نقش تعيين کننده جوانان در سرنوشت جوامع مختلف و تحولات و جهت گيري هايي که اين جوامع در طول حيات اجتماعي شان پيدا مي کنند انکار ناپذير است. قرآن کريم نيز از نقش جوانان و تأثير نيروي فياض جواني در بوجود آوردن وقايع بزرگ تاريخي به صراحت سخن گفته است. داستان ابراهيم و نمرود، يوسف و زليخا، موسي و دختران شعيب، داود و جالوت، لقمان و فرزندش، مريم و عيسي، اصحاب کهف و … به خوبي ارزش نيروي جواني را در مقابله با شيطان درون و برون انسان و مقاومت و پايمردي در برابر طاغوت ها، کجي ها، انحرافات و بحران هاي مختلف تبيين و تشريح کرده است.
سيره عملي پيامبر اسلام )صلي الله عليه و آله) و علي (عليه السلام) نشان مي دهد که توجه به جوان به عنوان نسل تأثيرگذار، پر تحرک و نوخاسته، هيچ گاه نبايد دستخوش فراموشي گردد؛ زيرا بيش از هر قشر و گروهي، جوانان مخاطبان وحي و عدالت خواهي اسلام بوده اند.
به مدد جوانان بود که دين با جامعه در تقويم تاريخ، پيوندي جاودانه و زوال ناپذير حاصل کرد و بر سرنوشت ملت ايران تأثير نهاد.
اين مقاله به بررسي آرا و انديشه هاي امام راحل در باره جوانان مي پردازد.
امام خميني (ره) با آگاهي به اين سرمايه معنوي، آن را در خدمت به اسلام و واژگوني رژيم شاهنشاهي به کار گرفت و از هر فرصتي در جهت تعالي و تکامل روح و انديشه جوانان استفاده کرد. وي از همان آغاز رهبري در سال 1342 اعلام کرد، با اتکال به قدرت خدا و اعتماد به جوانان که در آن هنگام کودکان گهواره اي بودند، به مصاف با دشمنان دين خدا خواهد رفت. امام (ره) در سال 57 که انقلاب پيروز شد و پس از آن در دوران دفاع مقدس و جنگ تحميلي با بکار گيري و بسيج جوانان و حضور پر شور آنان توانست اسلام و ايران را از نابودي نجات دهد.
توصيه به خودسازي و تزکيه نفس در جوانان، به اقتضاي سرنوشت و طبع جواني اهميت بيشتري پيدا مي کند. امام امت (ره) با نيازهاي فکري، علمي، مادي و معنوي جوانان به خوبي آشنا بود و به همين جهت جايگاه آنان را ديوار به ديوار ملکوت و قدسيان مي ديد، چون قلب جوان نکته ياب است و حق پذير. ايشان در تفسير سوره حمد به ظرافت اين معني اشاره دارند که: «شما جوان ها بهتر مي توانيد تهذيب نفس کنيد. شما به ملکوت نزديکتر هستيد از پيرها! در شما ريشه هاي فساد کمتر است، رشدش کمتر است… هزاران جوان اصلاح مي شوند و يک پير [اصلاح] نمي شود.» اين نکته بر کسي پوشيده نيست که اساس و بنيان رسيدن همه واصلان به منازل عالي انساني و سير و سلوک، در دوره جواني فراهم آمده است، حتي شخص امام (ره) با ياد کرد مشايخ بزرگوارش در عرفان و اخلاق همچون مرحوم "ميرزا محمد علي شاه آبادي" (1293- 1369 ه.ق) و "ميرزا جواد ملکي تبريزي" اشاره مي فرمايد از همان آغاز جواني شيفته جمال و کمال هستي بوده و در اين راه از هيچ کوششي فروگذار نکرده است. نامه هايي که از آن عزيز سفر کرده در دست ما است به روشني عنايت و توجه ايشان را به سالکان جوان و جستجوگران حقيقت مشخص مي کند؛ «عزيزم! از جواني به اندازه اي که باقي است استفاده کن که در پيري همه چيز از دست مي رود، حتي توجه به آخرت و خداي تعالي… در جواني که قدرت بيشتري داري به مجاهدت برخيز و از غير دوست جل و علا بگريز و پيوند خود را هر چه بيشتر اگر پيوند داري محکم تر کن و اگر خداي نخواسته نداري تحصيل کن و در تقويتش همت گمار که هيچ موجودي جز او جل و اعلا سزاوار نيست.»
امام خميني در جوانان اين مرز و بوم عزت خواهي را يک واقعيت انکار ناپذير مي دانست و از اين رو تداوم دو شعار محوري و تعيين کننده يعني "استقلال" و "آزادي" را در گام هاي بلند آنان ممکن تلقي نمود. از اين رو ملت ما و به خصوص جوانان براي تحقق اين شعارهاي کليدي در اعتلاي جمهوري اسلامي از هيچ کوششي فروگذار نکرده و بر سر آن با هيچ قيمتي و قدرتي معامله و مسامحه نکردند. امام خميني (ره) همواره نگران آتيه و آينده جوانان اين کشور بود تا مبادا جواناني که با کوله باري از عشق و فداکاري روزگار مي گذرانند در ورطه غرور و خودبيني سقوط کنند و خويشتن را از نور توحيد و تقوا بي بهره سازند. شيطان و نفس اماره هر کس و جماعتي را به راه هاي گوناگون به خودپرستي مي کشاند، مغرور گشتن آن دسته از جوانان کم بهره از معرفت و خودآگاهي و تاريخ، پديده اي اجتناب ناپذير است که روشن گري خيرخواهانه و شفاف را مي طلبد. لذا وقتي جوانان ما مي بينند امام راحل در عين حال که جهاد و استقامت شگفت انگيز آنان را در مصاف با شيطان درون و برون مي ستايد و از اينکه آنان در گرداب جهل و غرور قرباني شوند نيز نگران است، احساس داشتن پدري مهربان و دلسوز را که براي سعادت فرزندانش تلاش مي کند دارند. آنجا که مي فرمايد: «توجه کنيد که غرور در پيروزي ها و شهرت ها در قلب شما رخنه نکند، که اين مرض نفساني از دام هاي شيطاني است که بندگان خدا را از توجه به او باز مي دارد و از مکايد نفس اماره باسوء است که انسان ها را به شکر و عبوديت بت ها و خصوصاً مادر بت ها که بت نفس است مي کشاند.»
آرا و نظريات ايشان درباره جوانان در مراحل مختلف پيروزي انقلاب در دو محور قابل ذکر است:
الف) پيش از پيروزي انقلاب
قبل از پيروزي انقلاب و در مبارزه با رژيم ستمشاهي: امام خميني در پيروزي انقلاب سهم اساسي و مهمي براي جوانان قائل بودند. در قسمتي از بيانات ايشان در اين رابطه آمده است: «همت والاي شما جوانان بود که ما پيروز شديم و ريشه فساد را از ايران تا حدودي درآورديم. اين شما جوانان بوديد که با فداکاري اسلام را از دست اجانب و دشمنان نجات داديد و شما هستيد که بايد با وحدت کلمه و قدرت،اسلام را از دست اين اشخاص خيانتکار نجات دهيد.»
و در جاي ديگر مي فرمايند: «عامل پيروزي، نيروي اسلام بود، نيروي ايمان جوانان به اسلام و خداي تبارک و تعالي بود و توجه به مقصد واحد که آن اسلام و جمهوري اسلام و احکام اسلام بود.»
ب) پس از پيروزي انقلاب
1) آباداني مملکت و ساختن ايران اسلامي بدست جوانان: نقش ديگر جوانان از نظر امام خميني، نقش اين قشر پس از پيروزي انقلاب بود. در اين باره امام مي فرمايند: «مابايد زحمت بکشيم تا اين نيروي جواني که طاغوت آنها را منحرف کرده است را باز متحول کنيم و بصورت يک انسان کامل، يک انسان اسلامي يک انساني که براي کشور خودش مفيد است درآوريم.» همچنين فرمودند: «به نيروي شما جوانها بايد اين مملکت اصلاح بشود.»
2) ضرورت حضور دائمي جوانان متعهد در صحنه: امام همواره بر اين نکته تأکيد داشتند که همانگونه که انقلاب با همت جوانان پيروز شده، اين جوانان بايد در صحنه هاي مختلف حضور فعال داشته باشند. ايشان در جايي مي فرمايند: «همانطوري که تا کنون با شور و شعف کارها را پيش برديد، از اين به بعد هم بايد براي سازندگي ايران همت کنيد و نگذاريد اين نهضت خاموش شود. با همت والاي شما جوانان ايراني بايد اشخاص متنور و اشخاص امين و صادق و متعهد به اسلام و وفادار به ايران در مجلس مؤسسان و مجلس شورا بروند.»
3) تربيت جوانان: با توجه به اهميت زياد تعليم و تربيت جوانان در نظر امام خميني، ايشان به اين موضوع تأکيد داشتند و مي فرمودند: «تربيت جوانان بايد اسلامي و با توجه به مسايل روز باشد. ما مأموريم اين جوان هايي را که دست ما هستند و با آنها رابطه داريم، اينها را تربيت اسلامي، تربيت ديني و متوجه به مسايل روز کنيم. اين جوانهايي که در آتيه بايد اين مملکت را حفظ کنند، اين مملکت را اداره بکنند، اينها بايد درست تربيت بشوند و اصلاح بشوند. اين تحولي که در جوان هاي ما، در انسان ها، آنهايي که متعهد هستند پيدا شده است، اهميتش بيشتر از آن تحولي است که در مملکت پيدا شده است.»
4) ايستادگي در مقابل غرب: امام (رحمت الله عليه) دراين باره مي فرمايند: «جوانان ما از غرب نترسند و اراده کنند در مقابل غرب قيام کنند ، دانشمندان ما نترسند از غرب، اساتيد دانشگاه ما نترسند از غرب و جوانان ما نترسند و اراده کنند و در مقابل غرب قيام کنند و شرق اراده کند که در مقابل غرب قيام کند. آنهايي که مي خواستند ما را غارت کنند، در طول تاريخ و در طول اين پنجاه و چند سال، کوشش کردند که جوان هاي ما را بي تفاوت بار بياورند. گمان نکنند جوان هاي ما که هر چه هست در غرب است و خودشان چيزي ندارند!»
5) افشاگري جوانان: نقش ديگر جوانان درايت و قدرت افشاگري آنها بود امام(ره) در اين مورد مي فرمودند: «بر شما جوانان ارزنده اسلام که مايه اميد مسلمين هستيد، لازم مي باشد که ملت ها را آگاه سازيد، و نقشه هاي شوم و خانمانسوز استعمارگران را بر ملا نماييد. بر شما جوانان روشنفکر است که از پا ننشينيد تا خواب رفته ها را از اين خواب مرگبار برانگيزانيد، و با فاش کردن خيانت ها و جنايت هاي استعمارگران و پيروان بي فرهنگ آنها،غفلت زده ها را آگاه نماييد. شما نسل جوان موظف هستيد غربزده ها را از خواب بيدار کنيد و فجايع حکومتهاي ضد انساني آنها و اعمال آنها را بر ملا نماييد.»
مهمتر از همه اين موارد حضرت امام به خودسازي و تهذيب نفس در ايام جواني تأکيد بسيار داشتند. ذکر پاره اي از سخنان ايشان در اين باره اهميت موضوع را بيشتر روشن مي کند: «بايد جوانان ما بدانند تا معنويت و عقيده به توحيد و معاد در کسي نباشد، محال است از خود بگذرد و در فکر امت باشد. اسلام آنقدر که به تهذيب اين بچه هاي ما و جوان هاي ما کوشش دارد، به هيچ چيز کوشش ندارد. از حالا که جوان هستيد و قواي جواني محفوظ است،جديت کنيد به اين که هواي نفس را از نفس خودتان خارج کنيد. "بهار توبه" ايام جواني است، که بار گناهان کمتر و کدورت قلبي و ظلمت باطني ناقص تر و شرايط توبه سهل تر و آسان تر است.
در پايان قسمت هايي از سخنان امام عزيزمان را خطاب به جوانان ذکر مي کنيم:
«شما جوانان تحصيلکرده در هر جا هستيد وظايف خطيري داريد، وظيفه دفاع از اسلام که به عهده هر فرد مسلم است، وظيفه دفاع از ميهن و استقلال آن، وظيفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشري، بکوشيد و خود به احکام اسلام عمل کنيد و ديگران را وادار به عمل کنيد و پرده هاي ضخيمي که کجروان بر چهره نوراني اسلام افکنده اند را برطرف کنيد. بايد اشخاص و طلاب جوان که مشغول به تحصيل هستند،علاوه بر تحصيل، بروند و تبليغ کنند.»
«از جوانان، دختران و پسران، ميخواهم که استقلال و آزادي و ارزش هاي انساني را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فداي تجملات و عشرت ها و بي بند و باري ها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بيوطن به شما عرضه ميشود، نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپيدن ذخاير شما و به بند استعمار و ننگ وابستگي کشيدنتان و مصرفي نمودن ملت و کشورتان به چيز ديگر فکر نميکنند؛ و ميخواهند با اين وسايل و امثال آن شما را عقبمانده، و به اصطلاح آنان "نيمه وحشي" نگه دارند.
منبع: کانون انديشه جوان