اصولا اسلام با نگرش غايت مدارانه به انسان اعم از زن و مرد، تمام خصوصيات مثبت و منفى او را در راستاى آن غايت تفسير مىکند. اسلام غايت انسانى را در قرب به خدا به عنوان نهايىترين و کاملترين هدف هستى مىداند و از اينرو به تبيين وظايف فردى و اجتماعى زنان و مردان مىپردازد.
با اين ديد اگر بخواهيم نظر اسلام را در مورد اشتغال، جويا شويم مىتوان گفت که شغل و اشتغال در هر سطحى از مراتب آن، مطلوبيت استقلال ندارد بلکه تنها وسيله و ابزارى تلقى مىشود که با حفظ شرايط و خصوصيات، مىتواند مقرب انسان به خدا باشد از اين جهت ممدوح به شمار مىآيد و در غير اين صورت چيزى جز مانع از رسيدن به هدف واقعى تلقى نمىگردد.
در ادامه به بيان ديدگاههاى مختلف در زمينه اشتغال زنان مىپردازيم و سرانجام نظر اسلام را به صورت اجمالى مطرح مىکنيم. اما قبل از بيان ديدگاهها لازم است تعريفى از اشتغال ارائه دهيم تا موضوع بحث به خوبي، روشن گردد.
برخى تعريف اشتغال را «به مجموعه فعاليتهايى که در يک دوره معين که در مقابل آن مزدى پرداخت مىشود» بيان کردهاند. (21) براساس اين تعريف، زنانى که در دوره معين به فعاليت مىپردازند و در قبال اين فعاليت مزد دريافت مىکنند زنان شاغل محسوب مىشوند و موضوع بحث ما درباره اشتغال اين زنان مىباشد. با اين تعريف، کار بسيارى از زنان که در خانه و به صورت کار شخصى انجام مىدهند از موضوع بحث خارج مىگردند و فقط آن دسته از فعاليتها را شامل مىشود که اساسا در خارج از منزل و کار شخصى و در محيط اجتماعى صورت مىپذيرد.
بعد از اين تعريف اجمالى به طرح ديدگاههاى مختلف درباره اشتغال زنان مىپردازيم.
طرح ديدگاهها:
به نظر مىرسد امروزه ديدگاه مطرحى که مخالف با اشتغال زنان باشد، وجود ندارد و بهطور عمده پذيرفتهاند که زن مىتواند در صحنه اجتماع حاضر شود و با پذيرش شغل و مسئوليتهاى ديگر اجتماعى به گردونه تحرکات و فعاليتهاى اجتماعى بپيوندد. آنچه مورد مناقشه است دايره اين اشتغال مىباشد و اين سوال مطرح مىگردد که آيان زنان توان تصدى و اشتغال همه سطوح شغلى از هر نوع حرفه و يا کارى را دارا هستند؟ در پاسخ به اين سوال است که ديدگاههاى مختلف شکل مىگيرد.در جهان غرب گرچه از لحاظ نظرى بهطور کلى گرايشها به پذيرفتن توان زن براى انواع مشاغل و حرفهها مىباشد ولى در عمل نشان داده شده که کارفرمايان و صاحبان صنايع آمادگى پذيرش اين نظر را در صحنه عمل ندارند و زنان معمولا از تبعيض با مردان در تصدى نوع کارها، مشاغل، دستمزد و بازار کار ناراضى هستند.
صاحبنظران براى تبيين و بررسى اين تبعيض به طرح سه نظريه عمده پرداختهاند؛ اين سه نظريه عبارتند از: تئورى نئوکلاسيک، تئورى تجزيه شدن بازار کارو تئورىهاى جنسيتي.
تئورى نئوکلاسيک
اين تئورى فقدان اقبال از سوى کارفرمايان در پذيرش زنان بهعنوان نيروى کار در سازمانها را چند عامل متغير مانند مسئوليتهاى خانوادگي، نيروى جسمي، آموزش عمومى و فني، ساعات کار، غيبت از کار و جابهجايى زنان منوط مىداند. به اعتقاد برخى صاحبنظران، متغيرهاى فوقالذکر به صورت طبيعى بر بازدهى کار اثر گذارند. حضور مفيد در کار، سطح آموزش بالا و توان جسمى کار، به صورت مطلوبى در بازدهى و بهرهورى مثبت کار نقش مهمى دارا هستند. زنان از داشتن اين ويژگىهاى مثبت معمولا بىبهرهاند. البته فقدان برخى از اين عوامل به دليل عوامل بيرونى ديگرى است. مثلا سطح پايين بودن آموزش در زنان به علت بىرغبتى ناشى از اين است که کارفرمايان ترجيح مىدهند سرمايهگذارى در آموزش نيروى انسانى براى کسانى باشد که بيشترين زمان مفيد کارى را در سازمان سپرى مىکنند اما زنان به دليل برخى شرايط، مانند ازدواج، حاملگى و پرورش فرزندان غالبا از حضور مستمر و مفيد در سازمان بىبهرهاند و لذا صاحبان سرمايه و کارفرمايان تمايلى به سرمايهگذارى درخصوص اين افراد ندارند. سرمايهگذارى در امر آموزش افرادى که احتمال انصراف دائم و ياموقت از کار را دارند، براى هر سازمان، هزينهاى جبران ناپذير است. وجود وقفه ولو به صورت کوتاه مدت باعث کاهش تدريجى نيروى کار شده و اين موجب نزول بهرهورى سازمان در رسيدن به اهدافش مىگردد.
تئورىهاى تجزيه شدن بازار کار
اين تئورىها بازار کار را به عنوان مجموعهاى مىبيند که موانع سازماني، آن را به قسمتهاى مختلف تقسيم کرده است. در درون هر قسمت باز هم اصول نئوکلاسيکى به طور کلى معتبر شناخته مىشود. يکى از معروفترين تئورىهاى تجزيه شدن بازار کار، تئورى بازار کار دوگانه است که در آن ميان دو نوع از مشاغل تمايز وجود دارد: مشاغل بخش اول که از لحاظ پرداخت مزد، تامين بيشتر و فرصتهاى بيشتر، وضع نسبتا خوبى دارد و مشاغل بخش دوم که با مزد کم، تامين کمتر و محدوديت امکان پيشرفت روبروست. در مشاغل بخش اوليه ثبات کارگر در کار براى کارفرما اهميت دارد و جابهجايى بيشترى که در زنها مشاهده مىشود به اين معناست که احتمال خوب آنها به مشاغل ثانويه زيادتر است. از اينرو حتى اگر کيفيات قبل از ورود به شغل برابر باشد احتمال به کار گماردن مردها در مشاغل اوليه که امکان پيشرفت بعدى در آن از لحاظ مزد، آموزش حرفهاى و ترفيع زيادتر است، بيش از زنهاست.