي. از گلستان هستي، اين غنچه گل نصيب تو شده است، او را حفظ کن. نگذار پژمرده و پرپر شود. تو که از عيبهاي ديگران خبر نداري و فقط خوبيهايشان را از دور مي بيني. اگر مي توانستي آن روي صحنه را هم ببيني، آنگاه متوجه مي شدي که همسرت از بسياري از کساني که آرزوي همسريشان را داري، بهتر است!
دل آرامي که داري، دل دروبند
دگر چشم از عمه عالم فروبند
توجه!
البته زن و شوهر موظفند خود را آنچنان با زيبائيهاي ظاهري و باطني بيارايند و از يکديگر دلربايي کنند و چشم و دل همديگر را پر سازند که جايي براي ديگران باقي نماند. آراستگي و نظافت و جمال ظاهري، و متصف شدن به صفات حميده و کمال باطني، نقش اصلي را در جلب دلهاي و ايجاد دلگرمي و محبت به عهده دارد. آراستگي و زيبايي ظاهري و صفات پسنديده ي باطني، نخستين عاملي است که انسان را به سوي خود جلب مي کند و نبودن آن، اولين عامل طرد و دلسردي است.
2- توقعات بيجا
متأسفانه گاهي مشاهده مي شود که: دختر و پسر و يا خانواده هايشان، توقعات بيجايي از هم دارند و بارهاي سنگيني را بر هم تحميل مي کنند و اين دوران شيرين را تلخ مي نمايند. اين توقعات –معمولا- مادي و خرافاتي و برخاسته ي از رسوم جاهلي است و هرعقل سليمي آن را محکوم و مردود مي داند.
بعضي از والدين و بزرگترها –که بايد ياور جوانان باشند و زير بالشان را بگيرند تا بتوانند زندگي خود را سروسامان بدهند –آنچنان بر جوانان فشار مي آورند که کمرشان خم مي شود، بلکه مي شکند! جوانان در اين باره و از اين توقعات و تحميلات، درد دلها دارند.
اين امور، باعث دلسردي و ناراحتي مي شود و به زندگي لطمه مي زند و حتما از آن بايد پرهيز کرد. و اگر بزرگترها چنين مسائلي را پيش آورند، دختر و پسر بايد هواي همديگر را داشته باشند و علاوه بر اينکه نبايد وارد اين امور واهي شوند، لازم است از يکديگر دفاع کنند و هرکدام نگذارند بر ديگري فشار وارد شود.
همکاري دختر و پسر و خانواده هايشان، براي سروسامان دادن به زندگي آينده، ضرورت کامل دارد و اين توقعات و تحميلها، خلاف همکاري و همدلي و صميميت است.
چشم و همچشمي ها و مسابقه در تجملات و تشريفات و آداب و رسوم غلط، مانع از پر و بال در آوردن نوجوانان براي پرواز به سوي زندگي مستقل مي شود.
توجه! حتما جشن بگيريد
جشن گرفتن براي عقد، يا عروسي و يا براي هر دو، نه تنها ناپسند نيست، بلکه بسيار پسنديده و مطلوب و لازم است. جوانان، بخصوص دختران، آرزو دارند که براي عقد و عروسي شان جشن گرفته شود. بايد به اين آرزو، پاسخ مثبت داد. از نظر اسلام، جشن گرفتن براي ازدواج، مستحب و مطلوب است. براي ازدواج اميرمؤمنان امام علي و حضرت زهراء، به دستور پيامبر اکرم –سلام الله عليهم- جشن گرفته شد. سفارش ما به جوانان اين است که: حتما جشن بگيرند (براي عقد، يا عروسي و يا هر دو) و بدون هيچ گونه جشني عروسي نکنند؛ اما آنچه ناپسند است، گناه و اسراف و تجملات و توقعات بيجا مي باشد، نه اصل جشن گرفتن. و هرانساني که از فطرت انساني خارج نشده باشد، زشتي و ناپسندي اين امور را مي فهمد و مي تواند مرز بين «جشن پسنديده» و «جشن ناپسند» را تشخيص دهد.
اگر انسان بتواند خود را از قيد «وابستگي به نظر و عقيده ي ديگران» آزاد کند و نگران «احساس ديگران نسبت به خودش» نباشد، بلکه بکوشد وظيفه ي خود را تشخيص دهد و مطابق آن عمل کند، انسان سعادتمندي خواهد بود.
3- دخالت و وسوسه ي جاهلان و مغرضان
جواناني را مشاهده کرده ايم که دوران شيرين نامزدي شان و کانون با صفاي زندگي شان و قلبهاي مالامال از محبتشان، بخاطر دخالتها و وسوسها و فضوليهاي «جاهلان عقرب صفت» (که اقتضاي طبيعتشان نيش زدن است) و يا «مغرضان حيله گر» (که دنبال آشوب مي گردند تا هيزم کش آتش باشند) دچار تلخي و سردي و کدورت شده است! (لعنت خداوند بر اين دشمنان سعادت جوانان!)
زوجهاي جوان بايد هميشه مراقب اين پليدان باشند و زندگي شيرين خود را از «نيش زهرآگين» و «قلب سياه» آنان محفوظ و مصون نگه دارند و هوشيار و مواظب باشند که: ممکن است اين «وسواسان خناس» در شکل و قيافه ي «دلسوز و خيرخواه» نيز ظاهر شوند!
بهترين اسلحه در مقابل اين دشمنان سعادت، «همدلي و صميميت و هوشياري دختر و پسر» است.
4- رعايت نکردن حال والدين
بعضي از فرزندان، پس از اينکه همسر و مونس خود را يافتند، پدر و مادر را فراموش مي کنند و يا به آنان کم توجه مي شوند و گاهي نسبت به آنان بي ادبي مي-کنند. گاهي مادر پسر، پس از آوردن عروس و حتي به محض نامزدي و عقد، احساس مي کند پسرش ديگر آن علاقه و توجه سابق را به او ندارد! و اين برايش بسيار سنگين و سخت است و گاهي از عهده ي تحملش خارج مي شود. آنگاه است که نزاع و دعوا برپا مي کند.
انسان عاقل آن است که حال دو طرف را رعايت کند. هم حقوق والدين را ادا کند و هم حقوق همسر را. نه والدين را فداي همسر کند و نه همسر را فداي والدين.
اينجانب در بسياري از نزاعها ميان عروس و مادر شوهر، بي توجهي و بي کفايتي و بي تدبيري داماد را مشاهده کرده ام، و همچنين در نزاعهاي داماد با والدين همسرش، بي توجهي و بي کفايتي و بي تدبيري عروس را!
اگر عروس و داماد، به همه ي جوانب امور توجه داشته باشندو حق هر کس را بجاي خود رعايت کنند، بسياري از اين نزاعها و کشمکشها ميان والدين و عروس و داماد به وجود نمي آيد.
عروس و داماد بايد توجه داشته باشند که اين والدين، سالها زحمت کشيده اند و آنان را با سختيها و خون دل خوردن بزرگ کرده اند، اکنون انصاف نيست که به آنان بي مهري کنند. ناراحت کردن پدر و مادر، نارضايتي خداوند را به دنبال دارد، و نارضايت خدا، لطمه هاي سنگيني به زندگي فرزندان وارد مي کند و موجب عذاب آخرت مي شود. اين پدران و مادران، مايه ي برکت زندگي فرزندانند. نبايد اين سرمايه ي ارزنده را از دست داد. پدر و مادر که بدبختي و ناراحتي عزيزانشان را نمي خواهند. آنان خواهان سعادت و خوشبختي فرزندانشان هستند.
برادر و خواهر جوانم! قدر نعمت وجود اين دلسخوختگان را بندانيد. انصاف نيست الآن که به محبوب خود رسيده ايد، اين ولي نعمتهاي رنجديده ي خود را پشت سربيندازيد! جوانان فراواني را مشاهده کرده ايم که پس ازبچه دار شدن و تحمل مقداري زحمت بچه ها، تازه متوجه ارزش پدر و مادر خود شده و فهميده اند که آنان چقدر برايشان زحمت کشيده و رنج برده اند! با اينکه مي دانيم که امکانات رفاهي امروز، خيلي بيشتر و بهتراز قبل است و پدران و مادران ما، با سختيهاي زيادتري ما را پرورش داده اند.
پس حق هر کس را به جاي خود ادا کنيد. بي توجهي و اهانت به هيچکدام روانيست. کاري نکنيد که تأسف و پشيماني آن در آينده، دمار از روزگارتان بر آورد! وناگاه بيدار شويد که ديگر پدر و مادر خفته اند!! و ديگر کاري از دستتان برنيايد.
5- زياده روي در رفت و آمدها
رابطه ي دختر و پسر و خانواده هايشان در اين دوران، بايد گرم و صميمي باشد؛ اما به افراط و زياده روي کشيده نشود. «اعتدال» درهر کاري پسنديده است و «افراط» ناپسند.
اگر رفت و آمدها و مهمانيها زياد شود، دو طرف خسته مي شوند و اين خستگي، به محبتها لطمه مي زند؛ بخصوص اگر اين دوران، طولاني هم بشود.
بسيار پيش مي آيد که جوانان مي پرسند: «در دوران نامزدي و فاصله ي بين عقد و عروسي، چقدر بايد رفت و آمد کرد؟ چند روز يکبار؟ هر هفته چند بار؟...»
در جواب مي گوئيم: اندازه معين و استانداردي ندارد، بلکه بايد ببينيد زمينه چقدر مهيا است و پذيرش چه اندازه مي باشد. نه آنقدر کم که دلسردي بياورد و نه آنقدر زياد که خستگي آور شود. نه تکبر و سرسنگيني و بي اعتنايي و نه زياده روي و سبک کردن خود و به زحمت انداختن ديگران .«اندازه نگهدار که اندازه نکوست.»
ضمنا در اين رفت و آمدها، نبايد هيچگونه تحميل و تکلفي وجود داشته باشد. هيچکدام نبايد توقع پذيرايي مفصل و سفره ي رنگين و هديه هاي گرانقيمت داشته باشند و درهرحالي بايد يکديگر را رعايت کنند.
همچنين بر عروس و داماد لازم است که حريم عفت و حيا را رعايت کنند؛ بخصوص در خانواده هايي که دختر و پسرهاي ديگري نيز وجود دارند.
بي پروايي نسبت به حريم حيا وعفت، باعث بي حرمتي عروس و داماد نزد والدين و موجب انحراف و گمراهي ديگر دختران و پسران خانواده خواهد شد.
6- تجديد خاطرات ناخوشايند اوليه
ممکن است در طول دوران قبل از عقد، کدورتها و ناراحتيهايي پيش بيايد و خطاهايي از طرفين سربزند. در هنگام خواستگاري و بله برون و تعيين مهريه و شرايط ازدواج و مهمانيها و امور اينگونه اي، ممکن است کدورتهايي پيش آمده و مسائلي بين دو خانواده رد و بدل شده باشد و بعضي از بزرگترها و اطرافيان و يا خود دختر و پسر، حرفهاي دلسرد کننده اي زده باشند و يا افراد «عقرب صفت»، نيشهايي زده باشند که باعث کدورتهايي شده باشد. اين کدورتها، نبايد به بعد از عقد سرايت کند با خواندن عقد، همه ي اين ناراحتيها بايد برطرف گردد و به دوران پس از عقد کشيده نشود. اگر به کسي بي احترامي شده و يا خيال مي کند به او توهيني شده است، بايد بخاطر خدا ببخشد. اکنون که به سلامتي، اين دو جوان زندگي مشترکشان را آغاز کرده اند، بزرگترها و افراد دو خانواده بايد ناراحتيها را به بزرگي خودشان ببخشند و فراموش کنند و هرگز در صدد تلافي و تجديد ناراحتيها بر نيايند. عروس و داماد نيز هرگز درباره ي آن دلخوريها حرفي نزنند.
مطرح کردن اين امور واهي و جاهلانه، که نشانه ي عدم رشد و ناپختگي مطرح کننده است، باعث کم شدن محبت ميان زوجين مي شود و گاهي لطمه هاي سنگيني بر پيکره ي زندگيهاي نو پا وارد مي کند.
7- گفتگو درباره ي خاطر خواهان قبل!
بعضي از عروس و دامادها و بستگانشان (خصوصا مادران و مادربزرگها) براي عزيز کردن خود و يا براي جبران عقده هاي حقارتشان و يا به هر نيت سوء ديگر، از خواستگاران و خاطر خواهان فراوان سابق خود، نزد يکديگر سخن مي گويند ومعمولا تعدادشان را چندين برابر واقعي اش افزايش مي دهند و آنان را به رخ همديگر مي کشند!
اين کار نه تنها آنان را عزيزتر نمي کند و هيچ فايده اي ندارد، بلکه موجب کدورت خاطرها مي شود و زيانهاي فراواني به دنبال دارد.
عروس و داماد، علاوه بر اينکه بايد خودشان از اين سخنان بيهوده و زيانبار خودداري کننند، بايد از بيان آنها از طرف بستگانشان نيز جلوگيري نمايند و همچنين اگر دلبستگي و علاقه اي به کسي داشته اند، هرگز نبايد به همسر خودبگويند و هيچگاه نبايد از دختران، پسران، زنان و مردان بيگانه، نزد يکديگر سخن بگويند. غفلت از اين نکات بظاهر کوچک، زيانهاي بزرگي را به دنبال دارد.
در اينجا مناسب است به سخني ازآيت الله ابراهيم اميني توجه کنيم:
«يکي از موضوعات مهمي که دختر و پسر در فاصله ي بين عقد و عروسي در صدد کشف آن هستند، درجه ي محبت و علاقه همسر مي باشد. هر يک از زن و شوهر مي خواهد بفهمد که همسرش تا چه مقدار به وي علاقه دارد؛ و اين موضوع در آينده ي زندگي آنها بسيار تأثير دارد. بنابراين، بر زن و شوهر لازم است که مراتب عشق و علاقه ي خود را نسبت به همسر ابراز دارند و از گفتن هر کلمه يا انجام هر عمل دلسرد کننده اي که مي توان کم محبتي را از آن استنباط نمود، جدا خودداري نمايند. مرد بايد از همه زنان و زن از همه ي مردان چشم بپوشد و تنها همسرش را ببيند. از مردان و زنان ديگر تعريف کردن و از وجود خواستگاران سابق سخن گفتن و عيبجوئي و انتقاد، از اسباب دلسردي بشمار مي رود و بايد جدا از آن اجتناب نمود.
... زن و شوهر بايد در معاشرتها، وقار و متانت خويش را نگهدارند و از شوخيها و حرکات سبک و زنشت، اجتناب نمايند. ادب و احترام را رعايت کنند و کاري نکنند رويشان بريکديگر باز و حريم ادب شکسته شود.»(4)
8- غيرت بيجاي والدين دختر
بعضي از والدين دختران، غيرت و تعصب بيجا به خرج مي دهند و از رابطه ي دوستانه ي دخترشان با نامزد شرعي اش جلوگيري مي کنند و اين کارشان موجب دلسردي و ناراحتي دو نامزد مي شود.
به چنين پدران و مادراني مي گوييم: اگر شما اين داماد را پسنديده ايد و به او اعتماد داريد و با رضايت و شناخت کافي او را پذيرفته ايد و او را همسري شايسته و مناسب براي دخترتان مي دانيد، ديگر جايي براي نگراني و ممانعت از ملاقات آنان وجود ندارد. اما اگر از او شناخت لازم را ندذاريد و او را نپسنديده ايد و به او اعتماد نداريد، پس چرا دخترتان را به عقد او در آورديد؟! معقول نيست که انسان دختر عزيزش را به عقد کسي در آورد که نسبت به او بدگمان است و او را همسري شايسته و مناسب براي دخترش نمي داند!
اين پسر! الآن داماد شما و شوهر شرعي و قانوني دخترتان است و دختر شما نيز همسر شرعي و قانوني اوست و از اين نظر، هيچ فرقي بين دوران نامزدي و بعد از عروسي وجود ندارد.
اگر بگوييد: خوب، اگر اين دختر، همسر اوست، پس بايد او را بردارد و به خانه¬اش ببرد، نه اينکه همسر او باشد و درخانه ي ما زندگي کند!
در جواب مي گوييم: مگر در همين چند صفحه ي قبل، در بحث «ضرورت دوران نامزدي» نگفتيم که: لازم است بين عقد و عروسي فاصله باشد و دلائلش را هم بيان کرديم؟!
به هر حال، والدين دختر بايد حال اين دو نوجوان را رعايت کنند و با «غيرت و تعصب بيجا» باعث دلخوري و رنجش آنان نشوند، تا –ان شاءالله- بعد از عروسي، رابطه ي عروس و داماد با اين والدين، رابطه ي صميمانه و محترمانه اي باشد و از آنان کينه و رنجشي به دل نداشته باشند.
البته داماد هم توجه داشته باشد: تا زماني که دختر در منزل پدر و مادر خود است و عروسي رسمي صورت نگرفته، بايد اجازه رضايت والدين دختر در مورد گردش، تفريح، مسافرت رفتن و همه ي امور، رعايت و جلب شود. نمي توان انتظار داشت که آنان هيچ نظي نداشته باشند و دختر و پسر را در همه ي امور، آزاد بگذارند؛ زيرا آنان بايد حرمت و حريم خانوادگي خود را حفظ کنند. جوانان نبايد به اين حريم و حرمت تجاوز کنند، بله بايد موقعيت آنان را در نظر بگيرند. بخصوص در خانواده هايي که دختران و پسران بالغ ديگري نيز وجود دارند و رابطه و رفتار خواهر و دامادشان را مشاهده مي کنند، که در اين صورت اگر رابطه ي آنان بي پروا باشد و رعايت حريم عفت را نکنند، باعث تحريک و انحراف آن نوجوانان خواهد شد.
سفارش اکيد ما به عروس داماد اين است که: حرمت و احترام و رضايت والدين را در همه ي امور، رعايت کنند. بي پروايي در اين باره و بي توجهي به اين حريم، لطمه هاي سنگيني را به دنبال دارد.
پي نوشت:
1- امام صادق –عليه السلام – وسائل الشيعه، ج 14، چاپ بيروت، ص 138.
2- «إلا تصرف عني کيدهن اصب اليهن...» سوره ي يوسف/ آيه ي 33.
3- سوره ي احزاب/ آيه 37.
4- کتاب انتخاب همسر، ص 227.