نويسنده: ف.مصباحي
کشم بار امانت با دلي زار
امانت دار اسرارم تو باشي
تاريخ بشر،شاهد انقلابها و دگرگونيها در شيوه حکومتهاست.گاه پيامبران و وارثان بر حقشان با انگيزه گسترش قسط و عدل و هدايت مردم و گاه انديشمندان با بيداري فطرتشان به هدايت کشتي انقلاب و اداره جامعه پرداخته اند.
انقلاب اسلامي ايران با محتواي ايدئولوژيک پايه ريزي شد و به دوام خود ادامه داد؛مرهون شخصيت پيامبر گونه امام خميني (س) است که چون مقتداي خود،از پي رهايي خلق،نهضتي عظيم و قوي بنيان را پايه ريزي کرد و در ميان امواج مختلف توطئه و دسيسه ي دشمنان،آن را به ساحل نجات رساند و در وصاياي پاياني خويش به ضرورت حفظ و تداوم آن،تأکيد نمود.
او راز بزرگ اين ميراث عظيم را،اعتقاد به ثقلين بيان داشته است و با تأييد اين شعار که «سياست ما عين ديانت ماست»، شعارهايي نظير، «سياست يعني خدعه» را بشدت رد کرد و در حالي که خود دل از گرد هر گونه تعلقي پاک نمود،پست و مقام در نظام اسلامي را يک وظيفه و تکليف براي بر افروختن فروغ جانفزاي توحيدي و ايجاد عدل و آزادي و برابري و برادري تعريف کرد.
...عدالت عبارت است از :حد وسط بين افراط و تفريط.و آن از امّهات فضايل اخلاقيه است...و ...در اخلاق نفسانيّه،...اعتدال قواي ثلاثه است؛يعني قوه ي شهويه و غصبيّه و شيطانيّه...
...قوه واهمه که آن را «قوه شيطنت» گوييم ،و اين قوه در بچه کوچک از اول امر موجود است و به آن دروغ گويد و خدعه کند و مکر و حيلت نمايد.
...قوه ي غضبيّه که آن را «نفس سبعي» گويند،و آن براي رفع مضّار و دفع موانع از استفادات است.
...قوه شهويّه که آن را «نفس بهيمي» گويند و آن مبدأ شهوات و جلب منافع و مستلذّات در مأکل و مشرب و منکح است.
و اين سه قوه به حسب سنين عمر متفاوت شوند،و هر چه انسان رشد طبيعي کند،اين سه در او کاملتر گردد و ترقيات روز افزون کند.و ممکن است در انسان هر يک از اين سه قوه در حد کمال رسد به طوري که هيچ يک بر ديگري غلبه نکند،و ممکن است يکي از آنها بر دو ديگر غلبه کند، و ممکن است دو تاي از آنها بر ديگري غالب شود...
متن کتاب "  عدالت در نظام اسلامي "