جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
تربيت کودک در روايات اسلامي و سيره اهل‏بيت(عليهم‏السلام)
-(5 Body) 
تربيت کودک در روايات اسلامي و سيره اهل‏بيت(عليهم‏السلام)
Visitor 450
Category: دنياي فن آوري

موضوع تربيت فرزند، از ديرباز جزو موضوعات اساسي و بنيادي اسلام بوده است. در دنياي امروز با توسعه و رشد مهارناپذير تکنولوژي و پيشرفت‏هاي چشمگير آن، و نيز در عصر رويکرد دوباره بشر به مسئله دين و تربيت الهي موضوع تربيت فرزند، هم‏چنان چشم‏گير مي‏نمايد. امروز حتي خانواده‏هاي غربي نيز به خوبي دريافته‏اند که بازي‏هاي رايانه‏اي، سايت‏هاي سرگرمي، چت‏هاي اينترنتي، تلويزيون، سينما، و... نيازهاي روحي فرزندشان را تأمين نمي‏کند و بنيان خانواده را اکسيري جز تربيت صحيح فرزند، استوار نخواهد نمود. نوشتار حاضر بر آن‏است که نگاهي کوتاه به تربيت ديني کودک در روايات اسلامي بيندازد.
ضرورت تربيت فرزند صالح
تربيت، مجموعه روش‏ها و راهکارهايي است که از آغاز زندگاني انسان، به‏کار گرفته شده است تا او در مسير صحيح رشد و ترقي قرار گيرد و در پرتو اين آموزش‏ها، بتواند خود را از انحراف نجات دهد و راه سعادت و کمال را در پيش گيرد. پيامبر گرامي اسلام(صلي‏الله‏عليه‏وآله) فرموده‏اند: اَلوَلَدُ الصّالِحُ رَيحَانَةٌ مِن رَيَاحِينِ الجَنَّةِ؛ فرزند صالح گلي است از بوستان بهشت1. هم‏چنين فرمودند: مِن سَعَادَةِ الرَّجُلِ الوَلَدُ الصَّالِحُ؛ فرزند صالح نشانه خوشبختي فرد است.2
امام‏صادق(عليه‏السلام) نيز فرمودند: مِيرَاثُ اللّهِ مِن عَبدِهِ المُؤمِنِ الوَلَدُ الصَّالِحِ...؛ ميراث خداوند به بنده مؤمنش فرزند صالح است3.
نام‏ گذاري شايسته
مسئله مهمي که در تربيت فرزند نيز تأثير دارد، انتخاب نام شايسته براي کودک است. بسياري از افراد هستند که در بزرگ‏سالي، نام خود را به دليل عدم تناسب تغيير مي‏دهند و حتي برخي از جوانان و نوجوانان نيز از گفتن نام اصلي خود، به دليل سبُک و سخيف بودن، پرهيز مي‏نمايند.
از آن جا که اسلام به شکوه و جلال مسلمانان توجه ويژه دارد، آنان را از نام‏گذاري‏هاي ناشايست و غير متين براي فرزندان، باز داشته است. حتي از نام گذاريِ نيک، به «حقي مسلّم بر گردن پدر و مادر» تعبير شده است. امام کاظم(عليه‏السلام) مي‏فرمايد:
اَوَّلُ مَا يَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ اَنْ يُسَمِّيهِ بِأِسمٍ حَسَنٍ فَليُحَسِّن اَحَدُکُمُ اسْمَ وَلَدِهِ؛ نخستين کار نيکي که شخص براي فرزندش انجام مي‏دهد اين‏است که نام نيکو بر او بگذارد. پس شايسته است هر يک از شما نام فرزند خود را نيکو قرار دهد.4
هم‏چنين روايت شده است که فردي نزد رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله) آمد و پرسيد: اي رسول خدا! حق فرزندم بر من چيست؟ فرمود: نام و تربيتش را نيکو کني و او را در محيطي خوب پرورش دهي.5
امام صادق(عليه‏السلام) در سخني فراگير و کامل در پاسخ ابن حميد، که براي مشورت در مورد انتخاب نامي براي فرزندش شرف‏ياب شده بود، فرمودند: از نام‏هايي که بندگي خداي را مي‏رساند (انتخاب کن و) بر او بگذار.6
گذشته از اين مطلب، احاديثي موجود است که مبتني بر تغيير برخي نام‏ها توسط اهل بيت(عليهم‏السلام) مي‏باشد که آنان اين‏گونه ناخرسندي خود را از گذاشتن اين‏دسته نام‏ها اِبراز داشته‏اند؛ آن‏سان که آورده‏اند رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله) نام افراد و اماکني که زيبنده نبود، تغيير مي‏داده‏اند.7
همچنين آمده است که اميرالمؤمنين(عليه‏السلام)، با اين‏که نام مادر و همسرشان فاطمه(عليهاالسلام) بود، نام يکي از دختران خود را نيز فاطمه نهادند.8 و نيز نگاشته‏اند شدت علاقه به حضرت زهرا(عليهاالسلام) در اهل بيت(عليهم‏السلام) به گونه‏اي بود که امام کاظم(عليه‏السلام) نام چهار دختر خود را فاطمه گذاشتند؛ فاطمه کبري، فاطمه وسطي، فاطمه صغري، فاطمه اخري که به فواطم اربعه شهرت يافتند.9 امام رضا(عليه‏السلام) نيز فرموده‏اند: لايَدخُلُ الفَقرَ بَيتاً فِيهِ اسْمُ فَاطِمَة مِنَ النِّسَاءِ؛ در خانه‏اي که نام يکي از زنان فاطمه باشد محروميت داخل نمي‏شود.10
اين ويژگي در خانواده امام حسين(عليه‏السلام) نيز ديده مي‏شود و فاطمه کبري و فاطمه صغري از دختران او به شمار مي‏روند.11 اين در حالي است که فضاي سرکوب شيعيان، بر جامعه حاکم شده بود و رعب و وحشت بر سر آنان که نام فرزندان خود را علي و فاطمه مي‏نهادند، سايه افکنده بود. امام حسين(عليه‏السلام) نيز در آن فضاي تهديد و ارعاب، دست به مبارزه‏اي آشکار زده و با اين نام‏گذاري به پاسداشت جايگاه و احترام اين دو دُردانه آفرينش بر مي‏خيزند.
لزوم تربيت فرزند از سنين کودکي
همان‏گونه که کارشناسان تربيت کودک نيز اذعان دارند، بهترين دوره براي تربيت فرزند، دوران کودکي است. زيرا در اين سنين حس تقليد و نيز حس پذيرش آموزه‏هاي تربيتي، در سطح بالايي از توانمندي قرار دارد و کودک به خوبي آن‏چه را که به او آموخته مي‏شود، فرا مي‏گيرد. اميرالمؤمنين(عليه‏السلام) به فرزند خود امام مجتبي(عليه‏السلام) مي‏فرمايد: «قلب کودک نورس همانند زمين کاشته نشده، آماده پذيرش هر بذري است که در آن پاشيده شود. ازاين‏رو در تربيت تو شتاب کردم، پيش از آن‏که دل تو سخت شود و انديشه‏ات به چيز ديگري مشغول گردد، تا به استقبال کارهايي بشتابي که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشيده‏اند و تو را از تلاش و يافتن بي‏نياز ساخته‏اند».12
رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله) در مورد تربيت از سنين کودکي فرموده‏اند: مَن رَبّي صَغِيراً حَتَي يَقُولُ لااِلهَ اِلاّ اللّه لَمْ يُحَاسِبهُ اللّهُ؛ هر کس فرزندش را از کودکي تربيت کند تا او بتواند بگويد لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشيد.13
ضرورت مهرورزي و توجه به عواطف کودکانه
رشد معنوي و تربيت اخلاقي مستلزم پرورش سالم عواطف کودک است. در اين زمينه نيز روايات بسياري وارد شده است؛ امام صادق(عليه‏السلام) فرموده‏اند:
اِنَّ اللّه لَيَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه؛ همانا پروردگار بنده‏اش را به دليل زيادي مهرورزي نسبت به کودک خود مي‏بخشايد.14
هم‏چنين از رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله) روايت شده است:
مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَه فَرَّحَهُ اللّهُ يَوم القِيَامَةِ؛ هر کس فرزند خود را ببوسد خدا بر او پاداشي مي‏نويسد وهر کس فرزندش را خوشحال کند خدا او را در روز رستاخيز شاد مي‏گرداند.15
و در جاي ديگري فرموده‏ اند:
اُحِبُّوا الصِّبيَانَ وَ ارْحَمُوهُم؛ کودکان را دوست بداريد و نسبت به آنان مهربان باشيد.16
همچنين روايت شده است که روزي مردي خدمت پيامبر اکرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله) رسيد و عرض کرد: اي رسول خدا! من ده فرزند دارم ولي هرگز کودکانم را نبوسيده‏ام. پيامبر اکرم (صلي‏الله‏عليه‏وآله) فرمود: کسي که رحم نکند [مورد]رحم [واقع [نمي‏شود.17
رعايت حدود محبت و اظهار علاقه
با اين‏که در اسلام درباره اظهار علاقه نسبت به کودکان سفارش شده است اما اين مهرورزي و علاقه نبايد مَصالح واقعي را تحت‏الشعاع قرار بدهد، بلکه مي‏بايد با اظهار محبتِ مهارشده، با کودکان رفتار کرد. زيرا در برخي از موارد، اظهار محبتِ بي‏حساب، باعث فدا شدن مصالح بزرگتري مي‏شود و يا موجب سوء استفاده کردن کودک و در اصطلاح عاميانه «لوس» شدن او مي‏گردد. بايد توجه داشت نوازش‏هاي بدون حد و حصر و توجيه‏نشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سوئي را بر روان کودک بر جاي مي‏گذارد؛ پُرتوقعي، زودرنجي، ضعف در برابر مشکلات، نااميدي، عقده حقارت، سرخوردگي از اجتماع و بسياري فشارهاي رواني ديگر، زاييده ارتباطات مهرآميز افراطي با کودک است. امام باقر(عليه‏السلام) در اين راستا مي‏فرمايد:
شَرُّ الابَاءِ مَن دَعَاهُ البِرُّ اِلَي الاِفرَاطِ وَ شَرُّ الاَبنَاءِ مَن دَعَاه التَّقصِيرِ اِلَي العُقُوقِ؛ بدترين پدران کسي است که [در نيکي از حد اعتدال خارج شود و] به زياده‏روي بگرايد و بدترين فرزندان فرزندي است که در اثر کوتاهي، به عاق والدين دچار شود.18
نگاشته‏اند؛ روزي جمعي از دوستان امام باقر(عليه‏السلام) به منزل ايشان آمدند. يکي از فرزندان خردسال ايشان دچار تب شديد و بيماري سختي بود. امام نيز از اين موضوع سخت ناراحت بودند به گونه‏اي که آرامش نداشتند و آثار اندوه در چهره ايشان ديده مي‏شد. مهمانان با مشاهده سيماي اندوهگين امام، بر حال ايشان نگران شده و با خود گفتند اگر اين فرزند از دنيا برود حتماً از اندوه و پريشاني براي امام اتفاقي مي‏افتد. در همين اثنا، صداي گريه زنان از اتاق مجاور شنيده شد و همگي دانستيم که براي کودک اتفاقي افتاده. اندکي بعد با خبر شديم که فرزند خردسال امام از دنيا رفته است. امام به اتاق مجاور رفت و پس از ساعتي بازگشت اما بر خلاف انتظارِ حاضرين، ديگر در چهره ايشان اثري از پريشاني ديده نشد، به امام عرض کردند: وقتي که ما نزد شما آمديم به گونه‏اي پريشان بوديد که ما نگران حال شما شديم [اما اينک اثري از ناراحتي در شما نمي‏بينيم!]. امام فرمودند: ما نيز [مثل شما]دوست داريم که عزيزانمان تندرست و به دور از آسيب باشند ولي زماني که امر الهي سر رسيد و تقدير خدا محقق گرديد [گردن نهادن در برابر] امر خدا برايمان عزيزتر است.19
به بيان ديگر، درست است که محبت به فرزند جايگاه ويژه‏اي دارد اما نبايد همه چيز را فداي آن نمود و از وظيفه اصلي سرباز زد.
توجه عاطفي بيشتر به دختر
اسلام بين دختر و پسر فرق نمي‏گذارد و ملاک برتري را در تقوا مي‏داند، و خداوند به هر کس بخواهد دختر و به هر کس که خواست پسر مي‏دهد. مهم اين‏است که فرزند، سالم و صالح باشد. قرآن کريم مي‏فرمايد:
«يَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّکُورَ اَو يُزَوِّجُهُم ذُکْرَاناً وَ اِنَاثاً وَ يَجعَلُ مَن يَشَاءُ عَقِيماً اِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ؛ خداوند به هر که بخواهد دختر و به هر که بخواهد پسر مي‏دهد و يا پسر و دختر را با هم به وي عطا مي‏کند و آن‏که را بخواهد نازا مي‏نمايد. به‏درستي‏که او داناي تواناست»20
اسلام شديداً سنت ناپسند و جاهلي اکراه از دختر داشتن را رد مي‏کند و بر خلاف افکار ظاهربين که پسر را بيشتر دوست مي‏دارند، در بعضي از موارد دختر را برتر از پسر قلمداد مي‏کند و دليل آن را وجود پاره‏اي از ويژگي‏هاي ذاتي که در درون آن‏هاست، برمي‏شمارد. رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله) در اين‏باره مي‏فرمايد:
نِعمَ الوَلَدُ البَنَاتُ مُلَطِّفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤمِنَاتٌ مُبَارَکاتٌ مُفَلَّيَاتٌ؛ دختران چه فرزندان خوبي هستند؛ با لطافت و مهربان، آماده به خدمت‏رساني، يار و غمخوار [اعضاي خانواده]، بابرکت و پاکيزه کننده [در خانواده براي پدر و مادر ].21
و نيز فرموده‏اند:
اِنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَي عَلَي الاُناثِ اَرَقٌّ مِنهُ عَلَي الذُّکُورِ؛ خداوند متعال بر دختران مهربان‏تر است تا پسران.22
در برخي موارد دختران برتري نيز دارند. امام صادق (عليه‏السلام) فرمود:
البَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ البَنُونُ نِعمَةٌ وَ اِنَّما يُثَابُ عَلَي الحَسَنَاتِ و يُسألُ عَنِ النِعمَةِ؛ دختران نيکي و پسران نعمت‏اند و همانا بر نيکي‏ها پاداش داده و از نعمت‏ها سؤال مي‏شود.23
اسلام با در نظر داشتن روحيات لطيف دختر، به والدين دستور داده که در برخي از رفتارهاي خانوادگي مانند تقسيم هدايا، دختران را مقدم شمارند.
آموزش‏هاي ديني و تقويت مباني اعتقادي کودک
بدون ترديد، يادگيري از مهم‏ترين فرايندهاي رواني است که زمينه‏هاي آن از سنين کودکي شکل مي‏گيرد و به تدريج با بالا رفتن سن کودک، استعدادهاي او نيز بيشتر شکوفا مي‏شود. کودک به دليل وجود حس قوي تقليد، تلاش مي‏کند تا رفتاري همسان با والدين خود بازسازي کند. وجود اين حس، به او کمک فراواني در يادگيري مي‏نمايد. والدين نيز مي‏بايد از اين حس قوي به سود فرزند خود بهره‏برداري کنند و با آموزش‏هاي ابتدايي، کم‏کم زمينه‏هاي آشنايي با تعاليم ديني و مباني اعتقادي، به ويژه نماز، را در او به وجود آورند.
امام صادق (عليه‏السلام) مي‏فرمايند:
هنگامي که کودک به سه سالگي رسيد لا اله الا اللّه را به او بياموزيد و او را رها کنيد (همين مقدار کافي است). وقتي هفت ماه ديگر گذشت محمد رسول اللّه (صلي‏الله‏عليه‏وآله) را به او آموزش دهيد و سپس او را رها کنيد تا چهار ساله شود. آن‏گاه صلوات فرستادن را به او بياموزيد. در پنج سالگي به او سمت راست و چپ را آموزش دهيد و قبله را نشان او داده و بگوييد سجده کند. آن‏گاه او را تا شش سالگي واگذاريد. فقط پيش روي او نماز بخوانيد و رکوع و سجود را يادش دهيد تا هفت سالش هم تمام شود. وقتي هفت سالگي را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعليم دهيد و به او بگوييد نماز بخواند، تا هنگامي که نه ساله شد وضو و نماز را به نيکي آموخته باشد. و هنگامي که آن‏دو را به خوبي ياد گرفت خدا پدر و مادر او را به خاطر اين آموزش‏شان خواهد آمرزيد.24
تعليم ديگر آموزش‏هاي لازم و ارتقاء سطح دانش و معرفت کودک
گذشته از ضرورت تعليم کودک و آشنا نمودن او با اصول اعتقادي، آموزش‏هاي ديگري نيز ـ و لو در حد آشنايي ـ براي کودکِ در حال رشد ضروري است.
امام صادق(عليه‏السلام) به جميل‏بن‏درّاج فرمودند: بَادِرُوا اَحدَاثَکُم بِالحَدِيثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَيهِم المُرجِئَةُ؛ فرزندانتان را با کلام [ما] آشنا کنيد پيش از آن که مرجئه [و ديگر فرقه‏هاي منحرف عقيدتي [بر شما سبقت بگيرند [ و آنان را منحرف سازند].25
و نيز:
عَلِّمُوا صِبيَانَکُم مِن عِلمِنَا مَا يَنفَعُهُم اللّهُ بِهِ لا تَغلِبَ عَلَيهِمُ المُرجِئَةُ بِرَأيِهَا؛ کودکانتان را به دانش ما آموزش دهيد که براي آنان سودمند است تا مرجئه [و منحرفين] با ديدگاه‏هاي خود آنان را مغلوب خود نسازند. 26
اهل‏بيت عصمت و طهارت(عليهم‏السلام) همواره عنايت ويژه‏اي به آموزش فرزند و بالا بردن سطح درک و معرفت او نشان مي‏دادند.

پي‏ نوشت‏ها:
1ـ وسائل الشيعة، ج15، ص97.
2ـ همان.
3ـ همان.
4ـ همان، ج15، ص122؛ فروع کافي، ج2، ص86.
5ـ همان، ج15، ص123.
6ـ همان، ج15، ص128؛ فروع کافي، ج2، ص86.
7- همان، ج15، ص122.
8ـ الارشاد، ج1، ص215.
9ـ همان، ج2، ص344: بحارالانوار، ج48، ص317؛ تذکرة‏الخواص، ص351.
10ـ وسائل‏الشيعة، ج15، ص129.
11ـ تذکرة الخواص، ص278.
12ـ نهج البلاغه (دشتي)، ص522.
13ـ ارشاد القلوب، ص225.
14ـ وسائل‏الشيعة، ج21، ص483.
15ـ همان، ج21، ص475.
16ـ همان، ج21، ص483.
17ـ همان، ج15، ص203.
18- تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 486.
19ـ بحارالانوار، ج 11، ص 86؛ عيون الاخبار، ج 3، ص 64.
20ـ شوري: 49.
21ـ مستدرک الوسائل ج15، ص115؛ وسائل‏الشيعة، ج15، ص100؛ فروغ کافي، ج2، ص82.
22ـ وسائل‏الشيعة، ج15، ص104؛ فروع کافي، ج2، ص82.
23ـ همان، ج15، ص104؛ فروع کافي، ج2، ص82.
24ـ وسائل‏الشيعة، ج15، ص193.
25ـ فروع کافي، ج2، ص94.
26ـ الخصال، ج2، ص157.

 

منبع: پايگاه اطلاعاتي حوزه
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image