شکي نيست که انسان فطرتا طالب نشاط و شادي است، مهم، مصاديق شادي است که برخي گمان مي کنند با ثروت اندوزي، استفاده از موسيقي هاي مبتذل و شرکت در مجالس گناه و فساد و استفاده از تجملات زندگي، مي توانند خوشي و شادي را براي خود فراهم سازند، ولي واقعيت اين است که نشاط زندگي در گرو روحيات انسان است؛ برخي از انسانها به محض مواجهه با مشکلات، زندگي را بر خود و ديگران تيره و تار مي سازند و بعضي نيز بر مشکلات مي خندند و با نشاط و خونسردي آن را حل مي کنند. در اينجا به چند نمونه از شاديهاي پسنديده اشاره مي-شود:
الف – ملاقات با برادران ديني
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در وصيت خويش به علي عليه السلام فرمود:
«يا علي! ثَلاث فَرِحاتٍ لِلمؤمِنِ فِي الدُّنيا: لِقاء الاِخوانِ وَالافطار مِنَ الصِّيامِ وَ التَّهَجُّدُ في آخَرِ اللَّيلِ».
«اي علي! براي مؤمن در دنيا سه خوشحالي است: ديدار برادران ديني، افطار از روزه و شب
زنده داري در آخر شب».
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به حضرت داود فرمود: «اي داود! با ارتباط بامن شادي کن و از ياد من لذت ببر».
ب – شنا
يکي از تفريحات سالم و مفيد «شنا» است.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود:
«خَيرٌ لَهوِ المُؤمِنِ السَّباحَهُ».
«بهترين تفريح مؤمن، شناست».
ج – شادي براي حل مشکلات علمي
يکي از شاديهاي معقول و سازنده، شادي براي رشد علمي و رفع مشکلات علمي است. کساني که عشق به مطالعه و دانش دارند، لحظه هاي تحصيل و مطالع? خود را بهترين لحظه ها مي دانند. يکي از بزرگان مي فرمود: «بهترين شادي و تفريح من، زماني است که مطالعه مي کنم».
دربار? «شيخ طوسي» گفته اند: «گاهي تا صبح روي مسأله اي فکر و مطالعه مي کرد، وقتي بر حل آن مشکل موفق مي شد، آنچنان بهجت و مسرتي به او دست مي داد که فرياد مي کرد: اَينَ المُلُوکُ وَابناءُ المُلُکِ؛ پادشاهان و پادشاه زادگان که شبها را به عيش و عشرت و لذت به سر مي بردند کجا هستند که بيايند و اين لذت ما را درک کنند؟!».
دربار? «احمد بن احمد خوارزمي» معروف به «ابوريحان بيروني» حکيم، رياضي دان، طبيب و ستاره شناس معاصر «ابوعلي سينا» آمده است: «در آخرين لحظات عمرش، بعضي از اصحابش به عيادتش آمدند، ديدند او در بستر مرگ قرار گرفته و سخت ناراحت است، در همين حال، ابوريحان به يکي از آنان گفت: مسأل? رياضي «جدات هشتگانه» را برايم به روشني بيان کن، او گفت، اکنون، در اين حال؟! بيروني گفت: آقاجان آيا من از دنيا بروم و اين مسأله را بدانم بهتر از اين نيست که بميرم و آن مسأله را ندانم.
عيادت کننده گويد: مسأله را برايش بيان کردم و پس از چند لحظه او از دنيا رفت».
د – ذکر و ياد خدا
يکي از عوامل نشاط و دلخوشي مؤمنين، ياد خداست. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در بخشي از حديث معراج مي فرمايد:
«نَعيمُهم فِي الدنيا ذکري و مَحَبتي و رِضايي مِنهُم».
«دلخوشي مؤمنان در دنيا به ذکر، محبت و رضاي من است».
کسي که به خدا محبت دارد، طبعا به ياد اوست و از ياد او لذت مي برد و تمام دلخوشي و لذتش به اين است که به ياد او مشغول باشد؛ چنانکه در دعاي سحر امام سجاد عليه السلام مي خوانيم: «بِذِکرِکَ عاشَ قَلبي... با ياد تو دلم زنده است.» اگر ياد تو نباشد، دل من مي ميرد؛ چون به غير تو دلخوشي و اميدي ندارم.
بزرگترين لذت در اين است که انسان احساس کند محبوبش از او راضي و خشنود است، محبت هاي عادي بشر نيز چنين هستند، انسان وقتي به کسي محبت مي ورزد به اين دلخوشي است که رضايت محبوبش را نظاره گر باشد و اگر احساس کند محبوبش ناراضي است، غمگين مي شود.
هـ - تشکيل مجالس جشن و شادي براي احياي ارزشها
يکي از شاديهاي مثبت، تشکيل مجالس جشن و سرور به مناسبت روزهاي شادي معصومان نظير سالروز ميلاد پيامبر صلي الله عليه و آله و مواليد ائم? معصومين عليهم السلام و فرزندان گرانقدرشان همانند قمر بني هاشم و يا زينب کبري، فاطمه معصومه و ... عليهم السلام و مناسبتهايي مانند: عيد مبعث و عيد فطر و قربان، عيد غدير، روز مباهله و ليلة المبيت، ازدواج اميرالمؤمنين و حضرت زهراء عليهاالسلام، آغاز امامت امام زمان عليه السلام در نهم ربيع الأول و يا به مناسبت مرگ دشمنان اهل بيت عليهم السلام در مجالس شادي که رنگ مذهبي دارد، مناسب است برنامه هايي مفيد و سازنده و به شيوه هاي زير تنظيم شود:
1- اجراي شعر و سرود.
2- اجراي مسابقات کتبي و حضوري متناسب با اقتضاي مجلس. و مي توان سؤالاتي را بصورت عمومي مطرح نمود تا در مجلس، هيجان بيشتري ايجاد شود؛ مثلا بگوييم اگر کسي يک آيه، يا يک حديث، يا يک شعر، يا بهترين خاطره و ... در موضوع اين جشن بگويد، جايزه خواهد داشت.
3- خاطره گويي متناسب با موضوع جلسه؛ مثلا اگر موضوع جلسه جشن ازدواج است، خاطرات شيرين از عروسيها مطرح شود.
4- لطيفه هاي مناسب گفتن.
5- اجراي نمايشها، ميان پرده و طنز.
6- مي توان براي نشاط بيشتر جلسه، شماره هاي خاصي را در کارت دعوت و يا همراه با پذيرايي قرار داد يا براساس شمار? صندليهاي سالن و ... به قيد قرعه، شماره ايي را اعلام و جايزه داد.
شاديهاي ناپسند
انسان به طور طبيعي مي خواهد در دنيا شاد باشد، و اين شادي ها از راههاي مختلفي پيدا مي شود؛ گاهي اين شادي ها، غم هاي طولاني را در پي دارد، مانند شادي هايي که از يک گناه پيدا مي-شود. هرچند ممکن است انسان به واسط? آن گناه به طور موقت شاد شود، اما گرفتاري هاي بعدي را به دنبال خواهد داشت. کساني هم که از راههاي نامشروع مانند استعمال مواد مخدر، مي گساري و ... خود را شاد مي کنند. شادي آنان موقتي است و ممکن است به دنبال آن عمري را در بدبختي سپري کنند. اين نوع شادي مطلوبيتي ندارد و عقل هم هيچ وقت چنين شادي را تجويز نمي کند که انسان لحظه اي از مواد مخدر استفاده کند، يک شادي کاذبي پيدا کند و بعد از مدتي معتاد شده خود و خانواده و جامعه اش را بدبخت کند.
در شريعت اسلام، برخي از شاديها ناپسند و مذموم است و مؤمنان بايد از آنها بپرهيزند. در ذيل برخي از شاديهاي ناپسند را مي آوريم:
الف – شاديهاي تمسخرآميز
يکي از شاديهاي منفي، شاديهاي ظاهري تمسخرآميز است که به منظور تحقير و تضعيف حق، انجام مي شود؛ مانند خند? فرعون در برخورد با دلايل منطقي و معجزات روشن حضرت موسي عليه السلام چنانکه قرآن کريم مي فرمايد:
(فَلما جائَهُم بِآياتِنا اِذاهُم مِنها يَضحَکُونَ).
«چون آيات ما را بر آنها آورد، او را مسخره کردند و خنديدند».
اين شيو? هم? طاغوتها و جاهلان متکبر است که مي خواهند بدين وسيله به ديگران بفهمانند که اصلا دعوت آنها قابل بررسي، مطالعه و جوابگويي نيست و ارزش يک برخورد جدي را ندارد.
در عصر حاضر نيز متکبّران و افراد خودخواه و فاسد، چنين رفتارهايي را به صورتهاي متنوع، به زبان فيلم، طنز و ... دارند و براي اينکه حرف باطل خود را به کرسي بنشانند و زير بار حرف حق نروند، براي آنها هر قدر دليل و برهان آورده شود باز، با خند? تمسخرآميز، سعي مي کنند دلايل طرف خود را ناديده بگيرند و بر باطل، اصرار ورزند. قرآن کريم در اين زمينه مي فرمايد:
(اِنَّ الَّذينَ اَجرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذينَ امَنُوا يَضحَکُونَ).
«همانا (امروز) بدکاران بر اهل ايمان مي خندند (و مسخره مي کنند)».
بدکاران ، پيوسته به مؤمنان مي خندند؛ خنده اي که از روح طغيان، کبر، غرور و غفلت ناشي
مي شود. غافل از اينکه روزي مي رسد مؤمنان به آنها بخندند؛ چنانچه قرآن کريم مي فرمايد:
(فَاليَومَ الَّذينَ امَنُوا مِنَ الکُفّارِ يَضحَکُونَ).
آري، روز قيامت بازتابي از اعمال انسان در دنياست و در آنجا بايد عدالت الهي اجرا شود و عدالت، ايجاب مي کند که در آنجا مؤمنان پاکدل به کفار لجوج، معاند و استهزاءکننده بخندند. و اين خود نوعي عذاب دردناک براي مغروران متکبر است.
در بعضي از روايات از رسول خدا صلي الله عليه و آله آمده است: «در روز قيامت، دري از بهشت به روي کفارگشوده مي شود و آنها به گمان اينکه فرمان آزادي از دوزخ و ورود به بهشت به آنها داده شده است، به سوي آن حرکت مي کنند. هنگامي که به آن مي رسند، ناگهان در بسته مي شود و اين کار چند بار تکرار مي گردد و مؤمنان که در بهشت نظاره گر آنانند، به آنها مي-خندند».
ب – شادي به زشتيها
افراد زشتکار دو دسته اند؛ دسته اي که به راستي از عمل خود شرمنده اند و نجات اين دسته بسيار آسان است. دست? ديگري هستند که نه تنها احساس شرمندگي نمي کنند، بلکه به قدري مغرور و از خود راضي هستند که از اعمال زشت و ننگينشان خوشحالند و حتي به آن مباهات مي کنند و دوست دارند مردم از آنها تمجيد کنند. قرآن کريم دربار? چنين افرادي مي فرمايد:
(لاتَحسَبَنَّ الَّذينَ يَفرَحُونَ بِما اَتَواو و يُحِبُّون أن يُحمَدُوا بِما لَم يَفعَلُوا فَلا تَحسَبَنَّهُم بِمَفازَةٍ مِنَ العَذابِ وَ لَهُم عَذابٌ اَليمٌ).
«اي پيغمبر! مپندار آنهايي که به کردار زشت خود شادمانند و دوست دارند که از مردم به اوصاف پسنديده اي که هيچ در آنها وجود ندارد، آنها را ستايش کنند، البته گمان مدار که از عذاب خدا رهايي يابند بلکه براي آنها عذاب دردناکي خواهد بود».
از اين آيه استفاده مي شود که فرح و سرور در برابر کار نيکي که انسان توفيق انجام آن را يافته، اگر به صورت معتدل باشد و ماي? غرور و خودپسندي نگردد، نکوهيده نيست.
ج – شادي به لغزشهاي ديگران
شکي نيست که هرکسي در طول زندگي، لغزشها و اشتباهاتي دارد و گاهي در موقعيتهايي قرار مي گيرد که ممکن است مورد مضحکه و خند? ديگران قرار بگيرد؛ مانند لکنت زبان، توپوق زدن در سخن گفتن، يا به زمين خوردن و يا شکستهاي زندگي که نبايد در چنين مواقعي، خوشحال شويم.
علي عليه السلام فرمود:
«لا تَفرَح بِسَقطَهِ غَيرِک فَاِنَّکَ لا تَدري ما يَحدُثُ بِکَ الزَّمانُ».
«به لغزش ديگران خوشحال مشو؛ زيرا تو نمي داني که زمانه با تو چه خواهد کرد».
تجربه نشان داده است هرکس در هر حال به ديگران بخندد، ديگران هم براي او خواهند خنديد، متأسفانه افرادي هستند که اگر صدها خبر دربار? شادي و موفقيت ديگران بشوند، اصلا به روي خودشان نمي آورند،گويي چنان خبري را نشنيده اند ، در حالي که از شنيدن خبر شکست ديگران چنان به وجد و نشاط مي آيند که آن را بزرگ هم مي کنند، غافل از اينکه روزي ممکن است از خود آنان نيز چنين لغزشي سر بزند.
د – خنده هاي بي مورد
عرب باديه نشيني به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله رسيد در حالي که بر ماده شتري چموش سوار بود پس از عرض سلام شترش او را ازآن حضرت دور مي کرد. در اثر تکرار اين جريان همراهان پيامبر به او خنديدند مرد عرب ناراحت شد و شترش را کشت. اصحاب به پيامبر صلي الله عليه و آله عرض کردند، مرد عرب شترش را کشت حضرت فرمود: بله دامنهاي شما پر از خون آن شتر است شما خنديديد و او از رفتار شما عصباني شد و آن را کشت.
هـ - شادي به گناه
از شاديهاي ناپسند، شادي به گناه و عصيان است. علي عليه السلام فرمود:
«التَّبهُّجُ بِالمَعاصي اَقبَحُ مِن رُکُوبها».
«شادي به گناه، زشت تر است از انجام آن».
در روايت ديگر از امام سجاد عليه السلام نقل شده که فرمودند: «بپرهيز از خوشحالي به گناه چرا که خوشحالي به گناه از خود گناه بدتر و بزرگتر است».
و – شادي با دروغ
از شاديهاي ناپسند، ايجاد شادي با گفتار دروغ است. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود:
«وَيلٌ لِلَّذي يُحَدِّثُ فَيَکذِبَ لِيَضحَکَ بِهِ الَقومَ وَيلٌ لَه! وَيلٌ لَه! وَيلٌ لَه!».
«واي بر کسي که سخني دروغ بگويد تا مردم را بخنداند، واي بر او! واي بر او! واي بر او!».
ز – خنديدن در تشييع جنازه
«علي عليه السلام در تشييع جنازه اي شرکت کرده بود، ناگهان صداي خند? مردي را شنيد، در اين هنگام فرمود: »گويي مرگ در دنيا بر غير ما نوشته شده، گويي حق بر غير ما واجب گشته، گويي اين مردگاني را که مي بينيم مسافراني هستند که به زودي به سوي ما بازمي گردند، آنها را در قبرشان مي گذاريم و ميراث آنها را مي خوريم و گويي بعد از آنها جاودان هستيم». از خنده-هاي نابجا خند? در تشييع جنازه است.
و نيز خنده و شادي در برابر افراد محزون و غصه دار صحيح نيست امام عسکري عليه السلام فرمود:
لَيسَ مِنَ الاَدَبِ اِظهارُ الفَرَح عِندَ المَحزون
از ادب انساني دور است که انسان در برابر افراد محزون اظهار شادي کند.
مانند برپانمودن مراسم جشن و شادي در برابر افراد ماتم زده و عزادار.
گر لب پرخنده داري شادمان باش ولي
ترک شادي کن چو ديدي چشم گريان کسي
ح – مجالس خوش گذراني
يکي از شيوه هاي ترويج فرهنگ ابتذال، فساد و تباهي، برگزاري مجالس لهو و خوش گذراني است. افراد خودباخته اي که روح تقليد از فرهنگ غرب دارند، مجالس عيش و فساد برگزار
مي کنند و يا در چنين مجالسي شرکت مي کنند تا لحظاتي چند در عالم خوش گذراني و بي خيالي باشند، مجالسي که با لهو و لعب موسيقي هاي مبتذل و احيانا رقص و پايکوبي و مفاسد ديگر، همراه است.
ط – شادي بر مصيبت مظلومان
حق و باطل، هميشه بوده اند و هميشه مظلوماني در تاريخ به دست ظالمان و ستمگران کشته شده-اند و بزرگترين ظلم تاريخ، ظلم به اهل بيت و شهادت جانسوز سالار شهيدان امام حسين عليه-السلام و ياران باوفايش بود.
بني اميه، آل زياد و آل مروان به جاي اينکه اشکي براي شهادت آنها بريزند و ناراحت و متأثر باشند، از اين جنايت بزرگ تاريخ، شادي کردند. در فرازي از زيارت عاشورا آمده است:
«و هذا يَومٌ فَرِحَت بِهِ آلُ زيادٍ و آلُ مَروانَ».
«روز عاشورا روزي است که آل زياد و آل مروان شادي کردند و سوت و کف زدند و با شادي و سرور خود رضايت و ارتباط خود را با اين فاجع? تاريخ به تماشا گذاشتند و لعن و نفرين ابدي را مستحق خود ساختند، امروز هم اگر ظلمي در هر جاي جهان صورت بگيرد و کسي به آن ظلم، خشنود و شادمان باشد، شريک ظالم خواهد بود.
امام رضا عليه السلام فرمود: هرکس کوشش در رفع احتياجات خويش را در روز عاشورا ترک گويد خداوند حوائج دنيا و آخرتش را برآورده نمايد و هر که روز عاشورا را روز مصيبت و اندوه و گريه قرار دهد خداوند روز قيامت را روز شادي و سرورش مقرر فرمايد و چشمهايش را در بهشت به وسيله ما روشن کند و هرکس روز عاشورا را روز برکت خويش بنامد و براي منزلش چيزي ذخيره کند وي را در آنچه اندوخته است برکتي نباشد و روز قيامت با يزيد و عبيدالله بن زياد و عمر بن سعد لعنة الله عليهم در پايين ترين درجه جهنم محشور مي شود.
ي – شادي بر مخالفت از فرمانهاي پيامبر صلي الله عليه و آله
يکي از شاديهاي ناپسند، شادي بر مخالفت از فرمان پيامبر صلي الله عليه و آله است که بارها در زمان پيامبر، توسط مسلمان نمايان و منافقان انجام مي گرفت. قرآن کريم در اين باره مي فرمايد:
(فَرِحَ المُخلَّفُونَ بِمَقعَدِهِم خِلافَ رَسُولِ اللهِ و کَرِهُوا أن يُجاهِدُوا بِاَموالِهِم وَ أنفُسِهِم فِي سَبيلِ اللهِ...).
«تخلف جويان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا صلي الله عليه و آله خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جانهاي خود در راه خدا جهاد کنند».
قرآن کريم در ادام? آيات قبل، به آنها مي فرمايد:
(فَليَضحَکُوا قَليلاً وَليَبکُوا کَثيراً جَزاءً بِما کانُوا يَکسِبُونَ).
«آنها بايد کمتر بخندند و بسيار بگريند، اين جزاي کارهايي است که انجام مي دادند».
گريه به خاطر اينکه آنها هم? پلهاي بازگشت را پشت سر خود ويران کرده اند و تيره روزي و بدبختي را براي خود خريده اند. البته اين گونه مخالفتها، نافرمانيها و کارشکنيها در زمان ائم? معصومين عليهم السلام نيز وجود داشته و امروزه هم کم نيستند آنها که فرمانهاي ولايت فقيه را ناديده مي گيرند و برکارشکنيها ادامه مي دهند و از کارهاي پليد خود، مسرورند.
ک – شادي مستانه به خاطر مال و ثروت
داشتن مال و ثروت، ارزش و افتخار محسوب نمي شود، مهم نحو? استفاده از مال و ثروت است، اگر در مسير صحيح و درست استفاده شود و دارند? آن به دارايي خود مغرور نشود، ارزش دارد. قرآن کريم دربار? قارون مي فرمايد:
(اِنَّ قارُونَ کانَ مِن قَومِ مُوسي فَبغي عَلَيهِم وَاتَيناهُ مِنَ الکُنُورِ ما اِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأ بِالعُصبَةِ اُولي القُوَّةِ...).
«همانا قارون يکي از ثروتمندان قوم موسي بود که بر آنها طريق ظلم و طغيان پيش گرفت و ما آنقدر گنج و مال به او داديم که بر دوش بردن کليدهاي آن گنجها صاحبان قوت را خسته مي-کرد».
قارون، به جاي اينکه از اين همه ثروت، در مسير صحيح استفاده کند، مغرورانه مي گفت: «اين ثروت را به وسيل? دانشي که نزد من است به دست آورده ام». و مال و ثروت خود را به رخ مردم مي کشيد و خودنمايي مي کرد تا اينکه قومش به او گفتند:
(.. لاتَفرَح اِنَّ اللهَ لايُحِبُّ الفَرِحينَ).
«اين همه شادي مغرورانه مکن که خداوند شادي کنندگان مغرور را دوست نمي دارد».
قرآن کريم در آي? ديگر دربار? افراد کم ظرفيت مي فرمايد:
(وَلَئِن أذَقناهُ نَعماءَ بَعدَ ضَرّاءَ مَسَّتهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَني اِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ).
«و اگر آدمي را به نعمتي پس از محنتي رسانيم، مغرور و غافل شود که ديگر روزگار زحمت و رنج من سرآمده، سرگرم شادماني و مفاخرت گردد».