در نوشتار زير نويسنده پيرامون نعمت خواب و حقيقت آن از ديدگاه قرآن به بحث پرداخته و آثار و فوايد آن را تبيين کرده است البته محور سخن در اين مقاله نقش خوابيدن و به خواب رفتن است و موضوع خواب ديدن و مسائل پيرامون آن، از اين مقوله خارج است از اينرو در خصوص مباحثي که درباره رويا و خواب ديدن در آيات قرآني بيان شده به طور مستقيم سخني به ميان نيامده و تنها براي فهم مفهوم خوابيدن به برخي از آنها اشاره شده است. اينک با هم از نظر مي گذرانيم .
? خواب ، نياز طبيعي انسان
يکي از امور طبيعي مسئله خواب است. خواب در زندگي بشر از چنان اهميتي برخوردار است که به طور طبيعي انساني که از خواب به هر علتي محروم شود ممکن است بميرد. در خبرهاي جهان امروز، اخبار بسياري از کساني گزارش مي شود که هفتاد ساعت پياپي پشت دستگاه رايانه نشسته و مشغول بازي شده و از شدت فشار بي خوابي دچار مرگ زودرس شده و جان خويش را بر روي بازي گذاشته اند. جوانان بسياري براي اين که مراحل مختلف بازي را طي کنند و در آن موفق شوند سه شبانه روز خود را با آن سرگرم مي کنند. در تمامي اخبار و گزارش ها سخن از سه شبانه روز و يا در حدود هفتاد ساعت مي شود. به نظر مي رسد که انسان به طور طبيعي بيش از اين مقدار نمي تواند بي خواب بماند و نيازمند خواب است وگرنه دچار سکته و ايستايي قلب مي شود هر چند که جوان و از هر نظر سالم باشد. تأکيد برطبيعي از آن روست که کساني هستند که به عللي چون ضربات مغزي و يا رخدادي، سلول هاي مغزي مهار خواب آنان از کار مي افتد و شخص ماه ها بلکه سال ها از خواب محروم مي شود که در ايران نيز نمونه هائي از خوزستان در اخبار گزارش شده که بيش از چهل سال نخوابيده و يا همانند پرندگان خواب هاي لحظه اي و ثانيه اي دارند. برخي ديگر نيز مي توانند خواب خويش را مهار کرده و تا هفته ها نخوابند. اينان کساني هستند که با رياضت و ورزش هاي بدني و روحي و رواني توانسته اند ظبيعت بدن خويش را مهار و به فرمان خويش درآورند. مرتاضان هندي در اين شيوه بسيار مهارت دارند و با تمرين ها و ورزش هاي سخت و دشوار توانسته اند توانايي مهار خواب را به دست آورند بي آن که بي خوابي موجب شود دچار سکته و يا مرگ زودرس شوند.
به هر حال انسان به طور طبيعي نيازمند خواب است و بي خوابي عامل مهم در ايستايي قلب و مرگ شخص مي شود. برخي بر اين پايه مي گويند که انسان از گرسنگي و تشنگي نمي ميرد ولي از بي خوابي مي ميرد. بنابراين يکي از نعمت هاي خداوندي به بشر مسئله خواب است.
خواب خوب آن است که در محيطي آرام انجام شود و خوابگاه از کم ترين نور برخوردار باشد. از اين رو قرآن يکي از آيات بزرگ خداوندي را مسئله گردش روز و شب مي داند که فرصتي براي استراحت و آرامش کامل انسان در شب فراهم مي آورد و زمينه را براي تلاش و کار در روز ايجاد مي کند.
? حقيقت خواب
قرآن حقيقت خوابيدن را به معناي خروج روح از بدن برمي شمارد و مي فرمايد: و هوالذي يتوفيکم بالليل؛ خداوند کسي است که شما را در شب توفي مي کند. (انعام آيه 60) و يا مي فرمايد: الله يتوفي الانفس حين موتها والتي لم تمت في منامها... ويرسل الاخري الي اجل مسمي؛ خداوند کسي است که جان ها ونفس ها را در هنگام مرگ توفي مي کند و مي گيرد اگر در خواب نمرده باشد... و آن ديگري را که نمرده را مي فرستد تا زمان مرگ معين و مشخص وي فرارسد. (زمر آيه 42)
? خواب و مرگ ، دوهمزاد
در اين آيات به ويژه آيه اخير به حقيقت مرگ اشاره شده است. در تحليل قرآني، مرگ و خواب امري يگانه هستند و هيچ تفاوت ماهوي از يکديگر ندارند. به اين معنا که حقيقت مرگ و خواب اين است که جان آدمي به طور کامل گرفته مي شود و جان از کالبد بشري بيرون مي رود. از اين رو در هنگام خواب ارتباط ميان بدن و روح از هم گسسته مي شود و خداوند جان ها را از تن ها بيرون مي کشد و به جايي ديگر مي برد که بيرون از کالبد و تن آدمي و جايي است که از آن به نزد خود ياد مي کند.
تنها تفاوت ميان مرگ و خواب اين است که درهنگام مرگ اين ارتباط به طورکلي حذف مي شود و هرگونه رابطه و پيوندي ميان بدن و روح از بين مي رود. تن و جان آدمي دراين هنگام ديگر با هم پيوندي ندارند و روح که از کالبد جدا شده اجازه بازگشت به تن را نخواهد يافت و درهمان جايي که رفته نگه داشته مي شود. اما خواب به گونه اي است که اين پيوند دوباره به طور کامل برقرار مي شود و جان به سوي بدن فرستاده مي شود تا مديريت و مهارتن را به عهده گيرد. قرآن هر خوابي را مرگي مي داند که توفي و گرفتن کامل در آن انجام مي شود با اين تفاوت که در هنگام مرگ روح نگه داشته مي شود ولي در خواب روح تا مدتي که اجل مسماي فرد است بازگردانده مي شود تا تن را مديريت کند.
بنابراين حقيقت خواب را همانند مرگ مي توان خروج روح از تن دانست. هر خوابي مرگي است که ادامه نمي يابد و شخص با بازگشت روح به تن دوباره بيدار مي شود. از اين رو بيداري به معناي بازگشت روح به تن خواهد بود. کسي که در خواب است هيچ گونه مهار و مديريتي بر تن خويش ندارد و ارتباط ميان روح و تن به گونه اي نيست که در هنگام بيداري است. اين بدان معنا خواهد بود که ارتباط ميان روح و بدن ارتباطي از بيرون است و نه از درون. اين گونه که شخص از بيرون چيزي و کالبدي را مديريت مي کند.
? انواع خواب
ارتباط بيرون و درون در هنگام خواب مي تواند متغير باشد.به اين معنا که در هنگام خواب هرچند که جان از تن بيرون مي رود ولي نوعي ارتباط و پيوند مديريتي ميان روح و کالبد آن برقرار است. اين ارتباط مي تواند به جهت دوري و نزديکي روح از کالبد متغير باشد. هرچه جان از تن دورتر باشد اين پيوند ضعيف تر و هرچه نزديک تر باشد ارتباط و احساس پيوند، قوي تر و شديدتر است.از اين رو خواب را به جهت ميزان دوري و نزديکي جان از تن به دو دسته خواب سبک و سنگين دسته بندي کرده اند.
خداوند به هر دو نوع خواب اشاره مي کند. خواب سبک در زبان عربي نعاس و سنه (به کسر سين) ناميده مي شود. که به معني چرت است. خواب سبک را مي توان به خواب سبک و سبک تر دسته بندي کرد که چرت در زبان فارسي بخشي از اين معنا را بيان مي دارد. به هرحال خواب سبک و چرت به دو دسته اساسي دسته بندي مي شود که در عربي از آن که سبک تر است به سنه و آن که سنگين تر است به نعاس تعبير مي شود. نعاس به معناي خوابي است که افزون بر چشم بر گوش نيز تسلطي داشته باشد و شخص اين احساس خويش را نيز از دست دهد.
در هنگام خواب به سبب خروج روح از بدن شخص مهاري بر احساسات و ابزار شناختي خويش ندارد. و لذا در هنگام خواب بينايي و شنوايي از دست مي رود و اگرچه گوش و چشم به شکلي محدود فعال هستند ولي به گونه اي نيست که با قلب و جان مديريت شود بلکه با مغز مديريت محدود مي شود. در هنگام خواب چشم زودتر و گوش ديرتر به خواب مي رود. خداوند هرگونه خواب و خواب سبک (سنه) را از خود دور مي داند. نفي هرگونه خواب و چرت از نوع سبک (سنه) و سنگين آن (نعاس که بر گوش نيز سنگيني مي کند) به معناي آن است که خداوند موجودي نيست که روح و جاني و کالبدي داشته باشد تا نيازمند جدا شدن روح از کالبد باشد. اين بدان معنا است که خداوند موجودي مجرد و غيرمجسم است.
به هر حال خواب از نظر دوري و نزديکي روح از تن به دو دسته اصلي خواب کامل (سنگين) و خواب سبک دسته بندي مي شود. (بقره آيه 255 و آل عمران آيه 154 و انفال آيه 11 و انعام آيه 60 و زمر آيه 42)
البته با توجه به تفسيري که از امام صادق درباره واژه سکاري در آيه 43 سوره نساء وارد شده مي توان گفت که خوابي نيز وجود دارد که در هنگام بيداري رخ مي دهد و انسان با اين که بيدار است در خواب مي باشد. در زبان فارسي از اين حالت به خماري ياد مي کنند و گاه از آن به حالت منگي و مستي نيز تعبير مي شود. حالت منگي و خماري و مستي آن است که شخص بيدار است ولي در هوشياري به سر نمي برد. اين حالت گاه طبيعي است و گاه به علل غيرطبيعي رخ مي دهد. در آيه فوق از مردم خواسته شده تا در هنگام مستي و منگي، نماز نگذارند و زماني نماز به پا دارند که از منگي بيرون آمده و از مستي خارج شده باشند. حضرت امام صادق(ع) انتم سکاري را به معناي منگي و مستي خواب تفسير و تعبير مي کند و مي فرمايند مراد اين حالت است نه آن که شخص مست به مشروبات الکلي در آن حالت، نماز نخواند. بنابراين مراد آن است که شخص در حالت هوشياري کامل نماز را بخواند و حالت منگي و خماري نداشته باشد. (الکافي ج 3 ص 371(
البته اين حالت را نمي توان جلوه اي از جدايي روح از کالبد دانست. به نظر مي رسد که اين حالت بيش تر پس از خواب و بازگشت روح به تن است که هنوز تسلطي کامل فراهم نشده و روح بر تن مديريت کامل نيافته است و پس از بازگشت، در حالت منگي و خماري و مستي به سر مي برد. بنابراين حالتي پس از بيداري است نه آن که حالتي پيش از خواب باشد. مي توان گفت اين همان حالتي است که در فارسي از آن به خواب آلودگي تعبير مي شود بنابراين خداوند فرمان مي دهد که در حالت خواب آلودگي نماز نخوانند و پس از هوشياري کامل و بيداري و خروج از منگي نماز را به پا دارند.
? خواب با معاد و رويا
از مطالب پيشين ارتباط خواب با معاد و رويا نيز شناخته شد. خواب از آن رو که خروج جان از تن و بازگشت دوباره آن به تن مي باشد همانند مسئله معاد است. با اين تفاوت که در خواب کالبد هنوز فراهم است و روح به همان جا باز مي گردد ولي در معاد، کالبدي درست شده و در اختيار جان قرار مي گيرد. از اين رو خداوند خواب را نمادي از قدرت خداوند براي ايجاد معاد و امکان تحقق آن مي داند. (نباء آيه 9 و 17) در اين آيه با تقدم مسئله خواب بر مسئله ميقات و معاد بر امکان معاد از طريق تفکر در مسئله خواب تأکيد شده است.
مسئله ديگري که قرآن بدان اشاره مي کند رويا و خواب ديدن است. شخص در حالت خواب، اموري را مي بيند که بسيار شگفت انگيز و هراسناک و يا خوشايند است. اين ها در زماني اتفاق مي افتد که روح از تن بيرون رفته است. شخص در اين زمان براساس توانايي و ظرفيت هاي خويش در عوالم مختلف سير مي کند و اطلاعاتي کسب مي کند. اين اطلاعات با توجه به ظرفيت روح مي تواند حفظ شود و يا از ياد برود. گاه هنگام بازگشت، خواطر آلوده و شيطاني، تصرفاتي در آن مي کند و اطلاعات را به شکل هواجس و اوهام درمي آورد. اين گونه است که خواب ها و روياها مي تواند درست و يا نادرست شود. با آن که همه افراد مي توانند حقايق را بنگرند و ببينند و به خاطر بسپارند ولي عوامل بيروني و تصرفات شيطاني و يا ضعف و ناتواني شخص، موجب مي شود که خواب ها از حالت اصلي خود بيرون روند. به هر حال خواب امري مرتبط با ارتباط روح با عوامل ديگر است و اطلاعاتي از اين راه به دست مي آورد ولي گاه تصرفاتي از سوي شياطين و يا حتي از سوي خداوند (انفال آيه 23 و صافات آيه 102) صورت مي گيرد که موجب تغيير در محتوا مي شود.
? آثار خواب
خواب داراي آثار بسياري است که به برخي از آن ها اشاره شد. ولي افزون بر آن از مهم ترين آثار و کارکردهاي خواب در زندگي معمولي بشر، ايجاد آرامش است. انسان در هنگام خواب تن را به کناري مي نهد و فرصتي مي دهد تا نظام بدن استراحت کند. آن چه نياز به آرامش دارد تن و کالبد بشر است نه روح و جان وي؛ ولي از آن جايي که در هنگام بيداري، ارتباط تنگاتنگي ميان تن و جان وجود دارد خستگي تن به روح انتقال مي يابد و نمي گذارد تا هوشياري کامل رخ دهد و بدن از اجراي فرمان هاي نفس و روح سرباز مي زند؛ زيرا قادر به اجراي آن نيست. خواب اين فرصت را براي تن فراهم مي آورد که خود را بازسازي کند و نيروي تحليل رفته خويش را بازيابد. از اين روست که خداوند از خواب به عنوان سبات يعني آرامش تن ياد مي کند که با امنيت به معناي آرامش روح تفاوت دارد. به هر حال در همه آيات، سخن از آرامش تن (سبات) است که بيانگر آن است که تن به آرامش نيازمند است که اين به خروج جان از تن انجام مي شود. (فرقان آيه 47 و نبا آيه 9) اين گونه است که خداوند براي آرامش تن و رفع خستگي آن، خواب را قرار داد.
منبع: www.kayhannews.ir