جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
جوان و مسئوليت‏پذيرى
-(0 Body) 
جوان و مسئوليت‏پذيرى
Visitor 532
Category: دنياي فن آوري
هر كسى را وظيفه و عملى است
رشته‏اى پود و رشته‏اى تار است
وقت پرواز بال و پر بايد
كه نه اين كار چنگ و منقار است
روزها و لحظه‏هاى جوانى لبريز از زيبايى، هيجان، نشاط، احساسات و لذت‏هاى متنوع از تفريح و شادى، شيك‏پوشى و آراستگى، ميهمانى‏هاى پر خاطره و مسافرت‏هاى شيرين و لذت‏بخش است.
در بيشتر جوانان، احساسات مبناى اراده كارها قرار مى‏گيرد و تنها لذت و خوشى هر روز نخستين هدف مى‏شود، بى‏آنكه به فردا و فرداهاى زندگى توجه شود و يا كارى براى روز نياز و احتياج انجام شود. از اين‏رو «راحتى»، «تنوع‏طلبى»، «سنّت‏شكنى» و «بى‏توجهى به هنجارهاى خانواده و جامعه» به دور از «بكن و نكن» و «بايد و نبايد» مطلوب و محبوب نسل جوان است. جوانان روى خوش نسبت به «تكليف»، «وظيفه» يا «مسئوليت» در زندگى نشان نمى‏دهند و از هر گونه گفتار و رفتار يا بينش و روش محدودكننده‏اى گريزان هستند.

خانواده و تربيت / نسل نو

در بسيارى از عرصه‏ها «ممنوعيت»ها را محترم نمى‏شمرند و «خط قرمز» براى خواسته‏هاى خود نمى‏دانند. نسبت به واژه‏هايى همچون «حرام»، «نبايد»، «صحيح نيست» و ... واكنش نشان مى‏دهند و دوست دارند جوانى خود را كه سرشار از غرور، قدرت، آرزو و رؤياست همسو با خواسته‏هاى خود سپرى كنند، گرچه به شكافتن مرزهاى «بايد و نبايد» مرسوم در فرهنگ ملى بينجامد و بسيارى را در دستيابى به خواسته‏هاى خود برنجاند.
اما چندى نمى‏پايد كه با «شناخت»، «شعور» و «بينش روشنى» كه نسبت به «هست‏ها و نيست‏ها» و «حقايق هستى» مى‏يابند، تفاهم عقلانى و گفتگويى منطقى و مستدل با انسان‏هاى انديشمند و آگاه برقرار مى‏كنند و تمامى بايدها و نبايدها را باعث «مصونيت» و نشان «انسانيت انسان» و تمايز خود با «حيوان» مى‏بينند. بدين خاطر وظيفه و مسئوليت يا تكليف و تعهد را هديه‏اى الهى به انسان مى‏بينند آن هم انسانى عاقل و خردمند و بالغ و اختيارگرا كه مسيرى سعادت‏آفرين براى امروز و فرداى خود فراهم مى‏سازد و با رشد و رشادتِ هر چه تمام مى‏گويد:
«به تمام كسانى كه به من «نه» گفتند مراتب سپاسگزارى خود را اعلام مى‏كنم زيرا آنها باعث شدند كه من خودم مسئوليت‏هايم را به عهده بگيرم.»
و گاه زمزمه‏اى اينچنين با خويش مى‏نمايد:
به روزگار جوانى خوش است كوشيدن
چرا كه خوش‏تر ازين وقت روزگارى نيست
تو قدر خرمى نوبهار عمر بدان
خزان گلشن ما را دگر بهارى نيست

جلوه‏هاى مسئوليت و پيامدهاى مسئوليت‏پذيرى جوانان

مسئوليت در سه جلوه همچون ضلع‏هاى مثلث رخ مى‏نمايد و حاصل آن مسئوليت فردى، مسئوليت اجتماعى و مسئوليت الهى است كه به ترتيب در قبال خود، خلق و خدا معنا مى‏يابد. منظور از مسئوليت فردى يا مسئوليت در قبال خود، آن است كه آدمى حدود توانايى خويش را به درستى بشناسد، آنها را از نظر اصلى و فرعى از يكديگر تمييز دهد و تا سرحد امكان، به پرورش و شكوفايى هر يك اقدام نمايد و به تعبيرى ديگر حق خويشتن را بر خود ادا كند. به يقين هر گاه خط سير زندگى او از چنين مراحلى عبور كند، موفقيت‏ها و كاميابى‏هايى كه نصيب وى مى‏شود، فصل درخشان و ارزنده‏اى از هويتش تكوين مى‏يابد.
آثار مسئوليت‏پذيرى و انجام وظيفه در نسل جوان بسيار است. برخى از پيامدهاى برجسته آن عبارت است از:

1. تقويت حس كفايت و لياقت در زندگى

زمانى كه والدين با نگاهى آكنده از لطف و محبت فرزند سه ساله خويش را به جمع‏آورى وسايل بازى خود ترغيب و تشويق مى‏كنند و كودك با دستان كوچكش آنها را در جاى خويش قرار مى‏دهد، اولين درس «مسئوليت‏پذيرى» با تمام زيبايى‏اش در كانون خانواده آموخته مى‏شود و نخستين لذت «خودكفايى» و به تعبير صحيح «خودبسندگى» در كام وجود كودك شكل مى‏گيرد. ساليان بعد، همان كودكِ ديروز، در ايّام جوانى به خوبى مى‏داند مسئوليت‏پذيرى يعنى هر كس كارى را كه به او سپرده‏اند، به خوبى و شايستگى انجام دهد. تقويت حس كفايت و لياقت زمانى پديد مى‏آيد كه هر يك از ما احساس مى‏كنيم لياقت ذاتى خويش را به ظهور رسانده‏ايم و با قبول تعهد و مسئوليت به قله افتخار «خودباورى» دست يافته‏ايم.

2. احساس نشاط پايدار درونى و شادابى معنوى

ور به مكتب وظيفه نشناسى
اوستاد و خليفه نشناسى
نه وظيفه شناخته نه عمل
گول و نادان و مست ولايعقل
نه امانت نه حس مليت
نه وظيفه نه پاكى نيت
استقبال از «مسئوليت» و توجه به «تعهد» و «تكليف» به ويژه در عرصه ارتباط با پروردگار و آفريده‏هاى الهى بيانگر گستره شخصيت انسان و تفاوت او با جمادات، نباتات و حيوانات است.
پاسخ به نداى «يا ايها الذين آمنوا» و «يا ايها الناس» يعنى قبول مسئوليت بندگى و عبوديت، يادآور اين حقيقت درخشان و دلرباست كه انسان داراى «احساس و عاطفه» و «انديشه و شناخت» است، خردمندانه مى‏بيند، انديشمندانه تصميم مى‏گيرد و آگاهانه انجام مى‏دهد و با انجام وظيفه خويش گاه برتر از فرشتگان و ملائك، به مقام خليفه الهى بار مى‏يابد.
مسئوليت و تعهد در لحظه لحظه‏هاى زندگى، حقيقتى غير قابل انكار است كه آيات قرآن با صراحت بسيار به آن اشاره دارد و با سخن از رستاخيز انسان‏ها و لحظات پاسخگويى افراد، امر الهى را بازگو مى‏نمايد كه:
«وَقِفُوهُم انّهم مسؤولون؛
بازداشت‏شان كنيد كه آنها [نسبت به خود و ديگران] مسئولند و بايد پاسخگو باشند.»
رسول گرامى اسلام(ص) نيز با اشاره به اين آيه نورآفرين فرمود:
«در روز قيامت هيچ بنده‏اى قدمى از قدم برنمى‏دارد مگر اينكه چهار چيز از او سؤال مى‏شود:
1. از لباس او كه [چگونه و در چه راهى[ مندرس و فرسوده شده است؟
2. از [يگانه سرمايه هستى او يعنى[ عمر وى كه [در چه راهى [و چگونه صرف كرده و به پايان رسانده است؟
3. از دارايى و ثروتش كه چگونه جمع‏آورى نموده و در چه راهى خرج كرده است؟
4. از حب و دوستى ما اهل بيت كه [چه مقدار معرفت و شناخت و محبت نسبت به ما پيدا نموده است؟]
بى‏دليل نيست كه پيشوايان پاك‏انديش ما از خداوند در راه انجام رسالت و مسئوليت خويش در زندگى درخواست كمك مى‏نموده‏اند، همان طورى كه امير مؤمنان على(ع) مى‏فرمايد:
«اَستَعينُه على وظايف حقوقه؛
مدد مى‏جوييم از او براى انجام وظايف الهى و اداى حقوق و تكاليف عبادى.»
گرچه در انجام وظايف بندگى سختى وجود دارد اما شيرينى و دلنشينى روحى و رضايت خاطر درونى انسان يكايك ناهموارى‏ها را هموار و محبوب مى‏سازد.
اين بينش موجب آن شده است كه برخى از صاحب‏نظران به اين باور دست يابند:
  • راهى كه به بهشت منتهى مى‏شود، انجام وظيفه است.
  • وظيفه، جاده كوهستانى است به سوى خدا.
  • انجام وظيفه و پذيرش مسئوليت و تعهد عالى‏ترين مقصد و منظور زندگى و اخلاق است و زندگى انسان در مركز دايره وظايف عمومى قرار گرفته است.
  • هر كس با عزم و اراده متين سعى در انجام وظيفه نمايد، مقصد و منظور اصلى خلقت خويش را به انجام رسانده و شالوده يك اخلاق عالى مردانه‏اى را در نفس خويش استوار ساخته است.

    3. ايجاد و افزايش حس قدرشناسى از زندگى

    «قدرشناسى» يا «شكر نعمت‏ها» صفات كريمان و بزرگواران است كه سنجيده مى‏بينند، سنجيده مى‏پوشند و سنجيده مى‏نوشند؛ لطفى پيدا و پنهان است كه پيشوايان روشن‏انديش ما براى دستيابى بدان افزون بر عزم و جزم، از خداوند مهربان و رحيم درخواست توفيق كرده‏اند و بهترين سپاس را اجتناب از گناه و تمام شكر را جمله «الحمدللّه‏ ربِّ العالمين» معرفى كرده‏اند.
    آثار سيل‏آسا و بركات بى‏نظير شكر و سپاس نعمت‏هاى الهى به گونه‏اى رفيع و عظيم است كه پيامبر اسلام(ص) با اشاره به آن فرمود:
    «ما فتح الله على عبد باب شكر فخزن عنه باب الزيادة»؛
    باب شكر و سپاس به روى بنده‏اى گشوده نمى‏شود مگر اينكه خداوند در پى آن، باب افزايش نعمت و لطف خود را به روى او مى‏گشايد.»
    در يك نگاه مسئوليت‏پذيرى و تعهد و توجه به وظايف خويش در زندگى، حس قدرشناسى به انسان مى‏بخشد، زيرا آنان كه با زحمت و تلاش و سختكوشى و قبول مسئوليت به زندگى خود رشد و بالندگى بخشيده‏اند، بيش از ديگران شاكر نعمت‏ها و قدرشناس الطاف الهى هستند.

    4. آمادگى براى ايفاى مسئوليت‏هاى بزرگ

    انجام هر وظيفه و مسئوليتى، رضايت
    درونى به انسان مى‏بخشد و افزون بر آن بر اعتماد به نفس جوانان مى‏افزايد و آنها را براى قبول مسئوليت‏هاى عظيم‏تر و گسترده‏تر آماده و مطمئن مى‏سازد. جامعه را بهره‏مند از مديران متعهد و خدمتگزاران شايسته مى‏كند و نيز روند نوسازى و توسعه اجتماعى را بهبود چشمگير مى‏بخشد. «برايتون» جلال و افتخار حقيقى در زندگى را اين‏گونه ترسيم مى‏كند:
    «بزرگى و عظمت واقعى انسان در آن نيست كه شخصى در طلب آسايش و لذت يا كسب مقام و شهرت براى نفس خود باشد، بلكه جلال و افتخار حقيقى هر كس عبارت از آن است كه وظايف و تكاليف شخصى خويش را به درستى انجام دهد.»
    و «اپيلكتوس» هم براى حس قدرشناسى آثارى اينچنين بيان مى‏نمايد:
    «حس وظيفه‏شناسى براى مردمان دلير و شجاع به منزله حافظ و پشتيبان است و آنها را سرفراز و پابرجا نگاه داشته، به آنان قوّت و قدرت [براى كارهاى بزرگ و سترگ[ مى‏بخشد.»

    عوامل پرهيز جوانان از پذيرش مسئوليت

    موانع متفاوتى باعث روى گرداندن نسل جوان از استقبال يا قبول مسئوليت در عرصه‏هاى فردى، خانوادگى و اجتماعى مى‏شود كه شناخت اين عوامل ـ به ويژه از سوى پدران، مادران، معلّمان و مربيان ـ زمينه‏ساز محو اين موانع و جايگزين‏سازى عوامل مثبت و سازنده مى‏شود.
    با هم يكايك اين ناهنجارى‏ها را مرور مى‏كنيم:

    1. كم‏خبرى يا بى‏خبرى از ارزش احساس مسئوليّت در زندگى

    تفاوت برجسته انسان با ديگر موجودات در «عقل و خرد» يا «شناخت و معرفت» است. آنان كه خود را در گستره هستى «انسان» مى‏دانند و انسان را به معناى موجودى مسئول نسبت به خود، خلقت و خداوند و در جلوه‏هاى مادى و معنوى يا دنيوى و اخروى تفسير مى‏كنند، بى‏شك، پس از ايّام كودكى و با ورود به روزهاى نوجوانى، آمادگى درك و دريافت مسئوليت‏هاى كوچك و بزرگ را در خود ايجاد مى‏كنند. گرچه از يك نظر زمينه اين مهم در آغاز بايد از سوى اطرافيان بخصوص والدين صورت پذيرد، امّا فراهم ساختن انديشه مسئوليت‏پذيرى از سوى جوانان، انگيزه پاسخگويى و مسئوليت‏طلبى را به گونه‏اى سهل و آسان فراهم مى‏سازد.
    با نگاهى به آموزه‏هاى دينى جدّى گرفتن اين احساس به طور جامع و فراگير همه پيروان پاك‏انديش را بيدارى شايانى مى‏بخشد؛ از سخن خالق حكيم به عيسى بن‏مريم(ع) اين است:
    «يا عيسى! اِنَّك مسؤول فارحم الضعيف كرحمتى ايّاك و لاتقهر اليتيم؛
    اى عيسى! همانا تو مسئول هستى، پس به ضعيف مهربانى كن مثل رحمت من به تو و از يتيم روى مگردان و با او قهر مكن.»
    نيز رسول گرامى اسلام(ص) فرمود:
    «مرد، راعى و سرپرست خانواده خود است و هر سرپرستى مسئول نسبت به افراد خويش است و زن نيز مسئول در باره مالِ همسر است و از او در باره دارايى شوهر سؤال مى‏شود.»
    سپس آن حضرت اصلى كلّى و مبنايى نسبت به تمامى داده‏هاى الهى ارائه فرمود:
    «كُلُّ نعيم مسؤول عنه يوم القيامة الاّ ما كان فى سبيل اللّه تعالى؛
    تمامى نعمت‏ها مورد سؤال و بازخواست در روز قيامت قرار مى‏گيرد، مگر آنچه در راه خدا داده شده است.»
    اين بينش بالنده زمينه‏ساز سخن حكيمانه‏اى گرديده كه: همه ما به فقر و غنا، سلامتى و مرض، غربت و قدرت و علم و جهل مبتلا هستيم و در باره داده‏ها و نداده‏ها مورد امتحان قرار مى‏گيريم.
    به يقين باخبرى نسل جوانِ ما از چنين بصيرت و بينايى معنوى، روشنى راه، رفع ترديد و دودلى و نگرانى، به هرز نرفتن سرمايه‏هاى انسانى و استفاده شايسته و بايسته از فرصت‏هاى ارزنده زندگانى را به همراه خواهد داشت تا به تعبير قرآن از روز نخست با قوت و قدرت به مسئوليت خويش رو كنند (خُذِ الكِتابَ بِقُوَّةٍ) و هرگز دچار روزمرّگى و بيهودگى يا سردرگمى و دودلى نگردند و عاقبتى زيانبار در سخن معصومان(عليهم السلام) در انتظار آنان نباشد، كه فرمودند:
    «آن كس كه بدون بينايى و آگاهى لازم، عمل مى‏كند، همانند كسى است كه در غير مسير مورد نظر حركت مى‏نمايد كه پيامد حركت يعنى سرعت، چيزى جز دورى بيشتر نخواهد بود.»] او [«همانند درازگوش چشم‏بسته آسياب است كه ره به جايى نمى‏برد و پيوسته به گرد خويش مى‏چرخد.»

    2. ترس و هراس از زندگى

    خودكم‏بينى، خودباختگى، تلقين‏هاى منفى، تحقيرهاى بيرونى و كم‏آگاهى ناهنجارى ترس و بيم را تقويت مى‏كند و به موازات آن انسان را دچار بى‏ارادگى، مسئوليت‏گريزى، راحت‏طلبى و سست‏عنصرى مى‏نمايد. از اين‏رو در معارف آسمانى از وجود ترس در ساحت وجود به خدا پناه برده مى‏شود (اللّهم انى اعوذ بك من ... الجبن) سپس درباره جُبن يا ترس چنين مى‏خوانيم:
    «الجبنُ شينٌ ... ذُلٌّ ظاهرٌ ... عارٌ و منقصةٌ ... آفةٌ؛
    ترس باعث شكست و سرافكندگى، ذلّت و زبونى ظاهرى، زشتى و نقص و كاستى و آفت [براى فضايل و ارزش‏هاى زيباى زندگى [است.» در رهنمودهاى دينى افزون بر معرفى پديده ترس به عنوان يك ناهنجارى شخصيّتى، دستورالعملى نيز براى پالايش شخصيت انسانى از اين آفت بيان شده است و آن سخن امير مؤمنان على(ع) است كه فرمود:
    «هرگاه از چيزى بيم داشتى خود را در متن آن قرار ده؛ چرا كه خودنگه‏دارى شديد تو از آن، بزرگ‏تر از خودِ آن چيزى است كه از آن خوف دارى.»

    3. سستى، تنبلى و بى‏حالى

    ملك ايران يكى گلستان است
    ما گل سرخ اين گلستانيم
    كار ما ورزش است و خواندن درس
    همه از تنبلى گريزانيم
    سستى و كارهاى بى‏معنى
    كار ما نيست زان كه انسانيم
    سستى، تنبلى و بى‏حالى (توانى) آفتى جدّى براى كمال شخصيت همگان بخصوص نسل جوان به حساب مى‏آيد و عزم و جزم، بهترين داروى درمان اين درد خواهد بود.
    اگر اين واقعيت والا پذيرفته شود كه زندگى دنيا، ميدان آزمون و امتحان و به تعبيرى رساتر، ميدان مسابقه است كه افزون بر حركت، سرعت (سارعوا الى ...) و برتر از سرعت، سبقت (سابقوا الى ...) مطرح است، هرگز ناهنجارى سستى، مسامحه و بى‏حالى جسم و جان را اسير وِلِش‏بازى، بى‏خيالى، و يا بازيچه گرفتن تمامى حقايق زندگى نمى‏كند تا با امروز و فردا كردن از مسئوليت‏هاى جدى روى گردانده شود، كه رهبران آسمانى فرموده‏اند:
    «لا تجتمع عزيمةٌ و وليمةٌ ... ما اَنْقَضَ النّوم لِعَزائِمِ اليَومِ؛
    عزم و همّت [براى كارهاى شايسته و چشمگير] با وليمه و سورچرانى جمع نمى‏شود و چه بسيار خواب‏هايى كه عزم و جزم انسان را در انجام امور نقض كرده است [و ساعات او را پوچ و هيچ ساخته است].»
    بى‏دليل نيست كه آنان نخست از حالت ويرانگر سستى و بى‏حالى به خدا پناه برده‏اند و گفته‏اند:
    «اللّهم اِنّى اعوذ بك من الكسل و الفشل؛
    پروردگارا! همانا به تو پناه مى‏برم از كسالت و بى‏حالى و سستى و بى‏توجهى [به حقايق پايدار زندگى].»
    سپس آثار زيانبار تنبلى و بى‏حالى را اين‏گونه ترسيم كرده‏اند:
    «توانى يا تنبلى و سستى در زندگى دنيا باعث ضايع ساختن سرمايه حيات، پشيمانى و ندامت و در آخرت سبب خسران و حسرت مى‏شود، اين حالت، ويژگى احمقان و بى‏خردان است كه با آن حقوق خود و ديگران را پايمال مى‏كنند.» در مقابل امام على(ع) شيوه شايسته مبارزه با اين بيمارى روحى را اينچنين مى‏فرمايد:
    «ضادّوا التوانى بالعزم؛
    با تصميم و عزم قاطع به مبارزه با سستى برخيزيد.»

    4. نداشتن صبر و ثبات در زندگى

    باور اين حقيقت گرانبها كه بهشت شيدايى، افتخار و سربلندى با سختى‏ها و تلخى‏هاى بسيارى همراه است و پيمودن اين مسير سنگلاخ جز با صبر و بردبارى ميسّر نمى‏شود، تمامى سختى‏ها را سهل و تلخى‏ها را شيرين مى‏سازد و دستيابى به قلّه بزرگى و بزرگوارى را آسان مى‏نمايد.
    آنان كه به خوبى دريافته‏اند «تكليف» كه مرز امتياز انسان و حيوان است، از «كُلْفَت» و «سختى» است و با «مسئوليت» انسان بودن همراه است، مى‏دانند كه دستاوردهاى زيبا و زرّينى از رشد و رويش و كمال و تكامل با خود دارد، از اين‏رو شروع اين فصل جديد را با «جشن» آغاز مى‏كنند و «مسئوليت» را نه تنها «محدوديت» نمى‏شمرند بلكه «مصونيت» از سقوط از بلنداى انسانيت به قعر گمراهى و حيوانيت مى‏نگرند. بدين خاطر در راه انجام وظيفه خويش، صبر و استقامت و ثبات و بردبارى نشان مى‏دهند و در راه دستيابى به ارزش‏هاى والاى الهى هرگز احساس خستگى و خمودى يا سستى و كاستى نمى‏كنند.
    چه زيبا امام(ع) فرمود:
    «كسى كه براى خود صبر و بردبارى در برابر سختى‏ها و ناگوارى‏هاى روزگار را فراهم نكند، ناتوان خواهد ماند.»
    چنان كه فرمود:
    «فردى كه بر مركب راهوار صبر جا مى‏گيرد، به ميدان پيروزى راه يافته است.»
    آثار و بركاتى اينچنين موجب گرديده كه واژه «اِصْبِرْ؛ صبر و بردبارى نما» به طور زياد در توصيه‏هاى سبز و آسمانى معصومان(عليهم‏السلام) به اصحاب خود ديده شود تا پس از گذر از چنين معبر سنگلاخ به پيروزى دست يابند:
    «اصبر حتّى تأتيك دولتك ... اصبر تظفر ... اصبر تنل؛
    صبر و استقامت داشته باش تا دولت [و توانمندى] براى تو فراهم شود ... بردبار باش تا پيروز و سربلند شوى ... ثبات قدم داشته باش تا به اهداف خود نايل شوى.»

    5. تلقين‏هاى منفى و خودكم‏بينى

    احساس خود كم‏بينى، كمرويى، عواطف منفى، گريز از موقعيت‏هاى نگران‏زا و نوميدى، مجموعه عواملى است كه در وجود هر يك از ما به ويژه نسل جوان باعث ضعف اعتماد به نفس مى‏شود و آدمى را از پذيرش مسئوليت‏هاى كوچك و بزرگ دور مى‏سازد.
    شناخت شايسته از خود، فراموشى گذشته ناموفق، بى‏توجهى به سخنان تحقيرآميز اطرافيان بى‏خرد، به‏يادسپارى آينده‏اى سرشار از موفقيت، مثبت ارزيابى كردن خويشتن، كاستن از خواهش‏هاى بى‏شمار و گاه خارج از توان و قدرت، تقويت ارتباط به خداوند و نشست و برخاست با انسان‏هاى موفق، پراميد و با نشاط، باعث طلوع نويد و افشانده شدن بذر اميد در زندگى مى‏شود و پس از چندى نگاهى تازه و فضايى روشن از مثبت‏نگرى و شادكامى براى فرد فراهم مى‏نمايد.
    يكى از تمرينات معروفى كه روانشناسان بر آن تأكيد مى‏ورزند، «پالايش افكار» است، كه آغاز راه موفقيت، مسئوليت‏پذيرى و سربلندى در زندگى است. در اين مرحله، اعتقادات و باورهاى رسوخ كرده در عمق جان خويش را درباره ماهيت خود و مردم به باورهاى مثبت تبديل و طبق آن عمل مى‏شود. پس از اين مرحله هرگز جايى براى واژه‏هاى، «نمى‏توانم»، «نمى‏خواهم»، «مى‏ترسم»، «بدبخت‏ترين آدمم»، «خيلى بدشانس هستم»، «من براى اين كار كوچكم»، «گفته‏اند نمى‏توانم» و ... يافت نمى‏شود.
    اين شيوه ناشايست كه در معارف دينى «فال بد زدن» يا «طيره» نام گرفته است به معناى ناديده انگاشتن افكار و افعال يا تصميم و تلاش افراد و بى‏تأثيرى خواست خداوند در عرصه‏هاى مختلف زندگى است.
    امام صادق(ع) فرمود:
    «طيره و فال بد زدن بر اساس همان چيزى است كه آن را قرار مى‏دهى؛ اگر راحت گرفتى، راحت است و اگر سخت گرفتى سخت است و اگر ناديده گرفتى، چيزى نخواهد بود.»
    اين رهنمود روشن ما را به اين حقيقت مى‏رساند كه تفأل، گمانه‏زنى و امثال آن در فرهنگ‏ها به گونه‏اى است كه مى‏تواند منشأ اثر باشد اما آنچه در واقع عامل اين تأثير است، نوع ارزيابى، بينش، حركت و كوشش فرد است و چيزى خارج از وجود او نيست. پس بكوشيم مثبت بينديشيم، مثبت بنگريم و مثبت عمل كنيم كه اين شيوه، آغاز فرخنده‏اى در حيات ما خواهد بود.

    شيوه‏هاى تشويق و ترغيب جوانان به مسئوليت‏پذيرى

    بهره مندى از شيوه‏ها و سليقه‏هاى ناب و تازه و به كارگيرى راهكارهاى غير مستقيم نسبت به ايفاى وظايف نسل جوان و تشويق آنان به پذيرش مسئوليت و انجام تعهد تأثيرى بسيار در گرايش آنان به اين مهم دارد. برخى از اين شيوه‏ها عبارتند از:
    1. آگاه كردن والدين به وظيفه آنان در تعويض مسئوليت‏هاى مناسب به فرزندان از دوران كودكى و به دنبال آن در ايام نوجوانى و جوانى. چنان كه روزى امام صادق(ع)،
    پيشواى پاك‏نهاد و پاك‏سخن شيعيان رو به فرزندان خويش كرد و فرمود:
    «بر شما باد دورى از بى‏نشاطى، كاهلى، سستى و كاستى از انجام وظايف كه باعث محروميت از لذت دنيا و تهيدستى در آخرت مى‏شود.»
    2. آشنا ساختن مربيان و معلمان با نقشى كه مسئوليت‏هاى درون مدرسه در سازندگى جامعه دارد، با حوصله، دقت و سازگارى در خور، مسئوليت‏هايى به دانش‏آموزان واگذار كنند تا با تمرين بسيار خود را براى مسابقه جدى مسئوليت‏پذيرى در جامعه آماده سازند. به قول «لاكوردر»:
    «كارهاى بزرگ جهان بر حسب امرى است كه از حلقوم وظيفه خارج شده است و ناشايسته‏ترين آنها آن است كه با صداى هوس انجام يافته است.»
    3. تفهيم اين واقعيت به نسل جوان كه لياقت‏هاى آنان بيش از كلام در عمل آنها تجلى مى‏يابد، چنان كه برخى از صاحب‏نظران گفته‏اند:
    «خوشبخت كسى است كه طعم وظيفه و مسئوليت را چشيده و هر روز با رضايت خاطر براى انجام بهتر آن تلاش مى‏كند.»
    4. توجيه نسل جوان در زمينه آثار ارزشمند فردى و اجتماعى مسئوليت‏پذيرى و ارائه تحليل‏هاى منطقى و روانشناختى در
    زمينه ارتباط ميان مسئوليت‏پذيرى و رشد اعتماد به نفس و ابراز وجود آثارى گرانبها همچون:
    الف) ثبات شخصيت و پايدارى و استقامت در برابر دشوارى‏ها و تنگناهاى زندگى.
    ب) جلب اعتماد ديگران به خويشتن.
    ج) بروز خلاقيت‏ها و ظرفيت‏هاى درونى و خدادادى.
    د) خوش‏بينى، مثبت‏نگرى، اميد در امروز و طلايى ديدن افق فرداهاى زندگى.
    5. ترغيب جوانان به قبول مسئوليت‏هاى شخصى و خانوادگى در راستاى دستيابى به تجربيات قابل قبول براى مسئوليت‏هاى اجتماعى و حتى جهانى؛ به قول شكسپير:
    «كارى كه وظيفه و صميميت در آن دخالت دارد، خلل‏پذير نيست و موفقيت‏آميز است.»
    6. آشنايى نسل نو با زندگينامه شخصيت‏هاى خودساخته و وارسته و بزرگان عرصه انديشه و اخلاق براى تشويق جوانان به كوشش آگاهانه و تفكّر خَلاّق.
    اين روش به گونه‏اى دلپذير، روح و روان نسل جوان را به اوج ارزش‏هاى انسانى پرواز مى‏بخشد، مقام بلند انسانيت را نمايان مى‏سازد و موفقيت و سربلندى حقيقى را در نگاه آنان تجلى مى‏دهد تا هرگز در پى آب،
    سراب نجويند و حقايق حيات را با چشم دل ببينند و بيابند و هماره به خود بگويند:
    اى تو را كرده خداوند خداى متعال
    داده جان و خرد و جاه و جوانى و جمال
    بنده را نيست غم جان و جوانى و جهان
    غم آنست كه بيهوده در افتى به وبال
    7. تشويق جوانان در جهت دانش‏افزايى عمومى و گسترش اطلاعات كلى زندگى به منظور پذيرش آگاهانه مسئوليت و ايفاى موفقيت‏آميز آنها.
    تأثير دانش و دانايى در نوع بينش افراد نسبت به مسئوليت‏پذيرى در زندگى اين‏گونه نمايان است:
    * لفظ وظيفه در نظر من بزرگ‏ترين كلمات دنياست.
    * خوابيدم و خواب ديدم زندگى جمال و زيبايى است، بيدار شدم و فهميدم زندگى عبارت است از: «وظيفه‏شناسى»
    * هر مسئوليتى را كه فراموش كنيم، پرده‏اى به روى حقيقتى كه مى‏بايست بدانيم كشيده مى‏شود.
    8. تفهيم اين واقعيت روانشناختى كه هر فرد از دو «سن تقويمى و عقلانى» برخوردار است. منظور از سن تقويمى همان سن شناسنامه‏اى است و مراد از سن عقلانى، ميزان پختگى و تدبير زندگى است و تأكيد بر اين مطلب كه سن عقلانى با مسئوليت‏پذيرى مناسب و ايفاى نقش مثبت در اين عرصه افزايش مى‏يابد و هرگاه فردى از سن عقلانى بالاترى نسبت به سن تقويمى برخوردار گرديد، موقعيت قابل احترام و قابل اعتمادى در جامعه كسب مى‏كند. همان‏گونه كه با تجربه، افزايش دانش، تهذيب نفس، نشست و برخاست با خردمندان و انديشمندان و افزايش معنويت و نور بصيرت، سن عقلانى جوان قابل افزايش چشمگيرى است.
    بدون ترديد توجه دادن به نسل جوان كه آنها در همه حال در محضر خداى متعال هستند و هرگونه مسئوليتى را كه بپذيرند، پروردگار شاهد و ناظر آنهاست، زمينه‏ساز رشد وجدان اخلاقى جوانان در عرصه‏هاى قبول و انجام مسئوليت‏ها مى‏شود و بر اين امتياز ارزشمند در زندگى مى‏افزايد تا بر آن باشند، «مراقبت از نفس» و «ياد خدا» را در عرصه‏هاى مختلف حفظ كنند تا خود نيز محفوظ مانند و به شناختى اينچنين دست يابند:
    خوشا آنان كه الله يارشان بى
    به حمد و قل هو الله كارشان بى
    خوشا آنان كه دايم در نمازند
    بهشت جاودان بازارشان بى
    منبع: پيام زن
  • Add Comments
    Name:
    Email:
    User Comments:
    SecurityCode: Captcha ImageChange Image