رشد و ترقّي کودک نيازمند عواملي است تا در پرتو به کارگيري آنها، شخصيّت عقلي و رواني وي همسو با پرورش جسمي اش رشد يابد.
قبل از پرداختن به عوامل رشد کودک، توجّه به اين نکته لازم است که در بين اين عوامل، خانواده از اهميّت بسيار بالايي برخوردار است. و نقش خانواده در رشد کودک بگونه اي است که مي تواند ساير عوامل را تحت الشعاع قرار دهد. رسول خدا صلي الله عليه و آله با توجّه به حسّاسيت اين نقش مي فرمايد:
«کُلُّ مَولُودِ يُولَدُ عَلَي الفِطرَهِ حَتِّي يَکُونَ اَبَواهُ يُهَوِّدانِهِ وَ يُنَصِّرانِهِ» (1)
هر طفلي بر اساس فطرت (توحيدي) متولّد مي شود، مگر اينکه پدر و مادر، او را يهودي يا نصراني بار آورند.
امير مؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد:
«حُسنُ الاَخلاقِ بُرهانُ کَرَمِ الاَعراقِ» (2)
سجاياي اخلاقي، دليل پاکي وراثت و فضيلت ريشه ي خانوادگي است .
با توجّه به اهمّيت نقش خانواده در تربيت فرزند و نيزحسّاسيت دوران کودکي و تأثير پذيري کودک در اين دوران، والدين موظّفند قبل ازورود کودک در صحنه ي اجتماع به رشد و تربيت صحيح وي همّت گمارند و لحظه اي از وظايف خطير خود نسبت به اين مهمّ غفلت نورزند.
امير مؤمنان عليه السلام خطاب به فرزندش اهمّيت دوران کودکي و ضرورت تربيت کودک در اين دوران را گوشزد کرده، مي فرمايد:
«وَإنَّما قَلبُ الحَدّثِ کَالاَرضِ الخالِيَهِ، ما اُلقِيَ فيها مِن شَيي ءٍ قَبِلَتهُ، فَبادَرتُکَ بِالاَدَبِ قَبلَ اَن يَقسُوَ قَبلُکَ، وَ يَشتَغِلَ لُبُّکَ» (3)
دل نوجوان همچون زمين خالي است (که در آن تخم نپاشيده باشند)؛ هر تخم که در آن افشانده شود، مي پذيرد پيش از آنکه دلت سخت و ذهنت به ديگر مطالب مشغول شود، پرورشت را آغاز کردم.
و همين نتيجه ي تعليم وتربيت بموقع و حساب شده ي آن حضرت بود که تمام استعددادهاي نهاني فرزندان بزرگوارش را در طفوليت به فعليت رساند و آنان را به عاليترين مدارج انسانيّت رسانيد و همه را با شهامت، آزادگي، عزّت نفس و شرافت بار آورد و اين همه، نتيجه ي پرورشهاي اصيل و پرمايه ي خانواده است؛ چنان که خانواده اي که شايسته و پاکدامن نباشد و محيط آن آلوده ي به گناه باشد، زمينه ي خوبي براي تربيت و پرورش فرزندان در آن خانه وجود ندارد و کودکان چنين خانواده هايي از ارزشهاي اخلاقي و صفات انساني بهره ي چنداني نخواهند داشت و به انحرافات و بزهکاريها تن خواهند داد.
خشک ابري که بود، زاب تهي
نايد از وي صفت آب دهي
اينک با روشن شدن نقش خانواده در تربيت کودک به تبيين عوامل رشد کودک مي پردازيم.
عوامل تربيت صحيح کودک
رشد صحيح کودک مرهون عوامل متعدّدي نظير محبت، احترام و رعايت عدالت بين کودکان است.
الف- محبّت به کودک
اهميّت محبّت به اندازه اي است که مي توان آن را ريشه ي اصلي شجره ي اخلاق و فضيلت و مايه ي اصلي سجاياي انساني دانست .
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله ايمان به خدا و رسول را مستلزم محبّت و مهرباني با کودکان دانسته است. «روزي آن حضرت با جمعي از مسلمانان در نقطه اي نماز مي گزارد؛ موقعي که به سجده رفت، امام حسين عليه السلام که در آن زمان کودک خردسالي بود، به پشت پيغمبر سوار شده، پاهاي خود را حرکت مي داد و «هي هي» مي کرد. وقتي پيغمبر مي خواست سر از سجده بردارد، او را مي گرفت و تا پايان نماز طفل مکرّر به پشت پيغمبر سوار مي شد. يک نفر يهودي ناظر اين جريان بود. پس از نماز به حضرت عرض کرد: «شما با کودکان خود طوري رفتار مي کنيد که ما هرگز چنين نمي کنيم».پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله در جوابش فرمود:
«اَما لَو کُنتُم تُؤمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ لَرَحِمتُمُ الصَّبيانَ»
اگر شماها به خدا و رسول خدا ايمان مي داشتيد، نسبت به کودکان خود مهربان بوديد.
مهر و محبت پيغمبر نسبت به کودک، مرد يهودي را تحت تأثير قرار داد و صميمانه دين اسلام را پذيرفت. (4)
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«هَلِ الدَينُ اِلّا الحُبُّ» (5)
آيا حقيقت دين، چيزي جزدوستي و محبّت است؟
محبت يکي از بهترين و مؤثّرترين وسائل و عوامل پرورش صحيح کودکان است، چرا که مطبوعترين غذاي روان کودک است و همان طور که کودک به آب و هوا و غذا محتاج است، به محبّت و نوازش نيز نيازمند است.
معروف است که انسان تشنه ي محبّت است و کودکان نسبت به آن عطش بيشتري دارند و کانون گرم خانواده و آغوش پرمهر و محبّت پدر و مادر مي تواند اين عطش را رفع کند.
اولياي دين محبّـت به کودک را به صورتهاي گوناگون سفارش مي کردند و خود نيز در موارد مختلف نسبت به فرزندانشان عملاً ابراز محبّت نموده و افرادي را که نسبت به اين مهمّ بي توجّه بوده اند، نکوهش کرده اند، چرا که محبّت به کودک، مايه ي رشد شخصيّت انساني و تأمين کننده ي نيازمنديهاي روحي و رواني وي مي گردد و آثار فراواني بر آن مترتّب مي شود؛ چنان که بي مهري به آنها آثار روحي، جسمي، و اجتماعي بسيار نامطلوبي بر جاي مي گذارد. رسول گرامي صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
«اَحُبُّوا الصِّبيانَ وَ ارحَمُوهُم» (6)
کودکان خود را دوست بداريد و نسبت به آنان مهربان باشيد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
«إنَّ اللهَ لَيَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّهِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ» (7)
خداوند به انسان به خاطر شدّت علاقه اش به فرزند، رحم مي کند.
به هر حال، اين محبّت ورزيدن بايد در گفتار و رفتار والدين و مربّيان تربيتي به صورت تبسّم، نوازش ، دست بر سر و صورت کودک کشيدن، بوسيدن و در آغوش گرفتن وي تجّلي کند. روش رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در خانواده اين بود که :
«اِذا اَصبَحَ مَسَحَ عَلي رُؤُوسِ وُلدِهِ» (8)
همه روزه صبح دست محبّت به سر فرزندان خود مي کشيد.
و مي فرمود:
«مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَسَنَهً وَ مَن فَرَّحَهُ اللهُ يَومَ القيامَهِ» (9)
کسي که فرزند خود را ببوسد، خداوند بزرگ حسنه اي در نامه ي عملش ثبت مي کند. و آن کس که فرزند خود را شاد کند، خداوند او را درقيامت شاد مي نمايد.
امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايد:
«اَکثِرُوا مِن قُبلَهِ اَولادِکُم فَاِنَّ لَکُم بِکُلِّ قُبلَهٍ دَرَجَهً» (10)
فرزندان خود را بسيار ببوسيد، زيرا براي شما در هر بوسه اي درجه اي است.
رسول خدا صلي الله عليه وآله حسن و حسين عليهما السلام را بوسيد، شخصي به نام «اقرع بن حابس» عرض کرد: من ده فرزند دارم و هرگز آنها را نبوسيده ام. حضرت در پاسخ وي فرمود:
من چه کنم که خداوند مهرباني را از تو سلب کرده است. (11)
شخصي نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و عرض کرد: هرگز کودکم را نبوسيده ام، وقتي رفت، حضرت فرمود:
«هذا رَجُلٌ عُندَنا اِنَّهُ مِن اَهلِ النّارِ» (12)
اين مرد به نظر ما اهل دوزخ است.
آثار محبّت
محبت گذشته ازتأثير در سلامتي جسمي و رواني کودک آثار فراواني نيز به دنبال دارد که برخي از آنها عبارتند از:
1- ايجاد شادابي و نشاط
2- شکوفايي ذوق و استعداد
3- رشد عاطفي کودک
4- اعتماد به نفس و جلب اطمينان
5- زمينه سازي استقلال و ...
عوارض محروميّت از محبت پدر و مادر، عوارض ناگواري را در سنين مختلف نصيب او مي سازد که عقده هاي رواني، اضطراب خاطر، انحراف، خشونت، اختلال در روابط، بدبيني و نارسايي در رشد، از جمله ي آن عوارض مي باشد.
هشدارهاي تربيتي در به کارگيري محبت
1- ابراز محبت نسبت به فرزند، منحصر به دوران طفوليت وي نيست، بلکه انسان هميشه نيازمند به محبت ديگران است. از اين رو، نوجوانان و جوانان نيز بايد از ناحيه ي والدين مورد عطوفت و مهرباني قرار گيرند.
2- مسلمانان موظّفند نسبت به کودکان يتيم و بي سرپرست همچون فرزندان خود ابراز محبّت نموده و به همان مقدار که فقر مالي آنها را برطرف مي سازند، فقر محبت آنان را نيز با مهرورزي تأمين کرده و کمبودهاي عاطفي آنان را جبران کنند.
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
«کُن لِليَتيمِ کَالاَبِ الرَّحيمِ» (13)
نسبت به يتيم مانند پدري مهربان باش.
امير مؤمنان علي عليه السلام فرمود:
«ما مِن مُؤمِنٍ وَ لا مُؤمِنَهٍ يَضَعُ يَدَهُ عَلي رَأسِ يَتيمٍ اِلّا کَتَبَ اللهُ بِکُلِّ شَعرٍ مَرَّت يَدُهُ عَلَيها حَسَنَهً» (14)
هيچ زن و مرد مؤمني نيست که دست بر سر يتيم بکشد، مگر آنکه خداوند درمقابل هر مويي که از زير دستش رد مي شود، ثوابي براي او مي نويسد.
3- محبّت به کودک بايد بگونه اي باشد که کودک آن را لمس کرده، مزه ي آن را بچشد و به ارزش آن واقف گردد. از اين رو، محبت نبايد با اموري مانند قلقلک کردن، گاز و نيشگون گرفتن اشتباه شود، چرا که طفل در محبت بايد احساس سرور و رضايت کند، از اين رو، از اموري که موجب کسالت وخستگي وي مي شود، بايد پرهيز کرد.
4- در شيوه ي ابراز محبت، لازم است اظهار آن از دريچه ي قلب و چشم کودک سنجيده شود و طبعاً محبت کردن پدر و مادر بايد متناسب با سن فرزند باشد؛ روزي با خريد يک شکلات مي توان محبّت خود را به کودک نشان داد و زماني با دست دادن به او در جمع و با رعايت احترام وي نزد دوستان و زماني با کمک کردن به او .
5- محبّت به کودک بايد متعادل و دور از افراط و تفريط باشد. محبت زياد و بي مورد موجب پر توقّعي، لوس بار آمدن و از خود راضي بودن کودک مي شود. کودکي که به خاطر محبت بيش از حدّ به خواسته هاي خوب و بد خود مي رسد، توان مقاومت در برابر محروميتها و مشکلات زندگي را از دست مي دهد، چرا که اعتماد به نفس خود را از دست داده، بشدّت وابسته به ديگران مي شود. او تصوّر مي کند همه بايد در خدمتش باشند و وقتي خلاف آن را مشاهده کرد، دچار بحران روحي شده، در روابط اجتماعي با مشکلات فراواني مواجه مي شود.
امام باقر عليه السلام مي فرمايد:
«شَرَّ الاَباءِ مَن دَعاهُ البِرُّ اِلَي ا لاِفراطِ» (15)
بدترين پدران آنهايي هستند که در محبت از حدّ تعادل تجاوز کنند.
6- محبّت نبايد وسيله اي براي نفوذ پدر و مادر در فرزند گردد؛ مثل مادراني که به فرزندانشان مي گويند: اين کار را بکن تا مامان تو را دوست بدارد. يا چون اين کار را کردي، تو را دوست ندارم. بزرگترين ضرر اين نحوه برخورد آن است که کودک بتدريج عادت مي کند که کارها را براي جلب رضايت پدر و مادر و ديگران انجام دهد، نه طبق وظيفه، خلاصه آنکه معيار خوبي و بدي کارها را دوست داشتن يا نداشتن ديگران مي داند، بعلاوه فرزند را به تعلّق گويي و دورويي وادار مي سازد. (16)
7- محبت به فرزند نبايد مانع تربيت وي شود. محبت به فرزند به اين معنا نيست که انسان بديهاي فرزندش را ناديده بگيرد و اگر عيبي از وي مشاهده کرد، به او تذکّر ندهد و به بهانه ي اينکه جگر گوشه اش ناراحت مي شود، اجازه دهد به هر کار زشتي دست بزند.از اين رو، بهترين والدين آنهايي هستند که حساب محبّت به فرزند را از تربيت جدا مي کنند.
اميرمؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد:
«خَيرُ ما وَرَّثَ الاباءُ اَلاَبناءَ الاَدَبُ» (17)
بهترين ميراث براي فرزندانشان ادب است.
ب- احترام به کودک
از جمله عواملي که در تربيت صحيح و رشد شخصيت کودک و تأمين نيازهاي روحي- رواني وي تأثير بسزايي دارد، احترام به کودک و اجتناب از توهين وتحقير به اوست .
اولياي دين به مسأله ي تکريم و بزرگداشت کودک اهميّت زيادي داده اند و علاوه بر تعليم روشهاي تربيت صحيح، خود نيز بدان ملتزم بوده و پيروان خود را به آن سفارش مي کردند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:
«اَکرِمُوا اَولادَکُم وَ اَحسِنُوا ادابَهُم يُغفَرلَکُم» (18)
به فرزندان خود احترام بگذاريد و آنان را نيکو تربيت کنيد تا خداوند گناهانتان را بيامرزد.
و نيز مي فرمايد:
«إذا سَمَّيتُمُ الوَلَدَ فَاَکرِمُوا لَهُ وَ اَوسِعُوا لَهُ فِي المَجلِسِ وَ لا تُقَبِّحُوا لَهُ وَجهاً» (19)
هرگاه نام فرزند را مي بريد، او را گرامي بداريد، برايش جا باز کرده و با ترشرويي با او برخورد نکنيد.
امام رضا عليه السلام فرمود:
«وَ اَجمِل مُعاشَرَتَکَ مَعَ الصَّغيرِ وَ الکَبيرِ» (20)
با اطفال و بزرگسالان، نيکو معاشرت کن.
آثار احترام به کودک
احترام به کودک- به ويژه در محيط خانواده- آثار بسياري دارد که بعضي را بطور اجمال ذکر مي کنيم
1- رشد شخصّيت و پرهيز از ذلّت
يکي از غرايزي که در طبيعت انسان به امانت نهاده شده، غريزه ي حبّ ذات است. اين غريزه در تربيت کودک و رشد شخصيّت وي نقش مهمّي مي تواند داشته باشد.
احترام به کودک راهي براي ارضاي صحيح غريزه ي حبّ ذات است، و کودک از اين طريق احساس شخصيّت و ارزشمندي مي کند، و وقتي به شخصيت والاي خود پي برد، هرگز تن به پستي و ذلّت نمي دهد.
امير مؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد:
«مَن کَرُمَت عَلَيهِ نَفسَُهُ لَم يُِهِنها بِالمَعصِيََهِ» (21)
آن کس که کرامت نفس خود را باور دارد، هرگز آن را با گناه، پست نمي کند.
2- استقلال و اعتماد به نفس
کودکي که بر اثر احترام شدن، خود را يک عضو مستقلّ اجتماع مي داند، پستي و حقارت به فکرش راه نمي دهد، بر خلاف کودکي که همواره مورد توهين و تحقير قرار مي گيرد و استقلال و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد.
بزرگي کجا يافت کو پست شد؟ کجا نيستي مايه ي هست شد؟
فرومايه را از فرومايگي به گردن فتد رشته ي بندگي
يکي از ويژگيهاي اهل بيت پيغمبر عليهم السلام اين بود که در زندگي عزّت نفس داشتند و هرگز تن به ذلّت و خواري نمي دادند، و اين بدان جهت بود که در کودکي با شخصيّت بار آمده و مورد تکريم قرار مي گرفتند .
امام حسن و امام حسين عليهما السلام بيش از شش سال نداشتند که رسول خدا صلي الله عليه و آله با آن دو بيعت کرد. (22) اين دو بزرگوار بطوري با شخصيّت بار آمده بودند که در اين سنّ کم، لايق پذيرفتن بيعت شدند . آنها در همان دوران کودکي از استقلال و اعتماد به نفس برخوردار بودند .
شيوه هاي احترام به کودک
1- بازي و رفاقت با کودک
شرکت بزرگسالان در بازي کودکان تأثير بسزايي در پرورش شخصيّت آنها دارد، چرا که کودک تصوّر مي کند کارهايش آنقدر ارزنده است که پدر يا مادر خود را در سطح او قرار داده اند و با او همکاري مي کنند؛ اين امر، موجب احياي شخصيت آنها و شکوفا شدن حسّ استقلال و اعتماد در باطنشان مي شود.
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله فرمود:
«مَن کانَ عِندَهُ صَبِيُّ فَليَتَصابَ لَهُ» (23)
کسي که کودکي دارد (براي تربيت او) بايد کودکانه رفتار کند.
حضرت علي عليه السلام نيز مي فرمايد:
«مَن کانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا» (24)
کسي که کودک دارد، بايد خود را تا سر حدّ کودکي تنزل دهد.
مطالعه در زندگي رسول خدا صلي الله عليه وآله و ديگر پيشوايان دين نشان مي دهد که کودک را به بازي واداشته و حتّي خود با آنها بازي مي کردند. در روايت آمده است که گاهي آن حضرت کودکان را بر دوش خود سوار مي کرد. (25)
2- سلام کردن به کودک و جواب سلام او
سلام کردن به کودک و نيز به گرمي جواب سلام او را دادن، مايه ي حفظ شخصيت وي مي شود.
سلام از آداب پسنديده اي است که سفارش زيادي نسبت به آن شده و اهميت آن تا جايي است که امام حسين عليه السلام درباره ي آن فرمود:
«لا تَأذنُوا لِاَحَدٍ حَتّي يَسَلِّمَ» (26)
به هيچ کس اجازه ي سخن گفتن ندهيد، تا سلام کند .
سلام کردن به کودکان يکي از شيوه هاي پسنديده ي رسول خدا صلي الله عليه وآله بود؛ انس بن مالک مي گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله در رهگذري با چند کودک خردسال برخورد نمود و به آنها سلام کرد. (27)
آن جناب مي فرمود:
«خَمسٌ لا اَدَعُهُنَّ المََماتِ... وَ التَّسليمَ علَيَ الصِّبيانِ لِتَکُونَ سُنَّهٌ مِن بَعدي» (28)
پنج چيز است که تا لحظه ي مرگ آنها را ترک نمي کنم، يکي از آنها سلام کردن به کودکان است تا پس از من به صورت سنتي بين مسلمانان درآيد.
3- وفاي به عهد
کودک انتظار دارد پدر و مادر و ديگر افراد جامعه از روي صداقت، دوستي و وفاداري با او برخورد کنند و به واسطه ي وفا به وعده اي که به او داده شده احساس شخصيت مي کند و خود را مورد احترام ديگران مي يابد. برعکس، موقعي که والدين را عهد شکن و يا فريبکار و دورو بيابد، ازآنها مأيوس شده و در درون خود احساس حقارت و شکست مي کند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
«اِذا واعَدَ اَحَدُکُم صَبِيَّهُ فَليُنجِز» (29)
وقتي يکي از شما به فرزند خود وعده اي داد، حتماً به آن وفا کند.
و نيز فرمود:
«اَحِبُّوا الصِّبيانَ و َ ارحَمُوهُم وَ اِذا وَعَدتُمُوهُم فَفُوا لَهُم، فَاِنَّهُم لا يَرَونَ اِلّا اِنَّکُم تَرزُهُنَهُم» (30)
کودکان را دوست بداريد و با آنان عطوف و مهربان باشيد، وقتي به آنها وعده اي مي دهيد حتماً وفا کنيد، زيرا کودکان، شما را رازق خود مي پندارند.
غير از موارد فوق با وسائل فراوان و از راههاي مختلفي مي توان به کودکان احترام گذاشت و به آنان شخصيت داد؛ از جمله:
1- انتخاب نام زيبا
2- با احترام، نام کودک را بردن
3- دست دادن به او، هنگام ملاقات
4- دعوت از وي در مهمانيها
5- برگزارکردن جشن ولادت و تکليف
6- تشکر و قدرداني از صفات و کارهاي خوب او، در حضورديگران
7- گوش دادن بطور کامل به سخنان او و پاسخ دادن در خور فهمش
8- توجه به کودک در هنگام صحبت کردن
9- اعتماد کردن و مسؤوليّت سپردن به او. (31)
هشدارهاي تربيتي درباره ي احترام
1- احترام به کودک نبايد از مقدار لازم تجاوز کرده و به حدّ افراط برسد.
2- شخصيّت او بايد با توجّه به رفتار نيک و صفات پسنديده اش مورد تکريم و تحسين قرار گيرد.
3-پي ريزي شخصيّت کودک از همان روزهاي اوّل ولادت آغاز مي شود و در همان زمان، تندي و خشونت و مهر و محبت در روح او اثر مي گذارد. از اين رو، رعايت احترام کودک در همان زمان نيز، لازم است. رسول خدا صلي الله عليه وآله نسبت به اطفال شيرخوار نيز اين مطلب را رعايت مي کرد: « ام الفضل دايه ي امام حسين عليه السلام مي گويد: «روزي رسول خدا صلي الله عليه وآله ، حسين عليه السلام را که در آن موقع شيرخوار بود، از من گرفت و در آغوش کشيد، کودک، لباس پيغمبر را خيس کرد؛ من طفل را چنان بشدّت از پيغمبر جدا کردم که گريان شد. حضرت به من فرمود:
«مَهلاً يا اُمَّ الفَضلِ إنَّ هذِهِ الاِراقَهَ الماءُ يُطَهِّرُها فَاَيُّ شَيي ءٍ يُزيلُ هذَا الغُبارَ عَن قََلبِ الحُسَينّ»
ام الفضل آرام، لباس مرا، آب تطهير مي کند، ولي چه چيز مي تواند اين غبار کدورت را از قلب (فرزندم) حسين برطرف نمايد؟ (32)
همچنين وقتي طفل صغيري را براي دعا يا نامگذاري به حضور آن بزرگوار مي آوردند و رسول خدا صلي الله عليه وآله کودک را در آغوش مي گرفت، گاهي طفل در دامن ايشان ادرار مي کرد و ناظران با کودک تندي مي کردند، حضرت مي فرمود:
«لا تَزرِمُوا بِالصَّبِيِّ»
با تندي و خشونت ازادرار کودک جلوگيري نکنيد.
سپس طفل را آزاد مي گذاشت تا ادرار کند، و وقتي کسان طفل مي رفتند، آن حضرت لباس خود را تطهير مي کرد. (33)
4- کودک در شناختن نيک و بد نياز به راهنمايي دارد، ولي امر و نهي زياد موجب اهانت و بي احترامي به وي و منجرّ به انحراف کودک مي شود.
امير مؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد:
«اَلاِفراطُ فِي المَلامََهِ يَشُبُّ نيرانَ الِّجاج» (34)
زياده روي در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور مي سازد.
الف- برقراري عدالت ميان کودکان
عدالت خواهي در انسانها ريشه ي فطي دارد و خداوند توجّه به عدل را در درون هر انساني به امانت نهاده است تا از اين طريق، موجبات خير و سعادت او فراهم شود.
اجراي عدالت در ميان فرزندان، از جمله حقوقي است که پدر و مادر بر عهده دارند؛ کودک انتظار دارد، پدر و مادر در محيط زندگي به عدالت پرداخته، از هرگونه تبعيض و بي عدالتي اجتناب نمايند؛ چرا که فطرت پاک کودکان و لطافت طبع و حساسّيت روح آنها اقتضا دارد که والدين و ديگر اعضاي خانواده، رفتاري عادلانه و دور از هر گونه تبعيض نسبت به آنها داشته باشند.
از آنجا که کودک داراي روحي حساس و لطيف است و هر نوع رفتار و گفتار پدر و مادر در او تأثير مي گذارد و بويژه تبعيض و بي عدالتي آثار زيانباري در روحيه و شخصيّت وي دارد، اولياي دين به اين موضوع عنايت کرده و توجّه مربّيان را بدان معطوف داشته اند.
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
«إعدِلوُا بَينَ اَولادِکُم کَما تُحِبُّونَ اَن يَعدِلُوا بَينَکُم فِي البِرِّ وَ الُّطفِ» (35)
ميان فرزندانتان، عدالت را رعايت کنيد، چنان که دوست داريد آنان در احسان و لطف به شما، به عدالت رفتار کنند.
رعايت عدالت بين کودکان منحصر به مورد خاصّي نيست، بلکه والدين مي بايست در تمام امور کودک عدالت را رعايت کنند و در محبّت و تشويق يا تنبيه عادلانه رفتار کرده، هرگز کودک را به جرم کاري که نکرده تنبيه نکنند و سرزنش ننمايند. و هرگاه بين فرزندان نزاعي رخ داد، تنها مقصّر را تنبيه کنند و جانب فرزند ديگر را نگيرند، اگر چه خردسالتر و ضعيفتر باشد.
رعايت اين موضوع بقدري دقيق است که حتّي شامل نگاهها و نوازش و بوسه هاي پدر و مادر نسبت به فرزندان نيز مي شود.
نقل شده، پدري در محضر رسول خدا صلي الله عليه وآله يکي از فرزندان خود را بوسيد و به ديگري اعتنا نکرد, آن حضرت در مقابل اين رفتار نادرست به او فرمود:
«فَهَلّا واسَيتَ بَينَهُما؟» (36)
چرا ميان آنها، برابري و عدالت را رعايت نکردي؟
جلوه هاي بي عدالتي
بي عدالتي و تبعيض ممکن است در محيط خانواده به شکلهاي گوناگون جلوه کند، مانند: طرفداري از يک کودک هنگام درگيري، مضايقه از محبت کردن به کودکان بزرگتر در برابر فرزندان خردسال، نوازش يکي و بي توجّهي به ديگري و ... .
بسياري از خانواده ها به دختران کمتر توجّه مي کنند و پسران را برتر از آنها مي دانند، در حالي که اين گونه رفتارها، مورد پسند قرآن مجيد و پيشوايان ديني نيست؛ قرآن، وقتي از فرزند سخن به ميان مي آورد، آن را هديه اي الهي مي داند و بدون اينکه به جنسيّت آنها توجّه کند، اوّل از دختر ياد کرده، مي فرمايد:
«يَهَبُ لِمَن يَشاءُ اِناثاً وَ يَهَبُ لِمَن يَشاءُ الذُّکُورَ، اَو يُزَوِّجُهُم ذکراناً وَ اناثاً وَ يَجعَلُ مَن يَشاءُ عَقيماً إنَّهُ عَليمٌ قَديرٌ» (37)
(خداوند متعال) به هر کس اراده کند، دختر مي بخشد و به هر کس بخواهد پسر(يا اگر بخواهد) پسر و دختر- هردو- را براي آنان جمع مي کند، و هرکس را بخواهد عقيم مي گذارد، زيرا که او دانا و قادر است.
جارود بن منذر مي گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود:
شنيده ام که تو دختري داري، ولي ازاو خيلي خوشت نمي آيد! او چه زياني به تو مي رساند؟ مگر نه اين است که او را مي بويي و روزي او نيز مي رسد، براستي که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پدر چندين دختر بود. (38)
هنگامي که به امام سجّاد عليه السلام تولّد نوزاد را خبر مي دادند، هرگز از پسر يا دختر بودن او نمي پرسيد، و وقتي از سالم بودنش مطّلع مي شد، خدا را سپاس مي گفت.(39)
جلوه ي ديگر بي عدالتي، در تبعيض ميان فرزندان از نظر جمال است؛ يعني فرزندي که زيبايي چنداني ندارد، يا نقصي در بدن دارد، کمتر مورد توجّه پدر و مادر قرار مي گيرد و والدين بي توجّه، در مورد او بي عدالتي کرده و باعث آزار او مي شوند، يا در مورد بچه اي که استعداد کمتري دارد و نسبت به ديگر برادران و خواهرانش از نظر درسي ضعيفتر است، کمتر مورد عنايت خود قرار داده و حتّي گاهي با زخم زبان او را تحقير مي کنند و از اين رهگذر، ضربات جبران ناپذير روحي بر او وارد مي سازند.
بنابراين، براي دستيابي به تربيت صحيح کودکان، پدر و مادر بايد از تبعيض و بي عدالتي نسبت به فرزندان خودداري کرده، علل و انگيزه هاي تبعيض را از بين ببرند و زمينه رشد کودک را فراهم سازند.
عوارض ناگوار بي عدالتي
بي عدالتي ميان فرزندان، پيامدهاي ناگواري دارد که بعضي از آنها به شرح زير است:
1- احساس بدبيني
در خانواده يا اجتماعي که نسبت به کودکان تبعيض و بي عدالتي اعمال گردد، کودک نسبت به مربيان خود بدگمان شده، کينه ي آنها را در دل مي پروراند و هر نوع عمل آنان را بر دشمني حمل مي کند و ممکن است با نافرماني از خود عکس العمل نشان داده و حتي براي جبران کمبودهاي ناشي از بي عدالتي، سراغ پناهگاههاي خطرناک و نا مطمئن برود.
2- تيرگي روابط بين فرزندان
کودکي که مورد بي مهري قرار گرفته ، ناخواسته کينه ي ديگري را که به او «پرمهري» شده، به دل گرفته، نسبت به او حسادت مي ورزد، و در هر فرصت مناسب وي را مورد آزار خود قرار مي دهد و در نتيجه همواره ميان آنها نزاع و کشمکش خواهد بود و چه بسا عکس العملهاي شديدي از خود نشان داده، دست به قتل و جنايت بزند.
3- احسا س حقارت
کودکي که مورد بي مهري قرار گرفته و در زندگي روزمرّه همواره با بي عدالتي مواجه مي شود، احساس محروميّت و مظلوميّت کرده، خود را نسبت به ديگران حقير مي بيند و اين امر ممکن است موجب اضطراب، ناراحتي و ناامني شده و به ضعف اعصاب و بيماريهاي رواني کودک منتهي گردد.
4- بد آموزي
رفتار، گفتار و کردار پدر و مادر در کودکان تأثير مي گذارد، کودکي که بي عدالتي را از پدر و مادر در عمل فرا بگيرد، بتدريج به آن عادت مي کند و همين رفتار را درباره ي ديگران نيز به کار مي برد.(40)
ب- آزادي کودک
يکي ديگر از عوامل رشد کودک که در اعتماد به نفس، استقلال و شخصيت فردي واجتماعي او تأثير بسزايي دارد، آزادي کودک در انجام کارهاي کودکانه است.
خداوند متعال در وجود انسان براي رفع مشکلات زندگي، غرايزي نظير محبّت، خشم، ترس، شجاعت و ... را به امانت نهاده که تشکيل دهنده ي شخصيّت انساني هستند و بايد در محيطي آزاد پرورش و تکامل يابند. پدر و مادراني که معتقدند: بچّه خوب را از بد، تميز نمي دهد و آزاد گذاردن وي موجب گمراهي اش مي شود و خود را به منزله ي عقل کودک قرار داده، برايش تصميم مي گيرند، انتخاب مي کنند و ... مانع رشد و پرورش غرايز وي شده و با اين شيوه، افرادي غير مبتکر، ترسو و بي عرضه تحويل جامعه مي دهند، زيرا کودک در محيط آزاد مي تواند غرايز خود را به کار گرفته و شخصيتش را پرورش دهد و خود را براي ورود به زندگي اجتماعي که يک صحنه ي مبارزه است، مهيّا سازد.
از اين رو، در روايات، کودک تا هفت سالگي به عنوان فرمانده معرّفي شده است، يعني پدر و مادر مي بايست از امر و نهي بي مورد نسبت به او اجتناب کنند و او را از آزاديهاي مفيد وضروري محروم نسازند.
رسول خدا صلي الله عليه وآله مي فرمايد:
«اَلوَلَدُ سَيِّدٌ سَبعَ سِنينَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنينَ وَ وَزيرٌ سَبعَ سِنينَ» (41)
کودک تا هفت سالگي فرمانده و از هفت تا چهارده سالگي فرمانبردار و بعد از چهارده سالگي تا هفت سال وزير و مشاور پدر و مادر خواهد بود.
گفتني است که والدين بايد عنايت داشته باشند که آزادي فرزندان، حساب شده باشد و خود عاملي براي انحراف آنها نشود. از اين رو، نبايد آزاد بودن کودک بطو مطلق و بدون قيد و شرط باشد، بلکه کودک بايد آزادي مشروط داشته باشد، زيرا اگر با آزادي مطلق رشد کند و پد رو مادر هيچ امر و نهي و هدايتي نسبت به او نداشته باشند و محدوديتي برايش قائل نشوند فردي خودخواه، زورگو و پرتوقّع بار مي آيد، براي ديگران حقّي قائل نخواهد بود و به حقوق ديگران تجاوز مي کند و حتي از پد رو مادر سلب آسايش مي نمايد و در نتيجه، اين آزادي عامل به فساد کشيده شدن کودک شده، وي را دچار اضطراب و پريشاني مي سازد.
شراط آزادي کودک
با توجّه به آنچه گذشت، براي آنکه آزادي وسيله ي رشد کودک باشد، نه عامل انحراف او، پدر و مادر لازم است شرايط زير را در آزاد گذاردن وي رعايت کنند:
1- آزادي به مقداري باشد که زمينه ساز رشد کودک باشد.
2- اعطاي آزادي به ميزان لياقت کودک باشد.
3- ارضاي خواسته هاي کودک با بهره برداري از آزادي، تحت کنترل و نظارت والدين انجام گيرد.
4- هرگونه آزادي در زمينه ي غرايز، شهوات و تمايلات نفساني، مشروط و مقيّد لحاظ شود.
5- در اعطاي آزادي؛ تناسب سنّ، جنس، درک و استعداد کودک مراعات گردد.
6- معيار اعطاي آزادي، تشخيص عقلاني کودک در رفع نياز فردي باشد.
7- آزادي در شرايط و امکاناتي صورت گيرد که او را نيرومند تر و مقاومتر سازد. (42)
پي نوشت:
1- بحارالانوار، ج 3، ص 281.
2- شرح غرر الحکم، ج 3، ص 392.
3- نهج البلاغه، نامه ي 31، ص 912.
4- بحارالانوار، ج 43، ص 296.
5- همان، ج 27، ص 95.
6- وسائل الشيعه، ج 15، ص 201.
7- همان.
8- بحارالانوار، ج 104، ص 99.
9- فروع کافي، ج 6، ص 49.
10- وسائل الشيعه، ج 15، ص 202.
11- بحارالانوار، ج 104، ص 92.
12- همان، ص 99.
13- بحارالانوار، ج 77، ص 173.
14- همان، ج 75، ص 4.
15- تاريخ يعقوبي، ج 3، ص 53.
16- با استفاده از اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني.
17- شرح غرر الحکم، ج 3، ص 438.
18- بحارالانوارف ج 104، ص 95.
19- جامع الاخبار، ص 126.
20- مستدرک الوسائل، ج 8، ص 354.
21- شرح غرر الحکم، ج 5، ص 357.
22- بحارالانوار، ج 50، ص 78.
23- وسائل الشيعه، ج 15، ص 203.
24- همان.
25- مستدرک الوسائل، ج 15، ص 171-172.
26- همان، ج 8، ص 358.
27- همان، ص 364.
28- بحار الانوار، ج 76، ص 10.
29- مستدرک الوسائل، ج 15، ص 170.
30- وسائل الشيعه، ج 15، ص 201.
31- با استفاده از اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني.
32- کودک، فلسفي، ج 2، ص 110، به نقل از هديه الأحباب، ص 176.
33- بحارالانوار، ج 16، ص 240.
34- تحف العقول، ص 84.
35- بحارالانوار، ج 104، ص 92.
36- وسائل الشيعه، ج 15، ص 203.
37- شوري(42)، آيات 49-50.
38- وسائل الشيعه، ج 15، ص 102.
39- همان، ص 143.
40- ر.ک . آيين تربيت، ابراهيم اميني.
41- وسائل الشيعه، ج 15، ص 195.
42- ر.ک. خانواده و نيازمنديهاي کودکان، ص 384-389.
منبع: اخلاق خانواده