با چرائي، جنگ به سوي چگونگي
-(2 Body)
|
با چرائي، جنگ به سوي چگونگي
Visitor
609
Category:
دنياي فن آوري
خود را بشناسيد و تواناييهاي خود را ارزيابي کنيد . حضرت علي (ع) فرمودهاند : «اگر انسانها خود را بشناسند خدا را شناختهاند » اگر ما انسانها سعي در شناخت ابعاد وجودي خويش کنيم، هم خدا را شناختهايم و هم پي خواهيم برد که خداوند چه نيروها و چه قدرتهايي را در درون ما به وديعه گذارده است. انسان به همان اندازه که خداوند لايتناهي است، ميتواند لايتناهي باشد . اگر خود را آن طور که هستيم و بايد باشيم نشناسيم، کار و زندگي، آرمانها و هدفهايمان در اصطکاک و تضادي بيهوده سپري خواهد شد و در کوران حوادث، دچار مشکلات بي شماري خواهيم گشت. «خود» درونيمان گم ميشود و لاجرم به بيگانگي از خويش دچار ميشويم بسيار اندک اند کساني که ميدانند کالبدشان در تسخير چگونه شخصيتي است و چه نوع عملکردي را ميتوان از آن انتظار داشت. بايد قبول کنيم که مهمترين و اولين وظيفه ي ما در زندگي کشف «وجود واقعي خود» و سپس شکوفا ساختن آن است. زيرا تا انسانها ندانند که در وجودشان چه نيروها و استعدادهايي وجود دارد، نميتوانند از آنها در راه رسيدن به رضايت و موفقيت در زندگي استفاده کافي و لازم را به عمل آورند و چه بسا افرادي که به دليل نشناختن تواناييها و نيروهاي دروني خود، حتي با داشتن علم و دانش و تخصص کافي نتوانستهاند در زندگي به آنچه که مدنظرشان بود برسند . امير مومنان ميفرمايند : «هر اندازه که علم انسان بيشتر ميگردد، توجه وي به نفس خويش افزايش مييابد و سعي و تلاش وي در جهت نيل به کمال و سعادت فزوني مييابد ». پس بايد سعي کنيم همراه با کسب علم و دانش، به جستجو و تکاپو در درون خود بپردازيم و نيروهاي فراواني که خداوند در درون ما به ارمغان نهاده را پيدا کنيم و بکار بگيريم . به ياد داشته باشيد که« خودشناسي» در تمام مواردي که ما با يک يا چند انتخاب سر و کار داريم، يا در تمام مواردي که ميخواهيم درباره ي موضوع مهمي در ارتباط با آينده تصميمگيري کنيم، به کار ميآيد . آينده ي خود را بر اهدافي واضح، روشن و منطقي پايهريزي کنيد فيلسوف مشهور آلماني ميگويد : «کسي که چرايي براي زندگي کردن داشته باشد، با هر چگونهاي خواهد ساخت ». بيشتر مردم با وجود تلاش و فعاليتهاي فراوان در زندگي، هدف روشن و از پيش تعيين شدهاي را دنبال نميکنند و بيآنکه خود بدانند سرگردانند! علت مهمي که بسياري از افراد در کار و زندگي موفق نميشوند اين است که آنها اصولاً هدفهاي واضح و روشني ندارند. و در واقع به اين دليل به هدفهاي خود نميرسند که اصولاً هدفي ندارند ! خيليها افکار و روياهاي پراکندهاي در سر دارند ولي هدفمند نيستند. هدف، آرمان و مقصود، مهمترين عاملي است که به انسان جهت، معني و مفهوم ميبخشد و بسياري از انسانها از اين نعمت محرومند! در نتيجه، هر عاملي که جاذبه داشته باشد، آنها را به سوي خود ميکشاند. حتي اگر در مسير تباهي و فساد يا نيستي و نابودي باشد . «انسان موفق انساني است که تفاوت بين حرکت و جهت را درک نمايد ». افراد بي هدف دو گروه هستند : گروه اول کساني هستند که آنقدر سرگرمي و مشغوليت يا گرفتاري و مشکلات دارند که فرصت انديشيدن به هدفهاي خود را ندارند . گروه دوم کساني هستند که فرصت فکر کردن دارند، ولي دچار خلاء و بيهدفي شدهاند. گاهي اين خلاء چنان در وجود آنها رخنه ميکند که مبتلا به سستي، تنبلي و افسردگي ميشوند. اگر اين حالتها پيشرفت کنند، آنها ميل و شور و شوق به زندگي که يک امر فطري و طبيعي است را، از دست ميدهند . افراد هدفدار نيز دو گروه هستند : گروه اول کساني هستند که اهدافي روشن، واضح و نيرومند دارند و همه ي امکانات موجود را در جهت تحقق اهداف خود بکار ميگيرند. اينان دشمنان قسم خورده ي يکنواختياند. دائم در حال تلاش و کوشش هستند تا به مقصود خود برسند . آنها در قاموس خود کلمهاي بنام «نميشود» و «نميتوانم» را ندارند . گروه دوم کساني هستند که کم و بيش، اهدافي براي خود تعيين ميکنند ولي به اندازه ي کافي در راه تحقق آن جد و جهد نميکنند. اين گروه، با وجود آنکه ذوق و شوق هدفدار بودن را تا حدودي در خود دارند ولي زود خسته و مأيوس ميشوند و در نتيجه دست از هدفهاي خود برميدارند . پس نخستين گام پيروزي و موفقيت عبارت است از تعيين هدفي واضح و روشن که تا اعماق وجود انسان راه يابد .
|
|
|