|
خلق و خوي مردانه
-(0 Body)
|
خلق و خوي مردانه
Visitor
430
Category:
دنياي فن آوري
در اينجا ما سعي ميكنيم خصوصيات مرد را از زماني كه اين خلق وخوي به حالت پايداري ميرسد. توضيح دهيم. چون مرد به واسطه نيازهاي جنسي از سن بلوغ براي جذب جنس مخالف حالتهاي مختلفي از خود بروز مي دهد و خود را به خصوصيات دلخواه جنس مخالف نزديكتر ميكند.اما از انجا كه ساختار آفرينش مرد به شكلي است كه علي رقم آنكه نمي خواهد زن مورد علاقه خود را ناراحت كند. اما به كار و تلاش بيش از روابط احساسي اهميت ميدهد. و دوست دارد احساسات خود راپنهان سازد و جنس زن را به مغلوبيت خود درآورد. مردان و زنان چند تفاوت اساسي با هم دارند.اول اينكه قسمت نيمكره راست مغز مردان كه اعمالي نظير كسب مهارت هاي فيزيكي و تطابق هاي چشمي و ماهيچه اي را انجام مي دهد از نيم كره چپ آنها بزرگتر است.اما در زنان نيمكره چپ مغز كه مهارتهايي چون بيان احساسات ومهارتهاي گفتاري را به عهده دارد به اندازه نيمكره راست آنها مي باشد.بنا براين طبيعي است كه مردان از نظر احساسات و عواطف عملكردي پايين تر از زنان داشته باشند.تفاوت بعدي وظايفي است كه از ابتدا به دوش مردان افكنده شده است.مردان از دوره غار نشيني تا كنون آموخته اند كه بايد براي بدست آوردن امكانات معيشتي در تلاش و تكاپو و در جنگ و گريز باشند آنان وظيفه دارند، كه در برابر خطرات، از خانواده خود حمايت كنند. ودر اين بين براي قوي نشان دادن خود ياد گرفته اند، احساسات خود را مخفي نگه دارند.آنان از رقابت و انتقاد هم بيزارند.اين خلق و خو در دراز مدت باعث شده از مردان رفتاري مانند حمايتگر بودن، ضعيف نشان دادن ، تهاجمي بودن، رقابت طلبي و...بروز كند. تفاوت سوم مربوط به نوع تربيت مردان است.در ابتدا به همه مردان آموخته اند كه آنان موجود برتر از زن هستند. مردان بايد احساسات خود را كنترل كنند و اگر زنان را دوست دارند تنها به ديد رحم و شفقت و وسيله در آنها بنگرند. در عصري كه ما در آن زندگي مي كنيم، زنان مي خواهند پا به پاي مردان از زندگي لذت ببرند. و مردان احساسات آنها را درك كنند. وروحيات خود را با عواطف زنانه تطبيق دهند.آنان براي دست يافتن به اين مقصود ضمن اينكه نبايد سعي كنند بر مرد محبوب خود استيلا يابند و او را در بند خود در آورند.اما از جانب ديگر هم نبايد رفتار مادر گونه به خود بگيرند وتنها در جهت ارضاي خواسته هاي مرد خود گام بردارند چرا كه ناچار مي شوند محبت را از او گدايي كنند. مرد براي انكه بتواند مدت زيادي در كنار زن بماند و او را خرسند كند نياز به كسب يك سري از مهارتها دارد. و اين هنر زنان موفق است كه بتوانند هم مردان را بهتر بشناسند وهم مهار ت هايي چون قابليت و توانايي بيان احساسات ، صميميت، حمايتگر بودن و عشق ورزيدن را به مرد مورد علاقه خود آموزش دهند. مردان چند صفت متمايز دارند. مردان به خاطر ساختار مغزي خود نمي توانند به خوبي زنان روي چند مسئله همزمان متمركز شوند.بنابراين در مواقعي كه دوست داريد از او بهره وري احساسي كنيد .ذهن او را پرت نكنيد. زنان احساس خود را فرياد مي زنند. ومردان در سكوت عشق مي ورزند. بنا براين سكوت مردان را حمل به بي محلي آنها ندانيد و سعي كنيد به او بفهمانيد كه بايد دوست داشتن را هميشه بر زبان آورد. مردان اگر سخنوران ماهر و در رشته فلسفه و روانشناسي هم متبحر باشند، در بيان احساسات خود بسيار ضعيف تر از زنان مي باشند.مردان دوست دارند زنان هنگام صحبت سراغ اصل مطلب بروند و صحبتهاي بيهوده نكنند.هيچگاه مردان نمي توانند مانند زنان به جزئييات آگاهي يابند. بنابراين به هنگام تغييراتي مانند آرايش و غيره بي توجهي مرد را دليل بي محبتي او ندانيد.مردان چون به راحتي زنان نمي توانند احساسات خود را بروز دهند خيلي موارد رفتار دروني خود را با عصبانيت نشان مي دهند. خيلي مواقع خودشان هم دليل رفتارشان را نمي دانند.هرگز نخواهيد از راه موفقيتهاي مالي و اجتماعي او به مرد مورد علاقه خود شخصيت بدهيد. هرگز به او نگوييد كه نتوانسته است مرد دلخواه شما باشد. اين حرف را تنها وقتي بر زبان آوريد كه قصد جدايي از او را داريد.هرگز با بدن و جنسيت خود مرد مورد علاقه خود را بازي ندهيد.هرگز از رابطه قبلي خود با مرد مورد علاقه خود صحبت نكنيد.خود را فداي لذت مرد مورد علاقه خود نكنيد بلكه به او ياد بدهيد تا هميشه به اندازه هم از وجود يكديگر لذت ببريد.پس به او مهارت لذت بخشي و ابراز محبت را آموزش دهيد. برخلاف زنان مردان دوست ندارند به اشتباهات خود اعتراف كنند وپيشنهاد و نصيحت زنانه را حمله انتقادي تلقي مي نمايند.همچنين آنان از احساسي برخورد كردن زنان در برابر مشكلات ناراحت شده. دوست دارند مشكلات از راه اصولي حل شود.بنا بر اين به هنگام بروز مشكلات طبيعي است كه مردان در فكر فرو ميروند و زنان رفتار احساسي از خود بروز مي دهند. مهمترين اصل در مردان اينكه مردها كمتر از زنان به عشق و روابط عشقي اهميت مي دهند.دليل آن هم اين است كه مردان هويت خود را از ناحيه شغل و موفقيتهاي اجتماعي تعريف مي كنند و زنان بر اساس روابط عشقي خويش. كه اين مسئله تا حدودي باز مي گردد به ساختار مغزي مرد كه توضيح داده شد.بنابراين به مردان اجازه دهيد، تا موقعيتهايي همچون كار و فعاليتهاي مختلف را در اولويت برنامه هاي خود قرار دهند تا بتوانند با حل آنها تفكر خود را به سمت احساسات و عواطف سوق دهند.اما هر گز به آنها اجازه ندهيد تا روابط عاطفي شما را هم فداي كار و فعاليت خود كنند. منبع:razhayedel.mihanblog.com
|
|
|