جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
فراغت و بهره وري
-(3 Body) 
فراغت و بهره وري
Visitor 495
Category: دنياي فن آوري
تمدّن، محصول اوقات فراغت ملّت هاست، مردماني که خور و خواب و شکار و غارت، همه ي شب و روز آنها را پر کرده بود، هيچ تمدّني نيافريدند. ظروف مقاوم تر، جامه هاي ظريف تر، معماري ماناتر، شعر زيباتر، ماشين ها، کتاب ها، ارتباطات، اختراعات، اکتشافات و ... همه ي وسايل رفاهي بشر، زاييده ي اوقات فراغت اويند.
ويل دورانت(1)

وقت فراغت، چه وقتي است؟

اوقات فراغت، ساعاتي است که بايد بدون اجبار، صرف اموري شود که شخص به آنها «تمايل» دارد و تا حد ممکن نبايد با نفع اقتصادي همراه باشد يا منبع درآمدي براي شخص، محسوب گردد؛ بلکه بايد به کسب تنوع، ايجاد سرگرمي، فراهم آوردن امکانات رشد فکري و جسمي در راستاي تعالي و رسيدن به ارزش هاي معنوي منجر گردد. (2)
در ارائه يک تعريف علمي از «اوقات فراغت»، دکتر «جي، بي، نيش» در کتاب «فلسفه ي فراغت و تفريحات سالم»، اين گونه اظهار نظر مي نمايد: «فراغت، مربوط به اوقاتي از زندگي انسان مي شود که از کار کردن، آزاد است و در خواب هم نيست». (3)
دکتر غلامعلي افروز معتقد است که:
«منظور از اوقات فراغت، فرصت و زماني است که انسان مسئوليت پذير، هيچ گونه تکليف يا کار موظفي را عهده دار نبوده، زمان در اختيار اوست که با ميل و انگيزه ي شخصي به امر خاصي بپردازد. به ديگر سخن، فراغت، زماني است که پس از به انجام رساندن کار و تکليف موظّف روزانه، باقي مانده است و انسان، فرصت مي يابد که با رغبت و علاقه و انگيزه ي شخصي، فعاليت يا برنامه ي خاصي را انتخاب و پيگيري نمايد». (4)
اوژه «اوقات فراغت» را چنين تعريف مي کند :
«منظور از اوقات فراغت، وقت صرف شده براي سرگرمي ها، تفريحات و فعاليت هايي است که افراد به هنگام آسودگي از کار عادي با شوق و رغبت، به سوي آنها رو مي آورند». (5)
گروه بين المللي جامعه شناسي، تعريف زير را از «اوقات فراغت» ارائه کرده است:
«وقت صرف شده براي مجموعه اي از اشتغالات، که فرد با رضايت خاطر، به قصد استراحت، يا براي تفريح و يا به منظور توسعه آگاهي ها يا فراگيري غير انتفاعي و مشارکت اجتماعي، داوطلبانه و بعد از رهايي از الزامات شغلي، خانوادگي و اجتماعي به آنها مي پردازد».(6)
دومازيه، (7) جامعه شناس فرانسوي و مؤلف کتاب به سوي تمدّن فراغت، معتقد است:
فعاليت هاي اوقات فراغت (فوق برنامه ) ،مجموعه فعاليت هايي است که شخص ، پس از رهايي از تعهدات وتکاليف شغلي، خانوادگي واجتماعي، با ميل واشتياق به آن مي پردازد و غرضش استراحت ، تفريح ، توسعه ي دانش ، به کمال رساندن شخصيت خويش، به ظهور رساندن استعدادها وخلاقيت ها، و سرانجام، مشارکت آزادانه در اجتماع است. (8)
کن براون (جامعه شناس)، اضافه مي کند که:
وقت فراغت صرفاً وقتي نيست که صرف کار نشود، بلکه فعاليت هايي مانند مسافرت براي کار، مراقبت شخصي، کارهاي خانه، خريد، مراقبت از بچه و خوابيدن، همه از امور ضروري اند که اکثر جامعه شناسان، آنها را به عنوان «فراغت» نمي شناسند. (9)
اکنون با بررسي اين تعاريف مي توان به اين نکات اشاره کرد:
1- در ارائه تعريف «اوقات فراغت» عده اي صاحب نظران به «ويژگي هاي اوقات فراغت» اشاره نموده و عده اي ديگر «اهداف اوقات فراغت» و گروهي «آثار و نتايج اوقات فراغت» را مورد توجه قرار داده اند.
2- از ميان تعاريف ارائده شده، تعريف دومازيه تقريباً «جامع ترين تعريف براي اوقات فراغت» (10) است، که در آن، علاوه بر ويژگي هاي «اوقات فراغت» به کارکردها و نتايج آن نيز اشاره شده است.

بهره وري چيست؟ بهره ور کيست؟

تعريف «بهره وري»: در مورد بهره وري، تعريف پذيرفته شده اي که مورد توافق همگان باشد تقريباً وجود ندارد؛ امّا در اين جا به تعدادي از تعاريف معتبر، اشاره مي شود.
استنير مي گويد: بهره وري، ميزان و معيار عملکرد و يا قدرت و توان موجود در توليد کالا و خدمات است.
استيگل معتقد است که: بهره وري را مي توان همان نسبت ميان بازده و عمليات توليدي مشخّص و معيّن دانست.
ماندل، اشاره مي کند که: بهره وري به مفهوم نسبت بين «بازده توليد» و «واحد منابع مصرف شده» است که با يک نسبت مشابه در دوره ي ديگر، مقايسه مي شود.
بهره وري برابر است با خارج قسمت خروجي (ميزان توليد) بر يکي از (يا کلّ) عوامل توليد.
ديويس، تغيير به دست آمده در شکل محصول (در ازاي منابع مصرف شده در مسير توليد آن) را بهره وري مي نامد. (11)
تعريف «بهره ور»: با توجه به تعاريفي که گذشت، يک سؤال اساسي مطرح مي شود که: چه انساني با چه ويژگي هايي مي تواند يک فرد بهره ور باشد؟
سه ويژگي اساسي را براي يک فرد بهره ور مي توان مورد شناسايي قرار داد.

الف) نارضايتي خلّاق:

رضايت ازوضع موجود پديده ها و امور، باعث مي شود که فرد، نسبت به تغيير دادن وضعيت آنها اقدامي نکند. نارضايتي خلّاق، يعني همواره از زاويه ي نقد وضع موجود پديده ها به آنها نگريستن و در جستجوي شکل برتر و بهتر آنها برآمدن .
نارضايتي خلّاق نسبت به دستاوردهاي زندگي باعث مي شود که ما همواره با خود، شعار زير را زمزمه کنيم و بر اساس آن، عمل کنيم: «امروز بهتر از ديروز وفردا بهتر از امروز!».

ب) نگرش مثبت:

نگرش مثبت به معناي نديدن «زشتي ها و نقص ها» و خوش بيني بسيار ودور از واقع بيني نيست؛ بلکه به معناي درست ديدن «نقص ها» براي دستيابي به راه هاي «رفع» آنهاست. آدمي آن گاه به رفع نقص و بهبود امور يا اصلاح ديگر افراد مي انديشد که بتواند به آن پديده (شخص، چيز، روند)، با نگرشي مثبت نگاه کند. هر گاه فردي با تنفّر، انزجار و بدبيني با امور روبه رو شود، جريان انديشه ي سازنده را نسبت به آن موضوع از دست مي دهد و فرآيند بهره وري دچار رکود خواهد شد.

ج) خلّاقيت (توانايي تجسّم، پيش بيني و ايجاد ايده)

بهره وري در گرو انديشه هاي نو براي بهبود «آنچه هست» و طراحي براي آينده است.(12)
راه کارهاي متعدّدي براي پرورش استعداد و خلّاقيت وجود دارد؛ امّا در اين جا تنها به يکي از آنها (13) اشاره مي کنيم که مي گويد:
خلّاقيت، نتيجه ي پاسخگويي به پرسش هاي زير، در مواجهه با هر پديده (شخص،چيز، روند براي تبديل آن به پديده ي بهتر و مطلوب تر است:
1- چه چيزي را مي توان جايگزين کرد؟
2- چه چيزي را مي توان با آن ترکيب کرد؟
3- چه چيز ديگري مثل اين است؟
4- چرخش جديد؟ تغيير معنا، رنگ، صدا، رايحه، شکل، اندام؟ تغييرات ديگر؟
5- چه چيز بيفزاييم؟ زمان بيشتر؟ تکرار بيشتر؟ قوي تر؟ بلندتر؟ طولاني تر؟ ضخيم تر؟...
6- راه هاي جديد استفاده ازهمين که هست؟ کاربردهاي ديگرش، اگر تغييراتي در آن داده شود؟
7- چه چيزي را حذف کنيم؟ چه چيزي را کم يا کوچک کنيم؟
8- جابه جا کردن اجزا و آرايش دوباره؟ الگوهاي ديگر؟ (14)

ويژگي هاي اساسي «فراغت»

دومازيه در توضيح واژه ي «فراغت» در دايره المعارف علوم اجتماعي کوپر، چهار ويژگي اساسي براي فراغت، توصيف مي کند:

الف) رها بودن از وظايف

فراغت، نتيجه ي انتخاب آزاد است. البته فراغت، همان آزادي نيست و اشتباه است اگر بگوييم وظايف، ابداً در هيچ بخشي از فراغت، وجود ندارد. با اين حال، فراغت، آزاد بودن از دسته ي خاصي از وظايف را دربر مي گيرد. در درجه ي اول، فراغت، رهايي از کار مزدگيرانه در محل کار است. فراغت، همچنين آزادي از مطالعه اي است که جزو برنامه هاي مدرسه است. همچنين فراغت، آزادي از وظايف اساسي اي است که توسط ديگر سازمان هاي اجتماعي (مانند: خانواده، اجتماع و مذهب)، تعيين شده اند.
دومازيه معتقد است که هنگامي که فعاليت فراغت، بخشي از کار شخصي (مانند ورزشکاران حرفه اي)، زندگي خانوادگي (گردش روز تعطيل) و يا وظايف مذهبي يا سياسي (شرکت در يک اجتماع مذهبي يا تقويت حزب سياسي) مي شود، حتي اگر همان رضامندي قبلي را بدهد، ماهيت آن تغيير خواهد کرد.

ب) هدف و جهت مادّي نداشتن

برخلاف وظايف شغلي و خانوادگي و سياسي، فراغت، هدف سودمندانه و مادي ندارد. اگر فراغت به وسيله اهداف تجاري، سودگرايانه يا ايدئولوژيکي کنترل شود، آن ديگر فراغت نيست. اين چنين فراغتي تنها بخشي از ماهيت خود را حفظ مي کند.

پ) احساس خشنودي

آنچه فعاليتي را به عنوان «فراغت» مشخص مي سازد. جستجوي حالتي از رضايت است که داراي ماهيت لذّت جويي است. البته شادي صرفاً موضوع فراغت نيست؛ چون فرد مي تواند در حال انجام وظايف اساسي اجتماعي نيز شاد باشد؛ امّا جستجو براي رضايت، خوشي وشادي، يکي ازويژگي هاي اساسي فراغت در جامعه ي جديد است و شرط اوليه ي فراغت، حالتي از رضايت است.

ت) تحقّق توانايي ها و رشد استعدادها

فراغت بايستي با تحقّق توانايي هاي بالقوه آدمي به صورتي آزادانه ارتباط داشته باشد. چنين هدفي، چه با نيازهاي اجتماعي سازش پيدا کند و چه نکند، به خودي خود، هدف تلقّي مي شود. (15)

کار کردهاي اصلي «فراغت»

دومازيه سه کارکرد اصلي براي «فراغت» ذکر مي کند:
1- رفع خستگي: فراغت به فرد، فرصت مي دهد که خستگي کارها و تکاليف را از تن بيرون کند.
2- تفريح و سرگرمي: به وسيله سرگرمي، فضاهاي جديدي گشوده مي شود که در آنها فرد مي تواند از رنج روزانه ي يک سري وظايف محدود وعادي و نيز کارهاي تکراري و محيط يکنواخت فرار کند، تا به رکود يا شکنندگي رواني دچار نشود.
3- رشد و تعالي شخصيت: فراغت، فرد را قادر مي سازد تا از کارهاي روزمرّه ي کليشه اي که او را مجبور به پذيرش الزامات سازمان هاي اصلي اجتماعي مي کنند، رهايي يابد، به کشف و اختراع و ابتکار دست بزند و انديشه، محيط و افراد مرتبط با خود را متحوّل کند.
فراغت، در واقعي ترين مفهوم کلمه، هر سه ي اين کارکردهاي اساسي را برآورده ساخته، نياز انسان را که با هر يک از آنها مرتبط است، ارضا مي کند. (16)
بر همين اساس، از ديدگاه اکثر جامعه شناسان، اوقات فراغت، صرفاً وقتي نيست که فرد به کار مشغول نباشد؛ بلکه وقتي است که در آن، فرد از الزامات عملي آزاد باشد و فعاليتي است که فرد، آزادانه انتخاب مي کند و موجب رشد استعدادها و آرامش و خشنودي او مي گردد. (17)

تنوّع کارکرد و گستردگي فعاليت هاي اوقات فراغت

در چارچوب کارکردهاي کلّي سه گانه اي که براي اوقات فراغت برشمرديم ، کارکردهاي جزئي متنوّعي نيز قابل شناسايي اند که مي توان هر کدام از آنها را سرفصلي براي فعاليت هاي اوقات فراغت (فوق برنامه) قرار داد، از جمله:

1) کسب اعتماد به نفس

روان شناسان مي گويند: «هر نوع فکر و خيالي اين گرايش را در خود دارد که به صورت يک واقعيت خارجي جامه ي عمل بر تن کند و عملي گردد. بنابراين مي توان گفت نگرش وانديشه اي که هر فرد درباره ي خودش دارد، به زندگي او هويت مي بخشد و نوع رفتار وشيوه ي زندگاني اش را بر روي اين کره ي خاکي تعيين مي کند.
صاحب نظران بر اين عقيده اند که يأس انسان بعد از هر شکست، به مراتب، تأثيرات ويرانگرش بيشتر از خود شکست است. کسي در برابر شکست، تسليم مي شود که به توانايي ها و نيروهاي دروني خويش ايمان ندارد. براي ايجاد روحيه ي خودباوري و تلقين مثبت در خويش، ابزاري لازم است تا بتوان با استفاده از آن، به اين روحيه ي شکوفاگر رسيد. بهترين ابزار و بستر براي ايجاد انگيزه و روحيه ي خودباوري، فعاليت هاي اوقات فراغت اند که شخص در جريان آنها مي تواند در کمال آرامش و آسودگي، نيات دروني خويش را به منصه ي ظهور برساند و به تمرين ايجاد و تقويت اين روحيه بپردازد.

2) يافتن درک سياسي

در برنامه هاي اوقات فراغت، به مخاطبان کمک مي شود تا دريابند که: کيستند، چه دارند و چه مي توانند باشند، چگونه بايد خويشتن سازي کنند، چگونه در مقابل هجوم هاي فرهنگي وايدئولوژي هاي استعماري مقاومت کنند و چگونه از آنها انتقاد علمي به عمل آورند، چگونه مسائل سياسي را تجزيه و تحليل کنند، چگونه فرهنگ هاي مختلف را مورد ارزيابي قرار دهند، چگونه فرهنگ موجودشان را در صورت مطلوب نبودن، به فرهنگ مطلوب تبديل کنند و آن را کمال بخشند، و...

3) راهيابي تدريجي به فضاهاي اقتصادي

جوان و نوجوان، در جهان پرشتاب کنوني و بويژه در شرايط دشوار جوامع در حال توسعه، ناگزير از اين است که پس ازسنوات تحصيل، خيلي زود به بازار کار و توليد، وارد شود. چنين جواني، چنانچه در سال هاي پيش توانسته باشد در اوقات فراغت خود به حرفه اي يا فعاليتي اقتصادي يا علمي نزديک شود و در سطوحي خود را و توانايي هاي خود را بيازمايد، در هنگام ورود به بازار کار، نيروي انساني آزموده (ماهر) خواهد بود. بماند که اين گونه کارآموزي ها و کسب مهارت ها کمک بزرگي به رشد اقتصادي کشور نيز هست.

4) شناخت مقتضيات زمان

از آن جا که معمولاً متون درسي و آموزش هاي رسمي و نظام اداري کشورها از تحوّلات روز جهاني فاصله دارند. فعاليت هاي فوق برنامه هستند که وظيفه ي به روز کردن اطلاعات و توانايي هاي شهروندان را به عهده دارند. همچنين اطلاع يافتن از مباحثات و مجادلات علمي و فرهنگي ميان روشنفکران ملّت ها و فرهنگ هاي مؤثر جهاني و نيز تجهيز نمودن خويشتن به فرهنگ خودي، فقط در اوقات فراغت، ممکن است.

5) تفريح و گردش وسرگرمي

سرگرمي، تفريح و گردش، در واقع، پاسخي است صحيح و منطقي به نيازها و غرايز دروني انسان و زمينه اي است براي ارتقاي فکري و انبساط خاطر و تخليه ي روحي و رواني. همان گونه که انسان به پرورش جسمي نيازمند است، به تفريح سالم نيز نيازمند است تا بتواند از اين طريق، به آرامش روحي و فکري برسد.

6) تحرّک جسمي و حفظ ورزيدگي

يک ضرب المثل قديمي است که مي گويد: «عقل سالم در بدن سالم است». اگر بدن بخواهد سالم بماند، بايد فعاليت هاي متنوّع و مطابق با وضعيت عمومي و مقتضيات سن انجام دهد. پرداختن به انواع فعاليت هاي ورزشي که به عنوان يکي از ضرورت هاي انکارناپذير براي سلامت انسان مطرح است، در زمان اوقات فراغت، ميسّر است. به عقيده ي کارشناسان، کم تحرّکي و نپرداختن به فعاليت هاي تحرک زا مي تواند عواقب وخيم جسمي و رواني و بويژه افسردگي روحي به جا بگذارد. بماند که ورزش و نرمش صحيح و برنامه ريزي شده، در ايجاد روحيه ي نشاط و شادابي و اعتماد به نفس، فوق العاده مؤثّر است.

7) رسيدن به آرامش

فعاليت هايي که انسان در اوقات فراغت انجام مي دهد، چون ازروي ميل و با اشتياق است و شخص در اين راه، انگيزه ي لازم و آزادي کامل براي انتخاب نوع فعاليت را دارد، به همين خاطر، نوعي احساس رضايت و تمدّد اعصاب را در پي دارند.
معمولاً در افرادي که در کار و اشتغال روزانه ي خود انگيزه و رغبت لازم را ندارند وازروي اجبار و اکراه به انجام آن مي پردازند، به مرور زمان، نوعي ناراحتي رواني و عصبي و نيز عدم رضايت و دلزدگي ناشي از کار مداوم و يکنواخت به وجود مي آيد که شايسته است جهت رفع اين معضل- که در خارج از محيط کار و اشتغال و بر روي روان انسان نيز اثرات سوء و گاه مخرّب برجاي مي گذارد- اقدام لازم و مقتضي انجام دهند. بهترين اقدام در اين زمينه، روي آوردن به فعاليت هاي متنوّع اوقات فراغت، مطابق ذوق و سليقه ي شخصي است، تا بعد از يک تمدّد اعصاب و راحتي روان، مجدداً تمرکز اعصاب يافته، به کار و فعاليت بپردازند.

8) بهداشت رواني

براي يک زندگي سعادتمندانه، سلامت جسماني و سلامت رواني لازم و ملزوم يکديگرند. براي تأمين بهداشت رواني، فعاليت هاي متعددي را بايد به انجام رساند، از جمله فراهم آوردن شرايط لازم براي تخليه ي برخي از فشارهاي رواني که در دوره ي اشتغال به کار به انسان وارد مي شوند. اگر انسان در طول دوره اشتغال، مجبور به تحمّل شرايط و اشخاصي باشد که براي او آزار دهنده اند، در دوره ي فراغت مي تواند ناراحتي هاي حاصل از تحمّل آنها را به اشکال گوناگون، از جمله هم صحبتي با افراد مورد علاقه ي خويش تخليه کند. اگر فرصت لازم براي تخليه ي چنين فشارهايي فراهم نشود، ممکن است تحمّل طولاني مدّت آنها به نوعي، تعادل رواني انسان را تهديد کند.
بررسي هاي متخصصان تربيت بدني نشان داده است که بسياري از ناراحتي هاي جسمي (مانند: اسهال، يبوست، ناراحتي هاي معده، کوفتگي عضلات، سردرد و ناراحتي هاي پوستي)، ريشه ي رواني(از قبيل: ترس، خشم، نگراني و نااميدي) دارند. از آثار و نتايج فعاليت هاي اوقات فراغت، جبران صدمات جسمي و رواني ناشي از هيجانات مداوم کار و نيز رهانيدن انسان از کسالت ناشي از يکنواختي انجام وظايف روزانه است.

9) خودسازي معنوي

نماز، تفکر در آسمان و زمين و آفاق و انفس، تدبّر در کلام خدا و پيشوايان معصوم، حضور درجماعات مسلمانان، عمل به سفارش هاي دين درباره ي انجام دادن مستحبّات و ترک مکروهات، دعا، ذکر، محاسبه ي اعمال، مراقبت از نفس، آموختن معارف دين و اخلاق، کسب نشاط براي عمل به واجبات و ... همه و همه در اوقات فراغت، ممکن اند.

10) تجديد قوا

فعاليت در قالب برنامه هر قدرهم لذت بخش باشد، باز خستگي هايي به دنبال خود دارد. بخشي از اين خستگي، خستگي جسماني است که معمولاً با استراحت (از جمله خواب) برطرف مي شود. بخش ديگري از اين خستگي، خستگي رواني است که معمولاً به دليل مواجهه ي مستمر با يک محرّک به وجود مي آيد. انسان، وقتي به شکل مستمر با محرّک واحدي سر و کار داشته باشد، به لحاظ رواني از آن خسته وخواستار تغيير شرايط مي شود. اين خستگي بسيار مضر است و گاه ممکن است موجب دوري دائمي فرد ازچيزي شود.
اشباع، يک پديده روان شناختي است که مي تواند موجب ترک کامل يک رفتار شود. در چنين مواردي ضروري است فرد، جهت دوري از تکرار تنوّع در کار ايجاد نمايد. بهترين کاري که شخص مي تواند در چنين مواقعي به انجام برساند، برنامه ريزي براي فراغت است، تا از اين طريق، قواي جسماني خود را بازسازي کند و بتواند هم از نظرجسماني و هم از نظر روحي و رواني براي شروع مجدّد کار، آماده شود. از اين طريق، هم ضريب موفقيّت و کارآمدي فعاليت وي افزايش مي يابد. و هم خللي در ميزان انگيزه و ذوق و شوق وي براي انجام دادن آن فعاليت مستمر، ايجاد نگردد.

11) کسب ضريب بالاي موفقيّت در آموزش

مقيّد شدن و اجبار درفعاليت جسمي و روحي، باعث کاهش بازده (راندمان) کار مي شود و شخص، هميشه خويش را در حصار، احساس مي کند. اکثر قريب به اتّفاق دانش آموزان ودانشجويان، چنين حالتي را در زمان تحصيل دارند. وجود انواع و اقسام فعاليت هاي آموزشي در زمينه هاي فرهنگي ، مذهبي، هنري، تربيتي، فنّي و ... در برنامه هاي اوقات فراغت، باعث مي شود که اين اوقات، در واقع، نقش زمان حضور در کلاس هاي رسمي را ايفا کنند. با اين تفاوت که شخص در اين زمان، با ميل و رضايت خاطر و علاقه ي خويش در سر کلاس هاي آموزشي حضور مي يابد. به همين خاطر، چون اين فعاليت ها و زمان استفاده از آنها مطابق سليقه و ذوق وي اند باعث افزايش ضريب يادگيري حرفه و آموزش مي شوند.

12) داشتن برنامه براي تعطيلات

تعداد کلّ روزهايي که در طول سال با تعطيلي مواجه مي شويم، چند ماه است، که اين همه فرصت و زمان اوقات فراغت، نياز به برنامه ريزي و تأمل بيشتر دارد. ملّتي موفق و خوش بخت است که حداکثر بهره برداري و استفاده را از زمان ببرد و فرصت ها را غنيمت بشمارد و براي لحظه لحظه ي اوقات، داراي برنامه ي مدوّن و کارشناسي شده باشد.

13) تمرين حيات اجتماعي

يکي از مهم ترين ويژگي هاي فعاليت هاي اوقات فراغت، انجام دادن برنامه هاي گروهي و دسته جمعي است که خود، عاملي است براي زندگي اجتماعي ورشد اجتماعي و نيز در اين فعاليت هاست که انسان با جمع، آشنا مي شود و دوستاني تازه پيدا مي کند و از زندگي فردي و تنهايي خويش، رهايي مي يابد. همان طور که مي دانيم، زمينه سازي رشد انسان، در شکل گرفتن به موقع بعد اجتماعي وي است.

14) ارتقاي مهارت هاي شناختي

اوقات فراغت، مناسب ترين فرصت ها براي توسعه ي مهارت هاي شناختي (مطالعه، پژوهش، پرسشگري، سخنراني، و گفتگو و ...) و شکوفايي استعدادها هستند؛ زيرا هنگامي که فرد براساس علاقه و انگيزه ي شخصي (بدون داشتن اجبار و وظيفه ي رسمي) بخواهد در زمينه هاي متنوّع فعاليت داشته باشد، مسلماً تلاش او در چنين شرايط مطلوب و خوشايند ذهني و رواني، از يک طرف در تأمين بهداشت جسمي و رواني وي مؤثر خواهد بود و از طرف ديگر، موجب فراگيري هاي پايدار در او خواهد شد.

15) بازشناسي و بازسازي شخصيّت

اوقات فراغت از دو جهت در تعالي بخشيدن به شخصيت، نقش دارند: اوّلاً اوقات فراغت به عنوان مناسب ترين فرصت به انسان اين امکان را مي دهند تا رفتار فردي و اجتماعي خود را مورد ارزيابي و ارزشيابي قرار داده، با آرامش خاطر، نسبت به خصوصيات اخلاقي، رفتاري و ..ي خود به تفکر بپردازد و نقاط قوّت و ضعف خود را دريابد ؛ ثانياً اوقات فراغت- از آن جهت که فرصت مناسبي براي ظهور و رشد و شکوفايي استعدادها و توانايي ها و خلّاقيت ها و نوآوري هاي فردي هستند-، مي توانند در تعالي بخشيدن به شخصيت فرد، مؤثر و مفيد باشند.

16) آموختن فرهنگ عمومي

عدّه اي از صاحب نظران بر اين عقيده اند که فعاليت هاي اوقات فراغت، درنهايت، موجب رشد و توسعه فرهنگي در جامعه خواهند شد.
در اثر فعاليت هاي سالم، از جمله: کتاب خواني، فعاليت هاي هنري، شرکت کردن در اردوهاي جمعي، انجام دادن فعاليت هاي جسماني و ورزشي، انجام دادن فعاليت هاي فوق برنامه ي عملي وذوقي و ... نه تنها از فرصت هاي بيکاري و بعضاً تمايل به بزهکاري هاي اجتماعي کاسته مي شود، بلکه فرهنگ عمومي اشاعه مي يابد و توسعه ي فرهنگي ونشاط و سرزندگي در جامعه افزايش خواهد يافت.

17) شکوفايي خلّاقيت ها

خلّاقيت يعني نوآوري انسان. در اين زمينه تفکر را، به تفکر «همگرا» و «واگرا» تقسيم مي کنند. تفکر همگرا تلاشي است براي حل مسئله با روش هاي سنّتي و آموخته شده، در حالي که تفکر واگرا تفکّري است مبتني بر روش هاي نو و تازه. در تفکّر همگرا انديشه صرفاً روي مسئله متمرکز مي شود. در حالي که در تفکّر واگرا انديشه بر پديده هاي جانبي و حتي دور از مسئله نيز تمرکز پيدا مي کند.
جهت تأمين فضاي لازم براي رشد خلّاقيت، لازم است فرد در شرايطي قرار گيرد که ضمن مواجه شدن با مسئله به دنبال يافتن راه حل آن باشد. دومازيه، جامعه شناس فرانسوي، معتقد است که يکي از اهداف و نتايج فعاليت هاي اوقات فراغت، به ظهور رساندن استعدادها و خلّاقيت هاي فرد است. (18) دنيس کيور- که مطالعات زيادي در زمينه ي اوقات فراغت انجام داده است- مي گويد: اوقات فراغت، فرصتي به فرد مي دهند تا انرژي خود را آزاد کند و به خلّاقيت و خود شکوفايي نايل شود. (19)
برخي کارکردهاي ديگر برنامه هاي اوقات فراغت (فعاليت هاي فوق برنامه)، عبارت اند از: سير و سفر در سرزمين ها و عبرت گرفتن از تاريخ پيشينيان، شناخت طبيعت و حفظ آن و بهره گيري از آن، تحکيم خانواده و صله ي رحم و تعميق پيوندهاي خويشاوندي، رويکرد به هنر و هنرآموزي و لذّت بردن از آثار هنري، آموختن کمک هاي اوّليه ي پزشکي و فوريت هاي امدادي و بهداشت فردي و اجتماعي، آشنايي با حقوق فردي و اجتماعي و آيين شهروندي و نظام مدني، شناخت آسيب هاي اجتماعي (که عمدتاً تاشي از بهره ي صحيح نگرفتن از اوقات فراغت اند) و راه هاي مصون ماندن از آنها، ديدن آموزش هاي دفاع نظامي وغير نظامي (بسيج نظامي، امدادي، بهداشتي وفرهنگي)، شادي آفريني و برگزاري آيين ها (جشن ها، همايش ها ومراسم سوگواري)، فعاليت هاي خيريّه ي اجتماعي در محلّه ومدرسه و دانشگاه و شهر، و ...(20)
در پايان، همان جمله ي نخست اين نوشتار را تکرار مي کنم که: تمدّن، محصول اوقات فراغت ملّت هاست...

پي نوشت ها :

1. تاريخ تمدّن، ويل و آريل دورانت، تهران: انقلاب اسلامي، ج 1، ص 38(مقدّمه).
2. «چگونگي گذراندن اوقات فراغت»، باقر يوسفي، فصل نامه ي مديريت در آموزش و پرورش، ش 13، ص 77.
3. همان جا.
4. «هنگامه هاي فراغت، زمينه ساز بهداشت رواني و بستر خلاقيت ها»، غلامعلي افروز،پيوند، ش 142 (تابستان 1370)، ص 124.
5. «خانواده و ضرورت توجه به اوقات فراغت فرزندان»، عليرضا عصاره،پيوند، ش 225(تابستان 1377)، ص 30.
6. «چگونگي گذراندن اوقات فراغت»، ص 77.
7. فرهنگ علوم اجتماعي، آلن بيرو، ترجمه: باقر ساروخاني، انتشارات کيهان، ص 203.
8. «خانواده و ضرورت توجه به اوقات فراغت فرزندان»، ص 30.
9. فرهنگ علوم اجتماعي، ص 204.
10. بنگريد به: جامعه شناسي فراغت، مجيد زاهدي اصل، دفتر همکاري حوزه ودانشگاه، جزوه ي 31، ص 5.
11. پژوهشي در اوقات فراغت (ويژه ي معلمان)، حسينعلي کوهستاني و علي اصغر خليل زاده، مشهد: تيهو، ص 113-114.
12. همان، ص 119-120.
13. اين روش، به عنوان مدل scammper که نام اختصاري آن است، شناخته مي شود.
14. «هنگامه هاي فراغت...»، ص 128-129؛پژوهشي در اوقات فراغت، ص 120-121.
15. جامعه شناسي اوقات فراغت، فرنگيس اردلان، تهران: دانشکده ي علوم اجتماعي دانشگاه تهران، 1354، ص 2 (نقل از : همشهري، سال هفتم، ش 2878، صفحه ي اجتماعي).
16. فرهنگ علوم اجتماعي، ص 203.
17. همان، ص 204-205.
18. «چگونگي گذران اوقات فراغت»، ص 77.
19. همان، ص 81.
20. يک منبع بسيار سودمند براي آشنايي با کارکردهاي متنوع برنامه ها ي اوقات فراغت، کتاب جوانان و تجربه ي زندگي در اوقات فراغت است که از سوي «سازمان ملي جوانان» تهيه و توسط نشر اسپيد (تهران/1379) منتشر شده است. در اين کتاب، فهرستي از صدها فعاليت فوق برنامه به صورت دسته بندي شده، به جوانان و نهادهاي مدني مرتبط با آنان ، معرفي شده است.

منبع: مجله ي حديث زندگي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image