جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
كاوشى در آموزش جنسى با نگرش اسلامى(1)
-(1 Body) 
كاوشى در آموزش جنسى با نگرش اسلامى(1)
Visitor 459
Category: دنياي فن آوري

مقدمه

آموزشى كه مسايل جنسى را مورد توجه قرار دهد، در اسلام از جايگاه ويژه‏اى برخوردار است. مقررات مربوط به رفتار جنسى، مسايل دينى و فقهى(1) از قبيل نماز، روزه، غسل، بلوغ، ازدواج و طلاق، حفظ قرآن، حج و غيره را تحت الشعاع قرار داده است. بنابراين، شناخت مسايل جنسى در خلاء و بدون توجه به ساير امور زندگى امكان ندارد. امور جنسى، بخشى از زندگى است كه قوانين اسلامى‏خاص بر آن حاكم است. به آموزش جنسى، نه تنها به عنوان درسى از برنامه آموزشى مدارس، بلكه بايد به عنوان بخشى از يك نظام عقيدتى نگريست. تضاد بين ايمان مردم از يك طرف و محتواى آموزش دينى در مدارس بريتانيا، به خوبى مشهود است، اما به تضاد بين دين مردم و آموزش جنسى به آسانى نمى‏توان پى‏برد؛ زيرا ماهيت دينى آموزش جنسى را، آنچنان كه بايد، نمى‏توان شناخت. بايد بر اين نكته تأكيد كرد كه مشكلات مربوط به آموزش جنسى، بيش از آن كه فرهنگى باشد، دينى است. بخشى از مباحث مطرح در اخلاق اسلامى، به بررسى رفتارهاى متفاوت جنسى اختصاص دارد كه به عقيده مسلمانان معتقد به مبدأ و معاد، به عنوان مقررات حاكم بر رفتارهاى جنسى محسوب مى‏شود. آموزش جنسى در اسلام، به دليل تأثير گذارى بر عقايد اساسى انسان‏ها، بايد به صورت آرمانى با تمام مقولات و راهكارهاى عملى به مسلمانان منتقل شود.
آيه مباركه «ان صلوتى و نسكى و محياى و مماتى للّه رب العالمين؛ بى ترديد نماز، عبوديت، زندگى و مرگ من از آن خدا، پروردگار جهانيان است»،(2) ديدگاه همه جانبه به آموزش جنسى را توجيه مى‏كند. مطابق ديدگاه اسلام، تصريح قرآن و سيره عملى پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، تمام فعاليت‏هاى انسان، بايد تحت فرمان خداى متعال هدايت شود. اين اصل اساسى، تمام ابعاد زندگى انسان، از جمله آموزش جنسى را تحت تأثير قرارداده است.
كسانى كه امروزه به اسلام ايمان مى‏آورند، مانند پيشينيان، به مسايل اساسى اخلاق و رشد معنوى خود، توجه چندانى ندارند.
آموزش جنسى از ديرباز در انگلستان، نه تنها براى مسلمانان، بلكه براى معتقدان به ساير اديان، موضوعى مسئله‏ساز بوده است. دانش‏آموزان و سازمان‏هاى آموزشى، به صورت‏هاى متفاوت، اعتراض خود را به كيفيت آموزش جنسى مدارس اعلام كرده و به موفقيت‏هايى نيز نايل شده‏اند. در گذشته، آموزش جنسى به عنوان درسى مستقل در برنامه‏هاى آموزشى كشورهاى مسلمان نشين مطرح نبوده است، بلكه در ضمن تدريس معارف دينى گنجانده مى‏شده و در ضمن عناوينى از قبيل رعايت بهداشت، مسايل خانوادگى، ارزش‏ها، كرامت انسانى، حيا و عفت(3) ، تحسين و ستايش(4) و فعاليت‏هاى ممنوع، با استفاده از زبان غير صريح و غير مستقيم آموزش داده مى‏شود. جوانان مسلمان، رفتارهاى جنسى، آداب و رسوم، فضايل، رذايل و تابوها را، نه از طريق برنامه رسمى مدارس، بلكه از جامعه مى‏آموزند. در جوامع مسلمان، فشار سختگيرانه اجتماعى و تفكيك دانش‏آموزان پسر و دختر در مدارس، به هيچ وجه اقتضا نمى‏كند، آموزش جنسى از نوع غربى آن در دوره‏هاى ابتدايى يا متوسطه به اجرا درآيد. بى خبرى دانش‏آموزان ابتدايى از كيفيت خلقت انسان و بى اطلاعى دانش‏آموزان متوسطه از شيوه‏هاى مختلف جلوگيرى از حاملگى، امرى غير معمول نيست، بلكه كاملاً طبيعى است. به نظر مى‏رسد در جامعه‏اى كه رفتار جنسى آزاد نيست، اطلاع درباره راه‏هاى جلوگيرى از حاملگى، تنها براى كسانى كه ازدواج كرده‏اند لازم است. به طور كلى جوامع مسلمان، به اين نظر پيامبر توجه دارند كه دانش بى فايده را نبايد آموخت، زيرا روز قيامت از عمر و امكانات آدميان سؤال مى‏شود كه چرا آن را در راه‏هاى نامشروع به هدر داده‏اند.(5)
ديدگاه اسلام درباره نظافت شخصى و ابعاد اخلاقى و معنوى آموزش جنسى، در راستاى باورهاى دينى است و با ديدگاه سكولاريستى كه بر جنبه‏هاى بيولوژيكى و بهداشت جنسى انسان، بدون توجه به مسايل دينى تأكيد مى‏كند، تفاوت فراوان دارد. اصول يهودى و مسيحى حاكم بر زندگى جنسى مردم غرب، را به سوى شيوه جديد زندگى پيش مى‏رود و با هر موضوع شخصى و اجتماعى، بدون اندك توجهى به هنجارهاى دينى، سازگار است. زمينه‏هاى مشترك اسلام و مسيحيت در هنجارهاى اساسى، بيش از نقاط مشترك ايدئولوژى غرب مدرن و مسيحيت است، اما بسيارى از مردم غرب، آن اندازه از اصول دينى خود فاصله گرفته‏اند كه بايد يك مسلمان پيدا شود و نقاط تلاقى بين اين دو دين را يادآورى نمايد.(6) مسلمانان در غرب، در شرايطى زندگى مى‏كنند كه ابتدايى‏ترين ارزش‏ها به صورت جدى زير سؤال رفته است و پيوسته با اين موضوع درگيرند كه چگونه اين ارزش‏هاى اساسى انسانى را حفظ كرده و نسل جوان خود را از خطرات محافظت كنند.
به صورت سنتى، آموزش جنسى، با توجه به جايگاه انسان در مجموعه خلقت و هدف او از زندگى اين جهانى، كه همان آمادگى براى جهان آخرت است، قابل تعريف است. تعيين محتواى آموزش جنسى براى مسلمانان، از اهميت زياد برخوردار است، زيرا اين محتوا، محدوده سخن درباره آن و همچنين اتخاذ تصميم صحيح درباب مسايل جنسى را تعيين مى‏كند، اما نگرش دينى نسبت به آموزش جنسى و ارزش‏هاى خانوادگى، به صورت روشن از برنامه مدارس ايالتى(7) رخت بر بسته و همين امر منشاء اساسى تضاد ميان ديدگاه اسلام و سكولاريسم شده است. در صفحات آينده، ماهيت اين تضاد، به صورت جزيى بررسى شده و پيشنهادهايى براى بهبود وضعيت فعلى مدارس ايالتى ارايه شده است.

جهان بينى اسلامى

آموزش جنسى در اسلام، بر جهان بينى اسلامى درباره ماهيت انسان و رابطه او با خالق مبتنى است. مطلوب اسلام اين است كه عناصر جسمانى و روانى انسان‏ها، هماهنگ و متحد بوده و براى شكوفايى كامل استعدادهاى او، عنوان نماينده خدا بر روى زمين، متعادل و هماهنگ عمل كنند. اسلام غرايز جسمانى انسان را انكار نكرده و خواهان سركوب آن نيست، اما با آزادى بى قيد و بند آن نيز موافقت نمى‏كند؛ بلكه جهت و بستر ارضاى غرايز را به صورتى كنترل شده و روش‏مند تعيين مى‏كند، آن گونه كه همزمان با كنترل عواطف و اميال، بتوان قواى عقلانى خود را نيز تقويت كرد.
اسلام براى حفاظت از پاكدامنى(8) و صداقت مردان و زنان، مقررات سختى كه براى رشد اخلاقى معنوى آنها لازم است وضع نموده است. مردان و زنان مؤمن، موظفند از عفت و پاكدامنى خود، با نهايت دقت پاسدارى كنند.
اسلام براى حفاظت از پاكدامنى(9) و صداقت مردان و زنان، مقررات سختى كه براى رشد اخلاقى ـ معنوى آنها لازم است وضع كرده است. مردان و زنان مؤمن، موظفند از عفت و پاكدامنى خود، با نهايت دقت پاسدارى كنند.
ضرورت رعايت عفاف در جملات ذيل به خوبى بيان شده است:
تمام مؤمنان اعم از زن و مرد موظفند عفت را رعايت كنند. زن و شوهر مى‏توانند هر گونه بهره بردارى جنسى از يكديگر داشته باشند، اما بيرون از حريم خانواده، هيچ گونه رفتار جنسى مجاز نيست. كارهايى از قبيل عريان كردن بدن و بى‏حيايى، كه موجب وسوسه و تحريك غريزه جنسى مى‏شود، از نظر اسلام حرام است. بايد از چشم دوختن به نامحرم پرهيز و از خلوت كردن زن و مرد نامحرم با يكديگر جلوگيرى نمود.
حيا و عفت، مانند ساير صفات اخلاقى، جزيى از ايمان است. پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏فرمودند: شما براى من چند كار را تضمين كنيد، من نيز در مقابل، بهشت را براى شما ضمانت مى‏كنم: در مقام تكلم دروغ نگوييد، به امانت خيانت نكنيد، خلف وعده نكنيد، چشمان خود را از نامحرم حفظ كنيد و شهوت جنسى خود را كنترل كنيد. تخلف جنسى، گناه بزرگى است. گناهى نابخشودنى كه تنها راه بخشش آن، توبه كردن به درگاه خدا و بازگشت به باورها و رفتارهاى شايسته است. همچنين مى‏فرمودند: هيچ گناهى بيش از زنا، خدا را به خشم نمى‏آورد. اگر آنچه را كه من مى‏دانم شما مى‏دانستيد، از خنده‏ها كاسته و بر گريه‏هاى خويش مى‏افزوديد.(10)
ميل جنسى امرى طبيعى است، اما تنها راه ارضاى طبيعى آن، ازدواج است. پرهيز از كارهايى كه ميل جنسى را بر مى‏انگيزد، واجب و هر رفتارى كه انسان‏ها را به ارضاى جنسى غير مجاز سوق دهد، شديدا تحريم شده است.
برترين ملاك در امور جنسى، تقوا(11) با توجه به «خدا آگاهى»(12) است. نقل شده كه پيامبر مى‏فرمودند: با زنانى ازدواج كنيد كه داراى ويژگى اصالت خانوادگى(13)، زيبايى زنانگى و تعبد نسبت به دين باشند.(14)
اولين ملاك در گزينش همسر، تعبد و توانايى‏هاى شخصى اوست و ساير ملاك‏ها، از جمله زيبايى جسمانى و مثل آن در درجه دوم اهميت قرار دارد.
اسلام بر ازدواج به عنوان وظيفه‏اى دينى كه از طريق مقررات اجتماعى محقَّق مى‏شود و بايد از بيش‏ترين استحكام ممكن برخوردار باشد، تنها از طريق علاقه شديد زن و مرد به يكديگر و بر اساس ساختار خانواده تأكيد مى‏كند. به هر حال، ازدواج در اسلام، مانند مسيحيت به تقدس بخشيدن(15) نياز ندارد، زيرا رفتار جنسى از طريق ازدواج، خود امرى مقدس است كه براى آن محدوده قانونى تعيين شده است.
بايد زمام شهوات انسان‏ها را به دستورات اسلام سپرد و در اين زمينه به تقدس سازى نيازى نيست. ازدواج در اسلام، برآمده از روابط عاشقانه قبل از ازدواج نيست، بلكه بر دو پايه شناخت و درك متقابل در سايه ارزش‏ها و تعبد بر اطاعت خدا استوار است و همين امر، شالوده مستحكم زندگى مشترك را بنيان مى‏نهد. اسلام براى برقرارى رابطه زن و مرد، محدوديت‏هايى تعيين كرده؛ به گونه‏اى كه بتوانند با نهايت سازگارى، اعتماد متقابل و پاكدامنى، با يكديگر تعامل داشته باشند. اين موضوع، رابطه بهتر زناشويى و زندگى خانوادگى آرام و ماندنى كه به نفع تمام اعضاى خانواده، اعم از شوهر، همسر و كودكان باشد را تضمين مى‏كند و دستاورد آن، با لذّات گذراى جنسى خارج از محدوده ازدواج قابل مقايسه نيست.
جامعه اسلامى‏تحقير بانوان از طريق سوء استفاده جنسى، براى اميال شهوانى يا تبليغات تجارى، را به هيچ وجه مجاز نمى‏شمارد. برخلاف باور رايج غربيان، در اسلام، زنان داراى شرافت و كرامت بوده و بايد مورد احترام باشند. بانوان را نبايد ابزار ارضاى جنسى دانست و به هيچ وجه نبايد از آنها سوء استفاده جنسى كرد. حق بهره بردارى جنسى زنان، تنها از آن شوهران است و بس. زيبايى زنان نبايد مردان اجنبى را به سوى آنها جذب كند. ارضاى شهوات جنسى خارج از محدوده ازدواج، ارزش‏هاى اخلاقى را تنزل داده، پايه‏هاى ازدواج را سست نموده، خانواده‏ها را ناپايدار كرده و شيرازه جامعه را از هم فرو مى‏پاشد. رعايت عفت جنسى منحصر به زنان نيست، بلكه مسئوليتى است كه ايفاى آن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.(16) در واقع، رابطه معنوى زن و مرد، به عنوان مبناى اجتناب‏ناپذير رابطه جنسى، امرى ضرورى است. اين ماهيت مثبت و خدامحورى مسايل جنسى، در چندين جاى قرآن مورد اشاره قرار گرفته است.(17)
از آن جا كه خانواده سنگ زير بناى جامعه است، اسلام به ارزش‏هاى خانوادگى كه از نسلى به نسل ديگر منتقل مى‏شود، اهميت فراوان مى‏دهد. اين ارزش‏ها را كه مى‏توان در آيات قرآن، احاديث و رفتارهاى سنتى مسلمانان پيدا كرد، طى قرن‏ها جوامع اسلامى سراسر دنيا را تحت تأثير قرار داده است. مسلمانان براى اين سنت‏ها بيش‏ترين ارزش و احترام را قايلند، زيرا بدون آن، انسجام، نظم و توافق خانواده‏ها به صورت جبران ناپذيرى از بين خواهد رفت. اين ارزش‏ها روابط اعضاى خانواده را از طريق سلسله مراتب، كه متضمن احترام متقابل و عشق اعضاى خانواده به يكديگر است، تعيين مى‏كند. پيامبر اسلام مى‏فرمايند: كسى كه به پيران احترام نگذارد و نسبت به جوانان مهربان نباشد، از من نيست. احترام و محبت، شالوده خانواده است كه محيطى پايدار براى تمام اعضاى خانواده فراهم مى‏آورد. قرآن كريم درباره جايگاه پدر و مادر مى‏فرمايد: «و قضى ربّك الاّ تعبدوا الاّ ايّاه و بالوالدين احسانا.»(18)
عبدالله يوسف على در تفسير آيه فوق مى‏گويد: «اولاً در اين آيه، فقط احترام به والدين مورد نظر نيست، بلكه به مهربانى از روى علاقه و شفقت نيز توصيه شده است. ثانيا اين فرمان، با فرمان اطاعت از خداى يگانه در كنار هم آمده است و اين بدان معناست كه عشق به والدين نوعى عشق به خداست، يعنى در واقع زحمات پدر و مادر با هيچ چيز قابل جبران نيست. ثالثا ميزان تعالى معنوى انسان‏ها به اين صورت آزمايش شده است. اگر نسبت به كسانى كه با از خود گذشتگى ما را بزرگ كرده‏اند، با ملايمت رفتار نكنيم يا نامهربانى كنيم، چگونه از خداى متعال اميد عطا و بخشش داشته باشيم؟»
اين مضمون در روايات متعدد از پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مورد تأكيد قرار گرفته است. مثلاً ايشان در روايتى مى‏فرمايند: «شاد كردن پدر، شاد كردن خدا و ناراحت كردن او ناراحت كردن خداست.» يا مى‏فرمايند: «بهشت زير پاى مادران است.»(19) اين سفارش‏ها به معناى احترام گذاشتن و عشق ورزيدن به تمام اعضاى خانواده و ساير بستگان است.
در نتيجه محبت دوجانبه و درك متقابل، زمينه فردگرايى و خود محورى، از بين رفته و انسان‏ها با ايثار، تسامح، درك ديگران و پذيرش مسئوليت رفتار خود و احساس مسئوليت در برابر ديگران، پرورش خواهند يافت.

نقش مكمّل زن و مرد

چون دين اسلام با اهداف و كمال نهايى انسان‏ها سروكار دارد، براى رسيدن انسان‏ها به سعادت و لذت دنيا و آخرت، محدوده جنسى بايد تجلى اصول معنوى و اخلاقى باشد.
مطابق ديدگاه اسلام، تعادل اجتماعى و روانى از طريق ايفاى نقش مكمل، نه مخالف، زنان و مردان كه بهترين سود آن به جامعه مى‏رسد، امكان‏پذير است. چون امور جنسى با تقدير خداى متعال ايجاد شده، از اهميت متافيزيكى عميقى برخوردار است.
برخلاف تلاش‏هايى كه در سال‏هاى اخير در جهت اثبات تساوى زن و مرد صورت گرفته، اسلام، در عين اين كه خلقت آن‏ها را از حقيقت واحده مى‏داند، تفاوت اساسى ميان اين دو جنس را، به عنوان بخشى از نقشه لايتغير خداى متعال به انسان‏ها آموزش مى‏دهد.(20) زن و مرد از طريق يكسان‏سازى(21) دو جنس، هرگز به توانش كامل خود دست نيافته و به واقعيات درونى و والاتر زندگى نمى‏رسند. در بسيارى از جنبه‏هاى ظاهرى زندگى، اصول اسلامى‏بر عفت جنسى و جدايى دختر و پسر مبتنى است. نقش مكمل زن و مرد، از مشاركت زنان مسلمان در تقريبا تمام كارها از مديريت كشور گرفته تا مالكيت تجارتخانه‏هاى عمده يا حتى كار در مغازه‏هاى قصابى ممانعت نمى‏كند. جوامع اسلامى، هيچ زمانى از وجود بانوان سرشناس و چهره‏هاى دينى و روشنفكر تهى نبوده است.
سيد حسين نصر در اين‏باره مى‏گويد: هر جنس به گونه‏اى مثبت، تجلى يكى از صفات الهى است. به اين ترتيب، نه تنها انحراف و كجروى جنسى، گامى‏بلند به سوى انحراف از كمال معنوى و مانعى بزرگ در راه آن است، بلكه به معناى از دست دادن ويژگى‏هاى مردانگى و زنانگى و حركت روان شناختى و عاطفى به سوى نوع رايج خنثى‏گرايى(22) و مطابق ادلّه اسلامى، باختن جبران‏ناپذير خويشتن و در نهايت، سقوط از كمال اوليه انسانى است. پيامبر بزرگوار اسلام به مردان و زنانى اشاره مى‏كنند كه پوشش يا نحوه رفتار آنها، برعكس لباس جنس خويش خواهد بود و اين امر را يكى از علايم دوره آخرالزمان مى‏داند. در اسلام، زن و مرد به عنوان دو مخلوق مجزاى خداى متعال تلقى مى‏شوند كه هر يك از آنها تجلى برخى اسما و صفات اويند، اما در وحدتى مكمّل، به سوى تعادل(23) و كمال كه خداى متعال براى آنها تقدير كرده و هدف هستى قرار داده در حركتند.
اين دو جنس چنان به يكديگر عشق و محبت مى‏ورزند كه هر يك حمايت، آرامش و رضايت خاطر خويشتن را در ديگرى مى‏جويد. رابطه زوجيت كه از خلال آن، هر يك آرامش را در كنار ديگرى مى‏جويد، منحصر به رفتارهاى جنسى نيست، بلكه روابط روان شناختى و معنوى را نيز شامل مى‏شود.

مبانى ايدئولوژيكى آموزش جنسى در مدارس بريتانيا

تعليم و تربيت، فعاليتى ارزش محور(24) است. هر نظام تعليم و تربيت و مجموعه عناصر آن، تحت يك نظام فلسفى يا ايدئولوژى فراگير به وحدت مى‏رسد و جهت‏گيرى آن به مقتضاى زمان و همراه با تحول در وضعيت اجتماعى ـ سياسى كشورها متفاوت است. با نگاهى به پرونده دولت‏هاى پيشين انگلستان در باب آموزش جنسى، به اين نتيجه مى‏رسيم كه هنجارهاى ارزشى سنتى به تدريج تغيير كرده است.
مصوبه (Act) 1986 با اين جمله «... با توجه به ملاحظات اخلاقى و ارزش‏هاى زندگى خانوادگى...» بر اهميت امور جنسى تأكيد مى‏كند. در بخشنامه (Circular) 11/78 آمده است: بايد به كودكان كمك كرد خطرات جسمانى، عاطفى و اخلاقى لاابالى‏گرى و رفتار ناسنجيده جنسى... را بشناسند. در مقابل، بايد منافع ازدواج پايدار و زندگى خانوادگى و مسئوليتهاى والدينى(25) را به كودكان آموخت. بخشنامه 94/5 مى‏گويد: بايد دانش‏آموزان را تشويق كرد ارزش خانواده پايدار و مسئوليت والدينى را بدانند.
براى مقايسه، به تفاوت واژه‏هاى كليدى در عبارات فوق توجه كنيد. مثلاً عبارت «زندگى خانوادگى» جايگزين «ازدواج پايدار و زندگى خانوادگى» شده است. در اين بخشنامه، «زندگى پايدار خانوادگى» تعريف نشده، اما واضح است كه تعريف «خانوادگى» ضمن اينكه محدوده ازدواج را شامل مى‏شود، زندگى مشترك زن و مرد بدون قيد و بند تزويج و پذيرش مسئوليت خانوادگى را نيز در بر مى‏گيرد. بنابراين، از دانش‏آموزان درخواست مى‏شود ارزش زندگى پايدار خانوادگى و ازدواج را درك كنند. اما سؤال اين است كه اگر زندگى پايدار مشترك كه مبناى آن ازدواج نيست نيز با ارزش باشد، در آن صورت ازدواج چه ارزشى دارد؟ اين است كه مى‏توان گفت بين ارزش‏هايى كه به جامعه منتقل مى‏شود، تضاد ماهوى وجود دارد.
عبارت «يك سلسله رفتارها» به جاى عبارت «رفتار جنسى غير رسمى و ناسنجيده» آمده است. بى ترديد رفتار جنسى نسنجيده و غير رسمى بين جوانان بسيار رايج است، اما روشن نيست كه آيا «يك سلسله رفتارها» مصوبه 84/5، رفتار غير رسمى و ناسنجيده در مصوبه 87/11 را نيز شامل مى‏شود يا نه؟ در صورتى كه اين قيد را نيز شامل شود، نشان مى‏دهد تصريح آنها در عبارت سابق، به اين دليل است كه دست اندركاران، جوانان را به هدايت روشن و صريح در اين موارد نيازمند مى‏دانسته و اشاره صريح آنان، هشدارى است به خطرات اين رفتارهاى خاص.
در مصوبه شماره 94/5 همچنين آمده است:
هدف آموزش جنسى، آگاه كردن جوانان با روابط عاشقانه(26)، ماهيت امور جنسى و فرآيند توليد نسل است. همزمان بايد دانش‏آموزان را به سوى كسب فهم و نگرشى آماده كند كه روابط خود را در قالب رفتارى مسئولانه و سالم بنگرند.
در اين مصوبه، معناى «روابط عاشقانه» و «رفتار مسئولانه و سالم» توضيح داده نشده است، اما يقينا مقصود از آن، روابط جنسى است. سؤالى كه مجددا پيش مى‏آيد، اين است كه آموزش جنسى، درباره اين روابط چه اطلاعاتى را بايد در اختيار بگذارد؟ علاوه بر اين، شايد «رفتار مسئولانه و سالم» به معناى پرهيز از حاملگى و كاهش خطرات، ايدز و ساير امراض مسرى مقاربتى باشد. گزينش دقيق واژه‏ها، همراه با باز گذاشتن راه براى تفاسير گوناگون، نشانگر اين واقعيت است كه رويكرد سنتى اخلاقى، تنها يكى از احتمالات فراوان اين محدوده است، اما از ديدگاه دينى، رابطه ناسنجيده جنسى، رفتارى غير اخلاقى و گناه است و روح معنويت انسان‏ها را تباه مى‏كند. به بيان روشن‏تر، در محدوده اين انديشه، نظام اخلاقى و معنوى به حاشيه رانده شده و اين امر با تلاش‏هاى قابل تحسين اخير دولت، براى اينكه نظام اخلاقى و معنوى را در متن تعليم و تربيت قرار دهد، سازگار نيست. بخشنامه يا مصوبه، هيچ كدام درباره پرهيز از ارضاى جنسى قبل از ازدواج با روابط نامشروع(27)، به عنوان مناسب‏ترين راه براى كنترل امراض مقاربتى و حاملگى‏هاى ناخواسته يا مناسب‏ترين راه براى تشكيل خانواده پايدار، سخن نگفته‏اند.
مرورى بر متون درسى مدارس نشان مى‏دهد تعابيرى از قبيل: دختر، پسر و مرد وزن، جانشين واژه‏هاى شوهر و همسر شده است. مسايل مربوط به والدين و اصول عفت و بكارت(28) به حاشيه رانده شده يا نامربوط و غير طبيعى به نظر مى‏رسد. اين تحول در كاربرد كليد واژه‏ها، با بخشنامه شماره 1993 تعليم و تربيت منافات ندارد، اما به اين معنا نيست كه اين محدوده مطلقا غير اخلاقى است. در واقع، غالب مسلمانان با بسيارى از موضوعات اين قلمرو، مثل اهميت خود نگهدارى(29)، كرامت انسان، احترام به خود و ديگران، مسئوليت پذيرى، حساسيت نسبت به نيازها و ديدگاه‏هاى ديگران، وفادارى و پايبندى در امور جنسى(30) موافقند. البته مسايلى از اين قبيل، با ديدگاه مذهبى، همپوشى فراوان دارد، اما مسايل اساسى، از قبيل عقيده به مسئوليت داشتن در برابر خداى متعال و گناه بودن برخى اعمال، ناديده گرفته شده و فعاليت‏هاى جنسى قبل از ازدواج و روابط نامشروع، به عنوان امورى كاملاً طبيعى و قابل قبول، آموزش داده مى‏شود يا با واگذارى داورى درباره آن به جوانان، به سادگى از كنار آنها عبور مى‏شود؛ در حالى كه داورى درباره مسايل مهمى از اين قبيل را، نمى‏توان به افراد واگذار كرد. هر چند انتخاب، امرى فردى است، اما رفتار فردى، هنجار ايجاد نمى‏كند.
موضوعى كه هر كس طالب دانستن آن است، اين است كه جوانان در كدام شاخه‏هاى تعليم و تربيت مجازند شخصا دست به تجربه‏زده و خود قضاوت كنند؟ چرا خانواده‏ها به فرزندان اجازه مى‏دهند ارزش‏هايى را فراگيرند كه نظام خانوادگى و باورهاى دينى آنها را فرو مى‏ريزد. بعد از طرح اين سؤالات، سؤالات اساسى‏تر ديگرى نيز مطرح مى‏شود از جمله،اين سؤالات كه: بالاخره چه كسى مسئول تعيين چارچوب برنامه‏هاى آموزشى است؟ تعليم و تربيت كودكان، بيش از همه، حق چه كسى است؟ ناگفته روشن است كه پرداختن به اين مباحث، خارج از محدوده اين مقاله است.
استفاده از فيلم‏هاى ويديويى و نمودارها، هم مى‏تواند حامل پيام منفى و هم با احترام گذاشتن به اخلاق جنسى، داراى پيام مثبت باشد. پيامى را كه دانش‏آموزان، مثلاً از ورود معلم به كلاس با كوله بارى از ابزار آموزش جنسى حاوى بروشورها، همراه با نمودارهاى گويا و ابزار جلوگيرى از حاملگى دريافت مى‏كنند كاملاً واضح است. نمايش شيوه عملى استفاده از ابزار جلوگيرى، همراه با توصيف زنده تغييرات فيزيكى كه قبل، در بين زمان مجامعت و بعد از آن انجام مى‏گيرد، ديوارهاى شرم را فرو ريخته و دانش‏آموزان را تشويق مى‏كند كه فعاليت‏هاى جنسى را عملاً تجربه كنند. پيام ديگرى كه دانش‏آموزان از اين رفتار معلم دريافت مى‏كنند، اين است كه احساس مى‏كنند سن آنها به حدى رسيده كه مى‏توانند روابط جنسى برقرار كنند. كيفيت نگرش اجتماعى به زندگى مشترك يا زندگى جنسى غير رسمى بدون ازدواج، به صورت طبيعى در برنامه‏هاى درسى منعكس مى‏شود.
تدريس مواد درسى در برخى مدارس، چنان بى‏پرده است كه مى‏توان آن را بى بند و بارى(31) ناميد. ميزان اين صراحت، در تمام مدارس يكسان نيست؛ اما به طور كلى آهنگ بسيارى از متون آموزش جنسى، خارج از مقوله اخلاق است. با استناد به برخى مقالات منتشر شده، مى‏توان گفت در ميان برخى حاميان اين نوع آموزش جنسى، تمايلى وجود دارد كه از رهاسازى دانش‏آموزان از نفوذ خانواده حمايت كند. اين امر بدون ترغيب دانش‏آموزان، با نام آزادى تحقيقات يا تحت عنوان روشنفكرى، به مبارزه با ارزش‏هاى سنتى دينى، مخصوصا در زمينه ازدواج و روابط جنسى، امكان ندارد. به گفته سيد على اشرف، نيروهاى سكولاريست موفق شده‏اند با نام آزادى فردى، دانش‏آموزان را وادار كنند آموزش جنسى را به عنوان جزيى از برنامه ملى(32) بپذيرند. امروزه محدوده آموزش جنسى،به حدّى گسترده شده كه كودكان زير يازده سال را نيز تحت پوشش قرارداده است.
در نظام سكولاريستى، جزئيات آموزش جنسى را هر مدرسه به صورت جداگانه تعيين مى‏كند. از ديدگاه آنها، ارزش اخلاقى مطلق، كه تمام مدارس موظف به رعايت آن باشند، وجود ندارد. اين وضعيت، حاكى از شرايط اخلاقى جامعه‏اى است كه اكنون در آن زندگى مى‏كنيم. در وضعيت سر در گمى اخلاقى، به نظر مى‏رسد هيچ چيز پايدار نيست. اگر فلسفه‏اى كه اين جهان بينى بر آن مبتنى است، اطلاق و جاودانگى را نپذيرد، ظهور چنين اعتقادى اجتناب‏ناپذير است. ارزش‏هايى كه شالوده اين قلمرو را تشكيل مى‏دهد، از نوعى جهان بينى ناشى شده كه مستقيما با جهان بينى اسلام، مسيحيت، يهوديت، بوديسم، سيكيسم و هندوئيسم در تضاد است. تمام اديان بزرگ دنيا، اهميت ازدواج و ارزش‏هاى سنتى زندگى خانوادگى را پذيرفته‏اند، اما آموزش جنسى به صورت كنونى در مدارس، از طريق درس‏هاى علمى يا به صورت آگاهانه از طريق درس‏هاى آموزش جنسى، نگرشى مكانيكى نسبت به امور جنسى ارايه مى‏دهد و ارزش‏هايى را منتقل مى‏كند كه غالبا غير دينى يا ضد دينى است؛ يا اين كه مدارس گاهى، با وجود اهميت موضوع، منفعلانه عمل مى‏كند. اما انفعال، فى ذاته يك ارزش است. مدارس موضع‏گيرى انفعالى يا احتمالاً بى طرفى خود را با اين اعتقاد توجيه مى‏كنند كه وظيفه ندارند يك محدوده ارزشى ويژه را بر دانش‏آموزان تحميل كنند. اما در واقع، با تأكيد بر ابعاد فيزيكى، شيميايى، بيولوژيكى و جنبه‏هاى لذت بخش ارضاى جنسى، ارزش‏هايى را كه شالوده عقيدتى خاصى دارد به دانش‏آموزان منتقل مى‏كنند و اين نوعى تلقين(33) است. در اين شيوه، به جاى ارايه نگرش اخلاقى به دانش‏آموزان و هدايت زندگى آنان به آن سو، نسبت به يكى از غنى‏ترين جنبه‏هاى تجربه انسان، يعنى رابطه سرشار از عشق زوجيت، ديدگاهى ماده گرايانه، پست و كاملاً محدود ارايه مى‏شود. هر چند بر جنبه‏هاى بيولوژيكى و پزشكى بدن بيشتر تأكيد شود، دانش استفاده از ابزار جلوگيرى، موقعيت مهم‏ترى در دروس آموزش جنسى مى‏يابد. درست است كه دانش‏آموزانِ كمتر از شانزده سال، قانونا حق مجامعت ندارند، اما به نظر مى‏رسد اين نگرش، توصيه به استفاده از ابزار جلوگيرى براى آنها را هم كاملاً بجا مى‏داند.
با وجود اين كه والدين از برنامه‏هاى آموزش جنسى مدارس اطلاع دارند، اما از جزئيات محتواى آن آگاهى كامل ندارند. مثلاً در دروس آموزش جنسى كه درباره «معضلات اخلاقى»(34) سخن مى‏گويد، ممكن است سؤالات اخلاقى دانش‏آموزان مطرح شود، اما مربيان از طريق آن، به نتايجى كه مورد نظر خود آنان است مى‏رسند. اين را نمى‏توان هدايت اخلاقى ناميد. بسيار نادر است كه معلمان ديدگاه‏هاى متفاوت درباره چنين مسايلى را به دانش‏آموزان عرضه كرده و انتخاب را بر عهده خود آنان بگذارند، بلكه غالبا ديدگاه‏هاى خود را بر دانش‏آموزان تحميل مى‏كنند.
كاهش حاملگى دختران زير شانزده سال به ميزان پنجاه درصد در سال دوهزار و كاهش رويداد ايدز و ساير بيمارى‏هاى مقاربتى، از اهدافى است كه در مقاله مشهور «وايت پيپر»(35) ذكر شده است. آموزش جنسى در مدارس، يكى از شيوه‏هاى تحقق اين اهداف تعيين شده است. براى رسيدن به اين اهداف، دولت گام‏هايى را به جلو برداشته كه از جمله مى‏توان به تحولات اخير در آموزش جنسى مدارس اشاره كرد. اما سؤال اين است كه آيا در اين تحولات، رابطه انسان با خدا نيز مورد توجه بوده يا فقط امورى از قبيل نحوه استفاده از ابزار جلوگيرى از حاملگى مورد تأكيد واقع شده است؟

پي نوشت :

*آقاى دكتر شيخ عبدالمعبود از متصديان دانشگاه كمبريج است و تحقيقاتى را در زمينه تعليم و تربيت اسلامى انجام داده است. وى با اينكه به مدت 10 سال در دانشگاه راج‏شاهى بنگلادش و دانشگاه يوتا در آمريكا به تدريس نيز اشتغال داشته است اما حوزه اصلى علاقه‏مندى ايشان در تعليم و تربيت اسلامى است و در همايش‏هاى مختلف در اروپاى شرقى و ميانه، آمريكا، بنگلادش، هندوستان و مالزى شركت و سخنرانى داشته است ايشان ويراستار ارشد مجله فصلنامه آموزش اسلامى كمبريج بوده و تاكنون مقالات بسيارى از ايشان در مجلات بين‏المللى انتشار يافته است.
1. Juristic
2. انعام. 162.
3. Modesty
4. Praise Worthy.
5. حاقه/29-18.
6. اين نكته در نوشته‏هاى مختلف اس. اچ. نصر خاطر نشان شده است.
7. The State Schools.
8. Purity.
9. Purity.
10. صحيح بخارى.
11. Piety.
12. God Consciousness.
13. Nobility of Birth.
14. صحيح بخارى.
15. Sacrament.
16. نور/ 30و31.
17. بقره/223و222.
18. اسراء/23.
19. حديث نسايى.
20. نساء/1.
21. Equalization.
22. Neuter.
23. Equilibrium.
24. Value - Laden.
25. Parenthood.
26. Ioving Relationship.
27. Extra - Marital.
28. Virginity.
29. Self - Restraint.
30. Fiedelity.
31. Permissive.
32. National Curriculum.
33. Indoctrination.
34. Moral Dilemmas.
35. White Paper.
منابع لاتين
1. Qur`an ,6:162.
2. Thomosn, R.(Ed.)(1993),Religion, Ethnicity and Sex Educaring theissues, National Children's Bureau, London. See also P. Danon (1995),SexEducation in Schools, Tried but Uneted: the aims and outcomes of sex education in schools. Family Education Trust, Oxford; M.J.Reiss (1995),"Conflicting Philosophies of School Sex Education", Journal of MoralEducation,4,4,pp.371-382.
3. Sarwar, G.(1996).Sex Education: the Muslim perspective, 3rd ed,, MuslimEducation Trust, London; M. Ibrahim (1994),"Sex", letter to Q News, 3,36 (16-23December),p.8; F.Bodi (1994), "The Nature of Sex Education'', Q News,3,36 (2-9December),p.6; F.Amer (1997),"The Problems of Sex Education Within the Contextof Islamic Teachings - Towards a Clearer Vision of the British Case",MuslimEducation Quarterly, 14,2,pp.16-36.
4. Qur`an, 69:18-29;23:16.
5. This point has been brought out in numerous Writings of S.H.Nasr,e.g. TraditionalIslam in the Modern Word (1987),KPI Ltd,, London, and A YoungMuslim's Guide to the Modern World (1993), Islamic Texts Society,Cambridge.
6. Ashraf, S.A. (1996), Editorial: "The Islamic Concept of Sex as the Basis of SexEducation", Muslim Education Quarterly, 13,2,pp.1-3, The Islamic Academy,cambridge.
7. Osman,F.(1997), Conceots of the Qur`an: a topical reading, MVIPublications, Los Anglees, CA,p.803.
8. Tafsir Ibn Kathir, vol.3,p.282, quoted in S.A. Khan (tr.)(1987), Modesty andChastity in Islam by M.Z. Nadvi,p. 199, Isamic Book Publishers, kuwait.
9. Hadith:Bukhari.
10. Nasr, S.H. (1987), Traditional Islam in the Modern World, KPILtd.,London,p.52.
11. Qur`an,24:30-31.
12. Qur`an, 2:222-23.
13. Qur`an , 17:23-24.
14. Ali,A.Y. (1975), The Holy Quran, Text, Translation and Commentary,The Islamic Foundation, Leicester,n. 2206,p. 701.

منبع:فصلنامه تخصصي تربيت اسلامي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image