سپيده ي سخن
ديد و بازديد خانواده ها و نشست و برخاست افراد با پرسش هاي متفاوتي درباره ي زندگي و مشکلات آنان همراه است. پاره اي پرسش ها درباره ي يکي از ضروري ترين رکن زندگي يعني روزي، معيشت و يا «اقتصاد خانواده» است. تأثير آگاهي از پاسخ هر يک از اين سؤالات، به گونه اي است که ديدگاه انسان را نسبت به آفرينش و آفريدگار دگرگون کرده، حقايق هستي را مانند کيميايي ارزشمند در اختيار آدمي مي گذارد. افزون بر بصيرت و بينايي ما، راهي روشن برابر ديدگان اطرافيان و خانواده هاي ديگر -در اثر سخنان ما- مي گشايد که در سلامت باورها و نگرش ها، نقشي گرانبها خواهد داشت.
برخي از اين پرسش ها عبارتند از:
فلسفه ي وسعت روزي و رفاه بعضي خانواده ها و کمي رزق و سختي زندگي براي بسياري ديگر چيست؟
رابطه ي رزاقيت خداوند تعالي، سرنوشت و تقدير
روزي براي هر فرد با تدبير، تلاش و آينده نگري چيست؟
عوامل افزايش روزي خانواده ها و اسباب تنگي معيشت چيست؟ آيا تملق و چرب زباني مغازه داران نسبت به مشتري و يا تندي و بدزباني نسبت به همکاران جهت خودنمايي در برابر مردم موجب افزايش روزي خواهد شد؟
دعا چه تأثيري در بارش برکات بيشتر در زندگي ما دارد؟
انواع رزق کدامند؟ و بهترين و برترين روزي ها چيست؟ و...
پيش از پرداختن به يکايک پرسش ها، از معناي رزق و مصاديق آن آگاه مي شويم و درباره ي رزاقيت خداوند در جلوه هاي گوناگون، از معارف ناب استفاده مي کنيم. اميدآنکه، مطالعه ي اين نوشتار، پاسخگوي بسياري از پرسش هاي فکري فرهنگي ما باشد.
والسلام
رزق، روزي، معاش
گر سقف سپهر گردد آيينه ي چين
ور تخته ي فولاد شود روي زمين
از روزي تو کم نشود دان به يقين
ميدان که چنينست و چنينست و چنين(1)
رزق، بخشش پي در پي و عطاي هميشگي است و هرگونه بهره اي است که خداوند نصيب بندگان خود مي کند؛ دنيوي چون خوراکي ها و يا اخروي همانند رزق شهيدان و الا مقام که «بل احياء عن ربهم يرزقون»؛ ظاهري مثل مسکن و يا باطني، پنهان و معنوي مانند عقل، فهم، علم و ايمان. (2) چنانکه در دعاها به اين رزق ارزشمند اشاره هاي فراوان شده است. گاه طلب رزق معنوي همانند حج مي کنيم و مي گوييم:
«اللهم ارزقني حج بيتک الحرام»؛ خداوندا! حج خانه ي خودت را روزي من فرما! زماني روزي خود را در توفيق
اطاعت و دوري از معصيت مي بينيم و از خداوند مي خواهيم که:
«اللهم ارزقني توفيق الطاعة و بعد المعصية»؛
پروردگارا توفيق اطاعت و دوري از نافرماني به من عطا نما!
و يا برترين مرگ را که چهره اي سرخ اما سيرتي سبز از سعادت دارد، طلب مي کنيم و مي گوييم:
«اللهم ارزقني الشهادة في سبيلک»؛(3)
خداوندا!شهادت در راه خودت را روزي من گردان!
از آنجا که رزق افراد روز به روز استمرار مي يابد، آن را «روزي» گويند و به صورت ضرب المثل هم بيان مي کنند که:روز از نو، روزي از نو. «معاش» واژه ي ديگري است که گاه به صورت مترادف، همراه با رزق و روزي بيان مي شود، اما معناي حقيقي آن «آذوقه» و يا آنچه با آن زندگي مي کنند، است. خداوند متعال در قرآن روي گردانان ازياد خود را به «معيشت ضنک» يعني «زندگي توأم با سختي و تلخي» هشدار مي دهد. همان گونه که نيکوکاران سخت کوش را به «زندگاني رضايتمند» نويد مي دهد.(4)
نکته اي که فراتر از نگاه هاي ظاهري ما به جلوه هاي زندگاني وجود دارد، توجه به پديد آورنده ي تمامي نعمت ها و مواهب است که هر يک در چهره ي رزق در اختيار ما قرار گرفته است و برخي برتر از بقيه هستند، مانند خرد و انديشه، استعداد و قابليت هاي وجودي، دانش و بينش و سلامت و سعادت. چنين باور گرانبهايي بنيان نگرش انسان به جهان هستي است که دست آوردهايي چون شناخت خود، احساس وظيفه ي سنگين در برابر نعمت هاي الهي، بينش يافتن نسبت به فلسفه ي نعمت ها در دست افراد، مسؤوليت انسان در جامعه ي خويش و پي ريزي فردايي روشن در امروز توانمندي و بهره وري از رزق هاي مادي و معنوي، خواهد داشت. اين نگاه برابر غرور قاروني است که خود را صاحب اختيار تمامي امکانات دانسته و نوعي حريم برتر بيني براي خود قايل بود، بدون آنکه توجهي به تعهد انساني و مسؤوليت الهي خويش کند و هر يک از استعدادها و دارايي ها را وديعه اي بيش نداند که آثار هر يک باقي و تمامي آنان فاني خواهد شد.
امير مؤمنان علي (ع) با توجه به نگرش روشنگرانه مي فرمايد:
«خداوند متعال روزي همه را تضمين کرده و قوت آنان را معين ساخته است...(5) هر کس زنده باشد، روزي اش بر او است و هر کس بميرد، بازگشتش به سوي او است...(6) روزي ها را مقدور و اندازه گيري کرد: گاهي کم و گاهي زياد و به تنگي و وسعت، به طور عادلانه، تقسيم فرمود تا هر که را بخواهد، به وسعت روزي و يا تنگي آن بيازمايد و با آن «شکر» و «صبر» غني و فقير را مورد آزمايش قرار دهد. سپس روزي وسيع را با فقر و بيچارگي در آميخت و تندرستي را با حوادث دردناک توأم نمود. دوران شادي و سرور را با غصه اندوه مقرون ساخت. سرآمد زندگي را آفريد و آن را گاهي طولاني و گاهي کوتاه قرار داد...»(7)
خداوند متعال در قرآن کريم با اشاره به «رزاقيت» و «ربوبيت» خود مي فرمايد:
«و ما من دابة في الارض الا علي الله رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها کل في کتاب مبين؛(8)
و هيچ جنبنده اي در زمين نيست مگر [اينکه] روزي اش بر عهده ي خداست، و [او] قرار گاه و محل مردنش را مي داند. همه [اينها] در کتاب روشني [ثبت] است.»
ودر جاي ديگر بصيرت و آگاهي پروردگار متعال را موجب روزي دهي هر کس به اندازه ي مصلحت او بيان مي کند؛ (9) رزقي که بندگان خداوند بايد از آن استفاده کنند،
اما به مسؤوليت خود در برابر داده هاي الهي آگاهي داشته باشند(10) و خداوندي که از بهترين نعمت هاي خود در اختيار انسان ها گذارد (11) و آنها را از آسمان رحمت و برکتش بر بندگان خود نازل فرمود(12) تا انسان ها با بينش روشني، بندگي او را بپذيرند و پاس نعمت هايش را به صورتي شايسته نگاه دارند(13) تا به برترين قله انسانيت از اين طريق روشن دست يابند.
کيست آن پرده نشين کاينهمه افسانه از اوست
خويش از او، دوست از او، دشمن و بيگانه از اوست
صبر بر درد نه از همت مردانه ي ماست
درد از او، صبر از او همت مردانه از اوست(14)
فلسفه ي وسعت روزي و ياکمي رزق برخي خانواده ها
تحليل و بررسي اين پرسش با توجه به آياتي چون:
«الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر»؛(15) خداوند روزي را براي هر که بخواهد گسترش يا تنگ مي گرداند.
«والله فضل بعضکم علي بعض في الرزق»؛ (16) و خداوند
بعضي از شما را در روزي بر بعضي برتري داده است.
که دلالت بر گشايش روزي و برتري بخشيدن برخي در رزق توسط خداوند دارد، در بردارنده ي ابعاد گوناگوني از مباحث اعتقادي، اجتماعي، اقتصادي و حتي انساني است که ديدگاهي همه سونگرانه در پرداخت به اين گونه پرسش هاي عميق را مي طلبد. آنچه پيش از طرح پاسخ، لازم است، توجه به چند نکته ي مهم و زير بنايي خواهد بود که در روشنگري مسير سخن ما با همديگر، نقش فراوان خواهد داشت:
1-تفاوت هاي ساختگي و مصنوعي
1-تفاوت هاي ساختگي و مصنوعي پاره اي از تفاوت هاي مختلف مادي در زندگي افراد، محصول ستم و استثمار گروهي رفاه طلب و دنيا پرست است. کساني که با ابزار گوناگون به بهره کشي از توان ديگران پرداخته، نشاط، استعداد، جواني و تمامي سرمايه هاي پر ثمر انسان ها را در راه بهره هاي مادي خود به کار مي گيرند، تا خود از هر گونه امکانات بهره مند گشته، زندگي لبريز از رفاه و آسايش پيدا کنند و فرزندان و نسل هاي بعدي نيز، بدون هيچ گونه رنج و تلاشي، برترين وسايل و بهترين امکانات را در اختيار داشته باشند و در خوشي فراواني به سربرند. چهره ي اين نوع تفاوت ها در روستا، شهر، کشور و حتي جهان، ابعاد و نمودهاي چشمگيري دارد و با شگردهاي مختلفي
استمرار مي يابد. بي شک اين تفاوت ها، طبيعي نبوده و دست آفرينش در ايجاد و رشد آن هيچ نقشي نداشته است، بلکه با تحليل دقيق و گذر به گذشته، سستي پدران يا خيانت ديگران و .... بخوبي نمايان مي شود. آنچه در بخش هاي مختلف معارف ديني در اين باره مي يابيم، دعوت به ستم سوزي، تشويق به مبارزه و پايمردي و فراخواني همگان به تغيير سرنوشتي اين چنين است که نويد پاداش هاي چشمگيري نيز در شروع، استمرار و عمل به وظيفه در اين راه هدف مقدس، داده شده است.
2-تفاوت هاي طبيعي و پسنديده
برخورداري کامل يک جامعه از عدالت اجتماعي، ايجاد بستري مناسب براي پرورش و شکوفايي نيروهاي نهفته در درون انسان ها، بهره گيري ازتمامي نيروها و فراهم شدن احتياجات و همه ي خواسته ها، نيازمند نوعي تفاوت هاي طبيعي در آفرينش است که ضرورت و لازمه ي حتمي آن خواهد بود. به ديگر سخن انتظار اينکه تمامي افراد داراي نيرو، استعداد، ذوق، هوش و عشق يکسان و يکسو باشند، توقعي نابجاست که جامعه را همانند کارخانه اي ترسيم مي کند که محصولات يکسان و مشابه توليد مي کند. با اين نگاه همه در يک نقطه و براي کار کردي مساوي تهيه شده و تنها نابساماني هاي ناچيزي از جامعه را سامان مي بخشند!
پس، براي برطرف ساختن تمامي خواسته ها، افزون برآماده سازي ابزارها و امکانات مادي، نيازمند نوعي تفاوت سالم و سعادت آفرين در يکايک انسان ها خواهيم بود، تا چرخ جامعه روان، کامل ودرست بچرخد و هر کس با توجه به خواسته هاي خود در چارچوب شرايط و قوانين از نعمت هاي موجود استفاده کند. گروهي از استعداد سرشار بهره مندند، جمعي هوش شايسته اي دارند، برخي ذوق شاياني در خود مي بينند، بعضي عشق به تجارت دارند و تعدادي از هيچ يک بهره اي نداشته، تنها تواني بدني براي کارهاي سنگين و نيمه سنگين دارند؛ اينان همه به رشته ي مورد علاقه ي خود مشغول مي شوند و هر يک ضمن برآوردن نيازهاي خويش، احتياجات اطرافيان را بر طرف ساخته، گردونه ي زندگي را به حرکت در مي آورند.(17)
به راستي اين تفاوت ها - نه تبعيض ها- بجا، درست و پسنديده نخواهد بود؟ و چنين آفرينش گوناگوني مقتضاي «حکمت» و «عدالت» نيست؟
آنچه در اين باره شايسته ي توجه است، وضع عموم جامعه يا اکثر مردم است که بايد هر يک با توجه به شناخت و معرفت، تدبير و آينده نگري، تلاش و پايمردي و سرانجام پشتکار و پايداري در مسير زندگي به آرمان مورد نظر خود دست يابند، اما حوادث اندک يا استثناهايي که در زندگي برخي افراد مشاهده مي کنيم که دگرگوني ناگهاني ناميده مي شود ودر گفتگوها با واژه ي «شانس» معرفي مي شود، گرچه هر يک پديده آمده ي علت هايي است که گاه از چشم ما مخفي مانده و يا معلول کوشش يا سستي ديگران که نتيجه ي آشکار آن نصيب برخي شده است، اما به طور کلي «استثنا» ناميده مي شود که در روند مسير طبيعي جامعه، در صدي اندک بوده و نسبت به عموم برنامه ها و علت و معلول هاي اجتماع تأثيري نخواهد داشت. هرچند در جاي خود قابل نقد، بررسي و پژوهش خواهد بود و بي شک جواب هاي قانع کننده اي هم به دنبال خواهد داشت.
3-تدبير و تقدير الهي
«امان از آن وقتي که خدا به کسي رو کند»، «اگر خدا بخواهد، هيچ کس نمي تواند مانع شود و اگر خدا نخواهد...»، «نمي دانيم چه سري است که بعضي دست به خاکستر مي زنند، طلا مي شود و برخي دست به طلا مي زنند، خاکستر مي شود» و... اين سخنان و ضرب المثل ها عباراتي است که دربين مردم رايج است و بسياري از افراد، وسعت روزي يا سختي معيشت خود و ديگران را به اراده و خواست خداوند واگذار مي کنند، به گونه اي که هيچ عامل ديگري همانند تفکر، تدبير و تلاش همه جانبه، کوچک ترين تأثيري در سرنوشت آنها نداشته و محکوميت آنان در دادگاه تقدير الهي هميشگي خواهد بود!
از آنجا که بيان و تشريح اين نکته نيازمند تأمل و بصيرت و رفع شبهه اي است، که از دير زمان در ذهن بسياري از خانواده ها و افراد حضور نامرئي داشته است، در پرداخت به آن بايد به آموزه هاي ديگري رجوع کنيم و با توجه به آنها به حل مشکل فکري خود بپردازيم.
نخست اينکه بهره هاي مادي و امکانات رفاه آور زندگي، که به دست آوردن و امکانات رفاه آور زندگي، که براي به دست آوردن هر يک تلاش فراگيري مي کنيم- که اين کوشش بسيار پسنديده و ضروري نيز خواهد بود - هدف زندگاني ما است يا ابزار و وسيله؟ به ديگر سخن اگر کسي از نظر رفاه و راحتي، هيچ گاه به تمامي وسايل دست نيافت، اين فرد، شخصي نگون بخت، بدسيرت و يا شقاوتمند است؟ و اگر شخصي تمامي اين ابزار را صاحب شد، خوشخبتي و سعادت حقيقي را در آغوش گرفته است؟
پاسخ اين پرسش وابسته به باورهاي فکري، فرهنگي افراد است. آنان که صحن و سراي زندگي خود را تالار غذاخوري، ساحل خوشگذراني و يا ميدان تن پروري مي نگرند، درآمد اندک و پايين بودن سطح زندگي از ديگران را، نشان دشمني دنيا و حسادت هستي تفسير مي کنند و با ديدن جلوه هاي فريبنده و ظاهر زيباي زندگي، آه از نهاد خود مي کشند و به تمامي نعمت هاي
خداوند، بد مي گويند. و کساني که فراسوي اين دنيا را، جهاني جاودان و برتر مي بينند، که هدف نهايي اين زندگي بوده و حکمت تمامي داده ها و نداده هاي الهي در آينه ي آن نمودار مي شود، هميشه آرام و مطمئن به تلاش خود ادامه مي دهند و در کنار بهره مندي از تمامي مواهب الهي، زبان به ستايش خداوند، گشوده نگاه مي دارند، چون دنيا را هدف نهايي نمي بينند و بيش از گذرگاهي موقت به آن اعتنايي ندارند. هرگاه نيز ريزش نعمت هاي دنيوي به سوي آنان روانه شود، خود را گم نکرده به مرحله اي جديد از امتحان مي نگرند؛ مرحله اي که هيچ گاه سنگيني مسؤوليت آن را بر دوش خود فراموش نمي کنند و سعي در انجام وظيفه ي خود با جلوه اي ديگر مي کنند. همانند سليمان نبي (ع) که تمامي سلطنت و حکومت خويش را با عبارت «هذا من فضل ربي»؛ اين از لطف پروردگار من است، تحليل مي کرد.
در کنار اين معرفت، بينشي ديگر ضرورت دارد که گاه نعمت خداوند به انسان، جلوه ي مادي و ظاهري ندارد، گرچه در نگاه دنيا طلبان و دنيا پرستان هيچ ارزشي نخواهد داشت - چون درک عطر معنويت و رايحه ي عشق الهي نيازمند لياقت خاص است که همگان از اين لطف خداوند بهره مند نخواهند بود -اما در ديدگاه صاحبان عشق و انديشه، که هستي را گلستان زيبايي از رازها و نيازهاي ملکوتي مي نگرند، ارزشي برتر از باروهاي
زنگ آلود ديگران دارد؛ هرچند کوته فکران اين نظر را نپسندند و با نگاهي ديگر به آن بنگرند. دانش، بصيرت، انديشه ي روشن، استعداد مناسب، ذوق شايسته، قدرت هدايت انسان ها، آشنايي با معارف ناب الهي، فهم آيات قرآن، برخورداري از قوه ي تحليل حوادث، عشق به عبادت، دلدادگي به اهل بيت عصمت و طهارت، پايمردي در صراط مستقيم هدايت، پيروي همه جانبه از ولايت و... نمونه هايي از رزق هاي گرانبهاي خداوند به برخي انسان هاست که بسان کيميايي ارزشمند وجود و هستي صاحبان آنها را غير قابل توصيف نسبت به ارزش هاي مادي مي کند.
پس به دست آوردن بهره هاي مادي دنيا هدف اصلي انسان در زندگاني نيست، بلکه وسيله اي براي فراهم سازي امکانات رشد و تعالي شخصيت حقيقي و جاودان خواهد بود.افزون بر آن تمامي بهره هاي ما از دنيا جلوه هاي زودگذر و رزق هاي ناپايدار مادي نخواهد بود، که در اين صورت بزرگ ترين توهين و تحقير نسبت به مقام والاي انسان کرده ايم، بلکه بسياري از مواهب خداوندي، بهايي برتر از امکانات مادي داشته و آثاري ماندگار براي هميشه تاريخ بشريت به جا خواهد گذاشت.
با توجه به اين دو مطلب چون به تقدير وتدبير الهي در وسعت رزق يا کمي رزق بسيار بنگريم، در مي يابيم
تمامي تفاوت ها بر اساس «حکمت» و «مصلحت» است، نه آنکه تبعيض بوده و يا تفاوت بيجا.
«حکمت» و «مصلحت» در روزي انسان ها
قرآن کريم را که مي گشاييم حکمت وسعت روزي درباره ي برخي انسان ها را سپاسگزاري و خرج نعمت هاي الهي در مسير مورد نظر خداوند مي بينيم. کساني که از اوان جواني همواره دانش، دارايي، مقام و موقعيت و تمامي داده هاي خداوند را بجا صرف کرده اند و شکر گزار هر يک بوده اند، از اين رو به پاس لياقت ها و شايستگي ها، نعمت هاي بيشتري بر آنان ريزش کرده و در ابعاد مختلف روزي، گشايش هاي فراواني داشته اند. اين حقيقت گرانبها در آيه اي کوتاه و به ياد ماندني بيان شده است:
«لئن شکرتم لا زيدنکم»؛(18)
اگر شکرگزار باشيد، نعمت ها و الطاف خود را بر شما بيشتر از پيشتر مي کنم.
در نعمت خداي بگشايد
شکر کن تا خدا بيفزايد(19)
گروهي ديگر را در جامعه مي يابيم که هميشه دستي پر از
نعمت هاي مادي و معنوي دارند و بدون آنکه دچار سختي معيشت و رنج زندگي گردند، با آبرويي بسيار و شخصيتي ارجمند، تلاشي شايسته مي کنند و خداوند نيز درهاي رحمت و وسعت روزي را بر آنان، گشوده نگاه داشته است. اينان صاحبان تقوا، پرهيزکاري و عبوديت اند؛ کساني که در عرصه هاي مختلف زندگي، ارزش هاي ديني خود را با هواها و هوس ها مبادله نکرده اند و هميشه با قلبي مطمئن، دلي لبريز از عشق الهي و کوشش فراگير، به دنبال درآمدي پاک و شايسته بوده اند و خداوند نيز، راه هاي غير قابل تصوري برابر ديدگانشان گشوده و در آمدهاي چشمگيري برايشان فراهم ساخته است تا پاداش پرهيزکاري آنها در اين دنيا نيز داده شود. خداوند متعال براي درس آموزي همگان و ترسيم راه روشني از رشد و تعالي مادي و معنوي مي فرمايد:
«ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا، لفتحنا عليهم برکات من السماء و الارض؛(20)
هر گاه مردم روي زمين ايمان آوردند و تقواپيشه کنند، برکات آسمان و زمين را به روي آنان مي گشاييم.» (21)
دسته ي ديگري که تقدير خداوند بر آن قرار گرفته تا از
نظر امکانات زندگي و رفاه مادي وضع آراسته و کاملي پيدا کنند، کساني هستند که در «امتحان و آزمايش» قرار گرفته اند. اينان شعارهاي بسياري در پايبندي خود به دستورهاي الهي سر مي دادند و هميشه با انتقاد از ديگران و يا حمله به برخي افراد، خود را پاک و منزه از دلبستگي هاي مادي و انحرافات اخلاقي نشان مي دادند و در حضور افراد و يا هنگام مناجات با خداوند، در خواست نعمت هاي فراوان و الطاف بسيار کرده تا به خداي خود و بندگان او، پايمردي به اصول اخلاقي و پايداري در حفظ ارزش هاي اسلامي را ثابت کنند، اما بسياري از اينان چون لذت شيرين و طعم گواري ماديات و رفاه را چشيدند، ابتدا به توجيه کارهاي خود پرداخته، سپس با بي اعتنايي به دستورهاي الهي، خود را خوشبخت جلوه داده و چندي بعد با حمله به اساس سخنان پيشوايان و بايدها و نبايدهاي خداوندي، هر يک را با حقوق بشر(!)، روشنفکري (!)، دنياي امروزي (!)، مردم ديگر کشورها و افراد متمدن (!) ناسازگار معرفي مي کنند.
ديري نمي گذرد که وضع ظاهري آنان، همسر و فرزندانشان دگرگون مي شود. اسراف ها و تبذيرها جايگزين انفاق ها و کمک ها به مستضعفان - که هميشه سخن از آن مي گفتند- مي شود و آرام آرام با عبارات و ضرب المثل هايي نادرست، بهانه هايي از سر بي بهانگي
مطرح مي کنند که:
خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو؛ اگر لذت دنيا را نبري، زندگي خودت را باخته اي؛ بگذار ما هم چند روزي خوش باشيم؛ عبادت، براي مردم بيکار است و اصلاً قديمي شده است؛ ديگر وضع جامعه عوض شده است؛ هميشه که نمي شود نان و سرکه خورد و ...
خداوند، حکمت وسعت روزي خود را براي اينان «فتنه» مي داند و مي فرمايد:
«انما اموالکم و اولادکم فتنه»؛ (22)
همانا دارايي ها و فرزندان شما، مايه ي امتحان و، آزمايش شما خواهند بود.
سپس حال برخي از ثروتمندان و صاحبان امکانات و نعمت هاي فراوان مادي و معنوي را، عبرت گيري ديگران و پند پذيري صاحبان خرد و انديشه دانسته تا درپي اين حکمت، چنين افراد خوش سخن و بدعمل نيز که هميشه با مکر و حيله ي خود ديگران را فريب داده و خود را پاک و مقدس مي نماياندند، دچار «استدارج» يعني خودبرتربيني، تحقير مؤمنان، نيشخند اولياي الهي و سرانجام «هلاکت جاودان» شوند:
«سنستدرجهم من حيث لا يعلمون و املي لهم ان کيدي متين»؛(23)
به زودي اينان را از جايي که نمي دانند استدراج مي کنيم -و هر روز با افزودن دارايي ها و موقعيت هايي چشمگير، دچار امتحان، انحراف و هلاکت اخلاقي اجتماعي مي کنيم، مال و اولاد و عمر طولاني مي دهيم- که کيد من متين و محکم است.
نمونه اي کامل از اين افراد «ثعلبه» است که فقير و تهيدست بود و هر روز در مسجد رسول الله (ص) حاضر مي شد. پشت سر آن حضرت به نماز جماعت مي خواند و به سخنان دلنشين و روح افزاي پيامبر گوش مي داد. وي روزي از رسول خدا تقاضاي دعا براي بهبود وضع مالي خود کرد، اما رسول الله (ص) با جمله اي کوتاه، وي را منصرف کرد که:
«ثعلبه!صلاح تو نيست وضع مالي و دارايي ات خوب شود. مصلحت نيست».
اما فرداي آن روز و فرداهاي ديگر اصرار و پافشاري ثعلبه استمرار يافت تا آنکه پيامبر به او فرمود:
«ثعلبه! باز هم مي گويم مصلحت تو در همين زندگي است که در آن به سر مي بري. در آمدي- هرچند اندک - کسب مي کني و به عبادات خود دل مي سپاري. اين نيز غنيمت است. پيش از اين مخواه و خود را اسير حرص و طمع مکن.»
دلدادگي ثعلبه و فريفتگي او به رفاه و لذات زندگي با اصرار بيشتر ادامه يافت تا آنکه پيامبر (ص) دعا کرد و دو
درهم نيز به او داد تا با آن تجارت کند. دو درهم رسول الله در اثر خريد و فروش چهار درهم شد و دو گوسفند ثعلبه، چهار گوسفند. فردا و هفته هاي بعد، رزق بيشتر و درآمد سرشارتر، ثعلبه را دل مشغول و شادمان کرده بود، به گونه اي که در اثر خستگي کار، از يک وعده ي نماز خود پشت سر رسول الله کاست و با اين توجيه که نماز را مي شود خواند، اما مشتري از دست مي رود، وقت فضيلت نماز جماعت را از دست داده، به خريد و فروش مشغول مي شد.
بارش برکات الهي بر او بيشتر از گذشته مي شد، تا آنکه تعداد دام و گله هاي گوسفند، وي را مجبور به خارج شدن از مدينه ساخت. در اين هنگام، صبح و ظهر و شب فرصت حضور در جماعت مسلمانان را از دست داد و تنها روزهاي جمعه براي نماز جمعه حاضر مي شد.
چندي بعد که مأمور زکات از طرف رسول خدا (ص) به سوي او رفت، ثعلبه به حکم زکات اعتراض نموده، از دادن آن خودداري کرد و پرداخت زکات را همانند باج دادن تلقي کرد!
وقتي خبر به رسول خدا(ص) رسيد، چندين بار فرمود:
«واي بر ثعلبه، واي بر ثعلبه ،واي بر ثعلبه!»
جبرئيل امين آيه اي در مذمت ثعلبه و ثعلبه صفتان نزد رسول الله آورد و ضمن نکوهش زيبا سخنان زشت کردار
و دين باوران دوران فقر و دين فروشان هنگام غنا و بهره مندي، سخن خداوند را ابلاغ کرد که:
«و منهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن و لکنونن من الصالحين فلماء اتاهم من فضله بخلوا به و تولوا و هم معرضون»؛(24)
و از آنان کساني اند که با خدا عهد کرده اند که اگر از کرم خويش به ما عطا کند، به يقين صدقه خواهيم دادو از شايستگان خواهيم شد. پس چون از فضل خود به آنان بخشيد، بدان بخل ورزيدند و به حال اعراض روي برتافتند.
خبر نزول آيه که به ثعلبه رسيد، دوان دوان و هراسان خدمت رسول الله آمد و حاضر شد تمام دارايي خويش را بدهد، اما آيه درباره ي او نباشد. رسول خدا (ص) نگاهي به او کرده، فرمود:
ثعلبه!دو درهمي را که روز نخست به تو دادم، بازگردان!
... و از آن لحظه دارايي و ثروت ثعلبه کم و کمتر شد تا آنکه همانند دوران تنگدستي و فقر خود گرديد(25)، اما با خسارتي اينچنين! و سقوطي آنچنان!
پس آزمايش و ابتلا، حکمت ديگري در کاستي رزق يا فزوني روزي است، تا ناخالصي ها نمايان و انسان هاي
پايدار و راست قامت در عرصه هاي مختلف فقر و غنا مشخص شوند. اين نکته اي است که در قرآن با اين بيان، آمده است:
«وليبتلي الله ما في صدورکم و ليمحص ما في قلوبکم»؛(26)
تا خدا آنچه در سينه ها پنهان داريد، بيازمايد و آنچه در دل ها نهان کرده ايد، آشکار سازد.
کمي رزق و مسايل تربيتي
بشنو اين نکته که خود را زغم آزاد کني
خون خوري گر طلب روزي ننهاده کني
کار خود گر به کرم باز گذاري حافظ
اي بسا عيش که با بخت خدا داده کني (27)
صلاحديدهاي مسايل تربيتي، مصلحت و حکمت ديگري است که کاستي رزق و يا فزوني روزي را به همراه دارد و گاه نام «تقدير و سرنوشت» به خود مي گيرد؛ آنجا که بندگان شايسته ي خداوند، اراده ي کاري دارند که خود به صلاح و فساد آن آگاهي کامل ندارند، پروردگار متعال، تقديري بر اساس مصلحت آنان مي کند تا هميشه ياد و نام او زمزمه ي دل هاي آنان باشد و علاوه بر آنکه باورهاي ناب الهي را حفظ کنند، هيچ گاه در سراشيبي
ضلالت و ظلم قرار نگيرند و در پي کم ظرفيتي و دوري از سعه ي صدر در مسايل رفاهي و مادي، ديگران نيز از سوزش ستم اينان ايمن باشند:
«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا في الارض و لکن ينزل بقدر ما يشاء انه بعباده خبير بصير؛(28)
هر گاه خداوند روزي را بر [بعضي] مردم گشاده دارد، راه ظلم و طغيان پيش مي گيرند؛ از اين رو هرچه را بخواهد، نازل مي کند، زيرا او به وضع بندگانش با خبر و آگاه است.»
اگر روزي رسان - طبق حکمت و مصلحت بندگان- خداوند است، تلاش و پشتکار ما در اين ميان چه نقشي خواهد داشت؟
پرسش هاي ديگري در پرتو اين سؤال وجود دارد، همانند اينکه سخناني در معارف ديني ما مطرح است، از جمله:هرگز کسي را به خاطر هوش فراوان، پشيزي افزون ندهند و احدي را به خاطر حماقتش کم نمي دهند، هيچ کس از دنيا نمي رود مگر آنکه تا آخر ذره ي روزي اش را مي خورد، و يا در سخنان معصومان، روزي به دست خداوند دانسته شده و تلاش و کوشش در به دست آوردن آن عملي ناپسند معرفي شده است؛ و در رواياتي آمده است که نوعي از رزق به دنبال انسان مي آيد و در اين صورت تحصيل، تدبير و سختکوشي براي
حال و آينده هيچ نقشي نخواهد داشت؛ با توجه به اين سخنان بهتر آن است که خود را در گردونه ي پر حادثه ي زمان و ناهمواري هاي رنج آور زمين، به سختي و اندوه نکشانيم، زيرا رزق به دست رزاق است؛ آنچه قسمت است، مي رسد و تلاش در به دست آوردن آن نتيجه اي در بر نخواهد داشت!
پيش از شروع پاسخ، توجه به چند نکته -در اين بحث و بحث هاي ديگر- راهگشاي بسياري از مشکلات فکري و شبهات عقيدتي ما خواهد بود.
نخست آنکه نظام آفرينش بر پايه ي «علت و معلول» و يا «سبب و مسبب» استوار است و اصول پايدار و جاودان دين، ما را به اين سو فرا مي خواند که:
«ليس للانسان الا ما سعي؛(29)
دست آوردي براي انسان نخواهد بود مگر با زحمت و تلاش او»
«ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم؛(30)
خداوند سرنوشت قومي را تغيير نمي دهد مگر خود تلاش کنند».
نکته ي دوم آنکه، داروي روحي رواني همانند داروي جسماني برخي به تنهايي قابل استفاده است و شرايط ويژه اي نياز ندارد، اما بسياري به شرايطي چون شخص،
زمان استفاده، زمينه سازي هاي قبل از استفاده، سن افراد، همراهي برخي ديگر از داروها، استفاده و يا عدم استفاده ي غذا و داروهايي پيش و بعد از مصرف و... نيازمند است. بدون شک نوع دوم داروهاي جسمي يا روحي نيازمند تشخيص متخصص براي درمان و تجويز صاحب نظر است. در غير اين صورت آثار ناهنجار فراواني به دنبال خواهد داشت.
معارف ناب، سخنان تابناک معصومان- عليهم السلام- و آموزه هاي وحياني در موضوعات مختلف نيز بدين گونه اند. برخي از آيات و روايات از نظر ظاهري معنايي روشن، روان و قابل فهم دارد و به تنهايي مفهومي هدايت بخش را بيان مي کند، اما بسياري ديگر بايد با شرايط مختلف ارزيابي شود؛ همراه با ديگر آيات و روايات بررسي گردد؛ ابعاد و زواياي ديد هر يک تشريح شود و سرانجام به صورت دسته بندي، مراتب هر يک توضيح و فلسفه ي بيان سخن، تشريح گردد و اين مهم، بي گمان نيازمند به متخصصان زبر دست، توانا، پرحوصله و انديشمندي دارد که سال هاي بسيار، بسان غواصان سختکوش در درياهاي معارف به دنبال صيد گوهرهاي گرانبهاي معرفت بوده، تا با چينش درست و آموزش صحيح هر يک، مجموعه اي از زيباترين حقايق هستي، از آيات و روايات در اختيار ديگران قرار دهند.
درباره ي پرسش نخست اين بخش، که رابطه ي رزاقيت
خداوند با تلاش و تدبير ما چيست؛ نکته ي اول جوابگو خواهد بود؛ به اين بيان که پروردگار متعال، رزاق است و تمامي موجودات زنده بر سفره ي لطف و برکت او حضور دارند، اما جهان هستي بر اين پايه استوار است که هر کس به مقدار تلاش و تکاپوي خود و استفاده از نيروهاي خدادادي همانند عقل، استعداد، فعاليت بدني و... روزي خود را به دست مي آورد و اين رزق نيز با اراده ي خداوند و خواست او فراهم مي شود. پس تلاش و تدبير، امري لازم و ضروري است، ولي سبب تام و علت حتمي به دست آوردن روزي نخواهد بود، بلکه نيازمند شرايط، زمينه ها و عواملي است که خداوند فراهم مي کند، سپس هر يک از ما، رزق خويش را کسب مي کنيم. در غير اين صورت موانع فراواني که گاه هيچ يک قابل پيش بيني نيستند، تصميم و اراده ي ما را دگرگون مي کنند و تمامي تلاش ما هيچ حاصلي در بر نخواهد داشت. همان گونه که تا کنون هر يک از ما در فرصت هاي مختلف تصميم هاي بسياري گرفته ايم، اما پس از چندين گام باز به جاي اول برگشته ايم و منصرف شده ايم.
دور فلکي يکسره بر منهج عدل است
خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است
از بهر معيشت مکن انديشه ي باطل (31)
چنين باور روشنگري بوده که پيشوايان معصوم-عليهم السلام- همچون اميرمؤمنان علي -عليه السلام- امام باقر و امام صادق - عليهما السلام- خود در نخلستان ها و مزارع کار مي کردند و در هواي گرم مدينه رزق و روزي خويش و خانواده را به دست مي آوردند و چون برخي، بر اساس باور غلط خود اعتراض مي کردند، مي فرمودند:
«اگر در اين حال از دنيا برويم، بهترين حالت است، زيرا مشغول اطاعت خداوند متعال بوده ايم. تلاش مي کنيم تا خود و خانواده ي خود را از مردم بي نياز سازيم.»(32)
و با اين نگرش، امامان معصوم -عليهم السلام- قضاي الهي و رزاقيت خداوند را وابسته به سعي و تدبير افراد بيان کرده و به دنبال روزي رفتن را با مقدر بودن آن متضاد نمي دانسته اند.
با اين سخن، پاسخ ديگر پرسش در اين بخش نيز روشن مي شود که علت بيان اين گونه روايات که «هرگز کسي را به خاطر هوش فراوان در کسب روزي پشيزي افزون ندهند و فردي را به خاطر حماقتش کم نخواهند داد: چيست؟ بي گمان اين سخنان، براي غباروبي اذهان از باورهاي نادرست است که خود را همه کاره در کسب معيشت بدانيم و گاهي نيز با تکيه بر تحصيلات،
تجربيات، آشنايان، عنوان هاي اجتماعي، زيرکي هاو... هيچ تدبير الهي را در تلاش خود دخالت ندهيم.
از اين رو، بر پايه ي اين اعتقاد راستين، به تلاش و کوشش توأم با تقوا براي کسب روزي، اهميت شاياني داده شده است، به طوري که امام صادق -عليه السلام- مي فرمايد:
«در تحصيل روزي تنبلي نکنيد، زيرا پدران ما در اين راه مي دويدند و آن را طلب مي کردند...(33) کسي که براي روزي خانواده ي خودتلاش کند، همانند مجاهدان راه خداست.»(34)
افزون بر تشبيه قداست و عظمت تلاش و کوشش در کسب روزي، دستور شده است که:
«مسلمانان صحبگاهان هر چه زودتر از خانه خارج شوند و به دنبال کسب روزي براي زندگي بروند».(35)
و يا:
«از جمله افرادي که دعايشان هرگز به اجابت نمي رسد، کساني هستند که با تني سالم، گوشه ي خانه نشسته؛ براي گشايش روزي دعا مي کنند!» (36)
حال به پرسش بعدي مي رسيم که: فلسفه ي نکوهش تلاش فراوان براي درآمد بيشتر در برخي روايات چيست؟
پيشتر در نکته ي دوم، اشاره اي به زمان، مکان، شرايط و چگونگي بيان برخي روايات کرديم و فهم بسياري از سخنان معصومان -عليهم السلام- را در کنار ديگر گفتار آنان مطرح کرديم که اين مهم نياز به تخصص و فرهيختگي فراوان خواهد داشت. اينک با نگاهي به اين دسته از روايات و گذري بر سخناني که ما را در کسب روزي تشويق مي کند، در مي يابيم خصوصيات زمان و مخاطبان، نقشي اساسي در فلسفه ي بيان معصوم-عليه السلام- داشته است. آنجا که گروهي تقوا، پرهيزگاري و توکل به خدا را بهانه ي سستي و تنبلي کرده اند، سخنان شتاب آفرين در کار و تلاش و کسب روزي بيان شده است و وقتي برخي افراد هدف ارزشمند و عالي خود را زرق و برق دنيا، درآمد بيشتر، و افزايش ثروت دانسته اند، به گونه اي که در راه رسيدن به آرمان خود از هر گونه ستم، جنايت و خيانت به افراد و جامعه ي مسلمانان کوتاهي نمي کنند، پيشوايان همچون طبيبي ماهر براي برگرداندن سلامت و سعادت و ايجاد تعادل روحي رواني، که دور کردن حرص و فزون خواهي است، سخناني در مذمت تلاش براي کسب زخارف دنيا و دلبستگي به ثروت و درآمد بيان مي کنند و اين گونه افراد را به اين باور مي رسانند که:
گر نصيبت بود، آيد از يمن
گر نصيبت نيست، افتد از دهن
و يا:
لقمه افتد ز دهن گر نبود قسمت کس
روزي اره نگر کز بن دندان ريزد(37)
تا بداند تلاش، امري ضروري و حياتي است، اما علت تام و تمام نخواهد بود، بلکه سرچشمه ي درآمدها و خوشي ها به دست خداوند است و همه بايد صبح و شام از صميم جان به پروردگار مهربان بگوييم: «بيدک الخير انک علي کل شيء قدير»؛(38) تمام خوبي ها به دست تو است و تو بر هر چيزي قادر و توانايي. بدين خاطر اميرمؤمنان علي (ع) برخي رزق ها را اين گونه معرفي کرده است که به دنبال انسان مي آيند، تا بدانيم همه ي درآمدها و ثروت ها با تلاش ما حاصل نمي شود.
«يابن آدم! الرزق رزقان: رزق تطلبه و رزق يطلبک، فان...»؛ (39)
اي فرزند آدم!روزي دو گونه است: روزيي که تو آن را جويي و رزقي که تو را مي جويد، که اگر به سراغ آن نروي به سوي تو آيد، پس اندوه سال خود را بر اندوه امروزت منه، که بر طرف کردن اندوه هر روز از عمر، تو را کافي است، پس اگر سال آينده در شمار عمر تو باشد همانا خداوند هر روز سهم تو را خواهد داد و اگر
از شمار عمرت نباشد، تو را اندوه آن چه کار است؟ که هرگز جوينده اي در گرفتن سهم روزي تو بر تو پيشي نگيرد و چيره شونده اي بر تو چيره نگردد و آن چه براي تو مقدر گشته بي کم و کاست به تو خواهد رسيد.»
عوامل وسعت روزي و اسباب کمي رزق
آموزه هاي تربيتي قرآن و دستورهاي معصومان -عليهم السلام- درباره ي عوام وسعت روزي و ياکمي رزق، بيانگر حقايقي ارزشمند است، که در پرتو آنها رابطه ي ما و پروردگارمان و نيز رابطه ي ما و جامعه ي اسلامي و ارتباط ما با خود و خانواده مان -که در جلوه هاي رفتار و گفتار تجلي مي يابد- حساس تر، دقيق تر و انديشمندانه تر خواهد شد. با اين معارف ديني، تمامي اعمال خود را با نگاهي ظريف تر و حساب شده تر انجام مي دهيم و با توجه به آثار هر يک در خود، خانواده و جامعه، مسؤوليت بيشتري احساس مي کنيم و از آن سو، به اين باور مي رسيم، چرب زباني و يا دروغ در معرفي کالا و برخورد با خريدار، گرچه در ظاهر ممکن است جلوه اي دلربا داشته باشد، ولي تلاشي پوچ، ناپايدار و بي ارزش در جلب روزي ويا استفاده ي مطلوب و ماندگار از دارايي هايي اينچنين، خواهد بود. برخي از اين عوامل عبارتند از:
1-تقوا و پرهيزگاري...
«ومن يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب؛ (40)
هر کس از خدا پروا کند، [پروردگار] براي او راه بيرون شدن [از سختي ها] را قرار مي دهد و از جايي که حسابش را نمي کند، به او روزي مي رساند.»
«ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماء و الارض؛ (41)
هر گاه مردم روي زمين، ايمان آورند و تقوا پيشه کنند، برکات آسمان و زمين را به روي آنان مي گشاييم.»
رزق بي گمان و يا لطفي که بدون تدبير براي انسان فراهم مي شود، نعمتي است که امام صادق -عليه السلام- آن را مخصوص بندگان با ايمان خداوند دانسته است و ضمن تفسير آن به «مبارک و خير بودن»، حکمت اين رحمت را ارتباط بيشتر مؤمنان با خداوند از راه دعا به درگاه او مي داند، تا بيشتر از هميشه روزي اي بدون پيش بيني نصيب خود سازد.(42)
ويژگي چنين روزي پاک و شايسته -که نشان از محبوبيت بندگان پارسا و پرهيزگار دارد- به گونه اي
است که امام زين العابدين عليه السلام در دعاي خود به ما آموزش مي دهد از خداوند اين گونه حاجت بخواهيم:
«اللهم صل علي محمد و آل محمد واکفني مؤونة الاکتساب وارزقني من غير احتساب؛ (43)
خدايا! درود فرست بر محمد و دودمان پاک او و زندگي مرا با درآمد کسبم کفايت کن- مرا از زحمت مشکلات کسب ايمني ده- و از رزق هاي بي گمان نصيب من گردان!»
چنين لطف چشمگير خداوند به دين باوران پرهيزگار، گوياي اين سخن است که آفرينش و نعمت هاي الهي براي انسان کامل و افراد خداجو فراهم شده است. اگر ما گوش به فرمان پروردگار باشيم و از پيشوايان معصوم (ع) اطاعت کنيم، ريزش رحمت حق نيز به سوي ما جاري خواهد شد.
2-ياد خداوند و سپاسگزاري از نعمت هاي او
در محل دوستان به جز ياد تو نيست
آزاده نباشد آنکه آزاد تو نيست
شيرين لب و شيرين خط و شيرين گفتار
آن کيست که با اين همه فرهاد تو نيست (44)
«شکر» عامل بسيار مؤثر در افزايش نعمت ها و الطاف الهي است که خداوند با صراحت بدان اشاره فرموده است:
«لئن شکرتم لا زيدنکم؛ (45)
هر گاه شکر نعمت ها را به جا آوريد-و آن را در موارد واقعي صرف کنيد- نعمت را بر شما افزون مي کنم.»
«تکبير»نمادي از ياد خداوند در سراي دل است که رسول خدا اين گونه بر آن تأکيد کرده است:
«کسي که رزق او کم شده است، زياد تکبير بگويد[تا ياد خداوند باعث گشايش روزي اوگردد].» (46)
بي شک چنين يادي موجب مي شود که انسان با اميد کامل به اين که زحماتش به ثمر مي نشيند و خداوند درهاي رحمت خود را بر او مي گشايد، به دنبال تلاش و کوشش نيز باشد.
و در سخن ديگري امام صادق (ع) براي «استغفار» که زدودن غبار غفلت و گناه از حرم قلب است، چنين تأثيري را بيان کرده است:
«زماني که روزي شما کاستي گرفت و اندک شد، رو به استغفار و طلب توبه کنيد که پروردگار متعال خود اين راه را برابر ما گشوده و فرموده است:
استغفروا ربکم انه کان غفار يرسل السماء عليکم
مدراراً و يمددکم باموال و بنين و يجعل لکم جنات؛
از پروردگارتان آمرزش بخواهيد که او همواره آمرزنده است[تا در دنيا] بر شما از آسمان باران پي در پي فرستد و شما را به اموال و پسران ياري کند و در آخرت برايتان باغ ها قرار دهد».(47)
دعا به برادران مؤمن و پرهيزگار، جلوه اي ديگر از ياد خدا براي ريزش نعمت هاي بيشتر است، که امام باقر(ع) با اشاره به آن فرمود:
«بر شما باد به دعا براي برادرانت که همانا باعث افزايش روزي خواهد شد.»(48)
«توکل» به خداوند نيز، فراواني روزي را به همراه دارد، آن هم رزقي بي گمان و بدون پيش بيني. چنان که رسول اکرم -صلي الله عليه و اله و سلم- توکل کنندگان را به پرندگاني تشبيه کرده اند که بدون دغدغه ي خاطر هر صبحگاه از لانه بيرون مي روند و شامگاهان، سير از روزي الهي به سراي خود باز مي گردند.(49)
3-نيکوکاري، خوش اخلاقي و مهرباني
هر که بي «من باشد همه من ها در اوست
يار جمله شد، چو خود را نيست دوست
هر که خوشخو باشد و بگشاده رو
او محمد خوست، با او گير خو(50)
نيکوکاري، خوش اخلاقي و مهرباني، پذيرايي از بندگان صالح خدا با نعمت هاي الهي است؛ اين کار پسنديده رضايت پروردگار را در رسيدگي به صالحان و مؤمنان ،فراهم مي کند.از اين رو خدا چون صلاحيت و اهليت براي انسان مي بيند، لطف و رحمت بيشتر خود را نثار وي مي کند.
اميرالمؤمنين علي -عليه السلام- در اين باره مي فرمايد:
«پاکي نيت و طراوت انديشه، دوري از تنگ نظري در برخوردها، سهل گرفتن در زندگي با ديگران، گشايش چهره و خوش برخورد بودن با برادران مسلمان، گنج هاي رزق آدمي و باعث افزايش روزي انسان ها خواهد بود.» (51)
و حضرت صادق (ع) خوبي با خوبي با خانواده، نيکي با همگان و خوش اخلاقي پسنديده و بجا را موجب گشوده
شدن درهاي روزي بيان کرده اند.(52)
4-انفاق از دارايي و پرداخت حقوق مالي
صدقه ي فراوان و خرسندي ديگران با کمک هاي مالي، خرسندي خداوند را به دنبال دارد و تأثيري بسيار در جلب روزي به همراه خواهد داشت. همان گونه که امام علي (ع) فرمود:
«استنزلوا الرزق بالصدقة؛ (53)
با صدقه اسباب نزول بيشتر رزق خود را فراهم کنيد.»
و در جاي ديگر «زکات» و اداي حقوق واجب مالي را موجب فزوني روزي دانسته، فرمود:
«الزکاة تزيد في الرزق؛(54)
دادن زکات، زياد شدن رزق را به همراه خواهد داشت.»
و يا حضور ميهمان در منزل، باعث آمرزش گناهان و افزايش روزي خواهد بود. از اين رو گفته اند:
رزق ما با پاي مهمان مي رسد از خوان غيب
ميزبان ماست آن کس مي شود مهمان ما
5-بيداري صبحگاهان و وضوي دايم
اذان صبح تا طلوع آفتاب لحظه هايي است که نوعي سبکبالي، طراوت روحي و شادي خاطر براي تمامي روز بيداران را به همراه دارد، به گونه اي که هيچ گونه افسردگي روحي و خمودي فکري در انسان احساس نشده و با نشاطي غيرقابل توصيف به کارهاي شايسته مي پردازد. ارزاق بندگان در اين ساعت تقسيم مي شود و خوابيدن کراهت دارد. آنان که توفيق بيداري در اين لحظات را دارند، افزون بر رزق عادي، نوعي افزايش روزي نيز نصيبشان مي شود. همان گونه که امام باقر-عليه السلام- آيه ي شريفه ي: «واسألوا الله من فضله؛ (55) از فضل الهي طلب کنيد» را به هوشياري و بيداري در بين الطلوعين تفسير کرده است.(56)
وضوي دايم و طهارت هميشگي، راحتي روح و برکات لحظه هاي روز و افزايش روزي (57) را به دنبال دارد. آنان که آرام آرام اين حالت پسنديده را در خود ايجاد کنند و با تمرين به صورت عادت دايمي براي خود درآورند، نوعي طراوات روحي و قداست باطني حس مي کنند که پس از چندي ترک چنين صفت ارزشمندي براي آنها مشکل خواهد بود.
6-دوري از گناه، ظلم و نافرماني خداوند
به راستي کساني که در زندگي خود با ما صادق، مهربان و مؤدب هستند، چه جايگاهي نزد ما دارند؟ و آنان که چندين بار تاکنون به ما نزديک شده، از مهرباني و سخاوت و لطف ما استفاده کرده و پس از چندي نه تنها سپاسگزاري نکرده، بلکه عليه ما اقدام کرده و عمل آنان آثار زشتي ايجاد کرده است، چه موقعيتي در دل و انديشه ي ما دارند؟ آيا به اين دسته از افراد باز هم احسان مي کنيم و از امکانات خود در اختيار آنان قرار مي دهيم؟
ويژگي ذاتي اطاعت و استفاده ي نعمت هاي الهي در مسير حقيقي آن، فزوني تمامي داده هاي خداوند و ريزش الطاف چشمگير ديگري را به همراه دارد و عملکرد ذاتي گناه، معصيت و مصرف نعمت هاي خداوند، در مسيري نادرست و عليه دستورهاي الهي، تنگي معيشت و کمي رزق و زندگي سخت و دشواري را به همراه خواهد داشت. از اين رو پيشوايان معصوم -عليهم السلام- فرموده اند:
«با گناه افراد، رحمت و روزي خداوند به روي آنان بسته مي شود؛ برکات رزق برطرف مي گردد؛ گوارايي و شادکامي و راحتي زندگي زدوده مي شود و مسير گذران عمر با دشواري و سختي رو به رو خواهد شد.» (58)
در حديثي از امام باقر -عليه السلام- مي خوانيم:
«گاه انسان گناهي مي کند و روزي از او قطع مي شود.»
سپس حضرت (ع) اين آيه را تلاوت کرد:
«اذا اقسموا ليصرمنها مصبحين؛ (59)
هنگامي که صاحبان باغ سوگند ياد کردند صبحگاهان ميوه ها را بچينند و اجازه ندهند حتي يک نفر غير از آنها استفاده کند، بلايي از سوي پروردگارت -در حالي که آنها در خواب بودند- بر آن باغ مسلط شد و آن را نابود کرد.»(60)
پاسباني کن بسي در کوي دل
زانک دزدانند در پهلوي دل
چو تو را اين پاسباني شد صفت
عشق زود آيد پديد و معرفت (61)
دعا چه تأثيري در افزايش روزي دارد؟
روزي اميرمؤمنان علي -عليه السلام-رو به فرزند خود امام مجتبي -عليه السلام-کرد و فرمود:
«پسرم!همان کسي که گنج هاي آسمان ها و زمين را در اختيار دارد، به تو اجازه ي دعا و در خواست داده و اجابت آن را نيز تضمين کرده است. به تو امر کرده که
از او بخواهي تا به تو عطا کند و از او در خواست رحمت کني تا رحمتش را بر تو فرو فرستد... هر گاه بخواهي، با او درد دل کني و ناراحتي و مشکلاتت را در برابر او قرار مي دهي، از او در کارهايت استعانت مي جويي و از خزاين رحمتش چيزهايي را مي خواهي که جز او کسي قادر به عطاي آن نيست، مانند عمر بيشتر، تندرستي بدن و وسعت روزي. پس خداوند کليدهاي خزاينش را در دست تو قرار داده، زيرا به تو اجازه در خواست داده است. بنابراين هرگاه خواستي، مي تواني به وسيله ي دعا درهاي نعمت خدا را بگشايي و باران رحمت او را فرود آوري.» (62)
برپايه چنين بينشي، دستور دعا به هنگام کمي روزي داده شده، تا با استمداد از خداوند، توکل به او و جلب رحمت، درهاي نعمت و برکت الهي را بگشاييم؛ شيوه اي که معصومان -عليهم السلام- داشتند و همواره با دعاهاي خود مشکلات ديگران را بر طرف مي کردند. مردي باديه نشين حضور رسول الله (ص) رسيد و گفت: اي رسول خدا! من عده اي پسر، دختر، خواهر، برادر، نوه پسري و دختري، برادرزاده و خواهر زاده دارم و زندگي ما، سست و لرزان است؛ اگر صلاح مي دانيد دعا کنيد که خدا روزي مان را زياد کند.
سخن مرد تهيدست که تمام شد، رسول خدا گريست
و مسلمانان متأثر شدند. آن گاه پيامبر با قرائت آيه «و ما من دابة في الارض الاعلي الله رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها کل في کتاب مبين» (63) فرمود:
«هر کس اين دهان ها را که خدا روزيشان را ضمانت کرده، در کفالت خود گيرد، پروردگار همچون آب که مي ريزد، روزي او را ريزان سازد. اگر کفالت او کم باشد، روزيش کمتر و اگر کفالت بيشتري کند، رزق بيشتري يابد.»
در پايان رسول اکرم -صلي الله عليه و آله و سلم- دعا کرد و مسلمانان براي گشايش روزي آن مرد آمين گفتند. پس از مدتي آن شخص در زمره ي مرفه ترين و ثروتمندترين مردمي در آمد که روزي حلال دارند و در مسير رضاي خداوند زندگي مي کنند.(64)
به يقين تلاش و کوشش تمام عيار شخص، نقشي مؤثر در افزايش روزي او داشته، اما دعاي خوبان و پاکان، آن تلاش را ثمر بخش و راه هاي کسب و روزي را وسيع تر و سريع تر مي سازد.
حضرت عيسي (ع) بر اساس چنين باور پاک و آسماني اين گونه تقاضاي روزي کرد:
«اللهم ربنا انزل علينا مائدةً من السماء تکون لنا
عيدا لاولنا و اخرنا و آية منک و ارزقنا و انت خير الرازقين؛ (65)
بارالها! پروردگارا! از آسمان، خواني بر ما فرو فرست تا عيدي براي اول و آخر ما باشد و نشانه اي از جانب تو. و ما را روزي ده که تو بهترين روزي دهندگاني.»
و حضرت ابراهيم عليه السلام نيز براي اهل مکه تقاضاي روزي کرد و فرمود:
«رب اجعل هذا بلداً ءامناو ارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و اليوم الاخر؛ (66)
پروردگارا، اين [سرزمين] را شهري امن گردان و مردمش را -هرکس از آنان به خدا و روز باز پسين ايمان بياورد- ازفراورده ها روزي بخش.»
پيشوايان معصوم -عليهم السلام- در دعاهاي خود به ما مي آموزند که هر روز، هر هفته و هر سال در دعاهاي مختلف وسعت رزق، گوارايي روزي و برکات بيشتر آن را از خداوند در خواست کنيم. به طور مثال در دعايي که به هنگام تعقيب نماز عشا مي خوانيم، خود را از جايگاه محل روزي خويش بي خبر معرفي مي کنيم و نمي دانيم رزق ما در صحرا، کوه، زمين، آسمان، خشکي و يا درياست و يا بي خبريم که اين روزي به دست کيست و پيش کيست. از اين رو ضمن درود بر محمد و آل او
رزقي وسيع و بدون مشقت از پروردگار مي طلبيم و تقاضاي رحمت الهي مي کنيم. (67)
همان گونه که در پايان دعاي ندبه و در پي امواج بيکران عشق و معرفت نسبت به حضرت مهدي -عليه السلام- خداوند را به مقام والا و بي نظير فرزند عزيز فاطمه -عليهاالسلام- قسم داده و ضمن دعاهايي پر بها مي خواهيم که:
«واجعل ارزقنا به مبسوطة؛ (68)
پرودگارا! روزي هاي ما را به واسطه ي [مقام و عظمت حضرت ولي عصر عليه السلام] وسيع گردان.»
اوقات خوش آن بود که با دوست به سررفت
باقي همه بي حاصلي و بي خبري بود
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از يمن دعاي شب و ورد سحري بود (69)
انواع رزق کدامند؟
و بهترين و برترين روزي ها چيست؟
رزق و روزي با توجه به ابعاد گوناگون، از چند جهت قابل تقسيم است:
1-دنيوي؛ اخروي
رزق دنيوي در آينه ي اين آيه نمايان است:
«وما من دابة في الارض الاعلي الله رزقها؛ (70) هيچ جنبنده اي بر زمين نيست مگر آنکه رزق او بر عهده ي خداوند است.» روزي اخروي همانند آنچه درباره ي شاهدان هميشه جاويد يعني شهيدان پاک نهاد است:
«عند ربهم يرزقون؛ (71) نزد پروردگار خود روزي خوارند.»
2-حلال؛ حرام
روزي تمام بندگان از نوع «حلال» است و طلب حلال بسان جهاد در راه خدا دانسته شده و وظيفه اي واجب بر تمامي زن و مرد مسلمان شمرده شده است، اما شتاب در کسب روزي، حرص به مال دنيا، بي اعتمادي به خداوند و يا ظلم و ستم- در ندادن حقوق ديگران- موجب رو
کردن به «حرام» مي شود که در اين هنگام از مقدار حلال روزي از اين افراد برداشته مي شود و در پايان، آثار گناه و حرام در دنيا و آخرت گريبان گير افراد خواهد شد. (72)
3-مادي؛ معنوي
جلوه هاي ناپايدار زندگي دنيوي که پس از اندک زماني از بين مي رود، روزي هاي مادي است، همانند خوارک و پوشاک و مسکن و... و مواهب جاودان و ابدي که آثاري در اين جهان و آن جهان در پي دارد، رزق معنوي است، مانند: حج و جهاد و نماز و...
4-با تدبير و تلاش؛ بي گمان و بدون نقشه
پاره اي روايات اين گونه ارزاق را به روزي هايي که ما بايد به جستجويش برخيزيم و ارزاقي که در جستجوي ماست و به سراغمان مي آيد، نام مي برد. قرآن مجيد نيز با تعبير «من حيث لا يحتسب؛ بدون آنکه گماني بر آن برده باشد» (73) از نوع دوم ياد مي کند.
حال به پرسش پاياني مي پردازيم که: بهترين رزق کدام است؟
تأملي اندک در گنجينه ي معارف، اين نکته ي گرانبها را
آشکار مي کند که ديدگاه پيشوايان ما، با نگاه ديگران به روزي و معيشت تفاوتي بنيادين دارد، به گونه اي که آنان بدون توجه به نوع رزق از نظر مادي و کميت و کيفيت آن از نظراجتماعي، روي پنهان اين حقيقت را-که آثاري جاودان و ماندگار به همراه دارد- بيان مي کنند. به طور مثال رسول اکرم -درود خداوند بر او و دودمان پاکش باد- بهترين رزق را آن مي داند که باعث بي نيازي شخص از ديگران شود(74) و در سخني ديگر بهترين روزي را اين گونه طلب مي کند:
«پروردگارا! پرهيزگاري (عفاف) و بي نيازي (کفاف) را روزي محمد و آل محمد و دوستداران محمد و آل محمد گردان و رزق دشمنان محمد و آل محمد را مال و فرزند قرار ده!»(75)
بي شک مال و فرزندي که هدف انسان در زندگي باشد و همراه آن هيچ گونه آرمان آسماني نباشد، بلايي خواهد بود که جز حرصي جاودان و نکوهشي هميشگي به دنبال نخواهد داشت.
در گفتار ديگري از امير مؤمنان علي -عليه السلام- اين واقعيت ارزشمند را به گونه اي زيبا مي يابيم:
«پروردگارا! آبرويم را با بي نيازي نگهدار! و شخصيتم را در اثر فقر، ساقط مگردان! که از روزي خواران تو
در خواست روزي کنم و از اشخاص پست خواستار، عطوفت و بخشش باشم...»(76)
امام سجاد -عليه السلام- نيز در صحيفه ي خود و با اشاره به وسعت رزق و در خواست لطف و عنايت از خداوند مهربان، دوري از فتنه و بلا در اثر فراواني ماديات را در زندگي طلب کرده و «عفاف»و «کفاف» را مبناي خواسته ي خود مي کند.(77)
اميد آنکه روزي پايدار و جاودان، همراه با همتي والا و آثاري پر بها براي هميشه ي ايام نصيب ما شود.
چنين باد.
والسلام
پي نوشت :
1-ديوان ابوسعيد ابوالخير، ص 80.
2-مفردات راغب اصفهاني، ص 194؛ قاموس قرآن، سيد علي اکبر قرشي، ج2، ص 82.
3-تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي و نويسندگان، ج20، ص 374؛ ر.ک: الميزان، ج3، ص 138؛ تفسير نمونه، ج9، ص 16؛ کشف الاسرار، ج7، ص 534؛ تفسيرالکبيرفخر، ج 23، ص 112، و ج2، ص 30؛ التبيان، ج1، ص 57.
4-مفردات راغب اصفهاني، ص 353؛ الميزان (ترجمه)، ج18، ص 155 و 596.
5- نهج البلاغه، خ 91، بخش 3؛ خ 90، بخش 4؛ خ 91، بخش 2.
6- همان، خ109، بخش2؛ خ23، بخش4؛ خ 114، بخش16؛ کلمات قصار 300 و 454.
7-نهج البلاغه، خ91، بخش 8؛ خ 185، بخش26؛ خ 109، بخش2؛ خ31، بخش70.
8-سوره ي هود، آيه ي 6.
9-سوره ي اسراء آيه ي 30.
10-سوره ي سباء آيه ي 15 (کلوا من رزق ربکم و اشکرواله...).
11-سوره ي مؤمن، آيه ي 64 (ورزقکم من الطيبات...).
12-سوره ي ذاريات، آيه ي22 (وفي السماء رزقکم و ما توعدون).
13-همان، آيه ي 23؛ بقره، آيه ي 212؛ انعام، آيه ي 151؛ انفال، آيه ي 3؛ يونس، آيه ي 24؛ هود، آيه ي 6؛ طه، آيه ي 132 و حج، آيه ي 28.
14-عبرت؛ ر.ک: چکيده انديشه ها، ج1، ص9.
15-سوره ي رعد، آيه ي 26.
16-سوره ي نحل، آيه ي 71.
17-تفسير نمونه، ج3، ص 365 و 366.
18-سوره ي ابراهيم، آيه ي 7؛ سوره ي مائده، آيه ي 88؛ سوره ي غافر، آيه ي 64؛ سوره ي بقره؛ آيه ي 268؛ سوره ي شوري، آيه ي 42.
19-انوري.
20-سوره ي اعراف، آيه ي 96؛ سوره ي انعام، آيه ي 151؛ سوره ي يونس، آيه ي 59؛ سوره ي هود، آيه ي 6 و 15 و 16؛ سوره ي رعد، آيه ي 26؛ سوره ي اسراء، آيه ي 30؛ سوره ي روم، آيه ي 37.
21-تفسر نمونه، ج20، ص 314؛ الميزان (ترجمه)، ج17، ص 436؛ ج11، ص 310 و 316.
22-سوره ي تغابن، آيه ي 15؛ الميزان، ج18، ص 88.
23-سوره ي اعراف، آيه ي 182 - 183؛ الميزان، ج 18، ص 88.
24-سوره ي توبه، آيه ي 75 و 76.
25-الميزان، ج9، ص 553 و 554.
26-سوره ي آل عمران، آيه ي 154؛ الميزان، ج 18، ص 88.
27-ديوان حافظ، برگزيده غزل 473.
28-سوره ي شوري، آيه ي 27.
29-سوره ي نجم، آيه ي 39.
30-سوره ي رعد، آيه ي 11.
31-ديوان حافظ، برگزيده ي غزل 297.
32-الميزان (ترجمه)، ج10، ص 278 و ج 17، ص 436.
33-وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج12، ص 48.
34-همان، ج17، ص 67؛ نک: بحارالانوار، ج 78، ص 106.
35-ر.ک: بحارالانوار، ج103، ص 33؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص414.
36-تفسير نمونه، آيت الله مکارم و جمعي از نويسندگان، ج11، ص 318.
37-واعظ قزويني؛ ر.ک: گلزار ادب، ص 635.
38-سوره ي آل عمران، آيه 26.
39-نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 379؛ بحارالانوار، ج 103، ص 37؛ کنزالعمال، خ 508؛ بحارالانوار، ج 77، ص 87.
40-سوره ي طلاق، آيه 2 و 3.
41-سوره ي اعراف، آيه ي 96.
42-بحارالانوار، ج 103، ص 29 و ج 77، ص 164 و ج103، ص 36؛ ميزان الحکمه، ج 4، ص 112.
43-صحيفه ي سجاديه، دعاي 20. نک: نهج البلاغه، حکمت 356 (من حيث يأتيه اجله؛ از همان راه که روزي مي رسد. اجل نيز خواهد رسيد (بدون پيش بيني و يا حيله و بازبيني!).)
44-ديوان امام خميني (ره)، ص 200.
45-سوره ي ابراهيم، آيه 7.
46-کنزالعمال، خ 9325.
47-بحارالانوار، ج 78، ص 201. نوح، آيه 11 و 12.
48-بحارالانوار، ج 76، ص 60.
49-ميزان الحکمه، ج4، ص 113.
50-مولانا جلال الدين محمد مولوي.
51-بحارالانوار، ج77، ص 287 و 176؛ ج 74، ص 362 و 395؛ ج75، ص 172؛ ج 103، ص 21.
52-همان، ج96، ص408 و ج74، ص 81 و ج 71، ص 396.
53-همان، ج78، ص60 و ج77، ص 176.
54-همان، ج66، ص15.
55-سوره ي نساء آيه ي 32.
56-همان، ج5، ص 147 (باب الارزاق و الاسعار).
57-کنزالعمال، خ 44154.
58-بحارالانوار، ج5، ص 144 تا149؛ و ج 73، ص 318 و ج 76، ص 335و ج78، ص 256.
59-قلم (68)، آيه ي 17.
60-تفسير نمونه، ج24، ص 406.
61-منطق الطير، ص 198.
62-نهج البلاغه، نامه 31، بخش 64 و 70.
63-سوره ي هود آيه 6 (هيچ جنبنده اي در زمين نيست مگر [اينکه] روزيش بر عهده ي خداست و [او] قرارگاه و محل مرگش را مي داند. همه [اينها] در کتاب روشن [ثبت]است).
64-الميزان (ترجمه)، ج 10، ص 275.
65-سوره ي مائده، آيه 114.
66-سوره ي بقره، آيه 126.
67-مفاتيح الجنان، مرحوم حاج شيخ عباس قمي، ص 35 (چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامي).
68-همان، ص 986 و 38، 39، 48، 59، 61 و...
69-ديوان حافظ، غزل 21.
70-سوره ي هود، آيه ي 6.
71-سوره ي آل عمران، آيه ي 169.
72-ر.ک: ميزان الحکمه، ج4، ص 119، 120 و 123.
73-بحارالانوار، ج 77، ص 110.
74-همان، ص 168.
75-همان، ج 72، ص 59.
76-نهج البلاغه، خ 225، بخش 1.
77-صحيفه ي سجاديه، دعاي بيستم.