جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
اختلالات خلقي در کودکان ونوجوانان
-(9 Body) 
اختلالات خلقي در کودکان ونوجوانان
Visitor 752
Category: دنياي فن آوري
اختلالات خُلق در همه سنين از کودکي تا بزرگسالي ديده مي‏شود. هر چند بروز اختلال خلق در دوره کودکي نسبت به نوجواني و بزرگسالي امر نادرتري است اما مشاهده مي‏شود والدين اين کودکان و نوجوانان چنين مي‏گويند که فرزندشان بي‏قرار است و دچار آشفتگي شده است، علاقه‏اش به فعاليت‏هاي گروهي و جمعي، ورزش و بازي بسيار کم است يا اصلاً علاقه ندارد، روابطش با همسالانش خوب نيست، گوشه‏گير و منزوي است و يا به شدت پرخاشگر و عصبي است، به مدرسه علاقه ندارد، ارتباط کلامي‏اش بسيار محدود است. گاهي والدين با تأخير متوجه اين حالت مي‏شوند و ممکن است بخواهند با روش‏هاي خودشان کودک يا نوجوان را وادار به فعاليت‏هاي گروهي و مثبت کنند. متأسفانه در اکثر موارد نتايج بدتري حاصل مي‏شود. معمولاً وقتي والدين دچار درماندگي مي‏شوند تصميم مي‏گيرند که به متخصص اعصاب و
روان و يا مراکز مشاوره مراجعه نمايند.
اگر چه اختلالات خلقي در کودکان و نوجوانان نسبت به بالغين و بزرگسالان از شيوع کمتري برخوردار بوده است اما به طور فزاينده‏اي رو به افزايش است و تشخيص بموقع مي‏تواند از مزمن شدن اختلال پيشگيري کند.
کودک و نوجوان هم مثل افراد ديگر گاه غمگين و ناراحت مي‏شوند و ممکن است احساس درماندگي داشته باشند اما اين يک حالت ناپايدار است و مي‏تواند واکنش طبيعي تلقي شود ولي زماني که تبديل به يک رفتار يا حالت پايدار شود، نياز به درمان دارويي پيدا مي‏شود. حالت پايدار اختلال خلق وقتي است که علايم افسردگي حداقل به مدت دو هفته ادامه داشته باشد.
گاهي در بچه‏هاي کوچک‏تر که مبتلا به اختلال خُلق هستند ممکن است توهمات شنوايي هماهنگ با خلق ديده شود و يا اينکه از درد جسمي شکايت کنند و تظاهر به غمگيني داشته باشند و يا احترام به نفس آنها پايين باشد. البته در سنين نوجواني يعني بعد از 12 سالگي علايم به صورت فقدان احساس لذت است. ممکن است دچار کندي رواني ـ حرکتي (هيپواکتيو) شوند، هذيان پيدا نمايند و مأيوس و نااميد شوند؛ البته گاهي پرخاشگري و سوء مصرف مواد در اواخر نوجواني معادل افسردگي تلقي مي‏شود که متأسفانه در تمام جوامع در حال افزايش است. علايمي از اختلال خلق وجود دارد که بدون توجه به شرايط سني و رشدي مي‏تواند در همه سنين يکسان باشد. از جمله اين علايم افکار خودکشي و آسيب رساندن به خود مي‏باشد. همچنين خلق اينها افسرده يا تحريک‏پذير است، دچار نقص در تمرکز حواس مي‏شود، از اختلال خواب شاکي هستند.
به طور کلي خلق کودکان و نوجوانان در برابر تنش‏هاي مستمر و مداوم خانوادگي، بي‏توجهي والدين و عوامل استرس‏زاي ديگر آسيب‏پذير است. اکثر کودکان افسرده قبلاً مورد بي‏توجهي و آزار و اذيت قرار گرفته‏اند. اگر گروه يا فرد حمايت‏کننده‏اي از نظر عاطفي به سرعت کودک را از محيط پرتنش و مسموم خارج کند ممکن است با کاهش استرس و دور شدن از محيط نامناسب بهبود يابد و علايم افسردگي رفع شود. البته جدا شدن والدين يا از دست دادن يکي از والدين قبل از 11 سالگي نيز استرس بزرگي براي کودکان است و مي‏تواند واکنش سوگ توأم با افسردگي ايجاد نمايد که اغلب به مداخله درماني نياز پيدا مي‏شود. اختلال خلق در کودکان اغلب به صورت اختلال افسردگي بروز پيدا مي‏کند ولي ندرتا ممکن است به صورت اختلال مانيا «سرخوشي بيمارگونه» هم خود را نشان دهد. اختلال «مانيک دپرسيو» که يک اختلال دوقطبي است، در نوجواني بيشتر ديده مي‏شود و اغلب با سوء مصرف مواد بخصوص حشيش همراه است! همچنين اختلال بيش‏فعالي و نقص توجه، اختلال بي‏اعتنايي مقابله‏اي و اختلال سلوک در کودکان به طور شايع ديده مي‏شود که معمولاً از نظر والدين دور مي‏مانند يا اينکه والدين با تنبيه و کتک قصد اصلاح اختلالات يادشده را دارند در حالي که اين کودکان به دليل عملکرد نامناسب اطرافيان بعدها دچار اختلال افسردگي اساسي خواهند شد!

شيوع:

اختلالات خلق با افزايش سن بيشتر ديده مي‏شوند ولي اين اختلالات در سنين قبل از دبستان به ندرت ديده مي‏شوند. به طور کلي ميزان اين اختلال افسردگي اساسي در بچه‏هاي قبل از مدرسه حدود 3/0 درصد در سطح جامعه تخمين زده مي‏شود. شيوع اختلال افسردگي اساسي در کودکان دبستاني حدود 2 درصد مي‏باشد. تحقيقات نشان مي‏دهد که اختلال افسردگي اساسي در سنين دبستان در پسرها شايع‏تر از دختران است. شيوع اختلال افسردگي اساسي در نوجوانان حدود 5 درصد در جامعه است.
اختلال افسرده‏خويي که از شدت کمتري برخوردار است و علايم خفيف‏تري نسبت به اختلال افسردگي اساسي دارد، در کودکان دبستاني شايع‏تر از اختلال افسردگي اساسي است. اما بايد به اين نکته توجه داشت که بچه‏هاي دبستاني دچار اختلال افسرده‏خويي در حدود يک سال بعد در خطر ابتلا به اختلال افسردگي اساسي هستند. در سنين نوجواني مثل بالغين شيوع اختلال افسرده‏خويي کمتر از اختلال افسردگي اساسي است. شيوع اختلال افسرده‏خويي در نوجواني و بزرگسالي حدود 3/3 درصد و شيوع اختلال افسردگي اساسي حدود 5 درصد مي‏باشد! ميزان شيوع اختلال «مانيا» يا «سرخوشي بيمارگونه» در کودکان بسيار کم و نادر است ولي ممکن است در دوره نوجواني اولين دوره «مانياي تيپيک» بروز پيدا کند. علايم اين اختلال بيشتر به صورت پرحرفي و بزرگ‏منشي، ولخرجي، افزايش ميل جنسي، کاهش ميل به خواب و پرش افکار مي‏باشد!

علت:

عوامل متعددي در ايجاد اختلالات خلقي در کودکان و نوجوانان دخالت دارند که مي‏توان در رأس آنها به استعداد ژنتيک اشاره کرد. در يک مطالعه نشان داده‏اند که داشتن پدر و مادر افسرده، خطر اختلال افسردگي در کودک آنها را دو برابر افزايش مي‏دهد. در مقايسه با کودکاني که والدين افسرده ندارند، شانس ابتلاي کودکاني که هم پدر و هم مادر آنها افسرده‏اند به اختلال خُلق تا قبل از 18 سالگي 4 برابر بيشتر است! همچنين به اين نکته نيز بايد اشاره کرد که اگر والدين دچار اختلال افسردگي مکررا دچار عود حملات افسردگي شوند و نسبت به درمان اقدام نکنند احتمال ابتلاي فرزندان باز هم بيشتر مي‏شود!
عامل ديگر، عامل زيستي است. تغييرات ناقل عصبي از جمله کاهش سطح سروتونين در سيناپس‏هاي عصبي باعث ايجاد اختلال افسردگي اساسي مي‏شود. همچنين در مطالعه‏اي با MRI مغز نشان داده شده است که سلول‏هاي لوپ پيشاني مغز و حجم اين قسمت از مغز در کساني که دچار اختلال افسردگي اساسي هستند کاهش يافته است و حجم بطن‏هاي مغز افزايش نشان داده است. همچنين کاهش سطح هورمون‏هاي تيروئيد بخصوص کاهش سطح تيروکسين آزاد در اختلال افسردگي ديده شده است که قابل درمان مي‏باشد. در اين قسمت از ذکر تغييرات پيچيده بيوشيميايي که يک بحث کاملاً تخصصي است خودداري مي‏شود.
عامل ديگر، تأثير محيط و اجتماع بر ايجاد و تشديد اختلال افسردگي و ساير اختلالات خلقي است. همان طور که قبلاً اشاره شد درگيري‏ها و تنش‏هاي خانوادگي و روابط مخرب والدين، وضع اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي در جامعه مي‏تواند آسيب‏پذيري کودکان و نوجوانان را نسبت به اختلالات خلقي بيشتر کند. معمولاً در چنين خانواده‏اي کودک‏آزاري و تنبيه بدني و کلامي به شدت رواج دارد و بخصوص زماني که اين درگيري‏ها منجر به جدايي والدين مي‏شود، آسيب بيشتري بر ذهن و رفتار و عواطف کودکان وارد مي‏شود. الگوسازي و يادگيري منفي در چنين خانواده‏اي باز هم بر شدت اختلال مي‏افزايد!

تشخيص و درمان:

هدف اصلي از بيان علايم و علل مربوط به اختلالات خلقي اين است که در چنين شرايطي والدين سريع‏تر به فکر مراجعه به روانپزشک باشند. اگر کودک يا نوجواني رفتار منفي و يا کاملاً ضد اجتماعي از خودش بروز مي‏دهد، الکل مصرف مي‏کند و يا به سمت مواد مخدر و سيگار تمايل پيدا کرده است، زنگ خطري است که به صدا در مي‏آيد و علايم هشداردهنده است. همين طور اگر نوجواني تمايل به ترک منزل يا فرار دارد يا مکرر مي‏گويد اطرافيان او را درک نمي‏کنند و يا رفتارش مورد قبول والدين نيست، بي‏قراري، بدخلقي و پرخاشگري مي‏کند و يا در کار گروهي و خانوادگي مثل مهماني شرکت نمي‏کند و اغلب به اتاق خصوصي خود پناه مي‏برد، زياد گريه مي‏کند، احساس پوچي و دلتنگي زياد دارد، خواب و اشتهايش تغيير کرده است، اگر حداقل پنج علامت ذکر شده حداقل به مدت دو هفته وجود داشته باشد بايد نسبت به درمان اقدام کرد. درمان در چنين شرايطي فقط بايد توسط روانپزشک صورت گيرد. در مورد «سرخوشي بيمارگونه» يا «مانيا» علايم حداقل بايستي يک هفته طول بکشد تا بتوان با توجه به علايم ذکرشده تشخيص اختلال دوقطبي (افسردگي + مانيا) را مطرح نمود . درمان دارويي اختلال افسردگي با اختلال دوقطبي متفاوت است. بايد به اين نکته توجه کرد که گاهي به دليل شدت علايم بايد به طور اورژانسي بيمار را بستري نمود. خانواده‏درماني و روان‏درماني نيز درمان‏هاي مکمل هستند که بايد مد نظر درمانگر باشد.
«با آرزوي سلامتي براي شما.»
خلق کودکان و نوجوانان در برابر تنش‏هاي مستمر و مداوم خانوادگي، بي‏توجهي والدين و عوامل استرس‏زاي ديگر آسيب‏پذير است.
منبع: پيام زن
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image