آيه ي «الرجال...» در پرتو روايات
سيوطي با روايت از بيهقي، ميگويد: زني از انصار به نام «اسماء بنت يزيد» به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله شرفياب شد و عرضه داشت: پدر و مادرم فدايت يا رسول الله صلي الله عليه و آله! من به عنوان نماينده ي زنان جهان به خدمتتان رسيدهام. جانم فدايت يا رسولالله صلي الله عليه و آله! من يقين دارم كه زبان حال همه ي زنان در شرق و غرب عالم همين است كه عرض ميكنم: خداوند عالم، شما را به حق براي كافه ي انسانها- زنان و مردان عالم- مبعوث نموده و ما نيز به تو و پروردگار تو ايمان آورديم؛ اما اين سؤال همه ي ما زنان است: خداوند جبهه و جهاد را بر شما مردان واجب فرموده كه اگر مجروح شديد، پاداش مجاهدان به شما تعلق ميگيرد و اگر كشته شديد، «أحيَاء عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ»(آلعمران: 169) ميگرديد؛ اما ما زنان با آنكه در خدمت شوهران خود هستيم و از فضيلت جبهه و جهاد محروميم، در برابر اجر مجاهدان و شهيدان راه حق، چه به دست ميآوريم؟ (سيوطي، 1417ه.ق، 152).
در حديث ديگري با همان سند،اسماء در ادامه ي سخن ميگويد:... ما زنان در چهارديواري خانههاي شما محدود بوده و پاسدار خانه و زندگي شما مردان هستيم و نيازهاي جنسي شما را برآورده مينماييم و فرزندان شما را به دنيا ميآوريم؛ در عين حال، شما مردان به برتري هايي دست يافتهايد و ما زنان از آنها بيبهرهايم؛ چرا كه شما حق شركت در ميدان هاي كارزار، جمعه و جماعت، عيادت بيماران، تشييع جنازه و شركت در مراسم حج و عمره ي مستحبي و... را داريد و ما زنان از شركت در آنها محروميم، و از سوي ديگر ما هنگام مسافرت، نگهبان اموال شماييم و كارهاي خانهتان را انجام ميدهيم و امر منزل شما را اداره مينماييم و فرزندانتان را تر و خشك كرده، تربيت ميكنيم. بفرماييد چه پاداشي در برابر اين همه كار نصيب ما ميشود؟رسول خدا صلي الله عليه و آله به حاضران در مسجد رو كرد و با تعجب پرسيد: تاكنون گفتاري بهتر و زيباتر از گفتار اين زن در مورد حقوق زنان شنيدهايد؟ ياران پيامبر صلي الله عليه و آله، عرض كردند: ما تاكنون نه تنها چنين سخني پرمغز و منطقي از هيچ زني نشنيدهايم، بلكه باور نميكرديم كه زني چنين منطقي داشته باشد. آنگاه رسول خدا صلي الله عليه و آله به آن زن رو كرد و فرمود: اكنون به عنوان نماينده من (در ميان زنان در شرق و غرب عالم) اين پيام را به همه ي آنان برسان: هر يك از شما كه به خوبي از عهده ي وظايف شوهرداري برآيد و به دنبال خشنودي شوهر خود باشد و دستورات وي را با ميل و رغبت اجرا نمايد، معادل همه ي پاداشهاي شوهرش در محضر حضرت احديت اجر خواهد داشت. آن گاه آن زن با خرسندي از بيان ارجمند رسول خدا صلي الله عليه و آله تكبيرگويان جلسه را ترك نمود(سيوطي، 1417ه.ق، ج2، ص153/ علامه طباطبايي، [بيتا]،
ج4، ص350-351).(1)
سيوطي از ابن ابي شيبه و احمد بن حنبل از معاذ بن جبل روايت مينمايد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: اگر به بشري فرمان سجده ميدادم، يقيناً به زنان دستور ميدادم به شوهران خود سجده نمايند؛ و از بيهقي نقل شده است رسول خدا صلي الله عليه و آله پاداش خانهداري زنان را معادل پاداش مجاهدان را در راه خدا ميدانست (سيوطي، پيشين/ علامه طباطبايي، پيشين).
بنابراين روايات و اخبار در اين مقوله آن قدر فراوان است كه از تواتر معني برخوردار بوده، فريقين بر آن تأكيد دارند و مجامع حديثي شيعه و سني مالامال از آن است. زيباترين آنها سخني است كه از امام كاظم عليه السّلام روايت شده است. حضرت عليه السّلام ميفرمايند: «جهاد المراة حسن التبعل»؛ و از اميرمؤمنان عليه السّلام نقل شده است كه فرمود: «ان المراة ريحانة و ليست بقهرمانه» (علامه طباطبايي، همان)؛ همچنين رسول خدا صلي الله عليه و آله پاداش
زنان باردار را معادل پاداش روزهداران شب زندهدار ميداند و ميفرمايد: پاداش درد زايمان او را كسي جز خدا نميداند و در برابر هر بار كه فرزندش از سينه او ميمكد، پاداش احياي يك نفس- كه معادل احياي همه ي جمعيت كره زمين است- را داراست (نظام نيشابوري،1409ه.ق، ج5، ص33-36).(2)
نقد و بررسي حديث اسماء بنت يزيد
از مطالعه اين حديث، نكات مهمي از حقوق زنان مستفاد ميگردد:
1. زنان عصر رسول خدا صلي الله عليه و آله با توجه به وظايف خانهداري، فرزندداري و شوهرداري- سه ركن اساسي و مهم در نهاد خانواده- در چهارچوب پاسداري از حقوق شوهر و فرزندان، از حضور در مجالس رسول خدا صلي الله عليه و آله و مسئولان حكومتي و احقاق حقوق ممنوع نبودهاند؛ همچنين از چنان آزادي انديشه و اظهارنظري در چهارچوب شريعت اسلامي در ارتباط با حقوق نوع خويش برخوردار بوده و آن را بيپرده بيان ميكردهاند كه هرگز يك صدم آن آزادي، در عصر حاضر در هيچجاي دنيا وجود ندارد.(3)
2. از مجموع اخبار وارد شده در تفسير آيه ي كريمه و آيات مربوط به نظام حقوقي زنان در شرع مقدس اسلامي استفاده ميشود كه بهترين و مفيدترين راهكار در زندگي يك زن مسلمان آن است كه: تمام تلاش خود را در تدبير امور
خانهداري، شوهرداري و تربيت فرزندان خويش به كار گيرد. اگرچه اين سه ركن اساسي از ديدگاه دين مقدس اسلام بر زنان واجب نيست، اما با ترغيب و تشويق و تحريص استحبابي زنان بر آن سه ركن در يك جَوّ ديني، آميخته به تقواپيشگي، پافشاري شده است؛ فضايي كه در آن تمام افراد سعي و تلاش دارند همه ي كارهاي خود را براي جلب رضايت خشنودي خدا سامان دهند و دستاوردهاي اخروي را به دنيا ترجيح ميدهند؛ محيطي كه در آن پرورش و رشد زنان بر پايه ي ارزشهاي اخلاقي- انساني همچون پاكدامي، حيا و محبت بر فرزندان و علاقه به اداره منزل پايهريزي شده و در راه پايداري اين سنتها و قوانين مقدس ديني و فطري، قدم برميدارند.
3. اين علاقه و دلمشغولي، زنان پاكدامن را به پايداري و پاسداري از عواطف و احساسات پاک فطري خويش واميدارد و اينكه: آنها كار در محيط منزل و تربيت فرزندان صالح را بر كار در محيط بيرون از منزل، در ميان مردان بيگانه ترجيح ميدهند.
4. استمرار اين وضع و اعمال اين سنت حسنه، در ميان خانوادههاي مسلمان باعث شد براساس آن، كارهاي شاق و سخت بيرون منزل، بر عهده ي مردان و كارهاي ظريف در عين حال معجزهآساي درون خانه مانند تربيت فرزندان و گرم نگاه داشتن محيط منزل براي همسر و فرزندان بر عهده ي زنان باشد.
5. اينكه جبهه و جهاد و ميدانداري حركتهاي آزاديبخش از وظايف اختصاصي و ويژه ي مردان بوده و شركت در آن براي زنان لازم نيست و اين از ضروريات دين اسلام و مورد اتفاق مذاهب اسلامي است(شهيد اول و دوم، [بيتا]، ص129).
6. دين مقدس اسلام محروميت از شركت در ميدانهاي كارزار را براي زنان ناديده نگرفته، بلكه آنها را در ميدان ديگر، حتي مقدس تر از ميدان جبهه و جنگ
مردان قرار داده است(علامه طباطبايي، [بيتا]، ج4، ص350).(4)
اين يك حقيقت قرآني است كه ارزش يك همسر در همسرداري قرآني و ارزش يك مادر در تربيت فرزنداني قرآني و ارزش يك بانو در اداره ي يك خانه قرآني است؛ خواه اينكه انسان معاصر آن حقيقت را درك كرده و به آن عمل نمايد و خواه از درك حقيقت و ارزش آن ناتوان شده، بر خلاف آن عمل نمايد. آمار نابسامانيها در تمامي عرصههاي زندگي زنان، مردان، جوانان و نوجوانان دليل بر حقانيت حرف ماست(5) و امروز هم فراوانند خانوادههايي كه به اين ارزشها افتخار مينمايند و در ربودن گوي سبقت از يكديگر به رقابت برخاستهاند.
7. بنابراين، جانبازي در ميدانهاي معركه از ديدگاه اسلام بر خانهداري و تربيت صحيح اولاد و همسرداري قرآني، در صورتي كه هردو براي رضاي خداوند عالم باشد، هيچ امتيازي ندارد؛ همانگونه كه قضاوت، واليان و حكام در هر عرصهاي كه براي خدمت به مردم مسلمان تلاش مينمايند، هيچ امتيازي بر وظايفي كه زنان در جامعه ي اسلامي، در محيط خانه انجام ميدهند، ندارند؛ چرا كه فرمود: «إنَّ اللهَ لاَيُضِيعُ أجرَ المُحسِنِينَ» (توبه: 120)، (هود: 115/يوسف: 90/كهف: 30).
8. اين ارزشها در جامعهاي رشد ميكند كه دولت و ملت در راستاي ارزشهاي قرآني بسترسازي مناسبي نموده باشند؛ چرا كه در جامعه ي فاسد، رشد و تعالي امكانپذير نيست، مگر آنكه جامعه را- چون بتشكنان بزرگ الهي- با خود همراه كني و بستر مناسبي براي رشد ارزشهاي قرآني تدارك ببيني(علامه طباطبايي، [بيتا]، ج4، ص347-352).
قيمومت در حقوق مدني
در قوانين دولت جمهوري اسلامي ايران، خواه در قوانين مدني و خواه در قوانين كيفري، به طور كلي قيمومت مردان بر زنان به هر دو معني آن پذيرفته شده و اين با زيربناي فقهي شيعه، يعني قرآن، سنت، عقل و ديگر ادله، تطبيق داده شده است؛ و اين مسئله در جاي جاي فقه و قوانين موضوعه جمهوري اسلامي ايران از جمله قانون اساسي، مطرح شده است:
1. مانند عبادات مستحبي كه بدون اذن شوهر از زنان پذيرفته نميشود.
2. در قضا، مرجعيت، ولايت و حكومت، ذكوريت شرط شده است.
3. در بحث ازدواج دختر باكره كه اذن پدر شرط است (قانون مدني، ماده1043، اصلاحي70/8/14) و نكاح كودكان كه پدر و جد پدري بر آن ولايت دارند (قانون مدني، ماده1041) و به كودكان و ديوانگاني كه ديوانگي آنان متصل به بلوغ باشد، كه پدر بر هر دو گروه ولايت دارد؛ اما اگر مادر براي فرزندان خود بدون اطلاع آنها همسري انتخاب نمايد، عقد وي فضولي خواهد بود(شهيد اول و دوم، [بيتا]).
4. بحث قسم، نشوز: خروج از اطاعت شوهر (شهيد اول و دوم، تحريرالروضه، [بيتا]، قانون مدني، ماده1109 و1108، ص233)، وجوب نفقه، مشروط بر تمكين كامل زوجه است(شهيد اول و دوم، [بيتا]، قانون مدني، ماده1108، ص233).
5. به اجماع همه ي مذاهب اسلامي طلاق در اختيار مردان است، مگر آنكه زن در ضمن عقد از مرد وكالت بلاعزل داشته باشد(شهيد اول و دوم، [بيتا]، قانون مدني، ماده1052، ص352، ماده1138، صص227 و228 و238، ماده1133، ص237).
6. احكام ظِهار، لِعان و ايلاء از احكام مخصوص مردان است(شهيد اول و دوم، همان).
7. احكام قصاص ديه كه ديه ي زن يك دوم ديه ي مرد است و در صورت قصاص مرد در قتل زن، بايد نصف ديه ي وي پرداخت شود(شهيد اول و دوم، [بيتا]، قانون مجازات اسلامي، ماده209، ص460/ قانون مدني، ديات، ماده301، ص481).
نتيجه
از نقد و بررسي آرا و گفتههاي دانشمندان حوزه قرآني (لغتشناسان، مفسران، فقيهان، حقوق دانان، قرآنپژوهان و محدثان)، چنين نتيجه گرفته ميشود كه:
الف)در نظام اسلامي، مردان بر اساس برتريهاي موهبتي و اكتسابي در عرصههاي فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ديگر بسترهاي بشري بر زنان قيمومت دارند.
ب) عامل موهبتي، ذاتي و آفرينشي است، و اكتسابي است به دليل لياقتهايي كه از خود نشان داده است. موارد حاكميت فوق عبارتند از:
1. جنبه ي عقلانيت در تدبير امور و فزوني يقين و باورهاي ديني، اعتقادي و عملي؛
2. برتري شهادت در همه ي محاكم قضائي، در همه ي عرصههاي مالي، حقوقي، حقالله و حقالناس؛
3. داشتن حق تصرف در اموال به جز موارد استثنا؛
4. وجوب جهاد، نمازجمعه، نمازجماعت، عيادت مريض و مانند آنها و معافيت زنان از آن؛
5. وجوب پرداخت مهر و نفقه بر مردان؛
6. حق ازدواج با بيش از يك همسر همزمان و محروميت زنان از آن؛
7. در اختيار داشتن حق طلاق؛
8. فزوني مردان در ارث و ديه؛
9. اختصاص مقام شامخ نبوت، وصايت و امامت، حكومت ديني و قضاوت بر مردان؛
10. نياز فطري و طبيعي زنان به سرپرستي مردان در امور فردي، اجتماعي و وجوب اطاعت از شوهران؛
11. برتريهاي مديريتي، فيزيكي و روحي در برابر ناملايمات و حوادث بزرگ؛
12. عدم وجوب قصاص مردان در جنايات مادون نفس در صورت عدم افراط و تفريط در معاشرت و زناشويي؛
13. وجوب حفظ و حراست و تأمين امور مادي و معنوي و روحي زنان و كودكان بر مردان؛
14. بدون به كاربستن قوانين اسلام ناب، امور جهان بشريت به نحو شايسته، امكانپذير نميباشد؛
15. زنان بر اساس موهبت و اكتساب از نظر عواطف و احساسات مادري، همسري و خانوادگي نقش بسيار بزرگي در عرصههاي خانوادگي و اجتماعي دارند كه هرگز از عهده ي مردان برنميآيد؛
16. حيطه و قلمرو قيمومت در امور اجتماعي، رهبري، حكومت، قضا، امور دفاعي و... مربوط به امور مشترك اين قشر بوده و منافاتي با آزاديهاي فردي و استقلال زنان در ميدان عمل ندارد؛
17. قواميت در روابط زناشويي تنها به مسائل آن مربوط بوده و زن در چارچوب ميثاق مقدس و الهي ازدواج، بايد حقوق همسرش را رعايت نمايد؛
18. مردان در چارچوب قوانين ارجمند خانواده بايد حقوق همسر خود را رعايت نمايند؛
19. ركن ركين وظايف محوله ي بانوان كه خانهداري، شوهرداري و فرزندداري است، بر اساس اصول اسلام با همه فعاليتها و تلاشهاي مردان در عرصههاي مختلف برابر بوده، بلكه در صورت رعايت حقوق همسر و خانواده بر آن فزوني دارد؛
20. از نظر اسلام براي يك بانوي مسلمان، پس از اسلام، عملي مقدستر از ازدواج و ايفاي نقش سهگانه ي همسرداري، خانهداري و فرزندداري در عرصه ي خانواده، وجود ندارد؛
21. مديريت داخلي خانواده به بانوان سپرده شده است و زنان در اين عرصه، جانشين و قائم مقام همسران خود ميباشند؛ و همين امر است كه بهشت را زير پاي آنان قرار داده و مقام مقدس مادري و همسري را به آنها ارزاني داشته است؛
22. جهاد زنان (حسنالتبعل) شوهرداري نمونه، قرار داده شده است؛
23. در عين حال هيچ يك از امور فوق به جز رعايت حقوق زناشويي شوهران بر زن واجب نميباشد و زن ميتواند دربرابر فعاليت در منزل و تربيت فرزندان، از مرد حقوق و كارمزد طلب نمايد، و اين امر از اجر و پاداش اخروي او نميكاهد؛
24. قوانين موضوعه ي دولت جمهوري اسلامي، بر اساس اصول كتاب و سنت وضع شده و قيمومت را به مردان داده است.
منابع:
* قرآنكريم.
1. آلوسي، سيد محمد بغداد؛ روحالمعاني؛ بيروت: دارالتراث العربي، [بيتا].
2. آملي، سيد حيدر؛ تفسير المحيط الاعظم و البحر الخضم؛ چ3، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامي، 1422ق.
3. ابن عباس، عبدالله؛ غريبالقرآن؛ بيروت: مؤسسة الكتب الثقافية، 1413ق (چاپ شده در حاشيه ي تفسير الدُّر المنثور سيوطي).
4. ابن كثير شامي؛ تفسير القرآن العظيم؛ بيروت: دارابن حزم،1420ق.
5. ابنمنظور مصري؛ لسانالعرب؛ قم: دفتر تبليغات اسلامي، [بيتا].
6. ابوالسعود؛ ارشاد العقل السليم الي مزايا الكتاب الكريم؛ عربستان سعودي: مطبعة الرياض، [بيتا].
7. ثمالي، ابوحمزه؛ تفسير القرآن الكريم؛ تحقيق عبدالرزاق محمد حسين حرزالدين و محمدهادي معرفت؛ بيروت: دارالمفيد، 1420ق.
8. استرآبادي، محمد بن علي؛ آياتالاحكام؛ تهران: مكتبة المعراجي، [بيتا].
9. بحراني، سيدهاشم؛ البرهان في تفسير القرآن؛ تهران: بنياد بعثت، 1416ه.ق و چاپ سنگي، 1295ق.
10. بروجردي، سيد محمد ابراهيم؛ تفسير جامع؛ چ6، تهران: صدر، 1366ش.
11. بغوي، حسين بن مسعود؛ معالم التنزيل؛ مصر: دارالعلم، 1402ق.
12. بلاغي، محمدجواد؛ آلاء الرحمن في تفسير القرآن؛ قم: بنياد بعثت، 1420ق.
13. بلخي؛ مقاتل بن سليمان شيعي؛ تحقيق دكتر عبدالله شحاته؛ بيروت: دارالاحياء التراث، 1423ق.
14. بيضاوي قاضي؛ تفسيرالبيضاوي؛ تركيه: ديار بكر: المكتبة الإسلامية، [بيتا].
15. تستري، ابومحمد سهل بن عبدالله؛ تفسير التستري؛ تحقيق محمد باسل و عيون السود؛ بيروت: دارالكتب العلمية، 1423ق.
16. ثقفي تهراني، محمد؛ تفسير روان جاويد؛ چ3، تهران: برهان، 1398ق.
17. جزيري، عبدارلحمن؛ الفقه علي المذاهب الاربعة؛ بيروت: دار ابن حزم، 1422ق.
18. جوهري، اسماعيل بن حماة؛ صحاح اللغة؛ مصر: مطبعة الخانجي، 1980م.
19. حبري كوفي، ابوعبدالله حسين بن حكم؛ تفسير الحبري؛ بيروت: مؤسسة آل بيت عليهم السَّلام، لاحياءالتراث، 1408ق.
20. حجتي، سيدمحمدباقر؛ اسباب النزول؛ چ6، تهران: دفتر نشر فرهنگاسلامي، 1377ش.
21. حسيني جرجاني، سيداميرابوالفتح؛ آياتالاحكام؛ تهران: نويد، 1404ق.
22. حسيني شاه عبدالعظيمي، حسين بن احمد؛ تفسير اثنا عشري؛ تهران: ميقات، 1363ش.
23. حسيني شيرازي، سيدمحمد؛ تبيين القرآن؛ چ2، بيروت: دارالعلوم، 1423ق.
24. حسيني همداني، سيدمحمدحسين؛ انوار درخشان؛ تهران: كتاب فروشي لطفي، 1404ق.
25. حويزي، عبد علي بن جمعه؛ تفسير نورالثقلين؛ قم: اسماعيليان، [بيتا].
26. خازن، علاءالدين بغدادي؛ تفسيرالخازن؛ مصر: [بينا]، [بيتا].
27. خميني، سيدروحالله؛ تحرير الوسيله؛ قم: مؤسسه نشر آثار امامخميني، [بيتا].
28. دواني، جلالالدين؛ تفسير القرآن الكريم(تفسير جلالين)؛ بيروت: دارالكتاب العربي، [بيتا].
29. رازي، ابوالفتوح؛ روض الجنان و روح الجنان؛ تحقيق جعفر ياحقي و محمدمهدي ناصح؛ مشهد: بنياد پژوهشگران اسلامي، 1370ش.
30. رازي، فخرالدين؛ التفسيرالكبير؛ بيروت: دارالكتب العلميه، [بيتا].
31. راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ تحقيق صفوان، عدنان داودي؛ بيروت: الدارالشامية، 1412ق.
32. رهنما، زينالعابدين؛ ترجمه و تفسير قرآن كريم؛ تهران: كيهان، 1346ش.
33. زبيدي، سيدمحمد؛ تاج العروس في شرح القاموس؛ بيروت: مؤسسه الرسالة، [بيتا].
34. زحيلي، وهبه؛ المنير في تفسير القرآن؛ بيروت: دارالفكر، 1424ق.
35. زمخشري، جارالله، محمود بن عمر؛ تفسيرالكشاف؛ [بيتا] (افست حوزه علميه قم).
36. زمخشري، محمود بن عمر؛ اساس البلاغة؛ مصر: قاهره: عيسي الحلبي البابي، [بيتا].
37. سبزواري، سيد عبدالعلي؛ مواهب الرحمن في تفسيرالقرآن؛ قم: مطبعة جاويد، 1414ق.
38. سبزواري نجفي، محمد بن حبيب الله؛ ارشاد الاذهان الي تفسيرالقرآن؛ بيروت: دارالتعارف، 1419ق.
39. سيدقطب؛ تفسير في ظلال القرآن الكريم؛ داراحياء التراث العربي، [بيتا].
40. سيدكريمي حسيني، سيدعباس؛ تفسير عليين؛ قم: اسوه، 1382ش.
41. سيوطي، عبدالرحمن؛ الدّر المنثور في التفسير بالمأثور؛ بيروت: دارالكتب، 1417ق.
42. شَبَّر، سيدعبدالله؛ تفسير القرآن الكريم؛ بيروت: دارالبلاغة للطباعة و النشر، 1412ق.
43. شرتوني، سيعد؛ اقرب الموارد؛ قم: كتابخانه آية الله مرعشي نجفي، 1405ق.
44. شريف لاهيجي، محمد بن علي؛ تفسير القرآن الكريم؛ تحقيق جلال الدين ارموي، تهران: داد، 1373ش.
45. شهاب؛ بيضاوي و حاشية بر تفسير بيضاوي؛ بيروت: دارالصادر، [بيتا].
46. شهيد اول و دوم؛ شرح لمعه؛ بيروت: دارالتراث العربي، [بيتا] (چاپ شده در حاشيه ي بيضاوي، سيد محمد كلانتر).
47. شيخزاده، محمد بن مصطفي؛ حاشيه بر تفسير بيضاوي؛ مصر: مطبعة النعمان، 1303ق(چاپ سنگي).
48. صادقي، محمد؛ البلاغي في تفسيرالقرآن بالقرآن؛ قم: [بينا]، 1419ق.
49. صدوق ابن بابويه، علي بن الحسين؛ الامالي؛ قم: منشورات داوري،[بيتا].
50. ____________، علل الشرايع؛ قم: منشورات داوري، 1385ق.
51. ____________، من لايحضره الفقيه؛ [بيجا]، [بينا]، [بيتا].
52. صفي علي شاه، حسن بن محمد باقر؛ تفسير صفي؛ تهران: منوچهري، 1378ش.
53. طباطبايي، علامه سيدمحمدحسين؛ الميزان في تفسيرالقرآن؛ بيروت: اعلمي، [بيتا].
54. طبرسي، فضلبن حسن؛ جوامعالجامع؛ تهران: دانشگاه تهران، [بيتا].
55. ____________، مجمع البيان؛ قم: منشورات النجفي المرعشي، 1403ق و بيروت: دارالفكر، 1414ق.
56. طبري، محمدبن جرير؛ تفسير جامع البيان؛ بيروت: دارالمعرفة، 1409ق.
57. طريحي نجفي، فرالدين؛ مجمع البحرين؛ الطبعة الثانيه، تهران: ناصر خسرو، المكتبة المرتضوية، 1395ق.
58. طنطاوي؛ تفسيرالجواهر؛ بيروت: دارالفكر، 1402ق.
59. طوسي، محمد بن الحسن؛ التبيان في تفسير القرآن؛ تحقيق احمد قصير عاملي؛ ج3، بيروت: داراحياء التراث العربي، [بيتا].
60. ____________، التهذيب؛ ج9، بيروت: دارالتعارف، 1419ق.
61. طيب، سيد عبدالحسين؛ اطيب البيان في تفسيرالقرآنالكريم؛ تهران: اسلامي، 1387ش.
62. عاملي، ابراهيم؛ تفسير عاملي؛ تحقيق علي اكبر غفاري؛ تهران: صدوق، 1360ش.
63. عياشي، محمدبن مسعود؛ تفسيرالعياشي؛ بيروت: منشورات اعلمي، 1411ق.
64. فرات الكوفي، ابوالقاسم، فرات بن ابراهيم؛ تفسير القرآن الكريم؛ تحقيق محمد كاظم محمودي؛ تهران: وزارت ارشاد اسلامي، 1410ق.
65. فضلالله، سيدمحمدحسين؛ من وحي القرآن الكريم؛ بيروت: دارالملاك للطباعة و النشر، 1419ق.
66. فيض كاشاني، ملامحسن؛ الاصفي في تفسيرالقرآن؛ تحقيق محمد حسين درايتي و محمدرضا نعمتي؛ قم: دفتر تبليغات اسلامي، 1418ق.
67. ____________، تفسيرالصافي؛ تحقيق حسين اعلمي؛ تهران: صدر، 1415ق.
68. قرشي، سيد علياكبر؛ تفسيراحسن الحديث؛ تهران: بنياد بعثت، 1377ش.
69. قرطبي، ابوعبدالله محمد بن احمد انصاري؛ الجامع الاحكام القرآن؛ بيروت: داراحياء التراث العربي، 1605ق.
70. قشيري؛ لطائف الاشارات؛ بيروت: دارالكتاب العربي، [بيتا].
71. قمي، علي بن ابراهيم؛ تفسيرالصافي؛ تحقيق سيد طيب موسوي جزائري؛ قم: دارالكتاب، 1367ق.
72. قمي مشهدي، محمد بن محمدرضا؛ تفسير كنزالدقائق و بحر الغرائب؛ تحقيق حسين درگاهي؛ تهران:ارشاد اسلامي، 1368ش.
73. كاشاني، محمد بن المرتضي؛ تفسير المعين؛ تحقيق حسين درگاهي؛ قم: كتابخانه آيتالله مرعشي نجفي، 1410ق.
74. كاشاني، ملا فتحالله؛ منهج الصادقين عليه السّلام في الزام المخالفين؛ تهران: اعلمي، 1336ش و چاپ سنگي، 1296ق.
75. كرمي حويزي، محمد؛ التفسير لكتاب الله المنير؛ قم: چاپخانه علميه، 1402ق.
76. كليني، محمد بن يعقوب؛ الكافي؛ تحقيق محمد جعفر شمسالدين؛ بيروت: دارالتعارف، 1419ق.
77. گنابادي، سلطان محمد؛ بيان السعادة في مقامات العبادة؛ بيروت: مؤسسه اعلمي، 1408ق.
78. متقي هندي، كنزالعمال، بيروت: مؤسسة الرسالة، 1399ق.
79. مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ بيروت: دارالتراث العربي، 1403ق.
80. مصطفوي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360ش.
81. مصطفوي، حسن؛ تفسير روشن؛ تهران: مركز نشر كتاب، 1380ش.
82. مغنية، محمدجواد؛ التفسيرالمبين؛ قم: بنياد بعثت، [بيتا].
83. ____________، الفقه علي المذاهب الخمسة؛ بيروت: دارالكتب العربية، [بيتا].
84. مفيد، محمد بن محمد النعمان؛تفسير القرآن المجيد؛ تحقيق سيد محمد علي ايازي؛ قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1424ق.
85. مكارم شيرازي، ناصر؛ الامثل في تفسير الكتاب المنزل؛ قم: مدرسة الامام اميرالمؤمنين عليه السّلام، 1421ق.
86. ملكي ميانجي، محمدباقر؛ بدايع الكلام في تفسيرآيات الاحكام؛ بيروت: مؤسسة الوفاء، 1400ق.
87. ميرزا خسرواني، عليرضا؛ تفسير خسروي؛ تحقيق محمد باقر بهبودي؛ تهران: اسلامي، 1390ق.
88. نجفي خميني، محمد جواد؛ تفسير آسان؛ تهران: اسلامي، 1398ق.
89. نظام النيشابوري، حسن بن محمد؛ تفسير غرائب القرآن؛ بيروت: دارالمعرفة، 1409ق، (چاپ شده در حاشيه تفسير طبري).
90. هويدي بغدادي، محمد؛ التفسر المعين للواعظين والمتعظين؛ قم: ذوي القربي، [بيتا].پي نوشت:
1.متن حديث چنين است: «إنّها أنت النَّبي و هو بين اصحابه فقالت: «بابِي أنتَ و امِي يا رسول الله اِنّي وافِدةٌ النساءِ اِليكَ، و اَعِلم نَفسِي لكَ الفداءُ، انه مَا من امراةٍ كائِنَةٍ في شرقِ و لا غَربٍ سَمِعَت بمَخرَجي هذا الا وَ هِيَ عَلي مِثل رَاييِ، إنَّ الله بعثكَ بالحَق اليَ الرِجال والنساءِ فَامنا بكَ و بالهِكَ الذي ارسَلكَ، و اِنا معاشرَ النساءِ محصوراتٌ مقصوراتٌ قواعدُ بُيُوتِكُم و مقضِيَ شهَواتِكُم و حامَلاتُ اولادِكُم، و انكم معاشر الرِّجال فُضلتُم عَلَينا بالجُمعَة وش الجماعاتِ و عِيادة المرضي و شهود الحنائز والحج، والفضلُ من ذالك الجهادُ في سبيل الله، و ان الرجال منكم اذا حاجاً او معتمراً او مرابطاً حفظنا لكم اموالكم و عزلنالكم اصوافكم و ربينا لكم اولادكم فما نشارككم فيالاجر يا رسول الله؟ فالتفت النبي صلي الله و عليه و آله الي الأصحاب بوجهه كله ثم قال: هل سمعتم مقالة امراة قط احسن من مسئلتها في امر دينها من هذه؟ فقالوا: يا رسولالله صلي الله و عليه و آله ما ظننا ان امراة تهتدي ال هذا، فالتفت النَّبي صلي الله و عليه و آله إليها ثم قال: انصرفي ايتها المراة و اعلمي من خلفك من النساء ان حسن تبعل احداكن لزوجها و طلب مرضائه و اتباعها مرافقه، تعدل ذلك كله» (مجلسي، 1403ق، ج10، ص227/ فضلالله، 1419ق، ج7، ص235).
2.«من أجلِ ذَلِكَ كَتَبنَا عَلَي بَنِي إِسرَائِيلَ أنَّهُ مَن قَتَلَ نَفساً بِغَيرِ نَفسٍ أو فَسَادٍ فِي الأرضِ فَكَأنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَن أحيَاهَا...» (مائده؟: 32).
3. منظور از آزادي از نظر افكار عمومي آن است كه: در انديشه عمومي، زن در تمامي ابعاد زندگي و تصميمات خود، در محدوده قانون، آزادي صد در صد داشته و حرمت او نيز محفوظ بوده است؛ ولي اكنون چنين نيست.
4. قال رسولالله صلي الله و عليه و آله: «جَهادُ المَراةِ حُسنُ التَّبَعُّل» (كليني، 1419ق، ج5، صص9 و507) به نقل از اصول كافي.
5. نگاه كنيد به: آمار مفاسد اجتماعي در ميان قشرهاي گوناگون جامعه در گروههاي سني متفاوت در نشريات و آمارهاي رسمي مقالات ذي ربط.
منبع:نشريه شيعه شناسي ،شماره 21