جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
جوانان ، جنسيت واخلاق (2)
-(1 Body) 
جوانان ، جنسيت واخلاق (2)
Visitor 461
Category: دنياي فن آوري

بررسي تربيت جنسي و اخلاقي نوجوانان و جوانان از سوي نهاد خانواده

در خصوص نقش نهاد خانواده و تربيت جنسي يعني جنبه مهم رفتار انساني، «آ.س. ماکارنکو» خاطر نشان مي‏سازد که «تربيت جنسي صحيح نيز مانند هر يک از خصوصيات انساني در صورتي به موفقيت نزديک مي‏شود که اساس خانواده بر پايه صحيحي استوار بوده و کودک زير نظر پدر و مادري دلسوز بزرگ شده باشد.»
او بعد مي‏گويد:
«در مسايل تربيت جنسي طرق خاصي که مختص پرورش و تربيت جنسي باشد تعيين نشده و وجود ندارد. بلکه صورت کلي کار تربيتي روي هم رفته تصويري از تربيت جنسي است.»
«محيط خانواده و شکل‏پذيري صحيح شخصيت را معين مي‏سازد و از جمله زمينه جنسي آن را مشخص مي‏کند، براي تربيت اخلاقي کودکان بايد پدر و مادر نمونه نفوذ و شخصيت باشند».(31)
اگر پدر و مادر و يا ديگر اطرافيان کودک در گفتار و رفتار بي‏نزاکت و خشن باشند و سخنان ناشايست بر زبان آورند، کودک ابتدا ناخودآگاه و بي‏اختيار اين رويه را به کار مي‏برد و سپس به تدريج گفتار و کردار او بر همين منوال شکل گرفته و گستاخ مي‏شود. براي مثال از يک دختر نوجوان که به طور دايم زندگي سبکسرانه و بي‏بند و بار مادرش را پيش رو دارد، نمي‏توان انتظار اخلاقي بودن را داشت و يا پدري که اوقات فراغت خود را در ميهمانيهاي نامناسب، با خوش‏گذراني سپري مي‏کند، شرايط لازم را براي تربيت اخلاقي پسر و دختر خود ندارد. بنابراين «اعتبار شخصي، موازين اخلاقي پدر و مادر، زندگي کودکان را در طول حيات رهبري مي‏کند. چنين اعتباري وقتي بروز مي‏کند که پدر و مادر دور از رذالت و وقاحت و فساد اخلاقي و دروغگويي باشند.»(32)
اگر چه نصايح بموقع و مؤدبانه پدر و مادر از ارزشمندترين چيزهايي است که نوجوان به آن احتياج دارد، اما بايد دانست از آنجا که نوجوانان به شنيدن پند و اندرز چندان راغب نيستند، راهنماييهاي مستقيم در آنها چندان مؤثر نخواهد بود.
پدر و مادر بايد بموقع در جهان تأثرات باطني و دروني کودکان ونوجوانان خود وارد شده، و از تشکيل عادات نابجا در آنها جلوگيري کنند و حواس نوجوان را به اموري چون ورزش، اطلاعات علمي، کارهاي هنري مانند نقاشي، مطالعه کتاب، خواندن داستان و... و کارها و فعاليتهاي اجتماعي، تشکيل اجتماعات و اداره آنها متمرکز سازند و آنها را به گردش، مسافرت، ديدن نمايشگاه و موزه‏ها ببرند. همچنين نوجوانان به دنبال کسب اطلاعات اخلاقي و آگاهي نسبت به مسايل بلوغ جنسي خويش هستند، که در صورت عدم کسب اين اطلاعات و آگاهيها از پدر و مادر يا مربيان و کانالهاي سالم، بيم اين مي‏رود که آنها اين اطلاعات را از اشخاص يا دوستان ناباب دريافت کنند که در اين صورت، امکان اينکه، آنها گرفتار احساسات آلوده و رکيک شوند، کم نيست.
در جامعه ما ميزان آگاهيها و حساسيتهاي برخي از خانواده‏ها نسبت به تربيت فرزندانشان کافي نيست. از اين رو آموزش پدران و مادران از طريق رسانه‏ها مانند صدا و سيما و مطبوعات و نيز تشکيل مراکز مشاوره و حتي تشکيل نشستها و همايشهايي از طرف نهادهاي آموزشي براي آموزش پدران و مادران جهت تأمين محيط اخلاقي سالم و رشد شخصيت کودک در خانواده ضروري به نظر مي‏رسد. چنين آموزشهايي تنها در تعداد اندکي از مراکز آموزشي صورت مي‏گيرد. مشکلات و روزمرگي‏هاي موجود در دستگاههاي آموزشي از سويي، و مشکلات اقتصادي گريبانگير خانواده‏ها از سوي ديگر، از دلايل انجام نگرفتن چنين آموزشهايي هستند. صدا و سيما نيز اگرچه در برخي موارد اقدام به تهيه اين گونه برنامه‏ها کرده است اما از آنجا که اين مرکز فرهنگي، اجتماعي تا اندازه‏اي دچار روزمرگي و گرفتار فقدان برنامه‏ريزي جامع و از پيش طراحي شده و راهبرد درازمدت و نيز ناهماهنگي‏هاي فرهنگي بوده و در چارچوب بسته و خشک عمل مي‏کند و به طور دايم مردم را مورد خطاب پند و اندرزهاي مستقيم و مقاومت رواني آنها را برانگيخته، در مجموع همه توقعات را برآورده نکرده و تا سطح مطلوب فاصله زيادي دارد.
البته منظور از آموزش پدران و مادران به معني اين نيست که آنها را جاهل بپنداريم و دايما بخواهيم به آنها مطالبي را بقبولانيم و يا القاء و تلقين نماييم. و نيز اين نيست که براي تمام سؤالات زنده و قابل بحث و در عين حال پيچيده که مربيان و والدين همه روزه با آن روبه‏رو هستند بتوان پاسخي دقيق و قاطع بيان کرد بلکه منظور آشنا ساختن و مجهز نمودن پدر و مادر با مسايل و ايده‏هاي رواني و تربيتي و اصول زندگي اجتماعي است، و نيز تلاش براي يافتن بهترين پاسخها و به تبع آن بهترين برخوردها در مواجهه با سؤالات و مسايلي کلي و روزمره رواني و تربيتي است. و نيز آشنا ساختن پدر و مادر با نکاتي که پايه‏هاي رواني، شخصيتي و اساس اخلاقي خانواده را تأمين مي‏کند، اصولي مانند: رابطه صحيح پدر و مادر با يکديگر، که در اين رابطه پدر و مادر با دوستي، محبت و احترام متقابل نسبت به يکديگر، براي کودکان خود الگوسازي مي‏کنند. و يا تلاش پدر و مادر در کسب دانش، اطلاعات جديد، اظهار وجود در اجتماع و انجام وظايف اجتماعي و نيز کار و تلاش شرافتمندانه.
مسأله ديگري که در باره برخي از خانواده‏هاي ايراني که تعدادشان نيز کم نيست مي‏توان گفت، اين است که خانواده‏هاي زيادي در عين حال که در جامعه و يا دست‏کم در محيط خانواده خود و خويشاوندان خصوصا خويشان نزديکشان به اخلاق پايبند هستند، در قلمرو تفريح دچار نوعي ابتذال مي‏باشند. براي مثال، پدر خانواده که در مورد همسرش و فرزندان و نيز اقوامش خصوصا اقوام درجه يک مانند خواهر و مادر و همسر و دختر و... به اخلاق معتقد است، خودش در گذران اوقات فراغت، مهماني رفتنها و تفريح، پاي از چارچوب اخلاقي بيرون مي‏گذارد. و يا پدر و مادري که از فرزندشان مي‏خواهند که درس‏خوان و اخلاقي باشند، با آوردن برخي فيلمهاي ويدئويي به خانه و تماشاي آنها اين تناسب را به هم مي‏زنند. بدين ترتيب اين دوگانگي منجر به ايجاد دوگانگي در پايه‏هاي شخصيتي و اساس اخلاقي اعضاء خانواده گشته و تظاهرات رفتاري متفاوتي را بروز مي‏دهد. اين مسأله به منظور بررسي شيوه‏هاي وصول به تناسب و همسويي محتوايي بين مسايل جدي زندگي فردي و اجتماعي و موارد سرگرم کننده و تفريح جاي بحث، تحقيق و ارزيابي دارد.
در اين ميان خانواده‏هايي داراي تظاهرات رفتاري مخالف با اخلاق و معنويات نيز هستند که اين تظاهرات رفتاري را يا در مقابل جوانان خود بروز مي‏دهند و يا خطرناکتر اينکه پاي آنها را به معرکه مي‏کشند. اين خانواده‏ها بيشتر متعلق به دو قشر فقيرتر و ثروتمندتر جامعه هستند. که در طبقه فقير، وضعيت فساد اخلاق و يا آثار و آسيبهاي ناشي از آن به طور کلي به دليل توأم بودن فقر مادي و فرهنگي، بدتر است. در اين وضعيت نمي‏توان نوجوان و يا جواني را که متعلق به چنين خانواده‏اي بوده و احتمالاً مرتکب تظاهرات رفتاري غير اخلاقي شده است، تنها با کنترل و اجبارهاي اجتماعي و بردن به مراکز امر به معروف و نهي از منکر و دادگاه و امثال آن اصلاح نمود. در اين موارد بايد به نقش نهادهاي آموزشي و برنامه‏هاي کوتاه‏مدت و درازمدت فرهنگي و اقتصادي حکومت توجه نمود. و در مسايل کلي و جزئي از کارشناسان مختلف استفاده نموده با برنامه‏ريزي و حساب شده به طوري که کمترين نتايج منفي به بار آيد، عمل نمود.

لزوم توجه به تأثير منفي بلوغ زودرس يا احساس پيش‏رس جنسي در تربيت جنسي نوجوانان و جوانان

يکي از مسايل مهم در تربيت و اخلاق جنسي نوجوانان و جوانان مسأله بلوغ زودرس و يا احساس پيش‏رسي جنسي (احساسات جنسي زودهنگام) است. آشنايي پدر و مادر و مربيان با اين موضوع و عواقب آن و نيز محرکها و سرمنشأ بروز اين احساسات، آنها را در شناخت مسأله و بکارگيري شيوه‏هاي مناسب جهت دور ساختن نوجوان و جوان از تأثرات زودهنگام باطني، مشغول نمودن او به امور سازنده و مثبت و فراهم آوردن شرايط زندگي سالم براي وي کمک مي‏نمايد. و بزرگتران را وا مي‏دارد که رفتار و کردار خود را در حضور کودکان کنترل کنند و دست کم در تعدادي از خانواده‏هايي که در قلمرو تفريح گرفتار نوعي ابتذال هستند و يا خانواده‏هايي که در رفتار و گفتار بي‏توجه و يا حتي در برخي يا معدودي از خانواده‏هايي که داراي تظاهرات رفتاري مخالف با اخلاق و معنويات هستند، نوعي توجه و حساسيت را برمي‏انگيزد و بر خصوصيات اخلاقي پدران و مادران که شرط اساسي تربيت صحيح جنسي کودکان است تأثير مي‏گذارد.
بلوغ زودرس جنسي يا احساس پيش‏رس جنسي اکنون در غرب به سنين آغاز نوجواني کشيده شده است. در جامعه ما نيز چنان که پيشتر اشاره نموديم ضمن صحبت و گفتگو با برخي جوانان به بروز چنين مسأله‏اي در ميان تعدادي از جوانان که در سنين درس و تحصيل هستند، پي برديم. اين در حالي است که در سنين نوجواني و جواني جريانات روحي يعني تفکر، حافظه، تصور و احساس به صورت ثمربخشي توسعه مي‏يابند. و بدين سبب لازم است در اين سنين آرامش و امنيت رواني نوجوانان و جوانان در خانواده فراهم بوده و محيط مساعدي براي پرورش و رشد قواي ياد شده مهيا باشد.

آسيبها و نتايج زيان‏بار احساس پيش‏رس جنسي و لجام گسيختگي احتمالي آن

احساس پيش‏رس جنسي و لجام گسيختگي احتمالي آن مي‏تواند نتايج زيان‏باري را براي نوجوان و جوان به بار آورد که اين نتايج جنبه عمومي و اهميت اجتماعي نيز دارند. و از اين رو بر روي برخي نهادهاي اجتماعي مانند نهاد خانواده و نظام اجتماعي تأثير مي‏گذارد. و بر توسعه فرهنگي و توسعه سياسي نيز تأثير منفي دارد.
عمده‏ترين عواقب اين وضعيت به قرار زير است:(33)
ـ نوجوان با گرفتاري به تأثرات جديد، پريشان خاطر و پژمرده مي‏شود و از درس عقب مي‏افتد.
ـ تمايلات جنسي پيش از موقع، جوان را از تحصيل و استراحت کلي و نشاط‏بخش منحرف مي‏کند.
ـ احساس پيش‏رس اثر منفي در روي حافظه دارد.
ـ دلبستگي جنسي جلو استعداد جوانان را مي‏گيرد و اجازه فعاليت لازم را به آنها نمي‏دهد و به کنجکاوي و کوشش آنها لطمه وارد مي‏سازد.
ـ ميل پيش‏رس جنسي، رشد فکري و جسمي را پيش از وقت متوقف کرده، ميل به تکامل خويشتن را محدود مي‏سازد.
ـ نوجوان از آنجا که هنوز نمي‏تواند خود را اداره کند و اراده او هنوز قوي نيست، بنابراين نمي‏تواند جلو خود را بگيرد، و با پيروي از آرزوها و تمايلات خود بيش از پيش اراده خود را ضعيف‏تر مي‏سازد. و اگر نوجواني گرفتار فساد اخلاق شود، انديشه مقاومت در برابر عمل نامشروع را به مغز خود راه نمي‏دهد.
ـ تمايلات جنسي پيش از موقع و لجام‏گسيختگي آن سبب رنج و شکست روحي در نوجوان و جوان مي‏شود.
ـ ميل جنسي پيش‏رس بدون عمق، احساس عميق عشق را پليد مي‏سازد. در کتاب روانشناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان از ن.ک. کروپسکايکا چنين نقل شده است: عشق را بايد شناخت، نه فقط به صورت ارضاي غريزه جنسي سالم، بلکه به صورت احساس شادي‏آفريني که با تمايل دو طرف و نزديکي دو روح به يکديگر هدفي واحد را دنبال مي‏کنند و هر دو آماده مبارزه با مشکلات زندگي مشترک مي‏گردند.
ـ آغاز ميل جنسي پيش‏رس در نوجوانان و مخصوصا بارداري نامشروع نابهنگام سبب تزلزل روحي و اخلاقي و خودسري مي‏شود و شخص را براي پيدايش اختلال عصبي و جنسي مستعد مي‏سازد. و مشکلات مادي فراهم نموده و در مجموع به نوجوان دختر و پسر اجازه و امکان نمي‏دهد که مقام شايسته خود را در اجتماع پيدا کند.
ـ آغاز پيش از موقع احساس جنسي و لجام‏گسيختگي آن سبب بيماريهاي خاص مي‏گردد. و گاهي عواقب شوم بيماري را بايد به صورت تأثرات سخت روحي در نظر گرفت که منتظر دختران و پسران جوان است. در نمونه‏هاي بسياري اين بيماريها، لطمات روحي سختي را سالهاي متمادي به جاي مي‏گذارند و در بسياري مواقع سرنوشت بعدي انسان را تعيين مي‏کنند. فرد به دليل بيماري به طريق دروغ و نيرنگ با دوستان و خويشاوندان مراوده برقرار مي‏کند. چنين دختران و پسراني به جاي خوشبختي منتظر نابودي روحي مي‏گردند. ضعف جسماني همراه با ضعف دستگاه اعصاب گاهي آنها را به نتايج ناگواري مي‏کشاند.
برخلاف نتايج زيان‏بار حاصل از پاسخ‏گويي به احساسات پيش‏رس جنسي، «خودداري در احساسات جنسي تا تکميل بلوغ جنسي و اجتماعي ميزان رشد روحي و جسمي شخص را تأمين مي‏نمايد. ضمنا موجب خوشبختي زياد خانوادگي مي‏شود.»(34)
علاوه بر نکات ياد شده به نظر مي‏رسد که احساس پيش‏رس جنسي و لجام‏گسيختگي احتمالي آن بر توسعه فرهنگي و توسعه سياسي تأثير منفي دارد. از اين رو در اين خصوص به نکته زير به عنوان يکي از عواقب عمده مسأله مذکور اشاره مي‏شود.
ـ تمايلات پيش‏رس جنسي و لجام‏گسيختگي آن منجر به بي‏بند و باري اخلاقي مي‏گردد. و بي‏بند و باري اخلاقي فرد را از مسايل جدي اجتماعي ـ سياسي دور مي‏سازد. گسترش اجتماعي اين لجام‏گسيختگي و بي‏بند و باري اخلاقي با توسعه سياسي متناقض بوده و افت آگاهي و رشد سياسي را باعث مي‏شود.

محرکها و سرمنشأ بروز احساسات

پيش‏رس جنسي و بلوغ زودرس(34) ـ تماشاي فيلم در موضوعاتي که به بيداري و رشد جنسي نوجوان کمک مي‏کند. در حال حاضر هر آنچه از طريق ماهواره ديده نمي‏شود از طريق برخي فيلمهاي ويدئويي قابل رؤيت است.
ـ کتابهايي که مطالبي مربوط به روابط باطني در آنها مطرح شده است.
ـ مشاهده زندگي اطرافيان و دوستان و آشنايان بي‏بند و بار.
ـ رفت و آمد با دوستان و افراد آلوده.
ـ بي‏پاسخ ماندن برخي سؤالها در ذهن نوجوان و عدم راهنمايي بموقع او توسط پدر، مادر و مربيان ديگر و منجر شدن به کسب اطلاعات وي از دوستان و آشنايان منحرف.
ـ زندگي شهري با مدهاي زيبا و جديد.
ـ محيط نامساعد خانوادگي که داراي نقايص تربيتي است. براي مثال: بي‏توجهي پدر يا مادر در پوشيدن برخي لباسهاي محرک در نزد فرزندانشان و يا بي‏مبالاتي آنها در روابط خصوصي‏اشان که مي‏تواند به افزايش احساس جنسي زودرس در نوجوان و جوان کمک کند.
ـ عکسهاي برهنه که در جوامع ديگر گسترش دارد و در جامعه ما بعد از انقلاب به طور پنهاني و اندک احتمالاً وجود دارد. به همين خاطر موج اجتماعي خاصي ندارد.
ـ بهره‏برداري از سکس در زمينه‏هاي مختلف از جمله تبليغات تجاري. البته در ايران بعد از انقلاب در تبليغات تجاري چنين استفاده‏هايي وجود ندارد.
ـ موسيقيهاي مهيج و تحريک کننده همراه با رقصهاي به اصطلاح جديد و معاصر (در جامعه ما در برخي مهمانيها و پارتيها چنين مواردي وجود دارد) که به لجام‏گسيختگي اخلاقي و جنسي منجر مي‏گردد.
برخي موارد پيشگيري کننده ازبلوغ زودرس يا بيداري احساس پيش از موقع جنسي(35) ـ پرورش حجب و حيا(36) که از زمان کودکي بسيار ضرورت دارد، در واقع عبارت از جنبه جدي تربيت جنسي و يا تربيت صحيح احساس جنسي است. با تشکيل اين صفت احساس عميق احترام و عفت در برخورد با جنس مخالف آغاز مي‏گردد. و در خيلي از مراحل بغرنج و مشکل رشد جنسي، اين رفتار و رابطه جوانان را حجب و حيا تحت کنترل در مي‏آورد و سبب مي‏شود تا ظهور جنسي زودرس به تعويق افتد. تربيت جنسي در محيط خانواده به وسيله ايجاد حجب و حيا (در مقابل پررويي) در کودکان اعم از دختر يا پسر را شامل مي‏شود. حجب و حيا، خصوصيت مهمي از سيماي اخلاقي انسان است. و عبارت است از مهارت در نگهداري خويشتن در اجتماع به صورت شايسته و خودداري و تحمل. حجب و حيا پايه عفت و پاکدامني است. يعني پاکي درون و زيبايي شخصيت است. حجب و حيا در گفتار و کردار و در طرز لباس پوشيدن و رفتار و حرکات انسان ظاهر مي‏شود.
شکي نيست که عامل مهم تربيت شيوه و رفتار مناسب پدر و مادر است. پرهيز از خشونت و بي‏شرمي و بي‏بند و باري پدر و مادر است که مهمترين خصوصيات انساني يعني حجب و حيا جوانان را تقويت مي‏کند. و برعکس، بي‏شرمي پدر باعث بي‏شرمي پسر مي‏گردد. و همچنين است دختري که زندگي بي‏بند و بار مادرش را مشاهده مي‏کند، حتي لاقيدي پدر و مادر در پوشيدن نوع لباس در خانه کودکان را از طفوليت بي‏قيد و شرم مي‏کند.
ـ آگاه بودن پدر و مادر از مسايل جسمي و روحي نوجوان دختر و پسر، توجه به حالات او داشتن و دادن اطلاعات يا راهنماييهاي لازم به وي. از طرفي خصوصيات سالم اخلاقي پدر و مادر که شرط اساسي محسوب مي‏گردد، همراه با آموزش عملي خصوصيات صحيح آداب و معاشرت.
ـ مشغول نمودن نوجوان به فعاليتهاي پرجوش و خروش مانند انواع بازيها و ورزشها و در مواردي که زمينه‏هاي لازم براي قهرماني وجود دارد. متمايل کردن او به کسب قهرمانيهاي بزرگ.
ـ داشتن هدف و نقشه روشن براي آينده
ـ متمايل ساختن نوجوانان به کسب معلومات عمومي و فراهم نمودن امکانات لازم براي آنها در اين زمينه. خصوصا آنکه نوجوانان به اطلاعات علمي علاقه زيادي نشان مي‏دهند.
ـ خواستهاي علمي بزرگ
ـ فراهم ساختن امکانات لازم براي جلب نوجوانان مستعد به کارهاي مختلف هنري مانند نقاشي و...
ـ ورود نوجوان به دنياي ادبيات و مطالعه کتابهاي سالم در موضوعات گوناگون. از آنجا که نويسندگان ادبيات معاصر داراي نگرانيها، اميدها، ترسها و علايق و زبان مشترک با مردم هم عصر خود مي‏باشند، در نوجوانان و جوانان دوران خود نفوذ بسياري دارند. از اين رو آثار ادبي آنها در قالبهاي مختلف داستان، رمان، شعر و... که به نوعي مسايل و مشکلات بلوغ، احساسات عاطفي و جنسي، برخورد و رابطه مناسب دو جنس مخالف و مسايل ديگر را با توجه به شرايط همان عصر و در چارچوب ارزشها و هنجارهاي اجتماعي جامعه مطرح مي‏کند مي‏تواند نقش مؤثر و سالمي را در شکل‏گيري شخصيت نوجوان و جوان ايفا نمايند.
ـ از آنجا که تعداد زيادي از جوانان با حرارت به کارهاي اجتماعي جلب مي‏شوند، ميدان دادن و فراهم ساختن زمينه‏هاي لازم براي مشارکت اجتماعي جوانان، از جمله تشکيل اجتماعات و اداره آنها.
ـ تماشاي فيلمهاي سالم و آموزنده و آگاهي دهنده. کودکان و نوجوانان حتي بزرگترها نيز اعمال و رفتار قهرمانان فيلمها و کتابها را مورد تقليد قرار مي‏دهند. نشان دادن فيلم يا نمايش در باره رابطه معقول و سالم ميان دو جنس تأثير فراوان مي‏بخشد. افزون بر داستانها، رمانها و آثار ادبي، فيلمهاي مناسب در باره رابطه معقول و سالم بين دو جنس مخالف که البته خالي از تبليغات مستقيم، شعاري و توأم با بايدها و نبايدهاي خشک و بي‏روح بوده و با مسايل زندگي روز مأنوس باشد در تربيت جنسي و رشد شخصيت نوجوان و جوان تأثير بسيار دارد، براي مثال: سريال «در پناه تو» که در سال 1375 از شبکه دوم سيما پخش مي‏شد صرف‏نظر از ارزيابي آن از جهات مختلف که نياز به پژوهش دارد. از اين دسته فيلمها محسوب مي‏شود.
ـ مشاهده زندگي بزرگترها، دوستان و آشنايان پايبند به موازين اخلاقي و همچنين معاشرت با دوستان، آشنايان و اقوام و افراد متواضع، ساده و معتقد به اخلاق
ـ رفتن به گردش خارج شهر، نمايشگاه‏ها، موزه‏ها و... به خصوص به طور خانوادگي و با مربيان
ـ تقويت احساس مسؤوليت و نوع دوستي در نوجوان
ـ بحث و گفتگو در باره مسايل روز و مباحث گوناگون سياسي، اجتماعي و... و نيز پيرامون جنبه‏هاي مثبت و منفي تجدد و تمدن جديد در محيط خانواده و نيز محيطهاي آموزشي ديگر.
ـ تقويت توانايي قدرت انتقاد از محيط در نوجوان و جوان.
ـ ايجاد روحيه مخالفت با بديها و زشتيها در نوجوان
ـ احساس مسؤوليت و احترام عميق به پدر و مادر و اجتماع و ميهن
ـ از آنجا که جوانان نوعا شتابزده‏اند و يا دقت لازم را در انتخاب دوست ندارند، القاء و آموزش فکر صحيح و دقت لازم در انتخاب دوست براي تمام زندگي به فرزندان ضروري است. راستي، ادب، اعتماد و نجيب بودن را بايد از دوست انتظار داشت.
ـ آموزش نجابت و شايستگي به طور عيني در زندگي به نوجوانان و جوانان
ـ پيدا کردن ناهماهنگيها در رشد شخصيت کودک، زيرا آنها کودک را به عصبي بودن و بروز انحرافات جنسي مستعد مي‏سازند.(38)
در مجموع بايد توجه نمود که «به موازات توجه به اصول اخلاقي در تربيت جنسي کودکان بايد خصوصيات پديده‏هاي جنسي مربوط به جسم را نيز در نظر گرفت و با تمام نيرو آن پديده‏ها را به وسيله نيروي محرک عالي و موازين خوب مطيع و منقاد کرد. براي حصول به اين منظور همکاري معلمان با پدران و مادران نهايت ضرورت را دارد.»(39) در خصوص بعضي عوامل جنسي و فيزيولوژيکي مؤثر در جلوگيري از تمايلات ناصحيح جنسي در کودکان و نوجوانان مي‏توان به برخي توصيه‏هاي بهداشتي و پزشکي به پدران و مادران اشاره نمود. مانند: «ندادن غذاي زياد و مايعات فراوان در شب به کودکان و نوجوانان و يا غذاهاي پر ادويه و تند. مانند: فلفل، خردل، سرکه و يا غذاهاي پر کالري. همچنين کودکان و نوجوانان بهتر است از پوشيدن لباس تنگ و يا لباسهاي زير که از مواد مصنوعي تهيه شده است خودداري کنند.»(40) رجوع به پزشک متخصص و کارآزموده در موقعي که احساس مي‏شود نوجوان احتمالاً درگير مشکلات و يا عادات ناسالم جنسي شده است، ضروري است.
در آموزش و تربيت جنسي نوجوانان و جوانان علاوه بر مسايلي که در هر دو جنس لازم است مورد تعليم قرار گيرد، بايد به برخي نکات در آموزش و تربيت هر کدام از دو جنس به طور جداگانه نيز توجه نمود.

نکاتي چند در آموزش و تربيت جنسي و اخلاقي دختران

ـ دختران نوجوان بايد طوري تربيت شوند که به واقع به دختر بودن و سعي در حفظ شرافت خود افتخار کنند. و در شرايط مختلف تحصيلي، شغلي، خانوادگي و... در يک رابطه مبتني بر شناخت و احترام متقابل با جنس مخالف نکته‏بين و هوشيار بوده و ميدان‏داري اين برخورد و ارتباط را به دست داشته باشند تا ضمن سختگيري و تدبير خود را از موارد احتمالي لغزش، فريب و نيرنگ حفظ کنند.
ـ برخورداري از غرور دخترانه، نه تنها دختران را در حفظ شرافت و مخالفت با تمايلات سرکش خود موفق مي‏کند بلکه راه بر سوءاستفاده‏کنندگان نيز مي‏بندد. دختري که هيچ گونه تربيتي از لحاظ غرور دخترانه و شرافت نداشته باشد نه تنها با تمايلات خود مخالفت نمي‏کند که ديگران را هم به آن فرا مي‏خواند.
ـ دختر بايد بداند که زيبايي تنها منحصر به زيبايي ظاهر نيست. بلکه زيبايي واقعي، زيبايي انديشه، روح و شخصيت است. و در واقع جامعه بايد از او زيبايي انديشه و شخصيت را بخواهد. و حتي به هنگام ازدواج به عنوان اولين و مهمترين مسأله، شخصيت دختر بايد مورد نظر باشد و بعد مسايل ظاهري.
ـ پدر و مادر (به خصوص مادر) بايد چطور لباس پوشيدن، چگونه صحبت کردن، چگونه نشستن، نحوه مراوده با دوستان و... را با بصيرت و نزاکت به دختر خود آموزش دهند. مثلاً او بايد بياموزد که بايد درست و مناسب بنشيند، مناسب لباس بپوشد و از رفتارهاي سبک بپرهيزد تا احترام اطرافيان (ديگران) را به خود جلب کند. البته زور و فشار، محدوديت و منع و انکار در آموزش موارد ذکر شده تأثير منفي اگر نداشته باشد، تأثير مثبت نخواهد داشت. در گفتگوي انجام شده با جوانان، دختر محصلي در مورد اين شيوه نامناسب رفتار برخي پدر و مادرها اين طور مي‏گويد: بعضي مادرها مثلاً اگر دخترشان مانتوي کوتاهي بپوشد آن را فورا پاره مي‏کنند و دعوا و مرافعه به راه مي‏اندازند... در حالي که اين تأثير منفي دارد. اما من وقتي براي اولين بار مانتوي کوتاهي پوشيدم، مادرم گفت: فقط مواظب خودت باش. و اين گفتار مادرم هيچ عکس‏العمل منفي در من بوجود نياورد. دختر ديگري مي‏گويد: ممکن است يک سري سختگيري و نظارتها در مورد رفت و آمدهاي جوانان لازم باشد چون آزادي بي‏حساب مي‏تواند به زيان خود جوانان تمام شود. اما سختگيريهاي زياد و بي‏دليل و منطق نتيجه منفي به دنبال دارد. البته مادران ديگر ممکن است راههاي ديگري را برگزيننـد. منتهـا سخن اين است که راههاي خشونت فراوان است ولي بايد به دنبال بهترين و صحيح‏ترين راه بود.
ـ «مادران هنگام ظهور علايم بلوغ جنسي، به منظور اجتناب از برخورد غير منتظره، بايد در موقع مناسب با گفتگوهاي آرام دختر را به آغاز قاعدگي آماده کنند، و توضيحاتي در باره اين پديده جسمي و طبيعي بودن و بي‏ضرر بودن آن بدهند. و نيز ضرورت مراعات قواعد بهداشتي مربوطه را در اين باره به او گوشزد نمايند.»(41)
همچنين مدارس، نشريات، بدون اينکه نيازي به گفتن نکات جزيي باشد، مي‏توانند آموزشهاي لازم را به دختران بدهند.

نکاتي چند در آموزش و تربيت جنسي و اخلاقي پسران

ـ پسران نيز احتياج به عفت و پاکي و نزاکت و ادب در رابطه با دختران دارند. نبايد تنها از دخترها انتظار پاکي و عفت داشت. در تربيت نسل جوان بايد هم در پسران و هم در دختران پاکي اخلاق و عفت را پرورش داد. فساد و انحراف و نيز سلامت و عفت در جامعه هميشه دو طرف دارد که در يک طرف آن مردان قرار دارند. بنابراين عفت را بايد از هر دو جنس توقع داشت. اما در جامعه ما فشار، بيشتر بر روي دختران است. و رسم اين بوده است و هنوز هم کم و بيش بر اساس مناطق مختلف جغرافيايي، شهري، روستايي و نيز نوع فرهنگ خانواده مرسوم است که زن را محدود کنيم تا پسر به بيراهه کشيده نشود و يا از ترس اينکه مبادا به حريم دختر تجاوز شود او را بسته‏بندي مي‏کنيم. در حالي که اگر تربيت درست نباشد و شرايط لازم و سالم براي زندگي شخصي و اجتماعي آنها فراهم نباشد، فساد و انحراف بروز پيدا مي‏کند.
ـ نبايد به پسرها اجازه داد که کلمات و عبارات عاميانه بي‏نزاکت که حاکي از بي‏شرمي و وقاحت است بر زبان آورند. آنها اگر به اين عمل عادت کنند رفتارهاي زشت در آنها ريشه مي‏دواند.
ـ احترام و نزاکت به زن را بايد به آنها آموخت در حالي که احترام به مرد را نيز بايد به دختران آموخت.
ـ کار کردن، به گردش رفتن، کوه‏پيمايي، سينما و نمايشگاه رفتن پدر با پسر کمک به رشد او مي‏کند.
ـ گفتگوي پدر با پسر نوجوان خود در باره تغييرات و اتفاقات ارگانيزم در دوره بلوغ جنسي و مراقبت از سلامت اخلاقي او. مدارس و ديگر مربيان نيز مي‏توانند مطالب لازم را براي آنها بگويند.
ـ پسرها بايد طوري تربيت شوند که احساسات دختران را به بازي نگيرند. آنها بايد بياموزند که شوخي و تفريح با احساسات، بي‏اندازه رذيلانه است. پسران جوان بسياري به منظور شوخي و سرگرمي و يا به خاطر سوءاستفاده به دختران ابراز علاقه مي‏کنند. دختري در اين باره چنين مي‏گويد: پسرها به خاطر سوءاستفاده به دختران ابراز علاقه مي‏کنند و دختر ساده هم فريب اين حرفها را مي‏خورد. او مي‏افزايد: کمتر پسري پيدا مي‏شود که با دختري دوست بشود و بخواهد با او ازدواج کند. تازه اگر براي دختر مشکلاتي پيش بيايد، مي‏گويد: من تو را نمي‏شناسم. براي همين بهتر است دخترها در حفظ حريم خود سختگير باشند. و بدون شناخت و تأمل هر کس را به حريم احساسات خود راه ندهند. دختر ديگري مي‏گفت: اين مسأله در جامعه ما به نوعي بيشتر است. چون، مثلاً در غرب اگر پسري بخواهد با دختري دوست شود، با بهانه ازدواج و قول و قرار مبادرت به اين کار نمي‏کند.
در اين صورت دختر تکليف خودش را مي‏داند. اما در جامعه ما معمولاً و يا بهتر است بگوييم اکثرا پسرها به بهانه قول و قرار ازدواج با دختران آشنا و دوست مي‏شوند...
بنابراين نه تنها بايد از پسران هم انتظار پاکي و عفت را داشت بلکه بايد به آنها آموخت که بازي با احساسات دختران و استفاده از دروغ و تزوير در رابطه با جنس مخالف بي‏نهايت رذيلانه است.

بخش دوم: لزوم توجه به نقش مردان در کنار نقش زنان در انضباط در اخلاق جنسي و سلامت جامعه

اين بخش از مبحث عبارت از، توجه به نقش مردان در کنار نقش زنان در انضباط در اخلاق جنسي و سلامت نظام جامعه است. و همان طور که در مقدمه بيان شد، مسأله اين است که آيا مردان نيز مانند زنان به عفت و پاکي و نزاکت و ادب در رابطه با جنس مخالف نياز دارند؟ و آيا اخلاق و فضيلت تنها بر باطن زنان مي‏بايست حکومت کند و عفت و پاکدامني و سلامت اخلاقي تنها بر زنان فرض است. گفتيم، اهميت اين سؤال از اين رو است که انديشه‏اي سنتي، عفت و پاکدامني و سلامت اخلاق را در ميان زنان دنبال مي‏کند و از اين رو،
اولاً: بسياري از مزاحمتها و رفتارهاي غير اخلاقي نيمه‏پنهان برخي از مردان در رابطه با زنان در جامعه مورد تجاهل قرار مي‏گيرد. مگر اينکه اين رفتارهاي غير اخلاقي با خشونت شديد و احتمالاً با جنايت همراه گردد.
ثانيا: به منظور تأمين سلامت جامعه فشار زياد بر زنان است و اين زنان هستند که به طور دايم مورد خطاب قرار مي‏گيرند در حالي که نقش مردان در سلامت نظام اجتماعي و انضباط در اخلاق جنسي تقريبا به فراموشي سپرده مي‏شود.
پاسخ مسايل طرح شده در واقع به اين امر برمي‏گردد که ببينيم به زعم ما، آيا عفت و پاکدامني تنها کالايي زنانه است و به عبارتي آيا فساد و انحراف و نيز سلامت و عفت در جامعه
يک طرفه است و يا دو طرف دارد. و اگر پذيرفتيم که فساد و نيز پاکدامني دو طرف دارد که در يک طرف آن مردان قرار دارند، در اين صورت عفت و پاکدامني را از هر دو جنس توقع داشته و در هر دو دنبال خواهيم کرد. و در اين صورت، نه تنها به مردان نيز از همان دوران کودکي و نوجواني به مانند دختران خواهيم آموخت که در رابطه با جنس مخالف نياز به نزاکت و ادب و عفت و پاکدامني دارند، بلکه از آنان نيز به مانند زنان در طول زندگيشان انتظار پاکي و عفت خواهيم داشت. و بدين سبب پرورش حجب و حيا و پرهيز از خشونت و بي‏شرمي و بي‏بند و باري را در هر دو جنس دنبال خواهيم کرد. رفتارهاي غير اخلاقي نيمه‏پنهان برخي از مردان و ايجاد مزاحمت نسبت به زنان پديده‏اي است که بررسي و شناخت علل و عوامل به وجود آورنده آن و مرتفع‏سازي اين عوامل، رعايت نزاکت و پاکدامني و پرهيز از خشونت مردان نسبت به جنس مخالف را در پي داشته و همراه با رعايت اصول اخلاقي و پاکدامني از سوي زنان راه به سوي تأمين سلامت اخلاقي جامعه خواهد داشت. بعلاوه شناخت و مرتفع‏سازي اين عوامل به پيشگيري و کاهش جرايم ناشي از اين مزاحمتها نيز کمک فراوان مي‏رساند. زيرا اين مجموعه عوامل همراه با شخصيت و انگيزه‏هاي فرد و شرايط زندگي او دست به دست هم داده و رفتارهاي غير اخلاقي، خشونت و مزاحمت و گاه جرم و جنايت را به وجود مي‏آورند. رفتارهاي غير اخلاقي و مزاحمتها که هر کدام نوعي خشونت را در خود دارند، عبارتند از: خيره شدن، متلک گفتن، تعقيب در سکوت، آزار و اذيتهاي بدني به شکلهاي مختلف به خصوص در محلهاي شلوغ و پر جمعيت و داخل اتوبوس، تاکسي و ديگر خودروها، بوق زدن، چراغ زدن يا متوقف ساختن خودروها براي زناني که در خيابان منتظر وسيله‏اي هستند.
مزاحمتها و رفتارهاي غير اخلاقي گاه به شکل انواع انحرافات جنسي و جرم و جنايت ظاهر مي‏شود. نظر بازي انحراف خفيفتر، و هتک ناموس انحرافي شديد است که «منحرفان در اولين فرصت و موقعيت به هر زني که دسترسي پيدا کنند تجاوز نموده و براي اجراي مقاصد پليدشان جراحات شديدي به قربانيان خود وارد مي‏آورند و گاهي نيز بي‏جهت آنان را مي‏کشند. در بين اين گونه منحرفان تعداد متأهليني که در زمان وقوع جرم با زن خود زندگي مي‏کنند، زياد است.»(42)

بررسي علل و عوامل بوجودآورنده پديده‏هاي رفتاري مخل عفت عمومي و اخلاق اجتماعي

در خصوص علل و عوامل بوجودآورنده پديده‏هاي رفتاري يادشده که به عفت عمومي و اخلاق اجتماعي لطمه وارد مي‏سازد مي‏توان به علل زير اشاره نمود:

1ـ تجرد و موانعي که براي ازدواج وجود دارد و موجب محروميت جنسي مي‏شود

ازدواج، عامل مؤثري در کاهش ميزان رفتارهاي غير اخلاقي، مزاحمت و خشونت است. در شرايط کنوني اشتغال جوانان به تحصيل، فقدان موقعيت شغلي و نبود وضع تثبيت‏شده‏اي از نظر اقتصادي و اجتماعي اجازه ازدواج به همه جوانان نمي‏دهد. جواني در اين زمينه چنين مي‏گويد: جامعه بسته و امکانات مالي ضعيف يا بسيار ضعيف که اجازه ازدواج نمي‏دهد يک حالت محکوميت براي جوانان به وجود آورده است، و ديگري در ادامه صحبت او مي‏افزايد: البته جواناني که از نظر خانوادگي دستي در قدرت و ثروت دارند با چنين مشکلات و محکوميتهايي روبه‏رو نيستند. مضاف بر مشکلات اقتصادي، در جامعه ما هنوز سنتها، انتظارات و ضوابط دست و پا گير و غير معقولي که با روح مذهب و دين نيز ناسازگار است ازدواج را براي دختران و پسران به امر مشکلي تبديل کرده است. اما با وجود اينکه فراهم بودن شرايط ازدواج، عامل اساسي و اوليه براي سلامت اخلاقي جامعه است با اين حال باز مشاهده مي‏شود افراد متأهل نيز ايجاد مزاحمت و خشونت مي‏نمايند و ضوابط اخلاقي جامعه را ناديده مي‏گيرند. در اينجا اين سؤال مطرح مي‏شود از آنجا که مزاحمت، خشونت و رفتارهايي از اين نوع، ناشي از محروميتها و کمبودهاي جنسي است پس چرا از افراد متأهل نيز مزاحمت و فساد سر مي‏زند. در پاسخ مي‏توان گفت: اولاً براي عده‏اي، بي‏بند و باري و دنبال هوا و هوس رفتن به صورت عادت در آمده است. ثانيا ازدواج ناموفق و يا عدم ارضاي کافي عاطفي و جنسي در محيط خانواده چنين مشکلي را به وجود آورده است. به عبارتي وقتي ازدواج و تشکيل خانواده در عدم بروز مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقي مؤثر است که روابط بين زن و شوهر از نظر اخلاقي، عاطفي و جنسي، روابط صحيح و تأمين‏کننده‏اي باشد. به عبارتي، هر چه در حوزه‏هاي مجاز اجتماعي روابط زن و مرد صحيح‏تر باشد، در حوزه‏هاي غير مجاز مشکل يا وجود ندارد و يا کمتر است.

2ـ ازدواجهاي ناموفق يا به عبارتي شکست، ناکامي و سرخوردگي در زندگي مشترک زناشويي

زماني که ازدواج بر اساس توافق فکري و اخلاقي پايه‏گذاري نشود و علاقه و صميميت که لازمه زندگي زناشويي است وجود نداشته باشد؛ يا ازدواج جنبه تحميلي يا تجارتي داشته و يا به علل مختلف ديگر موفق نباشد، زن و مرد از تأمين عاطفي و جنسي برخوردار نباشند در اين صورت انحراف يکي از طرفين، يعني زن و مرد و يا هر دو احتمال زيادي دارد و در واقع از چنين ازدواجي اميد خوشبختي نمي‏توان داشت. در جامعه ما در چنين شرايطي بيشتر زنان سرخورده از زندگي مشترک به ناديده گرفتن و سرکوب خواستهاي خويش تن مي‏دهند و در نتيجه به ناراحتيهاي روحي و رواني و دلسردي نسبت به زندگي مشترک خود گرفتار مي‏آيند و برخي نيز دچار انحراف مي‏شوند. اما اکثر مردان وقتي دچار چنين سرخوردگيهايي مي‏شوند سعي مي‏کنند آنچه را که همسرشان نتوانسته به آنها بدهد در وجود ديگري جستجو کنند. در چنين وضعيتي رفتار عده‏اي از اين مردان به ايجاد مزاحمت و خشونت براي دختران و زنان و يا فساد اخلاقي و فحشا منجر مي‏شود.

3ـ سستي ايمان و اعتقادات مذهبي و بي‏تفاوتي به مباني مذهبي و اصول اخلاقي

اين امر بويژه «در هتک ناموس، عدم آموزش قيود اخلاقي و اصول مذهبي از عوامل بسيار مؤثر مي‏باشد.»(1)

4ـ رشد معيوب شخصيت و اختلال منش

5ـ عدم برخورداري از تربيت صحيح

خانوادگي و پايين بودن سطح شعور اجتماعي بخصوص زماني که همراه با محروميت جنسي نيز باشد.

6ـ اثرات ناشي از بيکاري و سرخوردگيهاي ديگر.

7ـ هوا و هوس

تنوع‏طلبي در برخي مردان تا مرز هوا و هوس و لذت‏طلبيهاي بي‏حد و حصر که خود فرد را نيز دچار مشکل جدي مي‏سازد از جمله عوامل يادشده است. به طوري که اين گونه احساسات بر فرد استيلا يافته و ناخودآگاه بر دستگاه ادراکي وي مؤثر افتاده و او را به سوي ارضاي هوسها و هيجانهاي پايان‏ناپذيري که در او به وجود آمده مي‏کشاند. به طوري که اگر مانعي کامجوييهاي وي را مختل سازد، احساس کلافه‏بودن مي‏کند و حتي ممکن است فکر کند که حافظه و حواس خود را از دست مي‏دهد. طبيعي است وقتي فردي اين گونه گرفتار تنوع‏طلبي و هوا و هوس و هيجانات مي‏شود و به آن عادت مي‏کند؛ به انحاء مختلف در صدد کامجويي برمي‏آيد، که اين امر به طور مسلم بر عفت عمومي و اخلاق اجتماعي لطمه وارد مي‏سازد.

8ـ زنانه محسوب شدن عفت

در جامعه، عفت تنها يک کالاي زنانه محسوب مي‏شود و تنها از زنان انتظار عفت و پاکدامني مي‏رود. در حالي که فساد و انحراف دو طرف دارد که در يک سوي آن مردان قرار دارند. اين طرز تلقي اگرچه با موازين مذهبي و روح عقايد ديني ناسازگار است و اگر از صاحب‏نظران اجتماعي و مذهبي در باره آن سؤال شود به نفي اين تلقي مي‏پردازند. اما در مقام عمل در جامعه و به عبارتي به اعتبار اخلاق عرفي (که در موارد بسياري لباس دين پوشيده است) که به ارزشهاي غالب در ميان مردم تمسک مي‏جويد، اين زنان هستند که عفت از آنها انتظار مي‏رود و نقش مردان در سلامت نظام اجتماعي و انضباط در اخلاق جنسي تقريبا به فراموشي سپرده مي‏شود و يا مورد تجاهل قرار مي‏گيرد. بنا به اظهارات دختران و زنان بسياري، پسرها و مردهاي زيادي هستند که به خود اجازه مي‏دهند به نوعي مزاحم دختر يا زني شوند. براي مثال دختر دانشجويي مي‏گويد: مردان به خودشان اجازه مي‏دهند تا مسافتي دختر و يا زني را دنبال کنند و يا در حالي که سوار بر خودرو هستند، بوق بزنند و يا با نگه‏داشتن مصرانه ماشين براي او، اسباب مزاحمت و ناراحتي فراهم آورند. او مي‏افزايد: در حالي که در جامعه هميشه به زنها مي‏گويند، خودتان را حفظ کنيد ولي هيچ وقت در عمل، از يک مرد نمي‏خواهند وقتي به کوچه و خيابان مي‏رود به ناموس مردم نگاه نکند. ممکن است به زبان بگويند، اما واقعا در عمل از او رعايت اصول اخلاقي را نمي‏خواهند. همچنين توجه به رفتار بعضي از پسرها و مردها در اماکن عمومي مثلاً پارکها که مزاحم دخترها مي‏شوند و حتي گاهي آن چنان خشونت نشان مي‏دهند که بخش قابل توجهي از پارک را تحت‏الشعاع قرار مي‏دهند اين مطلب را تأييد مي‏کند. آنها به واقع اين گونه فکر مي‏کنند که اين رفتارها از ناحيه آنها زشت نيست بلکه دختران هستند که بايد تمام موارد اخلاقي را رعايت کنند. در حالي که همان طور که گفتيم يک سوي انحراف يا عفت، مردان قرار دارند. البته ديدگاهي در بين مردم وجود دارد که مي‏گويد: از آنجا که زنان پرورش‏دهندگان اصلي نسل هستند، پاکدامني آنها در محيط خانواده تأثير اساسي و تعيين‏کننده‏اي دارد. اين نکته گرچه قابل قبول به نظر مي‏رسد، اما نمي‏تواند دوطرفه بودن انحراف و فساد اخلاقي که يک طرف آن مردان هستند را انکار کند. از اين‏رو عفت و پاکدامني در رعايت اصول اخلاق اجتماعي نيز دو طرف دارد؛ زن و مرد. بعلاوه مقاصد سوءاستفاده‏گرايانه و کامجويانه برخي مردان که گاه آنها را در مقام فريب دختران و زنان نيز قرار مي‏دهد قابل چشم‏پوشي نيست.
همچنين از آنجا که اکثر زنان آسيب‏ديده متعلق به طبقه اجتماعي پايين، در اثر فقر و يا محيط زجرآور و طاقت‏فرساي خانواده، دچار فساد و فحشا مي‏شوند، عدم انجام اقدامات کافي حکومت يا دولت (و حتي شايد مؤسسات خير خصوصي) براي زنان آسيب‏پذير جامعه (زنان مطلقه و يا بي‏سرپرست و بيوه به هر علت ديگر، زنان دچار فقر اقتصادي حتي با داشتن سرپرست ـ و دختران و زناني که در محيط زجرآور و طاقت‏فرساي خانوادگي از سوي پدر، مادر، نامادري، برادر، شوهر ... مورد ظلم و ستم قرار دارند) و استفاده مردان فرصت‏طلب از اين وضعيت، پاکدامني و سلامت زندگي، بخشي از اين دسته از زنان را مورد تهديد جدي قرار داده است. بعلاوه اين زنان آسيب‏پذير هستند که مقصر بي‏عفتي و آثار ناشي از آن قلمداد مي‏شوند. و شرايط حاکم بر زندگي آنها و استفاده مردان (به هر علتي) از اين شرايط در تحقق عفت عمومي و سلامت اخلاق اجتماعي و نيز زندگي طبيعي و سالم اين دسته از زنان شديدا مورد اغماض قرار مي‏گيرند.

9ـ تحريکات و انگيزه‏هاي خارجي مانند

نمايش سکس از طريق فيلمها و مطبوعات ... و يا طرز لباس پوشيدن و آرايش برخي از خانمها عوامل و انگيزه‏هاي خارجي در پيدايش و گسترش فساد اخلاقي، انحرافات جنسي، مزاحمت و خشونت نسبت به زنان و دختران که گاه منجر به ارتکاب جرم، هتک حرمت يا قتل آنها نيز مي‏گردد نقش مهم و اساسي دارد. مانند نمايش سکس يا فيلمهاي تحريک‏کننده، يا نشريات و نوشته‏هاي محرک بي‏بند و باري جنسي. طبيعي است هر چه اين گونه تحريکات و انگيزشهاي خارجي بيشتر و شديدتر باشد، گسترش بي‏بند و باري جنسي، فساد اخلاقي، انحرافات و خشونت، بيشتر و شديدتر خواهد بود. در شرايط کنوني در جامعه اين گونه فيلمها از طريق برخي فيلمهاي ويدئويي و يا ماهواره‏اي در دسترس است. و هرچه را از ماهواره نتوان ديد از طريق برخي فيلمهاي ويدئويي مي‏توان مشاهده کرد. اين امر، فساد را حتي به داخل خانواده‏ها نيز مي‏کشاند. وضعيت نامطلوب برنامه‏هاي صدا و سيما و نداشتن استراتژي فرهنگي، اجتماعي روزآمد، نو و خلاق براي برنامه‏سازي و ... بر دامنه مشکلات حاصل از فيلمهاي ويدئويي يادشده مي‏افزايد.

10ـ بيگانه بودن با محيط و مردم

فردي که سالها در محيط کوچک و با آداب و رسوم خاص و لازم‏الرعايه زندگي کرده و هرگز به خود اجازه انجام عمل خلافي را نمي‏داده است؛ وقتي در محيط بزرگتر و جديدي قرار گيرد و احساس آزادي عمل بيشتر بکند و همچنين داراي نابهنجاري عاطفي، سستي مباني اخلاقي و مذهبي و عدم تربيت صحيح باشد، ممکن است تعادل خويش را از دست داده و مرتکب رفتارهاي غير اخلاقي، فساد اخلاقي و خشونت و يا مرتکب جرم گردد.
به طوري که در شماره‏هاي 1 و 2 عوامل بوجودآورنده رفتارهاي مخل عفت عمومي و اخلاق اجتماعي ملاحظه کرديم، محروميت جنسي، علت اصلي مزاحمت، فساد اخلاقي و خشونت نسبت به زنان و دختران است و هر
گونه محرک و انگيزه‏اي که به اين مسأله مربوط مي‏شود يا عوامل و انگيزه‏هاي خارجي محرک، در ازدياد پديده‏هاي رفتاري يادشده مؤثر خواهد بود.
بررسي عوامل يادشده در پيدايش و گسترش رفتارهاي غيراخلاقي، مزاحمت، خشونت نسبت به دختران و زنان و فساد اخلاقي، نه تنها ما را به دلايل روانشناسانه بلکه به دلايل جامعه‏شناسانه يعني توجه جدي به شرايط اجتماعي حاکم بر زندگي افراد، کمبودها و نقصانهاي موجود در زندگي آنها در ارتکاب رفتارهاي مذکور آشنا ساخت. بنابراين اگرچه انسانها داراي اراده بوده و بر اساس قوت و ضعف شخصيت و تربيت و التزام به مباني مذهبي يا اصول اخلاقي مي‏توانند اعمال و رفتار خود را کم و بيش کنترل نمايند، اما آنچه مي‏بايست مورد عنايت جدي قرار بگيرد، اين است که اگر فردي از لحاظ شخصيت و تربيت و توجه به اصول اخلاقي ضعيف باشد، اين اجتماع است که بايد امکانات و برخورداري لازم از آموزش و تربيت صحيح را براي وي به وجود آورد. و دوم اينکه باز هم اين دست‏اندرکاران امور فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جامعه‏اند که مي‏بايست موارد اقتصادي مورد نياز افراد را تأمين کنند و مشکلات فرهنگي و سرخوردگيها و معضلاتي را که ريشه در مسايل اجتماعي و فرهنگي جامعه دارند را از طريق کار کارشناسانه حل نمايند. توجه عملي به اين نکات، به جز در مورد افراد شرور و خارج از اعتدال و

نکاتي چند در پيشگيري و عدم گسترش رفتارهاي غيراخلاقي مخل عفت عمومي و اخلاق اجتماعي

پس از بررسي و تحليل عوامل بوجودآورنده پديده‏هاي رفتاري؛ مزاحمت، خشونت نسبت به دختران و زنان و رفتارهاي غيراخلاقي مخل اخلاق و عفت عمومي جامعه براي پيشگيري و عدم گسترش آن، با توجه به علل مطرح‏شده برخي موارد پيشنهاد مي‏گردد:
1ـ به طوري که ملاحظه کرديم، تجرد و موانعي (اقتصادي ـ اجتماعي و فرهنگي ...) که براي ازدواج وجود دارد و همچنين ازدواجهاي ناموفق يا شکست، ناکامي و سرخوردگي در زندگي مشترک، از آنجا که موجب عدم تأمين روحي، عاطفي و نيز موجب محروميت جنسي مي‏شود، زمينه‏ساز پيدايش و گسترش رفتارهايي چون مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقي است. در واقع «زندگي خانوادگي بدون عشق متقابل همسران فاقد حرارت روحي و صميميت بوده، اغلب شبيه به اغفال خويشتن است.»(2) چنين فضاي سرد عاطفي اگر با عدم توافق فکري و اخلاقي يا مشکلات اقتصادي و يا مسايل ديگر توأم باشد، فضاي ناسالم خانوادگي و زندگي سخت و غيرقابل تحملي را به وجود مي‏آورد که زمينه‏ساز انحرافات و معضلات گوناگوني براي اعضاء خانواده از جمله پيدايش مسايل اخلاقي در مرد و زن مي‏شود.
ازدواج قبل از تکميل کامل رشد جسمي، روحي، عاطفي و پيش از ظهور مشخص رشد اجتماعي، در واقع به نوعي هدر دادن زندگي است. براي کساني که وارد زندگي مشترک مي‏شوند فراهم بودن مسايل مالي و اقتصادي يکي از شرايط لازم و اساسي است. آمادگي روحي و عاطفي، شناخت و واقع‏بيني و برخورداري از آموزشهاي ضروري در مورد مسايل گوناگون زندگي مشترک از جمله روابط خصوصي زن و مرد در خانواده، از ديگر شرايط لازم و اساسي است که تأمين‏کننده خوشبختي، سلامت و پايداري مثبت خانواده‏ها است. زيرا وقتي زن و مرد در محيط خانواده از تأمين عاطفي و جنسي برخوردار باشند، محيط جامعه، محيط کار و فعاليت، از رفتارهاي غيراخلاقي، مزاحمت، خشونت و فساد احتمالي بيشتر مصون مي‏ماند.
از آنجا که در جامعه ما زنان و مردان از آمادگيها و آموزشهاي لازم يادشده برخوردار نيستند، برنامه‏ريزي آموزشي، فرهنگي و اجتماعي براي آموزش بموقع دختران و پسران از سوي نهادهاي مربوطه تحت نظر کارشناسان امر و نيز آموزشهاي لازم براي خانواده در مراکز مشاوره و ديگر مراکز آموزشي و فرهنگي لازم و ضروري به نظر مي‏رسد.
2ـ بالا بردن سطح فکر عمومي و شعور اجتماعي افراد و آشناسازي و حساس نمودن آنها نسبت به مباني اخلاقي و مذهبي با اجراي برنامه‏هاي آموزشي صحيح به طرق گوناگون بر اساس نظرات صاحب‏نظران و کارشناسان.
به واقع بايد در نظر داشت، کاربرد زور و اجبار در الزام مردم به مباني اخلاقي نه تنها از جنبه کارشناسانه صحيح نيست، بلکه در عمل نيز سودمند واقع نمي‏شود و زيانهاي احتمالي بسياري را نيز در بر دارد. آنچه درست و اصولي است کوشش در آشناسازي و حساس نمودن مردم از طريق برنامه‏هاي آموزشي و فرهنگي نسبت به مباني اخلاقي است که سلامت جامعه و زندگي افراد آن را تأمين مي‏کند. در واقع «فرهنگ، فشاري است بر غريزه حيواني انسان که توسط عقل به وجود آمده است.»(3) و به گفته «ف.شيللر» «عقل روشن، احساس اخلاقي را بهتر مي‏سازد و عقل بايد راهنماي دل باشد.»(4) بنابراين، آشناسازي و حساس نمودن افراد جامعه به مباني اخلاقي و بالا بردن سطح فکر و شعور اجتماعي آنها از طريق ابزارهاي فرهنگي و عقلاني ميسر است نه ابزارهاي زور و اجبار.
3ـ کاهش تحريکات محيط با تأکيد بر شيوه‏هاي عقلاني و فرهنگي
اگر چه کنترل نمايشها و يا ورود فيلمهاي تحريک‏کننده و ديگر محصولات فرهنگي که داراي خاصيت تحريک‏کنندگي و به عبارتي عامل پيدايش و گسترش رفتارهاي غيراخلاقي و فساد و انحراف هستند ضروري به نظر مي‏رسد. اما بايد توجه داشت با زور و اجبار و بدون بکارگيري ابزارهاي منطقي و کارشناسانه و داشتن برنامه‏هاي ميان‏مدت و بلندمدت با استراتژي روشن و مشخص در جهت توليد و تأمين نيازهاي گوناگون افراد جامعه به محصولات فرهنگي مختلف نمي‏توان با برخي محصولات ويدئويي و ماهواره‏اي مخرب سلامت اخلاق و عفت عمومي برخوردي فعال و مثبت داشت.
در واقع، اصل، داشتن توانايي و قدرت برخورد فعال و مثبت در منزوي ساختن و منفعل کردن عوامل و انگيزه‏هاي خارجي مؤثر در پيدايش و گسترش رفتارهاي غيراخلاقي، خشونت و فساد است و نظارت و کنترل و استفاده از ابزارهاي قانوني در مرحله دوم قرار دارد و موارد آن نيز با توجه به نظر کارشناسان و صاحب‏نظران و مسؤولان امر مي‏بايست تعيين شود.
همچنين متوجه ساختن بانوان به عدم استفاده از لباسهاي نامناسب در جامعه و در محيط کار و فعاليت نيز مي‏بايست با حفظ حرمت و شخصيت آنها و با استفاده از ابزارهاي منطقي و فرهنگي صورت گيرد به طوري که پوشيدن لباسهاي نامناسب و يا خودآراييهاي تحريک‏کننده و مبتذل، احساس کوچکي در فرد به وجود آورده و او احساس کند که در جامعه جايگاه باارزشي ندارد. حتي اگر کارشناسان و برنامه‏ريزان در موراد مشخصي، نوعي کنترل و نظارت قانوني را لازم دانستند، در آنجا نيز بايد شخصيت و احترام افراد حفظ شود و کنترل لازم نيز در چارچوب عقل و منطق و بدون خشونتهاي تخريبي اعمال شود.
4ـ توجه واقعي به اين نکته که فساد و انحراف در جامعه هميشه دو طرف دارد که در يک طرف آن، مردان قرار دارند. بنابراين عفت را بايد از هر دو جنس توقع داشت. در واقع عفت، تنها يک کالاي زنانه نيست و مردان نيز احتياج به عفت و پاکي و نزاکت در رابطه با زنان دارند و از اين‏رو در تربيت نسل جوان بايد هم در پسرها و هم دخترها پاکي اخلاق و عفت را پرورش داد.
همچنين مردي که در جامعه حصارها يا بايدها و نبايدهاي اخلاقي را رعايت نمي‏کند همان گونه مي‏بايست هنجارشکن و گناهکار تلقي شود که زني که پا از بايد و نبايدهاي اخلاقي بيرون مي‏گذارد. يعني نبايد به مردان ميدان داد و تنها از زنان انتظار عفت داشت، بلکه بايد به نقش دو جنس در سلامت نظام اخلاق اجتماعي و انضباط در اخلاق جنسي توجه نمود.
موارد مختلف ديگري نيز در پيشگيري و عدم گسترش رفتارهاي غيراخلاقي مخل اخلاق و عفت عمومي مؤثر است. مانند ايجاد و توسعه مراکز تفريحات سالم خصوصا براي جوانان، وجود علاقه به مسايل فکري ـ هنري و ورزشي و ... همچنين در مواردي فساد اخلاق، معلول رشد معيوب شخصيت، حقارتهاي باطني و عقده‏هاي دروني افراد است. در اين گونه موارد سالم‏سازي، کاري بسيار دشوار است که روان‏شناسان و متخصصان تعليم و تربيت، نقش مهمي در اين موارد خواهند داشت.

نقد و بررسي طرح «توسعه فرهنگ عفاف»

در خصوص طرح «توسعه عفاف» که اخيرا از سوي شوراي فرهنگي اجتماعي زنان پيشنهاد شده بود در نقاطي در مباحث گذشته به مواردي در زمينه نقد و بررسي طرح اشاره شد و در اينجا به نکاتي در اين باره پرداخته مي‏شود.
1ـ رفتارهاي تأمين‏کننده عفت عمومي جامعه و تعليم رابطه مناسب بين دو جنس مخالف و تربيت نوجوانان و جوانان در اين راستا يک مسأله رواني ـ تربيتي است. و از آنجا که اين مسأله امري شخصي نيست و در آن دو نفر (زن و مرد) شرکت دارند، داراي جنبه اجتماعي است. در اينجا نفع جامعه مطرح است و وظيفه‏اي در قبال جامعه بروز پيدا مي‏کند و تحقق آن در گرو رشد شخصيت، قدرت فهم و ارزشهاي فرهنگي دروني شده افراد جامعه و نيز تأمين شرايط و امکانات لازم زندگي براي خانواده‏ها، جوانان و زنان آسيب‏پذير ... است. بنابراين، بي‏توجهي و يا کم‏توجهي به اين گونه زمينه‏هاي يادشده در شکل‏دهي رفتار افراد جامعه و ذکر ناشيانه مطالب خشک اعتقادي و اخلاقي و يا مطالب کليشه‏اي و بي‏روح از تاريخ اسلام و حتي ذکر مرگ و قيامت و ...، آن گونه که در طرح توسعه عفاف پيشنهاد شده است، نتيجه چنداني را در بر ندارد و در شرايط کنوني جامعه ما به دليل استفاده بيش از حد و گاه کسل‏کننده رسانه‏ها، از جمله صدا و سيما، نهادهاي آموزشي مانند مدارس و غيره از اين شيوه‏ها، نتيجه مورد نظر به چنگ نمي‏آيد و برعکس، گاه نتيجه معکوس دارد و يا منجر به مقاومت رواني جوانان و ديگر افراد مي‏گردد.
2ـ در خصوص ابزار پيشبرد طرح «توسعه عفاف»، گرچه طرح مذکور به ايجاد تسهيلات و زمينه‏سازي فرهنگي و اجتماعي در باب ازدواج اشاره نموده است، اما به طور اساسي فاقد زمينه‏هاي اجتماعي و روان‏شناسانه لازم است. و ابزارهاي پيشبرد آن نيز چندان انديشيده به نظر نمي‏آيد و برخي همان طور که اشاره شد، ابزارهايي هستند که در طي سالهاي اخير، تجربه شده اما تقريبا ناکارآمد بوده‏اند. بايد توجه داشت، بايدها و نبايدها، قوانين و منشورها، زماني کارساز است که زمينه پذيرش و درک آنها مهيا باشد. همچنين بايد در نظر داشت کاربرد زور و يا اجبار مردم به مباني اخلاقي نه تنها از جنبه کارشناسانه صحيح نيست، بلکه در عمل، لااقل در درازمدت سودمند واقع نمي‏شود و زيانهاي احتمالي بسياري را نيز در بر دارد. حتي اگر کارشناسان و برنامه‏ريزان در موراد مشخصي، نوعي کنترل و نظارت قانوني را لازم دانستند، در آنجا نيز بايد شخصيت و احترام افراد حفظ شود و کنترل لازم نيز در چارچوب عقل و منطق اعمال شود. «براي رفاه اجتماعي در قبال بروز جرايم و اعتلاي سطح طرز تفکر و اخلاق و فرهنگ افراد جامعه، اقدامات تأميني براي پيشگيري پيش از تدوين مجموعه‏هاي قوانين کيفري مؤثر است.»(5)
از طرفي مصاديق رفتارهاي مخل عفت عمومي نيز در طرح مشخص نشده است. اهميت مشخص بودن اين مصاديق در اين است که هر مصداقي با توجه به نوع مخاطبين يا افراد در بر گيرنده آن و نيز به لحاظ ماهيت و دلايل وجودي آن، ابزار و يا شيوه برخورد مناسب خود را مي‏طلبد. مثلاً رابطه دوستي ميان يک دختر و پسر در سنين نوجواني و جواني اگر چه نوعا زيانهاي احتمالي در زمينه عقب‏افتادگي تحصيلي يا بروز برخي مشکلات اخلاقي و يا مسايل ديگري را براي آن دو در بر دارد، اما اين رابطه با برخورد سوءاستفاده‏گرايانه و يا رفتارهاي مخل عفت عمومي از سوي مردي در سنين ميانسالي و يا با مسأله فحشا از سوي برخي از مردان و يا زنان تفاوت بسيار دارد. البته با تربيت صحيح و تعليم رابطه مناسب بين دو جنس مخالف به طوري که در متن مطلب حاضر بدان پرداخته شد، مي‏توان از بروز مشکلات احتمالي براي دختر و پسر و اجتماع جلوگيري کرد. ولي در رابطه با فحشا اقدامات لازم براي زنان آسيب‏پذيري که گرفتار اين مصيبت و مرگ تدريجي مي‏شوند و يا مرداني که اقدام به چنين اعمالي مي‏کنند برخورد دستگاههاي مختلف فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي متفاوت خواهد بود ...
3ـ خودداري، مقاومت و پاکدامني، امري فردي است که البته اهميت اجتماعي نيز دارد. چطور جامعه مي‏تواند در هر کس يک نگهبان بگمارد. بلکه بايد مسايل رواني و تربيتي مد نظر باشد تا در فرد حالت مقاومت ايجاد شود. وقتي تربيت صورت گيرد خود شخص براي خويش مرزبندي مي‏کند. بايد در نظر داشت اگر امر تربيتي ناقص، بي‏تأثير و غير کافي باشد هيچ غرور و شرافت و لياقتي در بين نخواهد بود و در اين صورت فرد گرفتار دام فساد گشته و انديشه مقاومت در برابر عمل نامشروع را به مغز خود راه نمي‏دهد.
4ـ اگر با بحران بلوغ و غريزه جنسي در نوجوانان و جوانان با پند و اندرز و نصيحت و يا ذکر مطالب اعتقادي به شکلي کليشه‏اي و بي‏روح و يا تنها با منع و مجازات برخورد کنيم حاصل، همين است که امروز مشاهده مي‏کنيم. بايد فراموش نکرد که نه منع شديد والدين و جامعه و نه محدوديتهاي مذهبي، هيچ کدام به تنهايي مسايل و مشکلات تربيت جنسي نوجوانان و جوانان را پاسخ نگفته و حل نمي‏کنند. بلکه آنچه ضروري است اصلاح بموقع شخصيت، تأمين مسايل زندگي روزمره و نيازهاي نوجوان و جوان در زمينه‏هاي گوناگون است تا با مشغوليت سالم از تأثرات و تمايلات دروني بلوغ و بروز احتمالي بلوغ زودرس جنسي و مشکلات احتمالي مصون بماند.
5ـ از اقدامات تأميني ضروري براي حفظ اخلاق و عفت عمومي جامعه، نه تنها فراهم‏سازي شرايط ازدواج و تسهيل آن، بلکه دادن آموزشهاي ضروري به دختران و پسران يا زنان و مردان در مورد مسايل گوناگون زندگي مشترک از جمله آمادگيهاي روحي و عاطفي لازم و يا آموزش در زمينه روابط خصوصي زن و مرد در خانواده است. زيرا وقتي روابط بين زن و شوهر از نظر اخلاقي، عاطفي و جنسي، روابط صحيح و تأمين‏کننده‏اي باشد احتمال بروز مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقي از سوي دو جنس لااقل کاهش مي‏يابد. به عبارتي، هرچه در حوزه‏هاي مجاز اجتماعي روابط زن و مرد صحيح‏تر باشد، در حوزه‏هاي غيرمجاز مشکل يا وجود ندارد و يا بسيار کمتر است.
6ـ در طرح «توسعه عفاف» در خصوص زمينه‏هاي لازم و سياستهاي اجرايي براي ظهور تدريجي فرهنگ عفاف در بند (5 ـ 6) چنين پيشنهاد شده است: «تعيين و تحديد دقيق حدود روابط زن و مرد در کوچه و خيابان و کارخانه و اداره و مدرسه و ... و ترويج و تبليغ مستقيم و غيرمستقيم آن.»
اول: در عبارت تعيين و تحديد دقيق حدود روابط، کلمه «حدود» اضافي است.
دوم: چنين سياستي نامعقول و نشدني است. براي مثال اگر اجتماعات و محيطهاي مختلف اجتماعي مانند خانواده، محيط تحصيل، محيط کار، اقوام و خويشان، محيطهاي همسايگي را در نظر بگيريم با روابط خانوادگي و روابط خويشاوندي، روابط شغلي و همکار بودن، همکلاسي يا هم‏دانشگاهي بودن، روابط همسايگي و غيره ... روبه‏رو هستيم. حالا اگر براي اشکال مختلف اين روابط با توجه به زمينه‏هاي گسترده‏اشان و يا مثلاً اگر زن و مردي داراي چند رابطه همسايگي، خويشاوندي، همکار بودن و ... باشند بخواهيم «تعيين و تحديد روابط»، آن هم از نوع «دقيقش» را انجام دهيم دچار چه سرگيجه و احتمالاً مضحکه‏اي خواهيم شد. به جاي اين سياستهاي نامعقول و وسواس در مسايل جنسيتي بهتر است تعليم و تربيت که مي‏تواند مرزبندي توسط خود افراد را به دنبال داشته باشد و نيز تأمين زمينه‏هاي اجتماعي و شرايط زندگي سالم، مد نظر باشد. آنچه معقول و شدني است، مرزبندي روابط از سوي شخص عاقل و تربيت‏شده در يک محيط اجتماعي نسبتا سالم بر اساس اصول زشت و خوب يا صحيح و ناصحيح و يا به تعبير ديني حرام يا حلال است.
اين طرح با چنين سياستهايي در سطح نظري با توجه به شرايط زندگي اجتماعي و گستره مسايل گوناگون آن، نامعقول و در مقام عمل نيز عقيم است.
7ـ انقلاب اسلامي از ابتدا در زمينه مسايل مختلف فرهنگي، اجتماعي، سياسي و ... و از آن جمله، در خصوص مسايل گوناگون زيست‏اجتماعي، ادعاي جهاني بودن داشته است که حتي اگر از اين مسأله نيز صرف‏نظر کنيم جامعه ايران با هويت ديني به الگويي معقول و قابل عرضه که داراي قابليت اجرا در زندگي امروز و جهان کنوني باشد، نياز دارد.
ديدگاه امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران نيز بر چنين جداسازي استوار نبود. بلکه بر حضور زنان و همدوشي آنها با مردان در صحنه‏هاي مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي و حتي نظامي البته در يک محيط صحيح که همه جهات عفاف در آن محفوظ باشد تأکيد داشتند.(6)
در پايان اين بحث لازم به توضيح است که مطالب طرح‏شده در اين تحقيق از زبان نوجوانان و جوانان و يا افراد ديگر از گفتگوهاي انجام‏شده با اين افراد در محلهايي چون پارک ساعي تهران، خيابان وليعصر و حدود پارک مزبور و ... و يا در يکي از دانشکده‏هاي دانشگاه تهران در پاييز 1376، استخراج شده است.

پي‏نوشت‏ها:

31ـ کوچتکف، و.د و لاپيک.م، (روانشناسان بزرگ شوروي)، روانشناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان، ص49.
32ـ همان، ص57.
33ـ کوچتکف، و.د. و لاپيک، م (روانشناسان بزرگ شوروي)، روانشناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان، صفحات 164،165،166،167،224،225،228،231.
34ـ همان، ص232.
35 ـ همان، صفحات 48، 162،179، 205، 206، 229، 230.
36ـ همان، 10 ـ 11، 38 ـ 33، 43 ـ 40، 48، 86، 186، 232، 233 (برخي مطالب نيز اضافه شده است.)
37ـ در باره پرورش حجب و حيا در کودکان و نوجوانان مي‏توان به مأخذ فوق (روانشناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان، کوچتکف، و.د. و لاپيک، م) صفحات 38 ـ 33 و 43 ـ 40 رجوع کرد. شايان ذکر است که از حجب و حيا در متن کتاب با واژه کم‏رويي ياد شده است. اما بنا به اظهار مترجم مقصود مؤلفان از کم‏رويي، نقطه مقابل پررويي و به معني حجب و حيا (پاورقي ص33 کتاب) است.
38ـ همان، ص232.
39 ـ همان، ص233 ـ 232.
40ـ همان، ص114 ـ 208 ـ 211.
41ـ همان، ص212.
42ـ دانش، تاج زمان، مجرم کيست؟ جرم‏شناسي چيست؟ ص189.
43ـ دانش، تاج‏زمان، مجرم کيست؟ جرم‏شناسي چيست، ص193.
44 ـ کوچتکف. و.د، و لاپيک.م، روانشناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان، ص17.
45 ـ همان، ص6.
46ـ همان، ص7 ـ 6.
5 ـ دانش، تاج‏زمان، مجرم کيست؟ جرم‏شناسي چيست، ص236.
47 ـ رجوع شود به سخنان امام خميني از جمله سخنان ايشان در صحيفه نور، ج19، ص280 (چاپ اول، بهار 1368) و ج20، ص172 (چاپ اول، 1369).

منبع: ماهنامه پيام زن
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image